نقد و بررسی " جرأت و حريت ( يادداشت روز )" روزنامه ی کیهان دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
"متهم ومحکوم کردن همکار دیروز و رقیب و دشمن امروز سازمان مجاهدین اسلامی از سوی قلمزنان و همکاران پاسداران شریعتمداری، دیگر نیاز به جرأت و حریت ندارد"
درست گفته می شود کسی که چیزی ندارد وچونکه هنوزآرزویش بر آورده نشده است زیاد در موردش حرف می زند. همچون این مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس است که عنوانی بر گزیدهاست که نه این مدعی خود عاری از آن است ، بلکه از لوطی جماران که تا رأس نظا م همکاره است تا ذیل آن و سایر نهاد و ار گان های سرکوبگرش همگی بز دل و ترسو ودروغگو وخالی بند و عوامفریب و دین فروش و غارتگر و جنگ افروزانی می باشند که از ترس همیشه هم قدرت نمائی می کنند و هم اینکه قسم یاد کرده اند که هر گز حرف راست نزنند . ضمن اینکه 3 دهه است که شبانه روز بدون وقفه با آزادیخواهان به جنگ و ستیز بر خاسته و با هر ابزار و اتهام وتوهینی اینان را مورد بدترین تهاجم قرار داده اند . بطوریکه در تابستان خونین سال 67 به فاصله ی زمانی بسیار کوتاه هزاران زندانیان سیاسی را در یک اقدام جنایت آمیز ضد بشری در جوخه های مرگ قتل عام کردند که یک سند زنده و تاریخی و مستند فراموش ناپذیر جنایت علیه ی بشریت می باشد که بالاخره روزی مقصران و عاملان و آمران این جنایت می بایست به اتهام مجرمان علیه ی بشریت محاکمه و مجازات شوند. اکنون معلوم نیست که این سربازجو پاسدار قلم بر داست یادداشت روزنویس از کدام حریت و جرأت حرف یا دم زده است؟ البته که مشخص است پیام خاص بر ای مخاطبین ویژه دارد .
زیرا که خودمدعی منتقد قل بر دست عمله و پادو وجارجی و مبلغ رژیم ضد بشری و ننگینی می باشد که در ننگین نامه کارنامه و عملکردش یک قلم رکورد دار جهانی منحصر به فرد نقض حقوق بشر است و جز سرکوبگری و قلم شکنی و دهان دوزی و سینه با گلوله شکافتن فریاد زنان ومدافعان آزادی و عدالت و دمکراسی ، این رژیم ضد بشری و بربر منش و تاریک اندیش آخوندی در 3 دهه ی گذشته مگر عملکرد مهمتر دیگری هم داشته است ؟ بنابراین پر واضح است که معمولاً انتخاب کردن اینگونه عنوان های چند پهلو از سوی یادداشت روز نویسان این روزنامه ی پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی- امنیتی � پادگانی نه برای کالبد شکافی و بحث و جدل علمی و ریشه ای و برای نتیجه گیری مطلوب حل مشکل است ، بلکه فقط برای مخاطب یا مخاطبین خاص تهیه و تنظیم می شوند . لذا انتقادات وی شامل حال خود مدعی قلم زن و آن جریانی که به آن تعلق دارد و دفاع می کند نمی شود . چونکه دریافت کنندگان خارج از محدوده ی خود مدعی و ملاء پیرامونی متعلق به وی می باشد. در حقیقت نوعی رو کم و انتقاد کردن و انتقام گیری نمودن از حریفان و رقیبان می باشد. یعنی اکنون هدف دراز کردن روشنفکرانی می باشد که به دنبال ایسم های دیگر رفتند به خصوص بدتر از همه اشان در شرایط کنونی متهمان سکولاریسم است . و لی اینان با این وجود هنوز در برابر ارتجاع و خرافه پرستان حاکم زانو نزده وارزان فروشی نکرده و تسلیم نشده اند که می بایست با انواع بهتان و توهین و اتهامات متهم و دراز و محکوم شوند که چرا به دنبال خمینسیم و پیروانش نرفته اند و تبدیل به مبلغ سینه چاکش نشده اند؟ برای همین مدعی قلم بر دست عاجز و ناتوان در ترسیم یک خط توضیح و تشریح می باشد که آخوندها و شرکای حاکمشان در 3 دهه ی گذشته برای مردم ایران و به خصوص روشنفکران چه انجام داده است که از موضع طلبکاری زیرآب همه ی مکاتب و ایسم ها را زده است؟
