دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 26
بهمن ماه 1390
اینگونه قلم بر دستان اجاره ای و وامدار همچون همین یادداشت روز نویس غیر ایرانی
نمی گوید که اگر حاکمان ایران وجار
چیان وتبلیغات چیان مطبوعاتی شان باور دارند که با آمریکا واسراییل دشمنی دارند و همچون علی خائنه ای به اسماعیل هنینه توصیه کرد
که فلسطین حق تماس ومذاکره کردن با آمریکا
و سراییل را نباید داشته باشند. سئوال است
که چگونه است که هم روسیه وهم چین روابط
دیپلماتیک و اقتصادی با این دو کشور دارند . از طرف دیگر روابط دیپلماتیک واقتصادی و ... ه با رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف ایران دارند . ولی با کمال
تعجبنه هیچگونه انتقادی به اینان نمی شود ،
بلکه همچون خطوط برای رهبران فلسطین صادر کردن همسوبا حاکمان ایران بر خورد نمی کنند ؟"
سیاست مشترک دیکته شده به یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان وهمتایش در
سرمقاله ی روزی نا مه حکومتی جمهوری
اسلامی که باید پیرامون موضوع دیدار
اسماعیل هنیه به تهران یادداشت و مقاله نویسی کنند تا که ربط به دیدار اسماعیل هنینه با علی خائنه ای داشته باشد. زیرا
که اشاره به برگردان تاکتیک چندین ساله تأکید دشمن شناسی ومرز بندی با آن که علی خائنه ای برای رقیب ومنتقدان می باشد
که اکنون با ترفند مشابه تأکید مراقب نفوذ عناصر سازشکار به کالبد مقاومت
به اسماعیل هنینه کرد .معلوم نیست چرا رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع علی خائنه ای
که در داخل کشور مشروعیت ندارد. چونکه پس
از کودتای 22 خرداد 88 معترضان ناراضی علیه
اش فریاد مرگ بر دیکتاتور وخائنه ای واصل ولایت وقیح سر دادند . همچنین مخالفین
جدی از درون حوزه های علمیه دارد. اما این عنصر عقده ای وخود خواه و خود رأی با
ادعای مضحکی که خودش را رهبر ام القرای جهان اسلام و جنبش بیداری اسلامی در منطقه می نامد. البته بیدار اسلامی فرصت طلبانه تغییر نام داده شده ی قیام مبارزه
با دیکتاتور های منطقه است ویعنی مترادف فریاد مرگ بر دیکتاتور مردم معترض
ایران می باشد . ولی خودش را قیم ورهبر وسخنگوی ملت فلسطین کرده و به
اسماعیل هنینه که با دلار های اهدایی به تهران وجماران برای دیدار کشیده شد بهش امر ونهی کرد که باید
وی علیه ی محمود عباس وخالد مشعل و طرح
آشتی ملی فلسطین و دشمنی با روند مذاکرات صلح اقدام کند .ضمن اینکه روضه وتوصیه
خوراک تبلیغاتی مناس قلم زنان اجاره ای وامدار می شود و محورش روضه مبسوط ولی وقیح گونه می خوانند و
گریز به صحرای کربلا می زنند تا از وضع نمایند وسخنگوی ملت فلسطین اهداف ترسیم شده
ی خاص حاکمان ایران در منطقه را حلاجی و مطرح نمایند . بطور مثال قلم بر دست غیر
ایرانی یادداشت روز نویس این چنین آویزان به گزینه ای از علی خائنه ای شده ودر
دنباله قبرستان کهنه علیه ی زنده یاد عرفات و فتح شمافته است:
"بايد
همواره مراقب نفوذ عناصر سازشكار به كالبد مقاومت بود، زيرا بروز بيماري تدريجي
است» بخشي از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با نخست وزير فلسطين ديدار اسماعيل
هنيه نخست وزير فلسطين از ايران كه در عين حال يك شخصيت بلندپايه مذهبي و امام
جمعه غزه هم به حساب مي آيد، در اين شرايط تاريخي اهميت زيادي داشت. اين ديدار از
يك سو در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و از سوي ديگر در اولين سالگرد انقلاب هاي
