نقد و بررسی " دولت نهم را بهانه كرده اند(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387
"جالب است که اکنون رقیب دوم خردادی ها متهم به همکاری با غرب گرایان دشمن، برای تغییر رژیم تروریستی آخوندی شده اند"
تاکنون گفته می شد در 16 سال دوران کارگزاران و مدعیان اصلاح طلبانان خائین به اسلام وملت بودند و دفاع از اصول گرایان حاکم مدعی اسلام و مکتب و مدافع انقلاب و اسلام می شد . ولی به مرور که عملکرد دعیان اصول گرائی و پاسدار گماشته احمدی نژاد رفع ابهام کرد که ماهیت مدعیان عاشقان خدمتگزاری به مردم ایران چگونه است؟ یعنی اینکه ثابت شد که خیلی بیش از رقیب متهم به شیفته ی قدرت، خودشان بیش از اینان عاشقا ن قدرت و شیفتگان ثروت می باشند و به مردم ایران جز دروغ های پوچ و تورم و گرانی و فقر و بیکاری نداده اند . بنابراین از زمانی که مسئله رقابت نمایش خیمه شب بازی انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری شروع شده است . طبق پیش بینی که شده بود که هرچه زمان به جلو می رود و به تاریخ بر گزاری این نمایش نزدیک تر می شود نوع و مدل صف آرائی با ندها و شگرد های تبلیغاتی شان نسبت به همدیگر تغییر خواهد کرد و از حالت انتقادی به سوی اتهامی و تهاجمی وتهدید سوق داده خواهد شد.
لذا پس ز آنکه ابتدا یار گیری از درون به شیوه ی نفوذی و غضفر های گلزن تیم خودی هم در دستور کار هر دوجناح و باندها قرار گرفت . آنگاه سربازجو حسین شریعتمداری مامور پپیگیری جنگ تبلیغاتی علیه ی رقیب تندروی دوم خردادی ها شد که بقول خودش شامل حزب مشارکت و سازمان مجاهدین اسلامی می شود . سپس با علم کردن شیخ مهدی کروبی به عنوان اصلاح طلب میانه رو وی را علیه ی خاتمی و سپس شیخ عبدالله نوری بکار گرفت و هرروز کلی پرونده سازی با سناریو و خبر های ویژه تهیه شد و در ورق پاره ی کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی به نمایش گذاشته شد تا اینکه بالاخره یادداشت روز او کیست علیه خاتمی تهیه و تنظیم شد و تهید به رد صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان از سوی سربازجو حسین شریعتمداری مطرح شد .البته یادداشت روز های دیگر مشابه دیگری نیز مکمل و چاشنی و ضمیمه شد تا اینکه فرصت مناسب آماده شد تا که شیخ مهدی کروبی را تشویق و تحریک کرد تا زود تر از خاتمی نامزدی خودش را برای شرکت در نمایش خیمه شب بازی دوره دهم ریاست جمهوری درمصاحبه ی مطبوعاتی اعلام کند . اما به نظر می رسد که وارد صحنه شدن شیخ مهدی کروبی نتیجه ی مطلوب گرفته نشده است.
