نقد و بررسی " پايانى بر پايان تاريخ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان کیهان یکشنبه آذرماه24 سال 1387
"با کتمان کردن حقیقت و وارونه گوئی عریان، ادعای افول ونابودی غرب و آمریکا شده، در عوض از رشد بیداری اسلام وعدالت و معنویت الگوی حاکم بر ایران در منطقه شده است"
با ادعای کمدی که نسبت به شرایط غرب و به خصوص آمریکا شده است انگار که جنایات و خیانت و غارتگری ها و عوامفریبی ها و دین فروشی و جنگ افروزی های ه در 3 دهه ی گذشته در ایران اتفاق افتاده ورخداده شده است بر اساس قبضه ی انحصاری قدرت و انباشت هرچه بیشتر انباشت ثروت نبوده است که خمینی شیاد به خاطرش هم اعتراف کردکه هرگز عقد اخوت با کسی نبسته است .هم اینکه تأکید کرد هر زمان احساس کرد که در خطر قرار دارد دستور می دهد نماز وروزه وحج تعطیل شود .اکنون مثل اینکه جانشیانش به خاطر بوسه ی صلواتی با هم دیگردارند رقابت و مبارزه می کنند و مثل نقل نبات بهم دیگر اتهاماتی شبیه خائن و ستون پنجم و همکار دشمن خارجی می زنند و اصلاً مسئله ی قدرت و ثروت در میان نیست و پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش اعتراف نکرده است که جامعه به دو قطب 70% فقیر و محروم و 30% غنی تقسیم شده است . همینطور در زنجان دست به چاقوی ضامندار نبرد و تهدید نکرد که می خواهد دست وپای شکم سیران وپر ها را قطع کند .چونکه پول شان از پارو بالا نمی رود .
خلاصه گویا وضعیت حاکم بر ایران از موضع مادون سرمایه داری قرون وسطائی نمی باشد که پاسدار گمنام بی نام ونشان اطلاعاتی قلم بر دست شده مدعی شده است که می بایست پایانی بر پایان تاریخ فرانسیس فو کاما نامید. زیرا که ردیه نویس بر نظریه و کتاب خود کرده است که سرمایه داری در حال فروپاشی است و قلم بر دست نقاد هم نتیجه گرفته است که در غرب حوزه های اخلاقی و فرهنگی و اجتتماعی بیرون افتاده است زیرا که فقط هدف اقتصاد و سرمایه ودسترنج اصل می باشد. عجیب است که قلم بر دست زیادی نشئه و هذیان گوی به آویزان شدن پیام کنگره ی حج لوطی جماران که بیش از این قلم بر دست هذیان گوی می باشد ،مدعی شده که لوطی جماران در پیام درپیروزی حق بر باطل خود چنین گفته است:
" اکنون در قرن پانزدهم هجری این مکاتب سیاسی و اقتصادی غربند که پای در گل و دچار ضعف و فروپاشی و هزیمت اند و اسلام با بیداری مسلمانان و بازیافت هویت خویش و با مطرح شدن اندیشه توحیدی و منطق عدالت و معنویت، دور تازه ای از شکوفایی و عزت خویش را آغاز کرده است�."
البته طلبه پاسدار یادداشت روز نویس توضیح نداده است که لوطی جماران از کدام عدالت و شکوفائی و معنویت و منطق در جامعه ایران گفتهکه حاکم می باشد. ضمن اینکه به بخشی ازاعترافات پاسدار گماشته احمدی نژاد اشاره شد که این عدالت چگونه است؟ که پاسدار یاداشت روزنویس ادعاکرده غرب و آمریکارا در حال افول و فروپاشی می باشند. در عوض بیداری اسلامی در حال رشد است که الگو ومرکزثقلش هم ام القرا هم رژیم تروریستی آخوندی است که حتی یک روز بدون شکنجه و اعدام و تهدید و بحران سازی و صدور بحران با بنیاد گرائی و تروریسم به منطقه قادر نیست به بقای ننگین خودش ادامه دهد.
البته چون اینگونه مرثیه خوانی ها بر سر گری می باشد که در آن هر گز مرده ای وجود ندارد، به خصوص اینکه چون مردم نه اینکه هیچگونه سهمی از عدالت و توسعه و پیشرفت ادعائی لوطی جماران ندارند ، بلکه برعکس مردم ایران به خصوص اقشار پائینی و ضربه و آسیب پذیر جز رنج و جنگ ومرگ ومیر و زندان وشکنجه و آوارگی و اعتیاد وتن فروشی و فقر وبیکاری نصیب شان نشده است. پس می بایست با پاک کردن صورت مسئله یعنی مردم ایران که محلی از اعراب ندارند، گریز به صحرای کربلا زده شود و برای اینکه ثابت شودزمین گرد است می بایست به مرکز ثقل و کانون بحران سازی و جنگ افروزی ها یعنی نوار غزه و لبنان و عراق و افغانستان حواله داده شود .
