نقد وبررسی " آيا چنين اراده اي وجود دارد " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه فروردی28 ماه سال 1387
"جالب ست که پرسش شده چرا مسئولان خفاظتی و امنیتی وظایف خودرا انجام نمی دهند وحد اقل چرا اینان از کار برکنار نمی شوند؟!"
از قرار معلوم موضوع انفجار مسجد شیراز به دلایل گوناگون تبدیل به معما شده است . طوریکه که هر روز که سپریمی شود بر ابعاد پیچیدگی این معما افزوده می گردد. برای اینکه سانسور همه جانبه نهادینه ده در خبر و اطلاع رسانی که همراه با تناقض گوئی های فراوان همراه بوده است . همچنین عدم رعایت مسائل حفاظتی و امنیتی مسجد شیراز وگستردگی ضربه خسارات وارد شده چنان است که موجب نارضایتی گسترده حتی میان نیروهای خودی حامیان نظام شده است . بنابراین سرمقاله نویس برای بستن فضای ادامهی تناقض گوئی ها گسترده که همچنان ادامه دارد و برای ایجاد مانع در دامن زدن بیشتر به این فضای بی اعتمادی ناشی از سانسور و تناقض گوئی های ادامه دار مسئولان و سیستم خبررسانی که وجود دارد . بالاجبار برخی از انتقاد ها را کرده و بعضی از رهنمودها را نیز ارائه کرده است تا که پرونده بسته گردد . البته نوک تهاجمش متوجه دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است که گفته شد ه بی مسئولانه بر خورد کرده اند و تقاضا شده که چرا حد اقل اینگونه مسئولان بی عرضه کنار گذاشته نمی شوند ؟ از طرف دیگر خطاب به قوه ی قضائیه هم در پایان پیام داده است که نوع احکام صادره برای خطاکاران ومتخلفان مناسب نبوده است . بالاخره سر مقاله نویس بی اعتقادی وبی توجهی مسئولان حفاظی و اطلاعاتی و امنیتی و ضربات وارده و ناشی از آن را اینگونه بیان کرده است :
"بسياري از حوادث دهه 60 حوادثي كه هر سال در جريان سفرهاي راهيان نور رخ مي دهند و آنچه در مسجد ارك تهران رخ داد و جان عده اي را گرفت و عده ديگري را نيز دچار مشكلات جسمي خسارت بار كرد همگي نتيجه بي توجهي به همين اصل هستند. جدي گرفتن مسائل حفاظتي مي تواند به اين سلسله حوادث پايان بدهد و اين قبيل ضايعات را براي هميشه از ميان بردارد و يا به حداقل برساند. بعد از وقوع هر حادثه اي مديريت بحران ناشي از آن حادثه مهمترين مسئوليتي است كه متوجه مسئولان مي شود . مديريت بحران فقط رسيدگي به قربانيان و نجات جان بقيه افراد نيست . اين فقط يك بخش كار است بخش ديگر كه مهمتر نيز هست ريشه يابي حادثه و تحقيق درباره چگونگي وقوع آنست . "
سرمقاله نیس در ادامه ی سر مقاله ی خود زیر سئوال بردن مدیریت حفاظت امنیتی وعدم استفاده از نیروه های متخصص و کار آمد و کاردان با پرسش اینکه که چرا اینان کنار گذاشته شده اند؟ یعنی طبق هدف زنجیره ای هدف مردم ودفاع و حفاظت کردن از آنان نیست ، بلکه تلاش برای کاستن فشار برروی رقبا همچون رفسنجانی و حامیان وی و انتقاد کردن از دولت است که چرا به جای دفاع کردن از اینگونه نیروها بر عکس برروی آنان فشار وارد می شود ؟ البته اینگونه تحلیل دادن ودفاع و انتقاد کردن می تواند که این برداشت را در بر داشته باشد که نکند در پشت اینگونه انفجار ها می تواند یک نوع اختلافات درونی و انتقام کشی وجود داشته باشد که ناشی از حذف شدگی اشان باشد .سرمقاله نویس برای اینکه پاداش لوطی جماران وسایر مقامات بالا را ضایع نکرده و حق الزحمه اشان را پرداخته کرده باشد از صدور فرمان وفراخوان پیگیری پرونده از سوی از اینان تقدیر شده است . آنگاه در دنباله برای دراز کردن دستگاه های حفاظتی و امنیتی و سیستم اطلاع رسانی چنین انتقاد کرده است:
