نقد وبررسی پیرامون تحلیل کیهان ازپشت پرده انفجارات زنجیره ای در منطقه
در پاسخ به تحلیلی که سربازجو حسین شریعتمداری پیرامون انفجارات اخیر در عراق و لبنان ودمشق و پاکستان بطور وارونه داده است که می توان تصور کرد پاسخ عجولانه نقد دیروز صاحب این نوشتار باشد که به ریشه و عامل انفجارات اشاره شده بود واشارهشدکه دستان کدام کشوری در کار است ؟ اکنون این سربازجو شریعتمداری تا از موضع فرار به جلوپیشدستی کرده و برای اینکه حساب خودش سرنخ را به کورکند تلاش مذبوحانه کرده تا که انگشت اتهام را به جای دیگری نشانه روی کند و حواله دهد. بنابراین برای اثبات وارونه تحلیل و آدرس غلط دادن این سربازجو ابتدا لازم است تا نکاتی تذکر ویادآوری شود:
هنوز فراموش نشده است که چگونه نماینده ای در مجلس فرمایشی و ارتجاعی هفتم در مورد انفجارات داخل عراق چه گفت؟ چونکه وی گفته بود هر انفجاری که در عراق رخ می دهد هم موجب طول عمر بیشتر رژیم تروریستی آخوندی می شود و هم اینکه حداقل یکماه پیگیری پرونده ی هسته ای از سوی مقامات مسئول آمریکائی ها به تعویق می افتد . از سوی دیگر خطبه های تهدید آمیز رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران نیز از یاد و خاطره ها پاک ومحو نشده است که چگونه وی پس از اشغال نظامی عراق خطاب به آمریکا ئیان گفت یا اینکه عراق را ترک کنید یا اینکه عراق برای شما و یتنامی دیگر با فرو رفتن در باتلاق خواهد شد .
از طرف دیگر مگر هنوز کسی هست که باور نداشته باشد اشغال نظامی افغانستا ن و عراق چگونه به نفع رژیم تروریستی آخوندی و مکمل بقای ننگینش تمام شده است . ضمن اینکه نمی توان منکر این واقعیت هم شد که در پشت هر اقدام و عملیات تروریستی و جنگ افروزی و ایجاد آشوب بحران آفرینی در منطقه و کشورهای همجوار دستان پلید کدام کشور آشوبگر جنایتکاری در کار می باشد؟ به خصوص در افغانستان و عراق و فلسطین ولبنان، مگر راه اندازی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران از طریق حزب الله لبنان فراموش شده است؟ مگر مسئله ی نابودی اسرائیل برای برنده کردن حماس و دفاع کردن تاکتیکی از حماس از یاد رفته است که چگونه ادامه ی این تاکتیک منجر به جنگ داخلی و برادر کشی در فلسطین شد ودر دنباله قضیه غامض نواز غزه در فلسطین به وجود آمد و منتهی به تشکیل دولت اسلامی الگوی مورد نظر لوطی جماران و سپاه پاسداران شد و حماس درکنارحزب الله لبنان تبدیل به دو اهرم و بازوی فشار و باج گیری و جنگ افروزی رژیم در منطقه تبدیل شدند. مهمتر اینکه حمایت از این دو جریان چه ار تباطی به پرونده ی بحرانی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دارد؟ زیرا که زمان زیادی از یادداشت روز تهدید آمیز در ورق پاره کیهان پرونده وسناریو سازی اطلاعتی � امنیتی � پادگانی بقلم سرباز جو حسین شریعتداری سپری نشده و شامل مرور زمان هم نشده است که چگونه خطاب به مسئولین هسته ای رژیم ومخاطبین اعضای گروه 5+1 اعتراف و تأکید کردو تهدید نمودسرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بغداد و بیرون تعیین تکلیف و مشخص می شود؟
