نقد و بررسی " عراق ادعاي بي پشتوانه" روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 3 دیماه سال 1387
"کف بر دهان آوردن و زنجیر پاره کردن یک طلبه موجی جنگی علیه ی مجاهدین ساکن شهر اشرف و تهدید و فشار به اخراج شان از عراق"
زمانی که رژیمی ضد مردمی و نا مشروع باشد که 30 سال دین را تبدیل به نیرنگ و شیادی و عوامفریبی و دین فروشی و ابزار سرکوب و زندان و شکنجکه و اعدام و شلاق و سنگسار و قطع اندام و دار زدن وجنگ افروزی و صدور تروریسم کرده باشد . البته این جنایات را به خاطر قبضه ی قدرت و انحصاری کردن وبرای غارتگری های نجمومی و انباشت ثروت کرده است و در بخش بیرونی باز هم زیر پوشش چتر پوششی اسلام و دین جماران را مرکز ام القرای جهان اسلا م نامیده است و چاشنی و دستمایه صدورتروریسم و بنیاد گرائی و دخالت گری در کشورهای همسایه و منطقه کرده است . مشخص است که رهبر و سران این رژیم جنایتکار نه هر گز از دروغ گفتن و دست زدن به جنایت و ترور و... قدرت ونه جنگ افروزی دست بردار هستند .
زیرا آنگونه آشکارا با اشغال گران نظامی در افغانستان و عراق فرصت طلبانه همکاری کرد تا فرصت بس مناسب برایش فراهم شود تا که عراق را تبدیل به حیات خلوت و جولانگاه عوامل اعزام تروریستی خود کند. بدتر اینکه علناً این کشور را تبدیل به باتلاق نموده است و گذشته از طراحی و اقدامات تروریستی و آدمربائی و تأسیس زندان های مخوف مخفی که ربوده شدگا ن عراقی شکنجه و مثله و به فجیع ترین جنایات نا بود شده اند. حتی نقش مستقیم در ترور و کشتن نظمیان انگلیسی و آمریکائی در عراق و انگلیسی و ربودن دو عضو مجاهدین داشته است . مهمتر اینکه عراق را تبدیل به مرکز صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاور میانه به خصوص لبنان و فلسطین کرده است.
البته که هنوز نه خاطره برپائی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان با اسرائیل فراموش شده است که به خاطر بحران هسته ای بود . نه اینکه از یاد رفته است که چگونه توطئه جنایت آمیز دامن زدن به جنگ داخلی و برادر کشی میان حماس و ساف راه انداخته شد و نوار غزه جدا گردید تا که همچون شرایط کنونی آن را تبدیل به مرکز بحران سازی و جنگ افروزی در خاورمیانه کند .
یعنی تنها کشور خاورمیانه آنهم غیر عرب است که دشمنی و کارشکنی و مخالفت با روند صلح خاورمیانه می کند . همین رژیم ضد بشری و بربرمنش و تاریک اندیش و پدر خوانده ی تروریسم جهانی حاکم بر ایران می باشد . ابته مشابه ی همین دشمنی را با عدم تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق کرد . ولی در نهایت منجر به شکست شد. اکنون تلاش مذبوحانه می کند تا که شکست خود را از مجاهدین ساکن شهر اشرف در بغداد بگیرد که از طریق فشار برروی دولت عراق و فعال کردن مهره های وابسته به خودش در عراق فشار مضاعف وارد می کند که مجاهدین می بایست خاک عراق را ترک کنند . زیرا تنها پارامتری که موجب شکست غورت دادن عراق از سوی لوطی جماران و پاسداران تا کنون شده است همین حضور مجاهدین در شهر اشرف بوده است .
