نقد و بررسی " گور خود را کنده اند )يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان چهار شنبه دیماه11 سال 1387
"اعتراف آشکار به طراحی جنگ افروزی 33 روزه حزب الله لبنان با اسرائیل و تلاش مشابه با حماس در نوار غزه در بستر اهداف خاص طراحی شده:"
مانور دادن با ابزار دین که 30 سال است تجربه شده است و آنقدر و آنگونه از آن بصورت ابزاری در راستای اهداف مشخص سرکوبگرایانه و غارتگری و جنگ افروزی و قدرت طلبی و دین فروشی سوء استفاده شده است که خیلی وقت است آویزان به آن شدن تبدیل بر ضد خودش شده است. زیرا که این شگرد لو رفته ونخ نما شده دیگر جای شک و شبهه ای در اذهان عمومی باقی نگذاشته است که چگونه منادیان و مبلغان دین فروشی از این حربه در بستر اهداف ضد انسانی و حفظ قدرت و حذف رقیب و انباشت ثروت و جنگ افروزی همچون جنگ ویرانگر نعمت است سو ء استفاده کرده اند . بنابراین بدیهیست که با آویزان به ابزار مذهب شدن معلوم است چرا اصل می بایست فدای فرع شود . یعنی نیاز و مطالبات مردم که خود مسئولین به مردم منتظر دریافت نان بر توی سفره های خالی را داده اند . در شرایطی که مردم در سخت ترین شرایط ممکنه ی طاقت فرسا به سر می برند در بست فراموش شده است و موضوع فاجعه و جنگ افروزی نوار غزه جایگزین آن شده است . یعنی مشابه ی همان دستآویز خمینی شیاد است که پس از سرکشی ام زهر ناشی از شکست خانمان بر انداز 8 ساله ی میان ایران وعراق که بدنبال بهانه می گشت بلافاصله فرصت طلبانه دست به موج سواری زد و خود را به کتاب آیات شیطانی سلان رشدی آویخت و با فتوای حکم مرگ بر ای نویسنده ی کتاب صدور بحران بیرونی تجویز کرد و در داخل کشور دست به اقدام سند محرز جنایت علیه ی بشریت زد و حکم قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سل 68 را صادر کرد .
اکنون مشابه ی همان تجربه ی جنایت آفرین تاریخی در نوار غزه دنبال و تکرارشده است . یعنی سیاست باز تولید توبره و آخور خوری تعقیب شده است . برای اینکه جرقه و طرح توطئه ی بحران سازی و تراژدی و جنگ افروزی نواز غزه را لوطی جماران سید علی خامنه ای با رهنمود ارگان فاشیستی سپاه پاسداران زد. زیرا که طوطی لوطی جماران در خطبه ی عید فطر سال گذشته کلید این پروژه ی خونین نوار غزه را زد.

حا ل سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس تصور کرده است که گویا با جامعه ی کوران سر و کار داردو مردم ایران نه نمی دادند که در 30 سال گذشته در ایران چه گذشته است؟ نه اینکه در جریان نمی باشند که مسئولان رژیم تروریستی آخوندی یک روز بدون سرکوب و شکنجه و زندان و اعدام و دار زدن و شلاق و سنگسار کردن و قطع اندام عمرش سپری نشده است. نه اینکه سران رژیم تروریستی پرونده ی سیاه وننگین محکومیت نقض حقوق بشر در جهان و همچنین پروده ی در آلمان به اتهام ترور مخالفین ندارند و یک رژیم نرمال و متعارف و دمکراتیک و انسان می باشد که نه نامش به عنوان محور شرارت و یاغی بین المللی و پدر خوانده ی هانی تروریست نامیده نشده است . نه سابقه ی عراق تبدیل به باتلاق کردن دارد . نه تخصص و تجربه و عملکرد تلاش برای راه اندازی جنگ 33 روزه در لینان با اسرائیل دارد که نه جنوب لبنا ن مبدل به سر زمین سوخته شد. نه اصلاً دارای سابقه ی راه اندازی جنگ داخلی در فلسطین و بردار کشی میان ساف و حماس داشته است که منجر به جدائی نوار غزه شد که اکنون به عنوان ناجی صلح طب و انسان دوست حق دارد که اشک تمساح ریزی برای ساکنان نوار غزه کند و از جنایات رژیم صهیونیستی بگوید و آن را چنین ترسیم و تشریح کند:

"امروز در پنجمین روز یورش رژیم صهیونیستی به غزه آمار شهدا لابد از مرز 400 نفر گذشته است. در چهار روز گذشته هواپیماهای جنگنده خریداری شده از آمریکا، 1.5 میلیون نفر جمعیت متراکم در منطقه ای کوچک به وسعت 362 کیلومتر مربع را زیر آتش بمب های هوشمند جدید (39-GBU)- باز هم دریافتی از آمریکا- گرفته اند. آیا کشتن 400 نفر - که بسیاری از آنان کودک بوده اند- در منطقه ای کوچک و پرجمعیت، نیاز به بمب هوشمند هم دارد؟ اما همه ماجرا این نیست. همزمان ناوچه های اسرائیل از سمت دریای مدیترانه، غزه را زیر آتش شلیک توپ و موشک های خود گرفتند و از دیروز شلیک تانک ها هم آغاز شد. نه بیمارستانی برقرار مانده و نه دارو و پانسمانی. در منطقه ای که حلقه محاصره اش به کمک دژخیمان مصری تکمیل شده، 1.5 میلیون انسان بی گناه و بی پناه را به جرم باور کردن دموکراسی و به نیابت از 1.5 میلیارد مسلمان قتل عام می کنند. افسانه اردوگاه نازی ها و اتاق دربسته گاز را شنیده اید؟ آن افسانه اکنون در مقیاسی واقعی و میلیونی در باریکه غزه به تصویر کشیده می شود. این گفته دیروز �دان هرئیل� معاون رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل است که �همه چیز و همه ساختمان ها را در غزه ویران و با خاک یکسان می کنیم.�"

بالاخره اینکه تأکید سیستماتیک اهرم جنگ 33 روزه که همان نقش اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 در تهران را اجرا می کند که اگر چنانچه آن یکی اشغال سفارت آمریکا در تهران، در بعد داخل کشور و برای سرکوب مخالفین و منتقدین داخلی و رقیب در 3 دهه ی گذشته کار برد داشته است. ولی این یکی اهرم مترسک جنگ 33 روزه سپاه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل، نقش چماق قدرت نمائی و باج گیری منطقه ی خاور میانه ای برای سران رژیم تروریستی آخوندی داشته است . زیرا که یک روز به آن آویزان شده و از موضع برتری جوئی به عنوان چماق علیه ی اسرائیل و آمریکا و رهبران کشور های عربی مورد سو ء استفاده قرار داده است . صد البته که اثبات کننده نقش مستقیم دخالت گری سپاه پاسداران و راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل است که هدف این بوده است که غائله و بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه نیز مشابه جنگ 33 روزه شود. ولی چون شرایط تغییر کرده و نکته ای مبهم از نقش برنامه ریزان طراح و هدایتگر پشت پرده ی نوار غزه پنهان نمانده است . بنابراین نوار غزه نه اینکه تبدیل به جنگ مشابه 33 روزه حزب الله نشد ، بلکه انگشت اتهام از هر به سوی جماران وبیت جماران و سپاه پاسداران روانه و شروع خواهد شد و در نهایت چیزی جز بازندگی و آبر وریزی بیشتر چهانی و طر د شدگی منطقه ای و انزوای جهانی با فشار مضاعف هسته ای برای طراح شان بهمره نخواهد داشت و ببار نخواهد آورد .

در خاتمه اینکه سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در ادامه ی تحلیل یادداشت روز خود لوداده است که نه اینکه بدون شک راه اندازی جنگ نوار غزه زیر سر سپاه پاسداران می باشد و ار تباط مستقیم و 100% به عبور از بحران هسته ای و دسترسیی به سلاح هسته ای دارد، بلکه اعتراف کرده و لو داده است که هدف دیگر کشتن گربه دم حجله برای زهر چشم گیری از اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا می باشد که نه از اسرائیل و روند صلح خاورمیانه بر خلاف قول داده شده حمایت کند ونه اینکه با پروسه ی پروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی کاری داشته باشد . از سوی دیگر هدف دیگر به شکست کشاندن روند مذاکرات صلح خاورمیانه است . به خصوص اینکه سوریه که از طریق واسطه و میانجی گری ترکیه مشغول مذاکره ی خود با اسرائیل برای باز پس گیری بلندی های جولان می باشد به این مذاکره ادامه ندهد. زیرا که نیاز به تکرار و تأکید مجدد نیست که رژیم تروریستی آخوندی یک روز بدون جنایت و ترور و رعب ووحشت و اعدام و شکنجه و شلاق و اعدام سر کوبگری داخلی و صدور تروریسم و بنیادگرائی با سیاست دخالت گری و جنگ آفرینی و ناامن کردن منطقه هرگز شانس و امکان بقا ندارد . به خصوص در شرایط کنونی که بحران زده و منزوی می باشد که تلاش همه جانبه برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند که مجبور به بحران آفرینی وجنگ افروزی همچون نوار غزه در منطقه دارد.

هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 11 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " همدستي كفار حربي و منافقان امت" روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 11 دیماه 1387
"چرا غرب و سازمان ملل در برابر عامل اصلی بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه سکوت اختیاره کرده اند؟
بدفعات تأکید و اخطار شده بود که رژیم تروریستی آخوندی پس از شکست در عراق که ناشی از تصویب قطعنامه ی امننیتی میان دولت عراق و آمریکا بود برای جبران شکست، طراحی ایجاد فاجعه و جنگ افروزی در نوار غزه را تدارک دیده است . متأسفانه اکنون این اتفاق شوم برای ساکنان نوار غزه افتاده است . زیرا که با تشویق لوطی جماران علی خامنه ای و سپاه پاسداران به پرتاب موشک از سوی جهاد اسلامی فلسطین و حماس بدرون خاک اسرائیل ضمینه مخالفت وعدم تمدید آتش بس میان حماس با اسرائیل فراهم شد . سپس با تشویق و تحریک مضاعف و تبلیغات دامنه دار زنجیره ای هیستریک وار حماس به پرتاب موشک که با آکسیون و تظاهرات ساختگی و نمایش در تهران وجماران و نمازجمعه ها تقویت شد و بر طبل جنگ با اسرائیل و تهدید اسرائیل به نابودی و متهم کردن رهبران کشور های عربی بود که چرا در کنفرانس دو روزه ی ادیان در نیویورک شرکت کردند. همینطور متقابلاً باحمایت از حماس شروع شد تا اینکه لنگ کفش پرتاب کنی به سوی بوش در راق هم چاشنی و مکملش شد.

بنابراین بدون هیچگونه شک و ابها می بایست گفت ضمن محکوم کردن این تراژدی انسانی نوار غزه ولی باید افزود آن دستان جنایتکاری آلوده در تراژی و فاجعه نوار غزه دخالت گر و مقصر است که به جای تلاش برای تشکیل کشور مستقل فلسطین که می توانست حاصل ادامه ی روند صلح خاورمیانه باشد. ولی بطور علنی دشمن و مخالفت در برابر پیش گرفته شد و بر خلاف اینکه عرب هم نبودند و لی فرصت طلبانه وارد صحنه ی مرده خوری شدند و با تاکتیک دایه مهربان و نزدیک تر از مادر و اشک تمساح ریزی برای حماس که در راستای اهداف جنایکارانه ی خاص بود در خطبه ی نماز عید فطر سال گذشته ضمن آشکار ساختن دشمنی و مخالفت با کنفرانس صلح در آناپولیس آمریکا و پیگیری تلاش اروپا و آمریکا و فرانسه که تأکید بر کشور دمکراتیک و مستقل فلسطین در پایان سال میلادی وعده ی آن داده شده بود. شرایط کنونی در نوار غزه طراحی شدد . زیرا که تهدید کرنده بودند رهبران کشورهای عربی را که اگر چنانچه در کنفرانس صلح آنا پولیس شرکت کنند درون کشور های خودشان با آشوب و نا آرامی مواجه خواهند ساخت .

اکنون که نوار غزه به فاجعه تبدیل شده است . یکی از فرماندهان سپاه پاسداران اخطار کرده است که می بایست از مرز زمینی فلسطین و لبنان وارد جنگ زمینی با اسرائیل شد . یعنی اثبات دخالت گری و آشوب طلبی و جنگ افروزی برای بقای ننگین رژیم تروریستی آخوندی پیوند خورده است. برای همین به وضوح اعتراف شده است که می بایست تلاش برای ایجاد بحران وناآرامی وجنگ در کشور های همسایه و منطقه ی خاورمیانه و به خصوص در نوار غزه ادامه یابد . به خصوص اینکه سخت در گیر بحران هسته ای و نقض مستمر حقوق بشر و کاهش بهای نفت و افزایش کسر بودجه و رقابت نمایش انتخابات � انتصابات و تقلبات داخلی و بیرونی می باشد. لذا نیاز شدید بر جنگ افروزی نوار غزه و مانور تبلیغاتی هست .

پس اگر سران کشور های ربی منطقه و فلسطین و اروپا و آمریکا و به خصوص سازمان از این واقعه غافل بمانند و عامل اصلی و مقصر آتش افروزی را معرفی و محکوم ومجازات نکنند نه اینک راه حل مناسب برای فاجعه ی نوار غزه حاصل نمی شود ، بلکه به زودی دامنه ی آن ممکن است که منطقه را در بر بگیرد . برای همین است که تذکر داده شد که پاسدار عراقی یکی از فرماندگان ارگان فاشیستی سپاه پاسداران اخطار شروع جنگ زمینی ار مرز زمینی با اسرائیل را داده است . همچنانکه رؤسای نهادهای رژیم تروریستی آخوندی با فراموش کامل مطلبات مردم ایران و پا سخگوئی به آن فرصت طلبانه دست به موج سواری زده اند و زیر پوشش حمایت ودلسوزی با ساکنان نوار غزه و حماس آنهم از موضع نماینده و سخنگوی شان هر روز در ایران نمایش تظاهرات فرمایشی بر پا می کنند و با تهدید و توهین کردن وخائن نامیدن سایر رهبران عرب همچون مصر و اردن و عربستان و نابود کردن اسرائیل تلاش برای هرچه گسترده تر شدن دامنه ی بحران وجنگ نوار غزه می شوند تا که بیش ثابت کنند مرکز کانون اصلی ایجاد تراژدی و بحران نوارغزه کجاست ؟

در خاتمه فراموش نشود که شرایط کنونی نوار غزه این حاصل و دستأورد سیاست خائنانه و کثیف و ضد انسانی و تجارت خون غرب با بهانه ی مذاکره ی هسته ای با رژیم پدر خواننده ی تروریست در جهان است که یاغی بین المللی و یکی از 3 کشور محور شرکت در جهان می باشد که اکنون می بایست اینان نیز پاسخگوی اقدامات خود باشند که چگونه سهیم و شریک در شعله ور سازی جنگ در نوار غزه هستند و می بایست چیزی دریافت کنند که به جای قول پوشالی تشکیل کشور دمکراتیک فلسطین که تا پایان سال جاری میلادی که وعده ی آن را داده بودند. با این حساب چرا نباید ملای سرمقاله نویس با وارونه کردن واقعیت ها و برای شستن و پاک کردن پرونده ی ننگین ودستان و چنگال خون آلوده سران رژیم تروریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران در نوار غزه، در عوض اروپا و آمریکا وپاپ رهبر مسیحیان جهان مسئول اقدامات توطئه آمیز رژیم تروریستی آخوندی مخاطب قرار ندهد و متهم ومحکوم شان نکند ؟ همچنین چرا نباید از موضع فرار به جلو وبا پاک کردن صورت مسئله رهبران کشور های عربی مقصر و را خائن قلمداد نکند و اینان منافق و در کنار اسرائیل و انگلیس و آمریکا کفار محارب قرار نگیرند و به دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران همانگونه که فرمانده ی سپاه پاسداران گفته بود که بسیجیان این اقدام را خواهند کرد تهاجم نکند وتهدید مشابه بیشتر به دفاتر و سفارت کشورهای دیگر را ندهند؟ زیرا که به دلیل اعمال سیاست مماشات و سازشگری و تجارت خون انسان و آوانس دادن های 30 ساله غرب با رژیم تروریستی و ضد بشر و بربرمنش و تاریک اندیش که ادامه داشته است و را نباید با امثال موضع گیری سخیف وزیر امور خارجه ی فرانسه کوشنر باز هم به آدم کشان و جنگ افروزان ودین فروشان حاکم براین تا فرصت داده نشدد تا همچنان با رها بودن سگ و بسته شدن سنگ ، یکه تازی نکنند و چرا نباید جای قاتل و مظلوم ومتهم واتهام زن تعویض نگردد ؟ در نهایت اینکه برای چه اکنون ملای سرمقاله نویس کتمان حقیقت نکند وتیغ بر دست وکف بر دهان دست به تیغ کشی و عربده کشی و تهدید کردن و اتهام زدن وخائن نامیدن دیگران باج خواهی نکند؟
هوشنگ � بهداد

چهار شنبه 11 دیماه 1387
نقدو بررسی "دربارهاي عرب مسئول جنايات صهيونيست ها در غزه" روز نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 10 دیماه سال 1387
"بازهم معرکه گیری و ارونه و روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن بامقصر جلوه دادن دیگران و برای پاک کردن اثر انگشتان جنایتکار و آلوده "
ناگفته نماند که متهم کردن سران کشورهای عرب منطقه ی خاورمیانه، قبل از حاد شدن بحران نوار غزه شروع شده بود . زیرا که جرم شان این است که اینان متوجه شده اند که نقش جنایتکارانه و دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در ناامن سازی و اقدامات تروریستی و باتلاق سازی عراق پس از اشغال نظامی چگونه است؟ همچنین در یافته اند که نقشش در راه اندازی جنگ 33 روز ه ی حزب الله لبنان با اسرئیل در راستای چه اهداف پلید و شومی بود و برای چه لبنان به سر زمین سوخته شده تبدیل شد؟ یا اینکه چرا در سرزمین فلسطین جنگ داخلی بر پا شد و منجر به برادر کشی میان ساف و حماس شد ؟
در نهایت اینکه اینان خوب اشراف دارند که چرا منتهی به جدائی نواره غزه شد و برای چه اسماعیل هنینه تبدیل به آلت دست لوطی جماران سید علی خامنه ای و سپاه پاسداران در نوار غزه و منطقه ی خاورمیانه شد ه است و برای چه نقش چماق و اهرم بحران آفرینی در منطقه به نفع حاکمان تهران و علیه ی اسرائیل شده است . همانگونه که می دانند برای چه هدف شومی مخالفت جدی با روند صلح خاور میانه شده و می شود؟ به خصوص اینکه ترکیه مبدل به سرپل ارتباطی و مذاکره ی صلح میان اسرائیل و سوریه برای باز پس گیری بلندی های جولان شده است که هر گز مورد موافقت و خوشآیند سران رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد .

