دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 4 اسفند ماه سال
1390
"خطر آنجاست که حاصل این سیاست سازشکارانه ی 10 ساله ی غرب به
خصوص آمریکا که معامله وحشت نامیده شده موجب شده است که حاکمان ایران بیشتر تلاش
برای دست یابی به سلاح هسته ای کنند ومنطقه را بیشتر نا آرام نمایند . از سوی دیگر
هرچه از درون ضعیف تر می شود . برای انتقال بحران به برون مرز فعال تر می شود
وباافزودن اقدامات تروریستی هم ناامنی منطقه را بسط و گسترش می کند و تلاش می کند به راه اندازی
جنگ دیگری با اشراییل شود تا که بتوانند هم از بحران هسته ای عبور و هم باج گیری هسته ای کنند"
اعتراف آشکار به برگردان مذاکرات ماراتونی هسته ای
شده است . چون اذعان شده دو طرف در
تمام اين مدت 10 سال در حال انجام نوعي «معامله وحشت» بوده اند. یعنی روشن گری عدم صداقت وشفاف سازی وپنهانکاری که منتهی به
فضای معامله وحشت شده است . اما گفته نشده دلیل واقعی این وحشت چیست؟ بالاخره یک
معمای لا ینحلی می بایست این وسط وجود داشته باشد که به جای شفاف سازی وجلب اعتماد
طرفین موجب بد بینی شده که مذاکرات تبدیل به معامله ی وحشت شده است . البته سئوال
است که طرف مقابل غربی که مورد مخاطب ملت ایران نیست . چونکه غرب از منافع خودش
دفاع کرده است . یعنی مماشات در راستای تجارت
اقتصادی ونفتی و باج گیری همراه با زد وبند در الویت شان بوده است . ولی حاکمان
ایران چی؟ اینان که با سیاست چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن تا توانستند از
نان توی سفره ی مردم ربودند و با باج دادن های کلان به غرب به خصوص روسیه وچین تلاش
کردند تا نظر و رأی شان جلب شود و بشود اهداف
پنهانی هسته ای دنبال شود .مهمتر اینکه مردم ایران چون نا محرم هستند ودانستن حق شان نیست .
بنابراین فقط سیاهی لشکر هایی هستند که نام شان بعنوان پشتوانه انرژی هسته ای حق
مسلم ماست مورد استفاده واقع شده است . بهرحال قلم بر دست یادداشت نویس مدعی خبره
ودارای 10 سال تجربه ی پیگیری معامله وحشت محورش چنین نظر وتحلیل داده است :
"اكنون
حدود يك دهه از آغاز چالشي كه پرونده هسته اي ايران نام گرفته مي گذرد. اگر
بخواهيم آنچه در اين يك دهه گذشته را در عبارتي كوتاه و با حداكثر دقت توصيف كنيم،
مي توان گفت كه دو طرف در تمام اين مدت در حال انجام نوعي «معامله
وحشت» بوده اند. اين اصطلاح شايد غريب جلوه كند ولي در واقع به
خوبي ماهيت منازعه راهبردي ايران و غرب درباره برنامه هسته اي را توصيف مي كند.
مقصود از معامله وحشت در اينجا اين است كه ديناميك دروني اين پرونده عملا از هيچ
قاعده و قانوني جز «توان يك طرف براي اعمال قدرت و ايجاد ترس در طرف مقابل» تبعيت
نمي كرده است به همين دليل در طول اين 10 سال هر يك از طرفين فقط
تا آنجا توانسته معادله را به نفع خود جابجا كند كه قادر بوده از موضع قدرت با طرف
مقابل سخن بگويد. اگر امتيازي در اين پرونده جابجا شده فقط ناشي
از ترس يك طرف (همواره غرب) از طرف ديگر بوده و الا هرگز منطق قانون و حقوق منجر
به كوچكترين جابجايي در اين معادله نشده است.در آغاز صورت مسئله اين بود كه ايران بايد در باره برنامه هسته اي اش
اعتمادسازي كند و معناي اعتمادسازي هم اين است كه ايران به تدريج كل برنامه هسته
اي بويژه غني سازي را كنار بگذارد. اين صورت
مسئله اكنون ديگر وجود خارجي ندارد. يك تعبير كه در
محافل استراتژيك آمريكا اخيرا به طور مكرر استفاده شده اين است كه آمريكا دريافته
برنامه هسته اي ايران متوقف شدني نيست وبه همين دليل تصميم گرفته به جاي گذشته
درباره آينده، و به جاي تاريخچه درباره اهداف آن مذاكره كند"
