اجرای برنامه های هنری و سینمائی وموسیقی در داخل و خارج از کشور
گزارشات خبری هنری و نقالی و سینمائی و موسیقی که از روزنامه ی سرمایه بر گزیده شده است هم عنوان و هم متن گزارشات پیام چند جانبه دارد . از جمله در مورد اجرای کنسرت هنری محمد رضا لطفی که می گوید هیچ کدام آدم های سال 57 نیستیم . یعنی اینکه می گوید دستگاه تبلیغات گسترده ی هنری رژیم تروریستی آخوندی چگونه فعال می باشد وچگونه بر خلاف همه ادعاهائی که پیروان خمینی می کنند وپس از اینکه پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهورشد و دستگاه تبلیغات حامی وی نیز فعال شدند وبطور گسترده تبلیغ کردند که رقیب دوم خردادی شکست خورد وشرایط به اوایل انقلاب بازگشت به سال 57 بازگشته است . چون پیروان صدیق و راستین خمینی پس از 26در صف نوبت وباز گشت به قدرت به انتظار نشسته بودند . ولی اکنون آنچنان از درون دچار استحاله وتغییر تاکتیک شده اندکهبرای بقای خودشان دست به هر گونه عمل وحرکتی می زنند . یعنی به دلیل اینکه در ضعف واقع شده ونیاز به آنگونی تبلیغاتی دارند که می بایست عضو گیری از درون مخالفین برون مرزکند تا اینکه بتوانند پیام دو جانبه داخلی و بیرون مرزی خود را منتقل کنند. اما عجیب است که این هنر را برخی از مدعی اپوزیسیون ندارند و در همان فضای سال 57 فرورفته وهرروز بیش از گذشته غرق می شوند ومنفعل تر می شوند و توان تلاش برای بیرون کشاندن خودشان در فضای فرو رفته را ندارد . آنگونه که مهره های دچار دگریسی شده وبه سوی دشمن رفته اکنون تبدیل به سفیر فرهنگی و هنری داخل و برون مرز شده اند و تلاش می کنند تا که فضا را هرچهب بیشتر علیه ی مخالفان و به نفع رژیم تروریست آخوندی آلوده ومخدوش کنند. مصیبت آنجاست که اکنون فضای دوم خردادی های مدعی اصلاح طلبان قلابی نیست که شعار زنده باد مخالف من سر می دادنذ و می گفتند که ایران متعلق به همه ایرانیان دارد و یا اینکه دانستن حق همگان است وصحبت از فتمان جامعه مدنی و گفتگوی فرهنگ تمدن می کردند ، بلکه شرایط آنطوری می باشد که باندهای مافیائی اطلاعاتی – امنیتی و آدمکشان حرفه ای بر قدرت خزیده اند که هنر شان گلوله و طناب دار و شلاق بوده و باشستن قلم ها و دوختن دهان ها و پا خالی کردن سرب مذاب بر سر ورو و سینه های آزادیخواهان در تابستان خونین در تابستان در زندان های سراسر ایران بودند وقلب ای پر طپش آنانی که برای آزادی و دمکراسی و عدالت و استقلال و برابری می تپید را شکافتند و و بیشماران خانوادگان را عزادار کرده بودند که حتی خانواده ها نمی دانستند که قبر عزیران وجگر گوشه های خودشان در کجای گورستان خاوران می باشد ویا قاتلان قتل های زنجیره ای می باشند. همینطور آنانی می باشند که حتی گلوله بر فک وچانه ی سعید حجاریان نشاندند که تئوریین دوم خردادی ها بود که از سوی سید خندان خاتمی به عنوان نیروهای خودسر و غده ی سرطانی درون وزارت بد نامم اطلاعات افشا شدند که خاتمی مدعی شد که اینان جراحی شدند . ولی این باند محفل سعید امامی در بیت رهبری بازسازی شدند وبه صوت سازمان اطلاعات موازی با حمایت و پشتیانی لوطی جماران و سپاه پاسداران دست به طرح وعملی کردن سیاست حرکت چراغ خاموش یاکودتای خزنده زدند و بر قدرت خزیدند و اکنون نیز بر مسند قدرت می باشند که توانسته اند امثال محمد رضا لطفی را خیلی ساده ر برون مرز بخرند و از برون مرز به داخل دعوتش کنند وبا توجیه و با سازی کردنش دستبه اجرای کنسرت های هنری در کاخ نیاوران و تالار وزارت کشور بزند وا ز امکانات محدود وزارت کشور تعریف کند. البته گروه های هنری دیگری هم می باشند به عنوان سفیر فرهنگی هنری به برون مرز برای اجرای کنسرت های تبلیغاتی هنری می روند و سهم تبلیغی خود را به رژیمی می پردازند که نامزدان انتخابات مجلس هشت دوم خردادی رقیب را متهم به جاسوسی و خیانت و همکار وهمگام دشمن بیگانه آمریکا نموده است و آنان را رد صلاحیت سلاخی فله ای – گله ای کرد که می بایست امثال محمد رضا لطفی ها تا کجا با رژیم رفته وخود فروخته شده باشد که اینگونه حلوا حلوا شده ومورد استفاده واقع می شود.
