روزی
نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 26 بهمن ماه سال 1390
نقد
وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی
جمهوری " دو خسران بزرگ در انتظار
حماس "
"سئوال
است که چرا رهبران حماس فقط به فکر دلارهای دریافتی بیت جماران هستند و دلارها را می بینند وچشم وگوش خود را
باز نمی کنند که اولاً حاکمان ایران عرب نیستند. دوماً سنی نیستند . سوماً اهل
تسنن در ایران دارای امتیازات مشابه شیعه نمی باشد . چهارماً عملکرد شان در عراق
پس از اشغال نظامی چگونه می باشد؟ بعلاوه مگر
فراموش شد که عوامل شان چگونه صدام حسین حامی فلسطینیان را در صبح عید قربان بر
دار کشیدند؟ مهمتر اینکه مگر اینان مشاهده نمی کنند و نمی بینند که علی خائنه ای و پاسداران با شرکا و
رقبای سابق خود در قدرت همچون موسوی وکروبی و رفسنجانی وخاتمی چگونه رفتار کرده
واتهام می زنند؟ پس چنین رژیمی چگونه می تواند
حامی حماس و د لسوز ملت فلسطین و مدافع منافع ملی شان باشد. اگر چنانچه هدف
سوء ستفاده کردن از حماس را ندارند؟"
پس از دیدار اسماعیل هنینه
با علی خائنه ای سرمقاله نویس آشکار ا لو داده است که تلاش پیگیرانه حاکمان ایران
برای به تهران کشانیدن اسماعیل هنینه ناشی
از چیست؟ چرا وی هم در تظاهرات نمایشی وفرمایشی 22 شرکت داشت .سپس با علی خائنه ای
دیدار نمود تا که برایش روضه ی همیشگی ضد آمریکایی و اسراییلی بخواند وهشدار دهد
که حماس باید نه اینکه با فتح و محمود عباس آشتی ملی نکند ، بلکه باید تلاش کند که جریان سازشکار درون جنبش
فلسطین نفوذ نکند . یعنی اینکه توصیه کرده است که نه اینکه نباید حماس با محمود
عباس وفتح طرح آشتی ملی فلسطین را دنبال
نکند ، بلکه همچون گذشته که سیاست برادر کشی در نوار غزه شروع شد و فتح سرکوب
و از نوار غزه رانده ونوار غزه جداشد . اکنون می بایست با همین شیوه با خالد مشعل
رهبر شاخه ی سیاسی برخورد شود . چونکه به ترکیه وعربستان واردن
وقطر سفر کرد و به اینان نزدیک شد واز سوریه فاصله گرفته وطرح آشتی ملی فلسطین را
دنبال می کند . بلی علی خائنه ای دستور داده است که اسماعیل هنینه باید امضاي توافقنامه دوحه ميان خالد مشعل و محمود
عباس را لغو نماید وبه جای دفاع از روند
مذاکرات صلح با اسراییل از دشمنی با مذاکره صلح و تأکید بر عدم برسمیت شناختن
اسراییل و نابودی اش کند. برای اینکه
علی خائنه ای وپاسداران سیاست به استخدام در آوردن حماس
را دنبال می کنند تا که تبدیل به گروه فشار موازی حزب الله لبنان در منطقه
شود. سپس با ترغیب و تشویق وتحریک کردن
شان از سوی پاسداران همچون برپایی جنگ 33 روزه و 22 روزه با اسراییل بحران آفرینی
و جنگ افروزی در منطقه کنند .چون که در راستای اهداف خاص به خصوص اهداف نظامی هسته
