جوجه تيغي (گفت و شنود)
گفت : سر بازجو شکنجه گر مردم آزار ، در این اوضاع خرت وخر و آشفته بازار
مجبورشده تا فاش کنه اصرار و  راز ، تا مثل آن جوج تیغی گریه  کنه زار زار
ناراحته روزگارش مثل رهبر واین مچل ، چون هیچکه حاضرنیست کندش بغل
گفت: چه خبر؟!
گفتم: يكي از مدعيان اصلاحات كه به انگليس پناهنده شده است مي گويد؛ اگر در ايران مانده بودم، بعيد نبود كه در انتخابات شركت كنم.
گفت: خب! چطوري؟!
گفتم: ايشان مي گويد؛ البته مي دانم كه شوراي نگهبان صلاحيت مرا تاييد نمي كرد.
گفت: حرف حساب زده! فهميده حقشه كه رد صلاحيت بشه!
گفتم: چه عرض كنم؟! يك جوجه تيغي گوشه اي نشسته و زار زار گريه مي كرد. پرسيدند چيه؟ چته؟! گفت؛ هيچكس حاضر نيست منو بغل كنه!
گفت: سرباز بازجوی سور زده به ابلس ،برای رد گیری سفر کرده به انگلیس
تا گفته  یک گمنام رقیب را کنه بهانه ، نامزد می شد اگر مانده بو د درخانه
البته از وی نقل قول کرده ،سربازجوی پلید ، اگر نا مزد می شدم مرا را نمی کرد ندتأیید
گفتم : چرا این بدنام در وارونه گویی مشهور؟نمی داند تحریم کردند حامیان رئیس جمهور
کنون چرا خود به خنگی زده سربازجوی منفور؟تا گوید ساندیس خوران حضور دارند پرشور
گفت : سر بازجو شکنجه گر مردم آزار ، در این اوضاع خرت وخر و آشفته بازار
مجبورشده تا فاش کنه اصرار و  راز ، تا مثل آن جوج تیغی گریه  کنه زار زار
ناراحته روزگارش مثل رهبر واین مچل ، چون هیچکه حاضرنیست کندش بغل