البته که دیپلماسی خارجی رژیم تروریستی آخوندی بر همان مانیفست تعیین و ترسیم شده ی خمینی است که از همان بدو انقلاب با صدور انقلاب یا صدور ارتجاع و ترسیم به برون مرز به ترسیم شد وتصویر کشانده شد که تا حال هم این سیاست با شدت تمام دنبال و اجرا شده است. زیرا که رمز و اساس ماندگاری رژیمی که با بحران بر سر کار آمد و با فلسفه ی بحران زی و بحران زا بوده همزاد بود و چگونه سرنوشت بقایش با پیوند و گره خورده آنگونه که برای عبور از بحران ها پیوسته محتاج صدور بحران های درونی به خارج بوده است. البته که در کنار این سیاست سرکوب و خفقان ورعب ووحشت وزندان و شکنجه واعدام ودار در داخل کشور لحظه ای قطع نشده است . برای اینکه برای بفای عمر نظام ابزاری کردن دین نقش کلیدی داشته است . چونکه دین نقش ام القرای جهان اسلام را داشته که مجوز دخالت گری در امور داخلی کشورهای مسلمان را داده است .همچون ادعای کمدی اکثریت شیعه در عراق کردن و حق دخالت گری در امور داخلی عراق را برای خود محفوظ داشتن ویا به حزب الله لبنان آویزان شدن برای جنگ افروزی در لبنان و یا برپائی روز جهانی قدس و دستأویز قرار دادن حماس و حمایت تاکتیکی از فلسطین برای ایجاد جنگ داخی در فلسطین بر پا کردن و نوار غزه را از فلسطین جدا کردن وتنش و در گیری با اسرائیل را افزایش دادن جز اهداف جنگ افروزانه و ناامن وبی ثبات ساختن منطقه در راستای همان دیپلماسی صدور بنیاد گرائی و تروریسم بوده که در بستر بزاری کردن دین به پیش برده شده که چند سالی است که این سیاست بطور در بست در اختیار اهداف دسترسی به سلاح هسته ای شده است تا که بقول پاسدار گماشته احمدی نژا د اسرائیل نا بود گردد و ساختار مدیریت جهان تغییر کند و الگوی احمدی نژادی شود.
بنابراین در شریطی که بوش و حزب جمهوریخواه نیاز به آرامش امنیت در عراق و منطقه دارند تا به عنوان دستآورد بوش از اشغال گری افغانستان وعراق محور تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری واقع شود . بعید به نظر می رسد بر خلاف ادعای مفسر گزارشگر سربازجو حسین شریعتمداری در این شرایط که به امضای توافقامه ی میان دولت عراق و آمریکا نزدیک می شوند. نظامیان آمریکائی مستقر در عراق دست به انفجار و نا امنی در عراق بزنند تا برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا استفاده شود. اتفاقاً عکس قضیه صادق است . یعنی رژیمی به اینگونه اقدامات نیازمند است دست به اینگونه عملیات و اقدامات تروریستی و انفاری در عراق و لبنان و سوریه می زند . زیرا که مسئولینش هوار زده اند که هم مخالف توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا می باشند . هم دشمن تشکیل کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل هستند. هم مخالف ادامه ی روند صلح میان دمشق و اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان می باشند که مجبورند برای بر هم زدن این مذاکره ی صلح در دمشق دست به انفجار بزنند تا که بتوانند با آدرس غلط دادن و صورت مسئله پاک کردن اسرائیل و القاعده را مقصر جلوه دهند . در لبنان نیز برای اینکه نیاز به حزب الله مسلح دارند پسوهر گز خواهان خلع سلا شدنش نمی باشند. زیرا که نیازمند اقدامات انفجاری و آشوب و ناامن کردن لبنان ومنطقه می باشند تا خطر خلع سلاح شدن حزب الله لبان منتفی گردد. بالاخره اینکه نه در پاکستان ونه در هیچیک از کشورهای مجاور و در منطقه خاورمیانه خواهان استقرار حکومت های دمکراتیک و سکولار نمی باشد.