بدتر از اینکه مدعی قلم بر دست با کمال وقاحت عدالت را نیز از غرب طلب کرده و پرسش هم کرده است آیا عدالت در غرب حل شده که می بایست به آن دخیل به بندیم ؟ کمدی تر اینکه به آمریکا انتقاد کرده است که چرا اعتراض به دستگیری یکی از شهروندانش کرده است و این پرونده را پیگیری کرده است که برای چه وی که از آمریکا به تهران سفر کرده در حین رانندگی دستگیر و روانه ی زندان اوین شده است . از سوی دیگر مدعی قلم بر دست امیر انتظام را جاسوس دولت موقت نامیده است؟ البته بدون آنکه مدعی باز و وطلبکار توضیح دهد که اگر جاسوس آمریکا بد است. چرا فقط برای امیر انتظام بد می باشد . ولی در مورد دلال و جاسوسس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی که با کابینه ی دولت نهم همکاری می کند و شرایط را برای سفر رحیم مشائی به آمریکا هموار کرد تا که پیام ویژه برای بوش ببرد و متقابلاً بوش هم پاسخ بصورت نامه ی محرمانه ارسال کند که در مطبوعات از جمله ی روزنامه ی سرمایه ی 5 آبان بازتاب داده شد هیچگونه انتقاد و ایراد و اشکالی وارد نمی باشد ؟
آخر اینگونه تحلیل ها ارزش و اعتبار دارد که دقیقا ً و بدون کم و کاست با شیوه ی بازجوئی زندان اوین تنظیم می شود که فقط در ابتدای آن کمی روضه به سبک گفتمان حوزوی افزوده شده است ؟
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به وضعیت اقتصاد داغان رژیم تروریستی آخوندی کند و کلامی از روند رشد نرخ افسار گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها وفقر و بیکاری در جامعه به گوید که مردم ایران به خصو محرومان منتظر در یافت نان در چه شرایط سخت و طاق فرسائی زندگی می کنند که هر گز فریاد رسی هم در کار نیست و فضا آنگونه است که آخوند اطلاعاتی و امنیتی و آدمکش حرفه ای مصطفی پور محمدی خطاب به مسئولان دولت نهم به خصوص پاسدار احمدی نژاد گفته است که چرابه مردم دروغ گفتی که اکنون در بر آوردن مطالبات شان در گل فرو رفته باشی؟
همچنین بدون توجه به کاهش بهای نفت و کسری بودجه 54 میلیاد دلاری بودجه و شکست خوردن طرح قانون ارزش مالیات افزوده و مهمتر اینکه سخن از مفقود شدن 90 میلیارد دلاردر آمد نفت شده که کسی هم پاسخ نمی دهد کجا رفته است؟ ولی از تزریق 700 میلیارد دلار به بانک ها در آمریکا گفته که به دلیل بحران اقتصادی و مالی و بانک ها در آمریکا این سیاست اتخاذ شده است تا اینکه بهانه داشته باشد یقه رقیب سازمان مجاهدین اسلامی را بگیرد که چرا همچون رقبای قلمزن کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و همکارنش دشمن آمریکا نمی باشند؟ درنهایت در این بازجوئی و تنظیم کیفر خواست علیه ی همکار دیروز و رقیب ودشمن امروزصادر شده است . مشخصنیست که مردم و مطالبات شان کجا جای دارند؟ الته پاسخ آن همان حلقه ی مفقوده ی بی جواب مانده است که به ساختار و ماهیت رژیم ضد بشری و عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز و غارتگر رژیم تروریستی آخوندی بازمی گردد که دین و ملت ومردم فقط برایش ابزار تبلیغی و سرکوب گری شده است که در بستر حفظ قدرت و ثروت و انحصاری و حفظ آن می باشد.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387
