روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 3 شنبه 11بهمن ماه سال 1390
نقد و
بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی " پشت پرده حضور طالبان در قطر "
شاهد بودیم
چگونه با تهاجم نظامی به مجاهدین اشرف در 6و7 مرداد 88 و19 فروردین 90 منتهی به شهید ومجروح کرن وربودن تعداد زیادی از
مجاهدین اشرف شد و مرتکب جنایت جنگی علیه ی بشریت شدند . همچنین در سایه دشمنی با هم داشتن در ظاهر، اما طرح همکاری مشترک تهاجم نظامی افغانستان وعراق را به
پیش بردند .طوریکه رفسنجانی درخطبه نماز معه تهران به این همکاری اعتراف نمود. اما
اکنون از موضع ضد آمریکایی وقطر، طلبان متهم به تروریست شده واین دو کشور متهم به
همکاری با طالبان شده اند .چون تلاش برای هرگونه راه حل خاتمه دادن به جنگ خانگی
در افغانستان اگر چنانچه همچون عراق به
نفع حاکمان ایران نباشد منجر به شکست است و تبدیل به دیگی می شود که اگر برای
اینان نجوشد بهتر است که در آن کله سگ بجوشد.
رژیم بانکدار تروریست جهانی
که کارنامه ی بس ننگین وسیاه 33 ساله از نقض مستمر حقوق بشر و اقدامات تروریستی
قتل های زنجیره ای در داخل و برون مرز
دارد که شامل ربودن ومثله کردن مخالفان
ومنتقدان یا قصابی و سلاخی کردن درون خانه های شان در ایران یا در وین وپاریس و آلمان دارد. یا
اینکه درون خود رو در ژنو به رگبار بسته ودر ترکیه وارد خانه شده ودست به ترور زده
است . یا اینکه پای میز مذاکره در رستوران در آلمان از سوی تروریست های خریداری
شده حزب الله لبنان و همکاری تروریست های دیپلمات شده اعزامی از ایران دست به اقدام
تروریستی زده است وجای دیگر مرتکب اقدامات تروریستی انفجاری شده است . طوریکه در
این مورد جزو سرآمد کشورهای تروریستی شده
است . اکنون خیلی مسخره است که با فرافکنی کردن از موضع فرار به جلو طالبان متهم
به گروه تروریستی شده و قطر هم متهم به همکاری با طالبان تروریست شده است که چرا تلاش کرده کانال
ارتباط دیدار وگفتگوی مقامات آمریکایی با طالبان شود و با پرونده سفید کردن
که گویا حاکمان ایران دارای سابقه ی اقدامات تروریستی نیستند و با گروه های
تروریستی همکاری نداشته اند . سرمقاله نویس اینگونه طلبکارانه پیرامون این دیدار تحلیل داده است :
"قطر طي روزهاي اخير ميزباني
مذاكره ميان گروه افراطي طالبان و آمريكا را برعهده داشته است، مذاكراتي كه مقامات
آمريكايي از آن به عنوان كمك به استقرار صلح در افغانستان ياد كردهاند ولي ناظران
سياسي، اهداف اين مذاكرات را فراتر از موارد رسمي اعلام شده دانستهاند. براساس گزارشها، 8 نفر از اعضاي
ارشد طالبان مستقر در خاك پاكستان، وارد قطر شده و با چند مقام از وزارت خارجه
آمريكا به مذاكره پرداختهاند. نكته قابل تأمل، عدم دعوت از دولت كرزاي در اين
مذاكرات است. چندي قبل نيز اعلام شد طالبان در قطر دفتر سياسي داير كرده است كه
اين اقدام نيز قطعاً با هماهنگي آمريكا بوده است. - نخستين نكته اين است كه اساساً پذيرش مذاكره
با گروه طالبان، كه آمريكائيها همواره آن را گروهي تروريستي خوانده و به همين