در حادثه انفجار شيراز خوشبختانه در بخش اول عملكردها قابل تقدير است ولي در بخش دوم همه دست اندركاران نشان دادند كه دچار ضعف هستند. اينكه بعد از گذشت مدت قابل ملاحظه اي از وقوع حادثه آنهم در مكاني كه در دسترس مسئولان قرار دارد هيچيك از دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي نتوانند بطور قاطع درباره علت آن نظر بدهند براي افكار عمومي قابل قبول نيست . واقعيت اينست كه كشور ما از نظر امكانات تجربه و برخورداري از نيروهاي كارآمد در شرايط مطلوبي قرار دارد و اگر از اين امتيازات به درستي استفاده شود مديريت بحران هر قدر بحران بزرگ باشد بسيار آسان و همراه با سرعت و دقت خواهد بود. براي كشوري با شرايط ما بسيار آسان است كه در همان ساعات اوليه بعد از وقوع انفجار مشخص كند اين انفجار ناشي از خرابكاري بوده يا بي توجهي نسبت به مواد و امكانات برجاي مانده از نمايشگاهي كه در محل وقوع حادثه برگزار شده بود.
سرمقاله نویس در ادامه در مورد انفجار مسجد شیراز بازهم به شیوه خبر رسانی متناقض تند تر انتقاد کرده است . زیرا که نتیجه گرفته است که اینگونه شیوه ی اطلاع و خبررسانی ضد و نقیض موجب بهره برداری دشمن از یک سو و از طرف دیگر سبب سر در گمی ونگرانی مردم می شود که این چنین عوارض زیانباری بهمراه دارد
"از اين مهم تر مديريت خبررساني است . نوع خبررساني از حادثه انفجار شيراز نشان داد متاسفانه دراين زمينه نيز دچار مشكل هستيم ! عده اي اصرار ورزيدند كه اين حادثه ناشي از انفجار باقيمانده مهمات و ابزار و ادوات جنگي مربوط به نمايشگاه برگزار شده در مكان حادثه است و عده اي برعكس اصرار ورزيدند كه قطعا چنين نيست و دست دشمنان در كار بوده است . اينها دو احتمال قابل بررسي بودند كه در لحظه بعد از واقعه اصرار بر هيچيك از آن دو كار درستي نبود و نادرست تر اعلام آشكار و پرسروصداي هر دو احتمال بود كه افكار عمومي را دچار ترديد و نگراني كرد. بخش مهمي از مديريت بحران چگونگي خبر رساني مربوط به آنست . بي توجهي به اين امر موجب سواستفاده دشمن مي شود كما اينكه مردم را نيز دچار اضطراب و نگراني مي كند و در كار تحقيق و بررسي جامع و دقيق نيز اختلال ايجاد مي نمايد. براي جلوگيري از اين عوارض زيانبار مسئولان امنيتي بايد سريعا وارد عمل شوند و جريان اطلاع رساني را به درستي هدايت كنند و از پديد آمدن اين قبيل ضايعات جلوگيري نمايند. منظور اين نيست كه جلوي جريان آزاد اطلاع رساني گرفته شود بلكه با اطلاع رساني جامع و مستند مي توان افكار عمومي را در برابر عوارض منفي شايعات و اطلاعات نادرست ـ اعم از مغرضانه و غيركارشناسانه ـ مصون نگهداشت"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس در پایان نتیجه گرفته است که در کنار سایر بی موالاتی های انجام شده و و ظایف مسائل چک و کنترل رعایت نکردن هاست که موجب چنین انفجاراتی می شود ، از سوی دیگرصدور عدم مجازات مناسب برای خطاکاران وسر پوش گذاشتن بر آن می باشد که به صورت عادت در آمده است که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله است . البته ضمن باز کردن تبعیض و ماستمالی کردن تبعیض قانونی عمل کردن نسبت به خطاکاران مسئول نسخه تجویر کرده است که هدف از مجازات خطاکاران بر دار کشیدن آنان نمی باشد ، بلکه منظور بر کنار کردن آنان می باشد .در نهایت ا اعتراف کرده است که اینگونه معکوس اقدام وعمل شده است . .
