نقد و بررسی " اقتصاد و حاكميت ملي (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه27 فروردین ماه سال 1387
"چرا تا کنون اعتراف به بیماری مزمن در مان ناپذیر یک صد ساله ی اقتصادی نشده بود؟"
واقعاً که چقدر عوامفریبی ووارونه و تناقض وهذیان گوئی د ر این رژیم سراندر پا آلوده به فساد ورشوه و دزدی و رانتخواری و دروغگوئی وجود دارد طوریکه همه تار وپود ونهادش را فراگرفته است ومشخص نیست که این وضعیت قرار است تا کی هم ادامه یابد؟ آیا راستی راستی پاسداران وبازجویان قلم بر دست شده تصور کرده اند که پس از 3 دهه هنوز با جامعه ی کوران سر وکاردارند که هر چه دوست دارند می گویند وبا برمبنای بقول معروف طرف با کشمش گرمی اش می شود وتب می کند وبا یک غوره سردی اش می شود ودچار لرز می شود می توان به همین سیاستمداری ادامه داد و قلمزنی کرد و توقع داشت که مردم هم در بست به پذیرند و یا اینکه سکوت وخاموشی مردم که ناشی از اختناق و ارعاب ووحشت سرکوبگرانه سیستماتیک نیست که به موازات رشد افسار گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت کالاها ومسکن واجاره خانه در جامعه همچنان رشد یابنده بوده است و این سکوت دلیل بر رضایت مردم از شرایط موجود می باشد و آتش زیر خاکستر نمی باشد؟ آخر جائیکه پاسدار سر بازجوی یادداشت روزنویس شده توضیح نمی دهد که چگونه شد ه است که اکنون به یاد وخاطره اش افتاده است تا که می بایست اعتراف به بیماری اقتصادی یک صدساله کند و صحبت از تزریق تورم مسکن نه درمان ناپذیر که مشکل آفرین کرده است؟! چرا زمانیکه در دو سال گذشته در مجلس برخی از نمایندگان مجلس مدعی اصول گرائی مجلس صحبت از بیداد گری تورم وگرانی می کردند و در دنباله برخی از مطبوعات جرأت کردند وشهامت به خرج دادند و این خبر را قاچاقی بازتاب دادند وچیزکی بر آن ردیه نویسی کرده وافزودند . ناگهان ابتدا صدای سخنگوی دولت غلامحسین الهام در مصاحبه مطبوعاتی در برابر پرسش خبر نگاری در همین مورد تورم وگرانی بلند شد و منتقدین ومطبوعات را تهدید کرد که از دست اینان به قوه ی قضائیه شکایت خواهد کرد تادهان معترضین ومنتقدین دوخته شود . اتفاقاً همین کار را کرد و اقدام هم علیه مطبوعات شد . چون برخی از روزنامه ها هم توقیف شدند. آنگاه پاسدار احمدی نژاد عنتر دست آموز لوطی جماران در مجلس د رمیان نمایندگان منتقد تورم وگرانی را به تمسخر گرفت وگفت که به شما گوجه فرنگی و میوه گران فروشی می کنند وحواله ورهنمود داد که بهتر است منتقدان بیایند از میوه و سبزی فرشی نارمک محل ایشان خرید کنند . زیراکه نرخ ها ارزان می باشد و باز هم تورم وگرانی انکار وتکذیب شد و خبری از چرخیدن قلم سر ابزجو پاسدار یادداشت روز نویس نبود و از بیماری یک صد ساله ی اقتصادی نگفت، بلکه همچون رئیس جمهور و سخنگوی دولت تورم وگرانی را تکذیب و انکار کرد و پرونده سازی برای منتقدین نمود وپاسخ را در دراز کردن دوران کارگزاران رفسنجانی واصلاح طلبان خاتمی یافت وگفت که اینان مسئول شرایط کنونی می باشند.
