نقد و بررسی " دوقطبى دهه چهارم (يادداشت روز(روز نامه ی کیهان چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
"خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست"
گفته می شودمردان ایرانی در گذشته سیرمی کنند وزنان ایرانی در حال و جوانان ایرانی آینده نگر می باشند ویا اینان به آینده فکرمی کنند وچشم دوخته اند. همچنین گفته می شود که نمی بایست نقد را رها کرد و به دنبال نسیه رفت .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست . اما عجیب است که اکنون ادعا یا گزارش شده است که 30 سال زمان زیادی برای معیار ارزیابی و تشخیص و قضاوت کافی نیست که دولت مردان رژیم تروریستی چه کرده اند و شرایط کنونی حاکم برایران حاصل چه دوره ای می باشد که نه خبری از پیشرفت ونه عدالت نه اینکه در کار نبوده و نیست ، بلکه در ست بر عکس آن وجود داشه است . از سوی دیگر بر اساس اینکه گفته می شود گذشته چراغ راهنمای آینده می باشد. معلوم نیست که پاسدار سرباز جو یادداشت روز نویس بر چه اساس بی خیال گذشته شده یا آن را دور زده و داده ها و معیار ها وعده ی پیشرفت و عدالت در ده چهارم را داده است ؟ آنهم در شرایطی که ثابت شده است خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . زیرا هر روز که می گذرد اوضاع اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم ایران بد تر شده است . همانگونه که به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران در 3 دهه ی گذشته فقط قول های دروغ ووارونه به مردم ایران داده شده است که وعده ی جدید عدالت و پیشرفت داده شده نمی تواند جدا از قول های وارونه گذشته باشد . به خصوص چاشنی آغاز دوره دهه ی چهارم و دادن وعده ی پیشرفت و عدالت، گفته شده مقارن با نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات و تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم است که ادعا شده تشکیل دولت جدید ترسیم کننده ی سیاست ده سال آینده است.یعنی اینکه پیش بینی شده است مهم نیست چه مترسکی رئیس جمهور شود؟ زیرا که برنامه ی سیاست 10 سال آینده طراحی و تنظیم شده است.
سپس پاسدار سر بازجوی یادداشت روزنویس پس از مقدمه ی تخیلی از تقسیم بندی 3 دهه ی گذشته و ترسیم هر دهه چپ ور است بازی های نمایشی باند وجناحی گفته است و تأکید بر مخدوش کردن مرز بندی ها و حقه بازی های چپ و راست و سایر شگرد های من در آوردی و اصطلاحات دیگر نموده ودر نهایت مهر بی اعتباری اشان زده شده است. زیرا که اعتراف شده که اینقدر اینگونه بازی ها مضخک و عوامفریبانه و غلطی اندار بوده که اکنون نخ نما و بی ارزش شده اند . زیرا که به زودی جای شان تغییر کرده، یا اینکه بر ضد اصطلاحات مطرح و ادعا شده عمل و اقدام شده اند. زیراکه رژیم نامشروع و قرون وسطائی نا متعارف و تغییر و اصلاح نا پذیر می باشد. دلیل هم واضح است . کسانی بقدرت رسیدند که نه سابق ی دولتمداری و نه لیاقت و نه شایستگی اش را داشتند .
مهمتراینکه حکومت استبداد مذهبی بوده است که دین تبدیل به ابزار شیادی و عوامفریبی و جنگ افروزی و سرکوب و خفقان و قدرت و ثروت و دین فروشی شده است که هیچگونه نمود مدرنیته و عدالت و آزادی را بر نمی تابد . بدتر اینکه نه مردم هیچگونه نقشی در نهاد های قدرت داشته اند، بلکه آنگونه از رده خارج شده اند که هیچ مسئولی حتی خودش را مسئول نمی داند تا که پاسخگوی مطالبات مردم باشد. یا اینکه چرا 3 دهه است که فقط به مردم ایران قول های دروغ دده شده که وارونه اقدام شده است؟ البته این سیاست با دشمن تراشی غرب به خصوص مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا دنبال شده است .