"شايد مهمترين نكته در اين قبيل حوادث بي توجهي به ضرورت برخورد تنبيهي با خطاكاران باشد . ما عادت كرده ايم برخطاها سرپوش بگذاريم از خاطيان بگذريم و صورت مساله را پاك كنيم ! تصور همه ما اينست كه با چنين روشي مي توانيم مشكلات و حوادث را حل كنيم و جامعه را به طرف بهتر شدن ببريم در حاليكه كاملا عكس آنچه تصور مي كنيم رخ مي دهد و مشكلات همچنان لاينحل باقي مي مانند و هيچ چيز به طرف بهتر شدن نمي رود و حوادث غمبار يكي پس از ديگري تكرار مي شوند. منظور از تنبيه خطاكاران اين نيست كه آنها به چوبه دار سپرده شوند. بركناري سريع و بي ملاحظه آنها از مسئوليت ها و برخوردهائي از قبيل تنزل مقام و رتبه و درجه و البته اعلام آن به مردم مي تواند تاثير زيادي در جلوگيري از تكرار حوادث ناگوار داشته باشد. قطعا اگر چنين برخوردي در واقعه مسجد ارك شده بود اكنون شاهد حادثه انفجار شيراز نبوديم . حالا هم هر چند دير شده ولي براي جلوگيري از ضررهاي بعدي از همين جا بايد شروع كرد. آيا چنين اراده اي وجود دارد"
در خاتمه اینکه کماکان تلاش می شود که با تاکتیک اتخاذ شده ی بازگوئی بخش بسار کوچکی از واقعیات با چاشنی کردن انتقاد های سطحی و پوشالی و انحرفی، اذهان عمومی منحرف شود تا که مردم تلاش و پیگیری برای آگاه شدن اصل ماجرا و دانستن واقعیات اصلی نکنند و پیگیری پرونده را رها کنند تا که مردم به خصوص خانواده های داغدار و عزدار متوجه نشوند که داستان انفجار چه بوده است؟ یعنی در حقیقت وحشت از آگاه شدن مردم از اینگونه رخداد و وقایع می باشد . پس کسی نباید بداند چه دستانی در پشت این انفجار مسجد شیراز بوده است ؟ یا اینکه نباید دانسته شود و مقایسه گردد که داستان می تواند شبیه بمب گذاری حرم امام رضا کار نیروهای خودی باشد . زیرا افشا شدن این حقیقت این خطر را بهمراه دارد که ممکن است نیروهای خودی یکباره دل از رژیم بر کنند و اینان در برابرش بایستند . بلی می بایست با بازگو کردن بخش جزی واقعیات و مطرح کردن برخی از سئوالات به عنوان سوپاپ اطمینان مانع از رسیدن به نقطه جوش فضای انفجاری جامعه شد و باید که هرچه زودتر آپرونده بسته و فراموش گردد . برای اینکه اوضاع خطری می باشد کشدار شدنش و رو شدن بمرور بیشتر حقایق امکان سرعت گرفتن ریزش نیروها و ضربات وارده ی بیشتر می رود که بقول سرمقاله نویس می تواند موجب ضربات وخسارات وعوارض زیانباری برای مسئولان رژیمتروریستی آخوندی به همراه داشته باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 28 فروردی ماه سال 1387
"جالب ست که پرسش شده چرا مسئولان خفاظتی و امنیتی وظایف خودرا انجام نمی دهند وحد اقل چرا اینان از کار برکنار نمی شوند؟!"
