نقد و بررسی "شکست در برابر خط مقاومت (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه دیماه3 سال 1387
"عجب این آمریکا سپر بلائی برای حاکمان دزد و غارتگر و عوامفریب و جنگ افروز و دین فروش برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران شده است؟"
کسانی که در سیاهچال های رژیم تروریستی آخوندی در بند بوده اند . می دانند که وظیفه و مأموریت وشیوه ی برخورد و بازجویان و شکنجه گران با به خدمت گرفتن جاسوسان چگونه است و به دنبال چه می گردند ؟ به خصوص اگر متهم سر موضع باشد و هنوز نشکسته و تسلیم نشده باشد چگونه هم متهم می شود ؟ هم می بایست فشار های جسمی و روحی مضاعف بازجویان وجاسوسان را تحمل کند ودر نهایت با چه نوع پرونده سازی و کیفرخواستی مواجه می باشد؟ اکنون تصور کنید که اینگونه خبرگان اعراف گیری و شکنجه گری و اعتراف گیری و تحریف کردن و وارونه گوئی ها، قلم بردست شده باشند ودر یک ورق پاره ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی پرونده و سناریو ساز همکاری کنند . بنابراین مشخص است که محتوا و سمت و سوی یاد داشت های روز اینگونه قلم بر دستان چگونه می تواند باشد؟ به ویژه اینکه وامدار و وابسته به جناح حاکم و رئیس جمهور پاسدار گماشته و چاقو کش هم باشند که تق ورشکستگی اقتصادی و قول های دروغ دادن های وارونه ی دولت نهم هم در آمده است . از طرف دیگردر شرایطی که نرخ رشد تورم و گرانی لجام گسیخته با افزایش قیمت کالا ها و فقر بیکاری در جامعه بیداد می کند و رمق مردم محروم وتهی دستان کشور کشیده شده و کمرشا ن در زیر باز هزینه های طاقت فرسا خمیده شده است . مشخص است برای فرار از پاسخگوئی به مطالبات مردم می بایست که به دستآویزی آویزان شد . پس چه بهتر بهانه و سوژه ی یک دشمن خارجی به نام آمریکا هم در دسترس می باشد به سپر بلا و شکر خدا تبدیل شده است. چونکه 30سال است کهد بطور تاکتیکی و مقطعی مشکل گشا و معجزه گر بوده است .

مهم تر اینکه مدعی قلم بر داست طلبه بازجو وپاسدار باشد که مختصص گریز به صحرا کربلا زدن است . بنابراین بدیهیست که آنگونه روضه خوانی و حرافی و حلاجی ووراجی علیه ی آمریکا کرده است که دقیقاً شرایط دو کشور را تعویض کرده است . یعنی با سیاهنمائی کردن ویک جانبه نگر وانمود می شود که یا اینکه گویا در ایران اصلاً هیچ خبر و اثری از آنچه ادعا می شود در آمریکا وجود دارد، درایران موجود نیست. یا اینکه اصلاً وجود ندارد. یعنی اینکه بحران مالی و و ابستگی بودجه و اقتصاد به نفت در ایران نیست و اکنون با کاهش بهای قیمت نفت همه چیز بهم نریخته شده است وموجب بحران در بودجه و چالش و تنش میان مجلس کمدی و دکوری و انتصابی با دولت جراحی وخراطی شده ی نهم نشده است و یا منجر به بی تصمیم در طراحی و تنظیم بودج بندی سال آینده نشده است که اکنون طلبه از پای بساط نشئگی بلند شده و عمامه از سر برداشته و عبا از روی شانه انداخته و لمیده و قلم بر دست گرده و تا دلش خواسته با کپی کردن دریافتی های ارسالی پیرامون بحران اقتصادی و مالی آمریکا روده درازی و طویل نویسی کرده است تا بقول خودش توانسته باشد یادداشت روز تحلیلی ارائه کرده باشد که جامع و کامل باشد.