برای اینکه وقتی در تالار وزارت کشور کنسرت هنری اجرا می شود، بلکه از آن نیز دفاع می شو. پرسش است که وزیر کشور کنونی کیست؟ مصطفی پور محمدی این آخوند آدومکش حرفه ای و اطلاعاتی و امنیتی چه سابقه در 3 دهه گذشته داشته است؟ چرا با این پرونده و عملکرد جنایتکارانه ای که وی دارد که حتی از سوی پاسدار احمدی نژاد هم تحمل نمی شود و قرار است که در برنامه ی بحران سازی بزرگ درون دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران بر زیر تیغ جراحی برده شود . ولی عجیب و جالب است که محمد رضا لطفی باوی همکاری می کند و در تالار وزارت کشور کنسرت اجرا می کند و خواهان آن می باشد تا اینکه قطعات موسیقی وی از صدا وسیما نیز پخش گردد و آنگونه آمادگی اجرای هنری دارد که در یکی از سر فصل های خطیری که رژیم تروریستی آخوندی در آن قرار دارد دست به اجرای کنسرت های هنری در اردیبهشت ماه بزند تادر ادامه سفری هنری به برون مرز داشته باشد .
مهمتر اینکه پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و سانسور وتفتیش و عقاید رشاد دارای چه پرونده ی عملکردی هست ؟ قبل از اینکه ایشان وزیر ارشاد شود چه پست و یا نقشی در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر داشت؟ پس از وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید شدن ارشاد چه عملکردی داشته و با مطبوعات و نشریات دانشجوئی وهنری و سینمائی چه کرده است؟ خوب چگونه شد وچرا این وزیر همانگونه که اخیراً پاسدار احمدی نژاد عفو ملوکانه به جاسوس و دلال دو جانبه به هوشنگ امیر احمدی داد و وی را به ایران دعوت کرد تا با وی و سخنگوی دولت ب دیدار وملاقات داشته باشد که از تجربیات 3 دهه ی دلالی و جاسوسی دو طرفه استفاده کند. چگونه شد که پس از زمان طولانی مقیم برون بودن ناگهان محمد رضا لطفی نیز مورد عفو مشابه واقع می شود و به ایران باز می گردد تا که پس از 3 سال برنامه ی کنسرت هنری برای رژیم اجرا کردن ، نقش خود را برای سرگرم کردن مردم در شرایط خاص اجرار کند و بقیه نیز همچون گروه کامکاران برای اجرای مأموریت عازم برون مرز شوند.
