نقد و بررسی " ستاد مشترك انفجارهاي زنجيره اي ( يادداشت روز)" روزنامه کیهان دوشنبه 15 مهرماه سال 1385
"از موضع سراسیمگی و فرار به جلو وآی زد کنان تلاش شده است تاکه انگشت اتهامی انفجارات اخیرمنطقهاز سوی رژیم ترویستی به سوی آمریکا چرخا نده شود"
پاسدار غیر ایرانی قلم بر دست یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان پرونده و سناریو ساز سر بازجو حسین شریعتمداری با لیست کردن رشته انفجارات اخیرا در دمشق و عراق و افغانستان و دمشق و پاکستان و لبنان ثابت کرده که راست که گفته می شود تا چوب بر داشته شود گربه دزده پا بر فرار می گذارد . برای اینکه تا اشاره شد که انگشت اتهام انفجارات دمشق و لبنان و عراق به سوی عوامل وابسته به رژیم تروریستی نشانه روی شده است زیرا تنها کشوری که از نامنی وبی ثباتی منطقه بهره می برد فقط رریم تروریستی آخوندی بوده است چونکه هنوز هم نیازمند ادامه ی این وضعیت می باشد . برای همینبرای رفع اتهام وارد شده بلافاصله مبلغان سراسیمه شده از خود واکنش هیستریک نشان دادند. غافل از اینکه بر خلاف تصور و انتظار اینگونه دستپاچگی و عجولانه واکنش نشان دادن بیشتر اثبات می کند که نشانه روی انگشت اتهام به سوی رژیم تروریستی آخوند چقدر درست و صحیح بوده است ؟ زیرا اکنون پاسداران قلم بر دست شده وارد میدان شده و با شیوه ی دو ذوقه خوری توبره و آخور دست به مانور تبلیغاتی زده اند. چونکه در دو قسمت تحلیل خبر و یادداشت روز واکنش نشان داده شده است که یادآور دروغگوئی است که با ضرب قسم خوردن های پی در پی تلاش می کند تا خود را تبرئه کند که خلاف یا خطاکار نمی باشد.
بهرحال پاسدر یادداشت روز نویس با فرموله کردن انفجارات البته بدون بررسی ریشه ای قضیه که عامل و انگیزه ی انفجارات چه می تواند باشد صرفاً طبق تحلیل خودش خواسته است تا که ثابت کند دست آمریکائی ها از طریق طالبان و القاعده در کار بودهاست تا که نیروهای آمریکائی از عراق خارج نشوند . اما برای اثبات ادعا توضیح داده نشده است که انفجارات عراق چگونه می تواند مرتبط به زمان نزدیک شدن توافقنامه امضای امنیتی میان دولت عراق و آمریکا داشته باشد . در صورتیکه برای نشان دان مخالفت با این توافقنامه و آمریکا، از طریق مقتدی صدر در کوفه تظاهرات مخالفت راه اندازی شد .ولی پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس در این مورد اشاره نکرده و نگفته ا است که پشت برنامه ریزی این تظاهرات و مخالفت کدام دستانی در کار است؟
همچنین از روزنامه ی گاردین انگلیسی نقل قول خبر کرده است . در صورتیکه در این مورد هم گفته نشده است که مگر همین روزنامه به سانسور شدن نظر پاسدار گماشته احمدی نژاد نیز اشاره نکرده و نگفته است که این پاسدار در مصاحبه ی مطبوعاتی خود در حاشیه ی سازمان ملل گفت اگر چنانچه اسرائیل با فلسطین بر سر تشکیل دو کشور مستقل به تواق برسند رژیم هم در شناسائی اسرائیل تجدید نظر می کند و آن را مورد برسی قرار می دهد. گذشته از اینکه اینگونه نظر تاکتیکی دادن ، صد درجه مخالف تهد ید به نابودی کردن اسرائیل می باشد که بکرات هم تأکید شده است که هر گز اسرائیل به رسمیت شناخته نه خواهد شد. اما مشخص نیست که چرا پاسدار منتقد غیر ایرانی حال از روزنامه ی گاردین انگلیسی نقل قول کرده به این موضع اشاره نکرده است که پاسدار احمدی نژاد در مورد اسرائیلچه گفته است؟ ضمن اینکه آیا همان سانسور چیان اطلاعاتی و امنیتتی ها و نظامیان پشت پرده نیستند که نه مخالف اینگونه نظره ها می باشند، بلکه عامل اصلی هدایت گری انفجارات اخیر در لبنان و دمشق و عراق می باشند. ولی اکنون که گندش در آمده است از موضع فرار به جلو آدرس غلط آی دزد داده می شود؟