خلاص کلی فلسفه بافی پاسدار � حوزوی با تحلیل بازجوئی و ترسیم نمودن دوست و دشمن شده است و از اتحاد اروپا و آمریکا و صهیونیست به عنوان دشمن یاد شده است که جبهه ای علیه ی دولت نهم با حامیان داخلی شان به تصویر کشانیده شده است تا که با مزخرف و کلی گوئی شیادانه از این قبل بشود در نهایت از پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی و دولت شکسته خورده ی جراحی و خراطی شده اش به عنوان دولت انقلابی و مکتبی دفاع شود .
درادامه سربازجوی شکنجه گر شلاق بر دست . دقیقاً شبیه گفتمان و رفتار هنگام بازجوئی درون سلول های شکنجه تحلیل داده است و گفته چون دشمنان بیرونی بطور علنی امکان اینکه خائنان را روی کار بیآورند وجود ندارد . زیرا کار بغرنج و خطرناکی می باشد .بنا براین با دل بستن به افراد ضعیف النفس و بی اراده که فاقد بیش و جرئت و جسارت هستند که در برابر کوچکترین چالش و فشار ی تاب تحمل ندارند و تسلیم می شوند واز میدان خار جمی شوند سیاست خودشان را دنبال می کنند . در حقیقت بسط و تعمیم دادن همان خط دیکته شده به لوطی جماران علی خامنه ای است که در 24 آذر در دانشگاه علم وصنعت به عنوان شاه سلطان از اینان نام برد. اکنون پاسدارسر باز شکنجه گر از اینان به عنوان بی غیرت تر از ناصر الدین شاه یاد کرده است که همچون پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد جرأت و توان دفاع کردن از پروژه ی هسته ای را ندارند. سرباز جو در دنباله شفاف تر مخاطب خودش یعنی سید خندان خاتمی و دولت اصلاح طلبان را به عنوان خائنان که قبلاً به آن اشاره شد یاد کرده و بدون اشاره به نامه پراکنی ها ی پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد به دو رئیس جمهور آمریکا و فراموش کردن آن ، اما در عوض کنون چنین نامه پرانی زمان خاتمی به آمریکا را افشا و تشریح کرده است:
"البته در ایران جدید روی کار آوردن مستقیم خائنان کار بس بغرنجی است اما دل بستن به عناصر ضعیف الاراده، و فاقد بینش و جرئت و جسارت که به جای عایق و مقاوم بودن در برابر فشار، کوچک ترین تهدید و چالشی را به درون اردوگاه ملت و حاکمیت منتقل کند، دور از واقعیت نیست. عناصری که در محافل ضدانقلاب به عنوان �مذهبی های سابق و دموکرات های خجل که حرف های لیبرال دموکرات مآبانه می زنند اما هنوز خجالت می کشند بدون شرمندگی از آن دفاع کنند.� نشانه گذاری می شوند. یا طیف هایی که به قول رئیس گروهک نهضت آزادی �نسبت به 01سال پیش دچار تحول شده، مرزهای خود را با گروه های غیرخودی و اپوزیسیون برداشته و از آنها برای ائتلاف و همکاری دعوت می کنند در حالی که اپوزیسیون سر موضع خود است.