بالاخره این بازی انتقاد کردن وتکذیب و انکار کردن کی بود ی بود من نبودم آنقدر ادامه یافت که لوطی جماران در دیدار با نمایندگان مجلس و عنترش علناً از دولت و رئیس دولت عدالت محور عنترش دفاع جانانه کردو سخت بر منتقدان رقیب دوم خردادی تاخت و آنان را همگام با دشمنن نظام ودشمن بیگانه آمریکا خطاب کرد. خلاصه این بازی برای بیش از دو سال ادامه یافت تااینکه پاسدار احمدی نژاد عنتر لوطی جماران قبل از سفر دوت خود تشریفاتی به مکه که خودش تقاضا ی دعوت کرده بود در گفتگوی تلویزیونی خود بر وجود تورم وگرانی اعتراف کرد.ولی بانک مرکزی را مقصر معرفی کرد که بدون پشتوانه چاپ و منتشر وتوزیع کرده است و قول مهار تور وگرانی داد . از آن تاریخ که این قول را داد اوضاع و شرایط تورم بمراتب خیلی بیش از گذشته شتاب گرفته است .
سئوال است که چرا دروغ گفته می شود که میان 17 تا 20% تورم در جامعه است؟ جائیکه در دو سه سال گذشته قیمت کالاها چندین برابر شده است . آنگونه که وحشتناک هم شامل حال مسکن واجاره خانه هم شده است. چون من می دانم که چگونه قیمت خانه ی 100 میلیون تومانی دو سال پیش به بیش از 500 میلیون تومان رسیده است؟ کجا 5 برابر شدن یا 500% افزایش بمنزله ی 17 تا 20% می باشد؟ حال که زارش شده است معلمین پس از 25 سال سابقه ی خدمت هنوز سرپناهی ندارد و یا کارگر و کارمند بیچاره ای که با حقوق و درآمد ثابت و افزایش نرخ حقوق سالیانه 20 % مواجه است. چگونه قادر است از پس تورم وگرانی بر آید؟ مهمتر و مسخره تر یا در حقیقت کمیک وتراژدیک تر اینکه در پیام نوروزی لوطی نشئه و هذیان در مشهد صحبت از نوآوری و شکوفئی اقتصادی هم شده است !! آخر چگونه این ادعای مضحک با اعتراف بیماری مزمن درمان اقتصادی 100 ساله بیمای مزمن اقتصادی هم خوانی دارد که بقول سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس اقتصاد وابسته به نفت تک محصولی دچار سلول های بدخیم رشد یابنده شده سرطانی است که اینگونه توصیف و تشریح شده است.
"بيماري مزمن و فراگير اقتصاد ما اغلب در تشخيص، مداوا، يا مداومت و عزم در بهبود آن دچار تشتت، ضعف اراده، سياست زدگي و فقدان نگاه كلان و راهبردي بوده است. بنابراين، يا نسخه هاي متناقض پيچيده و به آن خورانده شده، يا بيماري مورد انكار قرار گرفته، يا از برخي آثار همين بيماري به عنوان نشانه رشد و سلامت ياد شده، و يا به جاي تشخيص و درمان جدي و جامع، به دادن مسكن هاي مخدر- نظير يارانه ها، واردات بي رويه، رونق وام هاي مصرفي بي هدف و...- اكتفا شده و اعتياد شديد و ترك ناپذير نسبت به اين مخدرها را نهادينه كرده است. از اين چشم انداز ضرورت دارد «صورت مسئله اقتصاد ايران» پس از كار كارشناسي جامع، دوباره نوشته شود و ضمن درنظر گرفتن سهم دقيق هر يك از عوامل مخرب در اين بيماري، مورد مداوا قرار گيرد. در اين باره اجمالا چند نكته قابل توجه و تذكر است: اقتصاد نفتي ما دچار انواعي از بيماري هاست مانند: پايين بودن بهره وري، ديوانسالاري (بوروكراسي) ناكارآمد اما گسترده، انحصارهاي مخرب، ضعف توليد به دليل پرخطربودن آن و در مقابل رونق دلالي و واسطه گري، فساد اقتصادي، تورم و كاهش قدرت خريد مردم، بيكاري، توزيع ناعادلانه فرصت ها و ثروت، نوسان هاي شديد و بي ثبات كننده، و نهايتا «تروريسم اقتصادي».