بنابراین سران کشور های عربی بهما ن میزان که تلاش برای تقویت روند صلح خاور میانه می کردند ودر اجلاس و نشست و کنفرانس های صلح خاورمیانه شرکت فعال داشته اند ، از طرف دیگر غفل از دشمنی و مخالفت جدی مسئولان رژیم تروریستی با روند صلح خاورمیانه نبوده و تمرکز لازم برروی موضوع نیز مبذول داشته اند . بهمین دلیل اینگونه هشیاری ها بوده است که نه در دام توطئه ی طراحی شده ی رژیم تروریستی آخوندی در عراق و نوار غزه نیفتادند ، بلکه موجب خنثی کردن طرح خائنانه و جنایت آمیز طراحی شده ی سران و مسئولان رژیم تر وریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران در منطقه ی خاور میانه شده اند و اجازه ی تکرار راه اندازی ایجاد جنگ مشابه ی 33 روزه ی دیگر را در نوار غزه و سو ء استفاده کردن به بر نامه ریزان تروریستی آخوندی را ندادند.

لذا ملای سر مقله نویس از موضع نماینده و سخنگو ووکیل تسخیری سا کنین نوارغزه و قاضی دادگاه ظاهر شده و ایفای نقش کرده و دست به اقدام محاکمه و محکوم کردن سران ورهبران کشور های عربی همچون حسنی مبارک و پادشاه عربستان و شیخ طنطاوی رئیس دانشگاه الازهر قاهره زده است و به اتهام همکاری با صهیونیست علی ساکنین نوار غزه حکم محکومیت خیانت برای شان صادر نموده است . در صورتیکه عاملین و متهمین و مقصرین ومحکومین اصلی در تهران وبیت جماران ئ سپاه پاسداران است .

با گفته نماند البته وقتی اساس و فلسفه ی وجودی یک نظام نا مشروع و ضد مردمی بر مبنای عوامفریبی و نیرنگ و شیادی و دین فروشی در بستر حفظ قدرت و ثروت بهر بها و بهانه ای باشد. و در این مورد از تجربه ی 3 دهه ای هم برخور دار با شد . مشخص و طبیعی است که مدعی قلم بر دست نه حقایق را بیان نمی کند، بلکه آنگونه که خود می خواهد برگردان و اذعان می کند . یعنی اینکه نقل قول نمی شود که تضمین عدم حمله ی اسرائیل به حماس که از سوی مسئولان مصر بیان و قول داده شده بود بر اساس توافق طرفین به رعایت آتش بس بوده است . نه اینکه حماس با ترغیب و تشویق لوطی جماران و سپاه پاسداران مجبور به اقدام به موشک باران درون اسرائیل شد و اسماعیل هنینه مانور نظامی نداد و تأکید بر پرتاب موشک و عدم پای بندی و تعهد به ادامه ی توافق و تمدید 6 ماهه آتش بس با ارائیل نکرد و بالاخره نمی بایست منتظر هیچگونه پاسخی هم از سوی ارتش اسرائیل هم بود .

بنابراین بر حسب ادعای وارونه ی ملای سرمقاله نوبس ، اکنون که فاجعه و تراژدی انسانی در نوار غزه رخ داده و شرایط چنین شده است . نه سران محرک و مشوق کننده ی حماس و جهاد اسلامی فلسطین از سوی رژیم تروریستی آخوندی به پرتاب کردن موشک بدرون خاک نقش داشته اند و مقصر می باشند و نه اینکه اینان موجب ایجاد و دامنه دار کردن شعله های جنگ نوا غزه نشده اند و مقصر نمی باشند، بلکه این مصر و حسنی مبارک است که مقصر است. زیرا که به تعهد و تضمین خود پای بند تبوده است که گفته بود اسرائیل دست به تهاجم واکنشی نظامی نمی زند.پس ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و مال قالب کن محق است اینگونه نسخه و فتوای متهم و محکوم کردن دیگران را صادر کند :

"بايد پرسيد چرا رژيم هاي عربي با صدور بيانيه هاي محكوم كننده و اقدامات جدي و موثر عليه رژيم صهيونيستي و حاميانش به نداي مظلوميت مردم غزه پاسخ نمي دهند البته پاسخ اين سئوال روشن است . اشتياق اعراب سازشكار براي به زانو در آوردن مردم غزه و سرنگوني دولت حماس كمتر از خشم و خروش سران رژيم صهيونيستي نيست . تكليف جناح خائن فتح و طيف مزدور محمود عباس هم كه پيشاپيش روشن است . رسانه ها و مقامات صهيونيستي اعتراف مي كنند كه اصل طرح محاصره غزه و سركوب حماس از جانب محمود عباس و دستيارانش پيشنهاد شده بود و هنوز اين جناح خائن با توقف محاصره غزه به شدت مخالف است . اين حس انتقام جوئي محمود عباس و جناح خائن فتح از مردم غزه به طرز محسوسي بر معادلات سياسي فلسطين اثر گذاشته و اين جناح خائن را به گرگهاي گرسنه اي مبدل ساخته كه به سادگي حاضرند پيكر مردم غزه را بدرند. "
درخاتمه اینکه ملای سرمقل نویس مجبور به اعتراف شده و اذعان کرده است که رژیم تروریستی آخوندی در فاجعه راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل دست داشته است و افزوده است که هدف غائی و نهائی برپائی بحران وجنگ افروزی نوار غزه در راستای اهداف مشابه ی همان جنگ 33 روزه ی حزب الله بوده است . برای همین اسرائیل را تهدید کرده است که نکند تصور خیال باطل کنید که همه چیز تمام شده است وخطری شمارا تهدید نمی کند. بلکه قیام و انتقام کشی حماس و کمک سایرین در راه است . یعنی بطور غیر مستقیم همان پیام پاسدار عراقی را منتقل کرده است که این پاسدار پیشنهاد داده فایده دار بودن در این است که می بایست جنگ زمینی با اسرائیل برای نابودی کامل اسرائیل را شروع نمود که اکنون ملای سرمقاله نویس مشابه همین نسخه را تجویز کرده است .
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 10 دیماه سال 1387
" نقد و بررسی صبح نزديک است (يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان سه شنبه 10 دیماه سال 1387
"معرکه گیری، مرثیه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن برای پاک کردن چنگال خونین سران رژیم تروریستی آخوندی در نقش آفرینی نوار غزه "
پاسدار ان وبازجویان و شکنجه گران واعتراف گیران و تواب سازان و کیفر خواست تنظیم کنندگان سیاه چال های رژیم تروریستی آخوندی که قلم بردست و روزنامه نگار و مفسر و تحلیل گر مسائل سیاسی و نظامی شده اند. با وجود اینکه می دانند طشت رسوائی رژیم اشان از بام بر زمین فکنده شده است . ولی با کمال پرروئی همچنان باتکای تجربه ی 3 دهه ی تصویر مارکشیدن ومار قالب نمودن و گریز به صحرای کربلا زدن از موضع فرار به جلو وآی دزد کنان مشغول آدرس غلط دادن می باشند . زیرا در شرایطی که ماهیت ضد مردمی و نامشروع بودن رژیم تروریستی آخوندی علنی شده است . همچمین به دلیل وحشت حاکمان خونخوار و عوامفریب و غارتگر و جنگ افروز و دین فروش از قیام و خیزش مردم ناراضی که ناشی از دروغ گفتن بردن وعده ی نان بر توی سفره های خالی محرومان است. زیرا که وعده های دروغین و پوشالی پاسدار گماشته ی احمدی نژاد چاقو کش در عمل تبدیل به رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری گسترده در جامعه شده است. بنابراین از یک سو برای انحراف اذهان عمومی جامعه نسبت به معضلات اساسی و معیشتی و اقتصادی که وجود دارد و از طرف دیگر برای برون رفت از بحران جدی و خطری هسته ای که نیاز شدید به بحران آفرینی و جنگ افروزی در کشورهای همسایه و به خصوص خاور میانه می باشد . همینطور پس از شکست مفتضحانه ی مبنی برتصویب توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا، پس با تلاش مذبوحانه ادامه ی بحران وجنگ افروزی و ناامن سازی از عراق به نوار غزله منتقل شد و دستگاه تبلیغات رژیم تروریستی آخوندی با همه ی امکانات خود بر روی همین مسئله متمر کز شد. زیرا با تحریک کردن جهاد اسلامی فلسطین وحماس به پرتاب موشک به درون خاک اسرائیل آنقدر ادامه داده شد تا اینکه ارتش اسرائیل مجبور به واکنش شد و ادامه ی این بحران و جنگ افروزی ، منجر به ترا ژدی و فاجعه ی انسانی و جنگ آفرینی کنونی نوار غزه شده است تا مداحان مفت ومرده خوار فرصت یا بند وارد صحنه ی مرثیه خوانی برای سهم خرما و حلوای خود شوند .

مهمتر اینکه با فراموش کردن نقش کلیدی ومحوری لوطی جماران سید علی خامنه ای و سپاه پاسداران و گماشته ی چاقو کش پاسدار احمدی نژاد که هم اسرائیل را تهدید به نابودی کرده و می کنند و هم دامن به ایجاد فاجعه جنگ افروزی نوار غزه زده اند، اما اکنون در عوض موذیانه و شیادانه به عنوان نماینده و وکیل مدافع تسخیری ساکنین غزه دست به مداحی گری و مرثیه خوانی شده اند و دست بهاشک تمساح ریزی زده اند و اسرائیل و آمریکا و رهبران کشور های عربی متهم و محکوم نموده اند . بد تر اینکه چون سران طراح توطئه ی جنگ افروزی کنونی نوار غزه به خواست و اهداف خود هنوز نرسیده اند . زیرا که شرایط همچون مشابه ی زمان جنگ 33 روزه لبنان نیست که بتوان با ادعای مضحک نخ نما شده ی عم مداخله ی نظامی و تأکید بر حمایت انسان دوستی خاله خرسه کرد. پس نسخه صادر شده است که حماس راهی جز مقاومت و ایستادگی ندارد. تا که با ویرانی کامل نوار غزه و کشتار بیشتر بی گناهان، امکان مرده خواری بیشتربا متهم و محکوم کردن سران رهبران کشور های عرب فراهم گردد. به امید آنکه عملکرد جنایات و دسیسه و توطئه ی سران رژیم تروریستی آخوندی در نوار غزه به حساب رهبران مصر و عربستان و اردن و محمود عباس واریز گردد . شاید چنگال خونین و جنایتکار عامل ان اصلی در جماران و سپاه پاسدارن پاک گردد. در نهایت فضا برای شتاب دادن دسترسی به سلاح هسته ای میسر گردد .

در خاتمه برای اینکه مسئولان و حاکمان جهان و دبیر کل سازمان ملل از خواب خرگوشی بیدار شوند تا که بدانند سر نخ اصلی بحران و فاجعه ی کنونی نوار غزه کجاست؟ و چرا اینان مسئولانه انجام وظیفه نکرده اند و بد تر اینکه چرا با چشم پوشی و عدم پیگیری شناسائی معرفی عامل و مقصر اصلی و معرفی آن قصور کرده اند. لذا برای برجسته کردن این قصور مثل همیشه تأکید می شود که از همان زمان سال گذشته که لوطی جماران سیدعلی خامنه ای بدستور سپاه پاسداران وارد صحنه ی نمایش معرکه گردانی شد و دشمنی و مخالفت آشکار خودش را در خطبه ی نماز عید فطر در تهران بیان کرد و بطور علنی نه مخالفت و دشمنی با روند مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل را اعلام کرد ، بلکه رهبران کشورهای عربی را تهدید کرد که اگر چنانچه در کنفرانس آناپولیس شرکت کنند در کشور های خودشان با اغتشاش و نا آرامی مواجه خواهند شد . همچنین سپس مشابه همین دشنی با کنفرانس دو روزه ادیان در نیویورک دنبال و تکرار شد . البته قبل از اینگونه موضع گیری های تهدید آمیز اسماعیل هنینه به تهران جماران فراخوان خوانده شد تا که در نماز جمعه تهران حضور یابد و فریاد بزند که نه اسرائیل ر به رسمیت می شناسد ونه مذاکرات صلح محمود عباس با اسرائیل را قبول دارد و نه اینکه هرگز با اسرائیل به پای میز مذاکره خواهد رفت . بنابراین بدون هرگونه شک و ابهام سرنخ اصلی آتش افروزی کنونسی نوار غزه بیت جماران در تهران و سپاه پاسداران می باشند و متأسفانه برخی از ساکنین بی گناه نوار غزه ی بایست قربانی جاه طلبی مقامات و حاکمان تهران و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای اش شده اند
.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 10 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " پالايش عزاداري ها از انحرافات" روز نامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 9 دیماه سال 1387
"اعتراف آشکار به تهی و ابزاری شدن دین در بستر اهداف مشخص از سوی حاکمان غارتگر و دین فروش"
ماه محرم وماه معرکه گیری و گریز به صحرای کربلا زدن آخوندهای انگل و مفتخور حاکم شده فرا رسیده است که ضمن سوء استفاده از ابزاری ازدین که موجب به قدرت رسیدن شان شده است . عجیب است که پس از سپری شدن 30 سال اکنون نهضت عاشورا آنگونه از سوی حاکمان مفتخور و فرصت طلب و غارتگران و عوامفریبان و دین فروشان و جنگ افروزان حاکم تبدیل به ابزار تبلیغاتی حفظ قدرت و حذف رقبا برای حفظ قدرت و چپاولگری و عدم پاسخگوئی به مطالبات مردم شده است که دقیقاً اعتراف شده است که از محرم و امام حسین و عاشورا و تاسوعا آنگونه سوء استفاده در راستای اهداف قدرت و ثروت شده ومنجر به اهرم سکوبگری و سوء استفاده برای حفظ حریم جایگاه بقدرت خزیده شدگان دین فروش شده است که نهضت آزادی خواهی امام حسین که زمانی زنده یاد خسرو گلسرخی در دفاعیان خودش در زندان شاه به مکتب و نهضت حسین اشاره کرد . اکنون آنچنان از سوی حاکمان مرتجع و فدرت طلبان بی محتوا وتهی شده و تبدیل به ابزار قدرت و ثروت خزیدگان شده و دستمایه عوامفریبی وابزار سرکوب و خفقان و شیادی شده است که اکثریت قاطع مردم ایران به خصوص نسل جوان تنفری توصیف ناپذیر نسبت به حاکمان جنایتکار دین فروش و عوامفریب دارند. البته از سوی دیگر چون اختلاف گسترده ای هم در میان حاکمان عوامفریب و دین فروش بر سر کسب قدرت و ثروت وجود دارد. یعنی آنگونه دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت و سرکوب و رشد خرافات و اختلاف در میان حاکمان منجر شده است که سرمقاله نویس پس از 3 دهه اینگونه پیرامون عملکرد حاکمان دین فروش و عوامفریب اعتراف کرده است:

"بدين ترتيب از نظام جمهوري اسلامي اين انتظار وجود داشت كه عزاداري ها و مجالس مربوط به عاشورا و كربلا را از زنگارهاي جهل و خرافه و تحريف پاك نمايد چهره درخشان محرم و صفر را به مردم بنماياند .رسيدن به چنين آرمان بلندي از يكطرف به مبارزه بي امان با فرصت طلبان و سو استفاده كنندگان از محرم و صفر و كوتاه كردن دست هاي پليد آنان از حريم امام حسين عليه السلام و شهداي كربلا نياز دارد و از طرف ديگر با ترويج معارف اصيل و عميق ديني براساس مكتب اهل البيت عليهم السلام ملازم است . در سالهاي اخير متاسفانه اين رسالت مهم به فراموشي سپرده شده و ميدان براي تاخت و تاز فرصت طلبان و سواستفاده كنندگان و سوداگران بشدت خالي شده است . شايد در تاريخ عزاداري ها در طول 1300 سال گذشته كمتر بتوان انحرافاتي همانند آنچه اكنون در مجالس و محافل مذهبي اعم از عزاداري و جشن ها مشاهده مي شود را پيدا كرد.بي محتوا شدن اشعار و مراثي و مدايح استفاده از ابزارهاي حرام يا انحرافي كشيده شدن به طرف غلو آلوده شدن به خرافات انجام حركات زشت و سطحي كردن دين خطرهائي هستند كه اكنون گريبانگير مجالس و محافل مذهبي مي باشند و اين درست همان چيزي است كه جامعه را از انقلاب و مباني و آرمانهاي نظام حكومت ديني دور ميسازد. باتوجه به آنچه اكنون بر مجالس و محافل مذهبي ما حاكم شده است جامعه ما نه تنها به طرف شعار � خون بر شمشير پيروز است � به پيش نمي رود بلكه با سرعت درحال فاصله گرفتن از محتواي نهضت عاشورا است . اين وضعيت حتي مجالس ختم و يادبود كه هر روز صدها مورد آن در نقاط مختلف كشور برگزار مي شود را نيز تهديد مي كند. اين مجالس اكنون به عرصه اي براي تاخت و تاز مداح نمايان بي سواد كه مروج خرافات هستند تبديل شده و قرآن و موعظه در آنها مهجورند. در قديم مجالس فاتحه محل قرائت قرآن و موعظه ديني بودند و اگر چند دقيقه اي به يك مداح فرصتي داده ميشد او هم بهترين اشعار را در موعظه و يادآوري مبدا و معاد ميخواند كه با مجالس فاتحه متناسب بود. امروز متاسفانه از اين مواعظ عميق قرآني و روائي خبري نيست و مداح نمايان بيسواد اين قبيل مجالس را به جولانگاه مطالب انحرافي و عوام پسندانه خود تبديل كرده اند. "
بالاخره اینکه از این شفاف تر نمی توان اعتراف کرد و به نمایش گذاشت که حاصل و عملکرد 3 دهه ی حاکمان بقدرت و ثروت رسیدگان زیر پرده ی دین چگونه می باشد که ملای سرمقاله نویس روزنامه ی متعلق به لوطی جماران سید علی خامنه ای این را چنین ترسیم کرده و به نمایش گذاشته است :

