نقد وبررسی "مشت ايران بسته مي ماند (يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان پنجشنبه 9 آبان ماه سال 1387
"بدون اینکه گفته شود برای چه عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی و دعوت به ایران داده شد ودلیل سفر پنهانی رحیم مشائی بر آمریکابرای چیست؟ اما ادعا شده که سیاست رایج در آمریکا چگونه گفتمان با رژیم تروریستی شده است."
پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس در ابتدای یادداشت روز خود با تحریف نمودن به بخش کوچکی از واقعیت اشاره کرده است تا که ردانه به تواند بخش اعظم واقعیت را پنهان و ناگفته نگهدارد . یعنی اینکه فقط به نوک قله ی کوه یخی شناور از آب بیرون زده شده اشاره کرده است و با اعتراف کردن مبنی بر تضاد واختلاف و نارضایتی آمریکا با رژیم تروریستی آخوندی که ارتباط نه اعمال و اقداماتش دارد. زیرا که این رژیم عملکردش نه دارای نظم و ثبات است و نه اینکه قابل تحلیل و ارزیابی می باشد. برای اینکه هیچگونه همطرازی با دنیای مدرن ومدرنیته ندارد . زیرا که بربرمنش و تاریک اندیش و قرون وسطائی و تعییر نا پذیر می باشد . از سوی دیگر به دلیل تلاش برای پیگیری و دسترسی به سلاح هسته ای و صدور تروریسم و بنیاد گرائی به منطقه و سیاست دخالت گری در عراق و مخالفت کردن با توافق امنیتی میان این کشور با آمریکا و مخالفت و دشمنی شدیدی که با روند مذاکره ی صلح خاورمیانه می کند که پاسدار یادداشت روزنویس به عنوان برگ برنده به این واقعیت دخالت گری فضولانه و مخرب در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان اعتراف کرده است. بنابراین اینگونه اعمال و اقدامات و سیاسی رژیم تروریستی آخوندی موجب نارضایتی حاکمان کاخ سفید در آمریکا شده است .

از طرف دیگر این رژیم یاغی بین الملل و مرکز پدر خواننده ی تروریسم جهانی است که نه فقط موجب عصبیت وناراحتی حاکمان آمریکا شده است ، بلکه 3 دهه است که عامل اذیت و آزار و مزاحم ومشکلات عدیده ی مردم ایران شده است . همچنین گفته شد که عامل ومعضل اصلی بی ثباتی منطقه وناامنی عراق و فلسطین و لبنان است و با تلاش گسترده که برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند . تبدیل تهدید صلح جهانی در آینده شده است.

اما قلم بردستان پاسدار چون به شیوه ی پاسداری و بازجوئی و تحریف گری ووارونه گوئی تحلیل می دهند و علت را رها می کنند وبه معلول می پردازند و مانور می دهند . بنابراین هیچگونه مسئولیت و تعهدی در بیان حقایق و اطلاع رسانی درست ندارند . چونکه ضد مردم می باشند ومردم را قبول ندارند و برای آنان قلم زنی نمی کنند . زیرا که مخاطبان خاصی دارند که به آنان پیام می دهند . پس نیاز نمی بینند در برابر ادعای ارحجیت حاکم در آمریکا گفتمان با رژیم تروریستی آخوندی که اکنون مطرح است ولی توضیح داده نمی شود که دلیل این گفتمان حاکم با رژیم در آمریکا چیست و پیش مقدمه ی آن چیست؟ چرا مواضع نامزدان انتخابات هر دو حزب نسبت به ایران و شرط توقف غنی سازی و عدم دخالت گری درعراق و .... حذف شده است ؟

همانگونه که گفته نمی شود که دلیل عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی دادن و دعودت از وی نمودن به ایران برای چه بود؟ چرا زمانی بس کوتاه پس از آخرین سفر این دلال و جاسوس به ایران رحیم مشائی قاچاقی عازم سفر به آمریکاشد و گفته می شود حامل پیام برای بوش بوده است؟ کتمان کردن حقایق و سانسور نمودن اخبار ناشی از چیست؟
لذا چگونه یک پاسدار اطلاعاتی � امنیتی ممیز گز و سانسورچی یادداشت روز نویس شده می توانند تحلیل درست و اصولی از مسائل روز، به خصوص تلاش برای رابطه یا تضاد و اختلاف با آمریکا ارائه کند که خودش اعتراف کرده این مقوله وارد مراحل بس پیچیده ای شده است؟ ضمن اینکه شیوه ی این پاسدار معکوس پاسدار عرب یادداشت روز نویس روز گذشته است که در دفاع کردن از سوریه و پیش بینی کردن و دامن زدن به جنگ نظامی سوریه با اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان به جای باز پس گیری از طریق ادامه ی روند مذاکره ی صلح میان طرفین تأکید کرد وضدیت و دشمنی شدید با آمریکا را بر جسته نمود . اما این یکی پاسدار قلم بر دست مأمور است که شیپور را از در گشادش بنوازد و که ادعا کند که آمریکا هیچ راهی جز این ندارد که با رژیم تروریست آخوندی قدرتمند کنار بیاید . زیرا که وی از موضع ضعف قدرت نمائی کرد است .

ناگفته نماند که اینگونه شیوه ی تحلیل دادن های متضاد و متناقض دقیقاً الگو گرفته از شیوه ی بازجوئی حاکم وجاری در زندان ها می باشد که در برابر متهم اسیر برروی موضع و منفعل و بریده و تواب پیش برده می شود .

در خاتمه اینکه اکنون اینگونه تحلیل دادن با وجود افشا افزایش ضریب دخالت گری در عراق برای لغو کردن توا فقنامه ی امنیتی میان عراق و آمریکا دنبال می شود و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه که با شدت و جدیت پیگیری می شود موجب منزوی شدن رژیم تروریستی آخوندی در جهان و منطقه شده است . همچنین فشار جهانی و منطقه ای بحران هسته ای هنوز نه کاهش نیافته، بلکه افزایش هم یافته است. بدتر اینکه کاهش بهای نفت و افزایش واردات و کسر بودجه اساس بودجه و تورم و گرانی و نارضایتی عمومی و برنامه های اقتصادی رژیم تروریستی آخوندی را با خطرجدی مواجه ساخته است . مهمتر اینکه رشد تضاد ها و رقابت های باندهای مافیائی آنگونه افزایش یافته و عریان و عیان شده است که برای جلوگیری از استیضاح کردن یک عنصر مفسد اخلاقی و دروغگو ومدرک جعلی ساز وزیر کشور دکوری علی کردان آنگونه موجب گلاب زدگی و آبروریزی شده است که دیگر هیچگونه اعتبار و ارزشی برای رئیس جمهور گماشته پاسدار احمدی نژاد و دولت جراحی شده و مجلس کمدی و انتصابی و دکوری دست آموز باقی نگذاشته است . در نهایت اینکه عربده کشی پاسدار یادداشت روز نویس پیرامون فضای انتخاباتی در آمریکا و ادعای مضحکی که شده نیاز که گفتمان با رژیم تروریستی آخوندی در آمریکا مسلئه ی روز شده است. اینگونه ادعای پوشالی و کمدی کردن و مضحک تر از قدرتمند بود ن رژیم گفتن ، بیشتر شباهت به آن عابر در حال عبور ترسیده در کوچه باغ های شب دارد که از وحشت سایه حرکت شاخ و برگ در ختان برروی دیوار باغات بر زیر آواز زده بود تا که اینگونه با ترس درونی خودش بر خورد کرده باشد.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 9 آبان ماه سال 1387
نقد و بررسی " پيدا و پنهان تجاوز نظامي آمريكا به سوريه ( يادداشت روز )" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 8آبان ماه سال 1387
"اعتراف پاسدار عرب یادداشت روز نویس به سوق دادن سوریه به جنگ با اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان، به جای باز پس گیری با ادامه روند مذاکره ی صلح میان دو کشور"
پیرو کلید زدن سربازجو حسین شریعتمداری با معرکه گیری حمله هوائی هلیکوپتر های نظامی آمریکائی به نوار مرزی سوریه با عراق که ادعا می شود یکی از رهبران فرار کرده القاعده در این تهاجم هوائی و چند ساکن روستائی کشته شدند . ابتدا سربازجو حسین شریعتمداری ما نور دادن پیرامون این حمله را شروع کرد . البته نه هدف دلسوزی با باز مندگان کشته شدگان این تهام نظامی بوده است ، بلکه به نیت تبلیغ کردن ومانور دادن تاکتیکی فرصت طلبانه و موج سواری کردن در راستای اهداف مشخص است که جدا از پیگیری چند هدف زنجیره ای متصل بهم نمی باشد که شامل حاد کردن تضادهای میان دولت سوریه با آمریکا می باشد که آن سوی این سکه، تلاش برای نزدیکی رابطه و بهبود بخشیدن به رابطه ی شکر آب شده ی دمشق و تهران می باشد که از افشا شدن خبر مذاکره ی پنهان پیرامون روند مذاکره ی صلح با اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان از اسرائیل آغاز گشت که با میانجی و واسطه گری دولت ترکیه دنبال می شود. درز این خبر مذاکره ی پنهانی صلح میان سوریه با اسرائیل این موجب شد که رابطه ی تهران و دشمق به سردی گراید . زیرا که حاکمان تروریستی آخوندی بنای انتقاد کردن به دولت سوریه را گذاشتند و انتقاد کردند که چرا تن به این مذاکره داده است. پس از آن طرح و اقدام اعمال تروریستی در سوریه را اجرا کردند که تعدادی کشته شدند. پس از آن تا کنون رابطه ی میان دو کشور هممچون سابق نبوده است . به خصوص اینکه تمایل سوریه نسبت به پیشنهاد صلح عربستان سعودی در خاور میانه مثبت بوده است که همین فعالیت عربستان بر ضریب خشم حاکمان تهران افزوده شد . زیرا که با حمایت و پشتیبانی آمریکا و نظر مواق مقامات اسرایلی مواجه شده است. دولت مصر همزمان در همین رابطه فعال شده که قوز بالا قوز برای رژیم شده است . به ویژه اینکه طرفین بر سیاست دوری و فاصله گرفتن هرچه بیشتر دولت سوریه از تهران و حزب الله لبنان تأکید شده است.
بنا براین اکنون بهترین فرصت مناسب برای فرصت طلبی و موج سواری پیش آمده است که می بایست همه جانبه از آن استفاده تا کتیکی تبلیغی شود . پس بی جهت نیست که ابتدا تیتر درشت خبری اش در روزنامه پرونده و سناریو ساز کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی سر باز جو حسین شریعتمداری روز گذشته زده شد . سپس وزیر آدمربای جاسوسخانه ی خارجه منوچهر متکی پیرامون همین حمله با لحود حامی لبنانی سوریه در مصاحبه مطبوعاتی حضور می یابد و بد گوئی کردن از آمریکا از ضعف آمریکا و تعریف و تمجید کردن با چاپلوسی از سوریه را تعقیب و اجرا کرد . اکنون نوبت پاسدار عرب و غیر ایرانی یادداشت روز رسیده است که دست به مانور تبلیغاتی بزند و ادامه ی سیاست تاکتی تبلیغاتی دفاع از سوریه و ضدیت با آمریکا و اسرائیل را دنبال کند. البته این معرکه گردانی ها و روضه خوانی ها ومرثیه گوئی ها مرتبط به هدف سیاست دیگر دشمنی با توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا دارد که هرروز با اعزام کردن مأمورا نی که هرروز از نوار مرزی به عنوان زوار از مرز زمینی وارد عراق می شوند تاسپس در تظاهرات های فرمایشی و نمایشی ضد آمریکا ئی در عراق حضور می یابند و فریاد لغو توا فقنامه ی امنیتی میان آمریکا و دولت عراق را سر دهند و تأکید بر خروج آمریکائیان از عراق می کنند.
تازه تلاش برای بر هم زدن توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق برای حفظ ادامه ی حضور در عراق و بصورت حیات خلوت نگهداشتن می باشد تا که اهرم و ابزار فشار چانه زنی برای سیاست خائنانه ی مذاکره ی فرصت سوزی با اروپا و باج گیری دفاع از پروژه ی هسته ای از دست نرود .
بنابراین بدون هیچگونه شک و شبهه دفاع تبلیغی و تاکتیکی کردن از سوریه در راستای اهداف ذکر شده می باشد . به ویژه اینکه لوطی جماران و سپاه پاسداران نیاز مبرم به حزب الله لبنان و حمایت سوریه دارند تا که در شرایط سخت و خطری بحران هسته ای اقدام به راه اندازی جنگ 33 روزه ی دیگر سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائی د ارند یا آنگونه که پاسدار عرب یادداشت روز نویس اعتراف کرده است منجر به جنگ و رو در روئی نظامی سوریه با اسرائیل شود و منطقه به بحران جنگ افروزی کشانیده شود تا که ضمن دشمنی با روند صلح خاورمیانه طرح پیشنهادی عربستان هم با شکست مواجه شود. زیرا که خیلی وقت است که اقدام به دامن زدن جنگ داخلی در لبنان از طریق حمله به واحد های ارتش لبنان دنبال می شود.
بهر حال پیگیری اثبات نکات تذکر داده شده پاسدار یادداشت روز نویس در پس پرده ی تهاجم نظامی آمریکا به نوار مرزی سوریه با دستآویز دفاع تاکتیکی و هدفمند از سوریه شرایط یا اهداف مورد نظر اینگونه اعتراف و تحلیل و ترسیم و تشریح و کرده است :
-بسياري از تحليلگران حمله يكشنبه شب بالگردهاي آمريكا به نقطه اي در خاك سوريه را با بن بست توافقنامه امنيتي، سياسي و اقتصادي آمريكا و عراق مرتبط مي دانند. اين تحليلگران معتقدند اقدامات هفته هاي اخير آمريكا در افغانستان و پاكستان، فشار آمريكايي ها براي كوتاه آمدن طرف هاي عراقي و امضاي توافقنامه، اصرار دستگاه سياست خارجي آمريكا به اسرائيل براي شركت در ميز گفت وگو با طرف فلسطيني نيز در همين راستا صورت گرفته است و بوش مي خواهد بگويد موقعيت دشمنان آمريكا در خاورميانه آسيب پذير شده است. آمريكايي ها -غلط يا درست- پيش بيني كرده بودند كه دولت سوريه به هشدار و اعتراض اكتفا مي كند و كار به درگيري دوطرف نمي انجامد. 3- يك جنبه ديگر اين اقدام، مي تواند تهديد كشورهاي مستقل و قدرتمند منطقه- بويژه ايران- باشد. وقتي مولن مي گويد مشكل امضاي توافقنامه، مخالفت بعضي از همسايگان عراق است اذهان بلافاصله روي همسايه شرقي عراق متمركز مي شود. 5- اما نكته مهمي كه در تحليل ها به آن اشاره نشده بود، رابطه حمله نظامي به �السكر� با موضوع �جولان� بود. دو هفته پيش در شرايطي كه رژيم صهيونيستي در تشكيل كابينه جديد دچار مشكل اساسي گرديده و اختلافات داخلي اين رژيم مشتعل شده بود، بشار اسد- رئيس جمهور سوريه- بطور بي سابقه و با صراحت اعلام كرد: �جولان را بازپس مي گيريم از طريق مذاكره يا اقدام نظامي�. اسرائيلي ها سعي كردند از كنار عبارت بشار بگذرند ولي كاملاً پيدا بود كه بطور جدي نگران شده اند. آمريكايي ها و اسرائيلي ها كه طي دو سال گذشته براي جدا كردن سوريه از مقاومت و ايران تلاش زيادي كرده و به جايي نرسيده بودند، احساس كردند اگر به �اقدام عملي� دست نزنند، به احتمال زياد بشار اسد تهديد خود را عملي مي كند و حتماً به بازپس گيري جولان و اراضي اطراف آن و نيز چشمه اي كه از آن جاري است - و از سال 1346 تاكنون در اشغال رژيم صهيونيستي است- نايل مي گردد چرا كه از يك سو نظاميان سوريه كه از چهار دهه قبل مترصد فرصتي بودند، اينك اين فرصت را مغتنم مي شمرند و از سوي ديگر نظاميان رژيم صهيونيستي در آسيب پذيرترين شرايط تاريخي خود بسر مي برند و لذا احتمال مقاومت آنان در برابر حمله ارتش سوريه و كارآيي مقاومت ارتش تل آويو ضعيف است.
در خاتمه اینکه سیاست صدور تروریسم و بنیادگرائی نه جزو دیپلماسی رژیم تروریستی آخوندی در 3 دهه گذشته بوده است ، بلکه جزو سیاست وجودی وذاتی و رمز ماندگاری بقایش شده است آنگونه که بدون ادامه ی این سیاست قادر به بقای ننگین خود نمی باشد . برای همین است که پاسدار عرب قلم بر دست یادداشت روز نویس شده، نه از سیاست دخالت گری و حضور در عرا ق اذعان و دفاع کرده است، بلکه اعتراف کرده است که چگونه نقش اساسی در تأخیر امضای توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا داشته است حتی تلویحاً اعتراف و اشاره کرده است که چقدر تلاش برای بر هم زدن روند مذاکره ی دولت سوریه با اسرائل برای باز پس گیری بلندی های جولان نموده است . در عوض با نقل قول کردن بازهم تبلیغی و تاکتیکی و هدفمند از بشار اسد تبلیغ و تهدید برای جانشین کردن جنگ نظامی میان سوریه با اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان از طریق مذاکره نموده است که دقیقاً اعتراف آشکار نقش محوری تخریبی رژیم تروریستی آخوندی نه فقط در عراق که در لبنان و فلسطین دارد . برای همین قلم زن و حامی و مبلغ و جارچی و پادوی تبلیغاتی کشور پدر خوانده ی تروریست جهانی تلاش گسترده در راه اندازی جنگ دیگری در خاورمیانه کرده است تا جایگزین پیشنهاد طرح صلح عربستان وآمریکا در خاورمیانه شود تا شاید شرایط برون رفت بحران هسته ای و سایر بحران های مرگبار و عبور از انزوای رژیم بربر منش و تاریک اندیش یاغی بین المللی آخوندی با برپائی جنگی دیگر در خاور میانه به وجود آید.
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 8آبان ماه سال 1387
نقدو بررسی " چرا بدترين راه حل " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 8آبان ماه سال 1387
وضعیت آشفته رژیم تروریستی آخوندی آنگونه می باشد که شباهت به معتاد تزریقی دارد که دیگر رگ سالم برای تزریق برایش باقی نمانده است. چون این معتاد آنقدر زوار در رفته و داغان می باشد که توان ترک کردن ندارد ودر هر دو الت ترک و ادامه ی تزریق درمان وبهبود ونجات یافتنی نمی باشد.

