نقد و بررسی " ساختن آينده (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان 14 پنجشنبه آذر ماه سال 1387
" سنار یوی سازی ومتهم کردن رقیی دوم خردادی به همکاری با دشمن خارجی برای قبضه ی کرسی ریاست جمهوری دوره ی دهم"
روزی یک دوست دبیر آموزش و پرورش تعریف می کرد هر زمان که در کلاس درس با دان آموزان نکته سنج و با هوش و فضول مواجه می شوم که قادر به پاسخگوئی سئوالات شان نمی باشم . از سوی دیگر دانش آموزان قلدری هم هستند که نمی توان به سادگی کنترل شان کرد. برای اینکه بتوان کلاس را کنتترل کنم . مجبورم با خشمگین نشان دادن و بلند کردن چند دانش آموز ضعیف و چند سئوالنسبتاً پیچیده کردن و صدا را بازهم بلند کردن و چند تا نمره ی 2دادن وکمی حاشیه رفتن تا بشود کلاس ساکت و آرام و قابل کنترل کرد . اکنون شیوه ی حکومت داری و قلمفرسائی کردن در رژیم تروریستی آخوندی نیز همینگونه شده است . زیرا که اکنون پاسدار قلم بر دست شده ادامه ی یادداشت روز های قبلی را پیگیری کرده است که رقیب دوم خردادی ها بطور آشکاردشمن خطرناک کینه توز خوانده شد و تأکید شده بود که اینان با حمایت و پشتیبانی دشمن خارجی دوباره بفکر بازگشت و قبضه کردن قدرت می باشد . البته با تهدید کردن شان تذکر داده شده بود که این از قدرت حذف و اخراج شدگان هیچگونه شانس بازگشت دوباره بقدرت ندارند .

بلی این ادامه ی همان سیاست با روش بازجوئی و سناریو سازی زندان اوین است . همچنین شگرد و تاکتیک همکاری با دشمن و مخدوش کردن مرز با دشمن است که لوطی جماران در نمایش برگزاری خیمه شب بازی انتخابات انتصابات مجلس هشتم درمورد دوم خردای ها بکار برد که اکنون از سوی پاسداز قلم بر دست یادداشت روز نویس به عنوان پروژه ی دشمن نامیده شده است که در این یادداشت روز مطرح شده است که دارای اهداف مشخص بند ها و قسمت های تقسیم بندی شده مختلف است که وانمود شده دشمن و دوم خردادی ها تمر کز برروی ایجاد اختلاف و دامن زدن به باندهای مافیائی درونی و منتقد دولت کردن و سیاه نمائی از عملکرد دولت و برجسته کردن ضعف هایش و دور کردن مردم از آن دنبال کرده اند. یعنی دقیقاً وقعیت هائی که وجود دارد نه اینکه انکار شده است ، بلکه بطور وارونه منتسب به رقیب دوم خر دادی با حمایت دشمن خارجی شده است که پاسدار یادداشت روز نویس اینگونه این پروژه را فرموله و تقسیم بندی نموده است:

" 1- تلاش براى ايجاد فشار اقتصادى شديد به ايران از راه هرچه پايين تر نگه داشتن قيمت نفت و اعمال تحريم هاى همزمان با آن. 2- به اعتبار آنچه در مرحله 1 اتفاق مى افتند تبليغات و گفتمان سازى وسيع براى دروغگو، بى اعتبار و فشل نشان دادن دولت و مايوس کردن مردم از آن 3- بزرگنمايى اختلافات داخلى و تلاش براى تشديد هر چه بيشتر آنها با تمرکز بر نقاط ضعف گروه ها و شخصيت هاى سياسى 4- متحد کردن همه مخالفان دولت و نشاندن تقسيم بندى موافق دولت- مخالف دولت به جاى تقسيم بندى اصولگرا- اصلاح طلب 5- شبکه سازى از خرده جنبش هاى اجتماعى و زمينه سازى براى ناآرامى در شرايط ناگوار اقتصادى 6- پررنگ کردن تهديد نظامى و امنيتى از بيرون و بحرانى و روبه سقوط نشان دادن فضاى آينده کشور و نهايتا 7- معرفى کردن برخى اصلاح طلبان به عنوان منجى يا به عبارت ديگر گذاشتن کليد قفل همه بن بست ها در جيب آنها. حجم انبوهى از اظهار نظر هاى پى در پى از جانب منابع غربى -خصوصا نزديکان اوباما- وجود دارد که تاکيد مى کنند براى تصميم گيرى نهايى در مورد ايران بايد منتظر �سال آينده� ماند و از همين اشارت ها مى توان فهميد که آنها به نتيجه دادن پروژه هاى خود اميد بسته اند. در صورتى که اين پروژه ها موفق شود (يک شرط اساسى براى موفق شدن در مرحله واسط اين است که برخى اصولگرايان با تخريب بى امان دولت و چراغ سبز نشان دادن به غريبه ها به بازى در زمين طراحى شده دشمن ادامه دهند.) غرب اميد خود را به تسليم ايران باز خواهد يافت و همه همت خود را براى در آوردن نتيجه مطلوب از صندوق هاى راى در 22 خرداد 88 به کار خواهد بست و متقابلا فقط در شرايطى که اين پروژه ها عقيم مانده باشد غرب خود را براى فراتر رفتن از سطح عمل تاکتيکى و اعمال يک بازنگرى استراتژيک در رفتار خود در مقابل ايران که لزوما با پذيرش آن به عنوان يک قدرت بلامنازع منطقه اى توام خواهد بود، آماده خواهد کرد"

