نقد و بررسی :  (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان  " تار و پود انتخابات "  
"اگر چنانچه در ادامه ی حضور 2% ساندیس خوران حامی حاکمان ایران در 22 بهمن تهران  با ادعای 98% اوایل انقلاب در 12 فروردین 58 مقایسه شود. خوب سئوال است که این چگونه جشن ملی یا بهار آزادی ادعایی می باشد که   در مدت 33 ساله رقم  2% مخالف و98% موافقجای شان تعویض شده ناشی از چیست؟  همچنین برای چه این رقم  2%  معادل مردم ایران وحضور دشمن شکن شان مقابل دشمنان وتحریم کنندگان جازده شده است؟ به خصوص اینکه  پاسدار حسین  شریعتمداری  در دروغ  نامه ی کیهان  به نقل از نظر سنجی  استان  همدان آمار حضور 71%  ارائه داد . همچنین  عضو بازار مکاره حسین فدایی ادعای نظر سنجی  حضور 65%  در 12 بهمن کرده است . در صورتیکه  مدعی قلم بر دست وهم لهجه  پاسدار شریعتمداری  اعتراف کرده است که همین  حضور رقم 22 بهمن ساندیس خوران معیار سنجش و ارزیابی حضور دشمن شکن در جشن ملی 12 اسفند خواهد  شد که به خوبی نه با این مقایسه و اعتراف عدم مشروعیت رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف را  عریان کرده است ، بلکه پیشاپیش طرح تدارکات حماسه سازی  آرای  تقلباتی را لو داده و  فاش نموده است .چون حضور 2% نه  نمود حضور دشمن شکن که عدم مشروعیت شفاف  و لو دادن خود زنی می باشد"
شیادی وعوامفریبی و وارونه گویی و سیاه سفید و سفید سیاه کردن یعنی همین که  بهار عرب  تبدیل به جنبش بیداری اسلامی می شود و سال گرد انقلاب 22 بهمن   ربوده شده در شرایطی خفقان وسانسور آنگونه گسترش یافته است که رهبران رقیب بیش از یک سال است که در حصر خانگی بسر می برند. همچنین روزی نیست که اخبار گوناگون از ضرب وشتم وباز داشت وصدور احکام شلاق و قصاص واعدام مخابره نشود . به ویژه اینکه در تظاهرات نمایشی وفرمایشی 22 بهمن با شعار و فریاد های اتهامی وتهدید آمیز که علیه رفسنجانی سر داده شد وی را مجبور به ترک صحنه تظاهرات کردند . اما طلبه هم لهجه پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس بدون توجه به اوضاع داغان اقتصاد ورشکسته کشور و رشد روز افزون تورم وگرانی لجام گسیخته همراه با فقر وبیکاری وفاصله عمیق طبقاتی که آنگونه طاقت فرسا شده که  نفس مردم محروم جامعه را  گرفته است که 80 % جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند.ولی وی با پررویی ونمک بر روی زخم پاشیدن از جشن مردم سالاری یا  سر فصل حاکمیت  ملی 22 بهمن و بهار ایران یاد نموده است و بدون آنکه بگوید جمعیت ایران چه میزان است وچه تعداد جمعیت کشور در  تهران سکونت دارند ؟ البته قبلاً گفته می شد که  20% جمعیت ایران در تهران  هستند که با احتساب جمعیت بیش از 75 میلیونی که گزارش شده است . بنابراین جمعیت تهران شامل  15 میلیون می شود . حال اگر نه 15 میلیون بر فرض محال 10 میلیون نفر باشد . سئوال است که در جشن ادعایی مردم سالاری 22 بهمن یا بهار ایران  چه تعداد از جمعین تهران  مردم یا جمعیت ایران  حضور داشتند؟ مگر خبر گزاری های خارجی گزارش از ده ها هزار نفر نکردند؟ البته خبر گزاری فرانسه جمعیت ساندیس خوران گرد آوری شده  در میدان آزادی تهران را 30 هزار نفر بر آورد وگزارش کرد. حال اگرتظاهرکنندگان ساندیس خوران 22 بهمن تهران نه 30 که 50 هزار  و نه 100 هزار نفر بودند .نسبت این رقم به جمعیت 10 میلیونی تهران چقدر است؟ مگر این  رقم در صد، 1% نمی شود؟ بازهم اگر تصور شود که از جمعیت 10 میلیونی تهران نیمی از آن کودکان ونو جوانان و سال خوردگان می باشند که امکان حضور شان در جشن حاکمیت ملی یا مرد سالاری 22 بهمن وجود نداشت که 1% تبدیل به دو برابر یعنی 2% می شود. برای چه با سفسطه گری و شامورتی بازی قلم بر دست یادداشت روز نویس این چنین گرد و خاک تبلیغات وارونه بر پا کرده است :