درخاتمه اینکه چگونه است که اعضای طالبان پس از اشغال نظامی افغانستان که رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران خظاب به بوش اعتراف کرد که اگر ما با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان همکاری نکرده بودیم . هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. مگر اینان پس از اشغال نظامی افغانستان وسقوط حکومت طالبان تعداد زیادی از اعضای طالبان و القاعده از افغانستان نگریخته و از طریق مزز افغانستان � ایران وارد خاک ایران نشدند؟ مگر پس ز ورود به خاک ایران بلافاصله در اختیار سپاه پاسداران قرار نگرفتند ومورد بازسازی نظامی در پایگاه های نظامی سپاه پاسداران واقع نشدند؟ مگر سپس در کنار اعضای سپاه پاسداران در عراق و عربستان و جای دیگر عملیات مشترک با هم دیگرانجام ندادند؟ مگر پاسدار محسن رضائی پس از جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل در مصاحبه ی تلوزیونی خود اعتراف نکرد ونگفت که شیوه ی جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل نه یک جنگ چریکی نیست، بلکه یک جنگ نظامی به سبک ارتش کلاسیک ویژه بوده است و افزود که این شیوه ی جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل و آنانکه که در عراق و افغانستان دارند علیه نظامیان آمریکا می جنگند همگی در ایران ودر پادگان های نظامی سپاه پاسداران تعلیم و آموزش نظامی دیده اند و مگر در پایان تأکید نه نمود که این الگوی جنگیدن فقط مخصوص سپاه پاسداران در جهان می باشد.؟ اکنون چه شده است که به سادگی وارونه گوئی می شود و عامل انفجارات منطقه طالبان و القاعده شده اند که زیر نظر آمریکا دست به اقدامات تروریستی زده اند؟ آنهم در شرایطی که در آمریکا رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری حزبی می باشد که نیاز به آرامش در عراق و افغانستان و لبنان هست ونه اینکه بر عکس آن باشد که پاسدار یادداشت روز نویس تحلیل داده است.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 15 مهرماه سال 1385
"از موضع سراسیمگی و فرار به جلو وآی زد کنان تلاش شده است تاکه انگشت اتهامی انفجارات اخیرمنطقهاز سوی رژیم ترویستی به سوی آمریکا چرخا نده شود"
پاسدار غیر ایرانی قلم بر دست یادداشت روز نویس روزنامه ی کیهان پرونده و سناریو ساز سر بازجو حسین شریعتمداری با لیست کردن رشته انفجارات اخیرا در دمشق و عراق و افغانستان و دمشق و پاکستان و لبنان ثابت کرده که راست که گفته می شود تا چوب بر داشته شود گربه دزده پا بر فرار می گذارد . برای اینکه تا اشاره شد که انگشت اتهام انفجارات دمشق و لبنان و عراق به سوی عوامل وابسته به رژیم تروریستی نشانه روی شده است زیرا تنها کشوری که از نامنی وبی ثباتی منطقه بهره می برد فقط رریم تروریستی آخوندی بوده است چونکه هنوز هم نیازمند ادامه ی این وضعیت می باشد . برای همینبرای رفع اتهام وارد شده بلافاصله مبلغان سراسیمه شده از خود واکنش هیستریک نشان دادند. غافل از اینکه بر خلاف تصور و انتظار اینگونه دستپاچگی و عجولانه واکنش نشان دادن بیشتر اثبات می کند که نشانه روی انگشت اتهام به سوی رژیم تروریستی آخوند چقدر درست و صحیح بوده است ؟ زیرا اکنون پاسداران قلم بر دست شده وارد میدان شده و با شیوه ی دو ذوقه خوری توبره و آخور دست به مانور تبلیغاتی زده اند. چونکه در دو قسمت تحلیل خبر و یادداشت روز واکنش نشان داده شده است که یادآور دروغگوئی است که با ضرب قسم خوردن های پی در پی تلاش می کند تا خود را تبرئه کند که خلاف یا خطاکار نمی باشد.