"مجالس عزاداري محرم اكنون در بسياري موارد گرفتار مشكلات عميقي از قبيل رقابت هاي ناسالم مظاهر خرافي رياكاري پشتوانه هاي مالي حرام و مشكوك و مزاحمت هاي شديد براي مردم هستند. اين قبيل مجالس قطعا به جاي آنكه آثار مثبتي در جهت تحقق اهداف نهضت عاشورا داشته باشند مردم را از خود گريزان مي كنند و نسبت به دين بدبين مي نمايند و در دراز مدت به ابزاري دردست دشمنان اسلام تبديل خواهند شد به ويژه آنكه تعدادي از همين مداحان به خود اجازه مي دهند در مسائل سياسي نيز دخالت كنند و با تبديل شدن به ابزار يك گروه به گروه ديگر بتازند و محافل ديني را به سياست بازي آلوده نمايند. سوگمندانه بايد اعتراف كرد كه اكنون عليرغم فراواني مجالس و محافل عزاداري به ندرت مي توان مواردي را پيدا كرد كه مطالبي كه در آنها مطرح مي شوند مفيد و سازنده و در جهت اهداف شهداي كربلا باشند. نظام جمهوري اسلامي قطعا نمي تواند از كنار اين وضعيت اسفناك و اين تهديد بالقوه بي تفاوت عبور كند."

در خاتمه اینکه تصور نمی رود که نیاز به توضیح بیشتری باشد تا که ناگفته مانده باشد که حاکمان دین فروش در ایران در 30 سال گذشته در ایران و منطقه چه کرده و انجام داده و حاکم نموده اند که اکنون ملای سرمقاله نویس کروکی که ترسیم کرده وبه تصویر کشانیده است که شرایط چگونگی است وحشتناک می باشد . زیرا که به وضوح اعتراف کرده است که چگونه نه مفاهیم مقدسی همچون عدالت و برابری و آزادی و رعایت حقوق بشر و احترام به عقاید وحرمت انسانی بر ضد خودشان تبدیل و به مسلخ کشانیده شده اند ، بلکه دین و مذهب و نهضت عاشورا آنگونه تهی وبی مایه و ضد خودشان تبدیل شده است که موجب بلند شدن صدای اعتراضی ملای سرمقاله نویس روزنامه ی متعلق به لوطی جماران سید علی خامنه ای شده است که فریاد بر باد رفت اسلاما سر داده است . البته حاکمان جنایتکار بر ایران ، فقط در کشور در ایران نیست که با سوء استفاده از نام مذهب 3 دهه است که با انواع و اقسام جنایت و خیانت و جنگ افروزی و غارتگری و جنگ افروزی ودین فروشی ، زیر پرده ی دین و مذهب مرتکب شده اند . بلکه عراق را به باتلاق تبدیل نموده اند و لبنان را سر زمین سوخته شده مبدل کردند ، بلکه اکنون آنچه در نوار غزه می گذرد و جنایاتی که از سوی تهاجم اسرائیل رخ داده می شود عامل ومحرک اصلی حاکمان تهران و سپاه پاسداران می باشند که قبل از مراسم عید فطر سال گذشته مقدمه ی آن از سوی خطبه ی دیکه شده ی لوطی جماران از سوی سپاه پاسداران طراحی شد. بنابراین بازهم برای بار دیگر تأکید می شود که تنها راه نجات مردم ایران و حاکم کردن ثبات صلح و امنیت در خاورمیانه حمایت جهانی از تغییرات دمکراتیک در ایران است. آنهم قبل از دسترسی سران رژیم تروریستی آخوندی به سلاح هسته ای می باشد . اگر نه نمونه کنونی نوار غزه به زودی سراسر منطقه را خواهد گرفت که رژیم تروریستی آخوندی به آن چشم دوخته و سرمایه گذاری کلان برایش کرده است.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 9 دیماه سال 1387
نقد وبررسی " يادداشت روز (غزه نبايد تنها بماند" (روز نامه ی کیهان دوشنبه 9 دیماه سال 1387
"تلاش مذبوحانه باآدرس غط دادن واشک تمساح ریزی کردن برایپاک نمودن دستان خون آلود حاکمان جنایتکار ایران در نوار غزه"
عجیب است که آنقدر لوطی جماران آلت دست ومهار وکوک شده است و از بس دور آتش منقل چرخیده و مانور داده و ناشی از بو خوره ی دود وگیج ومنگ شده است و سفارشات دیکته شده تکراری بلغور و بیان کرده است که نه اینکه ملکه ی ذهنش شده است ، بلکه بدتر اینکه همچون بساط و دود ودم عجیب اعتیاد مزمن و ترک نا پذیر به هذیان گوئی یافته است . زیرا که هرزمان که دست به خودسازی می زند که مجبورمی شودمی بایست کوک و میزان شده برای اجرای نقش برروی صحنه آماده شود . فراموش می کند که دارد نقش محوله ی تحمیلی را اجرا می کند و در اوج نشئگی بالا وانمود می کند که گویا امر بهش مشتبه شده است که علی آباد خرابه هم برای خودش شهری شده است وهمه ی مخاطبش همچون نان خوران بسیجی و امثالهم پای منبر خطابه ی وی می باشند که قدرت درک و فم و شعور وحلاجی و برسی و تجزیه وتحلیل گیج ومنگ وخنگ را ندارند و فاقد شعور و آگاهی می باشند و آمادگی پذیرش دربست بی کم وکاست گزارشات تکراری این طوطی دست آموز و تعلیم دیده راندارند و به یاد ندارند که چگونه لوطی جماران مجبور است تا در نمایش روحوضی اجرای نمایشنامه ی نشان دادن جای دوست ودشمن اجرای نقش کند ؟ یا اینکه نمی دانند که چرا ادعای کنونی اش فرق 180 درجه به خطبه ی نماز عید فطر سال گذشته اشت است . زیرا که در آن خطابه خوانیو ضمن دشمنی آشکار با تلاش های گسترده ی روند صلح خاورمیانه که کرد ، مخاطبین شرکت کننده در کنفرانس صلح آناپولیست در آمریکا را تهدید کرد و رهبران کشورهای عربی منطقه را آشکارا تهدید نمود و اخطار کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس آنا پولیس در آمریکا شرکت کنید و حضور یابید درون کشورهای خودتا ن با نا آرامی و اغتشاش مواجه خواهید شد.

البته از زمان قرائت آن خطبه تا حال هر اقدام خائنانه و جنایتکارانه که منجر به ضربه زدن و یا به شکست کشاندن توافق صلح میان اعراب و اسرائیل شده است سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران از طریق حماس و جهاد اسلامی و حزب الله لبنان، نه اینکه کوتاهی نکرده اند ، بلکه موجب تقویت خصومت و تلاش برای تنش و بحران و جنگ در منطقه شده است . به خصوص اینکه همه ی سرمایه گذاری برای عدم تصویب توافقنامه ی امنیتی میان دولت عراق با آمریکا به شکست انجامید و بر خلاف روند گذشته که پس از اشغال نظامی عراق که دربست برنده ی اصلی و نهائی فقط رژیم فاشیستی مذهبی بود ، تصویب این توافقنامه موجب شد که سران رژیم تروریستی آخوندی و به خصوص پاسداران با شکست سختی در عراق مواجه شوند . بنابراین برای باز گرداندن آب رفته به جوی ، بلافاصله سرمایه گذاری سنگین برروی حماس و تلاش برا یایجاد جبهه ی جنگ با اسرائیل شروع شد . یعنی اینکه از طریق جهاد اسلامی فسطین و حماس قبل از به سرآمدن مهلک قرار داد 6 ماهه آتش بس میان حماس و اسرائیل و کوشش برای تمدید کردنش ، کوشش و ترغیب به پرتاب موشک از سوی جهاد اسلامی و حماس بدرون خاک اسرائیل شروع و گسترش یافت .

این وضعیت بنا بر توصیه لوطی جماران سید علی خامنه ای و فشار وتهدید سپاه پاسداران آنقدر ادامه یافت تا موکول به شرایط کنونی شده است. یعنی اینکه درست است که ارتش اسرائیل دست به اقدامات تهاجمی زده و موجب کشته شدن افراد بی گناهانی در سر زمین فلسطین شده است که این اقدام شدیداً محکوم می باشد . ولی نباید فراموش کرد که این واکنش تهاجمی اسرائیل معلول علت اصلی فشار های روز افزون سران جنایتکاران حاکم بر ایران در لبنان و فلسطین به خصوص نوار غزه است که از موضع اشک تمساح ریزی دفاع از مردم فلسطین با دلارهای اهدائی چاشنی و ضمیمه شده به سوی حماس که از سوی بیت رهبری لوطی جماران سرا زیر و هدایت و دخالت گری و تحمیل شده است که همراه بارهنمود و فشار مضاعف سپاه پاسداران وتشویق حمایت تاتکتیکی حزب الله لبنان می باشد که بدون سر و سوزنی شک و شبهه مرتبط با بحران هسته ای رژیم تروریستی آخوندی می باشد که در راستای هموار کردن تلاش مستمر بری دسترسی به سلاح هسته ای می باشد.

ولی اکنون چون سپاه پاسداران به نتایج مورد نظر خود این طراحان جنایتکار سنگر گرفته در بیت جماران نرسیده اند . با پاک کردن صورت مسئله و زدودن نقش مستقیم جنایتکار برنامه ریزی و هدایت گری و تحمیلی خودشان که در نوار غزه ایفا کرده اند . بس فرصت طلبانه تغییر جهت داده ونوای شیپور را از در گشادش نواخته و به معلول چسبیده و مانور گسترده تبلیغاتی داده اند که گویا اینکه نه هیچگونه نقش مستقیم و برنامه ریزی و هدایتگری در به وجود آمدن و ضعیت کنونی در نوار غزه نداشته اند ، بلکه از موضع خیر خواهی و نوع دوستی و صلح طلبی کبوتر صلح وارد صحنه شده اند تا فرصت طلبانه پرونده ی ننگین و خونین و نقش کلیدی و اصلی خود در دامن زدن به شرایط کنونی در نوار غزه را پاک کنند که خود عامل و مسبب و طراح اصلی اش بوده اند. برای همین یک ملای طلبه ی روضه خوان بسیجی و نوچه ی لوطی جماران که همکار سربازجو حسین شریعت ندار شکنجه گر و بازجوی حرفه ای می باشد . وارد معرکه ی صحنه گردانی وارونه گوئی تصویر مار کشی و مار قالب کنی با اتهام زد و تهدید کردن دیگران شده است وبا آویزان شدن به مانور تبلیغاتی لوطی اش سید علی خامنه ای ادامه ی معرکه گیری گریز به صحرای کربلا زدن را دنبال کرده است تا شاید با آدرس غلط دادن بتواند دستان خونین و آلوده ی مجرم وعامل و مقصر اصلی یعنی محرک و سرنخ جنگ افروزی اخیر در منطقه ی خاورمیانه را پاک وشسته کند و رژیم تروریستی آخوندی را از زیر تیغ به عنون نه متهم، بلکه مجرم اصلی را برهاند. پس دست به روضه خوانی معلولی علیه تهاجم اسرائیل زده است و با آویزان شدن به روضه ی لوطی جماران تعیین تکلیف دینی کرده که وظیفه بر مسلمان واجب و ضروری است تا که چنین خود را برای مصاف با اسرائئل بسیج و آماده کنند :

"جنایات رژیم غاصب اسرائیل که با تشدید حملات خود علیه مردم بی دفاع غزه رقم می خورد، نشانه آن است که این رژیم در پی ایجاد یک فاجعه انسانی وحشیانه و نسل کشی در اراضی اشغالی فلسطین است. حضرت آیت الله خامنه ای ولی امر و رهبر دنیای اسلام وقتی درباره رژیم صهیونیستی تعبیر فقهی �کافر حربی� بکار می برند، به آن معنا است که بر همه مسلمانان فرض است تا در صفوفی متحد و چون �ید واحده� علیه اسرائیل جنایتکار قیام کنند. پیام معظم له به مثابه �حکم جهاد�ی است که همه مجاهدان و مومنان دنیای اسلام را به دفاع از مردم مظلوم فلسطین و انتقام سخت از این جرثومه فساد و ویرانگری فرا می خواند."

شیخ همکار وطلبکار ورق پاره ی سرباز جو حسین شریعتمداری با فراموشی کامل عملکرد خیانت آمیز خنجر از پشت زنی سران رژیم جنایتکار و با تلاش مذبوحانه پاک کردن صورت مسئله ودستان خون آلوده حاکمان ایران و با نعله وارونه زدن و آدرس غلط دادن و با نسبت دادن کارنامه سیاه ننگین سران جنیاتکاران حاکم برایران به رقبای خود در منطقه که چرا اینان دردام طراحی و گشوده شده در نوار غزه نیفتاده اند . اینگونه با اشک تمساح ریزی تاکتیکی برای فلسطینیان نوار غزه کردن عربده کشی برای دیگران کرده و متهم شان نموده است:

�سران عرب مرده اند؟!� تیتر دیروز روزنامه بود. آیا کسانی که حیات و ادامه زندگی نفرت انگیزشان را در گرو مزدوری گرگ خونخواری می دانند که در کشتار زنان، کودکان و مردم مظلوم و بی پناه غزه، آن هم پس از 18 ماه اسارت در محاصره غذایی و دارویی از هیچ فرومایگی کم نمی گذارد، زنده اند؟! و یا مرده ای هستند که بزودی و به دست انتقام الهی که از آستین مومنان و مجاهدان برخواهد آمد بوی تعفنشان زباله دان تاریخ را پر خواهد کرد.�
مبارکی� که میراث دار فرعونیان و از تبار ظالمان بوده و بدون تردید هم پیاله اشغالگرانی است که نان حاکمیت دو روزه دنیا را در کاسه خون و اشک و آه فرزندان و مادران مظلوم سرزمین غزه و فلسطین بی پناه می زنند؛
ابومازن� و آن سران عربی که روز حمله و قبل از شروع عملیات وحشیانه ارتش رژیم صهیونیستی، در رام الله گردهم می آیند و همراه جنایات و سفاکی های اسرائیل غاصب می شوند؛آل سعودی� که کنفرانس ادیان را در مهد کفر و الحاد، علم می کند و سران کشورهای عربی را با مسئولان رژیم اشغالگر و شیطان بزرگ، آمریکا دور یک میز می نشاند و باده می نوشد و نرد سرسپردگی به آنان می بازد؛سران عربی� که در نشست انحرافی با 1+5 گردهم می آیند تا مشکل اصلی منطقه را ایران(!) معرفی کنند و فضای سیاسی لازم و فرصت فراخ تری برای جنایات بیشتر رژیم صهیونیستی فراهم کرده و چراغ سبزی برای حمله گسترده به مردمی که برای آرمانهای خود 60 سال مبارزه کرده و تسمه ستم بر گرده خویش تحمل کرده اند نشان دهند، آیا زنده اند؟ بدون شک روزی آه مادران مظلوم فلسطین دامان آنان را خواهد گرفت و در دوزخ انتقام مردم سخت گرفتار خواهند آمد.آن روز خیلی دور نیست. مردم مظلوم غزه و فرزندان معصوم سرزمین زیتون، پدرانی که استضعاف و حرمان صبحشان را شام می کند و مادران دل شکسته ای که اشک و آه، سودای شان شده، مردمانی که هیچ فریادرس و پناهگاهی جز خدا ندارند و مصداق مسلم �مضطر�ند، حتماً دعایشان به اجابت معبودی که انتقامش بسیار سخت خواهد بود، می رسد.