گویا سرمقاله نویس فراموش کرده است که آخوند آدمکش حرفه ای و اطلاعاتی و امنیتی مصطفی پور محمدی زمانی که جراحی و برکنارشد چه گفت؟ مگر وی اعتراف نکرد که از ابتدای شکل گیری این نظام هرپست و شغل و مقام و مأموریتی که در آن قرار گرفته و انجام وظیفه کرده است به دلخواه خودش نبوده است ، بلکه به ی پیشنهاد خواسته شده که وی پذیرفت و افزود حتی این پست وزارت کشور هم به من پیشنهاد شد که قبول کردم . بنابراین اگر تصور شود که پاسدار کمیته چی هفت خط و دروغگو و خالی بند ومدرک ساز قلابی و جعلی به اختیار خودش وزیر دکوری کشورشده است تا که قرار باشد به اختیار خودش کنار رود بیشتر به جوک شباهت دارد تا واقعیت .
به خصوص که اکنون علی کردان همچون بزی شده است که در مسابقه بز کشی افغان ها میان سوار کاران حرفه ای بز کش لنگش کشیده می شود و می بایست میان رقبا در این مسابقه آنقدر این بز کشیده شود تا که یک بزکش قوی تر برنده و پیروز شود .

آری این پاسدار کمیته چی سابق و هفت خط پیر و خرفت وببو شده با پذیرش این پست دکوری وزارت کشور به مرغ عزا یابقول سرمقاله نویس ابزار جوک و طنز و خنده برای زیر سئوال بردن رژیم تروریستی آخوندی تبدیل شده است . لذا توصیه ی سرمقاله نویس جائی که موضوع رقابت قدرت و ثروت می باشد معنی و مفهومی ندارد . به خصوص اینکه خود مدعی اندرز گوی آخوند هست و خصوصیات آخوند جماعت را می داند که چه اندازه خود خواه و مغرور زیادیخواه و بخیل و حسود وتنگ نظر می باشد که تی چشم دیدن رقیب آخوندش را ندارد . اکنون گذشته از همین خصوصیات یاد شده است که پاسدار گماشته ی لوطی جماران و غلامک سپاه پاسداران احمدی نژاد عقده ای و کینه ای که عجیب و عشق قدرت دارد خودش هم وضعیت و نقش پاسدار کمیته چی علی کردان را دارد . زیرا که از این سو وامدار بسیج و سپاه پاسداران است که با آرای قلابی رئیس جمهورش کردند که وامدارشان می باشد. از سوی دیگر گماشته ی لوطی جماران است که یک خال بفرمانش می باشد که باید به سوی هر رقیب و منتقد از جمله رفسنجانی که می خواهد گماشته اش را به سویش کیش دهد تا که تسویه حساب و حال گیری کند . همچنین سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری کلی تهدید با پرونده با سناریو سازی کرد تا توانست این پاسدار را رئیس جمهور کند تااز رقبای دوم خردادی انتقام گیری کند . مهمتر از همه اینکه همه حامیان این پاسدار گماشته احمدی نژاد برای دفاع و تبلیغ کردن پروژه ی هسته ای نیاز شدید به دارند که تا جانشین مناسب و خاطر جمعی برایش پیدا نکنند نمی خواهند که این پاسدار را از دست بدهند .

بنابراین پاسدار کمیته چی دروغگو ومدرک ساز علی کردان خیلی دیوار مخروبه و کوتاه و پوسیده تر از آنست که قرار باشد چنین خودش را دیوار بلد و دراز چین جا بزند و نشان دهد که هم می تواند قرار خودش با علی مطهری را لغو کند . هم در قرار با کمیسیون امنیت داخلی مجلس کمدی و دکوری و انتصابی حضور نیابد . جز اینکه از سوی مقامات باالا تر تقویت و هدایت و حمایت شود . چون این کفتر پر قیچی و دست آموز برای اهداف دیگری بر گزیده شد که اکنون می تواند با کمال پرروئی ولی در اوج دلقکی و احمق گری ادعا کند که استعفای من به صلاح ونفع نظام نیست . البته از جهتی درست می گوید . زیرا که در 3 دهه ی گذشته همه ی مسئولان نظام همینگونه بوده ومی باشند . چون در نظامی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و رشوه و تزویر و تبعیض و شیاد گری و عوامفریبی و دین فروشی و دروغ و نیرنگ و دجال گری و غارتگری می باشد از جنس خودش می خواهد وجای انسان های سالم و درست وخدمتکار نیست.
بهرحال سرمقاله نویس دریافته که پرونده ی پاسدار علی کردان تبدیل به استخوان در گلو گیر کرده ای شده است که دارد تبدیل به حالت خفه نمودن تبدیل می شود .بنابراین جمع بندی راه حل خودش از این شرایط را چنین فرموله و تشریح و تحلیل و توصیه کرده است :

"دلايل روشني براي اين اقدام وجود دارد كه اميد است آقاي كردان به آنها توجه كند و بزرگان نيز با عنايت به اين دلايل به آقاي وزير كشور توصيه كنند قبل از مطرح شدن استيضاح در صحن علني مجلس با تصميم خود كنار برود و به اين ماجرا خاتمه دهد. بعضي از روشن ترين دلايل از اينقرارند : 1 ـ اطلاعات موثق حكايت از تلاش دو طرف براي تضعيف همديگر و حتي به تعبير خودشان مچ گيري و افشاگري دارد . طبع چنين ماجرائي نيز همين اقتضا را دارد و هر يك از دو طرف براي آنكه پيروز ميدان جلوه كنند از هيچ اقدامي كوتاهي نخواهند كرد. شايد پيش آمدن چنين وضعيتي خوشايند مخالفان دولت و معاندان نظام و كشور باشد ولي وفاداران به انقلاب و نظام و علاقمندان به حيثيت و اعتبار كشور قطعا چنين چيزي را نمي پسندند و از ضايعات زيانبار آن ابراز نگراني مي كنند. براي دولت نيز چنين وضعيتي خسارت بار است و نبايد به آن راضي شود. 2 ـ حتي اگر وزير كشور از جلسه استيضاح پيروز خارج شود و در اين مسند بماند از اعتبار لازم براي اداره وزارتخانه اي كه قرار است امنيت داخلي و كار بزرگي همچون انتخابات را انجام دهد برخوردار نخواهد بود. زيرا اكنون اين فقط نمايندگان مجلس نيستند كه به عدم صلاحيت آقاي كردان براي ماندن در وزارت كشور معتقدند بلكه افكار عمومي كشور نيز بر همين اعتقاد است . بنابر اين باقي ماندن آقاي كردان در مسند وزارت كشور در عين حال كه اگر با راي اعتماد مجدد مجلس باشد امري قانوني است اما چون خلاف انتظار و نظر عموم است اعتبار لازم را نخواهد داشت . 3 ـ طراحان استيضاح و طرفداران آن همگي از حاميان دولت هستند و اين اقدام آنها نه تنها براي ضربه زدن به دولت نيست بلكه با هدف جراحي دولت و جدا كردن يك عضو نامتناسب با آن صورت ميگيرد. اين جراحي هرچند ممكن است براي دولت نقاهتي به همراه داشته باشد اما قطعا به نفع دولت و به توانمندتر شدن و افزايش اعتبار دولت تمام خواهد شد. در نقطه مقابل كساني كه در مجلس به جناح مخالف دولت معروفند نه در طرح استيضاح حضور داشته اند و نه با آن همراهي مي كنند. آنها آشكارا با استيضاح مخالفت و براي ابقا وزير كشور تلاش مي كنند. اين واقعيت بايد براي دولت و شخص رئيس جمهور پندآموز و پرمفهوم باشد. براي رئيس جمهوري كه به آساني اينهمه وزير عوض مي كند كنار گذاشتن وزيري كه اصرار بر ابقا وي به اعتبار دولت و كشور و نظام لطمه وارد مي كند چه معنائي دارد .4 ـ رئيس جمهور گفته است در جلسه استيضاح از وزير كشور دفاع خواهد كرد . بر فرض كه آقاي رئيس جمهور از اين صحنه پيروز خارج شود و بتواند براي باقي ماندن آقاي كردان در مسند وزارت كشور راي اعتماد بگيرد در آنصورت با افكار عمومي چه خواهد كرد با طرفداران خود در نهادهائي مثل بسيج و بسيج دانشجوئي و مساجد و ساير جوامع چه خواهد كرد هيچيك از اين مجامع تاكنون حاضر نشده اند در جريان كشمكش هاي اين چند ماه از وزير كشور حمايت كنند و عموما خواستار تعويض وي هستند. آنها قطعا خيرخواه دولت هستند و تمايلشان به اينست كه اين ماجرا هرچه زودتر و با هزينه اي هرچه كمتر پايان يابد. 5 ـ براي دولت و شخص رئيس جمهور قاعدتا همراهي آن دسته از نمايندگان مجلس كه آشكارا حامي دولت محسوب مي شوند بايد امري مهم و حائز اهميت باشد. روياروئي با اين نمايندگان در صحن علني مجلس آنهم با وضعيت و شرايط ناخوشايندي كه مطرح است قطعا به ريزش حاميان دولت منجر خواهد شد. اين استيضاح چه راي بياورد و چه نياورد چنين زياني را دربر خواهد داشت . بنابر اين آيا بهتر نيست بدون آنكه دولت چنين خسراني را متحمل شود به اين ماجرا خاتمه دهد "
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس با مقاله ای که روز گذشته تهیه و تنظیم کرد خوب می داند که وضعیت نظام و شرایط کنونی و جو نارضایتی عمومی در جامعه چگونه است؟ همانگونه که اشراف دارد عملکرد دولت نهم و تجربه ی 3 دهه ی ذشت دولتمردان که به اینجا ختم شده است در دسترس مردم ایران می باشد که دیگر هیچگونه شک و شبهه ای در اذهان عمومی باقی نمانده استتا که مردم ندانند در ین کشتی هر گز نور رستگاری نیست. زیرا که ماهیت نظام ضد بشری شفاف و عریان شده که چیست و جنگ و دعوای قدرت و ثروت باندهای مافیائی بر سرچیست . از سوی دیگر این شلوار پوسیده و جر خورده ونخ نما شده بر قامت نظام تزئین شده آنگونه نیست تا که بتوان با اینگونه وصله و پینه کردن های فرموله شده سرمقاله نویس ترمیمش کرد . زیرا تا یک جای آن وصله شود جای دیگرش سریع جر می خورد در حقیقت این نسخه و رهنمود داده شده چه پاسدار علی کردان قبل از استیضاح کنار برود چه نرود و با استیضاح برود یا یماند مطمئنا ً برای فاطی تنبان نمی شود . برای اینکه وضعیت آشفته رژیم تروریستی آخوندی آنگونه می باشد که شباهت به معتاد تزریقی دارد که دیگر رگ سالم برای تزریق برایش باقی نمانده است . ازطرف دیگر این معتاد آنقدر زوار در رفته و داغان می باشد که توان ترک کردن ندارد . خلاصه اینکه در هر دو الت ترک و ادامه ی تزریق درمان وبهبود و نجات یافتنی نمی باشد.
هوشنگ � بهداد چهار شنبه 8آبان ماه سال 1387
توضیحاتی مرتبط باکاهش 5 میلیارد دلار ارزش سهام در یک ماه، و دلیل برپائی تظاهرات ضد آمریکائی در عراق
دو گزارش خبری از روزنامه ی جمهوری اسلامی 8 آبان ضمیمه شده است تا که پیرامونش نکات ناگفته با اهداف پنهان شده اش بررسی و بر جسته گردد. بنابراین در برابر اعتراف کاهش 5 میلیاردلار ارزش سهام در بازار ایان که در یک ماه اتفاق افتاده که همچنان این نوسان کاهش ادامه دارد ابتدا می بایست گفت ادعای بی تأثیر بحران اقتصادی و مالی و بانکی آمریکا که دنیارا این بحران زیر پوشش خود قرار داده است که فقط یک قلم موجب کاهش ارزش سهام سهام 5 میلیارد دلاری در بازار سهام رژیم تروریستی آخوندی بهمراه داشته است. ولی ا کمال تعجب برخی همچون حامیان و پیروان پاسدار گماشته احمدی نژاد که خودش اعتراف آشکار کرده است که به تئوری های اقتصادی باور ندارد و افزوده که تلاش گسترده می کند تا که سیستم بانکداری را به سبک مؤسسات قرض الحسنه دوران شتر سواری تبدیل کند . از سوی دیگر در شرایطی که کاهش بهای نفت با افزایش کسری بودجه در حال رقابت تنگاتنگ با هم می باشند . البته این کاهش بهای نفت نیز بر خلاف پیش بینی پاسدار گماشته آحمدی نژاد از آب در آمد که پیش بینی کرده بود قیمت هر بشگه نفت محال است که بر زیر قیمت 100 دار کاهش یابد. حال بماند که پاسدار علی لاریجانی انگلیسی و رئیس مجلس دکوری و کمدی و انتصابی و ارتجاعی هشتم که اذعان کرده کاهش هر دلار در هر بشکه نفت سالیانه یک میلیار دلار می شود.
همچنین با توجه به سئوال بی پاسخ مانده ی افزایش برداشت غیر قانونی از حساب ارز ذخیره سپرده خزانه ی دولت به کجا رفته و چگونه هزینه شده است؟ به خصوص اینکه نه گشایشی در وضعیت معیشتی مردم ونه بهبودی برای رفع مشکلات و معضلات اقتصادی کشوره به وجود نیامده است ، بلکه بر عکس روند رو به رشد نرخ تورم و گرانی لجام گسیخته وافزایش قیمت کالاها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند و هر روز که سپری می شود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بدتر ز روز قبل می شود.

بنابراین در این شرایط خیلی مسخره و توهین آمیز است که طلبه پاسدار امید حمیدی قلم بر دست یادداشت روز نویس شده در روزنامه ی پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی سرباز جو حسین شریعتمداری در یادداشت روز گذشته ی خود ادعای کمدی کرد که بحرلن اقتصادی و مالی و بانکی آمریکا که برروی بازار اقتصادی اروپا وحتی آسیا اثر گذاشته است . اما به دلیل اینکه رابطه ی بانکی و پولی با رژیم تروریستی آخوندی با اروپا کم و محدود می باشد لذا موجب شده است تا که این تأثری گذاری بحران اقتصادی و مالی و بانکی در بازار ایران ناچیز باشد و افزود که خطر عبور برای به صدا در آوردن زنگ خطر نمی باشد.
ا لبته چون این طلبه پاسدار همچون پاسدار گماشته احمدی نژاد نه اینکه باور به تئوری های اقتصادی ندارد. علم ودانش اقتصادی و پولی و بانکی هم ندارد زیرا که دانش آموخته ی و فلسفه ی حوزوی است که فله ای فکر می کند و کیلوئی نظر می دهد. بنابراین درک نمی کند و نمی داند که دهکده ی جهانی یعنی چه ؟ و معنی کاهش 5 میلیارد دلار کاهش ارزش سهام در یک ماه یعنی چه؟ همانگونه که نمی داند دلیل و ریشه ی این کاهش ناگهانی یعنی چه؟ چرا پس از شروع کاهش بهای نفت ترکش آن به بازار بورس ایران آنچنان اصابت کرد که کاهش 5 میلیار دلاری کاهش یا ضرر و زیان در ی ماه داشته است؟ بدتر اینکه چون سهام داران خارجی نمی باشند . ضرر دربست داخلی می باشد. مهمتر اینکه چرا واردات همچنان رو به افزاش است و کاهش ارزش ریال در برابر دلار آمریکا به وجود آمده است و نزدیک به هزار و بیست تومان هر دلار آمریکائی شده است؟

اما از سوی دیگر برای سیاه کردن مردمی که 3 دهه است نامحرم بوده اند . زیرا که چه در دورن اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان ماه سال 58 در تهران که هرگز دلیل اشغال گری به مردم ایران گفته نشد وچه آن زمان که بر خلاف هوار و فریاد مرگ بر آمریکا زدن و قول محاکمه جاسوسان سفارت آمریکا دادن معلوم نشد که چگونه به جای محاکمه اینان آزاد شدند؟ یا آن زمانی که رفسنجانی در تهران به دیدار و ملاقات مک فارلین نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور وقت حزب جمهوری خواه رفت و کتاب و کیک و کتاب و موشک های ضد هوائی آمریکائی را از مجاهدان افغانی تحویل گرفت که نمی بایست مردم نا محرم ایران بدانند تا شرایط کنونی که پاسدار گماشته ی لوطی جماران و غلامک سپاه پاسداران احمدی پس از اینکه رئیس جمهوری شد اعلام کرد که اسرائیل با ید نابود گردد و جهان بدون آمریکا آرزو کرد تا اینکه اخیرا ً هم به دلال و جاسوس چند جانبه و تابلو هوشنگ امیر احمدی عفو ملوکانه داد و به ایران وی را دعوت کرد تا پیک نامه بر دوطرفه باشد . تا اینکه پاسدار گماشته در اسفند ماه سال گذشته به بغداد رفت و چندماه پس از آن یادش افتاد تا اعتراف کند در بغداد عکس یادگاری با یک فرمانده ی نظامی آمریکائی در بغداد گرفته است و در دنباله خواهان باز گشائی همزمان دفاتر حافظ منافع دو کشور در تهران وواشنگتن و بر قراری روابط دیپلماتک شد تا خلاصه شرایط اخیرکه رحیم مشائی معاون پاسدار گماشته احمدی نژاد بی سر و صدا به آمریکا سفر کرد و همزمان مسعود بازرانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق به تهران فراخوانده شد و پس از دیدار با مقامات عالی رتبه ی رژیم تروریستی آخوندی و باز گشت به عراق عازم سفر آمریکا برای دیدر با بوش شد . از طرف دیگر مطبوعات رژیم خبر از نامه ی محرمانه بوش در تهران دادند
همینطور یاسریکی از آقازاده های رفسنجانی اخیراً به بغداد رفته و با عبدالعزیز حکیم دلال و جاسوس چند جانبه دیدار داشته تا که شرایط دعوت رفسنجانی در عراق از سوی جلال طالبانی دنبال شود .

