نقد و بررسی " محرمانه نيست(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 13 مهر ماه سال 1387
"سیاست تکراری پیگیری پرونده و سناریو سازی برای رقیب مغلوب دوم خردادی ، برای فرار از پاسخگوئی به مطلبات مردم تلاش برای حفظ قدرت و ثروت ادامه ی آن"
عجب سئوال بی ریطی پاسدار قلم بر دست از جریان وابسته به مدعیان دوم خردادی ها کرده است که نا خواسته ضمن زیر سئوال بردن رقیب در اصل اعتراف کرده است که این جریانات که پس از دوم خرداد سال 76 به وجود آمدند وعنوان اصلاح طلبی را برای خود انتخاب کردند پرسش کرده که اینان کدام آینده ای را پیش رو دارند؟ اولاً پاسدار سرباز جوی قلم بر دست خودش را به کوچه ی علی چپ زده که نه رقیب بی آینده است، بلکه ناشی از ساختار و ماهیت رژیم نا مشروع و قرون وسطائی و ضد مردمی است که بی افق است و اصلا تغییر نا پذیر می باشد که هرگز اتهام اصلاح طلبی درون این رژیم آقدر بی معنی و نامفهوم وبی مسما می باشد که کوسه را ریش پهن نامیدن . زیرا که وقتی که رژیم دین فروش و عوامفریب غارتگر و جنگ افروزی که بر مبنای شیادی و دغلکاری و حقه بازی و نیرنگ و تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن و صدور بتیاد گرائی و تروریسم و سرکوب و زندان وشکنجه و دار و اعدام و سنگسار به بقای ننگین خودش ادامه داده است و در 30 سال گذشته ثابت کرده است که رهبر و مسئولانش هر گز نه پای بند قول و وعده های خودشان به مردم بوده اند ونه اینکه به پرنسیب انسانی و ادعاهائی که خودشان کرده اند بر پیمان و ادعاهای خود ایستاده اند.
بطور نمونه داستان انحرافی مبارزه با شیطان بزرگ و آمریکا و نابودی اسرائیل کردن که مقدمه و زمینه ساز سقوط دولت موقت و به قدرت خزیدن آخوندها و شرکای پاسدار شان بود. اکنون این ادعای مبارزه با آمریکا آنگونه اکنون وارونه شده است که پاسدار گماشته ی لوطی جماران آحمدی نژاد بنا بر مشورت با رهبر لوطی جماران وسپاه پاسداران برای حذف رقیب و بستر سازی کردن تبلیغات ریاست جمهوری خودش و باز کردن فضای ادامه سیاست فرصت سوزی پیگیری سلاح هسته ای باید در این راستا فعال شود . برای همین چپ و راست پیام مذاکره به آمریکا ارسال می کند . بطوریکه متوسل به آلوده و بد نام ترین عنصر دلال و واسطه و جاسوس چند جانبه و کار چاق همچون هوشگ امیر احمدی شده است . زیرا که برای عبور از بحران و شرایط خطری می باشد که روزی خمینی در موردش گفته بود که هر زمان که احساس کند که بقای نظام و اسلام که نام مستعار خودش بود در خطر است دستور می دهد تا که نماز و حج و روزه هم تعطیل گردد . زیرا آخوند جماعت حکومتی و عنصر غیر مولد اگنل ها و طفیلی ها لاشخور مرده خور ان و فرصت طلبان معتاد به سیاست توبره و آخور می باشند . برای اینکه حفظ موقعیت خودشان و انباشت ثروت حرف اول و آخرشان می باشد . البته نقدر تن نظر و بخیل می باشند که توان تحمل همدیگر را نیز ندارند و خیلی ساده علیه ی هم دیگر پرونده و سناریو سازی می کنند.