"ملای یادداشت روز نویس تازیانه بر دست وکف بر دهان آورده و با بیان وارونه گوئی وضعیت شرایط خطری و حساس و در مانده ی کنونی رژیم تروریستی آخوندی در دفاع از پروژه ی هسته ای را چنین با آدرس غلط دادن به در گفتن تا دیوار بشنور ترسیم نموده وبه نمایش گذاشته است :

"شاید وقت آن رسیده که ملت های مسلمان علیه حکمرانان مزدورشان قیام کنند. �انتفاضه� هایی در همه کشورهای عربی تا زمینه برای نجات باقیمانده وجدان کشورهای عربی که هر چه جنایت و ظلم در غزه می بینند، دم برنمی آورند و کاری نمی کنند، فراهم آید"

در خاتمه اینکه ملای یادداشت روز نویس بدون داشتن ذره ای شهامت انسانی در بیان حقیقت و یا داشتن ودان انسانی به اعتراف به نقش کلیدی حاکمان جنایتکار کنونی ایران در بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه ودامن زدن به آن و تلاش در بسط دادنش در خاورمیانه به خصوص در فلسطین چیست و بدون کوچکترین اشاره ای که برای چه رژیم جنایتکار غیر غرب که 3 دهه است در ایران مرتکب انواع و اقسام جنایت های ضد انسانی مرتکب شده است و مردم ایران را به صلابه کشانیده است و آنگونه که حتی یک روز بدون تهدید و سرکوب و شکنجه و اعام امکان بقای ننگین ندارد . چگونه شده است که کااتولیک تر از پاپ شده و اینقدر مدافع سینه چاک ساکنان نوار غزه شده است؟ در صورتیکه زمان زیادی از توطئه ی جنایت آمیزش در سر زمین فلسطین سپری نشده است که چگونه از طریق راه اندازی برادر کشی و رو در رو قرار دادن حماس و ساف منجر به جدائی نوار غزه شد تا که در شرایط ضروری همچون شرایط فعلی از اینان به عنوان گوشت قربانی دم گوشت در راستای اهداف پلید و ضد اسانی خودش در منطقه استفاده کند . البته با تلاش تبلیغاتی انحرافی مهربان تر از ادر شدن این سیاست پلیئد و شوم ضد انسانی خود راد نبال کرده است . یعنی اینکه مردم بی دفاع فلسطین همچون لبنان و عراق و ایران اسیر اهداف حاکمان پلید وخو نخوار و غارتگر وجاه طلب و بلند پرواز با سپاه پاسداران شده اند . زیرا که برای تضمین بقای حاکمیت ننگی با گسترش جهان گشائی اشان نیاز مبرم به سلاح اتمی دارند . یعنی مردم ایران و صلح و ثبات منطقه و حتی جهان به گروگان دسترسی هسته ای سلاح در آمده اند . البته پس از تهدید کنونی و دسترسی به بمب اتمی خطر به یقین وحتمی بودنش تبدیل خواهد شد.

هوشنگ � بهداد
دوشنبه 9 دیماه سال 1387
نقد وبررسی " روانشناسى يک مبارزه(يادداشت روز) روز نامه ی کیهان یکشنبه 8 دیماه سال1387
"تناقض وهذیان گوئی آشکار سرباز جو پاسدار یاددشت روز نویس پیرامون نامزدی ریاست جمهوری سید خندان خاتمی"
قلم بر دست یادداشت روز نویس منادی گر خرافات و تر دستی و متخصص شکنجه گری وخبره در اعتراف گیری و نابغه در سناریو وپرونده سازی وهنرمند بی نظیردر نمایش هنر سیاه بازی و تصویر مار کشی و مار قالب کنی و متخصص آسمان وریسمان بافی و ... اکنون آنگونه پیرامون واقعیت با تلقین قلمفرسائی نموده و بر سر منبر روضه ی مبسوط قرائت کرده است که انگاری نه متخصص نر دستی و مبلغ خرافات و مبتکر سناریو پردازی ونه حامی سینه چاک مارتجاع وپیشمرگه مدافع آن نمی باشد ، بلکه بر ضد آن شده است که اکنون نقش هنری خلاف آن را اجرا کرده است. البنه اینگونه نمایش اجرای مارکشیدن و مار نشان دادن برای آنانی که آشنائی با اینگونه گریز به صحرا کربلا زدن ندارد شاید کمی گیرائی داشته وموجب منحرف کردن مقطعی اشان شود ، ولی برای آنانی که آشنائی به اینگونه شگرد های تبلیغاتی و سیاه نمائی و نمایش هنری جای دوست و دشمن نشان دارند. چیز جدیدی نمی باشد . زیرا که آموخته و تجربه کرده اند که اینگونه تردستی و نمایش هنر سیاه بازی کردن ها، در بستر تجربه ی و شیوه بازجوئی اعتراف گیری و شکنجه گری تجربه شده در سیاه چال هاست که اکنون این چنین پیگیری و بیان می شود . برای اینکه وقتی دین موجب بازار عوامفریبی حاکمان شده است کهبازیگرانش سخت اعتیاد مفرط و ترک ناپذیر و علاقمند به قدرت و انباشت ثروت دارند . به خصوص در شرایطی که میان رقبای حاکم ومحکوم شکاف و رقابتی بس سخت وجود دارد. چون که باند حاکم شده تلاش می کند تا که رقیب یا شریک سابق خودش را از صحنه ی رقابت حفظ کند . از سوی دیگر مشروعیت نظام دینی به دلیل ساختار ارتجاعی و عوامفریبانه اش سخت نامشروع وبی اعتبار شده است .
بنابراین بند بازان وتر دستان دین فروش و عوامفریب اکنون که 3 دهه از عمر ننگین حکومت شان سپری شده است و شگرد های بند بازی و تر دستی و عوامفریبی کردن شان برای مردم ایرانرو شده است که چگونه تمام قول ووعده های داده شده همچون حکومت آینده از آن مستضعفان و پا برهنگان می باشد . اقتصاد مال خراست . روحانیون چشم بقدرت ندوخته اند . نظامیان در سیاست حق دخالت گری ندارند و... از این قبیل شعارهای عوامفریبانه دادن که همه بر ضد خودش تبدیل شده است. همچنین اکنون که طبل رسوائی حاکمان عوامفریب و دین فروش و غارتگر وجنگ افروز از بام بر زمین فتاده است و فاصله گیری مردم به خصوص نسل جوان از نظام خرافاتی و عوامفریب و دین فروش هرروز بیشتر و بیشتر می شود . ضمن اینکه رقابت هم میان غارتگران سهیم و شریک سابق و طرد شده از قدرت بس حاد وجدی شده است . به صورتی که تقابل میان شان به مرحله ای رسیده است که برای هم دست به چاقوی ضامندار زنجانی برده وهم دیگر را به تهدید به قطع کردن دست و پا می کنند که چرا برخی بیشتر دزدیده و غارتگری کرده اند وچرا موی دماغ رقیب شدند و اجازه نمی دهندکه اکنون اینان هم دست به چپاولگری مشابه بزنند. بنابراین اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس برای عوامفریبی کردن با نعله وارونه زدن ووارونه گوئی کردن که در ابتدای مقدمه سازی یادداشت روز شروع نموتا در پس از توانسته باشد دست رقیب را باز و افشا کرده باشد از واقعیت گوئی شروع کرده وبه تخیل گرائی و هذیان گوئی دلخواه مورد نظر خودرسیده است که همانا به نمایش خیمه شب بازی تبلیغات انتخاباتی � انتصاباتی - تقلباتی دوره ی دهم راه می برد وختم می شود که البته مرتبط به نوع تبلیغات رقیب دوم خردادی می باشد ونه با ندهای مافیائی حاکم که توضیح و تحلیل و تشریح آن چنین است :

"بالاخره همیشه همه آنچه آدمی به آن نیاز دارد واقعا موجود نیست و گاهی باید خود را فریفت. این مقدار اشکالی هم البته ندارد. قصه زمانی جالب توجه می شود که گروه ها و شخصیت های سیاسی که قاعدتا باید رفتار خود را بر مبنای دقیق ترین ارزیابی ها از واقعیات بنا کنند، دست به دامن عملیات روانی بر روی دیگران و حتی خود بشوند و دائما تلاش کنند چیزی را به خود و مردم تلقین کنندکه می دانند واقعیت ندارد. اگر چنین رفتاری از اندازه خارج شود، به وضعیت ناگواری خواهد انجامید. فرایند فریب دادن خود و نشاندن آرزوها به جای واقعیت اگر فراگیر شود به ایجاد شکافی بزرگ میان �آنچه واقعا هست� و �آنچه دوست داریم باشد� منجر می شود و این در مدت زمان کوتاهی می تواند به یک غافلگیری بزرگ ختم شود. غافلگیری که دیگر نمی توان از نتایج آن گریخت و به خود و دیگران تلقین کرد: �واقعیت ندارد�! درست مثل مرد تشنه ای که سخت محتاج آب است و چون آبی نمی یابد دائما به خود تلقین می کند که آب خورده و سیراب است. چنین فرد متوهمی فقط تا زمانی می تواند به این کلاه گذاشتن سر خود ادامه دهد که تشنگی او را از پا درنیاورده و همچنان زنده باشد، والا وقتی از تشنگی مرد، دیگر نمی تواند به خود تلقین کند که �زنده است�! آنجا واقعیت، خود را به مجاز تحمیل خواهد کرد."

چون تحلیل و تفسیر از موضع بازجوئی آنهم یک جانبه نگری می باشد که نه مردم ونه مطالبات آنان محلی از اعراب ندارند. بنابراین طبیعی است که درمیان جنگ قدرت و سگ دعواهای باندی و جناحی ادامه دار ، نمی بایست که مردم ومطلبات شان هیچگونه جایگاهی داشته باشند ،زیراکه هدف تلاش برای حفظ قدرت بهر قیمت و حذف رقیب از صحنه ی قدرت می باشد . بنابراین پس از ر2ضه خوانی مقدماتی سرباز جو پاسدار که تلاش مذبوحانه می کند آدرس غلط دهد. ولی چون مأموریت پیگیری هدف اصی دارد .پس طاقت نمی آورد و بند را آب می دهد و رو می کند که مجبور است لصل هدف را رو کند و نگرانی خودش را از نامزدشدن ریاست جمهوری خاتمی برای دوره ی دهم با اتهام همگام شدنش با دشمن و با برتری پاسدار گماشته و چاقوش کش احمدی نژاد را چنین ترسیم کند و به نمایش گذارد:

"واضح ترین واقعیت درباره خاتمی برای کسانی که منتظرند تا او داستان � می آیم، نمی آیم � را تمام کند، حجم انبوه تردیدهایی است که بوضوح ذهن او را به خود مشغول کرده است. اصلاح طلبان و خود محمد خاتمی در یکی دو ماه گذشته سعی فراوانی کرده اند که علت این تردیدها را ساختار نظام جمهوری اسلامی معرفی کنند و همانطور که خاتمی خود یکی دو بار در قالب شرط گذاری یا غیر آن گفته اینطور وانمود کنند که ساختار نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی به گونه ای است که امکان کار را از رییس جمهور می گیرد و لذا هر کسی در اندیشه ورود به این عرصه باشد باید برای این مشکل چاره ای بیابد. این ادبیات، که خاتمی خود مبدع و یکی از بسط دهندگان عمده آن است اولین مصداق عملیات روانی بر روی خود ودیگران است. اینکه ساختار نظام جمهوری اسلامی مانع کار کردن قلمداد شود فقط در یک صورت می تواند صحیح باشد و آن هم اینکه کسی بخواهد با ایفای نقش اپوزیسیون درون حکومت برای ضد انقلاب کار کند؛ والا همانطور که برخی اصلاح طلبان منتقد خاتمی هم گفته اند دولت احمدی نژاد اگر هیچ کاری هم نکرده باشد لااقل این یک موضوع را که دولت (به معنای دستگاه اجرایی) درایران، واجد ظرفیت های فراوان و رییس جمهور دارای اختیارات وسیع است به خوبی نشان داده است"

در خاتمه اینکه سربازجوی یادداشت روز نویس خالی بند وخود فریب آنقدر تناقض گوئی و ضد و نقیض گوئی کرده استد که مدعی متوجه نیست و نمی داند که چگونه تناقض گوئی اش جنبه ی خود زنی برای باج گیری و فرار از ترس دستگیری پلیس دارد؟ زیرا گذشته از اینکه ادعای پایانی که ادامه ی سناریوی طراحی شده است با مقدمه ی یادداشت روز همخوانی ندارد و مرتبط با بدنه ی یادداشت روز نمی باشد و سازگاری و همخوانی ندارد ویک روضه و گریز به صحرا کربلا زدن بی ربط و گریه زری بر سر گوره بی مرده ی می باشد ، بلکه متضاد نتیجه گیری نمایشنامه ی طراحی شده ی پایانی می باشد . زیرا اگر آنگونه که ادعا شده است که اگر چنانچه نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم شدن خاتمی، عامل و محرکی که می شود تا هرچه بیشتر موجب تقویت میان باندهای مافیائی مدعی اصول گرایان شود وهم اینکه افزوده شده که رأی کمتری هم خاتمی نسبت به پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد دارد . بنابراین نه اینکه نمی بایست علیه سید خدان خاتمی سم پاشی و تبلیغ منفی شود، بلکه برعکس بایت سیاست تبلیغا تی تشویقی برای حضور خاتمی از سوی باندهای مافیائی حاکم شود تا خاتمی علاقمند به حضور شود. در صورتیکه در عمل خلاف این ادعا طراحی و اجرامی شود که بیشتر موجب رسوائی مدعی قلم زن یادداشت روز نویس شده است.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 8 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " جنايات غزه و بي عملي مسلمانان" روز نامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه دیماه8 سال1387
"مرده خوری با تلاش مذبوحانه برای سفید سازی پرونده ی ننگین بحران سازی در نوار غزه وقیم و نماینده ی مردم فلسطین و سایر کشورهای عربی شدن:

ملای سرمقاله نویس مثل همیشه با پاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن تا که گفته نشود نقش رژیم تروریستی آخوندی در بحران سازی و جنگ افروزی نوار غزه چه بوده است ؟ در عوض اکنون مرده خوری تبلیغاتی و اشک تمساح ریزی با گریز به صحرای کربلا زدن شروع شده است. که بلی آمریکا و اسرائیل و سران کشورهای عربی عامل و مقصر فاجعه ی اخیر نوار غزه هستند و سران رژیم تروریستی آخوندی جز وظیفه و مأموریت انسان دوستی و خدمات رسانی به ساکنین نوار غزه ندارند که شبیه جنگ 33 روزه حزب الله با اسرائیل است که لبنان به سر زمین سوخته شده تبدیل شد . یا عراق تبدیل به باتلاق شده که از طریق اینگونه خدمت و امدادرسانی های انسان دوستانه دنبال شده است. مانور نظامی جهاد اسامی و حماس و کارشناسی کردن سربازجو پاسدارحسین شریعتمداری کهنظر داده است اکنون حماس در ردیف حزب الله لبنان از نظر نظامی شده است . ازطرف دیگر با تحریک کردن حماس تلاش برای عدم تمدید آتش بس حماس با اسرائیل شد که آنسوی آن و ترغیب و تشویق کردن حماس و جهاد اسلامی فلسطین به پرتاب موشک ها با اصرار عدم شناسائی اسرائیل شروع شد که مکمل آن تهدیدبه نابود کردن اسرائیلاست که از سوی رهبران و مسئولان رژیم تروریستی آخوندی تکرار شده است . نمونه تهدید محو اسرائیل از سوی رحیم مشائی معاون رئیس جمهور در زمان مراسم ومناسک حج امسال در عربستان بود که در سخنرانی وی ا یرادشد که منجر به شکایت اسرائیل در سازمان ملل شد . اکنون نیز اینگونه تهدید و ترغیب و تشویق و اعترافات فراموش شده است . در عوض سازمان ملل به عنوان سکوت و چراغ سبز به اسرائیل دادن چنین متهم شده است.

"ريشه همه جنايات صهيونيست ها در فلسطين از آغاز تا امروز در سازشكاري ارتجاع عرب فرمايشي بودن وجود سازمان ملل و حمايت قدرت هاي استعماري از رژيم صهيونيستي است . در جنايت ديروز غزه نيز سكوت ارتجاع عرب و بي عملي سازمان ملل زمينه ساز بودند و چراغ سبز قدرت هاي استعماري همانند آمريكا و انگليس راه را براي اين جنايت بزرگ هموار ساختند. هداياي طلائي شاهان اردن و عربستان و شيوخ خليج فارس به رايس و بوش درست در زماني كه آنها با صراحت از جنايات رژيم صهيونيستي حمايت مي كردند سران اين رژيم را مطمئن ساخت كه آنها مرتكب هر جنايتي عليه فلسطيني ها شوند با هيچ عكس العملي از طرف سران ارتجاع عرب مواجه نخواهند شد.
"

مسخره تر اینکه ملای سرمقاله نویس با یاد بردن نقش برپائی جنگ داخلی در فلسطین وبرادر کشی میان ساف و حماس که منجر به جدائی توار غزه شد و پس از متهم به سازشکاری و خیانت و جاسوسی کردن محمود عباس رهبرحکومت خود گردان فلسطین اکنون با نقل قول کردن عدم تفرقه میان رام الله با نوار غزه ازسوی برخیا ز رهبران جهاد اسلامی فلسطین چنین باکمال پرروئی و با پاک کردن پرونده ی ننگین و سیاه سران رژیم تروریستی آخوندی، صحه برعکس این ادعا ی سابق گذاشته شده است :

"سياست ايجاد تفرقه در ميان خود فلسطيني ها نيز در زمينه سازي جنايت غزه نقش عمده اي داشت . اينكه ديروز بعضي از رهبران جهاد فلسطيني اعلام كردند � امروز بايد اختلافات در رام الله و نوار غزه كنار گذاشته شود و بايد در برابر اين حملات در يك صف ايستاد � اشاره اي درست به همين واقعيت تلخ است . خالد بطش دبير كل جهاد اسلامي فلسطيني علاوه بر اين گفته است. اين راه درستي است كه خالد بطش برآن تاكيد كرده است اما بر اين نكته نيز بايد تاكيد كرد كه مقاومت ملت فلسطين هنگامي به نتيجه خواهد رسيد كه ملت هاي عرب و مسلمان و دولت هاي كشورهاي اسلامي نيز به صحنه بيايند و از ملت مظلوم فلسطين حمايت كنند."

