نقد و بررسی "اشتغال و واقعيت هاي دردناك " روزنامه ی جمهری اسلامی سه شنبه 7آبان ماه سال 1387
"با رئیس جمهور بودن یک پاسدار گماشته ی لوطی جماران و نقش غارتگرایانه ی پیمانکاران سپاه و بسیج در دولت، چشم انداز بس تیره وتاریک تر وواقعیت های بس خطر ناک تری در پیش می باشد"

بی ربط نیست که قبل از شروع نقد وبررسی کردن نقل قول پارگراف پایانی سر مقاله و خود سرمقاله که مثل همیشه به ریشه و علت اصلی پرداخته نشده است ، ابتدا این بیت شعر معروف بازتاب داده شود که چنین گفته می شود خانه از پای بست ویرانست خواجه در فکر نقش ایوانست :
"آيا مسئولان نظام از كنار مراكز تجمع كارگران ساختماني در سطح شهر عبور نكرده اند آيا در آخرين ساعات روز نگاه حسرت آميز كارگراني كه تمام روز را به انتظار ايستاده اند و نگران به پايان رسيدن آخرين ساعتهاي روز هستند به چشم خود نديده اند آيا هجوم آنها براي سبقت گرفتن از يكديگر به خاطر تصاحب يك � شغل يك روزه � را نديده اند آيا بازي با آمارهاي مربوط به سطح اشتغال و بيكاري مي تواند بر واقعيت هاي دردناك مربوط به بيكاري طيف وسيعي از هموطنان ما سرپوش بگذارد فرض كنيم كه پذيرفتيم � نيروي شاغل � كسي است كه فقط چند ساعت در هفته به كار مشغول باشد ولي اين پذيرش اجباري تعاريف من درآوردي هم مي تواند بر بيكاري و گرسنگي و نياز روزافزون مردمي كه حتي نمي دانند حقشان چيست و چگونه آنرا مطالبه كنند سرپوش بگذارد اينها خطرهاي بزرگي هستند كه امروز ثبات اقتصادي كشور را هدف گرفته اند و ممكن است فردا ثبات سياسي اجتماعي نظام را تهديد كنند و چنين مباد."

تصور می رود با اینکه موضوع بطور ریشه ای باز و تشریح نشده است ولی مضمون گزارش شده در این پارگراف آنقدر شفاف بیان شده تا که دانسته شود واقعیت چیست تاکه نیاز به توضیحات بیشتر نباشد تا که گفته شود دستگاه دروغ پردار و آمارساز غیر واقعی رژیم تروریستی آخوندی چگونه فعال می باشد و کارمی کند؟ زیرا که این باز ار مکارهی عوامفریبی و شیادی وحقه بازی و شارلاتان گری و تصویر مار کشی و مار قالب کردن و دروغ گفتن 3 دهه است که روزو شب فعال بوده است . البته در کنار و موزات آن، جنگ افروزی و دین فروشی و غارتگری و سرکوب و تهدید و زندان وشکنجه و ترور و اعدام ها نیز بسیار پر تحرک بوده است . بطوریکه ماشین کشتار و صدور احکام ضد بشری دستگاه تبعیض و ظلم پرور قضائیه که مدافع غارتگران کلان دزدان و پشتیبان قاتلان حرفه ای حاکم می باشد لحظه ای موتورش از حرکت و توقف باز ایستاده است و همچنان در حال مرگ تولید کردن می باشد. صد البته که متهمان و قربانیان این دستگاه قضائی بطور دربست از اقشار فرو دست ومحرومان جامعه بوده اند که محصول و دست پروردگان رژیم تروریستی آخوندی بوده و می باشند.

بنابراین نظامی که حتی با تقلبات گسترده یک پاسدار گمنام را رئیس جمهور کرده است که بدون مجوز حتی مجلس ارتجاعی و نمایشی و فرمایشی دستبرد به خزانه و ذخیره ی ارزی دولت زده و می زند و هر چه می خواهد بدون حساب و کتاب برداشت کرده و می کند که گفته می شودب ه جای اینکه اکنون می بایست مبلغ 200 میلیارد دلار در حساب ذخیره ی ارزی موجود باشد دیگرپولی در این حساب ذخیره ی ارزی باقی نمانده است . ضمن اینکه پول های بر داشت شده در اختیار ارگان های سر کوبگر گذاشته شده است. چون نظام بدون تقویت سرکوبگری اینان دوام وبقا نمی آورد. ازسوی دیگر پاسدارگماشته احمدی نژاد در 3 سال گذشته دست به تور سفرهای ماراتونی استانی زده است تا که از پروژه ی هسته ای دفاع کند و از خبر های خوش غنی سازی و برگزاری جشن هسته ای بگوید .
مهمتر اینکه رئیس جمهور گماشته با افتخار اذعان و اعتراف کرده است که به ئتوری های اقتصادی باور ندارد و قبل از این اعتراف سازمان مدیریت برنامه ریزی بودجه بندی را منحل کرد.
پس نه اینکه با عوامفریبی تبلیغاتی دروغ گفت که هم می خواهد نان بر توی سفره های خالی محرومان ببرد . هم مبارزه با مفسدان اقتصادی کند . هم انکه می خواهد برای جوانان کار ایجاد کند تا که صاحب شغل و مسکن شوند تا که به توانند تشکیل خانواده دهند. بلی نه اینکه آشکارا دروغ گفت ، بلکه پس از آن نه به مردم، که حتی به مجلس هم پاسخ نمی دهد و نمی گویدکه دلارهای نفتی ناشی از افزایش قیمت بهای نفت را چکار کرده است؟
حال چه توقعی می توان از این پاسدار داشت که با شرایط جراحی و خراطی کردن کابینهای کهدارذ و با در گیری با مجلس دکوری و کمدی انتصابی و فرمایشی داشته و اکنون پیرامون علی ردن وزیر کشور دکوری این جنگ و دعوا با مجلس اوج گرفته است . البته فراموش نشود که در شرایط یکدست شدن نظام ، چنین وضعیتی حاکم می باشد . در صورتیکه قرار بود به جای اختلاف و تضاد های پیشین تعامل و همکاری میان نهاد های قدرت باشد .