� یا آنها که از سوی آقای بوش گرفته تا صدها مقام اطلاعاتی و دیپلماتیک در آمریکا و اروپا به عنوان تنها امید برای مهار ایران در خاورمیانه یاد می شوند. کسانی که به اندازه ناصرالدین شاه هم شخصیت و غیرت نسبت به حاکمیت ملی ندارند تا از حقوق ملت ایران- از جمله درباره فناوری اتمی- دفاع کنند و در هر مواجهه ای که به خاطر زورگویی دشمن پدید می آید، حق را به جانب او ندهند و ملت و حاکمیت را دعوت به کوتاه آمدن نکنند. همان ها که مقاومت را هزینه ای برای کشور خوانده و سرزنش می کنند تا امید امثال خانم رایس زنده شود و بگوید �فشار ایران هزینه زیادی داشته و باعث اختلاف در درون ایران شده که آیا رئیس جمهور این کشور راه درستی را در پیش گرفته یا رفتارشان باید تغییر کند.�این همان جریانی است که در سال 3200- اوج قشون کشی های فاتحانه آمریکا به افغانستان و عراق و متهم کردن ایران به محوریت شرارت- نامه ای پنهانی از سر تسلیم طلبی و ضعف ارسال می کند و به جای تمهید مقاومت و مهار فشارها، دشمن را امیدوارتر ساخته و به تشدید فشارها تشجیع می کند اما پس از آن که اخیراً ماجرا از سوی دنیس راس (مشاور فعلی اوباما و مشاور ارشد برخی روسای جمهور قبلی نظیر کلینتون و بوش پدر) رو می شود مبنی بر اینکه معاون وقت وزارت خارجه ایران چنان نامه ای را ارسال کرده، همان شخص (جریان) فرستنده نامه و قائل به خوش بینی و اعتماد به آمریکا، با انکار ماجرا، آقای راس و هیئت حاکمه آمریکا را مصداق فاسقی معرفی می کند که چون خبری آورد باید درباره آن تحقیق کرد! این اما همه ماجرا نیست. یک هفته از ماجرا نگذشته، یک روزنامه زنجیره ای همسو با جریان مورد بحث تیتر می زند �مرد پرمدال، مسئول ارتباط با ایران.� این عبارت مثبت! را یکبار دیگر مرور کنید. این مرد پرمدال مسئول ارتباط با ایران، کسی نیست جز همان دنیس راس- که وقتی در تیم اوباما آفتابی شد آب پاکی را روی دست بسیاری از کارشناسان جهانی نگران نفوذ ویرانگر صهیونیسم ریخت- و البته نه برای �ارتباط با ایران� بلکه �هماهنگی امور مرتبط با ایران در راستای هماهنگی سیاست مواجهه با ایران در تمام بخش های حاکمیتی آمریکا از جمله وزارت خزانه داری که مرتبط با پروژه مهار ایران هستند� (روایت واشنگتن تایمز). و باز، او همان کسی است که 9 ماه پیش (قبل از انتخاب اوباما) اعلام کرد �با چماق به سمت ایران بروید نه هویج. سیاست فعلی مذاکره با ایران ناکارآمد است. باید از چماق علیه ایران استفاده کرد زیرا تمام دانشمندان ایرانی به ارزش فناوری اتمی واقفند و هیچ مشوقی نمی تواند آنها را از مسیری که در پیش گرفته اند بازدارد و تنها شاید منزوی شدن و اعمال تحریم های سخت بتواند نظر نخبگان ایرانی را عوض کند.�"
سربازجو پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس، برای صحه گذاشتن برروی تعطیل کردن کا نون دفاع از حقوق بشر در ایران و ثابت نمودن اینکه در حاکمیت رژیم آخوندی نه بشر ونه حقوق آن ارزش و اعتباری ندارد . مدافعان حقوق بشر در ایرا ن با مدافعان لیبرالیسم ودمکراسی را نیز همسو با خائنان در خدمت دشمن قلمداد کرده و تأکید نموده است که شاه سلطان حسین هر که می خواهد باشد و نامش برروی هرگونه سنگ نبشه ای حک شده باشد نمی توان از این نام به نیکی یاد کرد .
