نقد و بررسی " تب خيالپردازى در واشنگتن (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 2 دیماه سال 1387
چرا به بیمار تب کرده روحی و روانی درمان ناپذیر با ارسال نامه ی تبریکش به اوباما اشاره نشده تا مشخص و ثابت شود خیال پرداز کیست؟
سئوال است که چرا فضا آنقدر بسته و منقبض شده است که حتی پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس سرباز جو پاسدار حسین شریعت ندار که با نام مهدی محمدی قلمفرسائی کرده است چون با مخاطب خودی خیال پرداز بیمار روحی و روانی ران ناپذیر سر و کار دارد. لذا آنقدر دچار خود سانسوری شده است که برای انتقال پیام وارونه گوئی کرده است . زیرا بدون آنکه به لابی های فعال پشت صحنه دو طرف اشاره ای داشته با شد که برای چه چندین سال است که فعال می باشند و چرا از دوره ی رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد فعال تر از گذشته شده اند ؟ آنگونه که پاسدار یادداشت روز نویس که خیلی وقت است کرکره ی دکان عوامفریبی دفاع از محرومان کردن را پائین کشیده و تعطیل کرده، وبقول معروف مجبور شده است تا لقمه را چندین بار دور سرش به چرخاند و در دهان خود بگذارد . برای اینکه شهامت مستقیم لقمه بر دهان گذاشتن و آدرس و مشخصات شفاف دادن مخاطب یا مخاطبین داخلی را ندارد. زیرا که نمی تواند دست به خود زنی زند و رک و روراست بیان کند که مخاطب بیمار تب کرده ی مبتلا به بیماری روحی و روانی درمان نا پذیر و تلاش گر برای مذاکره و رابطه و کانال زدن به آمریکا به خصوص با اوباما کیست؟ چونکه زمان زیادی از سفر دو هفته ای رحیم مشائی معاون رئیس جمهور به آمریکا نمی گذرد که چگونه با تلاش لابی ها و دلال ها و جاسوس های چند جانبه همچون هوشگ امیر احمدی پیشنهاد دیدار به اوباما داده شد. ولی رحیم مشائی موفق شد که فقط با مشاور اوباما دیدار داشته باشد.
بنابراین چون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس نمی تواند بطور مستقیم یقه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش را بگیرد . ناچاراً در دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و مهار وی که زید گلاب نزند با شیوه ی به در گفتن تا دیوار بشنود آمریکا را مخاطب خود قرار داده است تا که پیام را به مخاطبش اینگونه منتقل کرده باشد.
اما اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در دفاع از پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلا ح هسته ای که مقامات آمریکائی به خصوص اوباما را خطاب قرار داده است و کلی عربده کشی های طلبکارانه ی هسته ای کشیده است و گفته که رژیم تروریستی آخوندی در برابر آمریکا و اعضای گروه 5 +1 دست بالا را دارد . می بایست روی سخن به مقامات آمریکائی و اروپا گفت پس از سالیان تجربه باید متوجه شده باشید که هرگز امکان ندارد که لوطی جماران و پاسداران ومسئولان رژیم تروریستی آخوندی دست به عقب نشینی از اهداف دسترسی به سلاح هسته ای خود بزنند و برای شان هم هر گز مهم نیست که مردم ایران چگونه زندگی می کنند؟ .
زیر اگر غیر از این بود. هیچ دلیل نداشت که بااصرار و پا فشاری و عم تسلیم شدن توقف غنی سازی نبود و به خاطر رفاه و امنیت مردم و توسعه ی اقتصادی تا حال پذیرفته شده بود .