در خاتمه اینکه این توضیحات افشا گرایانه داده شد تا که مشخص شود پشت این موش و گربه بازی رژیم تروریستی آخوندی به خصوص لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق چه می گذرد و این چه کنند. چرا رز خسروی فعال شده و روزانه هزاران نفر مأموران اطلاعاتی و امنیتی به عنوان تاجر و زوار راهی عراق به خصوص شهرهای مذهبی می شوند تا که در تظاهرات ضدآمریکائی شرکت کنند که سپاه پاسداران سپاه قدس و سفیر پاسدار تروریست رژیم تروریستی آخوندی در عراق بر نامه ریز و تدارک دهنده اش می باشند و برای چه هرروز هم ادامه دارد ولی با فریاد بر آمریکا سردادن هم خواهان ملغا شدن توافقنامه ی امنیتی میان دولت آمریکا و عراق می شوند وهم اینکه با تأکید تقاضای اخراج نیروهای نظامی آمریکا از عراق می شوند. البته توطئه و فشار برروی مجاهدین ساکن شهر اشرف جای خود دارد .
پرسش است که پس از 30 سال بازی کردن با سیاست نخ نما شده ی مبارزه با آمریکا چه موقع قرار است به پایان برسد؟ مردم عراق چه گناهی کرده اند که با با تلاق شدن عراق به گروگان رژیم تروریستی آخوندی در آمده اند که می بایست هزینه و بهای دسترسی به سلاح هسته ای رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و پدر خوانده ی تروریسم جهانی را به پردازند؟ همچنین مقامات آمریکائی برای به سیاست چند پهلوی مخالفت و تأکید کردن بر مخالفت دسترسی سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی تأکید می کنند اما از طرف دیگر با در رابطه بودن با لابی های دوطرفه سیاستی اتخاذ کرده اند که به سیاست فرصت سوزی موسوم شده است که کمک به دسترسی به سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می کند؟
هوشنگ – بهداد
چهار شنبه 8 آبان ماه سال- 1387

نقد وبررسی " براي عبور از اين مرحله (يادداشت روز) " روزنامه ی کیهان سه شنبه 7آبان ماه سال 1387
"تنها راه حل کلیدی و اساسی برای مشکلات مردم ایران و بر طرف شدن موانع ومعضلات موجود در کشو، تلاش همه جانبه برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد."
وقتی که وارونه گوئی و دهن بین و سطحی نگری در خود خواهی عجین می شود به خصوص وضعیت مالی و اقتصادی مدعی بدلیل وابستگی به نظام ظاهراً اهل قلم خو ب و روبراه باشد بعلاوه اینکه آخوند پاسدار هم باشد که این قلم بر دست شده همکاره روزنامه ی پرونده و سناریو ساز سربازجو حسین شریعتمداری هم می با شد. مهمتر اینکه در جلوی آئینه ایستاده باشد که مخاطبت هم خودش باشد که دست به درد دل کردن ونقل قول نمودن زده است و در نهایت این درد دل کپی برداری شده از یادداشت های روزهای قبلی و مطبوعات دیگر است که با ترکیب گزارش بانک مرکزی وبا نقل قول کردن از پاسدار احمدی نژاد، یادداشت روزی تنظیم شدهکه تحلیل گرش یک طلبه پاشدارآن است که درست نقطه مقابل سرمقاله روزنامه ی همکارش جمهوری اسلامی می باشد. یعنی اینکه طلبه پاسدار یادداشت روز ابتدا به بحران اقتصادی و مالی و پولی و بانکی آمریکا اشاره کرده که گفته دامنه ی آن به اروپا و سپس آسیا کشانیده شده است . اما در دنباله نتیجه گیری است با اینکه این بحران موجب کاهش پی در پی بهای نفت شده که منبع اصلی در آمد رژیم تروریستی آخوندی را تشکیل می دهد. البته با اینکه با نقل قول کردن از بانک مرکزی از اثر گذاری این کاهش برکسری کاهش بودجه دولت گفته است. ولی بدون توجه به روند رو به رشد واردات و وجود تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و فقر و بیکاری که زنجیره ی متصل بهم وجدا ناپذیر با رونق مقوله ی اقتصادی و عدالت می باشند .
بهر صورت این طلبه پاسدار معجزه گر چون پاسدار گماشته احمدی نژاد باور به تئوری های اقتصادی ندارد .البته تقصیر هم ندارد زیرا که دلیل آن نداشتن دانش و آگاهی به علم اقتصاد است که این طلبه هم به همان باور و سبک مدعی شده است که این بحران اقتصدی و مالی و پولی آمریکا که جهانگیر شده است عجیب است که گفته تأثیرات کمی بر سیاست پولی و اقتصاد رژیم تروریستی آخوندی دارد و خطرعبور به مرحله ی دشواروجود ندارد . اما مشخص نیست که چرا بر خلاف ادعای این مدعی کاهش ارزش ریال و افزایش بهای دلار در ایران را بهمراه داشته و بنا بر گزارش روزنامه ی جمهوری برای اولین بز قیمت دلار 4 رقمی شد. یعنی هزار و ده تومان شد . طلبه پاسدار یادداشت روز نویس بازهم بر خلاف افشاگری محمد رضا باهنر نایب رئیس دوم مجلس کمدی که اخیراً اعتراف کرده است پولی در حساب ذخیره ی ارزی باقی نمانده است ولی طلبه پاسدار بنا بر نقل قول کردن از پاسدار احمدی نژاد که گفته هم ذخیره ی ارزی محرمانه است و هم مردم نامحرم می باشند که نباید بدانند این رقم چه میزان است با این حساب افزوده که پاسدار گماشته و خالی بند احمدی نژاد این مبلغ جوابگوی چند سال نیاز کشور می باشد . یعنی درست شبیه همان ادعاهای کمدی مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن و قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و... می باشد که فقط یک اشکال کوچک وجود دارد که که دروغ ووارونه قول داده و بیان شده بود . آری عجیب است که طلبه پاسدار یادداشت روز در دنباله ی یادداشت روز بر خلاف ادعای اول یادداشت روز خود اعتراف کرده است که کاهش قیمت نفت که جدا از بحران اقتصادی و بانکی و بانکی آمریکا نمی باشد اینگونه بر سیستم اقتصادی و بودجه و در آمد رژیم تروریستی آخوندی اثر دارد:
"رئيس كل بانك مركزي چندي پيش با اشاره به ادامه روند نزولي قيمت نفت در بازارهاي جهاني كاهش ميليارد54 دلار از درآمدهاي نفتي كشور را تا پايان سال پيش بيني كرد.. حكايت اقتصاد تك محصولي و متكي به درآمدهاي نفتي ما، حكايت رستم و يك دست اسلحه است. ارزش درآمد نفت به طور متوسط 80درصد كل درآمد ارزي ايران را تشكيل مي دهد. در بخش درآمدهاي غيرنفتي هم سهم بزرگي از آن متعلق به صادرات عمده محصولات پتروشيمي است كه از مشتقات نفت به حساب مي آيد. اگرچه نبايد تلاش فراوان و موثر براي افزايش سهم صادرات نفتي را ناديده گرفت.كشور ما طي چند سال گذشته با وجوه نفتي بسيار بالايي روبرو بوده، بطوري كه تا پايان شهريورماه امسال حدود 260ميليارد دلار درآمد نفتي داشته است. بنابراين سقوط درآمدهاي نفتي مي تواند آثار منفي قابل توجهي داشته باشد كه بايد به دقت مديريت شود..در حال حاضر بيش از 50درصد از هزينه هاي عمومي دولت از محل فروش نفت خام تامين مي شود. پيش بيني ها پيش از اين نشان مي داد در قبال فروش نفت به قيمت هر بشكه 80دلار، معادل 30ميليارد دلار طي يك سال كاهش درآمد ايجاد خواهد شد. امروز قيمت نفت در بازار حدود 60دلار شده و سير نزولي آن همچنان ادامه دارد كه بايد با سياست هاي اقتصادي كلان دنبال چاره اي اساسي تر از پادزهر صندوق ذخيره ارزي بود و با اعمال مكانيسم هايي كه چندان دور از امكان نيستند از اين مرحله به سلامت و با كمترين خسارت عبور كرد.. بانك مركزي ميزان صادرات غيرنفتي در سال گذشته را 21ميليارد دلار و ميزان واردات را 48ميليارد دلار اعلام كرده است.به گفته رئيس كل بانك مركزي اكنون بسياري از طرحهاي شهرك هاي صنعتي به صورت نيمه كاره رها شده و كارخانجات با ظرفيت 20 تا 25درصدي فعاليت مي كنند.اگر روند واردات به همين صورت ادامه يابد پيش بيني كارشناسان اين است كه واردات ايران در پايان سال جاري به ركورد بي سابقه 60ميليارد دلار برسد. گمرك ايران نيز گزارش داده كه واردات در 6 ماهه اول سال جاري نسبت به مدت مشابه سال قبل 9ميليارد دلار افزايش نشان مي دهد ."
در خاتمه اینکه مشخص نیست که اینگونه تحریف گری و وارونه و تناقض گوئی ها تا کی قرار است ادامه یابد؟ یعنی اینکه مدعیان حاکم و مبلغان و پادو جارچیان شان پس از 3 دهه هنوز می پندارند که با ضرب بسیج ارگان های سرکوبگر که در خدمت خود دارند و سانسور را نهادینه کرده و قادرند خبر رسانی غیر واقعی ووارونه بازتاب می دهند مردم ایران به خصوص محرومان وتهی دستان که در بدترن شرایط طاقت فرسا زندگی می کنند هنوز نمی دانند که شرایط و وضعیت زندگی نا بسامانی خود شان و کشور چگونه است؟ یا آیا اینکه اینان درک نمی کنند که فرق میان حرف و قول راست و دروغ چگونه است؟ لابد سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی که در سرمقاله ی امروز خود از گوش تا گوش کارگران منتظر کار در حال صف طویل انتظار ایستاده اند و نگران می باشند تا اینکه وقت روز به پایان نرسیده است ؛حد اقل کسی اینان را صدا بزند تاکه فقط برای یک روز کاری داشته باشند این واقعیت دروغ است و واقعیت ندارد . همچنانکه لابد آن فاجعه ضد انسانی که در منطقه سعادت آباد تهران رخ داد که در اثر فرو ریختن یک سخاتمان 7 طبقه تعداد 19 دانشجوی جوان جان باختند که به دلیل تأمین تحصیلی خود به تهران آمده بودند که بر زیر آوار مدفون شدند واقعیت ندارد. بهرحال همانگونه که تا حال تأکید شده است تا زمانی که این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و دزد و غارتگر و عوامفریب و دین فروش و جنگ ا فروز بر سر کار باشد وضعیت خیلی بدتر از آنچه هست خواهد شد . تنها راه حل کلیدی و اساسی تلاش همه جانبه برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.

هوشنگ � بهداد
سه شنبه 7آبان ماه سال 1387
نقد و بررسی "اشتغال و واقعيت هاي دردناك " روزنامه ی جمهری اسلامی سه شنبه 7آبان ماه سال 1387
"با رئیس جمهور بودن یک پاسدار گماشته ی لوطی جماران و نقش غارتگرایانه ی پیمانکاران سپاه و بسیج در دولت، چشم انداز بس تیره وتاریک تر وواقعیت های بس خطر ناک تری در پیش می باشد"

بی ربط نیست که قبل از شروع نقد وبررسی کردن نقل قول پارگراف پایانی سر مقاله و خود سرمقاله که مثل همیشه به ریشه و علت اصلی پرداخته نشده است ، ابتدا این بیت شعر معروف بازتاب داده شود که چنین گفته می شود خانه از پای بست ویرانست خواجه در فکر نقش ایوانست :
"آيا مسئولان نظام از كنار مراكز تجمع كارگران ساختماني در سطح شهر عبور نكرده اند آيا در آخرين ساعات روز نگاه حسرت آميز كارگراني كه تمام روز را به انتظار ايستاده اند و نگران به پايان رسيدن آخرين ساعتهاي روز هستند به چشم خود نديده اند آيا هجوم آنها براي سبقت گرفتن از يكديگر به خاطر تصاحب يك � شغل يك روزه � را نديده اند آيا بازي با آمارهاي مربوط به سطح اشتغال و بيكاري مي تواند بر واقعيت هاي دردناك مربوط به بيكاري طيف وسيعي از هموطنان ما سرپوش بگذارد فرض كنيم كه پذيرفتيم � نيروي شاغل � كسي است كه فقط چند ساعت در هفته به كار مشغول باشد ولي اين پذيرش اجباري تعاريف من درآوردي هم مي تواند بر بيكاري و گرسنگي و نياز روزافزون مردمي كه حتي نمي دانند حقشان چيست و چگونه آنرا مطالبه كنند سرپوش بگذارد اينها خطرهاي بزرگي هستند كه امروز ثبات اقتصادي كشور را هدف گرفته اند و ممكن است فردا ثبات سياسي اجتماعي نظام را تهديد كنند و چنين مباد."

تصور می رود با اینکه موضوع بطور ریشه ای باز و تشریح نشده است ولی مضمون گزارش شده در این پارگراف آنقدر شفاف بیان شده تا که دانسته شود واقعیت چیست تاکه نیاز به توضیحات بیشتر نباشد تا که گفته شود دستگاه دروغ پردار و آمارساز غیر واقعی رژیم تروریستی آخوندی چگونه فعال می باشد و کارمی کند؟ زیرا که این باز ار مکارهی عوامفریبی و شیادی وحقه بازی و شارلاتان گری و تصویر مار کشی و مار قالب کردن و دروغ گفتن 3 دهه است که روزو شب فعال بوده است . البته در کنار و موزات آن، جنگ افروزی و دین فروشی و غارتگری و سرکوب و تهدید و زندان وشکنجه و ترور و اعدام ها نیز بسیار پر تحرک بوده است . بطوریکه ماشین کشتار و صدور احکام ضد بشری دستگاه تبعیض و ظلم پرور قضائیه که مدافع غارتگران کلان دزدان و پشتیبان قاتلان حرفه ای حاکم می باشد لحظه ای موتورش از حرکت و توقف باز ایستاده است و همچنان در حال مرگ تولید کردن می باشد. صد البته که متهمان و قربانیان این دستگاه قضائی بطور دربست از اقشار فرو دست ومحرومان جامعه بوده اند که محصول و دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی بوده و می باشند.

بنابراین نظامی که حتی با تقلبات گسترده یک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کرده است که بدون مجوز حتی مجلس ارتجاعی و نمایشی و فرمایشی دستبرد به خزانه و ذخیره ی ارزی دولت زده و می زند و هر چه می خواهد بدون حساب و کتاب برداشت کرده و می کند که گفته می شودب ه جای اینکه اکنون می بایست مبلغ 200 میلیارد دلار در حساب ذخیره ی ارزی موجود باشد دیگرپولی در این حساب ذخیره ی ارزی باقی نمانده است . ضمن اینکه پول های بر داشت شده در اختیار ارگان های سر کوبگر گذاشته شده است. چون نظام بدون تقویت سرکوبگری اینان دوام وبقا نمی آورد. ازسوی دیگر پاسدارگماشته احمدی نژاد در 3 سال گذشته دست به تور سفرهای ماراتونی استانی زده است تا که از پروژه ی هسته ای دفاع کند و از خبر های خوش غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای بگوید .
مهمتر اینکه رئیس جمهور گماشته با افتخار اذعان و اعتراف کرده است که به ئتوری های اقتصادی باور ندارد و قبل از این اعتراف سازمان مدیریت برنامه ریزی بودجه بندی را منحل کرد.
پس نه اینکه با عوامفریبی تبلیغاتی دروغ گفت که هم می خواهد نان بر توی سفره های خالی محرومان ببرد . هم مبارزه با مفسدان اقتصادی کند . هم انکه می خواهد برای جوانان کار ایجاد کند تا که صاحب شغل و مسکن شوند تا که به توانند تشکیل خانواده دهند. بلی نه اینکه آشکارا دروغ گفت ، بلکه پس از آن نه به مردم، که حتی به مجلس هم پاسخ نمی دهد و نمی گویدکه دلارهای نفتی ناشی از افزایش قیمت بهای نفت را چکار کرده است؟
حال چه توقعی می توان از این پاسدار داشت که با شرایط جراحی و خراطی کردن کابینهای کهدارذ و با در گیری با مجلس دکوری و کمدی انتصابی و فرمایشی داشته و اکنون پیرامون علی ردن وزیر کشور دکوری این جنگ و دعوا با مجلس اوج گرفته است . البته فراموش نشود که در شرایط یکدست شدن نظام ، چنین وضعیتی حاکم می باشد . در صورتیکه قرار بود به جای اختلاف و تضاد های پیشین تعامل و همکاری میان نهاد های قدرت باشد .