بهانه در سال 1380 به افغانستان لشكركشي كردند، بارزترين نشانه شكست آمريكا در
حمله به افغانستان ميباشد. - نكته بعدي اين است كه عدم دعوت از دولت
افغانستان در مذاكرات، اين مفهوم را در بر دارد كه طرح مصالحه دولت كابل با طالبان
كه غربيها پشت پرده آن بودند عملاً به بن بست رسيده است و آمريكاييها ديگر اميدي
به آن ندارند. قرار بود شوراي عالي صلح افغانستان كه مجمعي متشكل از 70 نفر از
سياستمداران و رهبران قومي و قبيلهاي افغانستان است با طالبان مذاكره نمايد تا
بلكه اين گروه را به كنار گذاشتن سلاح و ورود به حكومت كنوني افغانستان ترغيب كند
كه با توجه به مسائل اخير، اين طرح به شكست انجاميده است"
جایی که سرمقاله نویس تماس رابطه مقامات
آمریکایی در قطر با طالبان پاکستان را تلاش تبلیغاتی ریاست جمهوری آمریکا دانسته
است. مگر ترفندهای تبلیغاتی دروغین با
چاشنی وعده های دروغ های سر خرمنی و وارونه دادن در زمان بر گزاری نمایشات خیمه شب
بازی هادر ایران سابقه ی 33 سال نداردکه
بصورت سریالی تکرار شده است؟.بنا براین معلوم است که چنین سیاستی هم موقع
انتختابات ریاست جمهوری آمریکا هم دنبال می شود .همانگونه که بر ادعا وادا واطوار
های ضد آمریکایی خمینی شیاد که چپ وراست پس از اشغال سفارت آمریکا کارکنان سفارتخانه
ا را متهم به جاسوسی می کرد و تهدید به محاکمه واعدام شان می نمود .در صورتی که
اینان زمان انتخابات جیمی کارتر دمکرات
تحویلنداده نشدند تا انتخابات به نفع
نامزد رقیب ریگان تمام شود. آنگاه تحویل
وی داد ه شد . البته چنین سیاست زد وبند بیش از 32 ساله با آمریکا در پشت پرده
ادامه داشته است . تا جایی که در سال 65 واوج جنگ وفریاد مرگ بر آمریکا سر دادن مک
فارلین مشاور امنیتی ریگان با کلت وکتاب
وکیک وارد تهران شد وبا رفسنجانی دیدار داشت . همچنین مگر در اشغال نظامی
افغانستان وعراق با اشغال گران همکاری نشد وبه
این همکاری در خطبه ی نماز جمعه ی تهران اعتراف نشد؟ که اکنون سرمقاله نویس
با فراموش کردن گذشته اینگونه شیپور را از در گشادش علیه ی آمریکا بصدا در آورده
است
" اقدام شتاب زده دولت آمريكا در مذاكره رودررو با طالبان،
هدف انتخاباتي نيز دارد، به اين معني كه دولت باراك اوباما در آستانه انتخابات
تلاش دارد تا با معامله با اين گروه و دادن وعده قدرت به آن در صحنه سياسي
افغانستان، آنرا به پذيرش شرايط مورد نظر آمريكا تشويق نمايد و از اين طريق،
بتواند از آن به عنوان دستاورد خود براي مبارزات انتخاباتي بهره ببرد. اوباما و
دمكراتها اكنون كه مجبور شدهاند بدون دستيابي به اهداف خود، جدول زماني خروج از
افغانستان را بپذيرند براي جبران اين شكست سعي ميكنند به هر نحو ممكن سران طالبان
را به يك صلح نيم بند ترغيب نمايند تا قدري از تبعات اين شكست بكاهند اگر طالبان
این گروه تروریستی می باشد "
مگر ارگان فاشیستی تروریستی
پاسداران با گروه تروریستی طالبان در این کشور علیه نظامیان ناتو به خصوص برای
کشتن نظامیان آمریکایی سابقه ی
همکاری ندارد ؟ همانگونه که از طریق سپاه قدس در عراق وهمکاری با اعضای القاعده مشابه همین سیاست ضد آمریکایی
