فلان فلان (گفت و شنود)
گفت: این فرو رفته توی منجلاب ، گویدرفیقش وی را دیده در خواب
بدون پوشش کت و شلوار ، برروی  ابرها بوده است سوار
وی که شده بودخیلی خوشحال ، بهش گفته ادامه بده شرح حال
گفته برگردن داشتی یه قلاده سگ ، سربازجو کلفت میشه گردنش رگ
گو ید غلط کردی مرا خواب دیدی ،یارو میگه تو خودت پستی وپلیدی
فلان خوردی که آمدی به خواب من ،گرنه من کاری ندارم با تو بد دهن
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: اردشير اميرارجمند مشاور فراري موسوي در مصاحبه با راديو فرانسه خطاب به اپوزيسيون گفته است؛ شكست 25 بهمن قابل پيش بيني بود و نبايد انتظار مي داشتيد كه مردم به صحنه بيايند.
گفت: خب! ديگه چي؟!
گفتم: چند گروه اپوزيسيون از جمله سايت بالاترين خطاب به او نوشته اند «از اول هم معلوم بود كه نفوذي وزارت اطلاعات هستي و ماموريت داري اپوزيسيون را سكه يك پول كني»!
گفت: وقتي هيچكس به سران فتنه محل نمي گذارد اين اميرارجمند حيوونكي چه تقصيري دارد؟!
گفتم: بالاترين خطاب به او نوشته «آقاي اميرارجمند شما كه وجود اين كارها را نداشتيد، .... خورديد كه خودتان را جلو انداختيد»!
گفت: عجب بي تربيت هايي هستند! خب! اميرارجمند هم بايد به آنها بگويد؛ شما هم ... خورديد كه از فراخوان 25 بهمن ما حمايت كرديد!
گفتم: چه عرض كنم؟! يارو به رفيقش مي گفت؛ ديشب تو را در خواب ديدم كه سوار ابرها هستي و رفيقش كه از اين تعريف جلوي ديگران خيلي خوشش آمده بود گفت؛ خب! خب! ديگه چي؟ و دوستش گفت؛ اما يك قلاده سگ به گردنت بود و طرف كه خيلي عصباني شده بود گفت؛ تو فلان خوردي كه خواب مرا ديدي؟! و يارو در جواب گفت؛ خودت فلان خوردي كه به خواب من آمدي!
گفت: سربازجوی رذل جاسوس ، دوباره خودش را کرده لوس
برای اینکه گوید هست فعال ، پرونده سازی میکنه این آشغال
گفتم : سربازجوی پلید دجال ، با اتهام  زنی و پرسش و سئوال
به سبک بازجویی زندان اوین ، باز   تعقیب کرده با توهین؟
گفت : سربازجوی شریعت ندار ، این جنایتکار دژخیم پاسدار
امیر ارجمند را کرده دنبال ، علیه اش برپاکرده قیل وقال
بهانه کرده فراخوان 25 بهمن ،محورش خوانده غزل خر در چمن
عربده کشیده این بی مخ شعبان ،گفته چرا کسی نیومد تو خیابان؟
لو داده توی بالاترین هست فعال  ، با کامنت گذاشتن وی را کرده دنبال
تا تواندعلیه امیر ارجمند کنه تبلیغات ،گویه وی هست نفوذی وزارت اطلاعات
گفتم : چرا این بد نام مأمور؟ با شیوه جاسوسی این منفور
حقایق وارونه  کرده و سانسور ، تا به خودش زده  باشد  سور
گفت: این فرو رفته توی منجلاب ، گویدرفیقش وی را دیده در خواب
بدون پوشش کت و شلوار ، برروی  ابرها بوده است سوار
وی که شده بودخیلی خوشحال ، بهش گفته ادامه بده شرح حال
گفته برگردن داشتی یه قلاده سگ ، سربازجو کلفت میشه گردنش رگ
گو ید غلط کردی مرا خواب دیدی ،یارو میگه تو خودت پستی وپلیدی
فلان خوردی که آمدی به خواب من ،گرنه من کاری ندارم با تو بد دهن