اکنون روش برخورد تند تر و اتهامی تر شده است . زیرا که باشیوه ی دیگر صحبت کردن از کنار زدن اصول گرایان و اصلاح طلبان میانه رو از سوی نیروهای وابسته به غرب شده است و علیه ی دوم خردادی های تد روی دوم خرداد مذکور کیس دیگری گشوده شده است. بنابراین اکنون سئوال است که گذشته از تجربه ی 30 ساله که حاصل آن شرایط کنون رشد افسار گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری می باشد . با فضای رقابت بر سر کسب قدرت و ثروت میان باندهای جناح غالب با مغلوب آنچنانرقابت وجنگی وجود دارد که بخشی از آن را اینگونه سربازجوی یادداشت روز نویس برجسته و ترسیم کرده است :
". نشانه هاي هماهنگي و صحنه گرداني واحد اين پروژه بسيار آشكار و حتي مي توان گفت پيش پاافتاده است. تبديل كردن �نقد� به �تخريب� از راه بزرگ كردن نقاط ضعف حتي با توسل به ابزارهايي چون دروغ بافي و شايعه سازي آنگونه كه في المثل در ماجراي كنكور 87 مشاهده شد، بي اعتنايي به واقعيات و سانسور سيستماتيك نقاط قوت دولت كه سفر اخير رئيس جمهور به نيويورك از نمونه هاي روشن آن است، ارائه تحليل هاي غلط، وارونه نمايي و قرباني كردن خرد و مصلحت پيش پاي اغراض سياسي و بلكه شخصي كه از مهم ترين مصاديق آن نحوه برخورد برخي منتقدان با طرح تحول اقتصادي و عزم جزم دولت براي اجراي آن است و نهايتاً انجام عمليات رواني وسيع و تلاش براي دستكاري الگوي ذهني جامعه در اين جهت كه كشور به سمت نوعي �بحران� پيش مي رود، صرفاً فقرات آغازين فهرست طويلي است كه مي توان در اين زمينه عرضه كرد و آن را به حجم انبوهي از شواهد مستند نمود.توجه دقيق به اين فضا و تصديق اينكه چنين پروژه اي در دستور كار دشمن است و با جديت قصد اجراي آن را دارد، نقطه اي است كه اصولگرايان مي توانند آن را در برنامه ريزي هاي سياسي خود براي انتخابات سال آينده به مثابه يك فصل مشترك مبنا قرار دهند و آنگاه براين اساس به ساختن يك تئوري و نهايتاً برنامه كاري براي خود بپردازند. همه چيز به يك تصميم استراتژيك بستگي دارد: آيا قبول داريم چنين پروژه اي وجود دارد و خسارت ناشي از اجراي موفق آن توسط دشمن براي كليت نظام و جريان اصولگرايي غيرقابل جبران خواهد بود يا نه؟ اگر اين سوال جوابي روشن بيابد طي بقيه مسير دشوار نخواهد بود. 3 نكته زير كمك مي كند تا به يافتن پاسخ صحيح براي اين سوال نزديك تر شويم. يك تلقي عموماً نادرست و البته فراگير اين است كه كساني تصور مي كنند هدف دشمن صرفاً مقابله با دولت نهم است و فراتر از آن چيزي در كار نيست. چنين تصوري جز ساده دلي محض نمي تواند منشأ ديگري داشته باشد . به خوبي پيداست كه حد انتقادهاي آنها از دولت فراتر رفته و كليت نظام و اركان اساسي آن را دربرمي گيرد. يكي از عناصر اصلي جريان اصلاح طلب اخيراً در جمع شماري از مدعيان اصلاحات گفته است كه معتقد است مشكل كشور فراتر از بحث دولت است و بايد براي آن فكري كرد! به اين ترتيب يك نتيجه ساده اين است كه همراهي با پروژه دشمن در تخريب دولت و كشاندن بحث هايي به عرصه عمومي كه در خلوت مي توان براي آنها راه حل يافت و ايثار نكردن در راه تداوم كار سيستمي كه آرزوهاي دشمن را برباد داده است، زيبنده اصولگراياني نيست كه خود را فدايي نظام و انقلاب مي دانند."
آیا این مدعیان درگیر قدرت دغدغه ی مردم ایران و مطالبات آنان را دارند. یا نه اینکه مثل گذشته همچنان ادامه ی جنگ و سگ دعواهای قبضه ی قدرت در بستر انباشت هر چه بیشتر ثروت و سرمایه و چپاولگری و انحصاری کردن با حذف رقیب می باشند؟ فراموش نشودکه روضه ی همکاری با دشمن ترسیم کردن برای رقیب دوم خردادی ها از سوی سربازجو یادداشت روز نویس برای اخطار دادن به باند های مافیائی و دستجات مدعیان اصولگرا می باشد که اگر چنانچه از نامزدی پاسدار گماشته احمدی نژاد تا زمستان حمایت نکنند . پروژه ای کلید خواهد خورد که عدم حمایت شما از احمدی نژاد بمنزله ی همکاری کردن شما با رقیب همکار غرب محسوب می شود که هدف دشمن، نه نامزد رئیس جمهور نشدن اصولگرایان ، بلکه هدف اینگونه تغییر نظام از سوی دشمن و حامیان داخلی اش می باشد:
"يك نكته كه از همه آنچه گفته شد كليدي تر است، اين است كه اصولگرايان بدانند يك برنامه عملياتي براي به جان هم انداختن آنها تا زمستان وجود دارد و كساني با خود انديشيده اند فقط به شرطي كه بتوانند كانديداي خود را تا اواخر امسال در پرده و مصون از تخريب نگه دارند و در كنار آن فرآيند نقد و انتقاد شديد و بلكه تخريب و هتك حرمت را به درون جريان اصولگرا منتقل نمايند اندك شانسي براي رقابت در صحنه انتخابات سال آينده خواهند داشت.اصولگرايان اگر توجه كنند كه 1-جايگزين دولت فعلي اگر بنابر كنار رفتن آن باشد نه يك اصولگراي ديگر بلكه فردي خارج از جريان خواهد بود،.- دولت نهم انبوهي كار نيمه تمام دارد و براي چشاندن مزه مديريت انقلابي به مردم بايد به حد كافي زمان در اختيار داشته باشد و3-اصلاح طلبان زماني ادعا مي كردند در دولت خود هر 9 روز با يك بحران روبه رو بوده اند. ظاهراً برنامه اي هست كه براي دولت اصولگرا روزي 9 بحران به وجود بيايد. هوشياري و حفظ مرز با دشمن بي گمان مهم ترين ضرورت جريان اصولگرا در ماه هاي آتي است؛ آنگاه در تنظيم روابط و لحن انتقادات خود از دولت دقت بيشتري خواهند كرد."