وکشتن نظامیان آمریکایی پیگیری شده است. البته
سانسور این واقعیات و کتمان کردن شان برای این است که سرمقاله نویس
این چنین بهانه برای متهم کردن امیر
قطر وآمریکا وبرداشت غلط شان از تغییر
وتحولات کشورهای منطقه داشته باشد:
"ترديدي نيست كه طالبان يك گروه تروريستي است و در مدت پنج سال حكومتش در افغانستان و بعد از آن اقدامات ضد بشري فراواني كرده و جنايات زيادي را عليه ملت افغانستان مرتكب شده است. از اين رو مذاكره آمريكا با اين گروه و به رسميت شناختن آن، به مفهوم حمايت از تروريسم و افراطي گري ميباشد و آمريكا بر خلاف ادعاهاي خود، زماني كه پاي منافعشان به ميان ميآيد، به سهولت از اين گروههاي تروريستي حمايت ميكنند. در اين مذاكرات، حق ملت افغانستان، كه طرف اصلي ماجرا ميباشد، كاملاً ناديده گرفته شده است چرا كه افغانيها هرگز مايل به صلح با اين گروه تروريستي نميباشند ولي دولت آمريكا دستيابي به اهداف خود را فراتر از مصالح ملت افغانستان ميداند. در اين ميان، نقش امير و ساير شيوخ قطر نيز قابل تأمل است كه وظيفه دلالي و كارچاق كني به نفع آمريكا و سياستهاي واشنگتن را پيشه كردهاند. قطريها درحالي كه خود را مدافع منافع جهان عرب معرفي مينمايند، در عمل، كاملاً در چارچوب سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي حركت ميكنند. اين نقش مرموز و مزورانه قطريها در تحولات منطقه و انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي پررنگتر است. شيوخ قطر به موازات دلاليهائي كه براي رژيم صهيونيستي در جهان عرب ميكنند، از طريق همكاري با ناتو در ليبي و پيشنهاد اعزام نيروي نظامي به سوريه و پرداخت دلارهاي نفتي به مخالفان بشار اسد نيز مشغول خدمت به آمريكا و صهيونيستها بوده و هستند. با اينهمه، ترديدي نيست كه شيوخ قطر در جريان تحولات سريع منطقه عربي خاورميانه بازنده بازيهائي خواهند بود كه آغاز كردهاند. آنها از شرايط جديد جهان عرب ارزيابي درستي ندارند و از اين واقعيت بيخبرند كه موج بيداري ملتها در منطقه، نفوذ آمريكا و موجوديت مهرههايش را يكجا زايل خواهد كرد. در جريان اين زوال حتمي، دلالهاي صهيونيسم و تروريسم، از جمله شيوخ قطر، در صف اول قربانيان قرار خواهند داشت"
"ترديدي نيست كه طالبان يك گروه تروريستي است و در مدت پنج سال حكومتش در افغانستان و بعد از آن اقدامات ضد بشري فراواني كرده و جنايات زيادي را عليه ملت افغانستان مرتكب شده است. از اين رو مذاكره آمريكا با اين گروه و به رسميت شناختن آن، به مفهوم حمايت از تروريسم و افراطي گري ميباشد و آمريكا بر خلاف ادعاهاي خود، زماني كه پاي منافعشان به ميان ميآيد، به سهولت از اين گروههاي تروريستي حمايت ميكنند. در اين مذاكرات، حق ملت افغانستان، كه طرف اصلي ماجرا ميباشد، كاملاً ناديده گرفته شده است چرا كه افغانيها هرگز مايل به صلح با اين گروه تروريستي نميباشند ولي دولت آمريكا دستيابي به اهداف خود را فراتر از مصالح ملت افغانستان ميداند. در اين ميان، نقش امير و ساير شيوخ قطر نيز قابل تأمل است كه وظيفه دلالي و