"متهم ومحکوم کردن همکار دیروز و رقیب و دشمن امروز سازمان مجاهدین اسلامی از سوی قلمزنان و همکاران پاسداران شریعتمداری، دیگر نیاز به جرأت و حریت ندارد"
درست گفته می شود کسی که چیزی ندارد وچونکه هنوزآرزویش بر آورده نشده است زیاد در موردش حرف می زند. همچون این مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس است که عنوانی بر گزیدهاست که نه این مدعی خود عاری از آن است ، بلکه از لوطی جماران که تا رأس نظا م همکاره است تا ذیل آن و سایر نهاد و ار گان های سرکوبگرش همگی بز دل و ترسو ودروغگو وخالی بند و عوامفریب و دین فروش و غارتگر و جنگ افروزانی می باشند که از ترس همیشه هم قدرت نمائی می کنند و هم اینکه قسم یاد کرده اند که هر گز حرف راست نزنند . ضمن اینکه 3 دهه است که شبانه روز بدون وقفه با آزادیخواهان به جنگ و ستیز بر خاسته و با هر ابزار و اتهام وتوهینی اینان را مورد بدترین تهاجم قرار داده اند . بطوریکه در تابستان خونین سال 67 به فاصله ی زمانی بسیار کوتاه هزاران زندانیان سیاسی را در یک اقدام جنایت آمیز ضد بشری در جوخه های مرگ قتل عام کردند که یک سند زنده و تاریخی و مستند فراموش ناپذیر جنایت علیه ی بشریت می باشد که بالاخره روزی مقصران و عاملان و آمران این جنایت می بایست به اتهام مجرمان علیه ی بشریت محاکمه و مجازات شوند. اکنون معلوم نیست که این سربازجو پاسدار قلم بر داست یادداشت روزنویس از کدام حریت و جرأت حرف یا دم زده است؟ البته که مشخص است پیام خاص بر ای مخاطبین ویژه دارد .
زیرا که خودمدعی منتقد قل بر دست عمله و پادو وجارجی و مبلغ رژیم ضد بشری و ننگینی می باشد که در ننگین نامه کارنامه و عملکردش یک قلم رکورد دار جهانی منحصر به فرد نقض حقوق بشر است و جز سرکوبگری و قلم شکنی و دهان دوزی و سینه با گلوله شکافتن فریاد زنان ومدافعان آزادی و عدالت و دمکراسی ، این رژیم ضد بشری و بربر منش و تاریک اندیش آخوندی در 3 دهه ی گذشته مگر عملکرد مهمتر دیگری هم داشته است ؟ بنابراین پر واضح است که معمولاً انتخاب کردن اینگونه عنوان های چند پهلو از سوی یادداشت روز نویسان این روزنامه ی پرونده و سناریو ساز اطلاعاتی- امنیتی � پادگانی نه برای کالبد شکافی و بحث و جدل علمی و ریشه ای و برای نتیجه گیری مطلوب حل مشکل است ، بلکه فقط برای مخاطب یا مخاطبین خاص تهیه و تنظیم می شوند . لذا انتقادات وی شامل حال خود مدعی قلم زن و آن جریانی که به آن تعلق دارد و دفاع می کند نمی شود . چونکه دریافت کنندگان خارج از محدوده ی خود مدعی و ملاء پیرامونی متعلق به وی می باشد. در حقیقت نوعی رو کم و انتقاد کردن و انتقام گیری نمودن از حریفان و رقیبان می باشد. یعنی اکنون هدف دراز کردن روشنفکرانی می باشد که به دنبال ایسم های دیگر رفتند به خصوص بدتر از همه اشان در شرایط کنونی متهمان سکولاریسم است . و لی اینان با این وجود هنوز در برابر ارتجاع و خرافه پرستان حاکم زانو نزده وارزان فروشی نکرده و تسلیم نشده اند که می بایست با انواع بهتان و توهین و اتهامات متهم و دراز و محکوم شوند که چرا به دنبال خمینسیم و پیروانش نرفته اند و تبدیل به مبلغ سینه چاکش نشده اند؟ برای همین مدعی قلم بر دست عاجز و ناتوان در ترسیم یک خط توضیح و تشریح می باشد که آخوندها و شرکای حاکمشان در 3 دهه ی گذشته برای مردم ایران و به خصوص روشنفکران چه انجام داده است که از موضع طلبکاری زیرآب همه ی مکاتب و ایسم ها را زده است؟
