دروغ نامه ی کیهان  4 شنبه 10 اسفندماه سال 1390 
نقد و بررسی : (يادداشت روز( دروغ نامه ی کیهان " ضربه آخر "  
"آنگونه که مدعی یادداشت روز نویس  فاش کرده است که در نمایش خیمه شب بازی پس فردا 12 اسفند  حضور ساندیس خوران مشابه 22 بهمن می باشد .درادامه  نتیجه گرفته  است  اگر  چنانچه  بدلیل  تقلبات گسترده   ادعای حماسه سازی حضور دشمن شکن انجام گیرد ،موجب خواهدشد که ارزيابي غربي ها روز 13 اسفند اين باشد كه در اعمال فشار بر مردم ايران و تغيير ديدگاه هاي آنها هيچ توفيقي به دست نياورده اند و در مجموع به آخر خط رسیدن  پروژه فشار  و ضربه ی آخر منتهی می شود  و پس از آن گشايشي وجود خواهد آمد كه حدس زدن ابعاد آن ناممكن است.  یعنی  تأکید کرده که ساندیس خوران باید  با خضور دشمن شکن  خود از زدن اين ضربه آخر به دشمن دريغ نورزدند. برای اینکه نیاز است برای تدارک تقلبات گسترده دشمن شکن  در نمایش خیمه شب بازی  12 اسفند امکان عادی سازی  کردن وجود داشته باشد تا ضمن مشروعیت کاذب تراشیدن برای  رژیم فاشیستی مذهبی  کودتایی نا متعارف  از سوی دیگر  فضا ی تبلیغاتی برای خنثی کردن تأثیرات تحریم ها  و اعتبار دادن به پیگیری اهداف نظامی هسته ای وجود داشته باشد"
لولو خور خوره شدن آمریکا یا دشمن بیگانه بودنش به تبدیل به آنسوی تیغ دیگر قیچی شده است که بصورت دو تیغه 33 سال است  برندگی علیه ی مردم و منافع  کشور  وبرای حاکمان ایران معجزه گری  داشته است .چون  مبارزه با آمریکا مکمل دین ابزار قدرت  شده است که کلید حل همه معما ها وحلال همه مشکلات شده است . برای اینکه همه جنایات مرتکب شده ی حاکمان  که درهمه سطوح  انجام شد. با نارسایی ها ی اقتصادی واجتماعی و تورم وگرانی و فقر وبیکاری واختلاف و شکاف عمیق طبقاتی که موازیرقابت با ند های مافیایی وحتی نا رضایتی  عمومی و اعتراضات ضد حکومتی شان شده  که واکنش اعتراضی مقابل  عملکرد حاکمان بوده است به توطئه ی آمریکا ویار گیری در داخل کشور برای حکومت سکولاریسم نسبت داده می شود. یعنی اینکه حاکمان در 33 سال گذشته هیچگونه مسئولیتی نداشته و هیچ اشتباه وخطایی نکرده وانتقادی هم به اینان وارد نمی باشد جز اینکه فقط کارشان خنثی کردن توطئه های آمریکا ومهره هایش در داخل کشور بوده است. البته در دو سال گذشته پارامتر فتنه 88 هم ضمیمه ی دو تیغه ی قیچی شده است .چونکه حضور اعتراضی مردم پس از کودتای 22 خرداد 88  مردم معترض تعبیر به فتنه 88 از سوی آمریکا شده است و این چنین تبدیل به جوهره ی اصلی قم پردازان وارونه گوی شده است :
"هفته گذشته گزارشي وجود داشت كه نشان مي داد افسر رابط امور ايران در پايگاه نظامي بگرام افغانستان -كه يكي از مهم ترين پايگاه هاي عمليات اطلاعاتي آمريكا عليه ايران است- گفته است هيچ چيز براي آمريكا بهتر از اين نيست كه سياسيون در ايران همان هدف هايي را پي گيري كنند كه آمريكا به دنبال دست يابي به آنهاست ولي تصور كنند كه در حال پي گيري هدف هاي خودشان هستند.در كنار اين دو اصل كلي، اصلا دشوار نيست كه تلاش هاي آمريكا براي ارتباط گيري گسترده تر با محيط داخلي ايران از سال 88 به اين طرف را فهرست كنيم.اول- آمريكايي ها در اين مدت تلاش فراواني براي بازنويسي نسخه فتنه 88 و پيراستن آن از عيب هايي كه تصور مي كنند باعث مرگ آن در آن سال شد عملا اين نسخه لااقل در آستانه انتخابات مجلس مجال اجرايي شدن نيافت و ظاهرا بنا شده اين انتخابات به عنوان يك مرحله واسطه در نظر گرفته شود كه در آن اصولگرايان به جان هم مي افتند و راه را براي بازگشت جريان فتنه در انتخابات سال 92 هموارتر مي كنند.