برای اینکه دلیلش بسیار ساده است . مگر امکان دارد که در شرایط جنگ و تهاجمی از بیرون، حکم خلع سلاح ارتش و سایر نیروهای دفاعی در برابر مهاجم را صادر کرد؟
یا اینکه مگر در زمان قیام و تهاجم شهر ها، می توان پلیس را دست خالی و غیر مسلح شده را دیکتا تور بسیج و آماده کند؟
بنا براین به دلیل اینکه رژیم تروریستی آخوندی نا مشروع و ضد مردمی می باشد که هرچه زمان سپری می شود فاصله ی مردم با رژیم تروریستی آخوندی بیشترو بیشتر می شود . به خصوص اینکه وضعیت اقصادی کشور واوضاع معیشتی مردم هرروز که می گذرد اوضاع بد تر ازقبل برای شان می شود و هیچگونه روزنه و چشم انداز مثبتی در بهبود شرایط نیست .
از سوی دیگر مگر هنوز جای ابهام برای مردم باقی مانده است تا که بدانند چگونه به سادگی درآمد های دلار نفتی ناپدید شدند و هیچ مسئولی هم یافت نمی شود تا که پاسخگو باشد که این دلارها کجا رفته است؟ یا اینکه پاسخ داده شود که چای دلارهای نفتی ناشی از فروش و در آمد نفت که قرار بود تبدیل به نان شود و بر توی سفره های خالی محرومان برده شود. اما چرا تبدیل به تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه و شکاف عمیق طبقاتی شده است ؟
از طرف دیگر 3 دهه است که دیپلماسی برون مرزی رژیم تروریستی آخوندی بر اساس صدور تروریسم و بنیاد گرائی تنظیم و ترسیم شده است که مکمل این سیاست، دخالت گری در امور داخلی با و اقدامات تروریستی و ناامن سازی در کشور های همسایه و منطقه نیز نهادینه شده است که هر گز ترک و فاصله گیری از اینگونه سیاست هم امکان پذیر نیست . زیرا که به دلیل ساختار ارتجاعی و قرون وسطائی و نامشروع و ضد مردمی بودن و تغییر و اصلا ح ناپذیرش می باشد . برای اینکه تابع فلسفه ی جنگی است که را نعمت الهی نامیده می شود .
بنابراین سران این رژیم بربر منش و تاریک اندیش همیشه اعتراف و تأکید بر خطر دشمن خارجی کرده و مخالفان و دگر اندیشان و رقبا را متهم به همکاری با این دشمن کرده است و پیوسته تأکیر بر احساس تهاجم از برون مرز کرده اند که نگرانی و وحشت از پیگیری پروژه ی هسته ای و اعمال واهداف تروریستی خودشان به عنوان تلافی جویانه می باشند . لذا می باست هم برای دفاع وهم تهاجم وهم پیگیری اداف بلند پروازی های طراحی شده خودشان آماده باشند و باید مسلح به سلاح قوی لیزری و اتمی باشند که خمینی شیاد در پاسخ نامه ی خود به پاسدار محسن رضائی رئیس گزمکان و پاسداران اسبق بر داشتن سلاح لیزری یا هسته ای تأکید کرده بود که این پیام از سوی جانشین و پیروانش با دقت وجدیت تمام تا حال تعقیب شده است .
متأسفانه مسیر دسترسی به سلاح هسته ای و هموار کردن این شرایط را اشتباهات بوش در عراق مرتکب شد که با نگهداشتن نام مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی،دامنه ی این اشتباهات خود را همچنان ادامه داده است . بد تر اینکه سیاست خائنانه و تجارت خون مذاکره ی هسته ای اروپا فراهم کرد که مسیر پیموده شده را محال است که رهبر لوطی جماران و سپاه پاسداران دور بزنند و تسلیم شوند و با غنی سازی اورانیوم موافقت کنند و بدست خود زمینه ی فروپاشی را شتاب دهند. یعنی نه دست به خود زنی و نه خود کشی خواهند زد.