لذا این دولت، چگونه می تواند توان برنامه ریزی برای تقویت اقتصادی و صنعتی کشورداشته باشد تا که موجب رونق دادن تولیدات صنعتی و بهره وری بیشتر فرآورده ها ی تولیدات کشاورزی و افزایش صادرات و کاهش واردات وحمایت کردن از تولید کنندگان داخلی شود تا اینکه اقلا م و اجناس ارزان واردات خارجی جایگزین کالا ها و تولیدات مشابه ی داخلی نشود وموجب ورشکستگی کار گاه های تولیدی و اخراج کار گران و طویل شدن صف طویل خیل ارتش بیکاران در جامعه نگردد ؟

ازسوی دیگر در شرایطی که چندین سال است روند رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند و شکاف عمیق طبقاتی خیلی بیش از گذشته شده است در این وضعیت که بازار اقتصاد انگلی دلالی و واسطه گری و واردات همه تار و پود زیر ساخت و روابط اقتصادی و تجاری کشور را در بر گرفته است . همینطور بهای قیمت نفت رو به کاهش گذاشته است و هرروز کسر بودجه بیشتر می شود و ذخیره ی ارزی دولت خالی و تهی تر می شود. چرا نمی بایست بر موج خیل بیکاران آنگونه ا فزوده نگردد که سر مقاله نویس گزارش بسیار کوچکی از آن را بازتاب داده است؟ به ویژه اینکه چندین سال است که حرف اول و آخر همه ی مسئولان رژیم تروریستی آخوندی پروژه ی هسته ای و دفاع و تبلیغ کردن ازآن می باشد . منعاقب آن که مکمل پروژه ی هسته ای می باشد پیگیری جدی و مستمر سیاست صدور تروریسم وبنیاد گرائی به کشورهای منطقه است . به خصوص نقش سیاست دخالت گری در عراق و لبنان و فلسطین که بطور سیستماتیک دنبال شده است . بطوریکه بخش اعظم از در آمد نفت صرف سیاست فاع از پروژه ی هسته ای و باج دادن ها برای پیگیری سیاست خائنانه ی فرصت سوزی هسته ای با اروپا و چین و روسیه شده است . البته که پول های کلان به حماس و حزب الله برای گسترش اقدامات تروریستی در منطقه ی خاور میانه نیز داده شده است . یعنی پول و بودجه ای که می بایست صرف برنامه های بنیادین وزیربنائی در کشور می شد تا که صنعت و اقتصاد و تولیدات داخلی حمایت و تقویت می شدند و به مشکلات و معضلات کشاورزان رسیدگی می شد تا موانع تولیدات بیشتر بر داشته شود تا از ترکیب و تلفیق صنعت و کشاورزی و طرح های اقتصادی و خدماتی با هم دیگر زمینه ی رونق و توسعه ی اشتغال کار در کشور به وجود می آمد . اما درست در جهت معکوس اقدام شده است .

در خاتمه اینکه مشخص است که اگر چنانچه نیاز به دخالت گری در افغانسان نبود . نیازهم به نگهداری افغان ها در ایران نبود که اکنون از صنعت فراموش شده ی فرش احساس نگرانی شده که نکند در آینده افغان ها رقیب شوند. زیرا که چین وترکیه و ... خیلی سال است که رقیب فرش ایران شده اند. اگر نه سخت ترین کار ها را در ایران کار گران افغانی انجام داده اند . اگر راست می گوئید لیست سرمایه گذاران ایرانی که در شیخ نشینان سرمایه گذاری کرده اند که نقش اصلی واردات به کشور را نیز اینان بر عهده دارند را اعلام کنید تا مشخص شود که سرمایه ی مملکت چگونه و از سوی چه کسانی به غارت رفته که عامل شرایط کنونی در ایران نیز همین اینان می باشند ونه کارگران بیچاره و زحمتکش افغانی که به عنوان مشکل و مقصر معرفی شده اند. همچنین چین به کدام طرف حساب خود یشنهاد کرده که ار کارخانه ی تولیدی را تعطیل کند تا تولیدات مشابه ی نیم بها داده شد؟ گذشته از ضریب آلودگی فساد و رشوه که از رأس تا ذیل نظام را در برگرفته است چرا اینگونه افراد یا صاحبان کارخانه ها ی اشاره شده از سوی سرمقاله نویس ، هیچگاه نام ونشان و آدرس ندارند؟ بهرحال با رئیس جمهور بودن یک پاسدار گماشته ی لوطی جماران و نقش غارتگرایانه ی پیمانکاران سپاه و بسیج در دولت، چشم انداز بس تیره وتاریک تر وواقعیت های بس خطر ناک تری در پیش روی می باشد
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 7آبان ماه سال 1387
نقد و بررسی " جرأت و حريت ( يادداشت روز )" روزنامه ی کیهان دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
"متهم ومحکوم کردن همکار دیروز و رقیب و دشمن امروز سازمان مجاهدین اسلامی از سوی قلمزنان و همکاران پاسداران شریعتمداری، دیگر نیاز به جرأت و حریت ندارد"
درست گفته می شود کسی که چیزی ندارد وچونکه هنوزآرزویش بر آورده نشده است زیاد در موردش حرف می زند. همچون این مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس است که عنوانی بر گزیدهاست که نه این مدعی خود عاری از آن است ، بلکه از لوطی جماران که تا رأس نظا م همکاره است تا ذیل آن و سایر نهاد و ار گان های سرکوبگرش همگی بز دل و ترسو ودروغگو وخالی بند و عوامفریب و دین فروش و غارتگر و جنگ افروزانی می باشند که از ترس همیشه هم قدرت نمائی می کنند و هم اینکه قسم یاد کرده اند که هر گز حرف راست نزنند . ضمن اینکه 3 دهه است که شبانه روز بدون وقفه با آزادیخواهان به جنگ و ستیز بر خاسته و با هر ابزار و اتهام وتوهینی اینان را مورد بدترین تهاجم قرار داده اند . بطوریکه در تابستان خونین سال 67 به فاصله ی زمانی بسیار کوتاه هزاران زندانیان سیاسی را در یک اقدام جنایت آمیز ضد بشری در جوخه های مرگ قتل عام کردند که یک سند زنده و تاریخی و مستند فراموش ناپذیر جنایت علیه ی بشریت می باشد که بالاخره روزی مقصران و عاملان و آمران این جنایت می بایست به اتهام مجرمان علیه ی بشریت محاکمه و مجازات شوند. اکنون معلوم نیست که این سربازجو پاسدار قلم بر داست یادداشت روزنویس از کدام حریت و جرأت حرف یا دم زده است؟ البته که مشخص است پیام خاص بر ای مخاطبین ویژه دارد .
زیرا که خودمدعی منتقد قل بر دست عمله و پادو وجارجی و مبلغ رژیم ضد بشری و ننگینی می باشد که در ننگین نامه کارنامه و عملکردش یک قلم رکورد دار جهانی منحصر به فرد نقض حقوق بشر است و جز سرکوبگری و قلم شکنی و دهان دوزی و سینه با گلوله شکافتن فریاد زنان ومدافعان آزادی و عدالت و دمکراسی ، این رژیم ضد بشری و بربر منش و تاریک اندیش آخوندی در 3 دهه ی گذشته مگر عملکرد مهمتر دیگری هم داشته است ؟ بنابراین پر واضح است که معمولاً انتخاب کردن اینگونه عنوان های چند پهلو از سوی یادداشت روز نویسان این روزنامه ی پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی- امنیتی � پادگانی نه برای کالبد شکافی و بحث و جدل علمی و ریشه ای و برای نتیجه گیری مطلوب حل مشکل است ، بلکه فقط برای مخاطب یا مخاطبین خاص تهیه و تنظیم می شوند . لذا انتقادات وی شامل حال خود مدعی قلم زن و آن جریانی که به آن تعلق دارد و دفاع می کند نمی شود . چونکه دریافت کنندگان خارج از محدوده ی خود مدعی و ملاء پیرامونی متعلق به وی می باشد. در حقیقت نوعی رو کم و انتقاد کردن و انتقام گیری نمودن از حریفان و رقیبان می باشد. یعنی اکنون هدف دراز کردن روشنفکرانی می باشد که به دنبال ایسم های دیگر رفتند به خصوص بدتر از همه اشان در شرایط کنونی متهمان سکولاریسم است . و لی اینان با این وجود هنوز در برابر ارتجاع و خرافه پرستان حاکم زانو نزده وارزان فروشی نکرده و تسلیم نشده اند که می بایست با انواع بهتان و توهین و اتهامات متهم و دراز و محکوم شوند که چرا به دنبال خمینسیم و پیروانش نرفته اند و تبدیل به مبلغ سینه چاکش نشده اند؟ برای همین مدعی قلم بر دست عاجز و ناتوان در ترسیم یک خط توضیح و تشریح می باشد که آخوندها و شرکای حاکمشان در 3 دهه ی گذشته برای مردم ایران و به خصوص روشنفکران چه انجام داده است که از موضع طلبکاری زیرآب همه ی مکاتب و ایسم ها را زده است؟

بدتر از اینکه مدعی قلم بر دست با کمال وقاحت عدالت را نیز از غرب طلب کرده و پرسش هم کرده است آیا عدالت در غرب حل شده که می بایست به آن دخیل به بندیم ؟ کمدی تر اینکه به آمریکا انتقاد کرده است که چرا اعتراض به دستگیری یکی از شهروندانش کرده است و این پرونده را پیگیری کرده است که برای چه وی که از آمریکا به تهران سفر کرده در حین رانندگی دستگیر و روانه ی زندان اوین شده است . از سوی دیگر مدعی قلم بر دست امیر انتظام را جاسوس دولت موقت نامیده است؟ البته بدون آنکه مدعی باز و وطلبکار توضیح دهد که اگر جاسوس آمریکا بد است. چرا فقط برای امیر انتظام بد می باشد . ولی در مورد دلال و جاسوسس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی که با کابینه ی دولت نهم همکاری می کند و شرایط را برای سفر رحیم مشائی به آمریکا هموار کرد تا که پیام ویژه برای بوش ببرد و متقابلاً بوش هم پاسخ بصورت نامه ی محرمانه ارسال کند که در مطبوعات از جمله ی روزنامه ی سرمایه ی 5 آبان بازتاب داده شد هیچگونه انتقاد و ایراد و اشکالی وارد نمی باشد ؟
آخر اینگونه تحلیل ها ارزش و اعتبار دارد که دقیقا ً و بدون کم و کاست با شیوه ی بازجوئی زندان اوین تنظیم می شود که فقط در ابتدای آن کمی روضه به سبک گفتمان حوزوی افزوده شده است ؟

در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به وضعیت اقتصاد داغان رژیم تروریستی آخوندی کند و کلامی از روند رشد نرخ افسار گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها وفقر و بیکاری در جامعه به گوید که مردم ایران به خصو محرومان منتظر در یافت نان در چه شرایط سخت و طاق فرسائی زندگی می کنند که هر گز فریاد رسی هم در کار نیست و فضا آنگونه است که آخوند اطلاعاتی و امنیتی و آدمکش حرفه ای مصطفی پور محمدی خطاب به مسئولان دولت نهم به خصوص پاسدار احمدی نژاد گفته است که چرابه مردم دروغ گفتی که اکنون در بر آوردن مطالبات شان در گل فرو رفته باشی؟
همچنین بدون توجه به کاهش بهای نفت و کسری بودجه 54 میلیاد دلاری بودجه و شکست خوردن طرح قانون ارزش مالیات افزوده و مهمتر اینکه سخن از مفقود شدن 90 میلیارد دلاردر آمد نفت شده که کسی هم پاسخ نمی دهد کجا رفته است؟ ولی از تزریق 700 میلیارد دلار به بانک ها در آمریکا گفته که به دلیل بحران اقتصادی و مالی و بانک ها در آمریکا این سیاست اتخاذ شده است تا اینکه بهانه داشته باشد یقه رقیب سازمان مجاهدین اسلامی را بگیرد که چرا همچون رقبای قلمزن کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و همکارنش دشمن آمریکا نمی باشند؟ درنهایت در این بازجوئی و تنظیم کیفر خواست علیه ی همکار دیروز و رقیب ودشمن امروزصادر شده است . مشخصنیست که مردم و مطالبات شان کجا جای دارند؟ الته پاسخ آن همان حلقه ی مفقوده ی بی جواب مانده است که به ساختار و ماهیت رژیم ضد بشری و عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز و غارتگر رژیم تروریستی آخوندی بازمی گردد که دین و ملت ومردم فقط برایش ابزار تبلیغی و سرکوب گری شده است که در بستر حفظ قدرت و ثروت و انحصاری و حفظ آن می باشد.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
نقد و بررسی " كارگاه شيطان" روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
" کشوراستاد شیطان وتولید کننده ی شیطانک های فراوان، اکنون بافرافکنی و وارونه گوئی و آدرس غلط دادن و با اتهام زدن و تهدید و متهم کردن دیگران را کارگاه شیطان خوانده است "
عجیب دنیای وارونه ای شده است ، البته باید افزود که عجیب تر اینکه ادعاهای وارونه تری که ارائه و بیان شده است ! برای اینکه سران رژیم تروریستی آخوندی 3 دهه است که با ابزاری کردن دین اهداف شیطانی و پلید خودشان را در داخل ایران و منطقه و جهان دنبال کرده اند. زیرا که از بدو ورود خمینی شیاد به ایران، بدون آنکه ابتدا قانون اساسی در مجلس مؤسسان به تصویب برسد. با حقه بازی و فریبکاری و سو ء استفاده ی فرصت طلبانه از احساسات مردم خوش باور ولی نا آگاه، برایدنبال کردن اهداف کثیف و پلید پنهان شده ی پشت پرده ی خمینی و اطرافیانش کوشش شد تا که در بستر خط ترسیم شده خمینی با تأکید نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش رژیم جمهوری اسلامی را بنا نهاده شود . سپس دستگاه خبیث و ضد انسانی قرون وسطائی ولایت فقیه را از دست پخت خبرگان آخوندی قانون اساسی بیرون کشاند و به مردم ایران تحمیل کرد و جا انداخت . سپس دیپلماسی صدور تروریسم و بنیاد گرائی را ضمیمه اش کرد . آنگاه خودش را رهبر ام القرای جهان نظام نامید وبنای دخالت گری و اختتلاف اندازی و تهدید وجنگ افروزی و ترور در کشور های همجوار و منطقه را با پرده ی دین و اسلام تعقیب شد و این سیاست تا حال به شدت وجدیت دنبال شده است. مسخره تر اینکه با اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 ادعای مبارزه با آمریکا یا شیطان بزرگ آغز شد که پیام و هدف حذف مخالفان وخاموش کردن صدای معترضان و دگر اندیشان بود که این شیوه به مرور تبدیل به ابزار سرکوبگری و تبلیغاتی و ماند گاری رژیم تروریستی آخوندی شده است.

