نقد و بررسی " موج نو اصلاحات غربگرا(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان پنجشنبه 18 مهر ماه سال 1387
" وقتی اعتراف می شود که از درون دولت و با بودجه دولتی رسانه های مهاجر مأمور سیا تولید وبه هلند وانگلستان و آمریکا اعزام می شود. دیگر غرب ستیزی برای چیست؟"
لابد گریه و زاری و اتماس کردن و سناریوسازی گدایان کنج خیابان و پیاده رو ای شهر ها را متوجه شده اید . البته آنانکه تجربه ی بیشتری دارند سریع تر متوجه اجرای نقش های اینان می شوند . گذشته از فلسفه ی گدا پروری در جامعه که ناشی از بافت وبی عدالتی حاکم شده از سوی حاکمیت است . از سوی دیگر برای عابران ریز و تیز بین که چند بار تجربه بازگوئی سناریو های تکراری بازیگران تکدی گر را شنیده اند . دست این تکدی گران نیزبرای شان رو شده است و به سادگی دیگر در دام سناریو سازی اشان نمی افتند .
اما ازطرف دیگر گفته می شود که سخنرانی بر بالای بام رفته و برای اهالی سخنرانی می کرد . به موازات اینکه احساساتی می شد بدون توجه به اینکهد رعایت مسائل امنیتی کند که چگونه به لب دیواره پرتگاه بام به زمی ندارد نزدیک می شود که نا گهان صدای مواظب باش حاضران بلند شد که سخنور مجبور شد عقب عقب برود آنقدر پس پسی رفت که از آن طرف بام نزدیک بود که به پائین پرتاب شود که باز حاضران ناگهان داد زدند که مواظب باش از این طرف بام به پائین پرتاب نشوی .
اکنون داستان پاسداران و بازجویان یادداشت روز نویسان روزنامه ی کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان پرونده و سناریو ساز است که در سمجی و پرروئی و پیگیری و تکرار کردن سوژه های خود به گدا یان سامرا هم سور زده اند . زیرا بدون آنکه برروی خودشان بی آورند که در چندن ماه گذشته رئیس جمهور پاسدار گماشه ی احمدی نژاد مدعی اصول گرائی چه گفته و چه انجام می دهد ؟ و چقدر این پاسدار احمدی نژاد بیش از رقیب متهم دوم خردادی برای نزدیک به غرب به خصوص آمریکا تلاش کرده است و چگونه دارد همه جا به دنبال آمریکا خود و ایادی اش می دوند تا شاید پیام وکدی برای مذاکره منتقل کنند. تا جائیکه به آلوده و منفور ترین چهره ی دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر آحمدی نیز آویزان شده است تا شاید بطریقی پیام خبر ذوق زدگی عکس یادگاری دروغین گرفتن با یک فرمانده ی نظامی بی نام و نشان آمریکائی در بغداد را منتقل کند. یا اینکه خریداری برای آب از لب و لوچه آویزان شدنش به خاطر حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا پیدا کند که در دیدار پاسدار ترکشی و موجی سعید جلیلی بی اختیار با سولا نا در ژنو حضور داشت که چه اندازه برای این حضور هورا کشید و آن را مثبت ارزیابی کرد . در صورتیکه این حضور برای سر پل خر بگیری سیاست فرصت سوزی بود. ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد ندا داد و پیشنهاد باز گشائی دفاتر حافظ منافع آمریکا در تهران برای ایجاد روابط دیپلماتیک میان طرفین را داد . یا اینکه عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند انه هوشنگ امیر احمدی داد تا در فاصله چند ماهه چندین با ر به تهران سفر داشته باشد تاکه بتواند نقش هموار سازی میان دو کشور را اجرا کند که تازگی هم اذعان کرد که منتظر دریافت مجوز دفتر شورای ایرانیان مقیم آمریکا در تهران می شد . ولی چون بد جوری گندش در آمد از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه جواب منفی گرفت .
اکنون معلوم نیست که برای چه پاسدار یادداشت روز نویس این همه تلاش های باند های مافیائی خودی اصول گرائی را نا دیده گرفته است .ولی در عوض عجیب علاقه ی وافری دارد که همچنان پرونده و سناریو سازی علیه ی رقیب از موضع ضد غرب و ضد آمریکائی را پیگیری و تکرار کند . در صورتیکه اینگونه نمایش و مانور دادن با داستان وسناریوی سوخته و نخ نما شده اجرا کردن موجب شده است که درست بر ضد خودش تبدیل شود و سبب مطرح شدن این پرسش شود که چگونه است که رطب خورده همیشه خود در حال رطب خوردن می باشد ولی نسخه برای منتقدین تجویز می کند تا که رطب نخورند چون ضرر و زیان دارد و بسیار مضر است. ضمن اینکه تعریف تند رو وکند رو نکرده که چیست که آیا شامل حال خودش می شود یانه؟ زیرا که همان مثل رطب و منع کردنش در مورد این مقوله ی تند روی تعریف صدق می کند.
