گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 29 بهمن 90
چرا این تازی در خدمت صیاد برای شکار؟ نفهمیده، نامشروع بودن رژیم کرده آشکار؟
گفت : آخه ادا واطوار های سر بازجو ، شده شبیه سئوال کردن آن
یارو
یکی داشت می رفت بطور شتابان، یقه اش گرفت، یکی
توی خیابان
گفت ببخشید شما نیستید آقا بهرام؟،فرزند هوشنگ خان، بلی گفت بطور
آرام
ادامه دادمگه جگر ی نداشت زیر گذر بازار؟ گفت بلی خودمم ،از
آنجا رفت لاله زار
یارو پرسید ببخشید شما که هستی؟ جواب داد اشتباه می گیرم موقع
بدمستی
گفت:
تازه چه خبر؟!
گفتم: وزير اطلاعات دولت خاتمي در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است؛ «رفتار تنگ نظرانه بعضي ها باعث شد خيلي ها از ايران بروند»!
گفت: ايشان نگفته آن خيلي ها كه از ايران رفته اند چه كساني بوده اند؟!
گفتم: نه! ولي بيشتر آنها در دوران سازندگي كه آقاي يونسي رئيس دادگستري بود و يا در دوران اصلاحات كه باز هم آقاي يونسي وزير اطلاعات بود از ايران رفته اند.
گفت: مثلا چه كساني؟
گفتم: مهاجراني، وزير ارشاد و معاونش كه همكار آقاي يونسي بودند. برخي از نويسندگان روزنامه هاي زنجيره اي كه آقاي يونسي مي گفت پايگاه ضد انقلاب هستند، تعدادي از هنرپيشه ها و فيلم سازها كه آقاي يونسي آنها را فاسدالاخلاق مي دانست و راست هم مي گفت.
گفت: پس قضيه چيست؟! يعني آقاي يونسي از آن اقدامات خداپسندانه و انقلابي خود توبه كرده يا آن را فراموش كرده يا...؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي از جواني پرسيد؛ شما آقا بهرام، فرزند هوشنگ خان كه زير گذر جگركي داشت نيستيد؟ و جوان پاسخ داد؛ بله بله خودم هستم؟! و طرف گفت؛ ببخشيد، مثل اين كه اشتباه گرفتم!
گفتم: وزير اطلاعات دولت خاتمي در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است؛ «رفتار تنگ نظرانه بعضي ها باعث شد خيلي ها از ايران بروند»!
گفت: ايشان نگفته آن خيلي ها كه از ايران رفته اند چه كساني بوده اند؟!
گفتم: نه! ولي بيشتر آنها در دوران سازندگي كه آقاي يونسي رئيس دادگستري بود و يا در دوران اصلاحات كه باز هم آقاي يونسي وزير اطلاعات بود از ايران رفته اند.
گفت: مثلا چه كساني؟
گفتم: مهاجراني، وزير ارشاد و معاونش كه همكار آقاي يونسي بودند. برخي از نويسندگان روزنامه هاي زنجيره اي كه آقاي يونسي مي گفت پايگاه ضد انقلاب هستند، تعدادي از هنرپيشه ها و فيلم سازها كه آقاي يونسي آنها را فاسدالاخلاق مي دانست و راست هم مي گفت.
گفت: پس قضيه چيست؟! يعني آقاي يونسي از آن اقدامات خداپسندانه و انقلابي خود توبه كرده يا آن را فراموش كرده يا...؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي از جواني پرسيد؛ شما آقا بهرام، فرزند هوشنگ خان كه زير گذر جگركي داشت نيستيد؟ و جوان پاسخ داد؛ بله بله خودم هستم؟! و طرف گفت؛ ببخشيد، مثل اين كه اشتباه گرفتم!
گفت
: سربازجو بدنام شریعتمداری پاسدار ،وارونه کرده فرار مغزها که رژیم هست رتبه دار
گفتم
: برای چه این رذل منفور دراز گوش؟ واقعیت انکار نا پذیر را کرده فراموش
گفت
: برای متهم کردن یک رقیب منتقد این جانی ، نقل کرده از وزیر دادگستری دوره
رفسنجانی
گفته
آخوند یونسی در زمان خاتمی بود وزیر اطلاعات، اهل قلم متهم کرد به ضد انقلاب با تبلیغات
کنون
انتقاد کرده از رفتار تنگ نظرانه ، موجب
شده تا نویسنده وفیلم ساز وخبرنگارفرار
کنه از خانه
گفته
از اقدام گذشته خود توبه کرده شده پشیمان ، همسو شده با ضد انقلاب از دست بداده
ایمان
گفتم
: چرا سربازجوی پرونده جنایتکار؟ برای چه
دست زده به خودن زنی کرده اینکار؟
چون
وقتی نادانسه این شکنجه گر شده بی خیال ، وزیر دادگستری واطلاعات سابق برده زیر
سئوال
چرا
این تازی در خدمت صیاد برای شکار؟ نفهمیده
نامشروع بودن رژیم کرده آشکار؟
گفت
: آخه ادا واطوار های سر بازجو ، شده شبیه سئوال کردن آن یارو
یکی
داشت می رفت بطور شتابان، یقه اش گرفت، یکی توی خیابان
گفت
ببخشید شما نیستید آقا بهرام؟،فرزند هوشنگ خان، بلی گفت بطور آرام
ادامه
دادمگه جگر ی نداشت زیر گذر بازار؟ گفت بلی خودمم ،از آنجا رفت لاله زار
یارو
پرسید ببخشید شما که هستی؟ جواب داد اشتباه می گیرم موقع بدمستی