نقدو بررسی "دربارهاي عرب مسئول جنايات صهيونيست ها در غزه" روز نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 10 دیماه سال 1387
"بازهم معرکه گیری و ارونه و روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن بامقصر جلوه دادن دیگران و برای پاک کردن اثر انگشتان جنایتکار و آلوده "
ناگفته نماند که متهم کردن سران کشورهای عرب منطقه ی خاورمیانه، قبل از حاد شدن بحران نوار غزه شروع شده بود . زیرا که جرم شان این است که اینان متوجه شده اند که نقش جنایتکارانه و دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در ناامن سازی و اقدامات تروریستی و باتلاق سازی عراق پس از اشغال نظامی چگونه است؟ همچنین در یافته اند که نقشش در راه اندازی جنگ 33 روز ه ی حزب الله لبنان با اسرئیل در راستای چه اهداف پلید و شومی بود و برای چه لبنان به سر زمین سوخته شده تبدیل شد؟ یا اینکه چرا در سرزمین فلسطین جنگ داخلی بر پا شد و منجر به برادر کشی میان ساف و حماس شد ؟
در نهایت اینکه اینان خوب اشراف دارند که چرا منتهی به جدائی نواره غزه شد و برای چه اسماعیل هنینه تبدیل به آلت دست لوطی جماران سید علی خامنه ای و سپاه پاسداران در نوار غزه و منطقه ی خاورمیانه شد ه است و برای چه نقش چماق و اهرم بحران آفرینی در منطقه به نفع حاکمان تهران و علیه ی اسرائیل شده است . همانگونه که می دانند برای چه هدف شومی مخالفت جدی با روند صلح خاور میانه شده و می شود؟ به خصوص اینکه ترکیه مبدل به سرپل ارتباطی و مذاکره ی صلح میان اسرائیل و سوریه برای باز پس گیری بلندی های جولان شده است که هر گز مورد موافقت و خوشآیند سران رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد .
بنابراین سران کشور های عربی بهما ن میزان که تلاش برای تقویت روند صلح خاور میانه می کردند ودر اجلاس و نشست و کنفرانس های صلح خاورمیانه شرکت فعال داشته اند ، از طرف دیگر غفل از دشمنی و مخالفت جدی مسئولان رژیم تروریستی با روند صلح خاورمیانه نبوده و تمرکز لازم برروی موضوع نیز مبذول داشته اند . بهمین دلیل اینگونه هشیاری ها بوده است که نه در دام توطئه ی طراحی شده ی رژیم تروریستی آخوندی در عراق و نوار غزه نیفتادند ، بلکه موجب خنثی کردن طرح خائنانه و جنایت آمیز طراحی شده ی سران و مسئولان رژیم تر وریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران در منطقه ی خاور میانه شده اند و اجازه ی تکرار راه اندازی ایجاد جنگ مشابه ی 33 روزه ی دیگر را در نوار غزه و سو ء استفاده کردن به بر نامه ریزان تروریستی آخوندی را ندادند.
لذا ملای سر مقله نویس از موضع نماینده و سخنگو ووکیل تسخیری سا کنین نوارغزه و قاضی دادگاه ظاهر شده و ایفای نقش کرده و دست به اقدام محاکمه و محکوم کردن سران ورهبران کشور های عربی همچون حسنی مبارک و پادشاه عربستان و شیخ طنطاوی رئیس دانشگاه الازهر قاهره زده است و به اتهام همکاری با صهیونیست علی ساکنین نوار غزه حکم محکومیت خیانت برای شان صادر نموده است . در صورتیکه عاملین و متهمین و مقصرین ومحکومین اصلی در تهران وبیت جماران ئ سپاه پاسداران است .
با گفته نماند البته وقتی اساس و فلسفه ی وجودی یک نظام نا مشروع و ضد مردمی بر مبنای عوامفریبی و نیرنگ و شیادی و دین فروشی در بستر حفظ قدرت و ثروت بهر بها و بهانه ای باشد. و در این مورد از تجربه ی 3 دهه ای هم برخور دار با شد . مشخص و طبیعی است که مدعی قلم بر دست نه حقایق را بیان نمی کند، بلکه آنگونه که خود می خواهد برگردان و اذعان می کند . یعنی اینکه نقل قول نمی شود که تضمین عدم حمله ی اسرائیل به حماس که از سوی مسئولان مصر بیان و قول داده شده بود بر اساس توافق طرفین به رعایت آتش بس بوده است . نه اینکه حماس با ترغیب و تشویق لوطی جماران و سپاه پاسداران مجبور به اقدام به موشک باران درون اسرائیل شد و اسماعیل هنینه مانور نظامی نداد و تأکید بر پرتاب موشک و عدم پای بندی و تعهد به ادامه ی توافق و تمدید 6 ماهه آتش بس با ارائیل نکرد و بالاخره نمی بایست منتظر هیچگونه پاسخی هم از سوی ارتش اسرائیل هم بود .