"انتخابات در «ايران جديد»، جشن مردم سالاري است. مردمي كه قرن ها سركوب شده و بهره اي از حاكميت ملي نداشتند، انقلاب اسلامي 57 را با اراده خود نقش زدند تا از آن پس آقا و نوكر خود باشند. بدين ترتيب 22 بهمن، سر فصل «حاكميت ملي» در ايران و ضمانت سالانه «جشن مردم سالاري» شد.در طول اين سال ها، جشن مردم سالاري ما غالبا در معرض چالش ها و تهديدها و فشارها بود و با همه اين چالش ها، سنت جشن انتخابات به عنوان «بهار ايران» قضا نشد و فراموش نگرديد. درست مثل همين امسال كه جبهه اي چند سر از خارج و داخل خيز برداشتند تا به موازات جنگ رواني و ترور و تحريم اقتصادي، جشن ملت ما را در 22 بهمن و 12 اسفند به هم بزنند و نگذارند اين آيين پويا و پرنشاط برپا شود. اما اين تك سنگين، با پاتك كوبنده مردم در 22 بهمن به هزيمت گراييد. بزم با رزم معمولا يكجا جمع نمي شود اما اين هنر شگفت مردم ماست كه هم براي عزت و سيادت و استقلال خود رزم كنند و هم سر خوان بزم اين سيادت بنشينند. هم پيروزي ها را جشن بگيرند و هم به پاسداشت جشن حاكميت خود، رزمنده باشند. البته شماري در اين ميان رزمنده ترند. همواره جامه رزم به تن دارند و كمتر در بزم ملي ديده مي شوند. براي آنها همين قدر كه جشن هاي ملي را تمهيد كنند، پاسدار امنيت و مصونيت كشور باشند و شادماني و نشاط مردم خود را - مثلا در فصلي مانند انتخابات- ببينند، شيريني جشن را دارد. اين گروه، نخبگان اجتماعي و سياسي و فرهنگي هستند كه شب و روز ندارند براي مرزباني سياست كشور. و البته كه مرزداري و مرزباني، اقتضائات و آدابي فراتر از نخبگي و سياست ورزي هاي معمول دارد"
اگر  مدعی قلم بر دست اشاره به ادعای مضحک و وارونه ی خطبه ی نماز جمعه  رهبر علی خائنه ای تهران کرده است که قدرت های مجهز جهانی جنگ راتحمیل کردند؟ چرا خمینی شیاد پیشنهاد صلح با پرداخت غرامت 100 میلیارد دلار خسارت  از سوی صدام حسین را نپذیرفت و اصرار بر ادامه ی آن نمود تا که منتهی به  سرکشی جام زهر ناشی از شکست از سوی خمینی شیاد شد؟ ولی عجیب بود که با وجود اعتراف 1000 میلیارد خسارات اقتصادی جنگ با میلیون ها کشته و مجروح وآواره وبی خانمان بهمراه داشت. اما خمینی شیاد اعتراف نمود جنگ موهبت الهی است . بنابراین همه تحلیل وتفسیر وادعا ها اینگونه وارونه می باشد. بهر حال طلبه هم لهجه ی پاسدار حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس در ادامه از جشن ملی مشابه  22 بهمن توی راه در 12 اسفند یاد کرده است  و مثل همیشه رقیب مدعی اصلاح طلب ولی متهم به فتنه را فراموش نکرده است . چونکه  مدعی شده  سازمان منهزم فتنه در بده بستان عملياتي با جبهه خارجي دشمن بیگانه  تلاش کرده است تا که ، تاكتيك «موتور روشن با چراغ خاموش» را برگزيند تا که  باتحریم ، حضور علنی نداشته و در عرصه  نمایش خیمه شب بازی انتصابی تقلباتی 12 اسفند  آفتابي نشود تا شايد فرصت اجراي استراتژي «تعميق شكاف» ميان طيف هاي گوناگون جبهه اصولگرايي برایش  فراهم آيد.   