حال پرسش است که از این آشوب گرائی ها،جز تخریب و قربانی شدن مگر چه عاید کودکان ومردم نوار غزه شده است که قابل افتخار باشد که با مانور تبلیغاتی طلبکاری هم شده است . زیرا که گفته می شود هر چه به دیگ باشد با ملاقه و کمچه بیرون آورده می شود . یعنی اینکه مگر آنچه در ایران حاکم است غیر از نتیجه و حاصل در 30 سال گذشته است که اکنون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقرو بیکاری در جامعه بیداد می کند؟
در خاتمه اینکه فقط می بایست ترکیب و معجونی از آخوندهای لاشخور و مرده خور بقدرت رسیده با تلفیقی از پاسداران گدا وگشنه لمپن حاشیه شهری و روستائی بقدرت رسیده بود که در 3 ده گذشته بطور مستقیم با دست داشتن شان در سرکوب و ضرب و شتم وجنگ افروزی و شکنجه و اعدام وسنگسار وغارتگری و عوامفریبی و دینفروشی کردن حرفه ای وخبره بود که به این سادگی بتوان وارونه گوئی کرد و حقایق را کتمان نمود.اما برای اینکه رهبران کشور های عربی در دام توطئه ی بحران سازی و جنگ افروزی نوارغزه نیفتاده اند وازپروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی حمایت نمی کنند . اینان مورد اتهام واقع شده وبه عنوان موانع بلند پروازی های رژیم تروریستی سست عنصر و ضعیف النفس معرفی شده اند و متهم به شریک جرم هم شده اند که چرا بدون تحویل گرفتن وبرای منزوی کردن بیشتر رژیم تروریستی آخوندی که تنها عامل بی ثبات وناامن کردن منطقه ی خاورمیانه و دشمن مذاکرات صلح خارمیانه می باشد در کنفرانس صلح ادیان در نیویورک شرکت کردند که حضور اینان در این کنفرانس دو روزه در نیویورک را وصل به بحران سازی نوارغزه کرده است که درحقیقت پروژه ی بحران سازی نوار غزه به خاطر به شکست کشاندن نتایج کنفرانس دو روزه کنفرانس ادیان در نیویورک و همچنین جبران شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق بود که در نهایت این توطئه ی بحران سازی و جنگ افروزی در نوار غزه اجرا شد که منتهی به شکست شد که اکنون امثال پاسدار و طلبه و بازجویان یاداشت روز نویس شده می بایست به زمین و آسمان بهم دوختن هذیان ووارونه گوئی کنند تا شاید توانسته باشند ازموضع ضعف قدرت نمائی کاذب کرده باشند ومسکنی برای منزوی بودن رژیم تروریستی آخوندی و شکست هایش در عراق و نوار غزه باشد.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387
"با کتمان کردن حقیقت و وارونه گوئی عریان، ادعای افول ونابودی غرب و آمریکا شده، در عوض از رشد بیداری اسلام وعدالت و معنویت الگوی حاکم بر ایران در منطقه شده است"
با ادعای کمدی که نسبت به شرایط غرب و به خصوص آمریکا شده است انگار که جنایات و خیانت و غارتگری ها و عوامفریبی ها و دین فروشی و جنگ افروزی های ه در 3 دهه ی گذشته در ایران اتفاق افتاده ورخداده شده است بر اساس قبضه ی انحصاری قدرت و انباشت هرچه بیشتر انباشت ثروت نبوده است که خمینی شیاد به خاطرش هم اعتراف کردکه هرگز عقد اخوت با کسی نبسته است .هم اینکه تأکید کرد هر زمان احساس کرد که در خطر قرار دارد دستور می دهد نماز وروزه وحج تعطیل شود .اکنون مثل اینکه جانشیانش به خاطر بوسه ی صلواتی با هم دیگردارند رقابت و مبارزه می کنند و مثل نقل نبات بهم دیگر اتهاماتی شبیه خائن و ستون پنجم و همکار دشمن خارجی می زنند و اصلاً مسئله ی قدرت و ثروت در میان نیست و پاسدار گماشته احمدی نژاد چاقو کش اعتراف نکرده است که جامعه به دو قطب 70% فقیر و محروم و 30% غنی تقسیم شده است . همینطور در زنجان دست به چاقوی ضامندار نبرد و تهدید نکرد که می خواهد دست وپای شکم سیران وپر ها را قطع کند .چونکه پول شان از پارو بالا نمی رود .
خلاصه گویا وضعیت حاکم بر ایران از موضع مادون سرمایه داری قرون وسطائی نمی باشد که پاسدار گمنام بی نام ونشان اطلاعاتی قلم بر دست شده مدعی شده است که می بایست پایانی بر پایان تاریخ فرانسیس فو کاما نامید. زیرا که ردیه نویس بر نظریه و کتاب خود کرده است که سرمایه داری در حال فروپاشی است و قلم بر دست نقاد هم نتیجه گرفته است که در غرب حوزه های اخلاقی و فرهنگی و اجتتماعی بیرون افتاده است زیرا که فقط هدف اقتصاد و سرمایه ودسترنج اصل می باشد. عجیب است که قلم بر دست زیادی نشئه و هذیان گوی به آویزان شدن پیام کنگره ی حج لوطی جماران که بیش از این قلم بر دست هذیان گوی می باشد ،مدعی شده که لوطی جماران در پیام درپیروزی حق بر باطل خود چنین گفته است:
" اکنون در قرن پانزدهم هجری این مکاتب سیاسی و اقتصادی غربند که پای در گل و دچار ضعف و فروپاشی و هزیمت اند و اسلام با بیداری مسلمانان و بازیافت هویت خویش و با مطرح شدن اندیشه توحیدی و منطق عدالت و معنویت، دور تازه ای از شکوفایی و عزت خویش را آغاز کرده است�."