ای می باشد. برای اینکه ادامه ی سیاست ناامنی وبی ثباتی وجنگ افروزی نعمت یا موهبت
الهی خمینی شیاد است که در منطقه دنبال می
شود تا که شرایط برای عبور بحران هسته ای
و برون رفت منزوی بودن رژیم فاشیستی مذهبی وکودتایی در منطقه وجهان فراهم شود. بهر
حال اهداف توضیح داده را سر مقاله نویس با ابراز مخالفت توافقات میان محمود عباس و
خالد مشعل و دوحه را با نقل قول کردن از محمود الزهار یکی از رهبران حماس با آشکار
کردن دشمنی با محمود عباس و روند مذاکره صلح ومخالفت با موضع خالد مشعل با چاشنی پیگیری هدف اسراییل در ایجاد شکاف
درون حماس را بیان کرده است که گویا نه نظر غالب حماس که ملت فلسطین می باشد. در نهایت سیاست دایه مهربان تر از مادر یا کاتولیک تر شدن
از پاپ که از طریق سیاست تاکتیکی تبلیغاتی اشک تمساح برای ملت فلسطین ریختن و
تأکید بر نا بود کردن اسراییل این
چنین دنبال شده است "
"يك هفته پس از امضاي توافقنامه
دوحه ميان خالد مشعل و محمود عباس، اكنون آشكار شده است كه رهبران جنبش حماس، از
امضاي توافقنامه با جنبش فتح ناراضي هستند و خالد مشعل رئيس دفتر سياسي را به تك
روي و عدم كسب موافقت رهبران حماس متهم ميكنند. به نظر ميرسد اين آغاز يك اختلاف
اصولي در جنبش حماس باشد كه سرنوشت اين جنبش در گرو آن است. محمود
الزهار، از رهبران برجسته و مطرح حماس با انتقاد از توافق نامه دوحه گفته است:
درباره اين توافقنامه با ديگر رهبران جنبش مذاكره كردهايم و مشخص شده است
"همه" از اين اقدام ناراضي هستند و به همين جهت قابليت اجرائي ندارد.
اين رهبر جنبش حماس درباره علت نارضايتي رهبران حماس از توافق نامه دوحه، سه دليل
ذكر كرده است
كه عبارتند از: 1 - اين توافقنامه بيانگر موفقيت برنامههاي جنبش
فتح و اقدامات اين جنبش درخصوص مذاكره با اسرائيل است. 2 - دادن پست نخست وزيري
به محمود عباس در دولت آينده فلسطين اقدامي نادرست است كه بدون هماهنگي صورت گرفته
و موجب تسلط وي بر ساختار حكومت مشترك فلسطين خواهد شد. 3 - هنگامي كه محمود عباس
رياست دولت جديد فلسطين را به عهده بگيرد، سياستهاي خود را درخصوص همكاري با رژيم
صهيونيستي عليه گروههاي مقاومت اعمال خواهد كرد و اين براي حماس قابل قبول نخواهد
بود. تكيه محمود الزهار، بر كلمه
"همه" به هنگام بيان ميزان مخالفت رهبران جنبش حماس با توافق نامه دوحه،
نشان دهنده اين واقعيت است كه خالد مشعل رئيس دفتر سياسي حماس پشتوانه حمايتي و
نفوذ خود را در ميان رهبران حماس از دست داده و نميتواند بدون كسب موافقت آنها
تصميمات مهمي از قبيل آنچه در دوحه رخ داد اتخاذ كند. اين واقعيت، خود را در بدنه
جنبش حماس بيشتر نشان خواهد داد و مشكلات زيادي را براي اين جنبش پديد خواهد آورد.