اما اکنون که کشور های همجوار متوجه شگرد و تاکتیک رژیم تروریستی آخوندی شده اند ودر شرف خنثی کردن و یا متقابل به مثل بر آمده اند. سرمقاله نویس وارونه گوی و شیطان صفت شیپور را از در گشادش نواخته است و بر افروخته و عصبی و پرخاشگر علیه ی کشور های معترض تاخته است که چرا سیاست ابزاری ازدین استفاده کنندگان حاکم بر ایران را افشا می کنند ودر صدد رسوا کردن این سیاست مخرب و آشوبگر وجنگ افروز و اختلاف بر انداز بر آمده اند. بنابراین اینان از سوی نماینده و همکار شیطان، متهم به فعال شدن در کارگاه شیطان شده اند .
مسخره تر اینکه در شرایطی این ادعا شده است که گند رسوائی و گلابزدگی تهدید به نابود کردن اسرائیل از سوی پاسدار گماشته محمود احمدی نژاد در آمده است . زیرا پس از اینکه معاون وی رحیم مشائی پیام دوستی برای ملت شیطان بزرگ آمریکا وهم پیمانش اسرائیل فرستاد که موجب انتقادات گسترده باندهای مافیائی جناح حاکم شد و موجب رسوائی سنگین گردید . اکنون نیز تهم رحیم مشائی در یک مأموریت پنهانی با حامل پیام به عنوان پیک ویژه به سر زمین شیطان بزرگ سفر کرده است تا که پیام به رئیس جمهور کشور شیطان بزرگ خوانده شده ارائه کند.
کمدی تر اینکه هنوز پیک ویژه سفر به آمریکا یا سرزمین شیطان بزرگ کرده وی باز نگشته ولی خبر نامه محرمانه ی بوش در مطبوعات رژیم درز کرده است تا که بیشتر مشخص شود کارگاه شیطان کجاست و چگونه فعال است و کار می کند و برای چه اکنون با اتهام زنی آدرس غلط داده شده است؟

زیرا که سرمقاله نویس پس از تهدید ومتهم کردن کشورهای منطقه به همکاری با آمریکا و حمایت کردن اینان از شاه و اسرائیل طلبکاری کرده است . البته بدون بیان و اعتراف نقش اساسی در خیانت و خنجر از پشت به جنبش آزادیخواهانه ی فلسطین زدن، سرمقاله نویس ادعا کره است که پس از فرو پاشی رژیم شاه سفارت اسرائیل در تهران به فلسطین واگذار شد . ولی از توطئه ی سرمایه گذاری برروی حماس و ایجاد جنگ برادر کشی میان ساف و سازمان حماس و جدا کردن نوار غزه سخنی به میان آورده نشده است . همانگونه که کلامی از سیاست تهدید و ترور و دخالت گری در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه گفته نشده است که چگونه در عراق سفیر مصر ربوده و کشته شد؟ یا هرروز تظاهرات ضد آمریکائی و مخالفت با توافقنامه ی امنیتی میان دولت آمریکاو عراق در عراق بر پا می شود؟ یا اینکه چگونه تلاش و دشمنی با روند مذاکره ی صلح خاورمیانه به خصوص طرح صلح پیشنهادی عربستان سعودی می شود. اما در عوض اینگونه حکومت عربستان سعودی و شبکه ی العربیه و گروهک نام برده نشده بر زیر تیغ رگبار اتهامات وتهمت قرار گرفته شده است :

"در ميان ابزارهائي كه در منطقه آلت دست استعمارگران هستند مدتي است شبكه تلويزيوني � العربيه � وابسته به عربستان سعودي بيش از ديگران مشغول تبليغات عليه جمهوري اسلامي ايران است . اين شبكه اخيرا حتي به يك گروهك جنايتكار تروريستي براي دامن زدن به تفرقه ميان شيعه و سني و متهم ساختن جمهوري اسلامي ايران به ضديت با اهل سنت متوسل شده و كينه توزي خود عليه قوي ترين دولت حامي ملت فلسطين و جدي ترين طرفدار وحدت امت اسلامي را به نمايش گذاشته است.براي دولت عربستان اين يك افتخار نيست كه شبكه تلويزيوني وابسته به آن عليه نظام جمهوري اسلامي ايران كه پرچمدار مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي و پيشتاز مبارزه عليه سلطه آمريكا و انگليس در منطقه و جهان است مشغول لجن پراكني باشد. دولتمردان عربستان اين ننگ را به كجا مي توانند ببرند كه شبكه تلويزيوني وابسته به آنان هر روز درحال سمپاشي عليه كشوري است كه بزرگترين منادي وحدت امت اسلامي به حساب مي آيد اعضاي خاندان آل سعود چگونه مي توانند اين لكه ننگ را از دامان خود پاك كنند كه شبكه تلويزيوني وابسته به آنها به بوقي در اختيار يك گروهك تروريستي كه با تجهيزات پيشرفته مخابراتي و نظامي و امكانات مالي ميلياردي كه آمريكا و اسرائيل در اختيار آن گروهك قرار داده اند تبديل شده و به جمهوري اسلامي ايران كه كانون مقاومت عليه جنايات آمريكا و اسرائيل است مي تازد آيا بهتر نيست دولتمردان عربستان اين شبكه تلويزيوني را كه به كارگاه شيطان تبديل شده است تعطيل و يا اصلاح نمايند و بيش از اين با حيثيت خود بازي نكنند.

در خاتمه اینکه اکنون دیگر برای حاکمان کشورهای همجوار رژیم تروریستی آخوندی ثابت شده باشد که بهترین شیوه ی برخورد با رژیم جهل و جنگ و جنون وخرافه و تحجر که پای بند به هیچ اصول داخلی و قوانین مجامع بین المللی نمی باشد. مشابه ی شیوه ی خودش می باشد . زیرا که این یک رژیم قرون وسطائی و ضد بشری و عوامفریب و دین فروش می باشد که هیچگونه تقارن و همخوانی و همزیستی با عصر معاصر ومدرنیته ندارد. براین اینکه قانونش قانون جنگل و ترور و تهدید کردن می باشد و سیاست خارجی اش بر اساس صدور تروریسم و بنیاد گرائی و باج گیری بنا نهاده شده است که برای بقای ننگین ادش حتی به کیفی ترین ونزدیک ترین مهره هایش رحم نمی کند . زیرا که در بستر جنگ قدرت و ثروت و انحصاری کردن و حفظ آن می باشد که جای مرسی ندارد . بنابراین مشخص است که این رژیم در برابر مخا لف داخلی و یا کشورهای همجوار یا منطقه که تسلیم تهدید و ارعاب و باج گیری اش نشده اند چگونه برخورد وتنظیم رابطه می کند. لذا ضرورت دارد که می بایست فقط با سیاست متقابل به مثل برای خاموش کردن وعقب راندنش برخورد کرد . در غیر اینصورت هرروز بیش از گذشته بر موج تهجم و پیشروی و اتهام زنی و زیاده خواهی خود خواهد افزود . فراموش نه شود که اکنون در شرایطی از اینگونه سیاست تهاجمی واتهامی استفاده می کند که هنوز دسترسی به سلاح هسته ای ندارد. پس مشکل یا تهدید اصلی و بس خطر ناک زمانی شروع می شود واوج می گیرد و رژیم تروریستی آخوندی که مهار نا پذیر خواهدشد که به سلاح هسته ای دسترسی یابد .
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
رابطه حضور رحیم مشائی در آمریکا و نامه محرمانه بوش در تهران و بسیج 3 میلیون بسیج دانش آموزی در مراسم 13 آبان و تظاهرات بصره

سه دهه است که آخوند های جنایتکار حاکم و شرکای پاسدارش با تاکتیک وحربه مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا برای حفظ قدرت خود شان نقش اجرا کرده اند. این بازی با اشغال سفارت آمریکا در تهران که در 13 آبان سال 58 شروع شد که خمینی شیاد این واقعه ی طراحیشده را اقلاب بزرگتر از انقلاب اول خواند که هم زمینه ی سقوط دولت موقت دولت بازرگان را فراهم رد وهم در دنباله مقد مه به قدرت خزیدن آخوندها و پاسداران را میسر و آماده کرد . هم با این اشغال گرری سفارت آمریکا در تهران بنا بر اعتراف یادداشت روز 13 آبان 1383 سربازجو حسین شریعتمداری موجب آغاز جنگ 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی ایرانو عراق شد که خمینی جنگ افروز و کینه ای و جاه طلب آن راعنوان نعمت الهی نامید و چاشنی تضمین تثبیت قدرت شد و این جنگ تا سر کشی جام زهر شکست ادامه یافت که رفسنجانی در خطبه ی نمازجمعهی تهران اعتراف کرد که این جنگ ضدملی و ضدمیهنی که خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران خواهان ادامه و تداومش بودند مبلغ 1000 میلیارد دلار فقط خسارت مالی و اقتصادی ببار آورد .
مهمتر اینکه حاکمان شیاد و جنایتکار و عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز با چماق مبارزه کردن با آمریکا ووابسته کردن هر صدای معترض ومخالف به آمریکا ین بازی کثیف برای حفظ قدرت و ثروت و انحصاری کردنش را تا به روش های گوناگون ادامه داده اند. به خصوص در شرایط کنونی که گند عفو ملوکانه دادن به دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی وبه ایران دعوت کردنش در آمده است که چگونه چندین ماه است که این دلال و جاسوس در حال تردد به ایران و مشغول دیدار و ملاقات و تماس با پاسدار گماشته احمدی و اعضای کابینه از جمله رحیم مشائی معاون رئیس جمهور و غلامحسین الهام سخنگوی دولت بوده که پیلام های طرفین را نتقل نموده است . البته وی با زد و بندهای پشت پرده و علنی برای ایجاد مذاکره و رابطه با آمریکا فعال بوده است. در همین رابطه در شرایطی که اکنون رحیم مشائی بطور غیر مترقبه به آمریکا سفر کرده است . ولی شاهدیم که رزنامهی سرمایه ی مورخ 6 آبان خبراز نامه ی محرمانه ی بوش در تهران داده است .
بهرصورت بازی پشت پرده به دلیل نا محرم بودن مردم ایران درست کپی شرایط در تابستان 65 است که رفسنجانی روباه مکار در تهران به دیدار مک فارلین نماینده ی ویژه ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا از حزب جمهوریخواه رفت و کیک و کلت و کتاب رادر یافت گرد . در صورتیکه در خیابان های سراسر ایران ومدارس فریاد مرگ بر آمریکا و صدام حسین طینن انداز بود. اکنون نیز برای رد گم کرن سردار پاسدار بسیجی محمد صالح جوکار اعلام کرده است که تعداد 3 میلیون دانش آموز بسیجی در حماسه استکبار ستیزی مراسم روز 13 آبان حضور می یابند . البته این سازمان بسیج در کنار سپاه پاسداران به دلیل اینکه در پای صندوق آرای نمایش خیمه شب بازی انتخابات انتصابات ریاست جمهوری دره ی نهم حضور داشت. دست به تقلبات گسترده زدند تا که توانستند پاسدار گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد را رئیس جمهور کنند . اکنون نیز اینگونه نمایشات و بازی های کمدی که از نظر اعداد ارقام تبلیغاتی دانش آموزان بسیجی که بسیار گنده نمائی شده است در بستر تلاش مذبوحنه دوباره رئیس جمهور کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد .
فراموش نشود که البته مکمل فضای سیاست دخالت گری در عراق می باشد که مدتی می باشد که خط اعتراض و تظاهرات تدارک دیده شده ی زنجیره ای ر عراف راه اندازی شده است که مخالفت با توافقامه ی امنیتی میان دولت عراق و آمریکا می باشد که هر ر ز به شکل و روشی دنبال می شود که ارتبط مستقیم به ملغا کردن این توافقنامه و حفط حیات خلوت بودن عراق برای لوطی جماران و سپاه پاسداران می باشد.زیرا که پیش در آمد حاشیه ی امنیتی برای بقای حکومت لرزان رژیم تروریستی و بربر منش و تاریک اندیش آخوندی می باشد . برای اینکه سران رژیم تروریستی آخوندی اعتراف کرده و فریاد زده اند که امنیت عراق عین امنیت رژیم می باشد . ضمن اینکه هدف مهمتر پیگیری دسترسی به سلاح هسته ای در میان می باشد که نیاز مبرم به در چنگ داشتن عراق برای سیاست چانه زنی و مذاکره و باج گیری ضررت جدی دارد . همانگونه که حضور مجاهدین در شهر اشرف برای سران رژیم تروریستی تبدیل به کابوسی شده است که آرامش و خواب راحت از چشمان سران رژیم را ربوده است. بنابراین به این تصاویر ضمیمه شد توجه نمائید که جزو عوامل و جیره خواران رژیم تروریستی آخوندی در شهر بصره می باشند که سیاهی لشکر های پشت ردیف تصاویر صف های جلوئی می بایست پاسداران و عوامل و تروریست های اعزامی از ایران باشند .
بهر حال اعزام رحیم مشائی برای سیاه کاری و آدرس غلط دادن به آمریکا و ترتیب دادن اعتراض و تظاهرات نمایشی در بصره یا سایر شهر های عراق وخبر حضور 3 میلیون بسیجی دانش آموزان در مراسم 13 آبان یک خط مرتبط و زنجیره ای متصل بهم دیگر می باشند که برنامه ریز اصی سپاه پاسداران و لوطی جماران با نقش جای دوست و دشمن نشان دادن پاسدار گماشته ی لوطی جماران و غلامک سپاه پاسداران احمدی نژاد می باشد.پس سران و مقامات آمریکائی اگر چنانچه خواهان عمیق تر شدن بحران اقتصادی و مالی و بانکی خود نمی باشند می بایست که خیلی حساب شده با چشمان وگوشان باز پیام های لابی های رژیم تروریستی آخوندی را دریافت و بررسی کنند و از همه زوایا به آن نگاه کنند که اشراف داشته باشند که سران رژیم تروریستی آخوندی و سپا پاسداران چگونه پشت پرده پیام ارسال می کنند و در عمل در عراق و ایران چه انجام می دهند؟
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
روزنامه ی کیهان یکشنبه 5 آبان ماه سال 1387
چرا خوشحال نباشيم ؟! ( يادداشت روز )

"چرا پاسدار حسین شریعتمداری با مچ گیری و برجسته کردن تناقض گوئی هایاخیر رفسنجانی از ترس افشای تف و تاق وریش، دست به سانسورزده است؟"
باز سربازجوی شکنجه گر معرکه گردان و وارونه گوی و تحریف گر سرباز جو حسین شریعتمداری وارد میدان شده است تا که با عوامفریبی از مبارزه ی پوشالی با دشمن آمریکا دفاع کند وضمن ابراز خوشحالی کردن از بحران اقتصادی و مالی و بانکی که در آمریکا به وجودآمده است که با مچ گیری ،خط و نشان برای رقبای خود به خصوص رفسنجانی و باند مافیائی حاکم در قدرت کشیده است . البته بدون آنکه بطور ریشه ای توضیح دهد که این خوشحالی ناشی از چیست و سهم مردم ایرانی که 80 % جمعیتش در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند و با تورم و گرانی افسار گسیخته ی حاکمبر جامعه که رتبه ی پنجم جهانی و مقام اولی منطقه ای دارد که عجیب در جامعه بیداد می کند ، این تورم و گرانی چگونه به وجود آمده و علت آن چیست و چه سهمی از این خوشحالی ادعا شده شامل حال این مردم فقیر و محروم وتهی دست شده که همچنان منتظر نان بر توی سفره های خالی اشان می باشند؟
یا اینکه کاهش نزولی بهای نفت و افزایش کسر بودجه تا سقف 54 میلیا دلار پیش بینی شده ی تا کنونی که از سوی بانک مرکزی ارائه شده است و صد البته بطور معجزه آسا افزایش قیمت ریالی دلار در ایران را بهمراه داشته است بطوری که بقول گزارشگر روزنامه ی جمهوری اسلامی 2 آبان برای اولین بار از مرز چهار رقمی گذشت و هر دلار به مبلغ 1010 تومان دتهران معامله شد. باز هم گفته نشده است که سهم مرم محروم وتهی دستان منتظر دریافت نان بر توی سفره های خالی اشان از این خوشحالی چه میز ان است؟ چرا پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری از قلم انداخته و این سهم خوشحالی مردم ایران اعلام نکرده است ؟ البته طبیعی است چون هدف نه مردم و پاسخگوئی به مطالبات شان نبوده و نه خواهد بود و نه ا ینکه هر گز نه پاسخ بلکه حتی اشاره ای هم به مردم و مطالبات شان نمی شود. زیراکه هدف نهائی جنگ و سگ دعواهای رقابتی بر سر کسب قدرت در راستای انباشت هرچه بیشتر ثروت و نحصاری کردن آن وحذف رقیب و ایجاد تضمین حاشیه ی امنیتی حفظ و بقای قدرت و ثروت انحصاری می باشد که 3 دهه است همین تلاش و سیاست به شیوه های گوناگون عوامفریبی و دین فروشی و جنگ افروزی میان رقبایدر گیر جنگ قدرت و ثروت ادامه داشته است .