مهمتر اینکه مگر در این مملکت موضوع مهمتری نیست که به آن پرداخته شود که مرتبط به دوم خردادی ها به خصوص تدرو های آن نداشته باشد؟ مگر اینان در قدرت و حاکمیت می باشند که می بایست مطرح و پیوسته مورد مخاطب قرار گیرند و پاسخگو باشد؟ پس این وسط تکلیف مردم ومطالبات و حق و حقوق پایمال شده ی اینان چه می شود؟ چرا بایستی به مسئله ی نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم پرداخته شود که بقول پاسدار یادداشت روز نویس زمان زیادی به زمان بر گزاری آن مانده است؟ این چگونه نظام وارونه و قرون وسطائی و و امانده ای می باشد که نقد یعنی بررسی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و رشد فقر و بیکاری در جامعه را رهاوفراموش کرده و به سراغ نسیه یعنی رقیب مغلوب دوم خردادی ها و نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم رفته و پیگیر آنان شده است؟
بالاخره پاسدار یادداشت روز در دنباله ی یادداشت روز خودبه سیم آخر زده و دست به خود زنی زده و افشا کرده که چگونه با بودجه ی دولتی روزنامه نگار و خبرنگار مأمور سازمان سیا به برون مرز صادر شده است و نام ارگان ونهاد و رادیو و سایت های فعالیت شان را لیست کرده است. معلوم نیست وقتی که اعتراف می شود نظام از درون خودش و با بودجه ی دولت اینگونه تولیداتی رسانه جاسان مهاجرتی داشته و دارد که مأموران جاسوسی سیا نامیده شده اند که به هلند و انگلستان و آمریکا صادر شده اند. پس برای چه دیگر ادعای کمدی مخالفت با غرب و آمریکا می شود و رقیب دوم خردادی متهم و محکوم می شود؟
درخاتمه اینکه بازهم مثل همیشه تأکید می شود که در این ترسیم کردن شبکه سازی جاسوسی رسانه های مهاجرت کرده به خارج که گفته شده اینان در هلند و انگلستان و آمریکا از طریق رادیو سایت های رسانه ای اینترنیتی به خدمت مأموران سیا در آمده اند و افزوده شده که اینان در داخل به حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین اسلامی ووصل شده اند در نهایت اینان تند روهای دوم خردادی ها خوانده شده اند که حامی خاتمی می باشند که در این نوشتار یادداشت روز یا کیفرخواست اتهامی نام که نه خبری از مطالبات و حق و حقوق مردم مطرح و کوچکترین اشاره نشده است ، بلکه حتی اشاره هم به نام مردم نشده است و سخن و کلامی از وضعیت نابسامانی اقتصادی و نا هنجاری های اجتماعی نشده است که طبق گزارش روز نامه ی جمهوری اسلامی در کرمانشاه پدری در جلوی چشمان دخترانش سر مادرشان را می برد و یا مرد معتادی دیگر سر بچه 4 ساله اش را می برد و از طرف دیگر تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند ووضعیت معیشتی مردم وواقتصادی دولت روز به روز بدتر ووخیم تر می شود . ولی مأمور سربازجوی یادداشت روز نویس فقط مأموریت داردکه پرونده ی رقیب را از موضع بازجوئی و پرونده و سناریو سازی بگشا ید و با تهدید و متهم کردن اینان تلاش کرده آنگونه اتام بزند تا که فضای نمایش خیمه شب بازی انتخابات � نمایشات دوره ی دهم به سود اینان نچر خد .
