گفتوگوی خواندنی خبرنگاران فارس با
حجتالاسلام نبویان.مشایی ادامه خاتمی است/ پاسخ شاگرد آیت الله مصباح به «دیدید
گفتیم»های هاشمی.خبرگزاری فارس: شاگرد آیت الله مصباح یزدی و کاندیدای جبهه
پایداری در انتخابات مجلس نهم معتقد است که مشایی ادامه خاتمی است. او پاسخهای
جالبی به "دیدید گفتیم"های برخیها درباره احمدینژاد میدهد.11 اسفند 90
اگر حال وحوصله دارید کوتاه شده این گفتگوی
تبلیغاتی محور نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند را دنبال کنید تا بهتر بدانید آخوند
تمساح یزدی چه تولید کرده است وچه نوع مبلغان و با چه آرزوهایی دارد ؟ جالب است که دانشگاه ها وفارغ التحصیلانش را پس از این همه پاک سازی وانقلاب ضد فرهنگی و
یورش به خاک وخون کشاندن وطرح های گوناگون حوزوی و پادگانی وگورستانی اجرا کردن وطرح تفکیک جنسیتی را دنبال نمودن و دروس انسانی را تغییر دادن اما بازهم متهم کرده است که خروجی اش سکولاریسم است . از
سوی دیگر همچون مرشدش آخوند تمساح یزدی دوران کار گزاران و اصلاح طلبان را غیر
اسلامی معرفی کرده است . همچنین مشایی را ادامه دهنده ی راه خاتمی می داند که با
این حساب که آخوند نبویان آملی
که عضو جبهه ی متحد پایداری اصول گرایان وابسته به آخوند محمد تقی تمساح
یزدی است با این نظر که رحیم مشایی را ادامه دهنده ی راه خاتمی می داند
. غیر مستقیم تأیید کرده است که کلیه اتهاماتی که تا کنون به رحیم مشایی وجریان
متهم انحرافی درون دولت واردشده است اضافه
به اتهاماتی می شود که پس از کودتای 22 خرداد 88 به مدعیان اصلاح طلب زده شده است
. اکنون سئوال است که مدعیان دروغین اصلاح طلبانی که جزو نامزد نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم بازار
مکاره شده اند. اکنون باید جوابگوی باشند مقابل اینگونه اتهامات چه پاسخی دارند؟ یا اینکه برای چه نا مزد شده اند؟ مهمتر اینکه
با وجود اینکه در بازار مکاره دوره ی نهم امثال اینگونه آخوندها وهم فکر مشابه شان وجود دارند . اینان چگونه می خواهند از مطالبات مردم ایران چگونه دفاع کنند واز منافع ملی دفاع و
پشتیبانی کنند .مشروط بر اینکه تجربه ی 33 ساله هم در دسترس می باشد ؟
حجتالاسلام
والمسلمین دکتر سیدمحمود نبویان که از شاگردان برجسته آیت الله مصباح
یزدی و از اساتید مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی است، برای نهمین دوره انتخابات
مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده است.وی که از شاگردان آیت الله جوادی
آملی نیز بوده، در مقابله با جریان روشنفکری و تجدیدنظرطلبی، بارها سران این
جریانات را به پای میز مناظره دعوت کرده و با بسیاری از شاگردان سروش و برخی
روشنفکران مطرح مناظره کرده است.نبویان که اخیراً مجدداً از سروش برای مناظره
دعوت کرده است، میگوید: بارها آقای سروش را برای مناظره دعوت کردهام اما ایشان خودشان
گفتند که نمیپذیرند. اکنون گفته میشود ایشان به دلایل امنیتی قصد سفر به ایران و
مناظره را ندارد. بنده اعلام میکنم که حاضرم در تمامی دانشگاههای دنیا با ایشان