جالب است که طلبه پاسدارشروع نکرده، سوختش ته کشیده و مجبور به گریزبه صحرای کربلاشده و به لنگ کفش آویزان شده و اقتصاد لنگه کفشی خود را تکمیل کرده است و آنقدر دور خودش چرخیده است که خورده زمین و ثابت کرده است که زمین گرد است . یعنی به داستان همیشگی تر جیح بند مشکل آمریکا و اسرائیل به عراق و خاورمیانه وجنگ 33 روزه پاسداران و حزب الله لبنان با اسرائیل رسیده و اشاره کرده است و مشغول مانور دادن تبلیغاتی شده است . زیرا مگر یک طلبه پاسدار غیر از اینگونه اراجیف چندین سال تکرار شده چه داردتا که بازگو کند؟ تازه همین تکرار مکررات هم خودش یک نوع اعتراف و خود زنی کردن است . برای اینکه اعتراف نمودن به دخالت داشتن در اقدامات تروریسی در عراق و لبنان فلسطین و افغانستان است . زیرا که رژیم تروریستی آخوندی بدون صدور تروریسم و بنیادگرائی و دخالت گرائی در ساییر کشورهای همسایه و منطقه امکان دوام و بقا ندارد.

سئوال است هنگامیکه طلبه پاسدار هنور قادر نیست که یک تعریف ساده از قدرت حاکمیت بیان کند که چیست و حضور در خاورمیانه چگونه می تواند بمنزله ی قدرت باشد؟ که اولاً منزوی ترین کشور منطقه است. دوماً نفوذ با دلار و تلاش دست به اقدامات تروریستی زدن وبحران سازی و جنگ افروزی در منطقه ی خاورمیانه کردن که فراز از ضعف و ناتوانی به پاسخ گوئی مطالبات مردم در داخل کشور می باشد ؛ کجا اینگونه اقدامات تروریستی به مفهوم قدرت می باشد؟ سوماً: مگر قدرت واقعی یک کشور دمکراتیک در تهدید و ترساندن دیگران ودخالت گری در امور داخلی سایرا کشورها و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای نمودن که به معنی قدرت است. به خصوص اینکه در داخل کشور فضای حکومت اعلام ناشده ی نظامی حاکم شده است و اختناق و رعب ووحشت در جامعه به مردم تحمیل شده و ضریب دار و اعدام زدن با اختاق و سانسور افزایش دادن که قدرت نمی باشد ، بلکه درست ناشی از ضعف و ترس و نگرانی از خیزش و قیام اعتراضی مردم ناراضی می باشد که می بایست دائم قدرت نمائی کاذب داخلی و بیرونی کرد . برای اینکه مگر رژیم تروریستی آخوندی به جز خریدن موشک های دور برد از کره شمالی و تلاش مذبوحانه ی پنهانی برای دسترسی به سلاح هسته ای کردن و در عراق دست به جنایت و اقدامات تروریستی زدن و تظاهرات نمایشی و فرمایشی مخالفت با تصوب قطعنامه ی امنیتی بر پا کردن که اکنون تبدیل به نهضت لنگه کفش پرتاب کنی به سوی بوش شده است. .یا از طریق سپاه پاسداران واهدائی دلارهای نفتی به حزب الله لبنان و حماس دادن تا که جنگ 33 روزه در لبنان وجنگ داخلی در فلسطین بر پاشود سپس بحران آفرینی نوار غزه کردن، دیگر چه نوع قدرتی است که این رژیم تروریستی آخوندی ادعای آن را دارد؟

در خاتمه اینکه تازه فرض شود که روزی هم اعلام شود که رژیم تروریستی آخوندی دارای بمب اتمی می باشد . آنگاه معلوم خواهد شد که چندین سال است که از پاکسان عقب تر است . چونکه خیلی سال است که پاکستان بمب اتمی دارد . آیاپاکستان با داشتن بمب اتمی کشور قدرتمندی می باشد و پیشرفته تر از سوئیس و کشورهای اسکادوینای می باشد که بمب اتمی ندارند؟ در حقیقت باید افزود واقعیت همان که گفته شد که چون رژیم نامشروع و ضد مردمی می باشد که رهبر و سران ومسئو لانش از رأس تا ذیلش همگی به فساد و تبعیض و رشوه و غارتگری آلوده می باشند. بنابراین از ترس قیام و خیزش مردم نیاز به ابزار قدرت و قدرت نمائی برای سرکوب و باج گیری دارند. برای همین طبه پاسداریادداشت روز نویس چون شهامت وحق نظر در مورد بیان بحران مالی و اقتصادی داخلی را ندارد . می بایست با گریز به صحرای کربلا زدن وصورت مسئله را پاک کردن از بحران اقتصادی و مالی آمریکا و مشکلات در عراق و خاورمیانه بگوید که باآن مواجه است که رژیم ترویستی آخوندی با عوامفریبی و فعالیت فعال لابی های پشت پره برایش به وجود آورده است تا خودش امکان بقا داشته باشد.
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 3 دیماه سال 1387