در خاتمه اینکه مسئولان چنین نظامی شدیداً از تصویب قطعنامه ی اخیر شورای سازمان ملل ناخشنود وگزیده شده اند. بنابراین ه می بایست برای تلافی کردن و انتقام از آمریکا وهم پیمانانش گرفتن دست به واکنش عملیات انفجاری و قدامات تروریستی درعراق و لبنان وسوریه و فلسطین و اسرائیل و.. بزنند.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 15 مهرماه سال 1385
در پاسخ به تحلیلی که سربازجو حسین شریعتمداری پیرامون انفجارات اخیر در عراق و لبنان ودمشق و پاکستان بطور وارونه داده است که می توان تصور کرد پاسخ عجولانه نقد دیروز صاحب این نوشتار باشد که به ریشه و عامل انفجارات اشاره شده بود واشارهشدکه دستان کدام کشوری در کار است ؟ اکنون این سربازجو شریعتمداری تا از موضع فرار به جلوپیشدستی کرده و برای اینکه حساب خودش سرنخ را به کورکند تلاش مذبوحانه کرده تا که انگشت اتهام را به جای دیگری نشانه روی کند و حواله دهد. بنابراین برای اثبات وارونه تحلیل و آدرس غلط دادن این سربازجو ابتدا لازم است تا نکاتی تذکر ویادآوری شود:
هنوز فراموش نشده است که چگونه نماینده ای در مجلس فرمایشی و ارتجاعی هفتم در مورد انفجارات داخل عراق چه گفت؟ چونکه وی گفته بود هر انفجاری که در عراق رخ می دهد هم موجب طول عمر بیشتر رژیم تروریستی آخوندی می شود و هم اینکه حداقل یکماه پیگیری پرونده ی هسته ای از سوی مقامات مسئول آمریکائی ها به تعویق می افتد . از سوی دیگر خطبه های تهدید آمیز رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران نیز از یاد و خاطره ها پاک ومحو نشده است که چگونه وی پس از اشغال نظامی عراق خطاب به آمریکا ئیان گفت یا اینکه عراق را ترک کنید یا اینکه عراق برای شما و یتنامی دیگر با فرو رفتن در باتلاق خواهد شد .
از طرف دیگر مگر هنوز کسی هست که باور نداشته باشد اشغال نظامی افغانستا ن و عراق چگونه به نفع رژیم تروریستی آخوندی و مکمل بقای ننگینش تمام شده است . ضمن اینکه نمی توان منکر این واقعیت هم شد که در پشت هر اقدام و عملیات تروریستی و جنگ افروزی و ایجاد آشوب بحران آفرینی در منطقه و کشورهای همجوار دستان پلید کدام کشور آشوبگر جنایتکاری در کار می باشد؟ به خصوص در افغانستان و عراق و فلسطین ولبنان، مگر راه اندازی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران از طریق حزب الله لبنان فراموش شده است؟ مگر مسئله ی نابودی اسرائیل برای برنده کردن حماس و دفاع کردن تاکتیکی از حماس از یاد رفته است که چگونه ادامه ی این تاکتیک منجر به جنگ داخلی و برادر کشی در فلسطین شد ودر دنباله قضیه غامض نواز غزه در فلسطین به وجود آمد و منتهی به تشکیل دولت اسلامی الگوی مورد نظر لوطی جماران و سپاه پاسداران شد و حماس درکنارحزب الله لبنان تبدیل به دو اهرم و بازوی فشار و باج گیری و جنگ افروزی رژیم در منطقه تبدیل شدند. مهمتر اینکه حمایت از این دو جریان چه ار تباطی به پرونده ی بحرانی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دارد؟ زیرا که زمان زیادی از یادداشت روز تهدید آمیز در ورق پاره کیهان پرونده وسناریو سازی اطلاعتی � امنیتی � پادگانی بقلم سرباز جو حسین شریعتداری سپری نشده و شامل مرور زمان هم نشده است که چگونه خطاب به مسئولین هسته ای رژیم ومخاطبین اعضای گروه 5+1 اعتراف و تأکید کردو تهدید نمودسرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بغداد و بیرون تعیین تکلیف و مشخص می شود؟