در خاتمه اینکه غرب اگر خواهان بحران ناامنی در خاور میانه هست و نگران خطر دسترسی به بمب اتمی رژیم تروریستی آخوندی می باشند می بایست سریع تغییرات دمکراتیک در ایران را در دستور کاری سریع خود قرار دهند . اما خطاب به سربازجو پاسدار یاددشت روز نویس وفاکت اهرم قدرت نفت و گاز که این پاسدارقلم بر دست مطرح کرده و آن را به عنوان برگ برنده رو کرده و با رابطه ی تاکتیکی داشتن با روس ها سخت مانور تبلیغی هسته ای داده است . باید جهت اطلاع این سربازجوی مست وارنه گو گفت که وی تا کجا غافل است ونمی داند از آن تاریخ که تهاجم روس ها به گرجستان و اشغا ل این کشور انجام گرفت . وقتی که غرب و آمریکا متوجه بد مستی روس ها شدند که چگونه افزایش دلارهای نفتی و گازی روس ها را همچون رژیم ترویستی آخوندی بد جوری مست و ترمز بریده و کنترل ومهار ناپذیرساخته ، چونکه اینان دارند از ابزار نفت و گاز هم بهره مندی کلان مادی و هم سوء استفاده ی سیاسی و نظامی و گسترش فعالیت های اهداف تروریستی هسته ای و باج گیری می کنند. برای اینکه این حربه را کند و نه خنثی کنند، هم اینکه بر ضد خودش تبدیل نمایند . بنابراین از آن زمان تاحا ل کاهش بها و قیمت نفت آنگونه شتاب گرفته است که حتی دونوبت اجلاس اوپک و کاهش میزان تولیدی نفت قادر نشد تا که مانع از مهار کاهش قیمت نفت شود . طوریکه اکنون برنامه ریزان بی برنامه ی بودجه بندی رژیم تروریستی آخوندی با روند افزایش کسری بودجه و کاهش قیمت نفت بر اساس ثابت پایه ی قیمت ثابت نفت در مانده و مستاصل شدند که چگونه بودجه سال آینده را تنظیم کنند؟ کمدی آنکه سربازجو پاسدار حسین شریعت ندار در دفاع از پروژه ی هسته ای با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن مطالبات مردم و شرایط تورم و گرانی و فقر و بیکاری که چگونه در جامعه بیداد می کند، وی از نفت و گاز به عنوان پشتوانه ی پروژه ی هسته ای واهرم قدرت در برابر سیاست اوباما یاد کرده است ؟
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 2 دیماه سال 1387
چرا به بیمار تب کرده روحی و روانی درمان ناپذیر با ارسال نامه ی تبریکش به اوباما اشاره نشده تا مشخص و ثابت شود خیال پرداز کیست؟
سئوال است که چرا فضا آنقدر بسته و منقبض شده است که حتی پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس سرباز جو پاسدار حسین شریعت ندار که با نام مهدی محمدی قلمفرسائی کرده است چون با مخاطب خودی خیال پرداز بیمار روحی و روانی ران ناپذیر سر و کار دارد. لذا آنقدر دچار خود سانسوری شده است که برای انتقال پیام وارونه گوئی کرده است . زیرا بدون آنکه به لابی های فعال پشت صحنه دو طرف اشاره ای داشته با شد که برای چه چندین سال است که فعال می باشند و چرا از دوره ی رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد فعال تر از گذشته شده اند ؟ آنگونه که پاسدار یادداشت روز نویس که خیلی وقت است کرکره ی دکان عوامفریبی دفاع از محرومان کردن را پائین کشیده و تعطیل کرده، وبقول معروف مجبور شده است تا لقمه را چندین بار دور سرش به چرخاند و در دهان خود بگذارد . برای اینکه شهامت مستقیم لقمه بر دهان گذاشتن و آدرس و مشخصات شفاف دادن مخاطب یا مخاطبین داخلی را ندارد. زیرا که نمی تواند دست به خود زنی زند و رک و روراست بیان کند که مخاطب بیمار تب کرده ی مبتلا به بیماری روحی و روانی درمان نا پذیر و تلاش گر برای مذاکره و رابطه و کانال زدن به آمریکا به خصوص با اوباما کیست؟ چونکه زمان زیادی از سفر دو هفته ای رحیم مشائی معاون رئیس جمهور به آمریکا نمی گذرد که چگونه با تلاش لابی ها و دلال ها و جاسوس های چند جانبه همچون هوشگ امیر احمدی پیشنهاد دیدار به اوباما داده شد. ولی رحیم مشائی موفق شد که فقط با مشاور اوباما دیدار داشته باشد.
