سئوال ساده ولی پر محتوا و روشنگر این است .چگونه دو جبهه ی مدعی اصول گرایی  کهحامی رهبر علی خائنه ای هستند و از سوی دو آخوند مورد تأیید وحامی وی  هدایت  وکنترل می شود . اما اکنون فاش شده است که در راستای ادامه ی جنگ قدرت وثروت مشغول زدن زیرآن یا سست کردن جبهه ی هم می باشند . اینان چگونه می توانند  پیگیر مطالبات مردم ایران ومدافع منافع ملی کشور باشد؟ آنهم باوجود اینکه  تجربه ی 33 ساله در دسترس است  که منتهی به شرایط کنونی شده است که کودتاگران حذف کنندگان رقیب مدعی اصلاح طلب  حال اینگونه مقابل هم صف آرایی کرده اند؟ مهمتر اینکه بر چه اساس معیار وضابطه ی معقول و منطقی می بایست که در این شوی فرمایشی نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند حضور یافت وتبدیل به هیزم آتش تنور تدارک دیده شده برای تقلبات گسترده ی دشمن شکن مورد نظر رهبر علی خائنه ای شد تا که همچون شرایط پش از کودتای 88   که قبل از اینکه شورای نگهبان دست نشانده  صحت وسقم این این نمایش تقلبات گسترده راتأیید کند . اما علی خائنه ای بر  سر منبرر فت واز شرکت بیش از 85%  مردم  و 40 میلیون آرای ریخته شده سخن گفت . یعنی آشکارا  نه صحه بر تقلبات گذاشت ، بلکه پاسخ منتقدان رقیب را آنگونه داد که پس از ضرب  وشتم و بازداشت ها وجان باختن ها تظاهر کنندگان معترض  همراه با  اجرای شوی نمایشی محاکمه ی  فله ای 100 نفره تلویزیونی بسر کردگی سر دژخیم ابوالقاسم صلواتی  و صدور احکام محکومیت ها با اتهامات بس سنگین  بود ودر ادامه  منتهی به حصر خانگی کروبی وموسوی بیش از یک سال شده است .  مشخص است که پس از نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند دوباره  رهبر دکوری ومترسکی علی  خانئه ای  وارد  بازار معرکه گیری خواهد شد واز حماسه سازی دشمن شکن 12 اسفند لغز و رجز خوانی های ضد آمریکایی و اسراییلی خواهد کرد که همراه با هتاکی واتهام زدن به تحریم کنندگان نمایش خیمه شب بازی 12 اسفند با چاشنی رهبریت جنبش بیداری اسلامی در منطقه ادعای مشروعیت کاذب می کند.   
«بعضي از گروهها يا افراد هستند كه در نتيجه تعيين مصاديق جبهه بحث دارند منتهي اينها طبيعتا نمي توانند آغاز كننده انشقاق باشند و اينها تابع جوي شدند كه جبهه پايداري راه انداخته بود. جبهه پايداري با گذاشتن شروط عجيب و عذرهاي نامربوط از همان ابتدا ضمن انكه از آبروي آقاي مصباح هزينه كرد به جاي آنكه به جامعتين كمك كنند سعي كردند با تعاريفي كه از بحث كانديداتوري خود داشتند در واقع پايه هاي جبهه متحد را سست كنند و ظاهرا هم در اين امر موفق شدند.»فرارو: يك فعال سياسي گفت: «به نظر مي رسد با اين تدبيري كه جبهه پايداري پيش رفتند و قصد ادامه آن را هم دارند در واقع آن بلايي كه آقاي احمدي نژاد نتوانست سر آقاي مصباح بياورد اينها بياورند و متاسفانه با جايگاه آقاي مصباح هم بازي خواهد شد بطوري كه اكنون ليست را پاي آقاي مصباح گذاشتند، نتيجه آن مي شود كه سقوط اين ليست سقوط جايگاه و شانيت علمي آقاي مصباح مي شود.»علي دوراني دبير كل ائتلاف آبادگران جهادي در گفتگو با فرارو گفت: «بعضي از گروهها يا افراد هستند كه در نتيجه تعيين مصاديق جبهه بحث دارند منتهي اينها طبيعتا نمي توانند آغاز كننده انشقاق باشند و اينها تابع جوي شدند كه جبهه پايداري راه انداخته بود. جبهه پايداري با گذاشتن شروط عجيب و عذرهاي نامربوط از همان ابتدا ضمن انكه از آبروي آقاي مصباح هزينه كرد به جاي آنكه به جامعتين كمك كنند سعي كردند با تعاريفي كه از بحث كانديداتوري خود داشتند در واقع پايه هاي جبهه متحد را سست كنند و ظاهرا هم در اين امر موفق شدند.»