از قرار معلوم موضوع انفجار مسجد شیراز به دلایل گوناگون تبدیل به معما شده است . طوریکه که هر روز که سپریمی شود بر ابعاد پیچیدگی این معما افزوده می گردد. برای اینکه سانسور همه جانبه نهادینه ده در خبر و اطلاع رسانی که همراه با تناقض گوئی های فراوان همراه بوده است . همچنین عدم رعایت مسائل حفاظتی و امنیتی مسجد شیراز وگستردگی ضربه خسارات وارد شده چنان است که موجب نارضایتی گسترده حتی میان نیروهای خودی حامیان نظام شده است . بنابراین سرمقاله نویس برای بستن فضای ادامهی تناقض گوئی ها گسترده که همچنان ادامه دارد و برای ایجاد مانع در دامن زدن بیشتر به این فضای بی اعتمادی ناشی از سانسور و تناقض گوئی های ادامه دار مسئولان و سیستم خبررسانی که وجود دارد . بالاجبار برخی از انتقاد ها را کرده و بعضی از رهنمودها را نیز ارائه کرده است تا که پرونده بسته گردد . البته نوک تهاجمش متوجه دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است که گفته شد ه بی مسئولانه بر خورد کرده اند و تقاضا شده که چرا حد اقل اینگونه مسئولان بی عرضه کنار گذاشته نمی شوند ؟ از طرف دیگر خطاب به قوه ی قضائیه هم در پایان پیام داده است که نوع احکام صادره برای خطاکاران ومتخلفان مناسب نبوده است . بالاخره سر مقاله نویس بی اعتقادی وبی توجهی مسئولان حفاظی و اطلاعاتی و امنیتی و ضربات وارده و ناشی از آن را اینگونه بیان کرده است :
"بسياري از حوادث دهه 60 حوادثي كه هر سال در جريان سفرهاي راهيان نور رخ مي دهند و آنچه در مسجد ارك تهران رخ داد و جان عده اي را گرفت و عده ديگري را نيز دچار مشكلات جسمي خسارت بار كرد همگي نتيجه بي توجهي به همين اصل هستند. جدي گرفتن مسائل حفاظتي مي تواند به اين سلسله حوادث پايان بدهد و اين قبيل ضايعات را براي هميشه از ميان بردارد و يا به حداقل برساند. بعد از وقوع هر حادثه اي مديريت بحران ناشي از آن حادثه مهمترين مسئوليتي است كه متوجه مسئولان مي شود . مديريت بحران فقط رسيدگي به قربانيان و نجات جان بقيه افراد نيست . اين فقط يك بخش كار است بخش ديگر كه مهمتر نيز هست ريشه يابي حادثه و تحقيق درباره چگونگي وقوع آنست . "
سرمقاله نیس در ادامه ی سر مقاله ی خود زیر سئوال بردن مدیریت حفاظت امنیتی وعدم استفاده از نیروه های متخصص و کار آمد و کاردان با پرسش اینکه که چرا اینان کنار گذاشته شده اند؟ یعنی طبق هدف زنجیره ای هدف مردم ودفاع و حفاظت کردن از آنان نیست ، بلکه تلاش برای کاستن فشار برروی رقبا همچون رفسنجانی و حامیان وی و انتقاد کردن از دولت است که چرا به جای دفاع کردن از اینگونه نیروها بر عکس برروی آنان فشار وارد می شود ؟ البته اینگونه تحلیل دادن ودفاع و انتقاد کردن می تواند که این برداشت را در بر داشته باشد که نکند در پشت اینگونه انفجار ها می تواند یک نوع اختلافات درونی و انتقام کشی وجود داشته باشد که ناشی از حذف شدگی اشان باشد .سرمقاله نویس برای اینکه پاداش لوطی جماران وسایر مقامات بالا را ضایع نکرده و حق الزحمه اشان را پرداخته کرده باشد از صدور فرمان وفراخوان پیگیری پرونده از سوی از اینان تقدیر شده است . آنگاه در دنباله برای دراز کردن دستگاه های حفاظتی و امنیتی و سیستم اطلاع رسانی چنین انتقاد کرده است:
در حادثه انفجار شيراز خوشبختانه در بخش اول عملكردها قابل تقدير است ولي در بخش دوم همه دست اندركاران نشان دادند كه دچار ضعف هستند. اينكه بعد از گذشت مدت قابل ملاحظه اي از وقوع حادثه آنهم در مكاني كه در دسترس مسئولان قرار دارد هيچيك از دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي نتوانند بطور قاطع درباره علت آن نظر بدهند براي افكار عمومي قابل قبول نيست . واقعيت اينست كه كشور ما از نظر امكانات تجربه و برخورداري از نيروهاي كارآمد در شرايط مطلوبي قرار دارد و اگر از اين امتيازات به درستي استفاده شود مديريت بحران هر قدر بحران بزرگ باشد بسيار آسان و همراه با سرعت و دقت خواهد بود. براي كشوري با شرايط ما بسيار آسان است كه در همان ساعات اوليه بعد از وقوع انفجار مشخص كند اين انفجار ناشي از خرابكاري بوده يا بي توجهي نسبت به مواد و امكانات برجاي مانده از نمايشگاهي كه در محل وقوع حادثه برگزار شده بود.
سرمقاله نویس در ادامه در مورد انفجار مسجد شیراز بازهم به شیوه خبر رسانی متناقض تند تر انتقاد کرده است . زیرا که نتیجه گرفته است که اینگونه شیوه ی اطلاع و خبررسانی ضد و نقیض موجب بهره برداری دشمن از یک سو و از طرف دیگر سبب سر در گمی ونگرانی مردم می شود که این چنین عوارض زیانباری بهمراه دارد
"از اين مهم تر مديريت خبررساني است . نوع خبررساني از حادثه انفجار شيراز نشان داد متاسفانه دراين زمينه نيز دچار مشكل هستيم ! عده اي اصرار ورزيدند كه اين حادثه ناشي از انفجار باقيمانده مهمات و ابزار و ادوات جنگي مربوط به نمايشگاه برگزار شده در مكان حادثه است و عده اي برعكس اصرار ورزيدند كه قطعا چنين نيست و دست دشمنان در كار بوده است . اينها دو احتمال قابل بررسي بودند كه در لحظه بعد از واقعه اصرار بر هيچيك از آن دو كار درستي نبود و نادرست تر اعلام آشكار و پرسروصداي هر دو احتمال بود كه افكار عمومي را دچار ترديد و نگراني كرد. بخش مهمي از مديريت بحران چگونگي خبر رساني مربوط به آنست . بي توجهي به اين امر موجب سواستفاده دشمن مي شود كما اينكه مردم را نيز دچار اضطراب و نگراني مي كند و در كار تحقيق و بررسي جامع و دقيق نيز اختلال ايجاد مي نمايد. براي جلوگيري از اين عوارض زيانبار مسئولان امنيتي بايد سريعا وارد عمل شوند و جريان اطلاع رساني را به درستي هدايت كنند و از پديد آمدن اين قبيل ضايعات جلوگيري نمايند. منظور اين نيست كه جلوي جريان آزاد اطلاع رساني گرفته شود بلكه با اطلاع رساني جامع و مستند مي توان افكار عمومي را در برابر عوارض منفي شايعات و اطلاعات نادرست ـ اعم از مغرضانه و غيركارشناسانه ـ مصون نگهداشت"
بالاخره اینکه سرمقاله نویس در پایان نتیجه گرفته است که در کنار سایر بی موالاتی های انجام شده و و ظایف مسائل چک و کنترل رعایت نکردن هاست که موجب چنین انفجاراتی می شود ، از سوی دیگرصدور عدم مجازات مناسب برای خطاکاران وسر پوش گذاشتن بر آن می باشد که به صورت عادت در آمده است که در حقیقت پاک کردن صورت مسئله است . البته ضمن باز کردن تبعیض و ماستمالی کردن تبعیض قانونی عمل کردن نسبت به خطاکاران مسئول نسخه تجویر کرده است که هدف از مجازات خطاکاران بر دار کشیدن آنان نمی باشد ، بلکه منظور بر کنار کردن آنان می باشد .در نهایت ا اعتراف کرده است که اینگونه معکوس اقدام وعمل شده است . .