فراموش نشود رژیم تروریستی آخوندی در شرایطی دارد سیاست دخالات گرایانه در عراق می کند وفشار علیه ی مجاهدین ساکن شهر اشراف افزایش می دهد که هر روز دارد نوار کردستان عراق را خمپاره باران می کند که چرا رهبران کردستان عراق مخالفت با تصویب توافقامه ی امنیتی میان دولت عراق و آمریکا نکردند؟
از سوی دیگر در شرایطی که حاکمان جنایتکار حاکم بر ایران و دستگاه تبلیغاتی و اطلاعاتی و امنیتی و پاسداری و بسیجی آویزان به لنگ کفش های منتظر الزیدی شده اند و آن را دست آویز علیه ی دولت عراق و هم بوش و آمریکا کرده اند و هرروز تظاهرات نمایشی و فرمایشی برنامه ریزی شده با گردآوری امضا برای آزادی منتظرالزیدی برپا می کنند . در صورتیکه نوری المالکی پس از چند روز سکوت افشا و اعتراف کرده است که یک متهم به بریدن ده ها سر عراقی پشت پرونده ی منتظر الزیدی می باشد .
اکنون سئوال است . مگر این قاتل نامبرده افشا شده از سوی نخست وزیر عراق، می تواند بدون رابطه با مهره ای آدمکش لوطی جماران و سپاه پاسدران در عراق باشد؟
مگر دراین رژیم تروریستی مدتی پیش نبود که کوکتل مولوتف به دفتر هواپیمائی عربستان در تهران پرتاب شد که چرا پادشاه عربستان در کنفرانس دو روزه ادیان در نیویورک شرکت کرد؟ بدتر اینکه چرا با شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل دیدار کرد؟ یا اینکه چرا عربستان از بحران سازی و جنگ افروزی نوار غزه حمایت و پشتیبانی نکرد؟
البته از طریق اراذل و اوباش اطلاعاتی و امنیتی و لباس شخصی ها و کفن پوشان وطلبه های آخوند دزد و متحجر انگلیسی مصباح یزدی در جلوی سفارت مصر دست به تظاهرات پرخاشگرانه و هتاکی زده شد و حسنی مباراک رئیس جمهور مصر تهدید به اعدا م انقلابی شد و وی را در کنار سایر رهبران عربی شرکت کننده در کنفرانس 2 روزه ی ادیان در نیورک مورد فحاشی و تهدید واقع شدند . اخیرًاً نیز سفر 4 رهبر کشور های عربی چون به آمریکا سفر کردند و دیدار با خانم رایس وزیر امور خارجه ی آمریکا داشتند مورد تهدید و توهین و فحاشی و هتاکی قرار مشابه قرار گرفته شدند.
اکنون باز هم پرسش است که اگر چنانچه در جهان حساب و کتابی در کار بود و مسئله ی سازش و تجارت خائنانه ی خون انسان ها با زد و بند های کثیف اقتصادی و تجاری جایگزین حرمت انسانی رعایت حقوق بشر نمی شد . برای چه این رژیم جنایتکار و ضد انسانی تحمل می شود که مخاطبان تجاری خودشان در مجمع عمومی سازمان ملل برای پنجاه و پنجمین بار رأی محکومیت به نقض دائمی حقوق بشر به همین رژیم داده اند؟
آخر به چه مجوز رژیم نامشروع و ضدبشری که درون کشور خودش یک روز بدون اعدام و سرکوب و ترور و وحشت و مانور های نظامی و همایش های انتظامی و رزمایش بسیج و پاسدار و آزمایش موشک های دور برد قادر به بقای حکومت ننگین خودش نمی باشد. چگونه می بایست که به خودش حق دهد که تبدیل به سخنگو و نماینده دولت و مردم عراق شود و تعیین تکلیف برای این و آن کند وخط و خطوط دیکته و تحمیل کند؟
آخر این چه وضعیت کمدی و مضحکی می باشد که این رژیم قرون وسطائی و ضد بشری حاکم و تحمیل کرده است و سایر کشور های مدعی دمکراتیک غرب در برابرش سکوت اختیار کرده اند؟ به خصوص اینکه شبانه روز تلاش مذبوحانه می کند تا به سلاح هسته ای دسترسی یابد و اکثر کینه ی حیوانی اش نسبت به مجاهدین به خاطر همین افشاگری اهداف هسته ای اش می باشد.