زیرا که شاهد می باشیم که چگونه روزانه در اینگونه یادداشت روز ها و مکمل آن اخبار ویژه و غیرو بدون آنکه به مسائل مبرم روز پرداخته شود. فقط پاچه و یقه گیری از رقبای مغلوب دوم خردادی می شود . یعنی بدون آنکه گفته یا اشاره شود در این کشور چه کسانی زندگی می کنند وچه نیاز و مطالبات یا حق و حقوقی دارند؟ چرا هر گز نامی از اینان برده نمی شود . ولی در عوض به درگیری و افشا کردن هم مشغول می باشند؟
البته ریشه ی اصلی ادامه ی این سیاست کثیف و پلید سوء استفاده از دین و ابزاری کردنش می باشد که مکمل فقر فرهنگی و اقتصای شده است که متأسفانه 3 دهه است که مردم ایران تبدیل به موش آزمایشگاهی برای حاکمان دین فروش و عوامفریب و جنگ افروز و غارتگرانی شده اند که هر طوری می خواهند با ادامه ی جنگ و قدرت و ثرون جناحی و باندی و ادامه یج نگ زرگری اذهان عمومی را منحرف کرده و مردم را برسر کار گذاشته شده اند و در ادامه ی اجرای این بازی جنگ سگ دعوای باندی و جناحی آنگونه شرایط شل و سفت وسخت شده است تا که به بقول معروف مردم به مرگ گرفته به تب راضی شوند.
ناگفته نماند که نمی توان نقش تبلیغات مسوم بلد گوهای برون مرزی استعماری در منحرف کردن اذهان عمومی مردم ایران را نا دیده گرفت . برای اینکه در شرایطی داخل کشور سانسور نهادینه شده . خبررسانی با سرکوب و رعب و وحشت اجتماعی ترکیب و تلفیق شده است و مردم ایران هیچگونه اعتماد به سیستم خبررسانی داخلی ندارند . لذا چون راه چاره ای جز چشم دوختن به پیگیری خبرهای مترادف برون مرز بلند گوهای استعماری ندا رند که همچون شبکه ی امداد رسانی آیت الله بی بی سی و رادیو فردا و فرانسه و آلمان و امثالهم نقش خبررسانی را بر عهده گرفته اند که اگر چنانچه در بست از رژیم تروریستی آخوندی دفاع علنی نمی کنند از جناحی از آن دفاع کرده اند ومردم ایرا ن را در 3 دهه ی گذشته میان دو جناح که یکی از دیگری بدتر است پاس داده و سرگردان نموده اند که نه بیشتر آزادی به مسلخ برده شد ، بلکه موجب شده است که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم هرروز بد تر از قبل شود. اگر نه چه دلیل دارد که با مترسک و دلقکی که حتی همچون رهبر لوطی جماران نشینش یک کلام حرف راست نمی زند و پای بند هیچ اصولی نمی باشد ویزا داده شود تا که در مجمع عمومی سازمان ملل شوی کمدی توهین آمیز اجرا کند و در پشت پرده از طریق فعال کردن لابی ها مشغول لاس زدن و مماشات گری شود . بدتر اینکه وزیر دفاع آمریکا رابرت کیتس اخیراً به و ضوح هم اعتراف کرده است که آمریکا نزدیک 3 دهه است که منتظر یافتن یک میانه رو در ایران بوده است که هنوز یافت نشده است. ولی با کمال تأسف با وود اعتراف مبنی بر این سیاست شکست خورده اعتراف شده ی 3 دهه است که دنبال شده و هنوز قطع امید نشده است .