در خاتمه اینکه روی سخن با اروپا و وآمریکا می باشد که پس از مردم ایران ، بازندگان 30 سال گول خوردگان و بازندگان باند و جناح بازی درون ایران و ر ژیم تروریستی آخوندی می باشند . البته عامل گول خوردن از طریق خوشباوری به کد و پیام های آشکار و پنهانی داشتن است که از سوی لابی های فعال دو طرفه پشت پرده دریا فت کرده و به آن تن داده شده است. اما از این شفاف تر نمی توان به اینان پیام داده شود که سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس داده است که باید گفت : او لاً شرایط حاکم بر منطقه و ایران دست پخت سیاست شتر گاو پلنگی غرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی می باشد. زیرا که برای شما تجارت خون انسان ها که از طریق قرار دادهای اقتصادی و تجاری و بازرگانی تأمین شده است مهمتر و با ارزش تر از هر معیار و ضابطه ی انسانی و حقوق بشر و احترام به آن می باشد. تا جائیکه حاضر شدید در افغانستان وعراق نظامیان و اتباع کشورهای خودتان را قربانی اینگونه اهداف پلید و خائنانه زد و بند وضد انسانی کنید. زیرا با وجودیکه می دانید دست عوامل رژیم تروریستی بطور مستقیم در کار بوده است نه اینکه سکوت پیشه کردید ، بلکه فشار برروی اپوزیسیون این رژیم تروریستی آخوندی را تشدید کرده اید. دوماً می دانید که سپاه پاسداران قدرت غالب را دارد و لوطی جماران علی خامنه ای معتاد در چنگ این ارگان است که فقط وظیفه دیکته و منتقل کردن اهداف این ارگانرا بر عهده دارد که بدون کوچکترین شک و شبهه ای در تلاش جدی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. بهمین دلیل اینهمه اتهام خائن نثار خاتمی و دوم خردادی ها شده و خواهد شد که چرا در برابر دفاع از پروژه ی هسته ای ضعف نشان داده اید در راستای دستریب به بمب اتم است ؟سوماً وقتی که با رقیب خود اینگونه برخورد می شود، شما و مردم عراق و لبنان وفلسطین و عراق جای خود دارید که در چه جایگاهی قرار دارید . به خصوص اینکه تصویر کنید دسترسی به سلاح هسته ای یابد.شرایط چگونه میشود . زیرا که درآن صورت دیگر محال است که بتوان این رژیم یاغی بین الملل و محور شرارت و پدر خوانده ی تروریست را مهار کرد ووادارش کر تا که دست از تهدید کردن صلح و امنیت منطقه و جهان بر دارد. بنابراین کانون اصلی بحران وجنگ افروزی و بی ثباتی و نا آرامی منطقه رژیم تروریستی آخوندی است، لذا تنها راه چاره خروج سریع نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی می باشد و حمایت از طرح پیشنهادی خانم مریم رجوی است که می گوید نه مذاکره و سازش ، نه جنگ ، بلکه خواهان حمایت از مقاومت و مبارزه مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران است.
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387
"خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست"
گفته می شودمردان ایرانی در گذشته سیرمی کنند وزنان ایرانی در حال و جوانان ایرانی آینده نگر می باشند ویا اینان به آینده فکرمی کنند وچشم دوخته اند. همچنین گفته می شود که نمی بایست نقد را رها کرد و به دنبال نسیه رفت .همینطور گفته می شود که آزموده شده راآزمودن خطاست . اما عجیب است که اکنون ادعا یا گزارش شده است که 30 سال زمان زیادی برای معیار ارزیابی و تشخیص و قضاوت کافی نیست که دولت مردان رژیم تروریستی چه کرده اند و شرایط کنونی حاکم برایران حاصل چه دوره ای می باشد که نه خبری از پیشرفت ونه عدالت نه اینکه در کار نبوده و نیست ، بلکه در ست بر عکس آن وجود داشه است . از سوی دیگر بر اساس اینکه گفته می شود گذشته چراغ راهنمای آینده می باشد. معلوم نیست که پاسدار سرباز جو یادداشت روز نویس بر چه اساس بی خیال گذشته شده یا آن را دور زده و داده ها و معیار ها وعده ی پیشرفت و عدالت در ده چهارم را داده است ؟ آنهم در شرایطی که ثابت شده است خشت اول چو بنهاد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج . زیرا هر روز که می گذرد اوضاع اقتصادی و وضعیت معیشتی مردم ایران بد تر شده است . همانگونه که به جای پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران در 3 دهه ی گذشته فقط قول های دروغ ووارونه به مردم ایران داده شده است که وعده ی جدید عدالت و پیشرفت داده شده نمی تواند جدا از قول های وارونه گذشته باشد . به خصوص چاشنی آغاز دوره دهه ی چهارم و دادن وعده ی پیشرفت و عدالت، گفته شده مقارن با نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات و تقلبات ریاست جمهوری دوره ی دهم است که ادعا شده تشکیل دولت جدید ترسیم کننده ی سیاست ده سال آینده است.یعنی اینکه پیش بینی شده است مهم نیست چه مترسکی رئیس جمهور شود؟ زیرا که برنامه ی سیاست 10 سال آینده طراحی و تنظیم شده است.