درخاتمه اینکه بازهم تأکید و یاد آوری می شود . زمانی که وحشت اعتراف علنی در یادداشت روز نشده باند حاکم را فرا گرفته که چرا دو آخوند دانه درشت بیت المال علی اکبر ناطق نوری با حزب کارگزاران رفسنجانی در پشت پرده دیدار و تفاهم بر سر وحدت ائتلاف دولتی داشته اند که هدف کسب قدرت و ثروت و ایجاد حاشیه ی امنیتی برای آنان است. از سوی دیگر باندهای مافیائی غالب باند رقیب مغلوب را به آلت دست دشمن در بستر تغییر نظام متهم می کنند . حتی باندهای مافیائی اصولگرای منتقد پاسدار گماشته احمدی نژاد، متهم به همکاری با رقیب دوم خرادی در راستای بر اندازی رژیم تروریستی آخوندی می شوند .آیا با وجود شرایط کنونی حاکم بر کشور بازهم ابهامی در ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی وجود دارد که می بایست تلاش همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران به عنوان راه حل نهائی ننمود؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387
"جالب است که اکنون رقیب دوم خردادی ها متهم به همکاری با غرب گرایان دشمن، برای تغییر رژیم تروریستی آخوندی شده اند"
تاکنون گفته می شد در 16 سال دوران کارگزاران و مدعیان اصلاح طلبانان خائین به اسلام وملت بودند و دفاع از اصول گرایان حاکم مدعی اسلام و مکتب و مدافع انقلاب و اسلام می شد . ولی به مرور که عملکرد دعیان اصول گرائی و پاسدار گماشته احمدی نژاد رفع ابهام کرد که ماهیت مدعیان عاشقان خدمتگزاری به مردم ایران چگونه است؟ یعنی اینکه ثابت شد که خیلی بیش از رقیب متهم به شیفته ی قدرت، خودشان بیش از اینان عاشقا ن قدرت و شیفتگان ثروت می باشند و به مردم ایران جز دروغ های پوچ و تورم و گرانی و فقر و بیکاری نداده اند . بنابراین از زمانی که مسئله رقابت نمایش خیمه شب بازی انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری شروع شده است . طبق پیش بینی که شده بود که هرچه زمان به جلو می رود و به تاریخ بر گزاری این نمایش نزدیک تر می شود نوع و مدل صف آرائی با ندها و شگرد های تبلیغاتی شان نسبت به همدیگر تغییر خواهد کرد و از حالت انتقادی به سوی اتهامی و تهاجمی وتهدید سوق داده خواهد شد.