البته طلبه پاسدار یادداشت روز نویس توضیح نداده است که لوطی جماران از کدام عدالت و شکوفائی و معنویت و منطق در جامعه ایران گفتهکه حاکم می باشد. ضمن اینکه به بخشی ازاعترافات پاسدار گماشته احمدی نژاد اشاره شد که این عدالت چگونه است؟ که پاسدار یاداشت روزنویس ادعاکرده غرب و آمریکارا در حال افول و فروپاشی می باشند. در عوض بیداری اسلامی در حال رشد است که الگو ومرکزثقلش هم ام القرا هم رژیم تروریستی آخوندی است که حتی یک روز بدون شکنجه و اعدام و تهدید و بحران سازی و صدور بحران با بنیاد گرائی و تروریسم به منطقه قادر نیست به بقای ننگین خودش ادامه دهد.
البته چون اینگونه مرثیه خوانی ها بر سر گری می باشد که در آن هر گز مرده ای وجود ندارد، به خصوص اینکه چون مردم نه اینکه هیچگونه سهمی از عدالت و توسعه و پیشرفت ادعائی لوطی جماران ندارند ، بلکه برعکس مردم ایران به خصوص اقشار پائینی و ضربه و آسیب پذیر جز رنج و جنگ ومرگ ومیر و زندان وشکنجه و آوارگی و اعتیاد وتن فروشی و فقر وبیکاری نصیب شان نشده است. پس می بایست با پاک کردن صورت مسئله یعنی مردم ایران که محلی از اعراب ندارند، گریز به صحرای کربلا زده شود و برای اینکه ثابت شودزمین گرد است می بایست به مرکز ثقل و کانون بحران سازی و جنگ افروزی ها یعنی نوار غزه و لبنان و عراق و افغانستان حواله داده شود .
حال پرسش است که از این آشوب گرائی ها،جز تخریب و قربانی شدن مگر چه عاید کودکان ومردم نوار غزه شده است که قابل افتخار باشد که با مانور تبلیغاتی طلبکاری هم شده است . زیرا که گفته می شود هر چه به دیگ باشد با ملاقه و کمچه بیرون آورده می شود . یعنی اینکه مگر آنچه در ایران حاکم است غیر از نتیجه و حاصل در 30 سال گذشته است که اکنون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقرو بیکاری در جامعه بیداد می کند؟
در خاتمه اینکه فقط می بایست ترکیب و معجونی از آخوندهای لاشخور و مرده خور بقدرت رسیده با تلفیقی از پاسداران گدا وگشنه لمپن حاشیه شهری و روستائی بقدرت رسیده بود که در 3 ده گذشته بطور مستقیم با دست داشتن شان در سرکوب و ضرب و شتم وجنگ افروزی و شکنجه و اعدام وسنگسار وغارتگری و عوامفریبی و دینفروشی کردن حرفه ای وخبره بود که به این سادگی بتوان وارونه گوئی کرد و حقایق را کتمان نمود.اما برای اینکه رهبران کشور های عربی در دام توطئه ی بحران سازی و جنگ افروزی نوارغزه نیفتاده اند وازپروژه ی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی حمایت نمی کنند . اینان مورد اتهام واقع شده وبه عنوان موانع بلند پروازی های رژیم تروریستی سست عنصر و ضعیف النفس معرفی شده اند و متهم به شریک جرم هم شده اند که چرا بدون تحویل گرفتن وبرای منزوی کردن بیشتر رژیم تروریستی آخوندی که تنها عامل بی ثبات وناامن کردن منطقه ی خاورمیانه و دشمن مذاکرات صلح خارمیانه می باشد در کنفرانس صلح ادیان در نیویورک شرکت کردند که حضور اینان در این کنفرانس دو روزه در نیویورک را وصل به بحران سازی نوارغزه کرده است که درحقیقت پروژه ی بحران سازی نوار غزه به خاطر به شکست کشاندن نتایج کنفرانس دو روزه کنفرانس ادیان در نیویورک و همچنین جبران شکست تصویب توافقنامه ی امنیتی میان آمریکا و عراق بود که در نهایت این توطئه ی بحران سازی و جنگ افروزی در نوار غزه اجرا شد که منتهی به شکست شد که اکنون امثال پاسدار و طلبه و بازجویان یاداشت روز نویس شده می بایست به زمین و آسمان بهم دوختن هذیان ووارونه گوئی کنند تا شاید توانسته باشند ازموضع ضعف قدرت نمائی کاذب کرده باشند ومسکنی برای منزوی بودن رژیم تروریستی آخوندی و شکست هایش در عراق و نوار غزه باشد.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 24 آذرماه سال 1387