درباره سکولاریسم، مدرنیته و شبهات تجدیدنظرطلبانه درباره مبانی اصیل اسلام مناظره
کنم.برای آشنایی بیشتر با حجتالاسلام دکتر نبویان و اطلاع از برنامههای
وی برای مجلس نهم، با وی به گفتوگو نشستیم که متن کامل آن در ذیل میآید: من فکر میکنم بیش
از ۹۰ درصد
مدیران جامعه ما را خروجیهای دانشگاهها تشکیل میدهند. اگر
بگویید اینطور نیست، بنده میشمارم؛ میگویند همه آخوند
هستند، خب راست میگویند (خنده) رهبر که آخوند است، رئیس جمهور
که آخوند است، وزرا که آخوند هستند، معاونان ورزا که آخوند هستند، مدیران کل،
رؤسای شرکتها، اساتید دانشگاهها هم همینطور. شما ببینید! اکثریت مدیریت کلان
کشور و تقریباً تمام مدیریت میانی کشور دست خروجیهای دانشگاههاست. این مقدمه
دوم.مقدم سوم؛ یک دانشجو که وقتی از دانشگاه خارج
میشود، اکثریت مدیریت مملکت من و تو میشود، هرچه معرفت به او میآموزانیم، معرفت
سکولار است؛ معرفتی است که غیردینی یا ضددینی است.ما در
روانشناسی چه چیزی به بچههای خودمان آموزش میدهیم؟ معلوم است که تئوری امام
صادق(ع)(خنده). در اقتصاد چه؟ در جامعه شناسی، مدیریت و علوم سیاسی
چه؟ علوم تجربی را که اصلا حرفش را نزنید.پس هر چه که
ما میآموزانیم، یا ضداسلامی است یا غیراسلامی. خب
خروجی دانشگاه چه میشود؟ خب بعضیها که شغل نمیگیرند، بضعیها هم که شغل گرفتند،
میشوند اکثریت مدیران مملکت من و تو. یک مدیر هم که میخواهد تصمیم بگیرد، بر
اساس داشتههای معرفتی خود تصمیمگیری میکند. خب داشتههای آنها یا ضداسلامی است
یا غیراسلامی، بنابراین نتیجه میشود اینکه کشور دست مدیرانی است که اسلامی
نیستند، پس چگونه این نظام میخواهد به اهداف خود برسد؟میخواهم چند خاطره برای
شما نقل کنم. من معمولاً کارم میگیرد و بیخود یا باخود دانشجویان گول بنده را میخورند(خنده) برای تدریس طرح ولایت در آبعلی بودیم. میان کار
مسائلی پیش آمد، من هم که سید هستم، زدم به سیم آخر و گفتم میخواهم بروم. هرچه آن
مسئول گفت چرا این کار را میکنید، گفتم مگر آدم قحطی است، بروید یک نفر دیگر را
بیاورید. برای من هم قحطی مکان نیست. این مسئول حریف من نشد و گفت که حداقل
از حاج آقا(آیتالله مصباح یزدی) خداحافظی کن! ما رفتیم برای خداحافظی. ایشان
نقطه کور ما را میدانست. خدمت حاج آقا رفتیم، ایشان خاطرهای را نقل
کردند که برای من بسیار درسآْموز بود که اگر از ابتدا این نوع تفکر را میداشتیم،
کشور به کجا که نمیرسید.ایشان گفتند قبل از من هنوز مصباح نشده بودم
و به این درجات علمی نرسیده بودم و خدمت علامه طباطبایی درس میخواندم. سه دانشجو
به من زنگ زدند و خواستند به تهران بروم و برای آنها تفسیر بگویم.حالا قبل از انقلاب، با اتوبوس عهد بوق، جادههای آن زمان، آنهم
برای سه نفر. مشکل اصلی هم این بود که طلبههای درسخوان مطلقا یک روز درس
خود را رها نمیکنند.آیتالله مصباح میگفت آن روز دوشنبه بود که وسط
هفته بود و باید درسم را رها میکردم، لذا خدمت علامه طباطبایی رفتم و
ماجرا را استاد توضیح دادم.آیتالله مصباح میفرمود
من عین لفظ علامه یادم نیست اما محتوای آن این بود که واجب شرعی است که بروید.