یادداشت
روز نویس در ادامه وارونه گویی آشکار کرده
است .زیرا که بر خلاف ادعای وی که غرب در
10 سال گذشته هرکاری می توانست برای مهار بر نامه ی غنی سازی ا ورانیم رژیم فاشیستی
مذهبی کودتایی نا متعارف کرده است ، نه اینگونه نبوده که در ست دست به اقدامات وارونه زد تا که شرایط ادامه پیگیری
اهداف هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی شتاب گرفتنش فراهم شود .زیرا که آمریکا ومتحدانش
به خصوص هم پیمانش انگلیس با همکاری حاکمان ایران به افغانستان وعراق تهاجم نظامی
کردند ودو دشمن حاکمان ایران را ساقط کردند وجای پای پاسداران را در این دو کشور
هموار نمودند تا آنجایی که عراق جولانگاه
سپاه قدس شد و تبدیل به حیاط خلوت حاکمان ایران گردید . بد تر اینکه مجاهدین که
پروژه ی هسته ای واهدافش را فاش کرده بود نه اینکه از سوی وزارت امور خارجه ی
آمریکا نامش بر توی لیست سیاه تروریست گذاشته شد و همچنان هم ادامه دارد . بد تر
اینکه هنگام اشغال نظامی عراق با وجود
اینکه مجاهدین اعلام بی طرفی کردند ب .مع الوصف قرار گاه ی شان مورد تهاجم جمگنده های آمریکایی واقع شد و این بمباران های هوایی 50 تشهید بر
جای گذاشت .سپس خلع سلاح شدند . تا که
بقول معروف برای حاکمان ایران تبدیل به
این ضرب المثل شود که گفته می شود کور از خدا چه می خواهد دو چشم بینا .این هدیه
ای بود که آمریکاییان به حاکمان ایران دادند. همین خطای اشغال افغانستان وعراق
از سوی آمریکا موجب شد عراق تبدیل به کانون
صدور تروریسم و بحران وارتجاع به منطقه ومداخله گری در امور داخلی کشور های
منطقه وهمسایه هایش شود .تا جایی که در دفاع ا ز پروژه ی هسته ای وعبور از بحران
از طریق سپاه قدس وحزب الله لبنان و سپس حماس تدارک دو جنگ 33 و22 روزه باا سراییل
طراحی و راه اندازی شد . ادامه ی این سیاست یا معامله ی وحشت یا دفاع از اهداف
هسته ای اکنون نه به سوریه رسیده است
،بلکه به هند وگرجستان و تایلند و جمهوری
آذربایجان با طرح اقدامات تروریستی کشیده شده است . بنابراین تصور نمی رود که دیگر
جای شک باقی مانده باشد که غرب به خصوص آمریکا هرچه می توانسته برای مهار وکنترل کردن غنی سازی اورانیوم کرده است که قلم
زن عضو حزب الله ورجا نیوز اینگونه ادعای وارونه اش را کرده است :
"در تمام موارد، غربي ها همه تلاش خود را براي جلوگيري از رسيدن
ايران به مرحله اي كه مستلزم تغيير معادله قدرت باشد كرده اند و بعد كه ديده اند
ظاهرا امكان موفقيت وجود ندارد و ايران از راهي كه مي رود بازنخواهد گشت به ناچار
خود را با وضعيت جديد وفق داده اند..بويژه اروپايي ها در يك دهه گذشته ادعا كرده اند كه هسته اي شدن ايران
حداقل منجر به 3 نتيجه اجتناب ناپذير خواهد شد.اول- در منطقه مسابقه تسليحاتي راه مي اندازد و ديگر كشورهاي
منطقه هم به دنبال ساخت سلاح هسته اي خواهند رفت.دوم- معاهده ان پي تي به پايان راه خود مي رسد.سوم- ايران چتر هسته اي خود را بالاي سر محور مقاومت در منطقه
خواهد گرفت و به اين ترتيب منطقه براي محور سازش به طور بي سابقه اي ناامن مي شود.مورد دوم در واقع فقط يك شعار توخالي است. مشكل غرب به هيچ وجه اين نيست كه
نگران بي محتوا شدن يا كاهش كارايي ان پي تي است كه اگر اينطور بود گوشه چشمي هم
به تل آويو مي انداخت؛ بلكه مسئله غربي ها اين است كه در كنار بقيه مدل هاي كلاسيك
هسته اي شدن مانند مدل ژاپن، مدل كره و مدل آمريكا، مدلي منحصربفرد به نام مدل
ايران هم ظهور كند كه در قالب هيچ كدام از اين دسته بندي ها قابل تحليل نيست و
لاجرم بدل به مدلي يگانه خواهد شد كه بسياري از كشورها را به دنبال خود مي كشاند