آخر آمریکا و اروپا که از طریق اطلاعات غلط لابیان رژیم تروریستی آخوندی 30 سال است که به انحراف کشانیده شده اند دیگر منتظر چه اتفاق و معجزه ای می باشند که وضعیت خودشان را با کشور رکوردار نقض حقوق بشر یکسره نمی کنند که رئیس جمهورپاسدارش هم چاقو برای رفسنجانی یکی از مهره های مهمش کشیده و هم تهدید به قطع دست و پایش کرده است . هم اینکه لوطی جماران که آلت دست سپاه پاسداران می باشد در دانشگاه علم صنعت خاتمی را به شاه سلطان حسین بی عرضه متهم کرد که چرا توانائی ایستان در برابر آمریکا و اروپا را در دفاع کردن از پروژه ی هسته ای ندارد .
حال رهبران و مسئولان این کشور اگر از شر ِ مخالف اصلی خودش در عراق خلاص شود، آیا می تواند دوستدار مردم عراق و فلسطین و لبنان و افغانستان و شما باشند و می خواهند خواهان ایجادرابطه ی متعارف و مسالمت آمیز با سایر کشور ها از جمله عراق باشند که فعلاً هم نظامیان آمریکائی و هم مجاهدین در شهر اشرف عراق حضور دارند. یعنی اینکه در شرایطی که وحشت از خیزش و قیام داخلی دارد، برای خاموش ومنحرف کردن شان، تصور است که دست به اقدامات تروریستی و مخرابانه و ناامن سازی در عراق ومنطقه نزند. اما پس از اینکه اگر چنانچه موفق شود مجاهدین را از عراق اخراج کنند . آیا نوبت بعدی نظامیان آمریکائی نیستند که با شتاب بیشتری دنبال نخواهد شد.
در خاتمه اینکه بنابراین مشخص است که دشمنی با مجاهدین وتلاش برای اخراج شان از عراق بدون شک هم در راستای حضور پررنگ وبدون درد سر در عراق برای خنثی کردن توافقنامه امنیتی تصویب شده و اشغال کامل عراق است که تبدیل به پشتوانه ی سرعت بخشیدن به دسترسی بمب اتم وتسلط کامل بر منطقه است که پیآمد تهدید ثبات صلح و امنیت جهانی را ر دنباله در بر دارد .اما نقشی که ملای ترکش خورده و موجی و جانباز کینه ای و عقده ای باز مانده از جنگ ضدملی و ضد میهنی در این سرمقاله اجرا کرده است که از روش بازجوئی توی دامن گردو انداختن و بر توی سر زدن است. زیرا که از یک سو نخست وزیر عراق را بی اراه و آلت دست آمریکا و بازماندگان حزب بعث خطاب کرده است . از طرف دیگر وی را عنصری صادق دانسته که خواهان اخراج مجاهدین ازعراق است ولی قدرت لازم ندارد. حال برای ایجاد بالانس میان اینگونه شیوه ی توبره و آخورخوری رندانه ی حوزوی که نوعی اتهام زدن به نخست وزیر عراق است را با افشاگری نوری المالکی مقایسه کنید که وی اعتراف کرده است در پس پرونده ی لنگه کفش پرانی منتظرالزیدی به سوی بوش، یک متهم تروریست به ده ها از دست سرهای عراقی بر باده رفته قرار دارد که تصور نمی رود با حمایت گسترده ای که سران و مطبوعات و ارگان های نظامی و بسیجی و ... از این لنگه کفش پران کرده اند نیازبه بازگوئی بیشتر باشد تا گفته شودو اقعیت چیست؟
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 3 دیماه سال 1387