گفتم استاد چرا تأکید دارید؟ چرا وجوب؟ استاد گفت دانشجو که فارغالتحصیل شد، یکی
میشود معلم، یکی میشود استاد دانشگاه، یکی میشود وزیر، یکی میشود معاون وزیر، اگر
دانشجو را بسازید، کشور را به دست گرفتهاید و ساختید. آیتالله مصباح میفرمودند دانشگاهیان میآمدند حرفهای علمی
و آکادمیک خودشان را مطرح میکردند، ما هم اندیشههای اسلامی را در حوزههای مختلف
میگفتیم. تولیداتی داشتیم که برای تصویب
و تدریس در دانشگاهها به شورایعالی انقلابی فرهنگی فرستادیم اما اعضای شورا گفتند
که این مطالب به درد سطل آشغال میخورد و اتفاقاً آن تولیدات را به سطل اشغال
ریختند. چه کسی در آنجا بود؟ دکتر سروش بود که عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.از
عجایب روزگار این است که یک اصفهانی به آدم ناهار بدهد(خنده). دکتر
آقاتهرانی به من زنگ زد و گفت ناهار بیایید منزل ما. ما رفتیم و دیدیم آیتالله
مصباح و چند نفر دیگر نشستهاند. اولین جلسهای بود که من 3 ساعت و نیم کنار حاج
آقا نشستم. ایشان املا میکرد و ما کلمه به کلمه مینوشتیمع البته ایشان خیلی زرنگ
هستند و میگفتند که اینها یقیناً این طرحها را اجرایی نمیکنند، منتها باید طرح
را ارائه کنیم که آنها نگویند ما درخواست کردیم اما شما ارائه ندادید.این طرح ارائه شد و ما یک نفر را فرستادیم که رفت در یک نهادی
که نمایندگان وزارت علوم و وزارت بهداشت حضور داشتند، گفت طرح ما این است، آنها هم
انگار یک نگاه عالم اندر جاهل به او کردند و گفتند 180 کشور دنیا میخواهند
دانشگاه را یک جور اداره کنند، شما میخواهید یک جور دیگر اداره کنید؟!* فارس: یعنی شما هیچ نقطه مثبتی در این 32 سال بعد از
انقلاب نمیبینید؟- نبویان: من در حوزه علوم میگویم. وگرنه واقعاً در بسیاری از حوزهها
نظام موفق بوده است. در حوزه تکنولوژی واقعاً نظام موفق است. نظام ما اینقدر
برکت دارد که باورکردنی نیست. ما کجا و فضایی شدن کجا؟ ما کجا و
نانوتکنولوژی کجا؟ ما باید خودمان آسیبشناسی کنیم که آسیبها کجاست؟ والا موفقیتهای کشور قابل قیاس با ضعفها نیست.* فارس: سؤال من هم در رابطه با همان اسلامی
شدن بود؟ آیا در این 32 سال بعد از انقلاب اسلام در جامعه نهادینه نشده است؟- نبویان: نشده
است. شما وضعیت حجاب در جامعه را ببینید. رفتار بین زن و شوهر در خانواده را
ببینید.در زمان دوم خرداد در یک دانشگاه در شهر
بابل سخنرانی داشتم. یک نفر آمد و گفت که شما دیدید که اسلام دیگر جواب نمیدهد، از
افتخارات اسلام این است که برای حتی حیوانات حق قائل است. تمام حقوقی که ما برای
حیوانات قائلیم، در اعلامیه حقوق بشر آمده است(خنده)نوشته انسان حق مسکن دارد، خب حیوان هم حق مسکن دارد. حق