لذا پس ز آنکه ابتدا یار گیری از درون به شیوه ی نفوذی و غضفر های گلزن تیم خودی هم در دستور کار هر دوجناح و باندها قرار گرفت . آنگاه سربازجو حسین شریعتمداری مامور پپیگیری جنگ تبلیغاتی علیه ی رقیب تندروی دوم خردادی ها شد که بقول خودش شامل حزب مشارکت و سازمان مجاهدین اسلامی می شود . سپس با علم کردن شیخ مهدی کروبی به عنوان اصلاح طلب میانه رو وی را علیه ی خاتمی و سپس شیخ عبدالله نوری بکار گرفت و هرروز کلی پرونده سازی با سناریو و خبر های ویژه تهیه شد و در ورق پاره ی کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی به نمایش گذاشته شد تا اینکه بالاخره یادداشت روز او کیست علیه خاتمی تهیه و تنظیم شد و تهید به رد صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان از سوی سربازجو حسین شریعتمداری مطرح شد .البته یادداشت روز های دیگر مشابه دیگری نیز مکمل و چاشنی و ضمیمه شد تا اینکه فرصت مناسب آماده شد تا که شیخ مهدی کروبی را تشویق و تحریک کرد تا زود تر از خاتمی نامزدی خودش را برای شرکت در نمایش خیمه شب بازی دوره دهم ریاست جمهوری درمصاحبه ی مطبوعاتی اعلام کند . اما به نظر می رسد که وارد صحنه شدن شیخ مهدی کروبی نتیجه ی مطلوب گرفته نشده است.
اکنون روش برخورد تند تر و اتهامی تر شده است . زیرا که باشیوه ی دیگر صحبت کردن از کنار زدن اصول گرایان و اصلاح طلبان میانه رو از سوی نیروهای وابسته به غرب شده است و علیه ی دوم خردادی های تد روی دوم خرداد مذکور کیس دیگری گشوده شده است. بنابراین اکنون سئوال است که گذشته از تجربه ی 30 ساله که حاصل آن شرایط کنون رشد افسار گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری می باشد . با فضای رقابت بر سر کسب قدرت و ثروت میان باندهای جناح غالب با مغلوب آنچنانرقابت وجنگی وجود دارد که بخشی از آن را اینگونه سربازجوی یادداشت روز نویس برجسته و ترسیم کرده است :
". نشانه هاي هماهنگي و صحنه گرداني واحد اين پروژه بسيار آشكار و حتي مي توان گفت پيش پاافتاده است. تبديل كردن �نقد� به �تخريب� از راه بزرگ كردن نقاط ضعف حتي با توسل به ابزارهايي چون دروغ بافي و شايعه سازي آنگونه كه في المثل در ماجراي كنكور 87 مشاهده شد، بي اعتنايي به واقعيات و سانسور سيستماتيك نقاط قوت دولت كه سفر اخير رئيس جمهور به نيويورك از نمونه هاي روشن آن است، ارائه تحليل هاي غلط، وارونه نمايي و قرباني كردن خرد و مصلحت پيش پاي اغراض سياسي و بلكه شخصي كه از مهم ترين مصاديق آن نحوه برخورد برخي منتقدان با طرح تحول اقتصادي و عزم جزم دولت براي اجراي آن است و نهايتاً انجام عمليات رواني وسيع و تلاش براي دستكاري الگوي ذهني جامعه در اين جهت كه كشور به سمت نوعي �بحران� پيش مي رود، صرفاً فقرات آغازين فهرست طويلي است كه مي توان در اين زمينه عرضه كرد و آن را به حجم انبوهي از شواهد مستند نمود.توجه دقيق به اين فضا و تصديق اينكه چنين پروژه اي در دستور كار دشمن است و با جديت قصد اجراي آن را دارد، نقطه اي است كه اصولگرايان مي توانند آن را در برنامه ريزي هاي سياسي خود براي انتخابات سال آينده به مثابه يك فصل مشترك مبنا قرار دهند و آنگاه براين اساس به ساختن يك تئوري و نهايتاً برنامه كاري براي خود بپردازند. همه چيز به يك تصميم استراتژيك بستگي دارد: آيا قبول داريم چنين پروژه اي وجود دارد و خسارت ناشي از اجراي موفق آن توسط دشمن براي كليت نظام و جريان اصولگرايي غيرقابل جبران خواهد بود يا نه؟ اگر اين سوال جوابي روشن بيابد طي بقيه مسير دشوار نخواهد بود. 3 نكته زير كمك مي كند تا به يافتن پاسخ صحيح براي اين سوال نزديك تر شويم. يك تلقي عموماً نادرست و البته فراگير اين است كه كساني تصور مي كنند هدف دشمن صرفاً مقابله با دولت نهم است و فراتر از آن چيزي در كار نيست. چنين تصوري جز ساده دلي محض نمي تواند منشأ ديگري داشته باشد . به خوبي پيداست كه حد انتقادهاي آنها از دولت فراتر رفته و كليت نظام و اركان اساسي آن را دربرمي گيرد. يكي از عناصر اصلي جريان اصلاح طلب اخيراً در جمع شماري از مدعيان اصلاحات گفته است كه معتقد است مشكل كشور فراتر از بحث دولت است و بايد براي آن فكري كرد! به اين ترتيب يك نتيجه ساده اين است كه همراهي با پروژه دشمن در تخريب دولت و كشاندن بحث هايي به عرصه عمومي كه در خلوت مي توان براي آنها راه حل يافت و ايثار نكردن در راه تداوم كار سيستمي كه آرزوهاي دشمن را برباد داده است، زيبنده اصولگراياني نيست كه خود را فدايي نظام و انقلاب مي دانند."