بنابراین چون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس نمی تواند بطور مستقیم یقه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش را بگیرد . ناچاراً در دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و مهار وی که زید گلاب نزند با شیوه ی به در گفتن تا دیوار بشنود آمریکا را مخاطب خود قرار داده است تا که پیام را به مخاطبش اینگونه منتقل کرده باشد.
اما اکنون سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس در دفاع از پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلا ح هسته ای که مقامات آمریکائی به خصوص اوباما را خطاب قرار داده است و کلی عربده کشی های طلبکارانه ی هسته ای کشیده است و گفته که رژیم تروریستی آخوندی در برابر آمریکا و اعضای گروه 5 +1 دست بالا را دارد . می بایست روی سخن به مقامات آمریکائی و اروپا گفت پس از سالیان تجربه باید متوجه شده باشید که هرگز امکان ندارد که لوطی جماران و پاسداران ومسئولان رژیم تروریستی آخوندی دست به عقب نشینی از اهداف دسترسی به سلاح هسته ای خود بزنند و برای شان هم هر گز مهم نیست که مردم ایران چگونه زندگی می کنند؟ .
زیر اگر غیر از این بود. هیچ دلیل نداشت که بااصرار و پا فشاری و عم تسلیم شدن توقف غنی سازی نبود و به خاطر رفاه و امنیت مردم و توسعه ی اقتصادی تا حال پذیرفته شده بود .
برای اینکه دلیلش بسیار ساده است . مگر امکان دارد که در شرایط جنگ و تهاجمی از بیرون، حکم خلع سلاح ارتش و سایر نیروهای دفاعی در برابر مهاجم را صادر کرد؟
یا اینکه مگر در زمان قیام و تهاجم شهر ها، می توان پلیس را دست خالی و غیر مسلح شده را دیکتا تور بسیج و آماده کند؟
بنا براین به دلیل اینکه رژیم تروریستی آخوندی نا مشروع و ضد مردمی می باشد که هرچه زمان سپری می شود فاصله ی مردم با رژیم تروریستی آخوندی بیشترو بیشتر می شود . به خصوص اینکه وضعیت اقصادی کشور واوضاع معیشتی مردم هرروز که می گذرد اوضاع بد تر ازقبل برای شان می شود و هیچگونه روزنه و چشم انداز مثبتی در بهبود شرایط نیست .
از سوی دیگر مگر هنوز جای ابهام برای مردم باقی مانده است تا که بدانند چگونه به سادگی درآمد های دلار نفتی ناپدید شدند و هیچ مسئولی هم یافت نمی شود تا که پاسخگو باشد که این دلارها کجا رفته است؟ یا اینکه پاسخ داده شود که چای دلارهای نفتی ناشی از فروش و در آمد نفت که قرار بود تبدیل به نان شود و بر توی سفره های خالی محرومان برده شود. اما چرا تبدیل به تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه و شکاف عمیق طبقاتی شده است ؟
از طرف دیگر 3 دهه است که دیپلماسی برون مرزی رژیم تروریستی آخوندی بر اساس صدور تروریسم و بنیاد گرائی تنظیم و ترسیم شده است که مکمل این سیاست، دخالت گری در امور داخلی با و اقدامات تروریستی و ناامن سازی در کشور های همسایه و منطقه نیز نهادینه شده است که هر گز ترک و فاصله گیری از اینگونه سیاست هم امکان پذیر نیست . زیرا که به دلیل ساختار ارتجاعی و قرون وسطائی و نامشروع و ضد مردمی بودن و تغییر و اصلا ح ناپذیرش می باشد . برای اینکه تابع فلسفه ی جنگی است که را نعمت الهی نامیده می شود .