تغذیه مناسب دارد، حیوانات هم این حق را دارند.*
فارس: حاجآقا! پس نقش ولی فقیه در اینجا بهعنوان مدیر جامعه اسلامی چه میشود؟- نبویان: وقتی
مدیر دستور دهد اما کسی اجرا نکند، چه؟ حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند "لا
رَأْیَ لِمَنْ لا یُطَاعُ"، میفرماید من دستور میدهم اما اجرا نمیشود.آقای مصباح میفرمود در زمان دوم خرداد چندین بار شاهد بودم که
حضرت آقا میفرموند آقای معین! از تو میخواهم که دانشگاهها اسلامی شود.آیتالله
مصباح میفرمود بعد از اینکه آقا چندین بار این موضوع را مطرح کردند، آقای
معین یک روز آمد و گزارش داد که در دانشگاهها پارک ساختیم و از این حرفها.* فارس: به نظر میرسد جبهه پایداری در تهران تبلیغات
ضعیفی داشته؛ قبول دارید؟- نبویان: ضعیف نیست؛ صفر است. من حتی یک بَنِر از جبهه پایداری ندیدم. البته
یک مبلغی را از ما گرفتند.*
فارس: نفری ۱۰
میلیون تومان؟- نبویان: بله،
البته من 10 میلیون ندادم، بلکه ۵
میلیون تومان پرداختم. * فارس: حاج آقا شفاف
بفرمایید از کجا آوردید؟- نبویان: راستش
را بگویم، یکی از دوستان طلبه ۵
میلیون تومان وام گرفته بود که من این مبلغ را از او قرض گرفتم.ما
که نفهمیدیم این ۵ میلیون را کجا خرج کردند،
بالا نکشند، خوب است.(خنده)* فارس: در
مناظره شما با آقای علی مطهری مباحثی درباره خمس 450 میلیونی آقای محصولی
مطرح شد که گویا درست در رسانهها منتقل نشده است. موضوع چه بود؟-
نبویان: اگر اجازه بدهید، من یک گزارش اجمالی از این
مناظره را خدمت شما شرح دهم. من از آقای مطهری گله دارم.
ایشان آقازاده است اما شهید مطهری اینگونه نبودند، اولاً چرا اخلاق اسلامی رعایت
نمیشود؟ چرا یک شخص به خودش جرأت میدهد به یک نفر دیگر توهین کند و دانشجویان
را اراذل و اوباش بخواند و یا بگوید شما دنبال دنیا و منافع هستید و آلت دست
شدهاید؟ اینها درست نیست.آقای مطهری به من میگفت جای شما
در مجلس نیست. من اشکالی به او وارد کردم که من و تو وقتی وارد مجلس میشویم، برای
این است که جامعه را پیشرفت بدهیم، گفت بله؛ گفتم این پیشرفت چه معنایی دارد که تو
میخواهی جامعه را به آن سمت ببری؟ تو اگر مبانیات را درست نکنی، چه قانونی
را میخواهی وضع کنی؟ آقای مطهری گفت مجلس جای این حرفها نیست، من هم گفتم پس جای
این است که برویم پشت تریبون و به این و آن توهین کرده و علیه دیگران فحاشی کنیم؟من
از خود آقای محصولی هم این موضوع را پرسیدم، گفت اصلاً پولی در کار نبود، این پول
برای ۱۰ سال قبل
بود و الان ربطی ندارد.* فارس: در این دوره از
انتخابات شاگردان آیت الله مصباح یزدی بعد از درس و بحث وارد عرصه عمل و کارهای
اجرایی شدهاند. آیا آیتالله مصباح در این زمینه توصیه کردند؟- نبویان: خیر.
