نقد و بررسی " باخميني(ره) بخوان با خامنه اي بمان(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 9 مهرماه سال 1387
"چقدر مشمئز کننده و زجر آور است که پاسدار سر بازجو ی پرونده ساز، مداح و مبلغ وتوجیگر فقر و گرسنگی در بیان و تشریح و توصیف عارفانه و معنوی می شود؟
عجیب است که شیپور و سانسورچی دست به تقیه زده و شیور را از درب گشادش نواخته است . زیرا که بر خلاف گذشته نغمه ای دیگر سر داده است . البته در این نغمه ی شوم درون زرورق ارائه و نقل قول شده مردم و مطابات شان مثل همیشه جائی ندارند . برای اینکه یادداشت روز نویس سر بازجو حسین شریعتمداری در اوج نشئگی و سر حال وخوش و کیفور بودن دست به اجرای نمایش هنری تراژیک و کمیک دست زده است . زیرا با به نمایش گذاشتن حالات دوگانه شادی وخوشی و دلمردگی و غمزدگی یک روضه با مرثیه ی مبسوط بر پایان پذیر ماه رمضان خوانده و اجرا کرده است که از روزه ای به تشریح چگونگی حالات از طلوع و غروب ماه و خورشید وتکرار این حرکت تشبیه و مقایسه شده است . البته بدون آنکه این پاسدار خود روزنامه نگار خوانده اشاره ای به آن بخش عظیم فقیرشده جمعیت کشور کند که چگونه در 3 دهه ی گذشته سوی حاکمان غارتگر و عوامفریب و دین فروش ، توفیق اجباری شامل حال شان ا شده است تا که همیشهبه صورت همیشه روزه و یا در حال روزه داری به سر برند که بمرور نیز بر تعداد شان نیز افزوده شده است که نه اینکه فقط در ایام ماه رمضان که همچنان قیمت کالاها به خصوص مرغ و تخمرغ با کمبود وجود داشته ، اینان چیزی در سفره ی خود ندارند، بلکه در سراسر سال اینگونه در حال روزه داری اجباری و تحمیلی هستند تا جای آنگونه شادی و خوشی برای شان وجود نداشته باشد که سربازجو حسین شریعتمداری در وصفش نوحه خوانی سر داده است . زیرا که در بیش از 3 سال پیش در انتظار قول مزورا نه و دروغین رنگین شدن سفره های خالی اشان با نان بودند . چونکه به امید این بودند تا شاید بر توی سفر های خالی شان نانی برده شود که نه چنین نشد ، بلکه غارتگران و دزدان حاکم برای اینکه جیبان و حساب های پس انداز های موجودی های نقدی خودشان را بیشتر پر و انباشت کردند و بر غلظت رنگین بودن انواع و اقسام غذاهای رنگین سفره های خود افزوده اند . بنابراین جیب و سفره های خالی محرومان وتهی دستان را باز هم بیشتر از بیش خالی و تخلیه کرده و تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری بیشتر تحویل شان داده شد .
البته چون برای مرثیه خوان سربازجو یادداشت روز نویس وارونه گوی نمی صرفد تا که زحمت بکشد و به ریشه ی مسئله ی زیادی پر شدن برخی ز جیب ها و سفره ها و تخلیه شدن اکثریت جیب و سفره ی فرو دستان به پر دازد که دلیل آن چیست؟ به خصوص اکنون که به یاد امامش افتاده و از وی نام برده و تأکید کرده " با خمینی به خوان و با لوطی جماران بمان" و از اینان نقل قول ها کرده است.اما چرا توضیح نداده است چگونه شد که وعده ی حکومت مستضعفان و پابرهنگان خمینی و منشور 7 ماده ای مبارزه با فساد و فقر و بیکاری و رشوه و تبعیض لوطی جماران جانشین وی، درست بر ضد خودش تبدیل شد؟
همچنین به جای اینکه در توصیف ماه رمضان و روزه ای امام شیادان ونوچه اش لوطی جماران به نقل از اینان روده درازی و روضه خوانی کند و گریز به صحرای کربلا بزند و حاشیه برود که نه اینکه هیچگونه مشکلی از محرومان وتهی دستان مدام در حال روزه داری حل نمی کند، بلکه اینگونه مداحی تملقانه و گزیده برداری مزورانه و چاپلوسانه کردن نوعی نمک پاشیدن برروی زخم های مزمن فرو دستان ومحرومان همیشه در حال روزه داری اجباری می باشد .