"کف بر دهان آوردن و زنجیر پاره کردن یک طلبه موجی جنگی علیه ی مجاهدین ساکن شهر اشرف و تهدید و فشار به اخراج شان از عراق"
زمانی که رژیمی ضد مردمی و نا مشروع باشد که 30 سال دین را تبدیل به نیرنگ و شیادی و عوامفریبی و دین فروشی و ابزار سرکوب و زندان و شکنجکه و اعدام و شلاق و سنگسار و قطع اندام و دار زدن وجنگ افروزی و صدور تروریسم کرده باشد . البته این جنایات را به خاطر قبضه ی قدرت و انحصاری کردن وبرای غارتگری های نجمومی و انباشت ثروت کرده است و در بخش بیرونی باز هم زیر پوشش چتر پوششی اسلام و دین جماران را مرکز ام القرای جهان اسلا م نامیده است و چاشنی و دستمایه صدورتروریسم و بنیاد گرائی و دخالت گری در کشورهای همسایه و منطقه کرده است . مشخص است که رهبر و سران این رژیم جنایتکار نه هر گز از دروغ گفتن و دست زدن به جنایت و ترور و... قدرت ونه جنگ افروزی دست بردار هستند .
زیرا آنگونه آشکارا با اشغال گران نظامی در افغانستان و عراق فرصت طلبانه همکاری کرد تا فرصت بس مناسب برایش فراهم شود تا که عراق را تبدیل به حیات خلوت و جولانگاه عوامل اعزام تروریستی خود کند. بدتر اینکه علناً این کشور را تبدیل به باتلاق نموده است و گذشته از طراحی و اقدامات تروریستی و آدمربائی و تأسیس زندان های مخوف مخفی که ربوده شدگا ن عراقی شکنجه و مثله و به فجیع ترین جنایات نا بود شده اند. حتی نقش مستقیم در ترور و کشتن نظمیان انگلیسی و آمریکائی در عراق و انگلیسی و ربودن دو عضو مجاهدین داشته است . مهمتر اینکه عراق را تبدیل به مرکز صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاور میانه به خصوص لبنان و فلسطین کرده است.
البته که هنوز نه خاطره برپائی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان با اسرائیل فراموش شده است که به خاطر بحران هسته ای بود . نه اینکه از یاد رفته است که چگونه توطئه جنایت آمیز دامن زدن به جنگ داخلی و برادر کشی میان حماس و ساف راه انداخته شد و نوار غزه جدا گردید تا که همچون شرایط کنونی آن را تبدیل به مرکز بحران سازی و جنگ افروزی در خاورمیانه کند .
یعنی تنها کشور خاورمیانه آنهم غیر عرب است که دشمنی و کارشکنی و مخالفت با روند صلح خاورمیانه می کند . همین رژیم ضد بشری و بربرمنش و تاریک اندیش و پدر خوانده ی تروریسم جهانی حاکم بر ایران می باشد . ابته مشابه ی همین دشمنی را با عدم تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق کرد . ولی در نهایت منجر به شکست شد. اکنون تلاش مذبوحانه می کند تا که شکست خود را از مجاهدین ساکن شهر اشرف در بغداد بگیرد که از طریق فشار برروی دولت عراق و فعال کردن مهره های وابسته به خودش در عراق فشار مضاعف وارد می کند که مجاهدین می بایست خاک عراق را ترک کنند . زیرا تنها پارامتری که موجب شکست غورت دادن عراق از سوی لوطی جماران و پاسداران تا کنون شده است همین حضور مجاهدین در شهر اشرف بوده است .