آیتالله مصباح یک فرمایش کلی دارند که هر کس میتواند به نظام و اسلام و رهبری
خدمت کند، تکلیف شرعی دارد * فارس: علیرغم اینکه
حضرتعالی یک چهره برجسته علمی در کشور هستید، برای مردم به طور کامل شناخته شده
نیستید لذا میخواستیم چند سؤال درباره خودتان بپرسیم تا کمی بیشتر مردم با شما
آشنا شوند. اول اینکه چند ساله هستید؟- نبویان: من
متولد سال ۴۴ هستم و ۴۶ سال دارم.*
فارس: چند سال است عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی هستید؟- نبویان: از
سال ۷۹.*
فارس: یک سابقه و رزومهای از خودتان ارائه میفرمایید؟- نبویان: من
متولد شهرستان بابل هستم. دبستان و راهنمایی را در بابل خواندمع سوم راهنمایی که
بودم، انقلاب شد، خانواده من مذهبی بود و اخوی ما
توسط ساواک دستگیر شد. چندباری هم بنده به همراه اخوی در راهپیماییها شرکت
میکردم. آن موقع آنجا چپها زیاد بودند. ما صبح تا ظهر کلاس میرفتیم و
عصرها سر چهارراهها بحث میکردیم.مقدارکی هم در جبهه حضور داشتم تا اینکه طلبه
شدم و یک سال و اندی تهران بودم که 6 ماه در مدرسه آقای مجتهدی درس میخواندم. بعد
به شهرستان خودمان که یک حوزه بسیار قوی در آنجا تأسیس شده بود، منتقل شدم و تا حد
کفایه خواندم و درس هم میدادم تا اینکه آقای مجتهدی گفتند که باید برگردی، من هم
برگشتم. سال ۷۴ به قم رفتم و سال ۷۵ به طور جدی وارد مؤسسه امام
خمینی (ره) شدم و در سال ۷۶
وارد بحثهای جدی دانشجویی شدم و در دوره دوم طرح ولایت دانشجویی با نظر آیتالله
مصباح به دورههای طرح ولایت رفتم.بعد از اینکه ارشد را تمام کردم، ۲-۳ سالی فاصله افتاد تا اینکه در
سال ۸۶ دکترای فلسفه از مؤسسه
دریافت کردم. همان روزی که دفاعیه دکترا داشتم، روز معارفه من نیز بود.قبل
از سال ۷۴ مقام معظم رهبری در دیدار
با اعضای خبرگان فرمودند مجلس خبرگان رهبر را انتخاب میکند و پرچم نظام دست ولی
فقیه است. شماها باید شبهات را رفع کرده و نظام سیاسی اسلام را تبیین کنید.
دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری دو تا کارپرداز مالی و فرهنگی دارد که کارپرداز فرهنگی
در این زمینه مأمور شد که مرکز تحقیقاتی تشکیل دهد. زمانی که
آیتالله یزدی دبیر مجلس خبرگان شد، به آقای آملی لاریجانی گفت که مسئولیت مرکز
تحقیقات را بپذیرد. آقای لاریجانی هم این کار را به بنده سپرد.مرکز
تحقیقات به لحاظ چارت تشکیلاتی کمتر از گروه پژوهشی است. ۳ گروه پژوهشی یک پژوهشکده را
تشکیل میدهد و ۳ گروه پژوهشکده یک پژوهشگاه
میشود.* فارس: حاج آقا! بحث مجلس خبرگان را
مطرح کردید. اخیراً مطلبی از قول مقام معظم رهبری مطرح شده مبنی بر
اینکه مجلس خبرگان بر شرایط رهبری نظارت دارد و نمیتواند در جزئیات عملکرد
وارد شود. برخیها این موضوع را دستمایه جوسازیهای خود قرار دادهاند. نظرتان در
این باره چیست؟- نبویان: قانون
اساسی مجلس خبرگان را مؤظف به احراز استمرار و تداوم شرایط رهبری کرده است، در
هیچ جای قانون اساسی نیامده که مجلس خبرگان حق نظارت بر ولیفقیه دارد. فرق
است بین نظارت بر رهبری و احراز شرایط رهبری در ولی فقیه.میتوانند
بگویند که رهبری به این دلایل دیگر عادل نیست اما نظارت بار حقوقی و لوازمی