فهرست كردن اين بيماري هاي عادي و غيرعادي- طبيعي و اقتصادي يا غيرطبيعي و مصنوعي و سازماندهي شدهمتاسفانه بايد گفت اغلب، اتفاق نظر اوليه درباره «درد و درمان» در ميان 6 ركن مجلس، دولت، قوه قضائيه، مجمع تشخيص مصلحت، مطبوعات و رسانه ها و صاحب نظران، و فعالان اقتصادي به وجود نيامده و مباحثات در موارد بسياري، به تك گويي، سياسي كاري و غرض ورزي و انكار هم ميل كرده است. اختلاف نظرهاي جدي و تنش و تزاحم در حوزه نظر و عمل در ميان اين 6 ركن به ويژه 4 ركن حاكميتي، خود يكي از عوامل ماندگاري بيماري اقتصادي است. اختلاف نظر البته طبيعي است اما بايد به مكانيزم هايي رسيد كه در آن مكانيزم ها بتوان به اجماع نظر دست يافت تا سپس بتوان از طريق اين اجماع، پيگير اراده جمعي در عرصه اجرا بود. اين مسئله از آن رو اهميت دارد كه صحنه اقتصاد كشور شاهد نوعي از حاكميت دوگانه است و پراكندگي نظري يا عملي نهادهاي نظام عملا مجال جولان جريان اقتصادي مافيايي، آلوده و تروريست را فراهم كرده است"
مشخص است که بیان کردن بخشی از واقعیت برای زیر تیغ بردن رقیب و بهانه برای پوشاندن بخشی از واقیت بزرگتر می باشد تا همچنان پنهان بماند . زیراکه بخش وابسته به باندهای مافیائی حاکم می باشد علیه ی خدش حاضر نیست سخنی بگوید . اگر نه چگونه است که یک پاسدار سربازجوی یادداشت روزنویس شده درک می کند ومتوجه شده است که اقتصاد کشور بیماری مزمن ریشه ی 100 ساله دارد . ولی رهبر و مسئولان این کشور د 3 دهه ی گذشته متوجه ی این واقعیت نشده اند وتلاش هم برای درمان آن نکرده اند و شعار شکوفائی اقتصادی هم سر داده اند؟! در صورتیکه ادعا می شود رژیم تنها ابر قدرت موجود جهان می باشد! بلی پرسش است که چگون در داخل کشور پس از اعدام وتیر باران بیش از 120 زندانی سیاسی و 3 دهه فرمان اعدام و دار زدن وقطع اندام وسنگسار کردن ها وجود داشته که حتی یک روز هم تعطیل نشده است. ول عجیب معجزه آسا بوده است که نه اینکه یک دانه تروریسم اقتصادی دستگیر و اعدام نشده است، بلکه اینکه هر گز توضیح هم داده نشده است که چگونه زمینه ی رشد این ترفتابه دزدان وتهی دستان و قربانیان این رژیوریسم اقتصادی در امعه وجود داشته که این چنین در کنار دشمنان نظام هم رشد کرده و هم گسترده وهمه گیر رشده است:
بي ترديد دشمنان اصلي ملت و انقلاب در دنيا (امپرياليست هاي اقتصادي- سياسي) ميل به خرابكاري و تروريسم اقتصادي عليه كشور ما دارند و اين ميل را هم كتمان نمي كنند هيچ، كه بر اهميت اين حوزه در ضربه زدن به جمهوري اسلامي تاكيد هم مي ورزند. در كنار اين جبهه، تروريست هاي اقتصادي داخلي هم هستند كه به توسعه قدرت مافيايي خود در حوزه اقتصاد و سياست و فرهنگ مي انديشند و به توسعه سرمايه گذاري در اين عرصه اهتمام مي ورزند. بنابراين منافع مفسدان، صاحبان ثروت هاي نامشروع مافيايي، قدرت طلبان معارض با عدالت و قدرت هاي جهان خوار و مستعمره طلب در نقطه معارضه با انقلاب اسلامي به هم مي رسد و به تشكيل جبهه اي واحد منجر مي شود. اينجا، آوردگاه يك جنگ اقتصادي- سياسي بزرگ است و بدون تشكيل جبهه بزرگ و كارآمد براي دفاع از «حاكميت ملي» و بدون هم آهنگي و اراده جمعي نمي توان مهاجمان تروريست را مهار كرد. اينجا، عرصه جهاد اقتصادي است و با بي برنامگي و انكار هم يا رفتارهاي موضعي و جزيره اي، افق موفقيت دور از دسترس خواهد ماند."