البته که دیپلماسی خارجی رژیم تروریستی آخوندی بر همان مانیفست تعیین و ترسیم شده ی خمینی است که از همان بدو انقلاب با صدور انقلاب یا صدور ارتجاع و ترسیم به برون مرز به ترسیم شد وتصویر کشانده شد که تا حال هم این سیاست با شدت تمام دنبال و اجرا شده است. زیرا که رمز و اساس ماندگاری رژیمی که با بحران بر سر کار آمد و با فلسفه ی بحران زی و بحران زا بوده همزاد بود و چگونه سرنوشت بقایش با پیوند و گره خورده آنگونه که برای عبور از بحران ها پیوسته محتاج صدور بحران های درونی به خارج بوده است. البته که در کنار این سیاست سرکوب و خفقان ورعب ووحشت وزندان و شکنجه واعدام ودار در داخل کشور لحظه ای قطع نشده است . برای اینکه برای بفای عمر نظام ابزاری کردن دین نقش کلیدی داشته است . چونکه دین نقش ام القرای جهان اسلام را داشته که مجوز دخالت گری در امور داخلی کشورهای مسلمان را داده است .همچون ادعای کمدی اکثریت شیعه در عراق کردن و حق دخالت گری در امور داخلی عراق را برای خود محفوظ داشتن ویا به حزب الله لبنان آویزان شدن برای جنگ افروزی در لبنان و یا برپائی روز جهانی قدس و دستأویز قرار دادن حماس و حمایت تاکتیکی از فلسطین برای ایجاد جنگ داخی در فلسطین بر پا کردن و نوار غزه را از فلسطین جدا کردن وتنش و در گیری با اسرائیل را افزایش دادن جز اهداف جنگ افروزانه و ناامن وبی ثبات ساختن منطقه در راستای همان دیپلماسی صدور بنیاد گرائی و تروریسم بوده که در بستر بزاری کردن دین به پیش برده شده که چند سالی است که این سیاست بطور در بست در اختیار اهداف دسترسی به سلاح هسته ای شده است تا که بقول پاسدار گماشته احمدی نژا د اسرائیل نا بود گردد و ساختار مدیریت جهان تغییر کند و الگوی احمدی نژادی شود.
بنابراین در شریطی که بوش و حزب جمهوریخواه نیاز به آرامش امنیت در عراق و منطقه دارند تا به عنوان دستآورد بوش از اشغال گری افغانستان وعراق محور تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری واقع شود . بعید به نظر می رسد بر خلاف ادعای مفسر گزارشگر سربازجو حسین شریعتمداری در این شرایط که به امضای توافقامه ی میان دولت عراق و آمریکا نزدیک می شوند. نظامیان آمریکائی مستقر در عراق دست به انفجار و نا امنی در عراق بزنند تا برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا استفاده شود. اتفاقاً عکس قضیه صادق است . یعنی رژیمی به اینگونه اقدامات نیازمند است دست به اینگونه عملیات و اقدامات تروریستی و انفاری در عراق و لبنان و سوریه می زند . زیرا که مسئولینش هوار زده اند که هم مخالف توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا می باشند . هم دشمن تشکیل کشور مستقل فلسطین در کنار اسرائیل هستند. هم مخالف ادامه ی روند صلح میان دمشق و اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان می باشند که مجبورند برای بر هم زدن این مذاکره ی صلح در دمشق دست به انفجار بزنند تا که بتوانند با آدرس غلط دادن و صورت مسئله پاک کردن اسرائیل و القاعده را مقصر جلوه دهند . در لبنان نیز برای اینکه نیاز به حزب الله مسلح دارند پسوهر گز خواهان خلع سلا شدنش نمی باشند. زیرا که نیازمند اقدامات انفجاری و آشوب و ناامن کردن لبنان ومنطقه می باشند تا خطر خلع سلاح شدن حزب الله لبان منتفی گردد. بالاخره اینکه نه در پاکستان ونه در هیچیک از کشورهای مجاور و در منطقه خاورمیانه خواهان استقرار حکومت های دمکراتیک و سکولار نمی باشد.
در خاتمه اینکه مسئولان چنین نظامی شدیداً از تصویب قطعنامه ی اخیر شورای سازمان ملل ناخشنود وگزیده شده اند. بنابراین ه می بایست برای تلافی کردن و انتقام از آمریکا وهم پیمانانش گرفتن دست به واکنش عملیات انفجاری و قدامات تروریستی درعراق و لبنان وسوریه و فلسطین و اسرائیل و.. بزنند.
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 15 مهرماه سال 1385