آنگاه با تریسم چنین فضایی،  موازی دویادداشت روز های اخیر سربازجو پاسدار  حسین شریعتمداری پرسش کرده  مسئوليت متقابل یعنی مدعیان اصول گرایان چيست؟ در دنباله روی سخن به اینان گفته ميدان را خالي از دشمن نديدن و انسجام و اتحاد جبهه را با همه نقد و نظرها پاس داشتن. آنهم در شرایطی که  مردم در اين باره كم نگذاشته  و با درايت در 22 بهمن  به ميدان آمدند و حالا نوبت نخبگان است. که در راستای ادامه ی جنگ قدرت وثروت  در حلقه جنگ رواني به غايت پيچيده خصم نبايد بی افتند. چونکه فضيلت و مصلحت بزرگتر، همين اتحاد و همدلي است.  در غیر این صورت دور نشدن از موضع ابهام و اتهام  واغماض اینگونه منجر به غلّ و غش و خيانت خواهد شد :
"جمعه 14 بهمن 1390 هنوز حدود يك ماه تا انتخابات باقي مانده بود كه مقتداي امت در آن نمازجمعه شورانگيز، ضمن مرور نقاط قوت انقلاب فرمودند «مهم ترين نقطه قوت ما در اين 32سال عبارت است از غلبه بر چالش ها؛ اين خيلي مهم است. ما يك ملتي نبوديم كه سرمان را پايين بيندازيم، راهمان را برويم، كسي با ما كاري نداشته باشد. نه، از روز اول، قدرت هاي مجهز جهاني، مسلطين جهاني با ما كار داشتند؛ بناي بر اذيت گذاشتند، بناي بر مانع تراشي گذاشتند. عليه ما جنگ تحميل كردند، صدام را به جان ما انداختند، تروريست آوردند، تحريم كردند. ما تا امروز بر همه اين چالش ها غلبه پيدا كرده ايم. يعني هيچ كدام از اين چالش ها نتوانسته است ملت ما و انقلاب ما را پشيمان كند، به زانو دربياورد. ما بحمدالله راهمان را با قامت استوار ادامه داده ايم... ما در مقابل دشمني ها مضطرب نمي شويم، نگران نمي شويم، دغدغه پيدا نمي كنيم، بنيه نظام و بنيه كشور، بنيه مستحكمي است». 8 روز بعد، در حالي كه دشمن آتش تهيه سنگيني ريخته بود تا «بزم-رزم» 22 بهمن را از رونق بيندازد، ملتي دم غنيمت شمار و زمان شناس، تصويري از حضور ساختند كه قاب شكن شد. تا روزنامه صهيونيستي- هاآرتص- با حيرت و تحسين بنويسد «تحريم ها هيچ تاثيري بر ايران ندارد و فقط ايرانيان را متحدتر مي كند. انقلاب ايران 33 ساله شد. مردم ايران روز پيروزي انقلاب را در حالي جشن گرفتند و به حمايت از نظام خود به خيابان ها آمدند كه شب گذشته، تهران سرماي 3 درجه زيرصفر را تجربه كرده بود. ايراني ها در مقابل تحريم ها و تهديدها هيچ ترسي به دل راه نداده اند».كجاي دنيا با 3-2 ساعت عرض اندام يك ملت، اين چنين ورق هاي تهديد برگشته است؟ اين مي شود هنرنمايي در آوردگاه به غايت پيچيده جنگ نرم. جشن 22 بهمن امسال نيز با اين وصف، مينياتوري چشم نواز و مسحوركننده از بصيرت ملت ما شد؛ تابلويي ريزبفت از روح جمعي و اراده ملي با «تار» بزم و «پود» رزم! آيا مي توان به زيبايي چنين تابلو و تصويري شهادت نداد؟!به فاصله 20 روز، از 22 بهمن جشن ديگري در پيش است، جشن مردم سالاري زير نگاه بدخواهان و بددلان. ميهمان و ميزبان يكي استاگر سازمان منهزم فتنه در بده بستان عملياتي با جبهه خارجي، تاكتيك «موتور روشن با چراغ خاموش» را برگزيد، به اين گزينه رسيده بود كه ولو در ظاهر نبايد در عرصه انتخابات آفتابي شود تا شايد فرصت اجراي استراتژي «تعميق شكاف» ميان طيف هاي گوناگون جبهه اصولگرايي فراهم آيد. مسئوليت متقابل چيست؟ ميدان را خالي از دشمن نديدن و انسجام و اتحاد جبهه را با همه نقد و نظرها پاس داشتن. مردم در اين باره كم نگذاشتند و با درايت به ميدان آمدند و حالا نوبت نخبگان است. در حلقه جنگ رواني به غايت پيچيده خصم نبايد افتاد. فضيلت و مصلحت بزرگتر، همين اتحاد و همدلي است. دور شدن از موضع ابهام و اتهام به سمت صداقت و صراحت به اين اتحاد كمك مي كند؛ همچنان كه اغماض از برخي كم گذاشتن ها، اگر در حوزه اصول و اولويت ها نباشد. البته در اين ميان حساب غلّ و غش و خيانت جداست"
در خاتمه اینکه مشخص نیست وقتی که  22 بهمن روز جشن  مردم سالاری و ملی نامیده  شده است . گفته نشده منظور از جشن  و ملی چیست ؟ اگر جشن بدلیل بر آورده شدن اهداف و آرمان مردم ایران  در 22 بهمن 57 می باشد  . مگر یکی از خواست های مردم ایران این نبود که فریاد می زدند ؟ آیا این خواست  آزادی مورد نظر مردم ایران بر آورده شده است؟ اگر چنین است . برای چه در سال گرد انقلاب 22 بهمن که بهار ایران نامیده شده است .  حال حق وحقوق مردم هیچ، چون نا محرم هستند و دانستن حق شان نیست . مهمتر اینکه  از نظر نیاز واحتیاجات و  مطالبات مادی مردم از منظر حاکمان و مسئولان محلی از اعراب ندارند . برای همین هیچگاه به اینگونه موارد اشاره نمی شود. اما از منظر ادعای ملی کردن یعنی  اینکه شامل  حال همه   مردم می شود . باید گفت  که نه اینگونه نیست ، بلکه  وارونه  ی آن حاکم  شده است  . طوریکه شرایط تحمیلی و انقباظی آنگونه  است که در نمایش  خیمه شب بازی 12 اسفند نه مخالفین ومنتقدان که رقیب مدعی اصلاح طلب حضور ندارند ، بلکه با خط و خطوط ترسیم شده تأکید می شود که فقط باید نامزدان ولایت مدار وارد بازار مکاره ی دوره ی نهم شود . آنهم ولی وقیحی که ناراضیان معترض پس از کودتای 22 خرداد 88 توی خیابان ها سرازیر شدند و دست به تظاهرات  ضد حکومتی زدند وفریاد مرگ بر دیکتاتور و خائنه ای و اصل ولایت وقیح زدند . بهرحال اگر چنانچه در ادامه ی حضور 2% ساندیس خوران حامی حاکمان ایران در 22 بهمن تهران  با ادعای 98% اوایل انقلاب در 12 فروردین 58 مقایسه شود. خوب سئوال است که این چگونه جشن ملی یا بهار آزادی ادعایی می باشد که   در مدت 33 ساله رقم  2% مخالف و98% موافقجای شان تعویض شده ناشی از چیست؟  همچنین برای چه این رقم  2%  معادل مردم ایران وحضور دشمن شکن شان مقابل دشمنان وتحریم کنندگان جازده شده است؟ به خصوص اینکه  پاسدار حسین  شریعتمداری  در دروغ  نامه ی کیهان  به نقل از نظر سنجی  استان  همدان آمار حضور 71%  ارائه داد . همچنین  عضو بازار مکاره حسین فدایی ادعای نظر سنجی  حضور 65%  در 12 بهمن کرده است . در صورتیکه  مدعی قلم بر دست وهم لهجه  پاسدار شریعتمداری  اعتراف کرده است که همین  حضور رقم 22 بهمن ساندیس خوران معیار سنجش و ارزیابی حضور دشمن شکن در جشن ملی 12 اسفند خواهد  شد که به خوبی نه با این مقایسه و اعتراف عدم مشروعیت رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف را  عریان کرده است ، بلکه پیشاپیش طرح تدارکات حماسه سازی  آرای  تقلباتی را لو داده و  فاش نموده است .چون حضور 2% نه  نمود حضور دشمن شکن که عدم مشروعیت شفاف  و لو دادن خود زنی می باشد.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان شنبه  6 اسفند ماه سال  1390
تار و پود انتخابات (يادداشت روز)