بنابراین سران این رژیم بربر منش و تاریک اندیش همیشه اعتراف و تأکید بر خطر دشمن خارجی کرده و مخالفان و دگر اندیشان و رقبا را متهم به همکاری با این دشمن کرده است و پیوسته تأکیر بر احساس تهاجم از برون مرز کرده اند که نگرانی و وحشت از پیگیری پروژه ی هسته ای و اعمال واهداف تروریستی خودشان به عنوان تلافی جویانه می باشند . لذا می باست هم برای دفاع وهم تهاجم وهم پیگیری اداف بلند پروازی های طراحی شده خودشان آماده باشند و باید مسلح به سلاح قوی لیزری و اتمی باشند که خمینی شیاد در پاسخ نامه ی خود به پاسدار محسن رضائی رئیس گزمکان و پاسداران اسبق بر داشتن سلاح لیزری یا هسته ای تأکید کرده بود که این پیام از سوی جانشین و پیروانش با دقت وجدیت تمام تا حال تعقیب شده است .
متأسفانه مسیر دسترسی به سلاح هسته ای و هموار کردن این شرایط را اشتباهات بوش در عراق مرتکب شد که با نگهداشتن نام مجاهدین در لیست گروه و سازمان های تروریستی،دامنه ی این اشتباهات خود را همچنان ادامه داده است . بد تر اینکه سیاست خائنانه و تجارت خون مذاکره ی هسته ای اروپا فراهم کرد که مسیر پیموده شده را محال است که رهبر لوطی جماران و سپاه پاسداران دور بزنند و تسلیم شوند و با غنی سازی اورانیوم موافقت کنند و بدست خود زمینه ی فروپاشی را شتاب دهند. یعنی نه دست به خود زنی و نه خود کشی خواهند زد.
در خاتمه اینکه غرب اگر خواهان بحران ناامنی در خاور میانه هست و نگران خطر دسترسی به بمب اتمی رژیم تروریستی آخوندی می باشند می بایست سریع تغییرات دمکراتیک در ایران را در دستور کاری سریع خود قرار دهند . اما خطاب به سربازجو پاسدار یاددشت روز نویس وفاکت اهرم قدرت نفت و گاز که این پاسدارقلم بر دست مطرح کرده و آن را به عنوان برگ برنده رو کرده و با رابطه ی تاکتیکی داشتن با روس ها سخت مانور تبلیغی هسته ای داده است . باید جهت اطلاع این سربازجوی مست وارنه گو گفت که وی تا کجا غافل است ونمی داند از آن تاریخ که تهاجم روس ها به گرجستان و اشغا ل این کشور انجام گرفت . وقتی که غرب و آمریکا متوجه بد مستی روس ها شدند که چگونه افزایش دلارهای نفتی و گازی روس ها را همچون رژیم ترویستی آخوندی بد جوری مست و ترمز بریده و کنترل ومهار ناپذیرساخته ، چونکه اینان دارند از ابزار نفت و گاز هم بهره مندی کلان مادی و هم سوء استفاده ی سیاسی و نظامی و گسترش فعالیت های اهداف تروریستی هسته ای و باج گیری می کنند. برای اینکه این حربه را کند و نه خنثی کنند، هم اینکه بر ضد خودش تبدیل نمایند . بنابراین از آن زمان تاحا ل کاهش بها و قیمت نفت آنگونه شتاب گرفته است که حتی دونوبت اجلاس اوپک و کاهش میزان تولیدی نفت قادر نشد تا که مانع از مهار کاهش قیمت نفت شود . طوریکه اکنون برنامه ریزان بی برنامه ی بودجه بندی رژیم تروریستی آخوندی با روند افزایش کسری بودجه و کاهش قیمت نفت بر اساس ثابت پایه ی قیمت ثابت نفت در مانده و مستاصل شدند که چگونه بودجه سال آینده را تنظیم کنند؟ کمدی آنکه سربازجو پاسدار حسین شریعت ندار در دفاع از پروژه ی هسته ای با پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن مطالبات مردم و شرایط تورم و گرانی و فقر و بیکاری که چگونه در جامعه بیداد می کند، وی از نفت و گاز به عنوان پشتوانه ی پروژه ی هسته ای واهرم قدرت در برابر سیاست اوباما یاد کرده است ؟
هوشنگ � بهداد
دوشنبه 2 دیماه سال 1387