درخاتمه اینکه چگونه است که سر باز جو حسین شریعتمداری که همچون آخوندهای واعظ حوزوی غیر متعذ بر سر منبر رفته است به آنچه نقل قول کرده چرا خود عل نمی کند؟ زیرا آنچه که از رهنمود و توصیه های معنوی خمینی پیرامون مزایا محسنات ایام ماه رمضان نقل قول کرده است البته بدون آنکه وی کوچکترین اشاره ای به این واقعیت داشته باشد که پس چرا در 3 دهه ی گذشته اینگونه توصیه ها و رهنمودهای معنوی خمینی در مورد جانشین و مسئولان و پیروانش نتیجه معکوس برجای گذاشته است . یعنی اینکه درست بر عکس فلسفه ی روزه داری و تبلیغ صیقل زدن معنویات که از خمینی نقل قول شده ، ولی اینان هر چه زمان سپری شده است بر عطش حرص و ولع و زیایخواهی دزدی و غارتگری و انباشت ثروت و تلاش یرای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن آنگونه افزوده شده استد که حتی به دوستان وهمکاران و شرکای سابق در قدرت و غارتگری و عوامفریبی و دین فروشی و جنک افروزی ترحم نمی شود و به اینان به منزله ی دشمن ورقیب آشتی ناپذیر نگریسته می شود . حال بماند مردم که جای خود دارند که نه به آنان ونه به مطالبات و نیاز و احتیاجات شان توجهی نشده ونمینشود . زیرا که اینان سیاهی لشکر هائی می باشند که جز مشروعیت بخشیدن به نظام از طریق ترکیب و تلفیق آرای تقلباتی وتبدیل به مرغ عزا و عروسی در دوئل و مبارزه ی جنگ قدرت جناح و باندهای مافیائی در گیر قدرت و ثروت هیچگونه محلی از اعراب دیگر ندارند . زیرا که این یک تجربه شوم 3 دهه آزمون شده ی تکراری می باشد که برای درک و شناخت آن دوباره آزموده آطمون شود . برای اینکه هر چه زمان به جلو می رود این آزمون تراژدیک برجسته و علنی تر می شود. برای اینکه وضعیت مردم ایران هرروز بدتر از روز قبل می شود و هیچگونه امید و چشم انداز مثبت در بهبود شرایط به نفع مردم به خصوص محرومان دیده نمی شود که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 9 مهرماه سال 1387
"چقدر مشمئز کننده و زجر آور است که پاسدار سر بازجو ی پرونده ساز، مداح و مبلغ وتوجیگر فقر و گرسنگی در بیان و تشریح و توصیف عارفانه و معنوی می شود؟
عجیب است که شیپور و سانسورچی دست به تقیه زده و شیور را از درب گشادش نواخته است . زیرا که بر خلاف گذشته نغمه ای دیگر سر داده است . البته در این نغمه ی شوم درون زرورق ارائه و نقل قول شده مردم و مطابات شان مثل همیشه جائی ندارند . برای اینکه یادداشت روز نویس سر بازجو حسین شریعتمداری در اوج نشئگی و سر حال وخوش و کیفور بودن دست به اجرای نمایش هنری تراژیک و کمیک دست زده است . زیرا با به نمایش گذاشتن حالات دوگانه شادی وخوشی و دلمردگی و غمزدگی یک روضه با مرثیه ی مبسوط بر پایان پذیر ماه رمضان خوانده و اجرا کرده است که از روزه ای به تشریح چگونگی حالات از طلوع و غروب ماه و خورشید وتکرار این حرکت تشبیه و مقایسه شده است . البته بدون آنکه این پاسدار خود روزنامه نگار خوانده اشاره ای به آن بخش عظیم فقیرشده جمعیت کشور کند که چگونه در 3 دهه ی گذشته سوی حاکمان غارتگر و عوامفریب و دین فروش ، توفیق اجباری شامل حال شان ا شده است تا که همیشهبه صورت همیشه روزه و یا در حال روزه داری به سر برند که بمرور نیز بر تعداد شان نیز افزوده شده است که نه اینکه فقط در ایام ماه رمضان که همچنان قیمت کالاها به خصوص مرغ و تخمرغ با کمبود وجود داشته ، اینان چیزی در سفره ی خود ندارند، بلکه در سراسر سال اینگونه در حال روزه داری اجباری و تحمیلی هستند تا جای آنگونه شادی و خوشی برای شان وجود نداشته باشد که سربازجو حسین شریعتمداری در وصفش نوحه خوانی سر داده است . زیرا که در بیش از 3 سال پیش در انتظار قول مزورا نه و دروغین رنگین شدن سفره های خالی اشان با نان بودند . چونکه به امید این بودند تا شاید بر توی سفر های خالی شان نانی برده شود که نه چنین نشد ، بلکه غارتگران و دزدان حاکم برای اینکه جیبان و حساب های پس انداز های موجودی های نقدی خودشان را بیشتر پر و انباشت کردند و بر غلظت رنگین بودن انواع و اقسام غذاهای رنگین سفره های خود افزوده اند . بنابراین جیب و سفره های خالی محرومان وتهی دستان را باز هم بیشتر از بیش خالی و تخلیه کرده و تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری بیشتر تحویل شان داده شد .