البته همه ی موارد ذکر شده ناشی از رقابت قدرت و ثروت و تضاد درون باند های مافیائی حاکم است. همینطور انتقاد و افشاگر ی رقیب هم از ضعف وناتوانی عملکرد دولت است که تضاد ورقابت رقبا را حاد ومضاعف نموده است که هیچگونه ارتباطی به دشمن بیرونی ندارد . فقط به جز مورد کاهش روند قیمت نفت است که رتبط با بحران اقتصادی جهانی است که تازه این کاهش هم بر خلاف پیش بینی پاسدار گماشته احمدی نژاد است که تأکید کرده بود که هر گز قیمت نفت بر زیر 100 لار در هر بشگه نخواهد رسید. بدتر اینکه اخیراً شیپور را نیز ازدر گشاش نواخته و مدعی شده است که کشور را می توان با بشکه ای 5 دلار هم اداره کرد که به وضوح نه این ادعای مضحک ، نه اینکه منطقی و اصولی نمی باشد ، بلکه دروغ شاخداری است که مرغ پخته را نیز در دیگ به خنده وا می دارد . زیرا که با بهای قیمت نفت بالای 140 دلار که 28 برابر 5 دلار می باشد موجب شده است که وضعیت کنونی در جامعه حاکم شود که گذشته از رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری در جامعه که همچنان ادامه دارد. همچنین اکنون موجودی ذخیره حساب پس انداز ارزی کمتر از زمانی می باشد که دولت از خاتمیت تحویل گرفته شد . مشخص نیست که در 3 سال گذشته با افزایش صعدی در آمدی که بود می بایست مبلغ 200 میلیارد دلار حساب ذخیره ی پس انداز ارزی باشد. اختلاف این مبلغ چه شد و کجا رفت و با این معیار و فاکت عملی چگونه می توان باور کردکه کشور را می شود با بهای بشکه ی نفت 5 دلاری اداره کرد در صورتیکه طبق بررسی و ارزیابی بانک مرکزی نزدیک 60 میلیارد دلار کسری بودجه می باشد؟

در خاتمه اینکه البته برای پاسداری که ابتدا سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی را منحل کرد . آنگاه اعتراف کرد که به تئوری اقتصادی باور ندارد و تلاش می کند که سیستم بانکی را تبدیل به مؤسسات قرض الحسنه ی عصر شتر چرانی کند که بطور شفاف اثبات می کند که هیچگونه شناخت و آگاهی از علم اقتصاد و سیستم پولی و مالی و بانکداری ندارد . می بایست که انتظار بیان و ادعای وارونه و مسخره ی کنترل و اداره ی کشور با بهای بشکه نفت 5 دلا ررا داشت. در صورتیکه رژیم تروریستی آخوندی چون نامشروع و ضد مردمی می باشد و اشرا ف به ضریب نارضایتی و خشم و کینه ی مردم به ویژه جوانان و دانشجویان دارد که تنها هنر ش این است که به پاسخگوئی مطالبات مردم و قول ووعده های داده شده همه اش وارونه اقدام و عمل باشد که مکمل آن افزایش و پیگیری سیستماتیک طرح های امنیت اجتماعی و مبارزه با اراذل و اوباش و فساد فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی و بی حجابی و خلاصه شبیخون فرهنگی خارجی بوده است می باشد که بموازات آن گسترش رزمایش و همایش و مانور های نظامی و انتظامی و بسیجی و آزمایش ها و نمایشات موشک های دور برد سپاه پاسداران نیز دنبال و اجرا شده است . صد البته افزایش اعدام ها برای ایجاد اختناق و رعب و وحشت در جامعه هم چاشنی فضای حکومت نظامی ووحشت از قیام مردم هم افزوده شده است. همچنین بطور مستقیم و غیر مستقیم نقل کردن امکان تهاجم نظامی برون مرزی از سوی خود پاسداران نیز اذعان و اعتراف می شود که فقط به خاطر دفاع از پروژه ی هسته ای می باشد که اکنون همانگونه که اشاره شد با نواختن شیپور از در گشادش این اعتراف به تلاش شایعه سازی و دامن زدن دشمن خارجی و ودوم خردادی ها نسبت داده شده است. زیرا به شرایط خطیر رژیم تروریستی آخوندی و نارضایتی عمومی و بحران هسته ای و موضع مخالف جدی اوباما بستگی دارد که آن سوی این معادله موضوع رقابت جدی نمایش خیمه شب بازی انتخابات � انتصابات ریاست جمهوری اسلامی و تلاش برای پیروزی دوباره و حذف رقیب دوم خردادی ها می باشد که اینگونه متهم بهمکاری با دشمن بیرونی برای قبضه ی رسی ریاست جمهوری شده اند.
هوشنگ � بهداد
پنجشنبه 14 آذر ماه سال 1387