اين، دقيقاً همان چيزي است كه رژيم صهيونيستي مدتهاست كه در پي آنست و ميخواهد
از طريق ايجاد شكاف و اختلاف در بدنه جنبش حماس، اين جنبش را ناكارآمد كند، انتقام
شكست خود در جنگ 22 روزه غزه را از آن بگيرد و در آينده خود را از تعرض يك تشكيلات
قدرتمند فلسطيني مصون نگهدارد. به نظر ميرسد جنبش
فتح به كمك شيوخ قطر و دلارهاي نفتي آنها توانسته است مأموريت خود را همانگونه كه
مورد نظر صهيونيست هاست به انجام برساند و جنبش حماس را در يك دام بزرگ گرفتار
نمايد. تضعيف جنبش حماس، كه قدرتمندترين تشكيلات مبارزاتي در صحنه فلسطين در برابر
رژيم صهيونيستي است، از مأموريتهاي اصلي جنبش حماس و شخص محمود عباس بوده و
رهبران جنبش حماس علاوه بر اينكه از اين واقعيت مطلع هستند، بارها آن را به زبان
آوردهاند. به همين دليل است كه اقدام خالد مشعل براي
ناظران سياسي و تحليل گران مسائل فلسطين بسيار عجيب و غيرقابل توجيه بود.توافق
نامه دوحه، كه در تاريخ 17 بهمن ماه جاري با حضور شيخ حمد بن خليفه آل ثاني امير
قطر، شيخ تميم بن حمد آل ثاني وليعهد و شيخ حمد بن جاسم بن جبر آل ثاني نخستوزير
و وزير خارجه قطر به امضاي محمود عباس رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين و خالد مشعل
رئيس دفتر سياسي حماس رسيد، بر اين نكته تأكيد دارد كه دولتي با عنوان "دولت
وحدت ملي" در فلسطين تشكيل شود كه اعضاي آن را شخصيتهاي توانمند و مستقل
تشكيل دهند و محمود عباس رياست آن را برعهده بگيرد. در اين توافق نامه همچنين
تأكيد شده: "هدف از تشكيل اين دولت، فراهم ساختن مقدمات برگزاري انتخابات
رياست تشكيلات خودگردان و مجلس قانونگذاري فلسطين و بازسازي نوار غزه است". . روشن است كه جنبش فتح با سابقه سياهي كه در نوكري براي رژيم
صهيونيستي و عداوت با جنبش حماس دارد، با در اختيار داشتن مجاري امور در هنگام
برگزاري انتخابات بگونهاي عمل خواهد كرد كه انتخابات را به نفع خود و طبق ميل و
اراده صهيونيستها به نتيجه برساند و جنبش حماس را از صحنه خارج كند. در چنان
وضعيتي، اعتراض حماس به نحوه برگزاري انتخابات نه تنها به جائي نخواهد رسيد بلكه
به درگيري و اختلاف درون گروهي خود جنبش حماس، كه كليد آن از امضاي توافق نامه
دوحه زده شده، منجر خواهد شد، درست همان چيزي كه صهيونيستها در پي آن هستند و
جنبش فتح نيز مأمور تحقق بخشيدن به آن است. سابقه جنبش
فتح به سازشكاري ياسر عرفات، حذف مبارزه از منشور فلسطين، جاسوسي عليه حماس براي
رژيم صهيونيستي و به راه انداختن چند بار جنگ و خون ريزي عليه مبارزان فلسطيني بر
ميگردد. امضاي توافق نامه با مجموعهاي كه چنين پرونده سياهي دارد، يا نوعي ساده
لوحي است و يا آغاز روندي كه سرانجام آن سازش با دشمن و كنار گذاشتن سلاح و فاصله
گرفتن از مبارزه است. قطعاً نگراني رهبران حماس از توافق نامه دوحه و مخالفت آنها
با اقدام خالد مشعل نيز به دليل استشمام بوي سازش است، بوئي
كه دلارهاي نفتي شيوخ قطر، جان مايه آن را تشكيل ميدهد. شيوخ قطر همان كساني
هستند كه به دلالي براي رژيم صهيونيستي در منطقه خاورميانه عربي و نوكري براي
آمريكا معروفند و در موقعيت كنوني نيز پيشگام وارد آوردن فشار بر دولت سوريه به
نمايندگي از آمريكا، رژيم صهيونيستي و ارتجاع عرب شدهاند. روشن است كه اين شيوخ
با اين ماهيت وابسته و آلوده نميتوانند خيرخواه ملت فلسطين باشند و با هدفي غير
از به سازش كشاندن حماس، ميزباني امضا كنندگان توافق نامه دوحه را برعهده بگيرند.