آیا این مدعیان درگیر قدرت دغدغه ی مردم ایران و مطالبات آنان را دارند. یا نه اینکه مثل گذشته همچنان ادامه ی جنگ و سگ دعواهای قبضه ی قدرت در بستر انباشت هر چه بیشتر ثروت و سرمایه و چپاولگری و انحصاری کردن با حذف رقیب می باشند؟ فراموش نشودکه روضه ی همکاری با دشمن ترسیم کردن برای رقیب دوم خردادی ها از سوی سربازجو یادداشت روز نویس برای اخطار دادن به باند های مافیائی و دستجات مدعیان اصولگرا می باشد که اگر چنانچه از نامزدی پاسدار گماشته احمدی نژاد تا زمستان حمایت نکنند . پروژه ای کلید خواهد خورد که عدم حمایت شما از احمدی نژاد بمنزله ی همکاری کردن شما با رقیب همکار غرب محسوب می شود که هدف دشمن، نه نامزد رئیس جمهور نشدن اصولگرایان ، بلکه هدف اینگونه تغییر نظام از سوی دشمن و حامیان داخلی اش می باشد:
"يك نكته كه از همه آنچه گفته شد كليدي تر است، اين است كه اصولگرايان بدانند يك برنامه عملياتي براي به جان هم انداختن آنها تا زمستان وجود دارد و كساني با خود انديشيده اند فقط به شرطي كه بتوانند كانديداي خود را تا اواخر امسال در پرده و مصون از تخريب نگه دارند و در كنار آن فرآيند نقد و انتقاد شديد و بلكه تخريب و هتك حرمت را به درون جريان اصولگرا منتقل نمايند اندك شانسي براي رقابت در صحنه انتخابات سال آينده خواهند داشت.اصولگرايان اگر توجه كنند كه 1-جايگزين دولت فعلي اگر بنابر كنار رفتن آن باشد نه يك اصولگراي ديگر بلكه فردي خارج از جريان خواهد بود،.- دولت نهم انبوهي كار نيمه تمام دارد و براي چشاندن مزه مديريت انقلابي به مردم بايد به حد كافي زمان در اختيار داشته باشد و3-اصلاح طلبان زماني ادعا مي كردند در دولت خود هر 9 روز با يك بحران روبه رو بوده اند. ظاهراً برنامه اي هست كه براي دولت اصولگرا روزي 9 بحران به وجود بيايد. هوشياري و حفظ مرز با دشمن بي گمان مهم ترين ضرورت جريان اصولگرا در ماه هاي آتي است؛ آنگاه در تنظيم روابط و لحن انتقادات خود از دولت دقت بيشتري خواهند كرد."
درخاتمه اینکه بازهم تأکید و یاد آوری می شود . زمانی که وحشت اعتراف علنی در یادداشت روز نشده باند حاکم را فرا گرفته که چرا دو آخوند دانه درشت بیت المال علی اکبر ناطق نوری با حزب کارگزاران رفسنجانی در پشت پرده دیدار و تفاهم بر سر وحدت ائتلاف دولتی داشته اند که هدف کسب قدرت و ثروت و ایجاد حاشیه ی امنیتی برای آنان است. از سوی دیگر باندهای مافیائی غالب باند رقیب مغلوب را به آلت دست دشمن در بستر تغییر نظام متهم می کنند . حتی باندهای مافیائی اصولگرای منتقد پاسدار گماشته احمدی نژاد، متهم به همکاری با رقیب دوم خرادی در راستای بر اندازی رژیم تروریستی آخوندی می شوند .آیا با وجود شرایط کنونی حاکم بر کشور بازهم ابهامی در ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی وجود دارد که می بایست تلاش همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران به عنوان راه حل نهائی ننمود؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387