اسلامي منطقه عربي انجام شد و در عين حال حضور هنيه در تهران با اجلاس مشترك رهبري
فتح و حماس در دوحه همراه شد و مجموعه اين ها معناي خاصي به اين سفر داد.روي واژگان طرح شده از سوي رهبري هم تمركز كرده است، گفت
همانگونه كه شما چندي پيش فرموديد ما در دوران بدر و خيبر هستيم و به هيچ وجه در
دوران شعب ابي طالب نيستيم.رهبر معظم
انقلاب در اين ديدار رو از «نفوذ عناصر سازشكار به كالبد مقاومت» ابراز نگراني
كرده و از آن برحذر داشتند. طبعاً در فضاي كنوني ضمير چنين موضوعي متوجه مذاكرات
دوجانبه اي مي شد كه اين روزها در دوحه قطر با ميزباني دولتي كه وابستگي آن به
آمريكايي ها و صهيونيست ها اظهرمن الشمس است، در جريان مي باشد. البته نخست وزير
فلسطين اطمينان خاطر دارد كه رهبري جهاد و حماس مراقب چنين پديده شومي هستند در عين حال
مروري بر روند نفوذ در جنبش فلسطين به فهم اهميت و نتايج اين موضوع كمك مي كند"
سئوال است که چرا با چنین پیشینه ای که قلم بردست اجاره ای از زنده یاد
عرفات ترسیم کرده است .اوایل انقلاب خمینی شیاد برای کسب اعتبار عرفات را به دیدار
پذیرفت و سفارت اسراییل تغییر وبه نام فلسطین شد؟ مهمتر اینکه چرا بطور 3 جانبه
یعنی تهران واشنگتن و تل آویو تا زمان
حیات زنده یاد عرفات علیه اش توطئه ی مشترک طراحی شد؟ تازه اگر اسراییل و آمریکا
خیلی اخ وبد است پس داستان ایران کنترا چه بود و مک فارلین برای چه به تهران آمد؟
یا اینکه چرا در اشغال نظامی افغانستان وعراق با آمریکای اشغال گرهمکاری شد ؟ همچنین چرا اگراشاره شده که آمریکا هنوز حاضر نشده تا نام
فتح را از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج کند .ولی برای چه اشاره به مجاهدین نکرده که بدستور حاکمان ایران نام شان توی لیست
سیاه تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا گنجانیده شده است؟ بهر صورت از موضع
بازجویی وتنظیم کیفر خواست اینگونه پرونده ی اتهام جاسوسی و سازشکاری به سازمان
وزنده یاد یاسر عرفات زده شده است"
" سازمان
آزاديبخش فلسطين در سال 1343 بعنوان «تنها نهاد مشروع براي نمايندگي مردم فلسطين»
تأسيس شد. رهبري اين سازمان تا سال 1353 بعهده احمد شقيري و يحيي عوده بود و بعد
از آن به ياسر عرفات با عنوان «رئيس كميته اجرايي» كه مهمترين نهاد ساف به حساب مي
آمد و مركب از 18 شخصيت فلسطيني بود، رسيد. عرفات فارغ التحصيل دانشگاه عين الشمس
مصر و تحت تأثير جمال عبدالناصر قرار داشت و از اين رو در ميان كشورهاي محافظه كار
عرب جايگاهي نداشت و سازمان متبوع او به همراه كشورهاي چپ انقلابي شامل سوريه،
ليبي، يمن شمالي و الجزاير، در رديف جريانات راديكال و انقلابي ديده مي شدند. نفوذ
در اين سازمان، تنها راه جدا كردن ساف از هويت خود بود. آمريكايي ها درست از
روزهاي آغازين رياست عرفات كار خود را براي نفوذ در اين سازمان آغاز و استفاده از
دلارهاي انباشته را راهي براي رسيدن به مقصد ارزيابي كردند و چيزي نگذشت كه به
نتيجه رسيدند. رئيس جمهور آمريكا در اواسط دهه 1350 نماينده اي را براي تماس با فلسطيني
ها تعيين كرد اين نماينده با چمدان هاي پراز دلار به سراغ عرفات رفت و وانمود كرد
كه مي خواهد به فلسطيني ها براي حل و فصل مسائلشان كمك كند عرفات اين دست را
دوستانه تلقي كرده و آن را فشرد و در نهايت سازمان آزاديبخش فلسطين را گام به گام