سپس پاسدار سر بازجوی یادداشت روزنویس پس از مقدمه ی تخیلی از تقسیم بندی 3 دهه ی گذشته و ترسیم هر دهه چپ ور است بازی های نمایشی باند وجناحی گفته است و تأکید بر مخدوش کردن مرز بندی ها و حقه بازی های چپ و راست و سایر شگرد های من در آوردی و اصطلاحات دیگر نموده ودر نهایت مهر بی اعتباری اشان زده شده است. زیرا که اعتراف شده که اینقدر اینگونه بازی ها مضخک و عوامفریبانه و غلطی اندار بوده که اکنون نخ نما و بی ارزش شده اند . زیرا که به زودی جای شان تغییر کرده، یا اینکه بر ضد اصطلاحات مطرح و ادعا شده عمل و اقدام شده اند. زیراکه رژیم نامشروع و قرون وسطائی نا متعارف و تغییر و اصلاح نا پذیر می باشد. دلیل هم واضح است . کسانی بقدرت رسیدند که نه سابق ی دولتمداری و نه لیاقت و نه شایستگی اش را داشتند .
مهمتراینکه حکومت استبداد مذهبی بوده است که دین تبدیل به ابزار شیادی و عوامفریبی و جنگ افروزی و سرکوب و خفقان و قدرت و ثروت و دین فروشی شده است که هیچگونه نمود مدرنیته و عدالت و آزادی را بر نمی تابد . بدتر اینکه نه مردم هیچگونه نقشی در نهاد های قدرت داشته اند، بلکه آنگونه از رده خارج شده اند که هیچ مسئولی حتی خودش را مسئول نمی داند تا که پاسخگوی مطالبات مردم باشد. یا اینکه چرا 3 دهه است که فقط به مردم ایران قول های دروغ دده شده که وارونه اقدام شده است؟ البته این سیاست با دشمن تراشی غرب به خصوص مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا دنبال شده است .
خلاص کلی فلسفه بافی پاسدار � حوزوی با تحلیل بازجوئی و ترسیم نمودن دوست و دشمن شده است و از اتحاد اروپا و آمریکا و صهیونیست به عنوان دشمن یاد شده است که جبهه ای علیه ی دولت نهم با حامیان داخلی شان به تصویر کشانیده شده است تا که با مزخرف و کلی گوئی شیادانه از این قبل بشود در نهایت از پاسدار گماشته و چاقوکش احمدی و دولت شکسته خورده ی جراحی و خراطی شده اش به عنوان دولت انقلابی و مکتبی دفاع شود .
درادامه سربازجوی شکنجه گر شلاق بر دست . دقیقاً شبیه گفتمان و رفتار هنگام بازجوئی درون سلول های شکنجه تحلیل داده است و گفته چون دشمنان بیرونی بطور علنی امکان اینکه خائنان را روی کار بیآورند وجود ندارد . زیرا کار بغرنج و خطرناکی می باشد .بنا براین با دل بستن به افراد ضعیف النفس و بی اراده که فاقد بیش و جرئت و جسارت هستند که در برابر کوچکترین چالش و فشار ی تاب تحمل ندارند و تسلیم می شوند واز میدان خار جمی شوند سیاست خودشان را دنبال می کنند . در حقیقت بسط و تعمیم دادن همان خط دیکته شده به لوطی جماران علی خامنه ای است که در 24 آذر در دانشگاه علم وصنعت به عنوان شاه سلطان از اینان نام برد. اکنون پاسدارسر باز شکنجه گر از اینان به عنوان بی غیرت تر از ناصر الدین شاه یاد کرده است که همچون پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد جرأت و توان دفاع کردن از پروژه ی هسته ای را ندارند. سرباز جو در دنباله شفاف تر مخاطب خودش یعنی سید خندان خاتمی و دولت اصلاح طلبان را به عنوان خائنان که قبلاً به آن اشاره شد یاد کرده و بدون اشاره به نامه پراکنی ها ی پاسدار گماشته و چاقو کش احمدی نژاد به دو رئیس جمهور آمریکا و فراموش کردن آن ، اما در عوض کنون چنین نامه پرانی زمان خاتمی به آمریکا را افشا و تشریح کرده است:
"البته در ایران جدید روی کار آوردن مستقیم خائنان کار بس بغرنجی است اما دل بستن به عناصر ضعیف الاراده، و فاقد بینش و جرئت و جسارت که به جای عایق و مقاوم بودن در برابر فشار، کوچک ترین تهدید و چالشی را به درون اردوگاه ملت و حاکمیت منتقل کند، دور از واقعیت نیست. عناصری که در محافل ضدانقلاب به عنوان �مذهبی های سابق و دموکرات های خجل که حرف های لیبرال دموکرات مآبانه می زنند اما هنوز خجالت می کشند بدون شرمندگی از آن دفاع کنند.� نشانه گذاری می شوند. یا طیف هایی که به قول رئیس گروهک نهضت آزادی �نسبت به 01سال پیش دچار تحول شده، مرزهای خود را با گروه های غیرخودی و اپوزیسیون برداشته و از آنها برای ائتلاف و همکاری دعوت می کنند در حالی که اپوزیسیون سر موضع خود است.� یا آنها که از سوی آقای بوش گرفته تا صدها مقام اطلاعاتی و دیپلماتیک در آمریکا و اروپا به عنوان تنها امید برای مهار ایران در خاورمیانه یاد می شوند. کسانی که به اندازه ناصرالدین شاه هم شخصیت و غیرت نسبت به حاکمیت ملی ندارند تا از حقوق ملت ایران- از جمله درباره فناوری اتمی- دفاع کنند و در هر مواجهه ای که به خاطر زورگویی دشمن پدید می آید، حق را به جانب او ندهند و ملت و حاکمیت را دعوت به کوتاه آمدن نکنند. همان ها که مقاومت را هزینه ای برای کشور خوانده و سرزنش می کنند تا امید امثال خانم رایس زنده شود و بگوید �فشار ایران هزینه زیادی داشته و باعث اختلاف در درون ایران شده که آیا رئیس جمهور این کشور راه درستی را در پیش گرفته یا رفتارشان باید تغییر کند.�این همان جریانی است که در سال 3200- اوج قشون کشی های فاتحانه آمریکا به افغانستان و عراق و متهم کردن ایران به محوریت شرارت- نامه ای پنهانی از سر تسلیم طلبی و ضعف ارسال می کند و به جای تمهید مقاومت و مهار فشارها، دشمن را امیدوارتر ساخته و به تشدید فشارها تشجیع می کند اما پس از آن که اخیراً ماجرا از سوی دنیس راس (مشاور فعلی اوباما و مشاور ارشد برخی روسای جمهور قبلی نظیر کلینتون و بوش پدر) رو می شود مبنی بر اینکه معاون وقت وزارت خارجه ایران چنان نامه ای را ارسال کرده، همان شخص (جریان) فرستنده نامه و قائل به خوش بینی و اعتماد به آمریکا، با انکار ماجرا، آقای راس و هیئت حاکمه آمریکا را مصداق فاسقی معرفی می کند که چون خبری آورد باید درباره آن تحقیق کرد! این اما همه ماجرا نیست. یک هفته از ماجرا نگذشته، یک روزنامه زنجیره ای همسو با جریان مورد بحث تیتر می زند �مرد پرمدال، مسئول ارتباط با ایران.� این عبارت مثبت! را یکبار دیگر مرور کنید. این مرد پرمدال مسئول ارتباط با ایران، کسی نیست جز همان دنیس راس- که وقتی در تیم اوباما آفتابی شد آب پاکی را روی دست بسیاری از کارشناسان جهانی نگران نفوذ ویرانگر صهیونیسم ریخت- و البته نه برای �ارتباط با ایران� بلکه �هماهنگی امور مرتبط با ایران در راستای هماهنگی سیاست مواجهه با ایران در تمام بخش های حاکمیتی آمریکا از جمله وزارت خزانه داری که مرتبط با پروژه مهار ایران هستند� (روایت واشنگتن تایمز). و باز، او همان کسی است که 9 ماه پیش (قبل از انتخاب اوباما) اعلام کرد �با چماق به سمت ایران بروید نه هویج. سیاست فعلی مذاکره با ایران ناکارآمد است. باید از چماق علیه ایران استفاده کرد زیرا تمام دانشمندان ایرانی به ارزش فناوری اتمی واقفند و هیچ مشوقی نمی تواند آنها را از مسیری که در پیش گرفته اند بازدارد و تنها شاید منزوی شدن و اعمال تحریم های سخت بتواند نظر نخبگان ایرانی را عوض کند.�"
سربازجو پاسدار سربازجو یادداشت روز نویس، برای صحه گذاشتن برروی تعطیل کردن کا نون دفاع از حقوق بشر در ایران و ثابت نمودن اینکه در حاکمیت رژیم آخوندی نه بشر ونه حقوق آن ارزش و اعتباری ندارد . مدافعان حقوق بشر در ایرا ن با مدافعان لیبرالیسم ودمکراسی را نیز همسو با خائنان در خدمت دشمن قلمداد کرده و تأکید نموده است که شاه سلطان حسین هر که می خواهد باشد و نامش برروی هرگونه سنگ نبشه ای حک شده باشد نمی توان از این نام به نیکی یاد کرد .