بلی ملی سرمقاله نویس تلاش مذ بوحانه کرده است تا هم پرونده ی جنایتکارانه ی رژیم تروریستی آخوندی در دامن زدن به بحران آفرینی و جنگ افروزی نوار غزه را کاملاً پاک کند بنابراین شیپور را از در گشادش نواخته است وبا فراموشی مصلحتی و با آویزان شدن به نظرات و پیشنهادات برخی از رهبران جهاد اسلامی سیاستی اتخاذ نموده است تا که راه عبور از انزوای رژیم تروریستی آخوندی باز شود . ضمن اینکه جبهه ی گسترده ی منطقه ای همگامی با هژمونی لوطی جماران خامنه ای و سپاه پاسداران با پوشش دفاع از فلسطین و علیه ی اسرائیل اینگونه گشوده شود :

"كدام ننگ از اين بالاتر كه يك مشت صهيونيست دوره گرد هر وقت هر جنايتي را كه اراده مي كنند عليه ملت مسلمان فلسطين مرتكب مي شوند و كشورهاي اسلامي يا در سكوت بسر مي برند و يا به دادن چند شعار اكتفا مي كنند توسل به سازمان ملل و شوراي امنيت نيز اقدام بي خاصيتي است كه فقط موجب وقت كشي و فرصت دادن به صهيونيست ها براي ادامه جناياتشان عليه مردم مظلوم فلسطيني مي شود. سازمان ملل خود يكي از زمينه سازان جنايات رژيم صهيونيستي است و اگر دبيركل اين سازمان هشدار مي دهد و اعلام خطر مي كند براي اينست كه ظاهر را حفظ كند ولي در باطن هر كاري بتواند براي كمك به رژيم صهيونيستي انجام مي دهد . مگر در جنگ 33 روزه لبنان شاهد همراهي آشكار سازمان ملل با آمريكا و صهيونيست ها براي باز گذاشتن دست رژيم صهيونيستي در جنايت عليه ملت لبنان نبوديم در آن جنگ هنگامي كه كاملا مشخص شد حزب الله لبنان برنده نهائي است و رژيم صهيونيستي جنگ را باخته سازمان ملل دست بكار شد و قطعنامه آتش بس صادر كرد تا از رسوائي بيشتر صهيونيست ها و آمريكا جلوگيري كند
"

در خاتمه اینکه مشخص نیست برای چه ملای سرمقاله نویس قیم و نماینده و سخنگوی مردم فلسطین وکشورهای عربی و مسلمان شده است ؟ آنهم در شرایطی که مرگ بر دیکتاتور و سید علی پینوشه ایران شیلی نمیشه در دانشگاه ها طنین انداز شده است و موج نارضایتی عمومی ناشی از تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها و فقر و بیکاری باشکاف طبقاتی افزایش یافته است که پیوسته می بایست اهرم سرکوب و ضرب و شتم جوانان با اهرم طرح های گوناگون ارگان سرکوبگر نیروی انتظامی و بسیج در دستور کار قرار گیرد و در حال گستش باشد. بطوری که در شب کریسمس جنایتکاران حاکم بر ایران اعدام 9 نگون بخت و قرباتی ودست پرورذدگان خودشان را مسئولان قضائی دژخیمان زندان اوین رژیم جهلوجنگ و خرافه و بربر منش و تاریک اندیش و پدر خوانده ی تروریست جهانی هدیه کریسمس کردند که شامل 8 مرد ویک زن بودند . از سوی دیگر رقابت و تضاد قدرت میان باندهای مافیائی و جناحی به مرحله ای رسیده و رشد یافته و مهار ناپذیر شده است که منجر به چاقوکشی و تهدید قطع دست وپای هدیگر شده استد . مهمتر اینکه بحران هسته ای هرروز حاد تر وخطری تر می شود که برای سرعت دادن به دسترسی به سلاح هسته ای تلاش بیشتر در دخالت گری در امور داخلی عراق و فلسطین ولبنان می شود . حال لوطی جماران و پاسداران و سایر مسئولان و قلم بر دستان با هر دستآویز همچون پرتاب لنگه کفش بسوی بوش در عراق آویزان اشوند . یا اینکه بحران سازی در نوار غزه یا ارسال سلاح بسوی حزب الله لبنان ادامه می یابد تا بستر ساز جنگ مشابه33 روزه در لبنان شود. بنابراین تا رژیم تروریستی دسترسی به سلاح هسته ای نیافته است وظیفه ی مبرم ومأموریت اصلی و جدی غرب و سازمان ملل کوشش برای تغییرات دمکراتیک در ایران است
.
هوشنگ � بهداد
یکشنبه 8 دیماه سال1387
نقد و بررسی " آتش غزه يا خاکستر فلسطين؟ (يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان شنبه دیماه7 سال 1387

"تهدید و توطئه دامنه دار کردن بحران نوار غزه و بسط و تعمیم دادنش به سراسر منطقه از سوی سپاه پاسداران"
درست است پاسدار یادداشت روز نویس عرب زبان و یک نانخور رژیم ترریستی آخوندی است . ولی مشخص است که می بایست سمپاتی به عرب ها بیش از ایرانیان داشته باشد و اشک تمساح ریزی برای ساکنین نوار غزه داشته باشد . حال بدون آنکه توضیح دهد که ریشه ی بحران نوار غزه چیست ؟ نقش سایر کشورهای دخالت گر از جمله رژیم تروریستی آخوندی در راه اندازی بحران نار غزه و دامن زدن و شعله ورزی آن چیست؟ ضمن اینکه در راستای چه اهدافی می باشد که دشمنی هیستریک با روند صلح خاورمیانه می شود؟ زیرا که فراموش نشده است که چگونه لوطی جماران سید علی خامنه ای در عید فطر سال گذشته در خطبه ی خود رهبران کشورهای عربی را تهدید کرد و اخطار نمود در صورت حضور و شرکت در کنفرانس آناپولیس آمریکا هنگام بازگشت به کشور های خودشان از سوی ملت های ناراضی مسلمان بخوان عوامل تروریست های اعزامی و نفوذی\ در کشورهای خودتان دچار شورش و آشوب خواید شد.

در دنباله یاآوری می گردد که بی جهت نیست با اینکه رژیم تروریستیعرب نمی باشد ولیخود را کلانتر و قیم فلسطینو کشورهای عربی می داند که با پیشنهاد رئیس جمهور فرانسه و اروپا برای تشکیل کشور مستقل دمکراتیک فلسطین در منطقه دشمنی می ورزد. حتی در سوریه دست به اقدام وانفجار ترورستی زد تا که با اسرائیل بر سر باز پس گیری بلندی های جولان از طریق میانجی گری دولت ترکیه مذاکره نکند. اعتراف به مسلح و آموزش دادن حماس به سبک حزب الله لبنان برای راه اندازی جنگ 33 روزه ی دیگر از سوی لوطی جماران و سپاه پاسداران که اکنون پاسدار غیر ایرانی یادداشت روز نویس گزارش آن را داده است و در دنباله با متهم کردن مقامات مصری و عربستان سعودی از قریب الوقوع بودن تهاجم نظامی اسرائیل سخن گفته است که در حقیقت همان سیاست و اهداف وخواست و آرزوئی است که با تشویق و ترغیب کردن حماس و جهاد اسلامی فلسطین به پرتاب موشک های روزانه به درون خاک اسرائیل از سوی لوطی جماران و سپاه پاسداران دنبال می شود. مگر اکنون رئیس گزمکان سپاه پاسداران مححمد علی جعفری خطاب به بسیج یا زائده ی سپاه پاسداران اعتراف نکرده است که از هرگونه اقدام مشابه ی اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان در ایران حمایت می شود؟ یا اینکه مگر روابط عمومی و حفاظت و اطلاعات سپاه پاسداران در حمایت از منتظر الزیدی فراخوان اجرای مسابقه ی روحوضی پرتاب لنگه کفش به سوی تصاور بوش در خیابان و پیاده رو و نماز جمعه ی تهران و دانشگاه پاسداران شاهد صادر و اجرا نکرد؟
بنابراین وقتی این ارگان فاشیستی تروریستی بطور علنی به اقدامات تروریستی و تهدید و تحقیر آمیز اعتراف می کند و صحه بر نقش دخالت گری در امور داخلی سایر کشورها می گذارد . طبیعی است که هرگز خواهان آرامش و امنیت در خاورمیانه نیست و با تمام قدرت با روند مذاکرات صلح در منطقه دشمنی و مخالفت می کند. به خصوص در شرایط کنونی که رژیم بربر منش و تاریک اندیش آخوندی و پدر خوانده تروریست جهانی منزوی و غوطه ور و محاط در انواع واقسام بحران درنی وبیرونی می باشدآنگونه در فشار گاز انبری است که برای عبور از بحران نیاز به لنگ کفش پرانی در عراق و موشک پرای حماس ر فلسطین دارد.

در خاتمه اینکه اکنون دیگر جای هیچگونه شک وابهامی نیست که سپاه پاسداران چند سال است از طریق طراحی کودتای خاموش و خزنده قدرت را قبضه کرده است و هرروز هم نمایش قدرت پوشالی خود را نسبت به رقبای داخلی و چه منطقه ای و جهانی به رخ می کشاند و با خط و نشان کشیدن دائما تهدید می کند. زیرا که تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد که تلاش شبانه روزی می کند تا هرچه زود تر دسترسی به سلاح هسته ای داشته باشد . اما همچون گذشته تأکید می شود که از طریق پاسدار چاقو کش گماشته لوطی جماران و غلامک خودش پاسدار احمدی نژاد دست به کودتای خاموش و خزنده برای یک دوره نزد تا سپس از قدرت کنار بکشد . اتفاقاً شواهد امر نشان می دهد که هرروز جای پای قدرت خودش را سپاه پاسداران در قدرت دارد تقویت می کند . بطوریکه برای دوره ی بعددی بطور علنی و هرگونه لنکت زبان وارد صحنه ی قدرت اجرائی شود . بنابراین اجازه دادن با شاه سلطان حسین هائی همچون خاتمی و امثا لهم خواب و خیال خوش باورانه ای بیش نیست . همانگونه که پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم همینگونه است. لذا با شدت تمام برای پشتوانه اهداف پلید هسته ی و قبضه ی کامل قدرت خودتلاش مذبوحانه می کند تا عراق را هرچه بیشتر ناامن ترو آشوب زده تر کند . از سوی دیگر از طریق حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی جنگی مشابه ی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان از طریق حماس برپا کند و دامنه ی آن را تا عربستان ومصر و سوریه و منطقه بسط دهد. بنابراینتنها راه نجات قطع هرگونه مذاکره و سازش و باج دادن به رژیم تروریستی آخوندی و قطع کردن سر انگشتانش در عراق و لبنان و فلسطین است و تلاش جدی و پیگیر تغییرات امکراتیک در ایران می باشد.
هوشنگ � بهداد
شنبه7 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " بازسازي و آفت شعارزدگي" روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 7 دیماه سال 1387
چاپندگی و غارتگری و دروغ و نیزنگ با دین فروشی و عوامفریبی و ارائه ی آمار و اعداد دروغین، با حربه ی شعار های بازسازی و سازندگی "
ابتدا باید پرسش کرد که باز سازی چیست و یا یعنی چه؟ و چگونه و یا برای چه می بایست باز سازی شود؟ و شعار زدگی که تبدیل آفت شده یعنی چه؟ چرا توضیح کامل داده نمی شود که این مفاهیم چیستند ؟ چرا ابزار تبلیغاتی و غارتگری شده وموجب انحراف اذهان عمومی شده اند؟ به خصوص اینکه در رژیم تروریستی آخوندی که هم دوران سازندگی معروف با سردار چاپندگی دارد .
البته نوعی دیگری از تعریف بازسازی و خود سازی هم هست که ملموس و عینی تر می باشد. بطور مثال رهبر لوطی جماران نشین پیوسته در حال باز سازی و خود سازی منقلی خود می باشد . البته که برای سایر مسئولان رژیم تروریستی آخوندی از رأس تا ذیل به فساد و تبعیض آلوده است در همه ابعاد فردی و خانوادگی و آشنایان و اطرافیان 30 است که در حال باز سازی انباشت ثروت وحساب پس انداز ای داخلی و خارجی خودشان می باشند .

اما مگر در این 3 دهه ی گذشته جزسردادن شعار های دروغین و پر طمطراق و پر زرق و برق و وارونه چیز دیگری هم انجام شده است که اکنون سر مقاله نویس پس از 30 سال متوجه شده که پس از 5 سال از زلزله ی بم با ضریب گسترده ی خسارات مادی و تلفات انسانی که بهمراه داشت و یک شهر تاریخی و توریستی با خاک یکسان شد. قرار بود ه است که این شهر با اکانات گسترده کمک های نقدی و غیر نقدی که دریافت شد، نوسازی شود و شعار ها تبدیل به آفت نشوند؟.به ویژه اینکه اکنون پس از گذشت 5 سال اشاره به حال خود رها شدن شهر تاریخی زلزله زده بم شده است که یک ونیم سال مرتبط به دولت مدعی اصلاح طلبی و بقیه مربوط به دولت مدعی اصول گرائی است که اعدای کمدی عاشق خدمتگزاری به مردم ایران دارد و هرگز هم از موضع سخنگوئی و نمایندگی ملت ایران پائین بیا نیست . بهرحال سرمقاله نویس ضمن افشا گری که از ارائه آمار دروغی وغیر واقعی در موردبازسازی شهر تاریخی بم کرده است در نهایت عملکرد مشترک دو دولت اصلاح طلب و اصول گرایان نسبت به عدم باز سازی شهر تاریخی زلزله زده وویران شده را اینگونه به تصویر کشانیده است:

"اينكه بيش از يكسال و نيم از عمر دولت هشتم و بيش از سه سال و نيم از عمر دولت نهم و مجموعا 5 سال از وقوع زلزله در بم گذشته است گزارش هاي مستند و مشاهدات عيني نشان مي دهند بازسازي ويراني هاي زلزله هنوز از حدود 30 درصد تجاوز نكرده و در اولين روزهاي ششمين سال اكنون شهر بم مجموعه ايست از مقداري ساختمان جديد و انبوه تيرآهن ها و گودال ها و البته در كنار اينها درد و رنج مردمي كه به وعده هاي زيادي دل خوش كرده بودند اما در عمل بسياري از آنها را همانند چك هاي بي محل مي بينند. مسئولان دولت هشتم وعده داده بودند كه تا پايان عمر آن دولت شهر بم را بهتر از گذشته تحويل مردم آن خواهند داد و مسئولان دولت نهم نيز وعده هاي مشابهي دادند اما افسوس كه در كشور ما وعده و شعار بي پشتوانه فراوان است!
براساس گزارش هاي عيني از بازسازي بم بيش از 50 درصد زلزله زدگان هنوز در كانكس ها زندگي مي كنند بازسازي بازار سنتي فقط 25 درصد پيشرفت داشته و بسياري از كسبه بعد از 5 سال هنوز در كانكس ها مشغول فعاليت هستند از 104 مسجد و حسينيه تخريب و ويران شده فقط 52 مورد در طرح بازسازي قرار گرفته كه 30 مورد آنها ساخته شده و بقيه نيمه تمام باقي مانده اند ارگ بم فقط 25 درصد بازسازي شده شبكه هاي آب و برق چه از نظر تكميل و چه از نظر توزيع دچار مشكل هستند.. "
فراموش نشود که سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسئله و مطرح کردن آفت شعار زندگی،تلاش مذبوحانه کرده است تا به زمینه ی رشد ونمو اختلاس و ارتشاء و غارتگری در رژیم تروریستی آخوندی نه پردازد که از رأس تا ذیلش را در همه سطوح فرا گرفته است که آلوده به فساد و رشوه و تبعیض می باشد که این آفت مزمن را صرفاً به آفت شعار زدگی ترکیب و تلفیق سیاسی خلاصه کرده است و افزوده برخی از مسئولان ، دیدار های نمایشی باارائه ی آمار های دروغین فرمایشی دل مشغولی برای خود و خوش باوری برای حامیان شان به وجود می آورند . برای همین است که سرمقاله نویس چون کاری با علت یابی ها ندارد. بنابراین ضرورتی هم ندیده است تا که توضیح دهد که ریشه ی شعار زدگی سیاسی که اعتراف کرده تبدیل به آفت شده کجاست؟ البته مشخص است که چرا به ریشه نمی پر دازد؟ برای اینکه اگر بطور ریشه ای بررسی کند و سر کلاف را باز کند آنگاه سرنخ اصلی نه در 5 سال گذشته و فقط در شهر بم زلزله زده وویران شده است، بلکه دامنه ی آن به سیاست و عملکرد 30 سال گذشته بر می گردد که در همه جا همچون شرایط شهر بم حاکم است . بطور مثال مگر 20 سال از آتش بس جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق نمی گذرد . مگر رفسنجانی روباه مکار 8 سال سردار سازندگی نبود؟مگربا تز تعدیل اقتصادی و مبارزه با ارزانی به عنوان مشکل اصلی اقتصادی وارد میدان نشد؟ مگر هنوز خاموشی و عدم آب آشامیدنی و خدمات رسانی در استان های جنگ زده به خصوص استان نفت خیز خوزستان آنگونه وجود ندارد که امسال سال خاموشی وکم آبی نامیده شد؟ زیرا که حاصل 8 ساله ی دوران موسوم به سازندگی مگر غیر از این بود که در این دوران پیدایش و رشد پدیده ی آقازاده پروری و ورود فرمانده های سپاه پاسداران و بسیج در عرصه ی فعالیت های اقتتصادی ونفتی و گازی و راه سازی و سد سازی وقوع پیوست که اکنون از طریق طراحی و اجرای کودتای خاموش و خزنده وارد قدرت اجرائی شده اند و با پیمان کاران خودشان قرار داد های 9 میلیارد دلاری با دولت منعقد می کنند. همچنین مگر اینان تسلط بر منابع اقتصادی و تأسیسات هسته ای نینداخته اند و اهداف دسترسی به سلاح هسته ای را دنبال نمی کنند؟ مگر پس از زلزله ی شهر تاریخی بم در 5 سال پیش شهر در کنترل کامل سپاه پاسداران و سایر ارگان های امنیتی و اطلاعاتی نبود؟ مگر تسلط و نظارت کامل بر کلیه های هدایا و محموله های کمکی ارسالی داخلی و خارجی به این شهر را نداشتند ؟ چرا نمی بایست اینان و مسئولان دولت ها پاسخگو باشند که چه میزان دریافت و چه میزان هزینه کرده اند و چه انجام داده اند؟

در خاتمه اینکه مگر لوطی جماران توی چنگ سپاه پاسداران نیست ؟ مگر لوطی جماران حامی و پشتیبان گماشته ی خود پاسدار چاقو کش احمدی نژاد نمی باشد ؟ بنابراین مشخص است که چرا به نام سازندگی چاپندگی می شود وبالاخره اینکه چرا آفت شعارزدگی هم ،شبیه یا آن روی سکه ی دیپلماسی صدور تروریسم و بنیاد گرائی و داخلت گرائی در امور داخلی سایر کشورها می باشد . زیرا که رژیم تروریستی آخوندی بدون پیگیری آن امکان بقا ندارد.