دارد، لذا رفتند خدمت مقام معظم رهبری که ایشان هم آن موضوع را به همین موارد
قانونی استناد کردهاند.* فارس: اخیراً هم
آقای ... در صدا و سیما گفته بود که فقها باید مطمئن شوند که مقام
معظم رهبری کشور را فقهی اداره میکنند یا نه، یعنی میتوانند از رهبری
سؤال کنند منبع فقهی، ادله و منابع تصمیمات رهبری چیست!- نبویان: ابتدا
من صحبتم را تکمیل کنم. پس رهبری دست همه را برای بررسی شرایط باز گذاشتهاند،درضمن
مجلس خبرگان کمیسیونی دارد که مؤظف است استنباط کند که آیا رهبری شرایط لازم را
داراست یا نه. یعنی به معنای عرفی دارد نظارت میکند. خیلی وقتها هم اعضای
این کمیسیون به دیدار رهبری میروند و با ایشان بحث میکنند که مثلاً اینجا چرا
این کار را کردید؟ * فارس: انتقاد به رهبری
منافاتی با ولایتمداری ندارد؟- نبویان: این
موضوع برای کسی است که به یقین رسیده که کاری که رهبری میکند، به آن انتقاد وارد
است. ممکن است از روی جهل مرکب به این یقین برسد. گفت ندانم که ندانم اما یقین
دارم اما فکر میکنم این انتقاد، خدمت به رهبری خواهد شد.اما
بنده معتقدم اشاره رهبری برای من حجت است. *
فارس: حاجآقا! آقای مشایی بالاخره حاضر به مناظره با شما نشد؟- نبویان: معتقدم فکر
آقای مشایی تداوم فکر اصلاحات است. من مدتی روی افکار آقای مشایی کار کردم، دیدم
تصدیق پلورالیسم و اومانیسم است که این افکار همان افکار خاتمی و سیر اصلاحات
بوده و حرف جدیدی نیست. الان هم که میبینیم بین
مشایی و اصلاحطلبان سازش صورت گرفته، حتماً سرّی دارد چراکه از قدیم گفتند
کبوتر با کبوتر، باز با باز. باید یک قرابت فکری بین اینها باشد.بعد از انتقادهای
دوستان ما به اظهارات مشایی، آقای احمدینژاد اعلام کرد این شیوه
برخورد نیست و آقای مشایی متفکر است و فکری را ارائه داده است.
از همینرو بنده به صراحت گفتم اگر آقای مشایی ادعا میکند که صاحب فکر، نظر و
ایدئولوژی است، بهتر است در دیدگان افکار عمومی به پای میز مناظره بیاید ولی جوابی
ندادند تا اینکه یک روحانی گفت من حاضرم مناظره کنم که این جای گلایه
دارد، چراکه کمی تأمل نمیکند که شاید مشایی بخواهد دو روحانی را به جان هم
بیندازد.نکته دوم اینکه فرضاً اگر من در مناظره با این روحانی غلبه کردم،
آقای مشایی میگوید من که به مناظره نرفته بودم، او ضعیف بود.اگر مشایی متفکر است،
چرا مناظره نمیکند؟ البته یقین داشتم که حاضر به مناظره نمیشود، چون معتقدم
مشایی تداوم اصلاحات است و من خودم آقای خاتمی را به مناظره دعوت کردم اما او
حاضر به مناظره نشد، آقای سروش و دیگران هم به مناظره نیامدند. *
فارس: حاجآقاً آقای مشایی، و سروش و شریفزاده که یادداشتی نوشت و افکار مشایی
را تشریح کرد، ابتدا میگویند اعتقادی به پلورالیسم نداریم ولی حرفی که میزنند
به پلورالیسم میرسد. جالب است که همه اینها به یک شعر مولوی استناد میکنند که
"هرچه میخواهد دل تنگت بگو". فکر کنم ریشه انحراف در شعر مولوی است.
این شعر مشکلی دارد حاج آقا؟- نبویان: نه؛
مشکل در برداشت این افراد از این شعر است.*
فارس: حتی در کتابهای درسی ما این شعر آمده است که "هیچ
آدابی و ترتیبی مجو، هرچه میخواهد دل تنگت بگو".