عجیب وهم جالب و کمدی است که باتجربه ی شیوه بازجوئی و اصطلاح هدف وسیله را توجیه می کند و روش تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن وبا گنده کردن کاذب و مقطعی و تاکتیکی عنوان پیشوند آیت الله به جای استفاده ی همیشگی حجت الاسلام به رفسنجانی داده شده است . صد البته بافراموش کردن اعترافات رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه ی تهران که خطاب به بوش گفته بود که ایشان می داند که اگر چنانچه دراشغال نظامی افغانستان ما با آمریکا و بوش همکاری نکرده بود یم هنوز هم طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود . یا اینکه در مورد شغال نظامی عراق عتراف کرد که اگرآمریکا از عراق اخراج نشود عراق برایش و یتنام و مرداب و باتلاقی دیگر خواهد شد . ام اکنون از هزینه ی 700 میلیارد دلار آمریکا در افغانستان وعراق گفته ونتیجه گرفته است که موجب شده اکنون دچار بحران اقتصادی و مالی و بانکی مواجه شود و ضمن صحه گذاشتن بر این نظر تأکید بر این جمله ی رفسنجانی کرده و در پایان چنین نتیجه گیری کردن از وی را نقل قول کرده است "اين يك وعده الهي است و البته بايد صبر كرد زيرا خدا مي داند كه چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد»."
ا لبته چون فقط به معلول پردخته شده و علت فراموش شده است با استناد به همین شیادی معلوم است که سیاست ابزاری کردن دین وعوامفریبی و دین فروشی می باشد که گفته نشده است پس مردم ایران وافغانستان و عراق وحتی فلسطین ولبنان چه گناهی کرده اند که می بایست هزینه ی بسیار سنگین و پر بهای جنگ افروزی بوش و انگلیس همکاری سران رژیم تروریستی آخوندی را به پردازند که برای بقای حکومت ننگین خودشان مجبور به همکاری با آمریکای شیطان بزرگ و دولت فخیمه ی انگلیس در اشغال نظامی افغانستان و عراق شدند تا جای پای حضور برای صدر تر وریسم و بنیادگرائ ی داشته باشند تابه توانند اهداف دسترسی به سلاح هسته ای پروژه ی اتم یرا دنبال کنند؟
مشروط بر اینکه چرا وعده الهی در ایران نسبت به اکثریت مردم ایران وارونه عمل کرده است؟ یعنی اینکه به جای مجازات رساندن حاکمان دزد و غارتگر و جانی و عوامفریب و جنگ افروز تاکه مجازات شوند که 3 دهه است ثانیه ای از قتل وغارت و جنایت و خیانت وجنگ افروزی کردن علیه ی مردم ایران غافل نشده و وضعیت اشان آنگونه شده است که عباس پالیزدار در دانشگاه همدان به گشودن بخش کوچکی از پرونده ی غارتگران و مفسدان اقتصادی و دزدان بینت المال اشاره کرد و با افشای اسامی 44دانه درشت دزد که همین رفسنجانی روباه مکارو آقازاده هایش و سایر آخوندها و شرکای دزد حامی لوطی جماران درمیان این اسامی بود . عجیب تر اینکه چراخداوند اینجا به وعده ی خودش طبق ادعای وارونه ی رفسنجانی و نقل قول کردن پاسدار سربازجوحسین شریعتمداری به کمک افشا گر عباس پالیز دار نیامد تا مانع از باداشت و بازجوئی و اعتراف معکوس شدن وی شود تا اکنون سربازجو پاسدار حسین شریعتداری فرصت طلبانه نتواند شیپور را از در گشادش به نوازد ودست به شیاد گری و وارونه گوئی و تحریف کردن نزند ؟
بهرصورت سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری از موضع بازجوئی و مچ گیری تحلیل و مانور در راستای هداف مشخص علیه ی رقیب دست زده است . پس مشخص است که تعریف وتمجید کردن از رفسنجانی اگر چنانچه 100% به نفع خودش وباند مافیائی حاکم و ارگان فاشیستی سپاه سپاه پاسداران نباشد. معلوم است که همین حربه را تبدیل به چماق اتهامی و محکوم کردن رقیب می کند . یعنی بقول معروف ثابت می کند که سلام لر بی طمع نیست .بنابراین در دنباله ی یادداشت روز خود اینگونه از تغییر چرخش فرصت طلبانه ی رفسنجانی بهانه کسب کرده و باگزینه برداری کردن از بطبه ی جدید یا اعتراف وی ر نمازجمعه ی تهران چنین پاسخ خظبه وی را داده و دراز و متهم محاکمه اش کرده است:
اما، دو روز قبل، آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه تهران تحليلي متفاوت از اين ماجرا ارائه كردند كه بايد گفت؛ اين تحليل اگرچه ترغيب به هوشياري و بهره گيري مناسب از شرايط پيش روي داشت ولي با عرض پوزش و متأسفانه از يكسو با تحليل قبلي ايشان در تناقض بود و از سوي ديگر با واقعيت هاي موجود همخواني چنداني نداشت. ايشان در بخشي از خطبه هاي نماز جمعه تهران گفت؛ «به اعتقاد من و بسياري از صاحب نظران ديگر، اينگونه نيست كه اين شرايط به نفع ما باشد، لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كنيم... نبايد گفت اين مسئله معجزه خداوند است كه اين كشورها تنبيه شوند، چرا كه هر چند ممكن است تنبيهي براي آنها باشد اما قشر ضعيف جامعه نيز آسيب مي بينند و بايد مراقب اين مسئله بود... بايد ذخاير ارزي كشورمان را به نقطه مطمئني براي كشور تبديل كنيم كه در چنين حوادثي اقتصادمان به باد نرود... البته نمي خواهم آن بحث هاي انتقادي را مطرح كنم كه اين ذخاير حفظ شده است يا خير، بلكه بحث هشدار و تذكر است». درباره سخنان جمعه آيت الله هاشمي رفسنجاني اشاره به سه نكته ضروري به نظر مي رسد.الف: تذكر هوشمندانه و هشدار دلسوزانه ايشان قابل تقدير است مخصوصاً اين كه آيت الله هاشمي رفسنجاني شخصيتي انقلابي، شاگرد امام راحل (ره)، و برخوردار از تجربه اي چند ده ساله در خدمت به اسلام و انقلاب است، بنابراين، مسئولان محترم بايد هشدار دلسوزانه ايشان را قدر بدانند و در ارزيابي ها و چاره انديشي هاي خود روي آن محاسبه كنند.ب: بخشي از سخنان جمعه آيت الله هاشمي رفسنجاني- صرف نظر از صحت و سقم آن- با اظهارات قبلي ايشان تفاوتي در حد تناقض دارد كه البته تغيير ديدگاه شخصيت هاي سياسي نسبت به يك موضوع و ماجراي واحد، نه دور از انتظار است و نه خداي نخواسته قابل خرده گيري، اما آيت الله هاشمي اشاره اي به تغيير نظر قبلي خود نكردند بنابراين كمترين فايده در اشاره به اين تفاوت ها جست وجوي نظر قطعي و نهايي ايشان- به عنوان يك تحليلگر آگاه- است.آيت الله رفسنجاني در سخنان قبلي خود از بحران اقتصادي آمريكا با عنوان «يك وعده الهي» ياد كرده و آن را انتقام الهي از متجاوزان دانسته و با اشاره به اين بحران گفته بودند؛ «خدا مي داند كه چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد». اما در خطبه هاي جمعه اخير مي فرمايند؛ «نبايد گفت كه اين مسئله معجزه خداوند است كه اين كشورها تنبيه شوند»! و در حالي كه پيش از اين بحران مالي آمريكا را وعده الهي- بخوانيد ياري خداوند به مردم ايران- دانسته بودند، در سخنان جمعه خود مي گويند «به اعتقاد من و بسياري از صاحب نظران ديگر، اينگونه نيست كه اين شرايط به نفع ما باشد، لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كنيم»!سؤال اين است كه چرا بايد تحليل قبلي آيت الله هاشمي رفسنجاني كه بحران اقتصادي آمريكا را «وعده الهي» و انتقام از متجاوزان دانسته بودند نپذيريم و تحليل اخير ايشان را پذيرا شويم؟ و حال آن كه تحليل قبلي آقاي رفسنجاني با تمامي شواهد و قرائن موجود انطباق كامل دارد و تحليل اخير، متأسفانه اينگونه نيست.ج- نه فقط مسئولان رسمي آمريكا و اروپا از بحران اقتصادي اخير به عنوان يك فاجعه بزرگ ياد مي كنند، بلكه رخدادهاي برخاسته از اين بحران، نظير ورشكستگي بانك ها و شركت هاي بزرگ، ناهنجاري هاي اجتماعي، بي اعتمادي گسترده مردمي و ده ها رخداد غيرقابل انكار ديگر از فاجعه عظيم و شكننده اي حكايت مي كنند كه آمريكا و اروپا را فرا گرفته است كه اين نكته مورد انكار آيت الله هاشمي نيز نبوده و نيست، اما درباره بخشي از اظهارات ايشان كه گفته اند «اين شرايط به نفع ايران نيست لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كرد».بايد گفت؛ هشدار دلسوزانه ايشان قابل تقدير است، اما واقعيت آن است كه ايران اسلامي از اين بحران كمترين آسيب را مي بيند، بنابراين چرا از شكست دشمن و در امان بودن نسبتاً اميدوار كننده خود از بحران ياد شده خوشحال نباشيم؟ در اين زمينه، برخي از تحليل هاي دشمن كه به علت مستند بودن آنها، درخور توجه است مي تواند گوياي واقعيت باشد و از اين ميان به تحليل خبرگزاري بي بي سي - كه به يقين دوست ايران نيست- و از قول كارشناسان اقتصادي برجسته آمريكا و اروپا مطرح شده است، بسنده مي كنيم. بي بي سي مي نويسد؛«سؤالي كه قاعدتاً مطرح مي شود اين است كه آيا اين بحران بر اقتصاد ايران نيز تأثيري داشته يا خواهد داشت؟ تاكنون تنها نتيجه بحران مالي براي ايران اين بوده كه بهاي نفت خام پس از چند ماه افزايش سريع آن در بازارهاي بين المللي، در هفته هاي اخير تا حدودي كاهش يافته است. از سوي ديگر، در شرايط كنوني اقتصاد ايران از اين بحران مصون مي ماند و اين مصون ماندن از آثار بحران جهاني اخير غير عادي نيست. بديهي است همانگونه كه در صدر اين نوشته آمده است، هر دو حالت «دست كم گرفتن» و «بزرگ انگاشتن» دشمن، خسارت آفرين است. بنابراين ضمن آن كه هشدار دلسوزانه آيت الله هاشمي درخور تقدير است، نگراني ابراز شده ايشان با واقعيت ها انطباق چنداني نداشته و نبايد باعث دلشوره مردم شود. بلكه بحران اقتصادي اخير آمريكا و اروپا بدون ترديد، يك رخداد شكننده براي دشمن و به همان اندازه براي ملت ايران و ساير ملت هاي مسلمان خوشحال كننده است.
سر بازجو حسین شریعتمداری در پایان یادداشت روز خود برای اینکه بیشتر رفسنجانی و طیف حلقه زده بر گرد وی را به کوبد . این چنین از دولت نهم پاسدار گماشته احمدی نژاد و ایستادگی و مقاومت وی به نام مردم در برابر آمریکا دفاع و حمایت کرده است :
بالاخره، اگرچه ايستادگي و مقاومت دولت نهم در برابر باج خواهي هاي دشمنان، برخي از تحريم ها و قطع روابط اقتصادي با ايران را در پي داشته و انتقادهايي را برانگيخته است و شايد آنجا كه آيت الله هاشمي رفسنجاني مي گويند «البته نمي خواهم آن بحث هاي انتقادي را مطرح كنم» به همين مسئله اشاره داشته اند، اما، اين ايستادگي و مقاومت اسلامي و انقلابي، ضمن آن كه حفظ عزت و اقتدار نظام و مردم ايران را به دنبال داشته، در شرايط كنوني- و به لطف خداي سبحان- در امان بودن اقتصاد كشور از بحران اقتصادي اخير را نيز باعث شده است و اين همه، به گفته قبلي آيت الله هاشمي رفسنجاني «وعده الهي است و البته بايد صبر كرد، زيرا خدا مي داند چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد»


درخاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد در رژیم تروریستی وبربر منش و تاریک اندیش جهل و جنون و خرافات و عوافریبی و جنگ افروز و غارتگرآخوندی چون مردم هر گز حق و حقوق و مطالباتی ندارند و هیچگونه محلی از اعراب در بستر جنگ قدرت و ثروت ندارند جز اینکه طور ابزاری شدن همچون دین برای مشروعیت دادن به رژیم نامشروع و ضدبشری بکار گرفته شوند . برای همین هست که پاسداریادداشت روز نویس نیاز به توضیح نمی بیند تا که تشریح کند که چگونه اقتصاد کشوری که تک پایه ی که در آمدش بر اساس در آمد نفت تنظیم می شود و طرح قانون مالیات ارزش افزوده اش که می توانست مکمل در آمد نفت باشد شکست خورده است . آنهم در شرایطی که روند افزایش واردات ادامه دارد که مکمل و موازی افزایش کسری بودجه می باشد بازهم با کمل پرروئی ووارونه گوئی می توان ادعای مضحک وکمدی کرد که بحرا ن اقتصادی و مالی و بانکی در آمریکاکه ترکش آن جهانی شده که حتی روسیه و چین را در برگرفته است در اقتصاد ویران و داغان شده وبی بر نامه ی ایران تأثیر ندارد ؟ ضمن اینکه سرباز جو حسین شریعتمدار ی بس ردانه ترجیح داده است تا با زیرابی رفتن دست به سانسور بزند و به با ز شدن داستان تف و تاق و ریش هم اشاره ای نکند. یعنی اینکه نه گوید که چگونه از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و حزب کار گزاران در کنار مجمع مصلحت نظام با تز مبارزه با ارزانی وسیاست تعدیل اقتصادیچگونه سیاست صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی برای به عضویت در آمدنش تلاش مستمر و پیگیر شد؟ بطوریکه تمامی سوبسید های دولتی ابتدا در مجمع مصلحت نظام وسپس از طریق دولت قطع شد ه است و اکنون برای مالیده کردنش به غنوان اهرم تبلیغاتی ریاست جمهوری دوره ی دهم قرار است که یارانه ی نقدی کردن مقطعی برای اقشار کم در آمددنبال و اجرا شو د. مشروط بر اینکه از سوی کارشناسان اقتصادی و بانکی و پولی هشدار داده شده است که اجرای این طرح منجر بر حجم نقدینگی یشتر پول در بازار شود و در نهایت منتهی به افزایش بیشتر تورم و گرانی و فقر و بیاری در جامعه خواهد شد.
هوشنگ – بهداد
یکشنبه 5 آبان ماه سال 1387
چرا باید اجازه داد نماینده ی دائمی رژیم تروریستی آخوندی در سازمان ملل، دست به تیغ کشی و باج گیری بزند؟
فقط می بایست که از جنس آخوندهای هفت خط و پالان سائیده ی عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز وضدبشر بود که ضریب وقاحت و دریدگی و پرروئی اش مرزندارد؛ برای اینکه میزان این وقاحت ضد انسانیاش آنچنان بالا است که نماینده اش در سازمان ملل کارنامه ی ننگین 3 دهه ترور و مرگ و سرکوب و خفقان و جنگ افروزی و فقر وبیکاری جنایت و خیانت و غارتگری و تبعیض و نیرنگ و حقه بازی و تصویر مار کشی و مار قالب کنی و شیادی وسیاست دخالت صدور تروریسم و بنیادگرائیبه برون مرز و دخالت گرا در امر داخلی سایر کشورهای همسایه و منطقه را فراموش کرده است . مهمتراینکه پرونده ی محکومیت ترور مخالفین سران این رژیم تروریستی در آلمان درکنار رکورد دار جهانی نقض حقوق بشر را نادیده گرفته است تا که به تواند از موضع فرافکنی و فرار به جلو این نماینده ی دکوری محمد خزاعی در سازمان ملل که مشخص نیست پرونده یا کارنامه و ننگین نامه گذشته وی گونه می باشد دست به عریضه نویسیانتقادی بزند. زیرا که طبق گزارش خبر گزاری رسمی رژیم تروریستی آخوندی ایرنامورخ3 آبان وی نامه ی انتقادی و شکوائیه به دبیر کل و شورای امنیت سازمان ملل نوشته و اعتراض شدید کرده که چرا دولت فخیمه ی انگلیس بد پیمانی کرده است و دیگرحاضرنیست همچون گذشته تقاضاهای دست پروردگانش را به پذیرد که 3 دهه است در ایران جنایت و خیانت و غارتگری و دین فروشی و جنگ افروزی می کنند افزوده چرا دولت خیمه ی انگلیس حاضر نیست همچنان نام سازمان قربانی رژیم تروریستی آخوندی مجاهدین خلق در لیست گروه و سازمان های تروریستی نگهدارد ؟

عجیب است که اوج دجال گری و رمالی ووارونه گوئی و پرروئی ووقاحت و طلبکاری در این نامه عرضه شده هنگامی به نمایش گذاشته شده است که زمان زیادی از رأی گیری میان دو نماینده ی کشور ژاپن و رژیم تروریستی آخوندی نمی گذرد که پیرامون به پذیرش به عضویت درآمدن در شورای امنیت سازمان ملل بود که ماهیت رژیم تروریستی آخوندی و ضریب ایزوله و میزان بی اعتبار بودن جهانی اش برملا و هویدا شد که اکنون گماشته ی لوطی جماران رهبر رژیم بربرمنش تاریک اندیش و ضد بشری آخوندی شکایت از دادگاه استیناف دولت فخیمه ی انگلیس به دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت کرده است که چرا دادگاه انگلستان نام سازمان مجاهدین خلق را از لیست گروه وسازمان هایت تروریستی خارج کرده است؟
سئوال است مگر فراموش شده است که چگونه پاسدار گماشته ی لوطی جماران احمدی نژاد در سخنرانی سال گذشته خود در سازمان ملل فریاد زد که این سازمان ملل را قبول ندارد و پیشنهاد انحلال آن و بنای سازمان ملل جدیدی را داد که تأکید کرد در آن نمایندگان انگلیس و آمریکا و اسرائیل حضور نداته باشنند . مشروط بر اینکه رژیم فاشیستی مذهبی نیز دارای حق وتو برای دفاع از پروژه ی هسته ای داشته باشد؟

اکنون برای چرا وقتی که نهاد سازمان ملل به رسمیت شناخته نمی شود.سایه از صاحب سایه جلو زده است و از موضع فرار به جلو وآی دزد کنان به دبیرکل سازمان ملل و شورای امنیت که تعداد 4 قطعنامه علیه ی پرونده ی هسته ای تصویب کرده است نامه نوشته و علیه ی دادگاه استیناف انگلیس و سازمان قربانی اش شکایت کرده است؟
از سوی دیگر مگر همین دبیر کل سازمان اخیراً به دلای نقض مستمر و آشکار حقوق بشردر ایران اعتراض واخطار نکرده است؟

مگر هرروز از ایران خبر مرگ و ربودن و ضرب و شتم و بازداشت و ربودن ومفقود شدن و شلاق و شکنجه ودار واعدام به سراسرجهان مخابره نمی شود؟
مگر بطورآشکاردخالت گری در امور داخلی عراق نمی شود و دشمنی علنی با توافقنامه میان دو دولت عراق و آمریکا نمی شود و مجاهدین ساکن اشرف تهدید نمی گردند ؟ مگر وابستگان نزدیک و اعضای خاواده هایشا ن در ایران زیر کنترل و نظرشدید مرابت اطلاعاتی- امنیتی نمی باشند و دستگیر و شکنجه و محکوم وزندانی نمی شوند؟ مگر ضریب سرکوب و ارعاب و خفقان ووحشت در جامعه آنگونه نیست که حتی به نزدیک ترین نفرات منتظری هم رحم نمی شود؟