هوشنگ � بهداد
شنبه 7 دیماه سال 1387
پس از 5 سال از زلزله ی شهر تاریخی وفراموش شده ی بم، اوضاع شهرچگونه است؟
تصور نمی رود که زمان زیادی از تاریخ وقوع زلزله ی شهر تاریخی بم آنگونه گذشته باشد که همه چیز فراموش شده باشد و آنچنان این فاجعه شامل مرور زمان شده باشد که پس از 5 سال بطور کلی از اذهان عمومی و خاطره ها پاک و ومحو شده باشد که به یاد نمانده باشد که چگونه پس از وقوع زلزله ی بم که خبرشبه جهان مخابره شد و سیل اعلام حمایت های خدماتی و امداد رسانی انسانی شروع شد. ولی در بیت جماران از سر شب تاصبح به مدت 12 ساعت بحث و جدل بود که آیا ورود سگ های تعلیم دیده ی رد یاب که از سوئیس به ایران آمده است و دم دروازه ورودی شهر تاریخی بم با خااک ویران شده، منتظر مجوز ورود به داخل شهر می باشند اما در بیت رهبری همچنان بحث حلال یا مکروه بودن سگ مطرح بود. طوریکه روزنامه های سوئیسی روز بعد تیتر درشت خبری مخابره کردند که سگان سوئیسی زود تر از پاسداران بیت جماران به دروازه ی ورودی شهر تاریخی بم رسیدند . حال بماند که اگر چنانچه به موقع اقدام شده بود و سرویس و گروه ها و تیم های امداد رسانی داخلی و خارجی از جمله سگان رد یاب خارجی به موقع بر سر مخروبه های در هم کوبیئده شده ی شهر تاریخی بم حضور یافته بود . خیلی از آنانی که بر زیر آوار مانده بودند و جان باختند شانس زنده ماندن زیاد داشتند .
بگذریم آنانکه که زنده ماندند مگر چه دسته گلی بر سر اینان زده شده است که می بایست نصیب آنان نیز می شد . در صورتیکه بسیج خدمت رسانی و امداد و کمک های نقدی و غیر نقدی داخلی و خارجی که به خاطر زلزله ی تاریخی بم شد. آنقدر چشم گیر و زیاد بود که همه ی مطبوعات و مسئولین رژیم ترورستی آخوندی گزارش دادند که با این امکانات و خدمات اهدائی و جمع آوری شده می توان چند بار شهر تاریخی بم را از نو بنیان نهاد . حتی گزارشگر همین روز نامه ی جمهوری اسلامی برای اینکه دولت خاتمی را به عنوان مسئول بر زیر سئوال بکشاند که هیچگونه حرکتی در رابطه با زلزله زدگان انجام ندادند چندین بار متوالی گزارش از سفر پی در پی لوطی جماران سید علی خامنه به شهر تاریخی و زلزله زده بم داد و کلی تبلیغ کرد که چگونه لوطی جماران در میان زلزله زدگان بمی حضور یافت و شروع به درد دل کردن با اهالی پرداخت. از سوی دیگرچپ و راست این سفرها را اهرم وچماق تبلیغاتی علیه ی خاتمی ودولت خاتمی می کرد که چرا مسئولین همچون لوطی جماران دلسوز زلزله زدگان نیستند و اقدام نمی کنند؟ در صورتیکه لوطی رفته بود تا سهم خویش را از کمک های ارسالی دریافت کند ونه اینکه مشکل گشای بازماندگان زلزله ی بم باشد .
بلی حتی گزارشگر این روز نامه گزارش خبری مخابره کرد وگفت که لوطی جماران با لباس مندرس و پنهانی به بم سفر کرد ودر میان بازماندگان زلزله زدگان در خیابان های شهر بم حضور یافت و با اینان به گفتگو پرداخت . یعنی اینکه لوطی جماران هم بی محافظ سفر کرد و هم هنوز این قیافه و صدای تابلو ناشناس می باشد که جرأت می کند با لباس مندرس یا پاره از جنس خود مردم شود ودر میان شان حضور یابد که مورد شناسائی هم واقع نشود .

البته ساعاتی پس از زلزله کنترل شهر و فرودگاه و حتی گزارشات تبلیغاتی از صدا و سیما در اختیار و کنترل کامل سپاه پاسداران ومحافظان بیت رهبری بود . زیرا که اینان نه ورودی و خروجی ها را چک و کنترل می کردند ، بلکه همه محموله های اهدائی و خدمات رسانی را نیز تحویل می گرفتند . حال بماند که مشخص نشد که این کمک ها و محموله های ارسالی داخلی و خارجی کجا رفت و دلارهای سنگین دریافتی وواریزی به حساب ها، به خصوص از شیخ نشینان منطقه به چه حساب هائی واریز شد و سر از کجا درآورد؟
البته اکنون پس از 5 سال مشخص می شود که پس از این سال ها که از آن فاجعه سپری شده است وبا وجود آنگونه تبلیغات دروغینی که شد و آنهمه هدایای ارسالی چگونه سر از دست فروشان کنج خیابان ها سر در آورد که اکنون پس از اینکه نزدیک 4 سال است که مدعیان اصول گرایان رقیب مدعیان اصلاح طلبان قدرت را گرفته اند که کلی هم دلار های نفتی فراوان وارد خزانه ی دولت شد . مهمتر اینکه کلی هم ادعای عاشق خدمت گزاری به مردم ایرات دولت نهم دارد . چگونه است که گزارشگران همان روزنامه ای که مبلغ لوطی جماران و سفرهای سازنده اش به شهر تاریخی ویران شده بم بودند، اما اکنون تبدیل به آنگونه افتضاحی شده است که همین گزارشگر روز نامه ی جمهوری حال گزارش انتقادی تهیه و تنظیم کرده است که فضای شهر تاریخی بم زلزله زده آنگونه است که آن بخش این شهر بم زلزله زده که کامل ویران نشده بود. به عنوان بازسازی اکنون تبدیل به گودال ها و تیرآهن ها شده است . یعنی اینکه با پیمانکاران قرار داد یسته شد وتا که خاک برداری شروع شد و برخی اسکلت تیرآهن ها هم بر پا شده ولی نیمکاره رها شده است .
زیرا که در رژیم ضد بشری و غارتگر و دین فروش و جنگ افروز فقط جنگ و رقابت باندهای مافیائی و جنائی پیرامون چگونگی قبضه ی قدرت و انباشت هر چه بیشتر ثروت و غارتگری رقبامی باشد . عجیب است که مثل همیشه هیچ مسئولی هم یافت نمی شود تا پاسخگو باشد که آنهمه امکانات اهدائی داخلی و خارجی برای باز سازی شهر تاریخی بم شد کجا رفت و آنهمه تبلیغ پوشالی برای بنای به زودی شهر تاریخی بم نیز چه شد؟

آیا همین مورد شهر زلزله زده وویران شده ی تاریخی بم خود یک سند مستند و گویای ماهیت جنایتکاران غارتگران و دین فروشان وعوامفریبان حاکم نمی باشد که تا چه اندازه شیاد و دروغگو وزذل و ضد انسانی می باشند که آنهمه امکانات خدماتی نقدی و غیر نقی را دریافت کردند ولی هیچگونه اقدام مثبتی را برای بازماندگان شهر تاریخی زلزله ی بم انجام نداده اند. در صورتیکه شهر تاریخی بم که یکی از شهرهای توریستی ایران بود که اکنون تبدیل به گورستان گودال ها و تیر آهن ها نیم افراشته با اسکله های به حال خود رها شده تبدیل شده است که بنا بر اعتراف فرماندار این شهر معضل فقر و بیکاری برای بازماندگان زلزله از همه مصیب بار تر می باشد . بدتر اینکه اعتراف شده است که آمار و ادعای دروغین هم می شود که گویا بم تبدیل به شهر مدرن شده ، همه اش غیر واقعی و دروغ است . صد البته که بنا بر تجربه 30 دهه غیر از اینهم از مسئولین رژیم جهل و جنگ .و خرافه و عوامفریب و غارتگر انتظار نمی رود و نمی توان بیش از اینتوقع داشت.

گزارش تصویری در روزنامه ی جمهوری اسلامی 4 دی بازتاب داده شد.هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " اين فلان ها و آن بهمان ها! (يادداشت روز)" روز نامه ی کیهان پنجشنبه دیماه 5سال 1387
"پاسدار حسین شریعتمداری پس از نمایش تهدیدبا اسامی مستعار دیگر در یادداشت روزها، اکنون خودش خاتمی را تهدید کرد که هم نامزد ریاست جمهوری نشود.هم حامیانش را طردکند"
عجیب است سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری پس از 3 دهه دین فروشی و عوامفریبی جلادان و غارتگران حاکم که دین را در راستای اهداف پلید و ضد بشری خودشان ابزاری کرده و تا خواسته تا خته اند و جنگ افروزی و جنایت و غارت و خیانت ها کرده اند . اکنون که کورس رسوائی رژیم تروریستی آخوندی از بام بر زیر فکنده شده است.چون ه فقط یک قلم عباس پالیز دار در دانشگاه همدان اعلام و افشاکرد اسامی حامیان و مهره های وابسته به لوطی جماران علی خامنه ای را که چگونه زیر پرده ی دین و دین فروشی غارت وچپاول گری کرده و چوب حراج و تاراج بر منابع و ذخایر کشور زده اند . گرچه به جای مجرم و مفسدان ودزدان بیت المال اعلام شده خود افشاگر بازجوئی و زندانی شد که چرا پته ی اسرار از پس پرده را بر روی آب ریخت . اما آثار و عواقبش آنگونه بود که در دنباله پاسدار چاقئو کش و گماشته احمدی نژاد مجبور شد تاکه با چاقو شکم سیران وپرها که پول شان از پارو بالا نمی رود را تهدید به قطع دست وپاها ی شان کند.

همچنین در شرایطی که در دانشگاه ها دانشجویان آزادیخواهان مرگ بر دیکتا تور و عامل استبداد و تبعیض و فساد سر می دهند و داد می زنند سید علی پیونشه ایران شیلی نمیشه،از سوی دیگر جوانان ناراضی و پشت کرده به نظام، اراذل و اوباش نامیده می شوند و مورد ضرب و شتم و بازداشت و زندانی شدن روزانه واقع می شوند . در صورتیکه 70% جمعیت کشور را همین جوانان زیر 30 سال تشکیل می دهند . اما اکنون سر باز جو حسین شریعتمداری پرونده و سناریو ساز با وارونه گوئی و کتمان کردن حقایق همچون ملای حوزه ی علمیه ی قمی ادعای کمدی کرده که چطوری پس از خوردن خرما و حلوا فتوا داده عجیب شیرین است ؟ زیرا پس از تشکیل شدن 30 سال حکومت استبداد فاشیستی مذهبی که دیگر جای هیچگونه توجیه گری و دفاع از ابزاری کردن دین و ادامه ی آن وجود ندارد تا که مرده به خصوص جوانان ندانند چگونه حاکمان در راستای سرکوب و اختناق و قدرت و ثروت و جنگ افروزی و عوامفریبی و صدور تروریسم و بنیاد گرائی و سیاست دخالت گری در سایر کشور های منطقه و به خصوص کشور های همسایه، دین برای شان به ابزار و وسیله ی قدرت و ثروت تبدیل شده است . ولی این سربازجوی بد نام مسخره ا وی کشف کرده است که هنوز جامعه متدین ودینی می باشد که می بایست از هم اکنون با اینان با تر مینولوژیک دینی سخن گفت تا مانع از رشد آزادی و دمکراسی و سکولاریسم در جامعه شد.
البته این سربازجو بدون آنکه توضیح دهد چرا نباید که مبارزه با خدا و دین وابسته به وی کرد که 30 سال است تبدیل به ابزارتبلیغاتی جنگ و سرکوب و عوامفریبی و جنایت و خیانت فقرو بیکاری واعتیاد وتن فروشی و سنگسارو قطع اندام و زندان و شگکنجه و شلاق ودار و غارتگری و ... شده است . یا اینکه آن را فقط طرد و علیه اش طغیان کرد؟ در عوض اینکونه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با شیوه ی برج در برابر بارو علیه ی خاتمی حامیان وی تیغ کشی کشده و پرونده و سناریو سازی به سبک تجربه بازجوئی زندان اوین کرده و اینان را درازو محاکمه کرده است.

بهر حال سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری سر بازجو فرااموش کرده است که روز گذشته خاتمی را در یادداشت روز خود با محمد ایمانی چگونه شاه سلطان نامید وخطاب به وی گفت شاه سلطان نام هر که می خواهد باشد و این نام برروی هر سنگ نبشته ای که تزئین یا نوشته شده باشد هر گز نمی تواند نام به خوبی با یادگار گذاشته باشد . اما اکنون برای اینکه حزب مشارکت کوبیده شود که خواهان حضور خاتمی در عرصه ی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی –تقلباتی خاتمی می باشد .تاکتیکی ادعا کره که خاتمی آدم خوبی است که با حزب مشارکت فرق دارد. همانگونه که جزو مجمع روحانیون است که در میان مجمع خاتمی از بهترین ها می باشد.سربازجو شریعتمداری بابازتاب گزینه های تکراری ونخ نما شده که ادامه ی همان تهدید یادداشت های گذشته است که گفته بود اسناد مستند و وابستگی همکاری دوم خردادی ها با دشمن خارجی را افشا می کند. اکنون با جیمز باندی و شیوه ی بازجوئی با اعلام اسامی کوچک، خط پرونده و سناریو سازی را با ترمینو لوژی ادعائی زبان دینی اش دنبال کرده است تا ثابت کند دشمنان بیرونی ،حامی نامزد شدن ریاست جمهور خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان می باشد.

جالب است که در دنباله ی یادداشت روز، اشک تمساح ریزی های سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری به پایان رسیده و خشک شده است . زیرا از هم اکنون به عنوان سخنگوی مدعیان اصولگران و همکاره ی برنامه ریزان پشت پرده از هم اکنون حکم نهائی نتیجه ی نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات – تقلبات دوره ی دهم را تعئین و مشخص و برجسته کرده است . چونکه حکم قطعی بازنده بودن خاتمی در این نمایش را صادر واعلام کرده است . ولی توضیح نداده است که اگرنتیجه چنین است . پس اینهمه تهدید و اتهام زدن و پرونده و سناریو سازی کردن تا که خاتمی در این نمایش از قبل نتیجه ی آن تعیین شده شرکت نکند و حضور نیابد برای چیست؟

ترجیح می دهم درباره خاتمی صحبت نکنم مبادا که به او بربخورد. او با ما تفاوت داشت. خاتمی روحانی بود و گروه خونی اش بیشتر به مجمع روحانیون می خورد. حزب مشارکت ما هم با مجمع خیلی فرق دارد. هرچند خاتمی در بین اعضای مجمع بهترین است. مجمع روحانیون برترین خیلی دارد. ما از ابتدا می دانستیم خاتمی با ما فرق دارد. بین اجزای سیستم فکری او سازگاری وجود ندارد.»آقای «س-ح» این سخنان را اواخر خردادماه 84 در یک مصاحبه بیان کرده است، او همان کسی است که برای اولین بار در روزنامه خود خاتمی را با گورباچف مقایسه کرد و نوشت، اگر خاتمی در پیشبرد اصلاحات بیش از این تسامح به خرج دهد باید جای او را با شخصی شبیه یلتسین عوض کنیم. این نظریه متعلق به آقای «س-ح» نبود. دو هفته پیش از آن، خانم گیل لاپیداس، متخصص امور شوروی سابق در کنفرانس «آینده ایران» که در دانشگاه استنفورد آمریکا تشکیل شده بود خطاب به حاضران گفته بود. خاتمی شبیه گورباچف است که می خواهد اصلاحات را همراه با حفظ ارزش ها دنبال کند و حال آن که اصلاحات با ارزش های دینی همخوانی ندارد. گیل لاپیداس در آن همایش گفته بود، تنها راه این است که اصلاح طلبان ایران، جای خاتمی را با یک «یلتسین» عوض کنند، تا بدون دغدغه دینی، جنبش اصلاحات! را ادامه بدهد...آقای «س-ح» یکی از مدعیان اصلاحات است. او این روزها با همه توان خواستار نامزدی آقای خاتمی در انتخابات دهم ریاست جمهوری است او که روحانی بودن آقای خاتمی را نشانه همخون نبودن او با اصلاحات می دانست، امروزه از روحانی بودن خاتمی به عنوان یک امتیاز یاد می کند و برای نجات کشور از دست اصولگرایان-بخوانید نجات آمریکا از استقامت اصولگرایان- خاتمی را ترغیب به کاندیدا شدن می کند.بدیهی است که منظور آقای خاتمی از اصلاحات، کنار گذاشتن ارزش های اسلامی و جاده صاف کنی برای آمریکا و متحدانش نیست. هرچند در مواردی بی آنکه بخواهد یا متوجه باشد، به جاده صاف کن ها میدان داده است.آقای فلان که شهادت را خشونت طلبی می دانست! آقای بهمان که اسلام را عامل عقب افتادگی معرفی می کرد، آقای... آقای... و دهها فلان و بهمان دیگر از همین قماش امروزه در صف حامیان سینه چاک نامزدی آقای خاتمی هستند و آقای خاتمی به یقین با هیچکدام از آنها همدل نیست، اگرچه خاتمی ناهمدل با این طیف، بارها-البته و انشاءالله ناخودآگاه- همراهی کرده است...