بي آنكه براي هسته اي شدن نيازمند نقض ان پي تي يا تبديل شدن به يكي از اقمار
آمريكا باشند.، بلكه نگراني اصلي غربي ها اين است كه هسته اي شدن ايران ژئوپلتيك
منطقه خاورميانه را چنان دگرگون مي كند كه ديگر چاره اي جز تن دادن به الزامات
راهبردي پذيرش ايران به مثابه قدرت اول منطقه باقي نمي ماند. خصوصا براي اسراييلي ها نگران كننده تر از هر چيز، تركيب برنامه
هسته اي ايران با برتري منطقه اي است كه در اثر بيداري اسلامي منطقه بوجود آمده
است. اسراييلي ها مي گويند تا همين جا بهار اسلامي در منطقه امنيت آنها را به نحو
بي سابقه اي به خطر انداخته است. اين درسي
است كه ايران از تجربه 10 سال چالش هسته اي آموخته و طبعا براي ديدن نتيجه آن
ناشكيبا نخواهد بود. وقتي راه را درست انتخاب كرده ايد حتما به مقصد خواهيد رسيد."
در خاتمه اینکه قلم بر دست
یادداشت روز نویس بدون لکنت زبان از معامله وحشت یا مذاکرات 10 ساله هسته ای گفته است که حاصل سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی غرب با حاکمان ایران بوده است که غرب هم منافع خودش را برده هم تحریم را تحمیل
کرده است تا که امتیاز به حاکمان ایران داده باشد اهداف هسته ای غنی سازی اورانیوم
را دنبال کند وموجب ورشکستگی اقتصاد ایران ونهاد ینه کردن فقر همراه با سانسور
وسرکوب شود که در راستای بدلیل دفاع کردن از اهداف هسته ای بوده است .هم اینکه با
تهدید های مکرر حاکمان ایران منطقه نا امن
وبی ثبات کرده اند .درست است که سیاست های
تهدید آمیز حاکمان ایران وتلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای اش موجب تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان وعراق وبه نفع حاکمان ایران شد .
بعلاوه آمریکا تسلط بر منابع وذخایر نفت منطقه یافته است .ولی سایه ی شوم سیاست
صدور تروریسم وبحران وارتجاع به برون مرز رژیم بربر منش قرون وسطایی مهار وتغییر
نا پذیر شدت گرفته و موجب شده است که
منطقه ناامن شود. البته بازار مناسبی برای فروش تسلیحات نظامی وبستن قرار دادهای
بسیار کلان شده است . ولی همانگونه که قلم بر دست یادداشت روز نویس گفته است رژیم فاشیستی مذهبی
ایران با وجود معامله وحشت برنامه غنی سازی اورانیوم را ادامه داده است که نه عقب
گرد دارد ونه مهار شدنی است طوریکه وی
اذعان کرده موجب مشکل مضاعف برای غرب و اسراییل شده است . مشکل اول هسته ای ودارای
بمب اتمی شدن است و مشکل دیگر اذعان کرده از اولی مهمتر ووحشت آور تر برای غرب
واسراییل است .نقش رهبری جنبش بیداری اسلامی منطقه است . یعنی اعتراف آشکار کرده
است که حاکمان ایران هم اهداف هسته ای را
دنبال کرده است . هم به سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه پیری شده است که این
دخالت گری در عراق وسوریه ولبنان وافغانستان عریان
تر از سایر کشور های منطقه است . بهر حال خطر آنجاست که حاصل این سیاست سازشکارانه
ی 10 ساله ی غرب به خصوص آمریکا که معامله
وحشت نامیده شده موجب شده است که حاکمان
ایران بیشتر تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای کنند ومنطقه را بیشتر نا آرام نمایند
. از سوی دیگر هرچه از درون ضعیف تر می شود . برای انتقال بحران به برون مرز فعال
تر می شود وباافزودن اقدامات تروریستی هم ناامنی منطقه را بسط و گسترش می کند و تلاش می کند به راه اندازی
جنگ دیگری با اشراییل شود تا که بتوانند هم از بحران هسته ای عبور و هم باج گیری هسته ای کنند..
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 4 اسفند ماه سال 1390
دورنماي يك
دهه چالش (يادداشت روز)