بدتر از اینکه مدعی قلم بر دست با کمال وقاحت عدالت را نیز از غرب طلب کرده و پرسش هم کرده است آیا عدالت در غرب حل شده که می بایست به آن دخیل به بندیم ؟ کمدی تر اینکه به آمریکا انتقاد کرده است که چرا اعتراض به دستگیری یکی از شهروندانش کرده است و این پرونده را پیگیری کرده است که برای چه وی که از آمریکا به تهران سفر کرده در حین رانندگی دستگیر و روانه ی زندان اوین شده است . از سوی دیگر مدعی قلم بر دست امیر انتظام را جاسوس دولت موقت نامیده است؟ البته بدون آنکه مدعی باز و وطلبکار توضیح دهد که اگر جاسوس آمریکا بد است. چرا فقط برای امیر انتظام بد می باشد . ولی در مورد دلال و جاسوسس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی که با کابینه ی دولت نهم همکاری می کند و شرایط را برای سفر رحیم مشائی به آمریکا هموار کرد تا که پیام ویژه برای بوش ببرد و متقابلاً بوش هم پاسخ بصورت نامه ی محرمانه ارسال کند که در مطبوعات از جمله ی روزنامه ی سرمایه ی 5 آبان بازتاب داده شد هیچگونه انتقاد و ایراد و اشکالی وارد نمی باشد ؟
آخر اینگونه تحلیل ها ارزش و اعتبار دارد که دقیقا ً و بدون کم و کاست با شیوه ی بازجوئی زندان اوین تنظیم می شود که فقط در ابتدای آن کمی روضه به سبک گفتمان حوزوی افزوده شده است ؟
در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به وضعیت اقتصاد داغان رژیم تروریستی آخوندی کند و کلامی از روند رشد نرخ افسار گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها وفقر و بیکاری در جامعه به گوید که مردم ایران به خصو محرومان منتظر در یافت نان در چه شرایط سخت و طاق فرسائی زندگی می کنند که هر گز فریاد رسی هم در کار نیست و فضا آنگونه است که آخوند اطلاعاتی و امنیتی و آدمکش حرفه ای مصطفی پور محمدی خطاب به مسئولان دولت نهم به خصوص پاسدار احمدی نژاد گفته است که چرابه مردم دروغ گفتی که اکنون در بر آوردن مطالبات شان در گل فرو رفته باشی؟
همچنین بدون توجه به کاهش بهای نفت و کسری بودجه 54 میلیاد دلاری بودجه و شکست خوردن طرح قانون ارزش مالیات افزوده و مهمتر اینکه سخن از مفقود شدن 90 میلیارد دلاردر آمد نفت شده که کسی هم پاسخ نمی دهد کجا رفته است؟ ولی از تزریق 700 میلیارد دلار به بانک ها در آمریکا گفته که به دلیل بحران اقتصادی و مالی و بانک ها در آمریکا این سیاست اتخاذ شده است تا اینکه بهانه داشته باشد یقه رقیب سازمان مجاهدین اسلامی را بگیرد که چرا همچون رقبای قلمزن کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و همکارنش دشمن آمریکا نمی باشند؟ درنهایت در این بازجوئی و تنظیم کیفر خواست علیه ی همکار دیروز و رقیب ودشمن امروزصادر شده است . مشخصنیست که مردم و مطالبات شان کجا جای دارند؟ الته پاسخ آن همان حلقه ی مفقوده ی بی جواب مانده است که به ساختار و ماهیت رژیم ضد بشری و عوامفریب و دین فروش و جنگ افروز و غارتگر رژیم تروریستی آخوندی بازمی گردد که دین و ملت ومردم فقط برایش ابزار تبلیغی و سرکوب گری شده است که در بستر حفظ قدرت و ثروت و انحصاری و حفظ آن می باشد.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 6 آبان ماه سال 1387