بالاخره پاسدار سرباجو یادداشت روز نویس در دنباله ی یادداشت روز خود به مسئولیت 6 نهاد اشاره کرده سپس برروی 3 نهاد بیشتر تأکید کرده است که می بایست به وظایف خود برای مهار تورم وگرانی و فقر زدائی ومبارزه با تروریسم اقتصادی انجام ظیفه کنند . آنگاه با نقل قول کردن به بحران بی سباقه ی کنونی جهانی اشاره کرده که تأکید کرده در 60 سال اخیر بی سابقه بوده است سپس به نقش 2برابر شدن قیمت نفت وتورم وگرانی مرتبط و عوارض آن اشاره کرده ودر نهایت به رقم واردات سالیانه کشور پرداخته که 20% حجم کل درآمد ناخالص ملی سالیانه را به خود اختصاص داده است و افزوده که چگونه این واردت کالاها موجب شده که 20% تورم وارداتی ضمیمه ی آن می باشد . در نهایت اینگونه وضعیت عملکرد دولتمردان و شرایط اقتصادی حاکم بر ایران جمع بندی و ترسیم کرده است :
اينكه ما بازار بزرگ كالاهاي اروپايي و آسيايي باشيم و حتي سود اين تجارت را هم نصيب كشورهايي چون امارات و تركيه و عربستان كنيم، يك زيان اقتصادي در مقياس ملي است. ما اين زيان بزرگ را از جيب خود مي پردازيم تا چرخ اقتصاد شركت هاي بزرگ و كشورهاي صنعتي در اروپا و ژاپن و چين و كره جنوبي و... بچرخد! آيا اين جز خودكشي اقتصادي و سوزاندن ريشه هاي استقلال و خودكفايي و حاكميت ملي چيز ديگري هم هست؟
درخاتمه اینکه چون رژیم تروریستی آخوندی یک نظام بربرمنش و تاریک اندیش وغیر متعارف و ملک الطوایفی مستبد تک صدائی فاشیستی می باشد که هر گز موضوع تحقیق و پژوهش علمی و سااندهی و برنامه ریزی شده در آن معنی و مفهومی ندارد. زیرا اگر چنانچه داشت دلیل نداشت که پاسدار عنتر لوطی جماران احمدی نژاد با زور و قلدری و اتکای سپاه پاسداران وبسیجیان برای اینکه آسانتر بتوانند بودجه ی دولت را بالا بکشند، تصمیم گرفتند که سازمان مدبریت و برنامه ریزی و بودجه را بر هم بریند که دارای سابقه 60 ساله بود . اگر این نهاد ایراد وضعف کارکردی داشت که دارد . زیراکه ناشی از آلوده بودن نظام از رأس تا ذیلش می باشد . می بایست تلاش می شد تا که ضعف بر طرف شود. نه اینکه منحل شود . ازسوی دیگر آن موقع که با بحران سازی در منطقه وعراق وتهدید کردن به غرق کردن نفت کش ها غول پیکر در تنگه ی هرمز گفته می شد وذوق زده از افزایش سییستماتیک قیمت نفت گفته می شد که بله آمریکا و غرب دچار مشکل اقتصادی خواهند شد وتوان مبارزه وجنگ کرن با رژیم تروریستی آخوندی را ندارند. و همزمان دعیان حاکم وسوداگر تهدد کننده تا توانستند هم غارتگری ودزدی از در آمد حاصل از فروش نفت کردند. از طرف دیگر تا توانستند بر ضریب واردات افزوند که اکنون همین واردات وتورم وگرانی طناب دارشان شده است. درست است که در درجه ی اول فشار خفگی بر گلوی تهی دستان ومحرومان ایرانی وارد می شود . ولی در نهایت این موج رو به گسترش تورم وگرانی تبدیل به چنان خشم وتوفان وآتشی در جامعه می شود که هیچیک از رهبران ومسئولان غارتگر حاکم از ترکش شعله های سرخ و زبانه های سرکش آن در امان نه خواهند ماند که دیر و زود دارد ولی سوخت ونسوز ندارد . برای اینکه ظرفیت ونقطه ی جوش سرکوب واختناق و فشار اقتصادی جامعه هم محدود است ونا محدود نمی تواند باشد . البته ممکن است دستگیر کردن وقربانی کردن چند مهره ی دزد وجانی مسکن موقتی باشد. ولی چون ادامه دار نیست و تبعیض آمیز و همه گیر نمی باشد. نمی تواند در مجموع چاره ساز باشد . زیرا که خانه از پای بست خرابست . بدجوری هم ویران وپوسیده و خرابست که با هیچ شمع وپل زدنی هم ماندگار نیست.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه27 فروردین ماه سال 1387