آیا پس از 3 دهه تجربه هنوز جای شک وشبهه ای در ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن این رژیم ضدبشری و دین فروش و غارتگر و دروغگو و جنگ افروز وجود دارد؟ آیا باز هم می با یست در این بازی نمایش کمدی اتخابات انتصابات و نخ نما شده ولورفته شرکت کرد ویا نه آن را باید بطور جدی تحریم نرد و فعالیت و مبارزه و تلاش همآهنگ برای تغییرات دمکراتیک در ایران نمود؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 18 مهر ماه سال 1387
" وقتی اعتراف می شود که از درون دولت و با بودجه دولتی رسانه های مهاجر مأمور سیا تولید وبه هلند وانگلستان و آمریکا اعزام می شود. دیگر غرب ستیزی برای چیست؟"
لابد گریه و زاری و اتماس کردن و سناریوسازی گدایان کنج خیابان و پیاده رو ای شهر ها را متوجه شده اید . البته آنانکه تجربه ی بیشتری دارند سریع تر متوجه اجرای نقش های اینان می شوند . گذشته از فلسفه ی گدا پروری در جامعه که ناشی از بافت وبی عدالتی حاکم شده از سوی حاکمیت است . از سوی دیگر برای عابران ریز و تیز بین که چند بار تجربه بازگوئی سناریو های تکراری بازیگران تکدی گر را شنیده اند . دست این تکدی گران نیزبرای شان رو شده است و به سادگی دیگر در دام سناریو سازی اشان نمی افتند .
اما ازطرف دیگر گفته می شود که سخنرانی بر بالای بام رفته و برای اهالی سخنرانی می کرد . به موازات اینکه احساساتی می شد بدون توجه به اینکهد رعایت مسائل امنیتی کند که چگونه به لب دیواره پرتگاه بام به زمی ندارد نزدیک می شود که نا گهان صدای مواظب باش حاضران بلند شد که سخنور مجبور شد عقب عقب برود آنقدر پس پسی رفت که از آن طرف بام نزدیک بود که به پائین پرتاب شود که باز حاضران ناگهان داد زدند که مواظب باش از این طرف بام به پائین پرتاب نشوی .
اکنون داستان پاسداران و بازجویان یادداشت روز نویسان روزنامه ی کیهان اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی کیهان پرونده و سناریو ساز است که در سمجی و پرروئی و پیگیری و تکرار کردن سوژه های خود به گدا یان سامرا هم سور زده اند . زیرا بدون آنکه برروی خودشان بی آورند که در چندن ماه گذشته رئیس جمهور پاسدار گماشه ی احمدی نژاد مدعی اصول گرائی چه گفته و چه انجام می دهد ؟ و چقدر این پاسدار احمدی نژاد بیش از رقیب متهم دوم خردادی برای نزدیک به غرب به خصوص آمریکا تلاش کرده است و چگونه دارد همه جا به دنبال آمریکا خود و ایادی اش می دوند تا شاید پیام وکدی برای مذاکره منتقل کنند. تا جائیکه به آلوده و منفور ترین چهره ی دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر آحمدی نیز آویزان شده است تا شاید بطریقی پیام خبر ذوق زدگی عکس یادگاری دروغین گرفتن با یک فرمانده ی نظامی بی نام و نشان آمریکائی در بغداد را منتقل کند. یا اینکه خریداری برای آب از لب و لوچه آویزان شدنش به خاطر حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا پیدا کند که در دیدار پاسدار ترکشی و موجی سعید جلیلی بی اختیار با سولا نا در ژنو حضور داشت که چه اندازه برای این حضور هورا کشید و آن را مثبت ارزیابی کرد . در صورتیکه این حضور برای سر پل خر بگیری سیاست فرصت سوزی بود. ولی پاسدار گماشته احمدی نژاد ندا داد و پیشنهاد باز گشائی دفاتر حافظ منافع آمریکا در تهران برای ایجاد روابط دیپلماتیک میان طرفین را داد . یا اینکه عفو ملوکانه به دلال و جاسوس چند انه هوشنگ امیر احمدی داد تا در فاصله چند ماهه چندین با ر به تهران سفر داشته باشد تاکه بتواند نقش هموار سازی میان دو کشور را اجرا کند که تازگی هم اذعان کرد که منتظر دریافت مجوز دفتر شورای ایرانیان مقیم آمریکا در تهران می شد . ولی چون بد جوری گندش در آمد از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه جواب منفی گرفت .
اکنون معلوم نیست که برای چه پاسدار یادداشت روز نویس این همه تلاش های باند های مافیائی خودی اصول گرائی را نا دیده گرفته است .ولی در عوض عجیب علاقه ی وافری دارد که همچنان پرونده و سناریو سازی علیه ی رقیب از موضع ضد غرب و ضد آمریکائی را پیگیری و تکرار کند . در صورتیکه اینگونه نمایش و مانور دادن با داستان وسناریوی سوخته و نخ نما شده اجرا کردن موجب شده است که درست بر ضد خودش تبدیل شود و سبب مطرح شدن این پرسش شود که چگونه است که رطب خورده همیشه خود در حال رطب خوردن می باشد ولی نسخه برای منتقدین تجویز می کند تا که رطب نخورند چون ضرر و زیان دارد و بسیار مضر است. ضمن اینکه تعریف تند رو وکند رو نکرده که چیست که آیا شامل حال خودش می شود یانه؟ زیرا که همان مثل رطب و منع کردنش در مورد این مقوله ی تند روی تعریف صدق می کند.