اینها میگویند این شعر یعنی شریعت را کنار بگذاریم و به طریقت بپردازیم.-
نبویان: البته من اهل شعر نیستم اما چند نقد به این حرفها وارد است. اولاً مغالطه
شخصیتطلبی است. مولوی میگوید، خب ؟* فارس: در صورت کسب
رأی مردم و ورود به مجلس، آیا فعالیتهای مطالعاتی و تحقیقاتی خود را ادامه خواهید
داد؟- نبویان: چون
آرزو بر جوانان عیب نیست، من هم این آرزو را دارم. ما نباید
از کارهای تحقیقاتی و مطالعاتی فارغ شویم. تا چه زمانی میشود از کیسه خورد؟ باید
مؤظف باشم که حداقل در روز ۲
ساعت مطالعه کنم.* فارس: مقام معظم رهبری در سفری که به
قم داشتند، تأکید کردند که حوزههای علمیه باید از مؤسسه آموزشی پژوهشی امام
خمینی(ره) الگو بگیرند. آیا از این الگو میشود برای دانشگاههای کشور استفاده
کرد؟- نبویان: خیلی میشود استفاده کرد،
البته الگوی کاملی نیست و من هم نقد دارم اما خیلی میشود از این الگو
در دانشگاهها استفاده کرد، البته مدیر باید معتقد باشد.*
فارس: شما مجلس هشتم را نسبت به مجالس گذشته چطور ارزیابی میکنید؟- نبویان: بنده
سیاسی نیستم و واقعاً نمیتوانم.* فارس: در حوزه
خودتان یعنی اسلامیسازی جامعه و دانشگاهها ارزیابی کنید!-
نبویان: در این زمینه در هیچ دورهای از مجلس کاری انجام نشده است. این
مشکل اساسی است.* فارس: به نظر شما این احمدینژاد امروز
همان احمدینژاد سال 84 است، یعنی تفکرات امروز او در گذشته ریشه داشت؟ یعنی یک
خطی بود که زاویه کمی داشت و الان این زاویه بیشتر شده یا نه احمدینژاد 84
بعدها زاویه پیدا کرد. چون برخی میگویند این
احمدینژاد همان احمدینژاد سال 84 است و هیچ تفاوتی با آن موقع نکرده، آن موقع
برای کسب رأی آنگونه موضع میگرفته است والا نوع نگاهش به مسائل کلان در همان سال
84 همانی است که الان دارد.- نبویان: اولاً
که احمدینژاد صادق بوده و هست، حتی در دفاعی که از مشایی میکند که البته دفاع
غلطی است و ما آنرا قبول نداریم. این دفاع از فکر دوگونه است؛ یکی این است
که علم دارم که این فکر ضداسلامی و فاسد است و خودم هم به آن معتقدم،
مثل یک اصلاحطلب که از یک اصلاحطلب دیگر دفاع میکند.