در صورتیکه اگر بطور ریشه ای تحقیق و بررسی علمی شود که ریشه کنونی بحران اقتصادی و مالی و بانکی که گریبانگیر آمریکا شده است کجاست . به سادگی می توان حدس زد که بخش اعظم آن مربوط همان دامی می شود که از طریق رژیم تروریستی آخوندی گسترانیده شد که با ادامه ی صدور سیاست بنیاد گرائی و تروریسم به منطقه با نقش دخالت گری در امور داخلی کشور های مجاور و منطقه ایجاد شد. و به ای اینکه سر مار در ایران به سنگ کوبیده زده وله می شد . برای دفع کردن خطر مقدمه ی زمینه ی اشغال نظامی افغانستان و عراق را رژیم تروریستی فراهم کرد و هزینه ی بسیار سنگین مالی و جانی را به آمریکا و مردم آمریکا تحمیل نمود. از سوی مقامات رژیم تروریستی آخوندی ز طریق دولت فخیمه و سایر لابی های دیگر آنگونه سیاست خودش را به آمریکا تحمیل کرد که وادارش کرد نه اینکه قرار گاه های نظامی اشان در عراق را بمباران هوائی کند ، بلکه رهنمود خلع کردن و در لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشتنش را نیز اجرا کند. در صورتیکه تنها جریانی که قدرت ایستادگی و خنثی کردن نفوذ رژیم تروریستی و عواملش در عراق را دا شت فقط همین مجاهدین بودند که نه پس از اشغال نظامی عراق این کشور حیات خلوت که سکوی پرش صدور تروریسم و بنیاد گرائی در منطقه برای لوطی جماران وپاسداران شدهاست . از طرف دیگر مگر 3 دهه زمان کمی می باشد که می بایست تجربه از گذشته گرفته نشود که آزموده را آزمودن خطاست . چونکه اکنون که اینگونه با رقبای داخلی دوم خردادی ها برخورد می شود که چنین پرونده و سناریو سازی برای شان می شود ومتهم و تهدید و تحقیر می گردند:
"اينكه در جلسات مورد بحث چه مي گذرد، نياز به شنود مكالمات و درز گفت وگوهاي محرمانه ندارد. هم چنان كه براي اطلاع از حال و روز اصلاحات كذايي، ضرورتي به احضار ارواح و نبش قبر نيست. همين كه ده ها اصلاح طلب سابق نظير سعيد حجاريان و بهزاد نبوي بارها شهادت داده اند اصلاحات به روايت دوم خردادي مرده، كفايت مي كند. و از آنجا كه برخي از همين فعالان گفته اند از مسيح هم براي زنده ساختن اين مرده كاري ساخته نيست، بعيد است از طالع بيني و جادو و جنبل كاري برآيد. در عين حال يك احتمال را مي توان در ذهن داشت و در لابلاي جلسات محرمانه و غيرمحرمانه كاويد و آن اينكه اصلاح طلبان- فعلا به مصاديق اين عنوان مبهم كاري نداريم- تصميم گرفته باشند دست از سر جنازه سابق بردارند و به تكان دادن دست و پاي آن براي تلقين زنده بودنش پايان دهند تا پس از باور به مرگ اصلاحات كذايي، نوزادي تازه بياورند و او را بپايند كه مبتلا به امراض مهلك سابق نشود. تنها اتفاق جديد مي تواند رسيدن به اين باور و اراده جديد باشد اما آيا تحليل و تصميمي از اين جنس واقعيت دارد؟"
همچنین در شرایطی که وتورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند . مشخص است که با دشمن شیطان بزرگ آمریکا چه می کند که خمینی شیاد گفته بود آمریکا ام لفساد قرن است و هرچه فریاد دارید علیه آمریکا بزنید ؟
در خاتمه اینکه مگر فراموش شده است که پس از اشغال نظامی عراق چگونه و رفسنجانی تأکید وتهدید کرد که ما عراق را برای نیروهای نظامی آمریکا تبدیل به باتلاق و ویتامیزه کردن برایش خواهیم کرد . در یک کلام سیاست ادامه حذف حال رقیب و حفظ قدرت در راستای انباشت ثروت با همه قدرت دنبال می شود . چونکه و ادامه ی تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای با هر طرفند وحقه بزی و شیاد گری و زد وبند و آوانس دادن و کوتاه آمدن وتاکتیک نماییش عوض کردن می باشد.

هوشنگ � بهداد
شنبه 13 مهر ماه سال 1387