فراموش نشود رژیم تروریستی آخوندی در شرایطی دارد سیاست دخالات گرایانه در عراق می کند وفشار علیه ی مجاهدین ساکن شهر اشراف افزایش می دهد که هر روز دارد نوار کردستان عراق را خمپاره باران می کند که چرا رهبران کردستان عراق مخالفت با تصویب توافقامه ی امنیتی میان دولت عراق و آمریکا نکردند؟
از سوی دیگر در شرایطی که حاکمان جنایتکار حاکم بر ایران و دستگاه تبلیغاتی و اطلاعاتی و امنیتی و پاسداری و بسیجی آویزان به لنگ کفش های منتظر الزیدی شده اند و آن را دست آویز علیه ی دولت عراق و هم بوش و آمریکا کرده اند و هرروز تظاهرات نمایشی و فرمایشی برنامه ریزی شده با گردآوری امضا برای آزادی منتظرالزیدی برپا می کنند . در صورتیکه نوری المالکی پس از چند روز سکوت افشا و اعتراف کرده است که یک متهم به بریدن ده ها سر عراقی پشت پرونده ی منتظر الزیدی می باشد .
اکنون سئوال است . مگر این قاتل نامبرده افشا شده از سوی نخست وزیر عراق، می تواند بدون رابطه با مهره ای آدمکش لوطی جماران و سپاه پاسدران در عراق باشد؟
مگر دراین رژیم تروریستی مدتی پیش نبود که کوکتل مولوتف به دفتر هواپیمائی عربستان در تهران پرتاب شد که چرا پادشاه عربستان در کنفرانس دو روزه ادیان در نیویورک شرکت کرد؟ بدتر اینکه چرا با شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل دیدار کرد؟ یا اینکه چرا عربستان از بحران سازی و جنگ افروزی نوار غزه حمایت و پشتیبانی نکرد؟
البته از طریق اراذل و اوباش اطلاعاتی و امنیتی و لباس شخصی ها و کفن پوشان وطلبه های آخوند دزد و متحجر انگلیسی مصباح یزدی در جلوی سفارت مصر دست به تظاهرات پرخاشگرانه و هتاکی زده شد و حسنی مباراک رئیس جمهور مصر تهدید به اعدا م انقلابی شد و وی را در کنار سایر رهبران عربی شرکت کننده در کنفرانس 2 روزه ی ادیان در نیورک مورد فحاشی و تهدید واقع شدند . اخیرًاً نیز سفر 4 رهبر کشور های عربی چون به آمریکا سفر کردند و دیدار با خانم رایس وزیر امور خارجه ی آمریکا داشتند مورد تهدید و توهین و فحاشی و هتاکی قرار مشابه قرار گرفته شدند.
اکنون باز هم پرسش است که اگر چنانچه در جهان حساب و کتابی در کار بود و مسئله ی سازش و تجارت خائنانه ی خون انسان ها با زد و بند های کثیف اقتصادی و تجاری جایگزین حرمت انسانی رعایت حقوق بشر نمی شد . برای چه این رژیم جنایتکار و ضد انسانی تحمل می شود که مخاطبان تجاری خودشان در مجمع عمومی سازمان ملل برای پنجاه و پنجمین بار رأی محکومیت به نقض دائمی حقوق بشر به همین رژیم داده اند؟
آخر به چه مجوز رژیم نامشروع و ضدبشری که درون کشور خودش یک روز بدون اعدام و سرکوب و ترور و وحشت و مانور های نظامی و همایش های انتظامی و رزمایش بسیج و پاسدار و آزمایش موشک های دور برد قادر به بقای حکومت ننگین خودش نمی باشد. چگونه می بایست که به خودش حق دهد که تبدیل به سخنگو و نماینده دولت و مردم عراق شود و تعیین تکلیف برای این و آن کند وخط و خطوط دیکته و تحمیل کند؟
آخر این چه وضعیت کمدی و مضحکی می باشد که این رژیم قرون وسطائی و ضد بشری حاکم و تحمیل کرده است و سایر کشور های مدعی دمکراتیک غرب در برابرش سکوت اختیار کرده اند؟ به خصوص اینکه شبانه روز تلاش مذبوحانه می کند تا به سلاح هسته ای دسترسی یابد و اکثر کینه ی حیوانی اش نسبت به مجاهدین به خاطر همین افشاگری اهداف هسته ای اش می باشد.