"شايد مهمترين نكته در اين قبيل حوادث بي توجهي به ضرورت برخورد تنبيهي با خطاكاران باشد . ما عادت كرده ايم برخطاها سرپوش بگذاريم از خاطيان بگذريم و صورت مساله را پاك كنيم ! تصور همه ما اينست كه با چنين روشي مي توانيم مشكلات و حوادث را حل كنيم و جامعه را به طرف بهتر شدن ببريم در حاليكه كاملا عكس آنچه تصور مي كنيم رخ مي دهد و مشكلات همچنان لاينحل باقي مي مانند و هيچ چيز به طرف بهتر شدن نمي رود و حوادث غمبار يكي پس از ديگري تكرار مي شوند. منظور از تنبيه خطاكاران اين نيست كه آنها به چوبه دار سپرده شوند. بركناري سريع و بي ملاحظه آنها از مسئوليت ها و برخوردهائي از قبيل تنزل مقام و رتبه و درجه و البته اعلام آن به مردم مي تواند تاثير زيادي در جلوگيري از تكرار حوادث ناگوار داشته باشد. قطعا اگر چنين برخوردي در واقعه مسجد ارك شده بود اكنون شاهد حادثه انفجار شيراز نبوديم . حالا هم هر چند دير شده ولي براي جلوگيري از ضررهاي بعدي از همين جا بايد شروع كرد. آيا چنين اراده اي وجود دارد"
در خاتمه اینکه کماکان تلاش می شود که با تاکتیک اتخاذ شده ی بازگوئی بخش بسار کوچکی از واقعیات با چاشنی کردن انتقاد های سطحی و پوشالی و انحرفی، اذهان عمومی منحرف شود تا که مردم تلاش و پیگیری برای آگاه شدن اصل ماجرا و دانستن واقعیات اصلی نکنند و پیگیری پرونده را رها کنند تا که مردم به خصوص خانواده های داغدار و عزدار متوجه نشوند که داستان انفجار چه بوده است؟ یعنی در حقیقت وحشت از آگاه شدن مردم از اینگونه رخداد و وقایع می باشد . پس کسی نباید بداند چه دستانی در پشت این انفجار مسجد شیراز بوده است ؟ یا اینکه نباید دانسته شود و مقایسه گردد که داستان می تواند شبیه بمب گذاری حرم امام رضا کار نیروهای خودی باشد . زیرا افشا شدن این حقیقت این خطر را بهمراه دارد که ممکن است نیروهای خودی یکباره دل از رژیم بر کنند و اینان در برابرش بایستند . بلی می بایست با بازگو کردن بخش جزی واقعیات و مطرح کردن برخی از سئوالات به عنوان سوپاپ اطمینان مانع از رسیدن به نقطه جوش فضای انفجاری جامعه شد و باید که هرچه زودتر آپرونده بسته و فراموش گردد . برای اینکه اوضاع خطری می باشد کشدار شدنش و رو شدن بمرور بیشتر حقایق امکان سرعت گرفتن ریزش نیروها و ضربات وارده ی بیشتر می رود که بقول سرمقاله نویس می تواند موجب ضربات وخسارات وعوارض زیانباری برای مسئولان رژیمتروریستی آخوندی به همراه داشته باشد.
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 28 فروردی ماه سال 1387