به جايي رساند كه در اسلو مهمترين عنصر اساسنامه اين سازمان - يعني مقاومت
مسلحانه- را رسماً حذف نمايد جالب اين است كه آمريكايي ها هم كه از اواسط دهه 1350 ارتباط با
ساف را آغاز كرده و مدعي كمك به آنان براي دستيابي به حقوقشان بودند عليرغم آنكه
ساف، اسرائيل را به رسميت شناخت و ختم منازعه را اعلام نمود اما حتي حاضر نشدند
نام اين سازمان را از ليست گروههاي تروريستي حذف كنند و هنوز هم اين كار را نكرده
اند. جالب تر اين است كه آمريكايي ها با لو دادن نماينده اي كه عرفات در اواسط دهه
1350 بعنوان رابط سازمان با رئيس جمهور آمريكا معرفي كرده بودند، مقدمات ترور او
توسط رژيم صهيونيستي را فراهم كردند و خود ياسر عرفات در سال 1383 در حالي كه در
رام الله به محاصره ارتش رژيم صهيونيستي درآمده بود مرد"
متهم کردن
فلسطینیان و رهبران کشور های عربی به
سازشکار چونکه هم از طرح آشتی ملی فلسطین حمایت می کنند وهم مخالف بشار اسد دیکتا تور جنایتکار وخونریز رئیس جمهور سوریه هستند.انگاری در رژیم
از رأس تا ذیل آلوده به فساد عنصری یافت
می شود که آلوه نباشد . آنگونه که سعید امامی مقام امنیتی بالا متهم به جاسوسی
اسراییل وسر به نیست شد . همانگونه که به رحیم مشایی مشاور اصلی رئیس جمهور پاسدار
گماشته احمدی نژاد هم جاسوس وهم نظریه پرداز اسراییل درون دولت گفته می شود.
بهرحال سیاست فاش کردن نفوذی درون تشکیلات خود گردان فلسطین دنبال شده است تا که
به توصیه علی خائنه ای اعتبار داده شود . یعنی تلاش برجسته ودامن زدن به اختلافات میان حماس از
یک سو واز طرف دیگر اختلاف شان با ساف می باشد و این سیاست هدفمند که کوشش برای
برهم زدن زیرآب طرح آشتی ملی فلسطین واتهام به رهبران برخی از کشورهای عربی می
باشد را با کشیدن پای رقیب مدعی اصلاح
طلبان که متهم به بریده وخسته شده و دیگر روحیه ی جهادی ندارند اینگونه دنبال وبررسی کرده
است :
"نفوذ در ميان فلسطيني ها همواره يك هدف اساسي از سوي رژيم
صهيونيستي بوده و اين كار نوعاً توسط عناصر فلسطيني يا عرب غير فلسطيني انجام شده
است و در همه اين موارد اهرم مالي مهمترين دالان نفوذ رژيم صهيونيستي و كشورهاي
مرتجع عرب بوده و يك مورد آن «محمد دحلان» است. دحلان در دهه 1370 و تا نيمه دهه
1380 مسئول حفاظت اطلاعات ساف و سپس تشكيلات خودگردان فلسطين و در اين اواخر مسئول
تسليحات خودگردان هم بود.دحلان با رژيم
عربستان و قطر ارتباط صميمانه اي برقرار كرده و وانمود مي كرد همه اين ارتباطات
براي جذب كمك هاي مالي دولت هاي عربي است و فلسطيني ها هم احساس مي كردند راه
ديگري براي اداره خود ندارند بر اين اساس دحلان را در حد يك عنصر كارآمد و دلسوز
قبول داشتند. دحلان در جريان درگيري هاي عناصر وابسته به محمود عباس با
نيروهاي مقاومت در غزه، تأمين كننده سلاح هايي بود كه توأمان سينه نيروهاي فتح و
حماس و جهاد را مي دريد چيزي نگذشت كه فتحي ها اسنادي را منتشر كردند كه نشان مي
داد دحلان با سرويس هاي اطلاعاتي رژيم هاي صهيونيستي، عربستان و قطر ارتباط ويژه
دارد و ريزترين اطلاعات فلسطيني ها را به اين سرويس ها ارائه و در قبال آن مبالغ
فراواني پول دريافت كرده است. و حال آنكه او مسئول حفاظت اطلاعات تشكيلات خودگردان و ساف بود
و قاعدتاً وظيفه داشت مانع نفوذ خارجي حتي در پايين ترين سطوح تشكيلاتي شود. همين
دحلان و نيروهاي او با پول هايي كه از راه فروش اطلاعات بدست آورده بودند، زندگي