آخر آمریکا و اروپا که از طریق اطلاعات غلط لابیان رژیم تروریستی آخوندی 30 سال است که به انحراف کشانیده شده اند دیگر منتظر چه اتفاق و معجزه ای می باشند که وضعیت خودشان را با کشور رکوردار نقض حقوق بشر یکسره نمی کنند که رئیس جمهورپاسدارش هم چاقو برای رفسنجانی یکی از مهره های مهمش کشیده و هم تهدید به قطع دست و پایش کرده است . هم اینکه لوطی جماران که آلت دست سپاه پاسداران می باشد در دانشگاه علم صنعت خاتمی را به شاه سلطان حسین بی عرضه متهم کرد که چرا توانائی ایستان در برابر آمریکا و اروپا را در دفاع کردن از پروژه ی هسته ای ندارد .
حال رهبران و مسئولان این کشور اگر از شر ِ مخالف اصلی خودش در عراق خلاص شود، آیا می تواند دوستدار مردم عراق و فلسطین و لبنان و افغانستان و شما باشند و می خواهند خواهان ایجادرابطه ی متعارف و مسالمت آمیز با سایر کشور ها از جمله عراق باشند که فعلاً هم نظامیان آمریکائی و هم مجاهدین در شهر اشرف عراق حضور دارند. یعنی اینکه در شرایطی که وحشت از خیزش و قیام داخلی دارد، برای خاموش ومنحرف کردن شان، تصور است که دست به اقدامات تروریستی و مخرابانه و ناامن سازی در عراق ومنطقه نزند. اما پس از اینکه اگر چنانچه موفق شود مجاهدین را از عراق اخراج کنند . آیا نوبت بعدی نظامیان آمریکائی نیستند که با شتاب بیشتری دنبال نخواهد شد.
در خاتمه اینکه بنابراین مشخص است که دشمنی با مجاهدین وتلاش برای اخراج شان از عراق بدون شک هم در راستای حضور پررنگ وبدون درد سر در عراق برای خنثی کردن توافقنامه امنیتی تصویب شده و اشغال کامل عراق است که تبدیل به پشتوانه ی سرعت بخشیدن به دسترسی بمب اتم وتسلط کامل بر منطقه است که پیآمد تهدید ثبات صلح و امنیت جهانی را ر دنباله در بر دارد .اما نقشی که ملای ترکش خورده و موجی و جانباز کینه ای و عقده ای باز مانده از جنگ ضدملی و ضد میهنی در این سرمقاله اجرا کرده است که از روش بازجوئی توی دامن گردو انداختن و بر توی سر زدن است. زیرا که از یک سو نخست وزیر عراق را بی اراه و آلت دست آمریکا و بازماندگان حزب بعث خطاب کرده است . از طرف دیگر وی را عنصری صادق دانسته که خواهان اخراج مجاهدین ازعراق است ولی قدرت لازم ندارد. حال برای ایجاد بالانس میان اینگونه شیوه ی توبره و آخورخوری رندانه ی حوزوی که نوعی اتهام زدن به نخست وزیر عراق است را با افشاگری نوری المالکی مقایسه کنید که وی اعتراف کرده است در پس پرونده ی لنگه کفش پرانی منتظرالزیدی به سوی بوش، یک متهم تروریست به ده ها از دست سرهای عراقی بر باده رفته قرار دارد که تصور نمی رود با حمایت گسترده ای که سران و مطبوعات و ارگان های نظامی و بسیجی و ... از این لنگه کفش پران کرده اند نیازبه بازگوئی بیشتر باشد تا گفته شودو اقعیت چیست؟
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 3 دیماه سال 1387