عجیب و جالب اینکه سرباز جو حسین شریعتمداری از همه تجربیات همکاری با ساواک در قبل از انقلاب در زندان و 30 سال تجربه ی عملی در بازجوئی و شکنجه گری در زندان داشتن و بنیانگذار حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بودن که این رابطه ی نزدیک حفط شد . زیرا که تبدیل کردنش به نهاد موازی رقیب وزارت بد نام اطلاعات شد که در قتل های زنجیره ای نقش مستقیم داشت . مهمتر اینکه خیلی بیش از این نهاد آدمکش و صدای آزادی خفه کن قدرت و نفوذ دارد این سرباز جو در ادامه ی تهدید به عدم حضور خاتمی در صحنه ی نمایش رقابت نمایش ریاست جمهوری دوره ی دهم ، با نقل قول کردن از برخی دیگر از اصولگرایان نسبت به شخصیت سید خندان خاتمی گفته است با توجه به سوءاستفاده طیف بدنام حزب مشارکت از ایشان، حاضر به شکسته شدن ا شخصیت خاتمی نیستند. بنابراین این برخی ها درست همچون سرباز جو حسین شریعتمداری از سر دلسوزی به خاتمی توصیه کرده اند که ترجیح می دهند تا که خاتمی همان رئیس جمهور دو دوره سابق باقی بماند و سابقه شکست و ناکامی در انتخابات دهم ریاست جمهوری دوره ی دهم را تجربه نکند و در کارنامه ایشان تبث نگردد .
بالاخره سرباز و حسین شریعتمداری در دنباله شیوه چماق و هویج خو نتیجه گیری کرده است وقتی آمریکا و متحدانش با بهره گیری از همه توان و هزینه کردن سرمایه های هنگفت و کلان از تغییر ساختار رژیم تروریستی و بربرمنش و تاریک اندیش و پدر خوانده ی تروریست جهانی تصمیم گرفته است تا آن را به نظام دلخواه خود تبدیل کند و افزوده البته آمریکا و حامیان داخلی اشان درمانده و ناتوان تر برای عملی ساختن این هدف بوده و هستند، و گفته بدیهی است که آرزوی ساختارشکنی مدعیان اصلاحات فقط خنده دار است! چه رسد به آن که برای اصولگرایان ترسناک باشد!

درنهایت سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری در نکته دوم خود پیام تهدید آمیز به خاتمی را چنین پیشنهاد است که سید خندان خاتم که اگر چنانچه در هویت ضدانقلابی و غیردینی برخی از مدعیان سینه چاک خود شک دارد؟ باید که با توجه به شواهد و اسناد فراوان موجود که در این یادداشت روز ارائه شد اکنون نمی بایست تا که دیگر کمترین تردیدی در وجود شما داشته باشد. زیراکه که دیگر توجیه قابل قبول نیست تا در برابر اینان به صراحت مرزبندی نکنید؟! برای اینکه خیروصلاح از قبل شکست خورده ی شمااین است که اگر چنانچه قصد کاندیداتوری دارید با یک مرزبندی صریح و روشن باید که حساب خود را از این فلان ها و بهمان شده ها روشن سازید و لز اینان جدا شوید.

در خاتمه اینکه آیا هنوز هم در ماهیت ضد بشری و ارتجاعی و باند مافیائی رژیم مستبد تروریستی تغییر و اصلاح پذیر شک و ابهامی وجود دارد؟تا که دانسته نشود چگونه سپاه پاسداران چند سال است دست به کودتای خاموش خزنده زده وبقدرت خزیده لوطی جماران را در چنگال و اختیار خود گرفته و تأسیسات هسته ای و اهداف آن را در دستان و کنترل خوددارد که در کنار تسلط بر منابع اقتصادی و نفتی و گازی بطور تخته گاز در تلاش دسترسی به سلاح هسته می باشند؟ مهمتر اینکه با داشتن سخنگوئی همچون سربازجو پاسدار حسین شریتعمداری که به وضوح همچون سید محمد خاتمی را با متهم کردن به همکاری با دشمن خارجی تهدید می کند تا که در صحنه ی نمایش خیمه شب بازی انتصابات – تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم حضوربیابد . آیا این رژیم تروریستی نامشروع و ضد بشری هنوز دارای اعتبارو مشروعیت باشد که غرب می بایست به سیاست خائنانه ی کثیف تجارت خون مذاکره ی هسته ای ادامه دهد؟ همینطور آیا می بایست که بازهم در این نمایش کمدی از قبل نتیجه ی آن مشخص شده شرکت کرد وبه آن مشروعیت داد تا برای بار دیگر آزموده را آزمودن کردن خطاست آزمون شود؟
هوشنگ – بهداد
پنجشنبه5 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " دوقطبى دهه چهارم (يادداشت روز(روز نامه ی کیهان چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
"خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست"
گفته می شودمردان ایرانی در گذشته سیرمی کنند وزنان ایرانی در حال و جوانان ایرانی آینده نگر می باشند ویا اینان به آینده فکرمی کنند وچشم دوخته اند. همچنین گفته می شود که نمی بایست نقد را رها کرد و به دنبال نسیه رفت .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست . اما عجیب است که اکنون ادعا یا گزارش شده است که 30 سال زمان زیادی برای معیار ارزیابی و تشخیص و قضاوت کافی نیست که دولت مردان رژیم تروریستی چه کرده اند و شرایط کنونی حاکم برایران حاصل چه دوره ای می باشد که نه خبری از پیشرفت ونه عدالت نه اینکه در کار نبوده و نیست ، بلکه در ست بر عکس آن وجود داشه است . از سوی دیگر بر اساس اینکه گفته می شود گذشته چراغ راهنمای آینده می باشد. معلوم نیست که پاسدار سرباز جو یادداشت روز نویس بر چه اساس بی خیال گذشته شده یا آن را دور زده و داده ها و معیار ها وعده ی پیشرفت و عدالت در ده چهارم را داده است ؟ آنهم در شرایطی که ثابت شده است خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . زیرا هر روز که می گذرد اوضاع اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم ایران بد تر شده است . همانگونه که به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران در 3 دهه ی گذشته فقط قول های دروغ ووارونه به مردم ایران داده شده است که وعده ی جدید عدالت و پیشرفت داده شده نمی تواند جدا از قول های وارونه گذشته باشد . به خصوص چاشنی آغاز دوره دهه ی چهارم و دادن وعده ی پیشرفت و عدالت، گفته شده مقارن با نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات و تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم است که ادعا شده تشکیل دولت جدید ترسیم کننده ی سیاست ده سال آینده است.یعنی اینکه پیش بینی شده است مهم نیست چه مترسکی رئیس جمهور شود؟ زیرا که برنامه ی سیاست 10 سال آینده طراحی و تنظیم شده است.
سپس پاسدار سر بازجوی یادداشت روزنویس پس از مقدمه ی تخیلی از تقسیم بندی 3 دهه ی گذشته و ترسیم هر دهه چپ ور است بازی های نمایشی باند وجناحی گفته است و تأکید بر مخدوش کردن مرز بندی ها و حقه بازی های چپ و راست و سایر شگرد های من در آوردی و اصطلاحات دیگر نموده ودر نهایت مهر بی اعتباری اشان زده شده است. زیرا که اعتراف شده که اینقدر اینگونه بازی ها مضخک و عوامفریبانه و غلطی اندار بوده که اکنون نخ نما و بی ارزش شده اند . زیرا که به زودی جای شان تغییر کرده، یا اینکه بر ضد اصطلاحات مطرح و ادعا شده عمل و اقدام شده اند. زیراکه رژیم نامشروع و قرون وسطائی نا متعارف و تغییر و اصلاح نا پذیر می باشد. دلیل هم واضح است . کسانی بقدرت رسیدند که نه سابق ی دولتمداری و نه لیاقت و نه شایستگی اش را داشتند .
مهمتراینکه حکومت استبداد مذهبی بوده است که دین تبدیل به ابزار شیادی و عوامفریبی و جنگ افروزی و سرکوب و خفقان و قدرت و ثروت و دین فروشی شده است که هیچگونه نمود مدرنیته و عدالت و آزادی را بر نمی تابد . بدتر اینکه نه مردم هیچگونه نقشی در نهاد های قدرت داشته اند، بلکه آنگونه از رده خارج شده اند که هیچ مسئولی حتی خودش را مسئول نمی داند تا که پاسخگوی مطالبات مردم باشد. یا اینکه چرا 3 دهه است که فقط به مردم ایران قول های دروغ دده شده که وارونه اقدام شده است؟ البته این سیاست با دشمن تراشی غرب به خصوص مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا دنبال شده است .
خلاص کلی فلسفه بافی پاسدار � حوزوی با تحلیل بازجوئی و ترسیم نمودن دوست و دشمن شده است و از اتحاد اروپا و آمریکا و صهیونیست به عنوان دشمن یاد شده است که جبهه ای علیه ی دولت نهم با حامیان داخلی شان به تصویر کشانیده شده است تا که با مزخرف و کلی گوئی شیادانه از این قبل بشود در نهایت از پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی و دولت شکسته خورده ی جراحی و خراطی شده اش به عنوان دولت انقلابی و مکتبی دفاع شود .

درادامه سربازجوی شکنجه گر شلاق بر دست . دقیقاً شبیه گفتمان و رفتار هنگام بازجوئی درون سلول های شکنجه تحلیل داده است و گفته چون دشمنان بیرونی بطور علنی امکان اینکه خائنان را روی کار بیآورند وجود ندارد . زیرا کار بغرنج و خطرناکی می باشد .بنا براین با دل بستن به افراد ضعیف النفس و بی اراده که فاقد بیش و جرئت و جسارت هستند که در برابر کوچکترین چالش و فشار ی تاب تحمل ندارند و تسلیم می شوند واز میدان خار جمی شوند سیاست خودشان را دنبال می کنند . در حقیقت بسط و تعمیم دادن همان خط دیکته شده به لوطی جماران علی خامنه ای است که در 24 آذر در دانشگاه علم وصنعت به عنوان شاه سلطان از اینان نام برد. اکنون پاسدارسر باز شکنجه گر از اینان به عنوان بی غیرت تر از ناصر الدین شاه یاد کرده است که همچون پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد جرأت و توان دفاع کردن از پروژه ی هسته ای را ندارند. سرباز جو در دنباله شفاف تر مخاطب خودش یعنی سید خندان خاتمی و دولت اصلاح طلبان را به عنوان خائنان که قبلاً به آن اشاره شد یاد کرده و بدون اشاره به نامه پراکنی ها ی پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد به دو رئیس جمهور آمریکا و فراموش کردن آن ، اما در عوض کنون چنین نامه پرانی زمان خاتمی به آمریکا را افشا و تشریح کرده است:

"البته در ایران جدید روی کار آوردن مستقیم خائنان کار بس بغرنجی است اما دل بستن به عناصر ضعیف الاراده، و فاقد بینش و جرئت و جسارت که به جای عایق و مقاوم بودن در برابر فشار، کوچک ترین تهدید و چالشی را به درون اردوگاه ملت و حاکمیت منتقل کند، دور از واقعیت نیست. عناصری که در محافل ضدانقلاب به عنوان �مذهبی های سابق و دموکرات های خجل که حرف های لیبرال دموکرات مآبانه می زنند اما هنوز خجالت می کشند
بدون شرمندگی از آن دفاع کنند.� نشانه گذاری می شوند. یا طیف هایی که به قول رئیس گروهک نهضت آزادی �نسبت به 01سال پیش دچار تحول شده، مرزهای خود را با گروه های غیرخودی و اپوزیسیون برداشته و از آنها برای ائتلاف و همکاری دعوت می کنند در حالی که اپوزیسیون سر موضع خود است.� یا آنها که از سوی آقای بوش گرفته تا صدها مقام اطلاعاتی و دیپلماتیک در آمریکا و اروپا به عنوان تنها امید برای مهار ایران در خاورمیانه یاد می شوند. کسانی که به اندازه ناصرالدین شاه هم شخصیت و غیرت نسبت به حاکمیت ملی ندارند تا از حقوق ملت ایران- از جمله درباره فناوری اتمی- دفاع کنند و در هر مواجهه ای که به خاطر زورگویی دشمن پدید می آید، حق را به جانب او ندهند و ملت و حاکمیت را دعوت به کوتاه آمدن نکنند. همان ها که مقاومت را هزینه ای برای کشور خوانده و سرزنش می کنند تا امید امثال خانم رایس زنده شود و بگوید �فشار ایران هزینه زیادی داشته و باعث اختلاف در درون ایران شده که آیا رئیس جمهور این کشور راه درستی را در پیش گرفته یا رفتارشان باید تغییر کند.�این همان جریانی است که در سال 3200- اوج قشون کشی های فاتحانه آمریکا به افغانستان و عراق و متهم کردن ایران به محوریت شرارت- نامه ای پنهانی از سر تسلیم طلبی و ضعف ارسال می کند و به جای تمهید مقاومت و مهار فشارها، دشمن را امیدوارتر ساخته و به تشدید فشارها تشجیع می کند اما پس از آن که اخیراً ماجرا از سوی دنیس راس (مشاور فعلی اوباما و مشاور ارشد برخی روسای جمهور قبلی نظیر کلینتون و بوش پدر) رو می شود مبنی بر اینکه معاون وقت وزارت خارجه ایران چنان نامه ای را ارسال کرده، همان شخص (جریان) فرستنده نامه و قائل به خوش بینی و اعتماد به آمریکا، با انکار ماجرا، آقای راس و هیئت حاکمه آمریکا را مصداق فاسقی معرفی می کند که چون خبری آورد باید درباره آن تحقیق کرد! این اما همه ماجرا نیست. یک هفته از ماجرا نگذشته، یک روزنامه زنجیره ای همسو با جریان مورد بحث تیتر می زند �مرد پرمدال، مسئول ارتباط با ایران.� این عبارت مثبت! را یکبار دیگر مرور کنید. این مرد پرمدال مسئول ارتباط با ایران، کسی نیست جز همان دنیس راس- که وقتی در تیم اوباما آفتابی شد آب پاکی را روی دست بسیاری از کارشناسان جهانی نگران نفوذ ویرانگر صهیونیسم ریخت- و البته نه برای �ارتباط با ایران� بلکه �هماهنگی امور مرتبط با ایران در راستای هماهنگی سیاست مواجهه با ایران در تمام بخش های حاکمیتی آمریکا از جمله وزارت خزانه داری که مرتبط با پروژه مهار ایران هستند� (روایت واشنگتن تایمز). و باز، او همان کسی است که 9 ماه پیش (قبل از انتخاب اوباما) اعلام کرد �با چماق به سمت ایران بروید نه هویج. سیاست فعلی مذاکره با ایران ناکارآمد است. باید از چماق علیه ایران استفاده کرد زیرا تمام دانشمندان ایرانی به ارزش فناوری اتمی واقفند و هیچ مشوقی نمی تواند آنها را از مسیری که در پیش گرفته اند بازدارد و تنها شاید منزوی شدن و اعمال تحریم های سخت بتواند نظر نخبگان ایرانی را عوض کند.�"

سربازجو پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس، برای صحه گذاشتن برروی تعطیل کردن کا نون دفاع از حقوق بشر در ایران و ثابت نمودن اینکه در حاکمیت رژیم آخوندی نه بشر ونه حقوق آن ارزش و اعتباری ندارد . مدافعان حقوق بشر در ایرا ن با مدافعان لیبرالیسم ودمکراسی را نیز همسو با خائنان در خدمت دشمن قلمداد کرده و تأکید نموده است که شاه سلطان حسین هر که می خواهد باشد و نامش برروی هرگونه سنگ نبشه ای حک شده باشد نمی توان از این نام به نیکی یاد کرد .