در خاتمه اینکه روی سخن با اروپا و وآمریکا می باشد که پس از مردم ایران ، بازندگان 30 سال گول خوردگان و بازندگان باند و جناح بازی درون ایران و ر ژیم تروریستی آخوندی می باشند . البته عامل گول خوردن از طریق خوشباوری به کد و پیام های آشکار و پنهانی داشتن است که از سوی لابی های فعال دو طرفه پشت پرده دریا فت کرده و به آن تن داده شده است. اما از این شفاف تر نمی توان به اینان پیام داده شود که سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس داده است که باید گفت : او لاً شرایط حاکم بر منطقه و ایران دست پخت سیاست شتر گاو پلنگی غرب در برابر رژیم تروریستی آخوندی می باشد. زیرا که برای شما تجارت خون انسان ها که از طریق قرار دادهای اقتصادی و تجاری و بازرگانی تأمین شده است مهمتر و با ارزش تر از هر معیار و ضابطه ی انسانی و حقوق بشر و احترام به آن می باشد. تا جائیکه حاضر شدید در افغانستان وعراق نظامیان و اتباع کشورهای خودتان را قربانی اینگونه اهداف پلید و خائنانه زد و بند وضد انسانی کنید. زیرا با وجودیکه می دانید دست عوامل رژیم تروریستی بطور مستقیم در کار بوده است نه اینکه سکوت پیشه کردید ، بلکه فشار برروی اپوزیسیون این رژیم تروریستی آخوندی را تشدید کرده اید. دوماً می دانید که سپاه پاسداران قدرت غالب را دارد و لوطی جماران علی خامنه ای معتاد در چنگ این ارگان است که فقط وظیفه دیکته و منتقل کردن اهداف این ارگانرا بر عهده دارد که بدون کوچکترین شک و شبهه ای در تلاش جدی دسترسی به سلاح هسته ای می باشد. بهمین دلیل اینهمه اتهام خائن نثار خاتمی و دوم خردادی ها شده و خواهد شد که چرا در برابر دفاع از پروژه ی هسته ای ضعف نشان داده اید در راستای دستریب به بمب اتم است ؟سوماً وقتی که با رقیب خود اینگونه برخورد می شود، شما و مردم عراق و لبنان وفلسطین و عراق جای خود دارید که در چه جایگاهی قرار دارید . به خصوص اینکه تصویر کنید دسترسی به سلاح هسته ای یابد.شرایط چگونه میشود . زیرا که درآن صورت دیگر محال است که بتوان این رژیم یاغی بین الملل و محور شرارت و پدر خوانده ی تروریست را مهار کرد ووادارش کر تا که دست از تهدید کردن صلح و امنیت منطقه و جهان بر دارد. بنابراین کانون اصلی بحران وجنگ افروزی و بی ثباتی و نا آرامی منطقه رژیم تروریستی آخوندی است، لذا تنها راه چاره خروج سریع نام مجاهدین از لیست گروه و سازمان های تروریستی می باشد و حمایت از طرح پیشنهادی خانم مریم رجوی است که می گوید نه مذاکره و سازش ، نه جنگ ، بلکه خواهان حمایت از مقاومت و مبارزه مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران است.
هوشنگ � بهداد
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387