نقد و بررسی "آنچه مجلس بايد داشته باشد " روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 10 آذر ماه سال 1387
"مجلس باید حرفی و شعاری در رأس امور و مستقل باشد، ولی عملاً بایدعلیه ی مردم باشد و رأی اعتماد به امثا ل پاسدار میلیاردی محمد صادق محصولی دهد"
ملای سرمقاله نویس به مناسبت مرگ مدرس یک روضه ی مبسوط برای مجلس خوانده است و هرچه خواسته علیه ی رضا خان و مجلس دوران وی گفته که استقلال نداشت . چونکه دست نشانده بود. آنگاه و پس از تعریف و تمجید از مدرس و خمینی شیاد کردن اشاره به 8 دوره مجلس کمدی و دوری و تشریفاتی رژیم تروریستی آخوند کرده است . البته بدون آنکه توضیح دهد که به جز وزیر کردن یک پاسدار میلیاردی چه دستآوردمثبت دیگری در این 30 ساله ی این مجلس ارتجاعی و دست نشانده برای مردم ایران داشته است؟ یا اینکه از نظر محتوای استبدادی و سرکربگری چه فرقی میان رضا خان وفرزندش با خمینی شیاد بنیانگذار رژیم تروریستی آخوندی و جانشین وی ولی فقیه لوطی جماران وجود دارد؟ تازه سرمقاله نویس به خاطر این دلیل به مجلس و روز مجلس اشاره کرده است که مصادف با سالروز مرگ آخوند مدرس است که در زمان شاه نماینده مجلس بود . یعنی اگر مدرس آخوند نبود. آخوند مقاله نویس هم کاری با مجلس نداشت . مسخره تر اینکه تجربه ی 30 ساله یی عمر ننگین رژیم آخوندی که ویژگی و امتیازات خاص به آخوند های حکومتی داده است . بطور یکه نه آقازاده ی قاتل آخوند علی فلااحیان وزیر اطلاعات در دوران رفسجانی توانست در روز روشن با کلت جوان 22 سرباز وظیفه ی نیروی انتظامی را در خیابان تهران با کلت خودش بکشد که حتی باز داشت و بازجوئی هم نشد ، بلکه در افشاگری عباس پالیز دار در دانشگاه همدان افشا و فاش شد که چگونه آقا زاده آخوندهای وابسته و حامی به لوطی جماران دست به غارتگری وچپاول وحراج منابع و ذخایر طبیعی زده اند که از مصونیت کامل هم بر خو ردار می باشند. ولی اکنون آخوند سر مقاله نویس با وقاحت تمام از قانون کا پیتولاسیون در زمان شاه سخن رانده است وتأکید کرده چگونه خمینی در سال 43 با این قانون مخالفت کرد و به ترکیه تبعید شد .

البته توضیح داده نشده است که مگر چه فرقی میان خمینی با بقیه بود که شاه نه وی را در زندان نگه نداشت ، بلکه با یک سرهنگ ساواک تا استانبول بدرقه وهمراهی شد تا از آنجا راهی نجف در عراق شود . همچنین همانگونه که اشاره نشده است که چرا در مهر ماه سال 1357 شاه بازهم از رئیس جمهور فرانسه در خواست کرد تا که به خمینی مجوز ورود به پاریس دهد و برایش پاسپورت صادر کرد؟ ولی سرمقاله نویس اکنون ادعا کرده که مجلس تا سال 58 در اختیار آمریکا و انگلیس بود . اما نگفته است که پس ازآن مجلس وابسته و در اختیار که بوده و چه عملکردی داشته است؟ بهر صورت سرمقاله نویس در دنباله اشاره به گفته ی خمینی کرد که گفته بود مجلس در رأس امور است که با تحلیل و تفسیر از رأس امور بودن مجلس، نتیجه گیری کرد که می باید چنین فعال ونه منفعل باشد:

"اقتضا در راس امور بودن مجلس شوراي اسلامي اينست كه پيشرو و فعال باشد نه منفعل . نمايندگان مجلس نبايد منتظر بمانند تا مشكلي پيدا شود و سپس به حل آن بپردازند. آنها بايد مشعلدار نظام باشند و همواره با تصويب قوانين مورد نياز راه را براي مسئولان اجرائي و قضائي روشن كنند تا آنها با استفاده از اين روشنائي به راهي كه فراروي آنهاست بروند "