خسران اصلي، متوجه جنبش حماس است كه رئيس دفتر سياسي آن، به مشاركت با جنبش فتح تن
داده و آن را در معرض تفرقه و سازش قرار داده است.
در خاتمه اینکه پس از دیدارش علی خائنه ای در با اسماعیل هنینه
و اعلام دشمنی اش با زنده یاد عرفات و جنبش فتح و محمود عباس جانشین
عرفات و روند مذاکرات صلح و طرح آشتی ملی
فلسطین را برجسته نمود که اشاره شد دلیل
این دشمنی در راستای چه اهدافی می باشد .
اکنون نوبت سرمقاله نویس شده است تا که
وارد میدان شود و از موضع مالک سر زمین
فلسطین و ولی وقیح یا همکاره حماس شدن دشمنی اش با توافق نامه دوحه را به نمایش گذارد
كه در تاريخ 17 بهمن ماه جاري با حضور شيخ
حمد بن خليفه آل ثاني امير قطر، شيخ تميم بن حمد آل ثاني وليعهد و شيخ حمد بن جاسم
بن جبر آل ثاني نخستوزير و وزير خارجه قطر به امضاي محمود عباس رئيس تشكيلات
خودگردان فلسطين و خالد مشعل رئيس دفتر سياسي حماس رسيد. چون می داند اگر چنانچه
سیاست آشتی ملی فلسطین پیش رود . حاکمان ایران قادر نیستند که از حماس همچون حزب
الله لبنان وسپاه قدس در منطقه استفاده نمایند.
همانگونه که سپاه قدس عراق را تبدیل به باتلاق و حیاط خلوت کرده است .اکنون با
اعزام 15 هزار نیرو به سوریه وسرکوب وکشتن مردم سوریه سیاست تجربه شده در عراق را
در سوریه دنبال می کند. بنابراین اکنون که موقعیت رئیس جمهور سوریه بشار اسد
جنایتکار وخونریز بحرانی وخطری شده است .
در صورتی که هم پیمان اصلی حاکمان ایران
می باشد . لذا این احساس خطر موجب شده است
که شدت نیاز به حماس خیلی بیش از گذشته شود . چونکه گفته شد که می بایست حماس
همچگونه دو اسب یک گاری موازی حزب الله
لبنان شود و پیوسته در حالت آماده باش و آمادگی اقدامات تروریستی و انتحاری و انفجاری علیه ی اهدافی از درون خاک اسراییل یا بیرون از آن را داشته باشد. طوریکه مشابه این سیاست
شامل رهبران کشورهای عربی هم می شود که
مخالف سیاست سرکوب جنایتکارانه مردم معترض از سوی بشار هستند وتأکید بر برکناری اش می کنند.
بهر حال سئوال است که چرا رهبران حماس فقط
به فکر دلارهای دریافتی بیت جماران هستند
و دلارها را می بینند وچشم وگوش خود را باز نمی کنند که اولاً حاکمان ایران عرب
نیستند. دوماً سنی نیستند . سوماً اهل تسنن در ایران دارای امتیازات مشابه شیعه نمی
باشد . چهارماً عملکرد شان در عراق پس از اشغال نظامی چگونه می باشد؟ بعلاوه مگر فراموش شد که عوامل شان چگونه صدام
حسین حامی فلسطینیان را در صبح عید قربان بر دار کشیدند؟ مهمتر اینکه مگر اینان
مشاهده نمی کنند و نمی بینند که علی خائنه ای و پاسداران با شرکا و
رقبای سابق خود در قدرت همچون موسوی وکروبی و رفسنجانی وخاتمی چگونه رفتار کرده
واتهام می زنند؟ پس چنین رژیمی چگونه می تواند
حامی حماس و د لسوز ملت فلسطین و مدافع منافع ملی شان باشد. اگر چنانچه هدف
سوء ستفاده کردن از حماس را ندارند؟
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 26 بهمن ماه سال 1390
دو خسران بزرگ در انتظار حماس