در خاتمه اینکه روی سخن با اروپا و وآمریکا می باشد که پس از مردم ایران ، بازندگان 30 سال گول خوردگان و بازندگان باند و جناح بازی درون ایران و ر ژیم تروریستی آخوندی می باشند . البته عامل گول خوردن از طریق خوشباوری به کد و پیام های آشکار و پنهانی داشتن است که از سوی لابی های فعال دو طرفه پشت پرده دریا فت کرده و به آن تن داده شده است. اما از این شفاف تر نمی توان به اینان پیام داده شود که سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس داده است که باید گفت : او لاً شرایط حاکم بر منطقه و ایران دست پخت سیاست شتر گاو پلنگی غرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی می باشد. زیرا که برای شما تجارت خون انسان ها که از طریق قرار دادهای اقتصادی و تجاری و بازرگانی تأمین شده است مهمتر و با ارزش تر از هر معیار و ضابطه ی انسانی و حقوق بشر و احترام به آن می باشد. تا جائیکه حاضر شدید در افغانستان وعراق نظامیان و اتباع کشورهای خودتان را قربانی اینگونه اهداف پلید و خائنانه زد و بند وضد انسانی کنید. زیرا با وجودیکه می دانید دست عوامل رژیم تروریستی بطور مستقیم در کار بوده است نه اینکه سکوت پیشه کردید ، بلکه فشار برروی اپوزیسیون این رژیم تروریستی آخوندی را تشدید کرده اید. دوماً می دانید که سپاه پاسداران قدرت غالب را دارد و لوطی جماران علی خامنه ای معتاد در چنگ این ارگان است که فقط وظیفه دیکته و منتقل کردن اهداف این ارگانرا بر عهده دارد که بدون کوچکترین شک و شبهه ای در تلاش جدی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. بهمین دلیل اینهمه اتهام خائن نثار خاتمی و دوم خردادی ها شده و خواهد شد که چرا در برابر دفاع از پروژه ی هسته ای ضعف نشان داده اید در راستای دستریب به بمب اتم است ؟سوماً وقتی که با رقیب خود اینگونه برخورد می شود، شما و مردم عراق و لبنان وفلسطین و عراق جای خود دارید که در چه جایگاهی قرار دارید . به خصوص اینکه تصویر کنید دسترسی به سلاح هسته ای یابد.شرایط چگونه میشود . زیرا که درآن صورت دیگر محال است که بتوان این رژیم یاغی بین الملل و محور شرارت و پدر خوانده ی تروریست را مهار کرد ووادارش کر تا که دست از تهدید کردن صلح و امنیت منطقه و جهان بر دارد. بنابراین کانون اصلی بحران وجنگ افروزی و بی ثباتی و نا آرامی منطقه رژیم تروریستی آخوندی است، لذا تنها راه چاره خروج سریع نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی می باشد و حمایت از طرح پیشنهادی خانم مریم رجوی است که می گوید نه مذاکره و سازش ، نه جنگ ، بلکه خواهان حمایت از مقاومت و مبارزه مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران است.

هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
نقد و بررسی " هشداري تكان دهنده براي ملتهاي عرب و مسلمان " روز نامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
"یا رب روامدارکه گدا معتبر شود، گر معتبرشود ز خدابی خبر شود. یا اینکه خودش خدا و صاحب منبر شود."
چقدر ادعاهای ملا سرمقاله نویس که جدا از ادعای لوطی جماران سید علی خامنه ای و سایر رهبران و مسئون رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد با خط ونشان ها کشیدن وتهدید کردن های سایرین و امرونهی کردن و تعیین و تکلیف کردن ها شباهت به این بیت شعر داردیا تداعی کننده ی این یک بیت شعر است که در پشت کامیون های بیانانی هم نصب شده است که گفته می شود یا رب روامدارکه گدا معتبر شود، گر معتبرشود ز خدابی خبر شود. یا اینکه خودش خدا و صاحب منبر شود.
برای اینکه اکنون یک ملای ترکش خورده و موجی جنگ پس از خودسازی و بوخور شدن در بیت رهبری و پس از بحث و مشورت های منقلی با لوطی جماران قلم بردست می گیرد و یابو ورش برمی دارد که بلی علی آباد خرابه هم برای خودش شهریست.به خصوص اینکه اکنون که حساب و کتابی هم در کار نمی باشد . زیرا که دلاری های فروان نفتی هم که در دسترس می باشد . مردم ایران هم به شعار ووعد های دروغین داده شده ی مسئولین 30 ساله غریبه ونا آشنا نیستند. مهمتر اینکه با فقر و فلاکت و گرانی و تورم وگرانی و بیکاری و سرکوب و اختناق و اعدام وسنگسار و شلاق زدن وسنگسار کردن و سانسورخبری و بهویژه با دسترسی ارزان انواع و اقسام مواد مخدر به عنوان مسکن خانمان بر انداز تر از بیماری ایدز و سرطان بد خیم عادت کرده و کنارآمده اند .
پس در این شرایط چرا نمی بایست به عنوان مشاور و سخنگوی رهبر ام القرای جهان اسلام وی بر سر منبر برود و با گریز زدن های چپ و راست به صحرای کربلا ،روضه ی مبسوط برای ملت های مسلمان منطقه و جهان بخواند و با فلسفه ی آسمان و ریسمان بهم دوزی و آویزان شدن به نهضت لنگه کفش پرانی منتظر الزیدی و اشک تمساح ریزی برای ساکنین نوار غزه بحرانی که لوطی جماران و سپاه پاسداران ساخته اند رهبران کشور های عرب را مورد مخاطب قرر ندهد و با فحاشی و هتاکی کردن اینا ن را در کنار آمریکا و اسرائیل متهم نسازدو عامل بحران نوار غزه قلمداد شان نکند و هرروز هم این سیاست مدا گرایانه در امور داخلی کشور های همجوار و منطقه را دنبال و تکرار ننماید تا با اینگونه ترفند و صورت مسئله پاک کردن و عدم بررسی و پرداخت مطابات مردم و رقابت و تضاد سگ دعواهای باندی و جناحی ادامه دار قدرت و ثروت دور زده شود و اذهان عمومی نیز به انحراف کشانیده شود که بلی شرکت در تظاهرات در دفاع از ساکنین نوار غزه و حماس از همه چیز برای شما مهمتر می باشد . زیرا که پشتوانه ی سیاست صدور تروریسم وبنیاد گرائی در دفاع از پروژه ی هسته ای می باشد .

بدتر اینکه در 30 سال گذشته ی تجربه ی کسب دیپلماسی بازی و فعال کردن با لابی های دوطرفه ی وطنی و خارجی آنگونه رشد کرده و ار تقاء یافته است که جایگزین نقش اصلی وزارتخانه جاسوسی امورخارجه را بر عهده گرفته و اجرا کرده است . عجیب است که خیلی هم موفق عمل و اقدام کرده است . زیرا که همه تهدیدهای جدی خارجی از جمله نقض سیستماتیک حقوق بشردر ایرا ن با رکورداری جهانی اش و همچنین تهدید های تهاجم نظامی و تحریم های اقتصادی را این لابی ها خنثی کرده اند .

یک نمونه حمید مولانا شهروند آمریکائی است که مشاور ویژه ی پاسدار احمدی نژاد گماشته و چاقو کش شده ی شده است تا در پوشش مبارزه با شیطان بزرگ و عد م خدوش کردن مرز و تأکید بر دشمن شناسی که لوطی جماران مطرح می کند و رقیب را متهم به همکاری با دشمن آمریکائی می کند و نامزاد شان را در نمایس خیمه شب بازی ها بصورت گله ای و قله ای رد صلاحیت می کند . یا اینکه موازی و مترادف این مشاور ویژه، فعال شدن دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی است که رحیم مشائی معاون رئیس جمهور را با خودش بطور پنهانی برای دو هفته به آمریکا می برد تاباپیوستن به لابی های دیگر در پشت پرده مشغول زد و بند با مشاوران اوباما شوند که پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد برایش نامه ی تبریک ارسال کرده است . در صورتیکه از سوی دیگر برای منحرف کردن اذهان عمومی سرباز جو حسین شریعتمداری اوباما را یک باز جنگی بد تر از بوش نه کبوتر صلح معرفی کرده است.

بهر صورت دیگر جای شک نیست که دشمن اصلی وجدی مخا لف روند مذاکرات صلح خاورمیانه رژیم تروریستی آخوندی است که سیاست خودرا از طریق اهدای دلار و تقویت حزب الله لبنان و حماس دنبال کرده است . عجیب است اکنون وزیرامور خارجه ی آمریکا متوجه این موضوع شده است و حال که وزیر امور خارجه ی اسرائیل پرده از روی این ترفند بر داشته و با شگرد رژیم تروریستی آ خوندی پاتک زده و تلاش می شود تا که رهبران کشور های عربی را از ترفندهای خائنانه ی دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه آگاه شوند. موجب شده است تاکه جیغ و فغان ملای سر مقله نویس در آید وبا عوامفریبی و فرافنی کردن و آدرس غلط و وارونه دادن دست به اخطارو هشدار و تهدید بزند و اسرائیل و رهبران کشورهای عربی را متهم وتهدید کند ودرپایان تأئید و تأکید کرده است که تصور نشود که اینگونه افشا گری ها موجب می شود سرا ن رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و نا مشروع و پدر خوانده ی ترویست جهانی میدان را خالی وترک می کند و دست از حمایت از حزب الله لبنان و حماس و اقدامات تروریستی خود در خاور میانه بر می دارد ، بلکه بر عکس چون اکنون ماهیت و اهداف و تر فندهای جنگ افروزانه و نفاق افکنانه اش در رو ند دشمنی کردن با مذاکرات صلح و ثبات سیاسی در خاورمیانه افشا شده و لورفته است . اتفاقاًبه دلیل منزوی شدن در منطقه و جهان و در دفاع از پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای، چون نیازمبر م به حزب الله لبنان و حماس خیلی بیش از گذشته برای بحران آفرینی و جنگ افروزی دارد . بنابراین بیش از گذشته به حزب الله لبنان و حماس وابسته شده و باج های کلانخوا هد داد تا حمایت اینا ن را برای خود هر طوریشده ا حفظ کند.

در خاتمه اینکه تأکید می شود که درنگ بیش از این برای غرب جایز نیست. زیراکه می بایست تا دیر نشده برای تغییرات دمکراتیک درایران غرب و کشورهای عربی اقدامات بس جدی و عاجل کنند . گرنه با دسترسی به بمب اتمی رژیم تروریستی آخوندی فاجعه ی غیرقابل تصور و پیش بینی، منطقه ی خاور میانه و جهان در پیش رو وچشم انداز خود خواهند داشت .


هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
نقد و بررسی "شکست در برابر خط مقاومت (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه دیماه3 سال 1387
"عجب این آمریکا سپر بلائی برای حاکمان دزد و غارتگر و عوامفریب و جنگ افروز و دین فروش برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران شده است؟"
کسانی که در سیاهچال های رژیم تروریستی آخوندی در بند بوده اند . می دانند که وظیفه و مأموریت وشیوه ی برخورد و بازجویان و شکنجه گران با به خدمت گرفتن جاسوسان چگونه است و به دنبال چه می گردند ؟ به خصوص اگر متهم سر موضع باشد و هنوز نشکسته و تسلیم نشده باشد چگونه هم متهم می شود ؟ هم می بایست فشار های جسمی و روحی مضاعف بازجویان وجاسوسان را تحمل کند ودر نهایت با چه نوع پرونده سازی و کیفرخواستی مواجه می باشد؟ اکنون تصور کنید که اینگونه خبرگان اعراف گیری و شکنجه گری و اعتراف گیری و تحریف کردن و وارونه گوئی ها، قلم بردست شده باشند ودر یک ورق پاره ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی پرونده و سناریو ساز همکاری کنند . بنابراین مشخص است که محتوا و سمت و سوی یاد داشت های روز اینگونه قلم بر دستان چگونه می تواند باشد؟ به ویژه اینکه وامدار و وابسته به جناح حاکم و رئیس جمهور پاسدار گماشته و چاقو کش هم باشند که تق ورشکستگی اقتصادی و قول های دروغ دادن های وارونه ی دولت نهم هم در آمده است . از طرف دیگردر شرایطی که نرخ رشد تورم و گرانی لجام گسیخته با افزایش قیمت کالا ها و فقر بیکاری در جامعه بیداد می کند و رمق مردم محروم وتهی دستان کشور کشیده شده و کمرشا ن در زیر باز هزینه های طاقت فرسا خمیده شده است . مشخص است برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم می بایست که به دستآویزی آویزان شد . پس چه بهتر بهانه و سوژه ی یک دشمن خارجی به نام آمریکا هم در دسترس می باشد به سپر بلا و شکر خدا تبدیل شده است. چونکه 30سال است کهد بطور تاکتیکی و مقطعی مشکل گشا و معجزه گر بوده است .

مهم تر اینکه مدعی قلم بر داست طلبه بازجو وپاسدار باشد که مختصص گریز به صحرا کربلا زدن است . بنابراین بدیهیست که آنگونه روضه خوانی و حرافی و حلاجی ووراجی علیه ی آمریکا کرده است که دقیقاً شرایط دو کشور را تعویض کرده است . یعنی با سیاهنمائی کردن ویک جانبه نگر وانمود می شود که یا اینکه گویا در ایران اصلاً هیچ خبر و اثری از آنچه ادعا می شود در آمریکا وجود دارد، درایران موجود نیست. یا اینکه اصلاً وجود ندارد. یعنی اینکه بحران مالی و و ابستگی بودجه و اقتصاد به نفت در ایران نیست و اکنون با کاهش بهای قیمت نفت همه چیز بهم نریخته شده است وموجب بحران در بودجه و چالش و تنش میان مجلس کمدی و دکوری و انتصابی با دولت جراحی وخراطی شده ی نهم نشده است و یا منجر به بی تصمیم در طراحی و تنظیم بودج بندی سال آینده نشده است که اکنون طلبه از پای بساط نشئگی بلند شده و عمامه از سر برداشته و عبا از روی شانه انداخته و لمیده و قلم بر دست گرده و تا دلش خواسته با کپی کردن دریافتی های ارسالی پیرامون بحران اقتصادی و مالی آمریکا روده درازی و طویل نویسی کرده است تا بقول خودش توانسته باشد یادداشت روز تحلیلی ارائه کرده باشد که جامع و کامل باشد.

جالب است که طلبه پاسدارشروع نکرده، سوختش ته کشیده و مجبور به گریزبه صحرای کربلاشده و به لنگ کفش آویزان شده و اقتصاد لنگه کفشی خود را تکمیل کرده است و آنقدر دور خودش چرخیده است که خورده زمین و ثابت کرده است که زمین گرد است . یعنی به داستان همیشگی تر جیح بند مشکل آمریکا و اسرائیل به عراق و خاورمیانه وجنگ 33 روزه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل رسیده و اشاره کرده است و مشغول مانور دادن تبلیغاتی شده است . زیرا مگر یک طلبه پاسدار غیر از اینگونه اراجیف چندین سال تکرار شده چه داردتا که بازگو کند؟ تازه همین تکرار مکررات هم خودش یک نوع اعتراف و خود زنی کردن است . برای اینکه اعتراف نمودن به دخالت داشتن در اقدامات تروریسی در عراق و لبنان فلسطین و افغانستان است . زیرا که رژیم تروریستی آخوندی بدون صدور تروریسم و بنیادگرائی و دخالت گرائی در ساییر کشورهای همسایه و منطقه امکان دوام و بقا ندارد.

سئوال است هنگامیکه طلبه پاسدار هنور قادر نیست که یک تعریف ساده از قدرت حاکمیت بیان کند که چیست و حضور در خاورمیانه چگونه می تواند بمنزله ی قدرت باشد؟ که اولاً منزوی ترین کشور منطقه است. دوماً نفوذ با دلار و تلاش دست به اقدامات تروریستی زدن وبحران سازی و جنگ افروزی در منطقه ی خاورمیانه کردن که فراز از ضعف و ناتوانی به پاسخ گوئی مطالبات مردم در داخل کشور می باشد ؛ کجا اینگونه اقدامات تروریستی به مفهوم قدرت می باشد؟ سوماً: مگر قدرت واقعی یک کشور دمکراتیک در تهدید و ترساندن دیگران ودخالت گری در امور داخلی سایرا کشورها و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای نمودن که به معنی قدرت است. به خصوص اینکه در داخل کشور فضای حکومت اعلام ناشده ی نظامی حاکم شده است و اختناق و رعب ووحشت در جامعه به مردم تحمیل شده و ضریب دار و اعدام زدن با اختاق و سانسور افزایش دادن که قدرت نمی باشد ، بلکه درست ناشی از ضعف و ترس و نگرانی از خیزش و قیام اعتراضی مردم ناراضی می باشد که می بایست دائم قدرت نمائی کاذب داخلی و بیرونی کرد . برای اینکه مگر رژیم تروریستی آخوندی به جز خریدن موشک های دور برد از کره شمالی و تلاش مذبوحانه ی پنهانی برای دسترسی به سلاح هسته ای کردن و در عراق دست به جنایت و اقدامات تروریستی زدن و تظاهرات نمایشی و فرمایشی مخالفت با تصوب قطعنامه ی امنیتی بر پا کردن که اکنون تبدیل به نهضت لنگه کفش پرتاب کنی به سوی بوش شده است. .یا از طریق سپاه پاسداران واهدائی دلارهای نفتی به حزب الله لبنان و حماس دادن تا که جنگ 33 روزه در لبنان وجنگ داخلی در فلسطین بر پاشود سپس بحران آفرینی نوار غزه کردن، دیگر چه نوع قدرتی است که این رژیم تروریستی آخوندی ادعای آن را دارد؟

در خاتمه اینکه تازه فرض شود که روزی هم اعلام شود که رژیم تروریستی آخوندی دارای بمب اتمی می باشد . آنگاه معلوم خواهد شد که چندین سال است که از پاکسان عقب تر است . چونکه خیلی سال است که پاکستان بمب اتمی دارد . آیاپاکستان با داشتن بمب اتمی کشور قدرتمندی می باشد و پیشرفته تر از سوئیس و کشورهای اسکادوینای می باشد که بمب اتمی ندارند؟ در حقیقت باید افزود واقعیت همان که گفته شد که چون رژیم نامشروع و ضد مردمی می باشد که رهبر و سران ومسئو لانش از رأس تا ذیلش همگی به فساد و تبعیض و رشوه و غارتگری آلوده می باشند. بنابراین از ترس قیام و خیزش مردم نیاز به ابزار قدرت و قدرت نمائی برای سرکوب و باج گیری دارند. برای همین طبه پاسداریادداشت روز نویس چون شهامت وحق نظر در مورد بیان بحران مالی و اقتصادی داخلی را ندارد . می بایست با گریز به صحرای کربلا زدن وصورت مسئله را پاک کردن از بحران اقتصادی و مالی آمریکا و مشکلات در عراق و خاورمیانه بگوید که باآن مواجه است که رژیم ترویستی آخوندی با عوامفریبی و فعالیت فعال لابی های پشت پره برایش به وجود آورده است تا خودش امکان بقا داشته باشد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 3 دیماه سال 1387