بهرحال پاسدر یادداشت روز نویس با فرموله کردن انفجارات البته بدون بررسی ریشه ای قضیه که عامل و انگیزه ی انفجارات چه می تواند باشد صرفاً طبق تحلیل خودش خواسته است تا که ثابت کند دست آمریکائی ها از طریق طالبان و القاعده در کار بودهاست تا که نیروهای آمریکائی از عراق خارج نشوند . اما برای اثبات ادعا توضیح داده نشده است که انفجارات عراق چگونه می تواند مرتبط به زمان نزدیک شدن توافقنامه امضای امنیتی میان دولت عراق و آمریکا داشته باشد . در صورتیکه برای نشان دان مخالفت با این توافقنامه و آمریکا، از طریق مقتدی صدر در کوفه تظاهرات مخالفت راه اندازی شد .ولی پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس در این مورد اشاره نکرده و نگفته ا است که پشت برنامه ریزی این تظاهرات و مخالفت کدام دستانی در کار است؟
همچنین از روزنامه ی گاردین انگلیسی نقل قول خبر کرده است . در صورتیکه در این مورد هم گفته نشده است که مگر همین روزنامه به سانسور شدن نظر پاسدار گماشته احمدی نژاد نیز اشاره نکرده و نگفته است که این پاسدار در مصاحبه ی مطبوعاتی خود در حاشیه ی سازمان ملل گفت اگر چنانچه اسرائیل با فلسطین بر سر تشکیل دو کشور مستقل به تواق برسند رژیم هم در شناسائی اسرائیل تجدید نظر می کند و آن را مورد برسی قرار می دهد. گذشته از اینکه اینگونه نظر تاکتیکی دادن ، صد درجه مخالف تهد ید به نابودی کردن اسرائیل می باشد که بکرات هم تأکید شده است که هر گز اسرائیل به رسمیت شناخته نه خواهد شد. اما مشخص نیست که چرا پاسدار منتقد غیر ایرانی حال از روزنامه ی گاردین انگلیسی نقل قول کرده به این موضع اشاره نکرده است که پاسدار احمدی نژاد در مورد اسرائیلچه گفته است؟ ضمن اینکه آیا همان سانسور چیان اطلاعاتی و امنیتتی ها و نظامیان پشت پرده نیستند که نه مخالف اینگونه نظره ها می باشند، بلکه عامل اصلی هدایت گری انفجارات اخیر در لبنان و دمشق و عراق می باشند. ولی اکنون که گندش در آمده است از موضع فرار به جلو آدرس غلط آی دزد داده می شود؟
درخاتمه اینکه چگونه است که اعضای طالبان پس از اشغال نظامی افغانستان که رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران خظاب به بوش اعتراف کرد که اگر ما با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان همکاری نکرده بودیم . هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود. مگر اینان پس از اشغال نظامی افغانستان وسقوط حکومت طالبان تعداد زیادی از اعضای طالبان و القاعده از افغانستان نگریخته و از طریق مزز افغانستان � ایران وارد خاک ایران نشدند؟ مگر پس ز ورود به خاک ایران بلافاصله در اختیار سپاه پاسداران قرار نگرفتند ومورد بازسازی نظامی در پایگاه های نظامی سپاه پاسداران واقع نشدند؟ مگر سپس در کنار اعضای سپاه پاسداران در عراق و عربستان و جای دیگر عملیات مشترک با هم دیگرانجام ندادند؟ مگر پاسدار محسن رضائی پس از جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل در مصاحبه ی تلوزیونی خود اعتراف نکرد ونگفت که شیوه ی جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل نه یک جنگ چریکی نیست، بلکه یک جنگ نظامی به سبک ارتش کلاسیک ویژه بوده است و افزود که این شیوه ی جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل و آنانکه که در عراق و افغانستان دارند علیه نظامیان آمریکا می جنگند همگی در ایران ودر پادگان های نظامی سپاه پاسداران تعلیم و آموزش نظامی دیده اند و مگر در پایان تأکید نه نمود که این الگوی جنگیدن فقط مخصوص سپاه پاسداران در جهان می باشد.؟ اکنون چه شده است که به سادگی وارونه گوئی می شود و عامل انفجارات منطقه طالبان و القاعده شده اند که زیر نظر آمریکا دست به اقدامات تروریستی زده اند؟ آنهم در شرایطی که در آمریکا رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری حزبی می باشد که نیاز به آرامش در عراق و افغانستان و لبنان هست ونه اینکه بر عکس آن باشد که پاسدار یادداشت روز نویس تحلیل داده است.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 15 مهرماه سال 1385