خوب چرا برخی از مدعیان خیلی انقلابی وچپ گیر کرده در سنگر سال 57 اپوزیسون برون مرز توان این چرخش در راستای نزدیک شدن به همدیگر علیه ی رژیم تروریستی آخوندی را نداشته وندارد؟
چرا فضا آنگونه ببرون مرز آلوده شده است که تبدیل به جولانگه تبلیغاتی و مانور دادن خود فروختگان وبه خدمت گرفته شدگان عوامل سفرای فرهنگی و هنری و موسیقی و سینمائی برای اعتبار و مشروعیت دادن رژیم بغایت ارتجاعی و نامشروع و ضد مرمی شده است ؟ چرا می بایست از اینگونه کنسرت ها در برون مرز استقبال کرد که دربست به نفع این رژیم ضد زن آزادی و هنر و ادبیات وفرهنگ و سنت واجرای جشن واعیاد باستانی وملی می باشد؟
البته این شیوه ای می باشد که مدعی خیلی حساب شده زیر پوشش صوفیگری و مولوی شناسی و فرهنگ وادبیات و فوکلوریک و موسیقی اصیل دنبال می شود که در اروپا آلمان تبدیل به مرکز ثقل و کانون پرشگروه های موسیقی صادراتی از ایران می باشد . یعنی همان کشوری که دوم خردادی ها وحامیانش از طریق خط و خطوط سیاسی همچون کنفرانس برلین سیاست منزوی کردن اپوزیسیون بر انداز را دنبال کردند که اکنون رقیب حاکم شده از طریق شیوه ی کپی شده دیگری دنبال می کند . از همه جالب تر اینکه زمانی اینگونه فعالیت ها اوج می گیرد که از اروپا تا استرالیا را زیر چتر خود گرفته است که در داخل کشور خفقان وسانسور و سرکوب در کنار رشد تورم وگرانی بیداد می کند . برنامه جشن هسته ای در نظنز و جراحی بزرگ درون دولت در مشهد و مبارزه با مافیای اقتصادی وتروریستی در قم کردن و بازار اجرای کنسرت هنری در تالار وزارت کشور و نقال گری صادراتی د ر ایتالیا و هنری سینمائی در انگلیس اینگونه داغ داغ است.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه ی 1 اردیبهشت ماه سال 1387
گزارشات خبری هنری و نقالی و سینمائی و موسیقی که از روزنامه ی سرمایه بر گزیده شده است هم عنوان و هم متن گزارشات پیام چند جانبه دارد . از جمله در مورد اجرای کنسرت هنری محمد رضا لطفی که می گوید هیچ کدام آدم های سال 57 نیستیم . یعنی اینکه می گوید دستگاه تبلیغات گسترده ی هنری رژیم تروریستی آخوندی چگونه فعال می باشد وچگونه بر خلاف همه ادعاهائی که پیروان خمینی می کنند وپس از اینکه پاسدار احمدی نژاد رئیس جمهورشد و دستگاه تبلیغات حامی وی نیز فعال شدند وبطور گسترده تبلیغ کردند که رقیب دوم خردادی شکست خورد وشرایط به اوایل انقلاب بازگشت به سال 57 بازگشته است . چون پیروان صدیق و راستین خمینی پس از 26در صف نوبت وباز گشت به قدرت به انتظار نشسته بودند . ولی اکنون آنچنان از درون دچار استحاله وتغییر تاکتیک شده اندکهبرای بقای خودشان دست به هر گونه عمل وحرکتی می زنند . یعنی به دلیل اینکه در ضعف واقع شده ونیاز به آنگونی تبلیغاتی دارند که می بایست عضو گیری از درون مخالفین برون مرزکند تا اینکه بتوانند پیام دو جانبه داخلی و بیرون مرزی خود را منتقل کنند. اما عجیب است که این هنر را برخی از مدعی اپوزیسیون ندارند و در همان فضای سال 57 فرورفته وهرروز بیش از گذشته غرق می شوند ومنفعل تر می شوند و توان تلاش برای بیرون کشاندن خودشان در فضای فرو رفته را ندارد . آنگونه که مهره های دچار دگریسی شده وبه سوی دشمن رفته اکنون تبدیل به سفیر فرهنگی و هنری داخل و برون مرز شده اند و تلاش می کنند تا که فضا را هرچهب بیشتر علیه ی مخالفان و به نفع رژیم تروریست