شاهانه اي را براي خود و بسياري از رهبران فلسطيني فراهم كرده و به عياشي در مناطق
خوش آب و هواي تونس، مراكش، مصر و لبنان سرگرم بودند در حاليكه حدود 6 ميليون
آواره فلسطيني در شرايط بسيار محنت باري در اردوگاههاي اردن، سوريه، لبنان، مصر،
غزه و كرانه باختري به سر مي بردند و روزانه در معرض هجوم رژيم صهيونيستي و مرگ
زودرس قرار داشتند. نتيجه چنين رويه اي نفرت روزافزون فلسطيني ها به گردانندگان
سازمان آزاديبخش و تشكيلات خودگردان بود و به شكست فاحش آنان در انتخابات پارلماني
1384 منجر شد. نبايد كمترين ترديدي در اين داشت كه همان سران فاسد عربي كه با
اهرم كمك مالي، ساف و خودگردان را به لجن زار تبديل كرده و حيثيت فلسطيني ها را
پيش پاي جلادان صهيونيست قرباني كردند از مدت ها قبل به سراغ حماس و جهاد و
گروههاي، جهادي تابعه آنان رفته و درصدد تكرار نسخه عرفات براي رهبران اين نيروها
برآمده اند طبعاً در اين ميدان آن دسته از رهبران گروههاي جهادي كه از «ميدان»
دورتر بوده و ديپلمات تر بوده اند، بيشتر در معرض وسوسه هاي سران عرب و عمليات
نفوذ قرار داشتند. اين موضوعي پنهان نيست اگر نگاهي به لحن هاي رهبران مستقر در
غزه و رهبران مستقر در كشورهاي همجوار فلسطين بياندازيم، اين تفاوت را درمي يابيم. اسماعيل هنيه
عليرغم آنكه 5 سال محاصره ظالمانه غزه را با گوشت و پوست خود لمس كرده صراحت مي
گويد ما از شرايط شعب ابي طالب خارج شده و در شرايط بدر و خيبريم و تحقق استراتژي
آزادي فلسطين از بحر تا نهر را در چند قدمي مي بيند اما هم زمان بعضي
كه اصلا در ميدان نبوده اند احساس خستگي مي كنند. در داخل ايران هم ما همين حكايت
را داريم افراد هر چه به ميدان نزديكترند نشاط بيشتري دارند و هر چه دورترند تحليل
هاي عجيب و غريب تري دارند مگر در جنگ 8 ساله هم همينطور نبود؟"
در خاتمه اینکه مشخص نیست که تا کی می توان با سیاست تصویر مار کشیدن
ومار جا زدن تحلیل و تفسیر وارونه داد و تصور نمود که مردم ایران قدرت درک وتجربه ندارند وهمچنان نا آگاه می باشند و آتچه ا ینگونه قلم بردستان
وامدار واجاره ای تهیه وتنظیم می کنند بطور دربست می پذیرند. چونکه وانمود می کنند
که پس از 33 سال خراطی کردن واقعیت وجراحی کردن خبر ها و وارونه کردن آن همچنان می
توان با سیاست یک بام و دو هوا یا شتر گاو پلنگی و پسوند
شعار تاکتیکی تبلیغاتی ضد آمریکایی و اسراییلی نظریه پردازی و قلم رسایی نمود و برای همیشه وارونه گویی و طلبکاری کرد. برای همین است
که اینگونه قلم بر دستان اجاره ای
و وامدار همچون همین یادداشت روز نویس غیر
ایرانی نمی گوید که اگر حاکمان ایران وجار چیان وتبلیغات چیان
مطبوعاتی شان باور دارند که با آمریکا
واسراییل دشمنی دارند و همچون علی خائنه
ای به اسماعیل هنینه توصیه کرد که فلسطین حق تماس ومذاکره کردن با آمریکا و سراییل را نباید داشته باشند. سئوال است که چگونه است که هم روسیه وهم چین روابط دیپلماتیک و
اقتصادی با این دو کشور دارند . از طرف دیگر روابط دیپلماتیک واقتصادی و ... ه با رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا متعارف ایران دارند . ولی با کمال
تعجبنه هیچگونه انتقادی به اینان نمی شود ،
بلکه همچون خطوط برای رهبران فلسطین صادر کردن همسوبا حاکمان ایران بر خورد نمی کنند ؟
هوشنگ
بهداد
دروغ
نامه ی کیهان 4 شنبه 26 بهمن ماه 1390
گرگ و ميش مذاكرات عباس- مشعل (يادداشت روز)