مهمتر اینکه مگر در این مملکت موضوع مهمتری نیست که به آن پرداخته شود که مرتبط به دوم خردادی ها به خصوص تدرو های آن نداشته باشد؟ مگر اینان در قدرت و حاکمیت می باشند که می بایست مطرح و پیوسته مورد مخاطب قرار گیرند و پاسخگو باشد؟ پس این وسط تکلیف مردم ومطالبات و حق و حقوق پایمال شده ی اینان چه می شود؟ چرا بایستی به مسئله ی نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم پرداخته شود که بقول پاسدار یادداشت روز نویس زمان زیادی به زمان بر گزاری آن مانده است؟ این چگونه نظام وارونه و قرون وسطائی و و امانده ای می باشد که نقد یعنی بررسی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و رشد فقر و بیکاری در جامعه را رهاوفراموش کرده و به سراغ نسیه یعنی رقیب مغلوب دوم خردادی ها و نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری دوره ی دهم رفته و پیگیر آنان شده است؟
بالاخره پاسدار یادداشت روز در دنباله ی یادداشت روز خودبه سیم آخر زده و دست به خود زنی زده و افشا کرده که چگونه با بودجه ی دولتی روزنامه نگار و خبرنگار مأمور سازمان سیا به برون مرز صادر شده است و نام ارگان ونهاد و رادیو و سایت های فعالیت شان را لیست کرده است. معلوم نیست وقتی که اعتراف می شود نظام از درون خودش و با بودجه ی دولت اینگونه تولیداتی رسانه جاسان مهاجرتی داشته و دارد که مأموران جاسوسی سیا نامیده شده اند که به هلند و انگلستان و آمریکا صادر شده اند. پس برای چه دیگر ادعای کمدی مخالفت با غرب و آمریکا می شود و رقیب دوم خردادی متهم و محکوم می شود؟
درخاتمه اینکه بازهم مثل همیشه تأکید می شود که در این ترسیم کردن شبکه سازی جاسوسی رسانه های مهاجرت کرده به خارج که گفته شده اینان در هلند و انگلستان و آمریکا از طریق رادیو سایت های رسانه ای اینترنیتی به خدمت مأموران سیا در آمده اند و افزوده شده که اینان در داخل به حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین اسلامی ووصل شده اند در نهایت اینان تند روهای دوم خردادی ها خوانده شده اند که حامی خاتمی می باشند که در این نوشتار یادداشت روز یا کیفرخواست اتهامی نام که نه خبری از مطالبات و حق و حقوق مردم مطرح و کوچکترین اشاره نشده است ، بلکه حتی اشاره هم به نام مردم نشده است و سخن و کلامی از وضعیت نابسامانی اقتصادی و نا هنجاری های اجتماعی نشده است که طبق گزارش روز نامه ی جمهوری اسلامی در کرمانشاه پدری در جلوی چشمان دخترانش سر مادرشان را می برد و یا مرد معتادی دیگر سر بچه 4 ساله اش را می برد و از طرف دیگر تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند ووضعیت معیشتی مردم وواقتصادی دولت روز به روز بدتر ووخیم تر می شود . ولی مأمور سربازجوی یادداشت روز نویس فقط مأموریت داردکه پرونده ی رقیب را از موضع بازجوئی و پرونده و سناریو سازی بگشا ید و با تهدید و متهم کردن اینان تلاش کرده آنگونه اتام بزند تا که فضای نمایش خیمه شب بازی انتخابات � نمایشات دوره ی دهم به سود اینان نچر خد .
آیا پس از 3 دهه تجربه هنوز جای شک وشبهه ای در ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن این رژیم ضدبشری و دین فروش و غارتگر و دروغگو و جنگ افروز وجود دارد؟ آیا باز هم می با یست در این بازی نمایش کمدی اتخابات انتصابات و نخ نما شده ولورفته شرکت کرد ویا نه آن را باید بطور جدی تحریم نرد و فعالیت و مبارزه و تلاش همآهنگ برای تغییرات دمکراتیک در ایران نمود؟
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 18 مهر ماه سال 1387