البته چون برای مرثیه خوان سربازجو یادداشت روز نویس وارونه گوی نمی صرفد تا که زحمت بکشد و به ریشه ی مسئله ی زیادی پر شدن برخی ز جیب ها و سفره ها و تخلیه شدن اکثریت جیب و سفره ی فرو دستان به پر دازد که دلیل آن چیست؟ به خصوص اکنون که به یاد امامش افتاده و از وی نام برده و تأکید کرده " با خمینی به خوان و با لوطی جماران بمان" و از اینان نقل قول ها کرده است.اما چرا توضیح نداده است چگونه شد که وعده ی حکومت مستضعفان و پابرهنگان خمینی و منشور 7 ماده ای مبارزه با فساد و فقر و بیکاری و رشوه و تبعیض لوطی جماران جانشین وی، درست بر ضد خودش تبدیل شد؟
همچنین به جای اینکه در توصیف ماه رمضان و روزه ای امام شیادان ونوچه اش لوطی جماران به نقل از اینان روده درازی و روضه خوانی کند و گریز به صحرای کربلا بزند و حاشیه برود که نه اینکه هیچگونه مشکلی از محرومان وتهی دستان مدام در حال روزه داری حل نمی کند، بلکه اینگونه مداحی تملقانه و گزیده برداری مزورانه و چاپلوسانه کردن نوعی نمک پاشیدن برروی زخم های مزمن فرو دستان ومحرومان همیشه در حال روزه داری اجباری می باشد .
درخاتمه اینکه چگونه است که سر باز جو حسین شریعتمداری که همچون آخوندهای واعظ حوزوی غیر متعذ بر سر منبر رفته است به آنچه نقل قول کرده چرا خود عل نمی کند؟ زیرا آنچه که از رهنمود و توصیه های معنوی خمینی پیرامون مزایا محسنات ایام ماه رمضان نقل قول کرده است البته بدون آنکه وی کوچکترین اشاره ای به این واقعیت داشته باشد که پس چرا در 3 دهه ی گذشته اینگونه توصیه ها و رهنمودهای معنوی خمینی در مورد جانشین و مسئولان و پیروانش نتیجه معکوس برجای گذاشته است . یعنی اینکه درست بر عکس فلسفه ی روزه داری و تبلیغ صیقل زدن معنویات که از خمینی نقل قول شده ، ولی اینان هر چه زمان سپری شده است بر عطش حرص و ولع و زیایخواهی دزدی و غارتگری و انباشت ثروت و تلاش یرای قبضه ی قدرت و انحصاری کردن آن آنگونه افزوده شده استد که حتی به دوستان وهمکاران و شرکای سابق در قدرت و غارتگری و عوامفریبی و دین فروشی و جنک افروزی ترحم نمی شود و به اینان به منزله ی دشمن ورقیب آشتی ناپذیر نگریسته می شود . حال بماند مردم که جای خود دارند که نه به آنان ونه به مطالبات و نیاز و احتیاجات شان توجهی نشده ونمینشود . زیرا که اینان سیاهی لشکر هائی می باشند که جز مشروعیت بخشیدن به نظام از طریق ترکیب و تلفیق آرای تقلباتی وتبدیل به مرغ عزا و عروسی در دوئل و مبارزه ی جنگ قدرت جناح و باندهای مافیائی در گیر قدرت و ثروت هیچگونه محلی از اعراب دیگر ندارند . زیرا که این یک تجربه شوم 3 دهه آزمون شده ی تکراری می باشد که برای درک و شناخت آن دوباره آزموده آطمون شود . برای اینکه هر چه زمان به جلو می رود این آزمون تراژدیک برجسته و علنی تر می شود. برای اینکه وضعیت مردم ایران هرروز بدتر از روز قبل می شود و هیچگونه امید و چشم انداز مثبت در بهبود شرایط به نفع مردم به خصوص محرومان دیده نمی شود که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 9 مهرماه سال 1387