آخوندی آلوده ومخدوش کنند. مصیبت آنجاست که اکنون فضای دوم خردادی های مدعی اصلاح طلبان قلابی نیست که شعار زنده باد مخالف من سر می دادنذ و می گفتند که ایران متعلق به همه ایرانیان دارد و یا اینکه دانستن حق همگان است وصحبت از فتمان جامعه مدنی و گفتگوی فرهنگ تمدن می کردند ، بلکه شرایط آنطوری می باشد که باندهای مافیائی اطلاعاتی – امنیتی و آدمکشان حرفه ای بر قدرت خزیده اند که هنر شان گلوله و طناب دار و شلاق بوده و باشستن قلم ها و دوختن دهان ها و پا خالی کردن سرب مذاب بر سر ورو و سینه های آزادیخواهان در تابستان خونین در تابستان در زندان های سراسر ایران بودند وقلب ای پر طپش آنانی که برای آزادی و دمکراسی و عدالت و استقلال و برابری می تپید را شکافتند و و بیشماران خانوادگان را عزادار کرده بودند که حتی خانواده ها نمی دانستند که قبر عزیران وجگر گوشه های خودشان در کجای گورستان خاوران می باشد ویا قاتلان قتل های زنجیره ای می باشند. همینطور آنانی می باشند که حتی گلوله بر فک وچانه ی سعید حجاریان نشاندند که تئوریین دوم خردادی ها بود که از سوی سید خندان خاتمی به عنوان نیروهای خودسر و غده ی سرطانی درون وزارت بد نامم اطلاعات افشا شدند که خاتمی مدعی شد که اینان جراحی شدند . ولی این باند محفل سعید امامی در بیت رهبری بازسازی شدند وبه صوت سازمان اطلاعات موازی با حمایت و پشتیانی لوطی جماران و سپاه پاسداران دست به طرح وعملی کردن سیاست حرکت چراغ خاموش یاکودتای خزنده زدند و بر قدرت خزیدند و اکنون نیز بر مسند قدرت می باشند که توانسته اند امثال محمد رضا لطفی را خیلی ساده ر برون مرز بخرند و از برون مرز به داخل دعوتش کنند وبا توجیه و با سازی کردنش دستبه اجرای کنسرت های هنری در کاخ نیاوران و تالار وزارت کشور بزند وا ز امکانات محدود وزارت کشور تعریف کند. البته گروه های هنری دیگری هم می باشند به عنوان سفیر فرهنگی هنری به برون مرز برای اجرای کنسرت های تبلیغاتی هنری می روند و سهم تبلیغی خود را به رژیمی می پردازند که نامزدان انتخابات مجلس هشت دوم خردادی رقیب را متهم به جاسوسی و خیانت و همکار وهمگام دشمن بیگانه آمریکا نموده است و آنان را رد صلاحیت سلاخی فله ای – گله ای کرد که می بایست امثال محمد رضا لطفی ها تا کجا با رژیم رفته وخود فروخته شده باشد که اینگونه حلوا حلوا شده ومورد استفاده واقع می شود.
برای اینکه وقتی در تالار وزارت کشور کنسرت هنری اجرا می شود، بلکه از آن نیز دفاع می شو. پرسش است که وزیر کشور کنونی کیست؟ مصطفی پور محمدی این آخوند آدومکش حرفه ای و اطلاعاتی و امنیتی چه سابقه در 3 دهه گذشته داشته است؟ چرا با این پرونده و عملکرد جنایتکارانه ای که وی دارد که حتی از سوی پاسدار احمدی نژاد هم تحمل نمی شود و قرار است که در برنامه ی بحران سازی بزرگ درون دولت مدعی عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران بر زیر تیغ جراحی برده شود . ولی عجیب و جالب است که محمد رضا لطفی باوی همکاری می کند و در تالار وزارت کشور کنسرت اجرا می کند و خواهان آن می باشد تا اینکه قطعات موسیقی وی از صدا وسیما نیز پخش گردد و آنگونه آمادگی اجرای هنری دارد که در یکی از سر فصل های خطیری که رژیم تروریستی آخوندی در آن قرار دارد دست به اجرای کنسرت های هنری در اردیبهشت ماه بزند تادر ادامه سفری هنری به برون مرز داشته باشد .