مهتر اینکه مگر پس از 20 سال سکوت، اکنون سازمان عفو بین الملل به صدا در نیامد وسکوت خودش را نشکست و در برابر سند انکار ناپذیر جنایت علیه ی بشریت قتل عام های تابستان خونین سال 67 فریاد اعراضی نزد ؟ مگر اکنون رضا ملک یکی از همکاران سابق سعید امامی گه خودش 7 سال در بند بوده است در افشاگری خود صحبت از بیش از 32 هزار نفر از قتل عام شدگان زندانیان سیاس و عقیدتی در این قتل عام تابستان خونین سال 67 نکرده است ؟ مگر سازمان عفو بین الملل از این جنایت به عنوان سند جنایت علیه ی بشریت یاد نکردهاست و خواهان پیگیری عاملان و مقصران و مجرمان این جنایت ومحاکمه اشان در دادگاه های حقوقی و قضائی صابله بین المللی نشده است؟

پرسش است که چرا دبیر کل سازمان ملل و سایر مجامع بین المللی حقوقی و دفاع از حقوق بشر تلاش واقدام وپیگیری جدی و مسئولانه برای دستگیری و محاکمه ومجازات نمودن عاملان و آمران و مقصر ان ومجرمان این جنایت تاریخی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 در ایران نمی کنند ؟ بدتر اینکه چرا اجازه داده می شود که چنین نظام بربرمنش و تاریک اندیش ضد بشری نمایندگی در ساز مان ملل داشته باشد تا که در نهایت فر صت طلبی و دریدگی و طلبکاری کردن البته با خط سرخ بر پرونده ی ننگین خود کشیدن دبیر کل سازمان ملل متحد را مخاطب قرار دهد و به خود حق دهد که نظر دادگاه استیناف کشور انگلستا ن نسبت به سازمان قربانی اش را زیر سئوال ببرد و شکایت انتقادی کند ؟

راستی اگر اعمال سیاست مذاکره ی خائنانه ی ومماشات گرایانه ی تجارت خون انسان ها در 30 سال گذشته ببا چشم شی ها و نادیده گرفنتن های سیستماتیک نقض حقوق بشر در برابر رژیم ضد بشری نبود.آیا کار به اینجا می رسید در شرایطی که گزارش شده است عشا مؤمنی ایرانی متولد و دانشجوی آمریکائی که اخیراً برای تحقیق تز خود پیرامون زنان به ابیران سفر کرده که گزارش شده است ربوده و در زندان می باشد . اکنون مسئولان رژیم تروریستی آخوندی به جای پاسخگوئی به این روش ضد انسانی آدم ربائی کردن، ولی با کمال پرروئی نماینده دائمی اش در سازمان ملل تیغ برروی دبیر کل سازمان ملل و شورای امنیت و داد گاه انگلستان سازمان قربانی اش مجاهدین کشیده شود؟

در خاتمه اینکه بالاخره اینکه آیا بازهم می بایست در برابر این موج تجاوزات به حقوق مردم ایران و حقوق بین المللی در سازمان ملل سوت کرد و به سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات ادامه داد تا شاهد جنایات بس بیشتر نسبت به گذشته در آینده بود و یا اینکه می بایست بر اساس رعایت حقوق بشر و حرمت انسان ها دیگر فرصت نداد تا بیشز ننگ پذیرش نمایندگی رژیم جهل و جنگ وجنایت وجنون وخون وخرافات در سازمان ملل و سایر مجامع بین المللی ادامه ی حضور داده شود و باید تلاش کرد تاشرایط تغییرات دمکراتیک در ایران به وجود آید وکرسی نمایندگی به نمایندگان واقعی مردم ایران سپرده شود؟ گر نه مشخص نیست چنانچه آینده جهان با رژیم تروریستی مسلح به بمب اتمی چه خواهد بود؟
هوشنگ � بهداد
چهارم آبان ماه سال 1387
نقد و بررسی "القاي اسرائيلي ترس از شيعه(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 2 آبان ماه سال 1387
"چگونه باتلاق کردن عراق، برپائی جنگ 33 روزه در لبنان و سرزمین سوخته کردن لبنان، راه اندازی جنگ داخلی در فلسطین وجدا کردن نوار غزه، حمایت معنوی و دلسوزی شیعه نسبت به اهل تسنن محسوب می شود؟"
پاسدار عرب یادداشت روز نویس که همانگونه که قبلاً گفته شده بود متخصص پیگیری و دخالت گری در امور داخلی کشورهای همسایه به خصوص کشورهای عربی می باشد . دریادداشت روز امروز وظیفه و مأموریت دارد تا به چگونه روند رشد و عضو شیعه گری در میان فلسطینیان اهل تسنن ساکن سرزمین اسرائیل گزارش دهد وبه آن به پر دازد و آن را به سایر کشورهای عربی خاورمیانه تعمیم دهد . البته با فاکت آوردن از کتب تهیه و تنظیم شده دستگاه اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل ویک شبکه تلویزینی یمن که مدعی شده وابسته به صهیونیست هاست اهداف خود را دنبال کرده است . ناگفته نماند ضمن به حساب نقل قول کردن افشاگرایانه لو داده و اعتراف کرده که چگونه عوامل نفوذی رژیم در لبنان و یا سوریه و فلسطین مشغول به خریدن اهل تسنن در سرزمین اسرائیل و فلسطین و شیعی کردن شان برای اهداف مشخص اشتغال دارند. زیرا که برای اقدام جاسوسی و تتبلیغات به نفع رژیم تروریستی آخوندی و یا دست زدن به اقدامات و اعمال تروریستی در شرایط مناسب به اینان نیازمبرم می باشد .
البته سئوال است مگر عملکرد 30 سال گذشته ی حاکمان دین فروش و عوامفریب مذهبی در ایران آنگونه نبوده است که در صد خیلی کمی از مردم ایران به آن نوع مذهبی که حاکمان مبلغش می باشند باور دارند. آنهم به دلیل نیاز های مالی ونه اعتقادی می باشد ؟ برای اینکه خیلی ها هستند که به دلیل وحشیانه و ابزاری استفاده کردن حاکمان از دین یا دین خود را تغییر داده و یا گریزان از دین شده اند . اکنون پرسش است که اگر چنانچه موضوع مادیات و حمایت های مادی درکار نباشد؛ چگونه می توان در خاک اسرائیل یا فلسطین سنی راشیعی کرد؟
مگر فراموش شد که پس از جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل که لبنان ویران وسر زمین سوخته شد. چگونه از سوی لوطی جماران مبلغ 12 و 500 هزار دلار به هر حزب الله و یا شیعی لبنانی ساکن جنوب لبنان برای بازی اماکن تخریب شده به اینان پرداخته می شد؟ حال بماندکه در همان زمان و شرایط کنونی، در حاشیه ی تهران و سایر شهر های بزرگ کشور مردم نیازمند ایرانی چگونه در حلبی آباد ها زندگی می کرده ومی کنند و روزگار کارتن خوابان چگونه می باشد؟
اما از سوی دیگر پاسدار عرب لبنانی یا عراقی یادداشت روز نویس بدون آنکه توجه داشته باشد که برای چه لوطی جماران مشاور امور بین الملل خود علی اکبر ولایتی با پیام ویژه را به دوحه پایخت قطر راهی کرد تا که در اجلاس دوحه با کرنش و تملق و چاپلوسی و بغل کردن و دیده بوسی قرضاوی نامه ی لوطی جماران را به وی منتقل کند که در آن تقاضا و در خواسته شده بود که شیخ قرضاوی از افشای نقش داشتن دخالت گرای و مخرب رژیم تروریستی آخوندی در کشور های مسلمان عربی دست بر دارد که اکنون این پاسدار عرب یادداشت روز نویس کاتولیک تر از پاپ شده و همچون کره ای که از صاحب و مادرش جلو زده است علیه قرضاوی موضع گیری کرده و از وی نقل قول اخطار افشاگرایانه کرده است که چگونه رژیم تروریستی آخوندی در فلسطین واسرائیل و کشورهای عربی مشغول خریدن اهل تسنن وشیعه کردن شان می باشد؟
بالاخره اینکه چون رژیم تروریستی آخوندی هیچ برگ برنده ی دیگری جز اشاره و مرور و تکرار به راه اندازی جنگ 33 روزه ندارد تا به عنوان امتیاز و باج گیری رو کند . غافل از آنکه هر بار که به این جنگ پراخته و مطرح می شود نه بر خلاف تصور، نشان دهنده ی قدرت نیست ، بلکه نمایش ووحشت ناشی از ترس ولی از موضع قدرت جا انداختن می باشد. مشروط بر اینکه اعتراف آشکار و انکار ناپذیر طراحی این جنگ ا ز سوی رژیم تروریستی آخوندی می باشد . بهر صورت ن پاسدار یادداشت روز نویس با دست آویز این جنگ 33 روز اینگونه در برابر اسرائیل و آمریکا و عربستان قدرت نمائی کاذب کرده است؟:
"- اسرائيل كه در جنگ سخت افزاري - در مواجهه با حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامي فلسطين- شكست خورده است روي جنگ نيمه سخت مانور مي كند و به شهروندان غاصب خود اميد مي دهد كه در يك فراگرد بين المللي- با حضور آمريكا- منطقه اي- با حضور عربستان و...- و داخلي- جريانات مزدور- كفه امنيتي را به نفع اسرائيل و به ضرر مقاومت اسلامي منطقه سنگين مي كند اما اين زياده گويي است و بيشتر باعث خنده مبارزان و مردم فلسطين مي شود تا ترس آنان."
در خاتمه اینکه به دلیل اینکه آمریکا و اسرائیل و عربستان بطور مشترک پیرامون پیشنهاد صلح خاورمیانه فعال شده اندتا که به بحران و مخاصمه ی تاریخی در این منطقه پایان دهند و همه هم متفق القولند که مشکل و عامل تخریب گر ودشمن صلحو امنیت و ثباتسیاسی منطقه فقط رژیم تروریستی آخوندی می باشد . بنابراین ان حرکت هرگز نمی تواند مورد خوشآیند سران رژیم تروریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران باشد . لذا سرانرژیم تروریستی و سپاه پاسداران با همه توان در عراق تلاش می کنند تا که توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و دولت عراق به امضای نهائی نرسد و این توافقنامه ملغی گردد . از سوی دیگر بیشتر تلاش مضاعف می شود تا که روند مذاکره ی صلح خاورمیانه شکل و سر وسامان و پایانی نداشته باشد. پس بی جهت نیست که پاسدار یادداشت روز نویس اجاره ای پیرامون هذیان ووارونه گوئی و تصویر مار کشیدن ومار نشان دادن خود ادعای کمدی خدمت معنوی و دلسوزی برای اهل تسنن منطقه از سوی رژیم تروریستی آخوندی کرده است که در پاسخ ادعای کمدی اش می بایست افزود . مگر موضع دخالت گری و حضور عوامل رژیم تروریستی در عرا ق و افغانستان وفلسطین و لبنان در بستراهداف مشخص صدور ترئوریسم وبنیاد گرائی و دفاع از پروژه ی هسته ای نمی باشد؟ مگر کار نامه ی ننگین با ایجاد اختلاف میان ساف و حماس و ترغیب و تشویق کردن برای دست زدن به راه اندازی برادر کشی و جنگ داخلی میان حماس وساف در دسترس نیست که در نهایت منجر بهجدائی نوار غزه را از حکومت خود گردان فلسطین شد؟ مگر با برپائی جنگ 33 روزه سپاه پاسداران وحزب الله لبنان با اسرائیل لبنان سر زمین سوخته مبدل نشد ؟ همینطور مگر با پیگیری اقدامات تروریستی گسترده در عراق، این کشور تبدیل به با باتلاق نشده است؟ مگر با حضور عوامل اعزامی سپاه پاسداران در افغانستان، اینان در کنار طالبان و القاعده علیه آمریکا و فرانسه نمی جنگنند؟ کجا اینگونه اقدامات لو رفته و افشا شده از موضع معنویت ودلسوزی شیعیان حاکم بر ایران نسبت به اهل تسنن منطقه است که پاسدار یادداشت روز نویس وارونه گوی ادعای مسخره ی آن را کرده است؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 2 آبان ماه سال 1387
نقد وبررسی " چرخش استراتژيك در ماه آخر ( يادداشت روز )" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 1 آبانماه سال 1387
" فعال شدن عربستان سعودی برای پیشبرد صلح خاورمیانه با تأکید بر ایزوله و فاصله گرفتن از رژیم ، ارکان رژیم تروریستی را شدیداً به وحشت انداخته است:
سربازجو قلم زن یادداشت روز نویس متوجه شده است که آمریکا با تأخیرفراوان وهزینه ی بسیارسنگین به این واقعیت رسیده است که عامل اصلی بی ثباتی در خاورمیانه وناامنی و خشونت در عراق فقط رژیم تروریستی آخوندی می باشد . زیرا که از طریق حماس و حزب الله لبنان مانع از به ثمر رسیدن روند مذاکرات صلح در خاورمیانه بودهاست و از طریق اعزام مزدور و تروریست و سلاح و عوامل نغوذی و عوامل داخلی در عراق، اجازه برقرارشدن امنیت در عراق را نداده است . بلی و بدرستی دریافته است تا دستان مرموز ومخرب و جنایتکار و جنگ افروز رژیم تروریستی آخوندی در عراق از طریق عملی کردن توافقنامه امنیی میان آمریکا و عراق قطع کند واز سوی دیگر تلاش می کند تا که هر طوری شده پیمان صلح میان اسرئیل و سوریه و فلسطین منعقد گردد و با پس دادن بلندهای جولان به سوریه و موافقت کردن با تشکیل دولت مستقل و دمکراتیک فلسطین در کنار اسرائیل و فراهم کردن روابط دیپلماتی اسرائیل با کشورهای عربی شرایط جا پا و نفوذ رژیم اخلاگر و تروریستی آخوندی در خاورمیانه مسدود و کور گردد به خصوص در این شرایط که با انتخاب شدن ژاپن به عضویت شورای امنیت سازمان ملل که میزان بی اعتباری و ایزولگی رژیم تروریستی و بربر منش و تاریک اندیش آخوندی در سطح جهان بطور عریان عیان شده است .
از طرف دیگر وضعیت تورم وگرانی و افزیش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری که در جامعه غوغا و بیداد می کند که لازم به تذکر نیست که گفته شود ضریب نارضایتی عمومی چه میزان است . همینطور اختلافت درونی و تضاد واختلافات در شرایط یک دست بودن نظام آنچنان اوج گرفته است که قرار بود تعامل میان مجلس و دولت و قوه قضائیه باشد . ولی دامنه ی عمق اختلاف و تضاد ها میان این 3 نهاد آنگونه است که علی مطهری ناینده ی مجلس نامه سر گشاده به وزیر کشور دکوری می نویسد که چون تو دروغ گفتی صلاحیت و شایستگی وزیر کشور بودن را نداری ، پس بهتر است قبل از اینکه مجلس ترا استیضاح و بر طرف کند خودت استعفا دهی و کنار بکشی .
همچنین سخنگوی قو ی قضائیه جمشیدی درمصاحبه ی مطبوعاتی از بی در و پیکری حاکم بر بانک ها می گوید و اعتراف می کند که چگونه هزاران نفر می باشند که میلیارد ها تومان از بانک ها وام گرفته که شامل شرکت های دولتی می باشند که بدهی خودشان را به بانک ها پس نداده ندو افزوده یا در حقیقت برایتبرئه کردن دستگاه تبعیض و فاسد قضائیه فشا کرده دولت از قوه ی قضائیه می خواهد که دست به اقدام غیر قانونی بزند و اینان را مجرم بداند و زندانی کند.
بنابراین وضعیت بحرانی پروژه ی هسته ای که مشخص است چگونه می باشد . پس مقامات آمریکائی گرچه با تأخیر ولی باز هم به موقع متوجه شده اند که در چه شرایط خطیری که خودشان از نظر سیستم بانکی و پولی و مالی و اقتصادی قرار گرفته اند ودر خاورمیانه و عراق و افغانستان در چه دامی گرفتار شدند که عمده ی مشکل گره در سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی و دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در استقرار امنیت در عراق و دشمنی و استقرار صلح در خاورمیانه خورده است و اگر در این شرایط خطیر تلاش نشود که سر چشمه ی این بحران ومشکل سازی خشکانیده شود همین معضل و بحران کنونی برای رئیس جمهور آینده ی آمریکا که ازهر حزبی می خواهد باشد به ارث خواهد رسید و چه بسا که بسیار عمیق تر از آنچه که هست خواهد شد .
پس بی جهت نیست که سربازجو یادداشت روز نویس شرایط کنونی درک کرده است که چقدر برای رژیم تروریستی آخوندی می تواند خطر آفرین باشد. به ویژه این که عربستان سعودط با طرح و پیشنهاد ایجاد صلح خاورمیانه وارد میدان شده است . به خصوص اینکه از طریق نامه ی بوش و ایهود باراک حمایت می شود.
آری باز هم تأکید می شود می بایست همانگونه که سارکازی رئیس جمهور فرانسه در ابتدای سال میلادی قول تشکیل دولت مستقل دمکراتیک فلسطین تا پایان سال میلدی را داد. باید در کنار تلاش همه جانبه ی اروپا و آمریکا و همکاری کامل اسرائیل برای آمادگی پذیرش پیشنهادات برای حل معضل در فرصت باقیمانده کوشا بود تا که این فرصت از بین نرود . زیرا که در دوران زنده یاد عرفات و ایهودا باراک یک فرصت مناسب وجود داشت که متأسفانه از دست رفت و پس از آن شرایط به آن سمتی سوق داده شد که برنده اش همچون رژیم تروریستی آخوندی شد که موجب تقویت حزب الله لبنان وحماس و جنگ داخلی در فلسطین وجنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل شد که لبنان بهسر زمین سوخته شده ی و باتلاق شدن عراق منجر شد .
پسدیگر نیاز به آزمون مجدد آزمون شده نمی باشد و باز هم تأکید می شود که می بایست در روند مذاکره ی صلح خاور میانه بیش از ذشته مسئولانه فعال شد تا هر چه زود تر به نتیجهبرسید . زیرا در این طرح های پیشنهادی راه حل صلح خاورمیانه تأکید بر ایزوله شدن ر ژیم تروریستی آخوندی ومبارزه و فاصله گرفتن دشمن مشترک یعنی رژیم تروریستی آخوندی تشخیص بسیار درست می باشد به ویژه اینکه سربازجو یادداشت روز نویس اعتراف کرده است که دیگر نمی توان از روسیه توقع داشت که حرکت مثبت و دندان گیری به نفع رژیم کند . از سوی دیگر ترس از نزدیکی کره ی شمالی با آمریکا و عقب نشینی از دسترسی به بمب اتمی نیز به نمایش گذاشته شده است . گرچه در پایان یادداشت روز خودسرباز جو نتیجه گیری کرده است که همه ی دیپلماسی آمریکا که این پروسه ی صلح خاورمیانه را طی کرده است که در نهایت مجبور شود تن به مذاکره ی دیپلماتی با رژیم تروریستی آخوندی بدهد . البته چون نامی از پروژه ی هسته ای و پذیرش تعلیق غنی سازی به عنوان پیش شرط مذاکره نبرده است . لا بدبه این امید نشسته است که با انتخاب رئیس جمهور آمریکا و تضعیف موقعیت آمریکا در دیپلماسی خارجی که ناشی از حضور در عراق و افغانستان است شرایط دربست به سود رژیم تروریستی آخوندی پیش خواهد رفت که بدون مانع امکان هم دسترسی به سلاح هسته ای فراهم می شود .هم اینکه آمریکا و اسرائیل ضعیف شده بدون توانائی به تهاجم نظامی شرایط آنگونه می شود که آمریکا ناچار به تن دادن مذاکره با رژیم تروریستی در آینده خواهد شد.
درخاتمه اینکه بازهم تأکید می شود که نمی بایست برای بار دیگر به این دشمن مشترک فرصت داده شود تا با دست به اقدام تروریستی و خرابکاری وتهدید کردن بزند و شرایط را به آن جهتی هدایت کند که همچون گذشته انجام داده است . فقط بایستی در برابر سیاست اتخاذ شده صلح خاورمیان و امنیت در عراق سریع و مسئولانه اقدام شود . زیرا که رژیم تروریستی آخوندی با کاهش برای بهای نفت در بدترین شرایط آسیب پذیری قرار دارد که از ترس مجبور است قدرت نمائی کند و دست به مانور های نظامی و رزمایش و همایش های ارگان های سرکوبگر و گسترش سرکوب داخلی با افزایش اعدام و خفقان ورعب ووحشت بزند که علائم آشکار ترس و وحشت از خیزش عمومی و فروپاشیی می باشد .