كارچاق كني به نفع آمريكا و سياستهاي واشنگتن را پيشه كردهاند. قطريها درحالي كه خود را مدافع منافع جهان عرب معرفي مينمايند، در عمل، كاملاً در چارچوب سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي حركت ميكنند. اين نقش مرموز و مزورانه قطريها در تحولات منطقه و انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي پررنگتر است. شيوخ قطر به موازات دلاليهائي كه براي رژيم صهيونيستي در جهان عرب ميكنند، از طريق همكاري با ناتو در ليبي و پيشنهاد اعزام نيروي نظامي به سوريه و پرداخت دلارهاي نفتي به مخالفان بشار اسد نيز مشغول خدمت به آمريكا و صهيونيستها بوده و هستند. با اينهمه، ترديدي نيست كه شيوخ قطر در جريان تحولات سريع منطقه عربي خاورميانه بازنده بازيهائي خواهند بود كه آغاز كردهاند. آنها از شرايط جديد جهان عرب ارزيابي درستي ندارند و از اين واقعيت بيخبرند كه موج بيداري ملتها در منطقه، نفوذ آمريكا و موجوديت مهرههايش را يكجا زايل خواهد كرد. در جريان اين زوال حتمي، دلالهاي صهيونيسم و تروريسم، از جمله شيوخ قطر، در صف اول قربانيان قرار خواهند داشت"
درخاتمه اینکه شیوه ی متهم به
تروریست کردن فرق آنچنانی میان حاکمان آمریکا و رژیم فاشیستی مذهبی نا متعارف ضد بشری ایران وجود ندارد . چونکه تعاریف
وبرداشت های متناقض با تروریست ومبارزه با آن بستگی به اهداف ومنافع شان دارد. مثلاً در
شرایطی که حاکمان ایران همچون آمریکا طالبان را گروه تروریستی می دانند .ولی یکی
از طریق کشور واسطه مذاکره با طالبان می کند ودیگری از طریق پاسداران و
طالبان در افغانستان دست به کشتن نظامیان ناتو به خصوص آمریکا می زنند وتأکید بر
اخراج نظامیان آمریکا از افغانستان می
کنند . همچنین بطور مشترک مجاهدین که برای آزادی ودمکراسی وعدالت و رعایت واحترام
به حقوق بشر در ایران مبارزه می کنند . با زد وبندهای پشت پرده متهم به تروریست
بودن این سازمان کرده و با توافق نام شان توی لیست سیاه تروریستی وزارت امور خارجه
ی آمریکا گذاشته شده است تا که امکان توطئه مشترک 3 جانبه واشنگتن وتهران وبغداد
علیه ی مجاهدین اشرف وجود داشته باشد . آنگونه که شاهد بودیم چگونه با تهاجم نظامی
به مجاهدین اشرف در 6و7 مرداد 88 و19 فروردین 90 منتهی به شهید ومجروح کرن وربودن تعداد زیادی از
مجاهدین اشرف شد و مرتکب جنایت جنگی علیه ی بشریت شدند . همچنین در سایه دشمنی با هم داشتن در ظاهر، اما طرح همکاری مشترک تهاجم نظامی افغانستان وعراق را به
پیش بردند .طوریکه رفسنجانی درخطبه نماز معه تهران به این همکاری اعتراف نمود. اما
اکنون از موضع ضد آمریکایی وقطر، طلبان متهم به تروریست شده واین دو کشور متهم به
همکاری با طالبان شده اند .چون تلاش برای هرگونه راه حل خاتمه دادن به جنگ خانگی
در افغانستان اگر چنانچه همچون عراق به
نفع حاکمان ایران نباشد منجر به شکست است و تبدیل به دیگی می شود که اگر برای
اینان نجوشد بهتر است که در آن کله سگ بجوشد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه
11بهمن ماه سال 1390
پشت پرده حضور طالبان در
قطر