مهمتر اینکه پاسدار محمد حسین صفار هرندی وزیر فرهنگ و سانسور وتفتیش و عقاید رشاد دارای چه پرونده ی عملکردی هست ؟ قبل از اینکه ایشان وزیر ارشاد شود چه پست و یا نقشی در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری شکنجه گر داشت؟ پس از وزیر فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید شدن ارشاد چه عملکردی داشته و با مطبوعات و نشریات دانشجوئی وهنری و سینمائی چه کرده است؟ خوب چگونه شد وچرا این وزیر همانگونه که اخیراً پاسدار احمدی نژاد عفو ملوکانه به جاسوس و دلال دو جانبه به هوشنگ امیر احمدی داد و وی را به ایران دعوت کرد تا با وی و سخنگوی دولت ب دیدار وملاقات داشته باشد که از تجربیات 3 دهه ی دلالی و جاسوسی دو طرفه استفاده کند. چگونه شد که پس از زمان طولانی مقیم برون بودن ناگهان محمد رضا لطفی نیز مورد عفو مشابه واقع می شود و به ایران باز می گردد تا که پس از 3 سال برنامه ی کنسرت هنری برای رژیم اجرا کردن ، نقش خود را برای سرگرم کردن مردم در شرایط خاص اجرار کند و بقیه نیز همچون گروه کامکاران برای اجرای مأموریت عازم برون مرز شوند.
خوب چرا برخی از مدعیان خیلی انقلابی وچپ گیر کرده در سنگر سال 57 اپوزیسون برون مرز توان این چرخش در راستای نزدیک شدن به همدیگر علیه ی رژیم تروریستی آخوندی را نداشته وندارد؟
چرا فضا آنگونه ببرون مرز آلوده شده است که تبدیل به جولانگه تبلیغاتی و مانور دادن خود فروختگان وبه خدمت گرفته شدگان عوامل سفرای فرهنگی و هنری و موسیقی و سینمائی برای اعتبار و مشروعیت دادن رژیم بغایت ارتجاعی و نامشروع و ضد مرمی شده است ؟ چرا می بایست از اینگونه کنسرت ها در برون مرز استقبال کرد که دربست به نفع این رژیم ضد زن آزادی و هنر و ادبیات وفرهنگ و سنت واجرای جشن واعیاد باستانی وملی می باشد؟
البته این شیوه ای می باشد که مدعی خیلی حساب شده زیر پوشش صوفیگری و مولوی شناسی و فرهنگ وادبیات و فوکلوریک و موسیقی اصیل دنبال می شود که در اروپا آلمان تبدیل به مرکز ثقل و کانون پرشگروه های موسیقی صادراتی از ایران می باشد . یعنی همان کشوری که دوم خردادی ها وحامیانش از طریق خط و خطوط سیاسی همچون کنفرانس برلین سیاست منزوی کردن اپوزیسیون بر انداز را دنبال کردند که اکنون رقیب حاکم شده از طریق شیوه ی کپی شده دیگری دنبال می کند . از همه جالب تر اینکه زمانی اینگونه فعالیت ها اوج می گیرد که از اروپا تا استرالیا را زیر چتر خود گرفته است که در داخل کشور خفقان وسانسور و سرکوب در کنار رشد تورم وگرانی بیداد می کند . برنامه جشن هسته ای در نظنز و جراحی بزرگ درون دولت در مشهد و مبارزه با مافیای اقتصادی وتروریستی در قم کردن و بازار اجرای کنسرت هنری در تالار وزارت کشور و نقال گری صادراتی د ر ایتالیا و هنری سینمائی در انگلیس اینگونه داغ داغ است.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه ی 1 اردیبهشت ماه سال 1387