لذا این دولت، چگونه می تواند توان برنامه ریزی برای تقویت اقتصادی و صنعتی کشورداشته باشد تا که موجب رونق دادن تولیدات صنعتی و بهره وری بیشتر فرآورده ها ی تولیدات کشاورزی و افزایش صادرات و کاهش واردات وحمایت کردن از تولید کنندگان داخلی شود تا اینکه اقلا م و اجناس ارزان واردات خارجی جایگزین کالا ها و تولیدات مشابه ی داخلی نشود وموجب ورشکستگی کار گاه های تولیدی و اخراج کار گران و طویل شدن صف طویل خیل ارتش بیکاران در جامعه نگردد ؟

ازسوی دیگر در شرایطی که چندین سال است روند رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند و شکاف عمیق طبقاتی خیلی بیش از گذشته شده است در این وضعیت که بازار اقتصاد انگلی دلالی و واسطه گری و واردات همه تار و پود زیر ساخت و روابط اقتصادی و تجاری کشور را در بر گرفته است . همینطور بهای قیمت نفت رو به کاهش گذاشته است و هرروز کسر بودجه بیشتر می شود و ذخیره ی ارزی دولت خالی و تهی تر می شود. چرا نمی بایست بر موج خیل بیکاران آنگونه ا فزوده نگردد که سر مقاله نویس گزارش بسیار کوچکی از آن را بازتاب داده است؟ به ویژه اینکه چندین سال است که حرف اول و آخر همه ی مسئولان رژیم تروریستی آخوندی پروژه ی هسته ای و دفاع و تبلیغ کردن ازآن می باشد . منعاقب آن که مکمل پروژه ی هسته ای می باشد پیگیری جدی و مستمر سیاست صدور تروریسم وبنیاد گرائی به کشورهای منطقه است . به خصوص نقش سیاست دخالت گری در عراق و لبنان و فلسطین که بطور سیستماتیک دنبال شده است . بطوریکه بخش اعظم از در آمد نفت صرف سیاست فاع از پروژه ی هسته ای و باج دادن ها برای پیگیری سیاست خائنانه ی فرصت سوزی هسته ای با اروپا و چین و روسیه شده است . البته که پول های کلان به حماس و حزب الله برای گسترش اقدامات تروریستی در منطقه ی خاور میانه نیز داده شده است . یعنی پول و بودجه ای که می بایست صرف برنامه های بنیادین وزیربنائی در کشور می شد تا که صنعت و اقتصاد و تولیدات داخلی حمایت و تقویت می شدند و به مشکلات و معضلات کشاورزان رسیدگی می شد تا موانع تولیدات بیشتر بر داشته شود تا از ترکیب و تلفیق صنعت و کشاورزی و طرح های اقتصادی و خدماتی با هم دیگر زمینه ی رونق و توسعه ی اشتغال کار در کشور به وجود می آمد . اما درست در جهت معکوس اقدام شده است .

در خاتمه اینکه مشخص است که اگر چنانچه نیاز به دخالت گری در افغانسان نبود . نیازهم به نگهداری افغان ها در ایران نبود که اکنون از صنعت فراموش شده ی فرش احساس نگرانی شده که نکند در آینده افغان ها رقیب شوند. زیرا که چین وترکیه و ... خیلی سال است که رقیب فرش ایران شده اند. اگر نه سخت ترین کار ها را در ایران کار گران افغانی انجام داده اند . اگر راست می گوئید لیست سرمایه گذاران ایرانی که در شیخ نشینان سرمایه گذاری کرده اند که نقش اصلی واردات به کشور را نیز اینان بر عهده دارند را اعلام کنید تا مشخص شود که سرمایه ی مملکت چگونه و از سوی چه کسانی به غارت رفته که عامل شرایط کنونی در ایران نیز همین اینان می باشند ونه کارگران بیچاره و زحمتکش افغانی که به عنوان مشکل و مقصر معرفی شده اند. همچنین چین به کدام طرف حساب خود یشنهاد کرده که ار کارخانه ی تولیدی را تعطیل کند تا تولیدات مشابه ی نیم بها داده شد؟ گذشته از ضریب آلودگی فساد و رشوه که از رأس تا ذیل نظام را در برگرفته است چرا اینگونه افراد یا صاحبان کارخانه ها ی اشاره شده از سوی سرمقاله نویس ، هیچگاه نام ونشان و آدرس ندارند؟ بهرحال با رئیس جمهور بودن یک پاسدار گماشته ی لوطی جماران و نقش غارتگرایانه ی پیمانکاران سپاه و بسیج در دولت، چشم انداز بس تیره وتاریک تر وواقعیت های بس خطر ناک تری در پیش روی می باشد
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 7آبان ماه سال 1387