سپس سرمقاله نویس افزود که مجلس اول و دوم چنین در رأس امور بود؛ و لی از مجلس سوم شرایط تغییر کرد تا اینکه خیلی تلاش شد تا مانع از به وجود آمدن مجلس ششم شود که با شکست مواجه شد . ولی مجلس هفتم که اصولگرا و جای مجلس ششم شد وقرار بود که جبران مجلس اشکال و انحرافات ششم را کند که موفق نشد تا اینکه مجلس هشتم جایش را گرفت که اینهم ابتدا منفعل بود . سپس بیعت بدی گذاشت . زیرا که به پاسدار میلیاردی دزد غارتگر رأی اعتماد دادتا که اینگونه نقش انفعال و ضعف خود را علیه مستضعفان وله ثروتمندان به نمایش گذارد:
"در دوره هاي اول و دوم مجلس شوراي اسلامي اين چنين بود. از دوره سوم به تدريج نمايندگان مجلس وارد بازي هاي سياسي و جناحي شدند كه در دوره ششم اين بازي ها به اوج رسيد و همين امر موجب شد مجلس از جايگاه خط دهي و فعال بودن به مرحله انفعال سقوط كند. زحمات زيادي براي جلوگيري از تكرار مجلس ششم كشيده شد ولي نمايندگان مجلس هفتم متاسفانه نتوانستند جايگاه واقعي مجلس را احيا كنند. مجلس هفتم ضعيف و منفعل بود هر چند خوشبختانه بيماري هاي خطرناك مجلس ششم را نداشتمجلس هشتم در چند ماهي كه از عمر آن گذشته هنوز مشخص نكرده كه قرار است فعال باشد يا منفعل . در ماجراي كردان مجلس هشتم ابتدا ضعف نشان داد ولي با سرعت به جبران آن پرداخت . با اينحال در جريان راي اعتماد به وزير كشور بعدي توسط مجلس هشتم بدعتي گذاشته شد كه از يكطرف اصولگرائي زير سئوال رفت و از طرف ديگر اين شعار اساسي كه انقلاب اسلامي متعلق به محرومين است و در نظام حكومتي برآمده از آن نبايد سرمايه داران به پست هاي كليدي گمارده شوند ناديده گرفته شد. در اينكه وزير كشور كنوني يك سرمايه دار است ترديدي وجود ندارد . او همان كسي است كه در سال 1384 هنگامي كه براي تصدي وزارت نفت به مجلس هفتم پيشنهاد شد عكس العمل نمايندگان آن مجلس موجب شد رئيس جمهور پيشنهاد خود را پس گرفت حتي با فرض اينكه سرمايه اين شخص از راه مشروع هم به دست آمده باشد حضور او در راس يك وزارتخانه با معيارهاي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي سازگاري ندارد و به همين جهت مجلس هشتم در اين زمينه زير سئوال قرار دارد."

در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس عملکرد 30 ساله دوره های مجلس ارتجاعی و دکوری و کمدی و فرمایشی و انتصابی را با اینکه تأکید کرده که از دوره ی سوم از حالت رأس امور بودن خارج و فاصله گرفت تا حال که در مجلس ششم منحرف شد . سپس از مجلس هفاتم به بعد به حالت انفعال رسید تا که اکنون مجلس کمدی و دکوری انتصابی هشتم به پاسدار میلیاردی غارتگر محمد صادق محصولی رأی اعتماد برای وزارتخانه ی حساس کشور داد. در صورتیکه خودش نقل قول و اعتراف کرده است که در مجلس کمدی هفتم به به دلیل ثروتمند بودن این پاسدار رأی اعتماد برای پست وزارت نفت داده نشد . عجیب تر اینکه با این وجود بازهم عملکرد 30 ساله ی مجلس دکوری و کمدی و ارتجاعی و آلت دست را مثبت ارزیابی کرد ه است . بدتر اینکه در یک تناقض گوئی آشکار بر مستقل ماندن مجلس تأکید کرده است که هم د ر شرایط یک دست بودن نظام وهمکاره بودن ولی فقیه لوطی جماران که پیوسته توصیه بر تعامل میان دولت و مجلس می کند با ادعای مستقل بودن مجلس بیشتر به جوک شباهت دارد تا ادا و طوار مستقل بودن مجلس به خصوص اینکه در ابتدای مجلس ششم شاهد بودیم که چگونه این مجلس در ابتدای شروع کارش به خاطر قرائت نامه یا حکم حکومتی لوطی جماران به پایان خود رسید ونه معنی استقلال که قانون در رژیم تروریستی آخوندی فاتحه اش خوانده شد. ولی چون خصلت و اعتیاد و خصوصیات آخوند جماعت سیاست تو بره و آخور خوری و تناقض گوئی و عوامفریبی و دین فروشی و تکذیب و انکار و سفسطه گری می باشد . بنابراین سرمقاله نویس ادعای کمدی مستقل برای مجلس کرده است .

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 10 آذر ماه سال 1387
آ