مثلا حجاریان از خاتمی دفاع میکند اما یک زمان من معتقدم که اینکه میگویند
فاسد است، فاسد نیست، این فرد آدم فاسدی نیست بلکه متقی است و دیگران به او
تهمت میزنند. این دو نگاه با هم متفاوت است و معتقدم نوع نگاه احمدینژاد در دفاع
از مشایی از نوع نگاه دوم است. من این را خصوصی و عمومی به احمدینژاد گفتم. چرا احمدینژاد
اصرار دارد بگوید مشایی نماز شبش ترک نمیشود؟ چرا به این موارد استناد میکند؟ این
موضوع به این معناست که آقای احمدینژاد بنمایه فکری و تصمیمگیری و داوریاش،
دینی است. آقای احمدینژاد الان دارد از یک فکر غلط و فاسد دفاع میکند اما فکر میکند
که فکر فاسدی نیست که در هر دو صورت یک خروجی دارد اما خطر آن از آدم فاسد
کمتر است و البته ثابت میکند که احمدینژاد از ابتدا سالم بوده است.حالا
بعد از خانهنشینی احمدینژاد "دیدید گفتیم"ها زیاد شد. یک سؤالی در
این زمینه مطرح است که میگویند آقای هاشمی نامه داد و از ابتدا میدانست
ضدولایت فقیه است اما رهبری نمیدانست، پس هاشمی تشخیصش قویتر است.تحلیل
من این است که اسلام حکومت دارد یا نه، میگوییم بله دارد. قرآن
میگوید دست دزد را قطع کنید که اجرای این حکم قرآن نیاز به نیروی نظامی و انتظامی
میخواهد. حالا آیا طرف واقعا دزدی کرده است؟ پس قوه قضاییه میخواهیم
که این را تشخیص دهد. خوب شد من و تو زمان صدر اسلام نبودیم. طلحه و
زبیر همطراز امیرالمؤمنین بودند. حضرت امیر سردار سپاه اسلام بود
و طلحه و زبیر هم بودند. حضرت امیر برای اسلام زحمت کشید، طلحه و زبیر هم زحمت
کشیدند. پیامبر از حضرت امیر تعریف کردند، از آنها هم تعریف کردند.خب سؤال!
پیامبر از طلحه و زبیر به عنوان مدیران حکومت استفاده کند یا نه؟ ممکن است اینها
فردا فاسد شوند!مدیر موفق آن است که بتواند از همین انسانهای غیرمعصوم استفاده
کند و اهداف خود را پیش ببرد. پیامبر از همین انسانهای غیرمعصوم استفاده کرد و
توانست تمدن بزرگ اسلامی را بسازد.این بزرگترین هنر یک مدیر است.آیا مقام معظم
رهبری میدانست احمدینژاد مشایی دارد؟ بله میدانست. پس چرا آنقدر دفاع کرد؟ جواب
این است که در دوران دوم خرداد و کارگزاران هیچ جایی از اسلام نبود که مورد
حمله قرار نگرفته باشد. به قرآن، توحید و همه چیز حمله کردند.
مثلا هجمه کردند که عمر ۹۵۰
ساله حضرت نوح در قرآن محال است و مراد قرآن قبیله حضرت نوح است اما چرا میخواستند
این مورد را بزنند؟ کسی که نمیتواند ۹۵۰
سال عمر کند، ۱۱۰۰ سال هم نمیتواند عمر کند.آقا
گفتند نگران بودند که مقامات دولتی در خارج که میروند، چه میخواهند بگویند. آقا
در دوره اول احمدینژاد میگویند که قطار انقلاب به ریل بازگشت، یعنی قطار انقلاب
در دوران دوم خرداد از ریل خارج شده بود. خب چه کسی میخواست جلوی این سیل بایستد؟*
فارس: حاجآقا! جریان انحرافی را خطرناکتر میدانید یا جریان فتنه را؟-
نبویان: جریان فتنه خطرناکتر از جریان
انحرافی است و انحراف هم ادامه فتنه است.*
فارس: شما به تمام اعضای لیست جبهه پایداری در تهران رأی میدهید؟- نبویان: علامه
مصباح یزدی لیست جبهه پایداری را ترجیح دادهاند، لذا بنده نیز به این لیست رأی
خواهم داد.* فارس: بحث مناظره
شما با آقای دکتر سروش در برخی مقاطع بسیار جدی شده بود اما او میگوید از ترس
بازداشت شدن به تهران نمیآید، شما چه راهکاری
برای مناظره دارید؟- نبویان: از
سال ۷۳ حضرت علامه مصباح یزدی از
وی برای مناظره دعوت کرد اما وی نیامد. آن دورانی که ایشان در ایران بودند، بارها
تقاضای مناظره کردم اما نپذیرفت. صریحاً به من گفت من آماده مناظره
به هیچ کس نیستم. الان هم اگر نمیخواهد به ایران بیاید، من حاضرم در هر جای دنیا
با سروش مناظره کنم. اصلاً چرا یکی از شاگردهای او حاضر به مناظره نمیشود؟