كاخ سفيد در دو سال اخير انرژي بي سابقه براي توسعه دسترسي خود به مردم ايران صرف كرده است. راه اندازي يك سايت اينترنتي به عنوان سفارت مجازي اين كشور در ايران (كه البته براي فتحش حتي نيازي نبود از ديوار آن بالا بروند) و بعد سر دادن شعارهاي عجيب و غريب و صرف بودجه هاي كلان براي توسعه اينترنت در ايران (بخوانيد جاسوسي اينترنتي از كاربران ايراني)، و آخر از همه مخاطب قرار گرفتن مكرر مردم ايران از سوي مقام هاي غربي طوري كه گويي اين مردم فراموش كرده اند كه همين مردان شيك پوش و زنان بزك كرده، چگونه هيولاوار در اتاق هاي در بسته شبانه روز در حال توطئه عليه آنها هستند.در كنار اين دو مورد، آمريكايي ها سعي كرده اند در همان حال كه با رضايت تشديد شكاف ميان اصولگرايان درون كشور را تعقيب مي كنند، تلاش براي ايجاد پيوند ميان گروه هاي مختلف اپوزيسيون در خارج از كشور و همچنين برقرار كردن كانال هاي ارتباطي آنها با داخل را تشديد كنند. برگزاري پي در پي كنفرانس هايي كه در آن جوجه روشنفكرها كنار تروريست ها نشسته اند و به اسراييلي ها و آمريكايي ها درس پس مي دهند نشان مي دهد براي آمريكا بسيار مهم است كه به جبهه بي در و پيكر اپوزيسيون سر و ساماني بدهد و و آنها را براي روز مبادايي كه خودش هم نمي داند كي از راه خواهد رسيد مهيا نمايد"
بدون آنکه نیاز باشد مدعی وامدار به خودش ز حمت بدهد و بگوید که ریشه وعامل تحریم ها چیست؟ چون حق ندارد بطور ر یشه ای با مسایل  برخورد کند .چونکه نباید به نقش و اهداف نظامی هسته ای اشاره نماید. چون آن موقع نمی تواند با ورونه گویی کردن دفاع از پروژه ی هسته ای کند و آن را اینگونه به  حساب مردم بگذارد که آشکارا از طریق  تحریم های آمریکا  مورد تهاجم تحریم ها قرار گرفته اند:
"آخر از همه، بايد از تلاش بسيار نمايان غربي ها براي بحراني كردن روابط مردم و نظام در ماه هاي گذشته هم چيزي بگوييم. زماني آمريكايي ها در اين باره كه بگويند هدف تحريم هاي آنها مردم ايران است، بسيار احتياط مي كردند و همواره تاكيد داشتند كه تحريم ها به نحوي سازماندهي مي شود كه هوشمند باشد و به مردم عادي درايران آسيب نرساند. اكنون اما آن ملاحظه كاري كنار گذاشته شده است. نه آمريكايي ها و نه بويژه اسراييلي ها هيچ در اين باره كه بگويند اولا اين بار هدفشان از تحريم تغيير رژيم است نه برنامه هسته اي و ثانيا در اين تحريم ها مستقيما زندگي مردم را هدف قرار داده اند احتياط نمي كنند. دقيق اگر باشيم اين هم يك مدل از ارتباط گيري با مردم ايران است. ارتباط از طريق فشار با اين توهم كه مردم ايران متوجه نخواهند شد كه چه كسي براي به هم ريختن زندگي آنها تلاش مي كند و كدام طرف خود را به هزار مشقت انداخته است تا در معيشت مردم خلل و نقصاني وارد نشود"
 چگونه است که قلم زن عضو حزب الله  یادداشت روز نویس نماینده وسخنگوی مردم شده واز جانب شان خطاب به آمریکا گفته که مردم ایران با طرح وتوطئه و سرمایه گذاری داخلی شما  نه سکولار ومخالف حاکمان نشده ، بلکه علاقه شان به انقلاب اسلامی نسبت به 10 سال پیش  بیشتر هم شده است .  سئوال است برای چه به جای اینکه همچون ولی وقیح علی خائنه ای نماینده و سخنگوی ملت شود وبرای شان تصمیم گیری کند . از طریق  یک همه پرسی آزاد نظر مردم خواسته نمی شود که  نظرشان در این مورد چگونه است؟ آیا مردم ایران  خواهان حکومت دمکراتیک سکولار می باشند یا نه اینکه خواهان ادامه ی حکومت فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف کنونی می باشند ؟ آنگاه از سوی مردم  این چنین قلم فرسایی کند:
" اكنون و پس از يك دهه چيزي كه مي بينند اين است كه نه فقط مردم ايران سكولار نشده اند و دلبستگي آنها به انقلابي كه اكنون در حال درنورديدن مرزهاي خاورميانه است كمتر نشده، بلكه تنها اتفاقي كه افتاده اين است كه سكولارهاي ايراني يا به همراه همسر محترمه در حصر خانگي هستند و مردم براي سرنوشت آنها تره هم خرد نمي كنند يا اينكه در اين كشور پهناور يك وجب جا هم براي آنها نبوده و به ناچار به آغوش بزرگترها و كارفرمايانشان در اروپا و آمريكا بازگشته اند و از پشت كيبرد عليه نظام جمهوري اسلامي سرسختانه مبارزه مي كنند!