هوشنگ- بهداد
چهار شنبه 1 آبانماه سال 1387
نقد و بررسی "آمريكا در چنگ بحران بي اعتمادي" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 1 آبانماه سال 1387
"اگر در رأی گیری عضویت در شورای امنیت سازمان که رقابت میان رژیم وژاپن بود؛ بی آبروبودن وایزولدگی رژیم در جهان افشا نمی شد ، آن موقع چگونه ادعا می کرد؟"
تحلیل گر حوزوی سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری اسلامی با فلسفه حوزوی آنگونه تحلیل خود گوئی داده که خود خندی ، عجب مرد هنرمندی داده و شرایط انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را آنگونه ترسیم و تحلیل وارزیابی کرده که خود خواسته و نتیجه گیری کرده است. سپس تعجب خودش را بیان کرده است که عجیب نکته نظرات هر دو نامزد حزب دمکرات و جمهوریخواه بهم نزدیک است که بقول وی در رأس اهداف و برنامه های شان می بایست از حیثیت و اعتبار آمریکا ازدس رفته ی آمریکا در دوران بوش دفاع شود و افزوده که اینان تأکید کردند خطاهای بوش را تکرار نکنند واز آن فاصله بگیرند. همچنین در افغانستان و عراق سرمایه نظامی و غیرو نشود ومی بایست از این دو کشور نظامیان آمریکائی خارج شود چون رهبران ومردم عراق و افغانستان به آمریکا اطمینان ندارند. یعنی اینکه به جز مورد اول همان نظر و تحلیل ارائه شده است که سران رژیم تروریستی آخوندی و لوطی جماران وسپاه پاسداران از پس از اشغال نظامی عراق نسبت به عدم حضور آمریکا دنبال می کنند و در این مدت هر روز دست به اقدامات تروریستی و خرابکاری و اغتشاش زده شده و سربازان آمریکائیان در کنار مردم بی دفاع گناه عراقی کشته شده و عراق تبدیل به باتلاق شده است تا که در ادامه تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا از عراق شود تا شرایط برای پیاده کردن الگوی حکومت ولایت فقیه در عراق فراهم شود و حاشیه امنیتی برای دفاع از پروژه ی هسته ای ی میسر شود . البته همین سیاست در افغانستان به شیوه ی مشابه و رنگ و بوئی دیگر دنبال شده است . البته برای تضمین بیشتر این هدف دامنه ی شرایط عراق به فلسطین ولبنان تعمیم داده شده است .

البته سرمقاله نویس اینگونه تحلیل دلخواه وارونه داده است تا که بطور عمد با سانسور و وارونه کردن از تأکید مشترک مخالفت و مبارزه هر دو نامزد حزب دمکرات و جمهوریخواه با پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی در فرمول بندی مقدماتی خودش عبورکند وبه آن نه پردازد . همانگونه که هیچگونه اشاره ای هم به شیوه ی رقابت و تبلیغات نامزدان دو حزب رقیب در آمریکا با آنچه در ایران جریان دارد کوچکترین اشاره ای نکرده و سخنی نگفته است . زیرا که می داند با فضای تهدید و ارعاب و اتهام زدن وهمکار دشمن بیگانه خطاب کردن که در ایران وجود دارد هر گز با آنچه در سر زمین شیطان می گذرد قابل مقایسه نمی باشد.

بنابراین تا آنجا تحلیل وارونه داده می شود که در راستای ادامه ی مبارز ه با آمریکا و شیطان بزرگ می باشد که همیشه آمریکا شکست خورده و بازنده است و رژیم تروریستی آخوندی برنده و پیروز این رقابت و مبارزه است.

عجیب است که امثال این سرمقله نویس پشت قباله مادر شان نوشته شده است که باید سخنگو ونماینده ی مردم عراق و افغانستان و لبنان وفلسطین و کشور های منطقه و مسلمانان جهان و البته اکنون آمریکا باشند و به اینان ارث رسیده است که حق دخالت گری با هر شیوه ای که خود دوست و علاقه دارند موضع گیری کنند . البته بدون آنکه گفته یا اینکه توضیح داده شود هدف از اینگونه می بایست امتیاز ویژه برای خود قائل شوندر راستای چه اهدافی می باشد؟ ولی به اهداف شکست خورده ی آمریکا در عراق و افغانستان پرداخته و عاقبت در مورد آمریکا و رهبرانش اینگونه نتیجه گیری کرده و از رئیس جمهور آینده پرسش کرده است:

"بدين ترتيب رهبران واشنگتن را شيادان جنايتكاري تشكيل مي دهند كه از هيچ جنايت و خيانتي فروگذار نمي كنند با نهايت بي شرمي از اينهمه جنايت و كشتار بعنوان � دستاوردهاي عظيم � ياد مي نمايند و خانم رايس به اين كارنامه � افتخار � مي كند! آيا رئيس جمهور آينده آمريكا مي تواند اين چشم انداز سياه و نكبت بار را تغيير دهد ؟"

در ختمه اینکه حال تصور کنید اگر سران رژیم تروریستی آخوندی دارای پرونده محکومیت ترور مخالفین در آلمان نداشتند و رکور دار نقض حقوق بشر در جهان نبودند و کارنامه ی بسیار سنگین وننگین قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 در سیاه چال های سراسر کشور را نداشتند و آبرویشان البته اگر آبروئی داشته باشند در سازمان ملل موقع رأی گیری با رقیب ژاپن بر باد نرفته و بی اعتباری جهانی اش آشکار و عیان نشده بود ووضعیت مردم آنگونه نبود که 80 % جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زندگی نمی کردند ودر شرایط کنونی رشد افسار گسیخته تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد نمی کرد و در چارچوب تبلیغات نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری رقبا متهم به جاسوس و خائن وهمکار دشمن معرفی نمی شدند و... آن زمان چگونه می خواستند با فرافکنی کردن ووارونه گوئی نمودن جهان را تهدید کنند و در مورد آمریکا چکار می کردند؟ و از امثال دلال و جاسوس های چند جانبه همچون هوشنگ امیر احمدی ها با عفو ملوکانه دادن دعوت کنند تا در بستر ایجاد رابطه با آمریکا فعال شود؟ یا اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد چگونه قرار بود تاکه خواب نما شود و دست به اعتراف عکس یاد گاری گرفتن با فرمانده ی نظامی آمریکائی در بغداد بزند؟
هوشنگ - بهداد
چهار شنبه 1 آبانماه سال 1387
ناگفته های اعتراف سخنگوی قضائیه به دامنه ی اختلاف دولت و بانک ها ،با دستگاه قضائیه
مصاحبه ی مطبوعاتی جمشیدی سخنگوی قوه ی قضائیه دارای نکات مهم تبعیض آمیز واعترافات مستندی می باشد که نه جای انکار کردن دارد ونه جای دفاع به خصوص در مورد اعدام نوجوانان زیر 18 ساله ، خلاصه جمشیدی عریان کرده که وضعیت این دستگاه آلوده به فساد و تبعیض چگونه است . ضمن اینکه اینکه اعتراف آشکار به شکاف و اختلاف عمق میان دولت و این دستگاه آلوده شده است که پیرامون قانون بانک ها و وام دادن ها و عدم باز پرداخت وام ها به بانک ها می باشد .
اما از سوی دیگر مشخص نیست که چرا این سخنگوی قضائی نقد را رها شده و به دنبال نسیه رفته است؟ یعنی اینکه اگر هدف رسیدگی به پرونده ی مجرمان جزو وظیفه ی اصلی این دستگاه قضائی می باشد سئوال است برای چه پرونده ی اسامی 44 نفر غارتگران ومفسدان اقتصادی و کلان دزدان بیت المال تا کنون رسیدگی نشده و پرونده های شان بایگانی شد؟زیرا که از سوی عباس پالیزدار در دانشگاه همدان در جمع دانشویان بسیجی اعلام و افشا شدند . بدتر اینکه چرا افشاگر خودش بازداشت و بازجوئی شد و قرار است به عنوان متهم در دادگاه علنی اعتراف کند که اشتباه کرده است و کسان دیگری از جبهه ی رقیب را به عنوان متهم معرفی کند. مضحک وکمدی اینکه این سخنگوی طوطی و آلت دست اشک تمساح ریخته و افسوس خورده است که علی – ع با 60 هزار شاکی و اموال دزدی شده ی نجومی از کشور گریخته است که دستگاه تبعیض و حامی کلان دزدان و قاتلان حرفه ای حاکم قضائی در حال تلاش برای استراد این کلان دزد از برون مرز می باشد . البته که هر گز گفته نمی شود که چگونه این کلان دزد با اموال غارت شده و تعداد 60 هزار شاکی توانست از کشور خارج شود ؟ مشروط بر اینکه چرا به پرونده ی میر اشرافی اصفهانی رسیدگی نمی شود که روزنامه اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سر بازجو حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی ولی فقیه از موضع انتقادی خواهان پیگیری و محاکمه اش می باشد؟
چرا 3 دهه است که شب و روز به همه ی اقشار مردم ایران توهین شده و اتهام زده شده است هیچ اشکال ندارد ولی یک قلم بر دست خودی چون گفته است آخوند های فسیل نمی بایست در امور دولتی دخالت کنند . زیر لوطی جماران همکاره کافیست . بدون اینکه نام وی برده شود که محمود نوری زاد قلم زن سابق کیهان وهمکار سربازجو حسین شریعتمداری می باشد گفته شده که برایش پرونده تشکیل داده شده و قرار است از طریق پلیس قضائی احضار شود.
مگر آخوندهای فسیل و مفتخور و دزد و غارتگر که آقازاده های شان بدتر از خودشان می باشند فرقی با دیگران دارند که پاسدار گماشته احمدی نژد حق دارد در دانشگاه بجنورد روشنفکران و منتقدان دولت را متهم به داشتن فهم وشعورکمتر از بزغاله کند و هیچ مرجع قضائی و حقوقی و یا آخوندی هم ککش نگزد. معنی قانون کاپیتولاسیون یعنی و چرا در مورد آخوندهای حاکم و شرکای شان اجرا می شود؟
مسخره تر اینکه در مورد غول دزد کاغذ گفته شده است که مورد وی، قضائی نیست و پرونده ای برایش تشکیل نشده است چون مالیات نپرداخته است . یعنی اینکه فرار از مالیات کردن و ندادن که نوعی اخاذی گری یا کلاه بر سر دولت گذاشتن است که باید در خدمت مردم باشد جرم محسوب نمی شود تا که قابل پیگیری باشد . در صورتیکه تا کنون بیشماران آفتابه دزدان را در 3 دهه ی گذشته دستگاه تبعیض و دشمن عدالت و پشتیبان کلان دزدان قضائی بر دار کشیده و یا اینکه احکام قطع اندام دستان وپا و زندان برای شان صادر کرده است.

اوج دجال بازی و سفسطه گری سخنگوی قوه ی قضائیه اینگونه به نمایش گذاشته شده است که وی باالگو برداری شده از حوزه ی علمیه ی قم که می گویند دیوار گوش دارد. موش گوش دارد .پس دیوار گوش دارد. که مربوط به پرسش اعدام و قصاص نو جوانان زیر 18 ساله است با کمال وقاحت و رمالی با نقل قول کردن از رئیس انتصابی و کلان دزد آخوند عراقی شاهرودی که نامش در لیست اسامی 44 نفره دزدان وغارتگران بیت المال عباس پالیزدار بود . پیرامون پاسخ مطرح شده گفته است که اینان در زمان قصاص و اعدام زیر 18 سال نبوده اند و ما اعدام زیر 18ساله نداریم . یعنی بدون توجه به احتساب زمان وقوع یا ارتکاب جرم و مدت زمان زندانی بودن و هزینه ی نگهداری در زندان که با شکنجه روحی و روانی و جسمی متهم و خانواه اش همراه بوده است اصلاً محسوب نمی شود. (البته که قاتل و مقتول جزو قربانیان رژیم تروریستی می باشند) و فقط زمان اعدام یا قصاص در بر گرفته می شود که اینگونه در برابر پرسشگر پاسخ داده شده است:
"سخنگوي قوه قضاييه در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر شرايط اعدام اطفال زير 18 سال گفت : هيچ كدام از اين افراد در زمان اجراي مجازات كمتر از 18 سال نداشته اند و در قوانين ما بين قصاص و ساير مجازات هاي اعدام تفاوت وجود دارد و براساس توقفي كه از سوي رييس قوه قضاييه در اين رابطه داده شده است اعدام به غير از قصاص در سن زير سال 18به هيچ عنوان نداريم ."

البته به شیوه ی خودشان باید گفت که هر گز جنایات حاکمان شامل مرور زمان نه خواهد شد و روزی می بایست که تمام جانیان و دزدان وغارتگران حاکم بر ایران پاسخگوی اعمال و جنایات و خیانات خود شان باشند:
بالاخره جمشیدی در مورد دیدار نماینده ی مجلس دکوری و کمدی و ارتجاعی هشتم با عباس پالیزدار و ارجاع پرونده وی به دادسرا گفت و افزود اگر شهرام جزایری فرار نکند به وی مرخصی داده می شود تا اینکه بازهم زن بگیرد و تجارت خودش را دنبال کند تا ثروت بیشتری انباشته کند ودر مورد کلاهبرداری که اخیراً گندش در قزوین آمده است افزود که دولت وام بی حساب و کتاب از طریق بانک ها می دهند و از ما می خواهند بر خلاف قانون دستگیر و زندانی اشان کنیم و اشاره به غارتگران مشابه از جمله شرکت ای دولتی کرد که وام گرفته و بدهی اشان را به به بانک ها مسترد نمی کنند .
در خاتمه اینکه یعنی گذشته از اینکه سخنگوی قضائبه به برجسته کردن دامنه ی اختلاف میان دولت و دستکاه قضائیه اشاره کرده واز غارتگری شرکت های دولتی بدون نام ونشان نیز پرده بر داشته است . حال این وضعیت موجود را مقایسه کنید با تعداد محرو مان و قربانیان تهی دست که در 30 سال گذشته به جرم آفتابه دزدی سرشان بر بالای دار رفته و یا اینکه بدون دست وپا شده اند و خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
هوشنگ بهداد

چهار شنبه 1 آبان ماه سال 1387