وي ادامه داد: «حالا اين اتفاق كه به جاي خود يعني اينكه توجه اضافه اي كه جبهه متحد به جبهه پايداري كرد و در واقع درخواست هاي التفات گونه اي كه نسبت به آنها داشت اگر اميدي بود كه آنها به جبهه متحد بپيوندند اشكالي نداشت اما وقتي كه ديگر اين امكان منتفي شده بود طبيعتا فقط منجر به اين مي شد كه پايه هاي جبهه سست شود و در واقع به نوعي با حيثيت جامعه روحانيت هم بازي شود.»وی گفت: «ضمن اينكه وقتي اين شرايط پيش آمد حداقل بايد جبهه متحد در مكانيسم تنظيم ليست خود دقت بيشتري مي كرد كه ليست توانمندتر و همه جانبه تري را به ميدان بياورد كه حداقل ضعفي كه با درخواست هاي متوالي از جبهه پايداري به ليست بسته شده بود اين ضعف را جبران كند. اما ديديم كه در مرحله تنظيم ليست هم به درستي عمل نشد و اين ليست هاي متفاوت به خصوص در تهران به دليل اين است كه جبهه متحد مهندسي خوبي نكرده و نتوانسته دل اكثريت اصولگرايان را بدست آورد.»اين فعال سياسي گفت: «گرچه در غياب اصلاح طلبان تعدد اين ليست ها محسناتي هم دارد يعني كمك مي كند كه انتخابات با شور و هيجان بيشتري انجام شود. ضمن آنكه هرچه مشاركت بيشتر شود چون بعضي از تندروها آراي سنتي دارند طبعا امكان راي آوري تندروهايي مانند كانديداهاي جبهه پايداري كمتر مي شود. از اين گذشته وقتي كه ليست ها متفاوت است، تفاوتهاي اين ليست ها وزن گروهها و مدعيان وزن بالاتر را مشخص مي كند كه در ادامه كار باعث مي شود آرايش سياسي نيروهاي اصولگرا منطقي تر و واقعي تر شود و با اين تعريف مجلس معقول تر و معتدل تري داشته باشيم.»دوراني درباره تاثير نامه آقاتهراني به آيت الله مهدوي كني بر به بن بست رسيدن جريان وحدت گفت: «اينها عذرهايي را مطرح مي كردند كه يا از روي تحليل ضعيف آنها درباره وقايع سياسي است و يا اينكه اين شروط به نوعي عذر نيامدن آنها بود و از همان ابتدا هم قصد وحدت با جبهه متحد را نداشتند و تنها به دنبال اتلاف وقت بودند و با جنگ و ديالوگ رسانه اي كه ايجاد كردند به دنبال اين بودند كه وزن رسانه اي خود را افزايش دهند و اين يك سناريويي بود كه متاسفانه جبهه متحد هم در پازل اينها قرار گرفت و با مباحث رسانه اي متقابلي كه داشت كمك كرد كه اينها به لحاظ رسانه اي و فضاي سياسي خود را جا بياندازند و گرنه اينكه اگر با اين فرض ببينيم كه اون شروطي كه آنها گذاشته بودند چيزي تعريف نمي شود مگر اينكه عذر نيامدن آنها باشد كه از ابتدا هم اين امر مشخص بود.»وي خاطرنشان ساخت: «به هر صورت كاش آن نامه سهم‌خواهانه زودتر منتشر مي شد و اگر جبهه پايداري نگراني اي از انتشار آن نداشت خود اين نامه را منتشر مي كرد و خوب شد كه حداقل در آستانه انتخابات اين نامه منتشر شد تا مردم با نگاه سهم خواهانه جبهه پايداري آشنا و متوجه شوند شروطي كه اين جبهه گذاشته تنها بهانه اي جهت گرفتن سهم بيشتر بوده است.»دوراني درباره اعضاي جبهه پايداري گفت: «اين كساني كه اخراجي دولت هستند تنها به خاطر آنكه از دولت طرد شدند الان خود را در جايگاه منتقد دولت قرار مي دهند. كدام يك از وزرايي كه از دولت بيرون آمدند و اكنون در جبهه پايداري هستند خودشان به خاطر مثلا اينكه انحرافي را در دولت ديدند استعفا دادند و بيرون آمدند؟ اصلا اينجوري نيست و هركدام را كه اخراج كردند آمدند گفتند كه ما با جريان انحرافي مشكل داشتيم. اگر با جريان انحرافي مشكل داشتيد چرا خودتان بيرون نيامديد؟ در واقع اين نان به نرخ روز خوري است و چون حالا بعضا انتقاد از آقاي احمدي نژاد و يا اطرافيان ايشان مي تواند بازار اينها را گرم كرده و راي برايشان بسازد به اين سمت رفتند و اصلا بعيد نيست كه اينها در انتخابات رياست جمهوري آينده از اعضاي ستاد آقاي احمدي نژاد و يا شخصي كه آقاي احمدي نژاد ازآن حمايت مي كند باشند.»