انتخابات مجلس نهم در ايران آزموني است براي اينكه يك بار ديگر به آمريكايي ها و به همه كساني كه آشكارا مي گويند مهم ترين اولويتشان متوقف كردن ايران است بفهماند، معقول ترين كار براي آنها اين است كه از سر راه اين ملت كنار بروند والا جز اينكه بي آبروتر از اين شوند كه هستند، اتفاق ديگري نخواهد افتاد.اكنون نگاه همه جهان به ايران است. مردم منطقه خاورميانه كه بار گران خروش عليه ديكتاتورها را بر دوش مي كشند چشم دوخته اند كه ببينند ملت ايران چگونه به آنها دلگرمي مي دهد. دشمني هم كه اين اواخر عجز و ناتواني اش او را به گسيل كردن تروريست به خيابان هاي تهران واداشته در انتظار است تا ميزان تاثر فشارهايش بر مردم ايران را بسنجد. مردم ايران يك بار در راهپيمايي 22 بهمن نشان دادند كه خوب مي دانند چگونه بايد در چشم دشمن خار فرو كرد، و حالا در انتخابات مجلس آن كار عظيم را به فرجام خواهند رساند. بدون شك، اگر ارزيابي غربي ها روز 13 اسفند اين باشد كه در اعمال فشار بر مردم ايران و تغيير ديدگاه هاي آنها هيچ توفيقي به دست نياورده اند، پروژه فشار به آخر خط خواهد رسيد و پس از آن گشايشي وجود خواهد داشت كه از هم اكنون حدس زدن ابعاد آن حقيقتا ناممكن است. از زدن اين ضربه آخر دريغ نبايد كرد"
در خاتمه اینکه همکار وهم قلم وهم لهجه  پاسدار شریعتمداری یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان در روضه خوانی مبسوط خود  که تلاش کرده است با آسمان وریسمان بهم دوختن ثابت کند که نه حاکمان در 33 سال گذشته مرتکب خطا نشدند، بلکه مردم هم قبولش دارند چونکه هر زمانی که مردم احساس کردند  که خطر وجود داشته خودشان با حضور در صحنه ی نمایشات خیمه شب بازی ها نیروی خطا کار را حذف کرده اند . برای همین  همانطوری که  ساندیس خوران روستا ها به شهر ها به خصوص تهران گسیل شدند و دست به تظاهرات چند ده هزار نفری در تظاهرات فرمایشی 22 بهمن زدند . آنگونه  که بر اساس خبر گزاری فرانسه از میدان آزادی  تهران در 22 بهمن تعداد 30 هزار نفر شرکت کرده بودند . ولی در تبلیغات داخلی به جای هزار از میلیون استفاده شد .چون در گزارشات خبری دروغ نامه ی کیهان صحبت از حضور ده ها میلیون نفردر راهپيمايي 22 بهمن گزارش شد  . اکنون که مدعی یادداشت روز نویس استناد به اینگونه شیوه ی خبر رسانی در  تظاهرات 22 بهمن کرده و  مدعی شده که مردم  نشان دادند كه خوب مي دانند چگونه بايد در چشم دشمن خار فرو كرد؟ حال بماند از منظر مردم دشمن  فرق دارد با دشمن مورد نظر حاکمان وحامیان وجارچیان و قلم بر دستان شان .چون دشمن مردم همان است که هرموقع روزنه ای برای حضورشان به وجود می آید سریع فریاد مرگ بر دیکتاتور نثارش می کنند. بهر حال آنگونه که مدعی یادداشت روز نویس  فاش کرده است که در نمایش خیمه شب بازی پس فردا 12 اسفند  حضور ساندیس خوران مشابه 22 بهمن می باشد .درادامه  نتیجه گرفته  است  اگر  چنانچه  بدلیل  تقلبات گسترده   ادعای حماسه سازی حضور دشمن شکن انجام گیرد ،موجب خواهدشد که ارزيابي غربي ها روز 13 اسفند اين باشد كه در اعمال فشار بر مردم ايران و تغيير ديدگاه هاي آنها هيچ توفيقي به دست نياورده اند و در مجموع به آخر خط رسیدن  پروژه فشار  و ضربه ی آخر منتهی می شود  و پس از آن گشايشي وجود خواهد آمد كه حدس زدن ابعاد آن ناممكن است.  یعنی  تأکید کرده که ساندیس خوران باید  با خضور دشمن شکن  خود از زدن اين ضربه آخر به دشمن دريغ نورزدند. برای اینکه نیاز است برای تدارک تقلبات گسترده دشمن شکن  در نمایش خیمه شب بازی  12 اسفند امکان عادی سازی  کردن وجود داشته باشد تا ضمن مشروعیت کاذب تراشیدن برای  رژیم فاشیستی مذهبی  کودتایی نا متعارف  از سوی دیگر  فضا ی تبلیغاتی برای خنثی کردن تأثیرات تحریم ها  و اعتبار دادن به پیگیری اهداف نظامی هسته ای وجود داشته باشد.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان  4 شنبه 10 اسفندماه سال 1390
ضربه آخر (يادداشت روز(