بنابراین بر حسب ادعای وارونه ی ملای سرمقاله نوبس ، اکنون که فاجعه و تراژدی انسانی در نوار غزه رخ داده و شرایط چنین شده است . نه سران محرک و مشوق کننده ی حماس و جهاد اسلامی فلسطین از سوی رژیم تروریستی آخوندی به پرتاب کردن موشک بدرون خاک نقش داشته اند و مقصر می باشند و نه اینکه اینان موجب ایجاد و دامنه دار کردن شعله های جنگ نوا غزه نشده اند و مقصر نمی باشند، بلکه این مصر و حسنی مبارک است که مقصر است. زیرا که به تعهد و تضمین خود پای بند تبوده است که گفته بود اسرائیل دست به تهاجم واکنشی نظامی نمی زند.پس ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و مال قالب کن محق است اینگونه نسخه و فتوای متهم و محکوم کردن دیگران را صادر کند :
"بايد پرسيد چرا رژيم هاي عربي با صدور بيانيه هاي محكوم كننده و اقدامات جدي و موثر عليه رژيم صهيونيستي و حاميانش به نداي مظلوميت مردم غزه پاسخ نمي دهند البته پاسخ اين سئوال روشن است . اشتياق اعراب سازشكار براي به زانو در آوردن مردم غزه و سرنگوني دولت حماس كمتر از خشم و خروش سران رژيم صهيونيستي نيست . تكليف جناح خائن فتح و طيف مزدور محمود عباس هم كه پيشاپيش روشن است . رسانه ها و مقامات صهيونيستي اعتراف مي كنند كه اصل طرح محاصره غزه و سركوب حماس از جانب محمود عباس و دستيارانش پيشنهاد شده بود و هنوز اين جناح خائن با توقف محاصره غزه به شدت مخالف است . اين حس انتقام جوئي محمود عباس و جناح خائن فتح از مردم غزه به طرز محسوسي بر معادلات سياسي فلسطين اثر گذاشته و اين جناح خائن را به گرگهاي گرسنه اي مبدل ساخته كه به سادگي حاضرند پيكر مردم غزه را بدرند. "
درخاتمه اینکه ملای سرمقل نویس مجبور به اعتراف شده و اذعان کرده است که رژیم تروریستی آخوندی در فاجعه راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل دست داشته است و افزوده است که هدف غائی و نهائی برپائی بحران وجنگ افروزی نوار غزه در راستای اهداف مشابه ی همان جنگ 33 روزه ی حزب الله بوده است . برای همین اسرائیل را تهدید کرده است که نکند تصور خیال باطل کنید که همه چیز تمام شده است وخطری شمارا تهدید نمی کند. بلکه قیام و انتقام کشی حماس و کمک سایرین در راه است . یعنی بطور غیر مستقیم همان پیام پاسدار عراقی را منتقل کرده است که این پاسدار پیشنهاد داده فایده دار بودن در این است که می بایست جنگ زمینی با اسرائیل برای نابودی کامل اسرائیل را شروع نمود که اکنون ملای سرمقاله نویس مشابه همین نسخه را تجویز کرده است .
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 10 دیماه سال 1387
"بازهم معرکه گیری و ارونه و روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن بامقصر جلوه دادن دیگران و برای پاک کردن اثر انگشتان جنایتکار و آلوده "
ناگفته نماند که متهم کردن سران کشورهای عرب منطقه ی خاورمیانه، قبل از حاد شدن بحران نوار غزه شروع شده بود . زیرا که جرم شان این است که اینان متوجه شده اند که نقش جنایتکارانه و دخالت گرایانه ی رژیم تروریستی آخوندی در ناامن سازی و اقدامات تروریستی و باتلاق سازی عراق پس از اشغال نظامی چگونه است؟ همچنین در یافته اند که نقشش در راه اندازی جنگ 33 روز ه ی حزب الله لبنان با اسرئیل در راستای چه اهداف پلید و شومی بود و برای چه لبنان به سر زمین سوخته شده تبدیل شد؟ یا اینکه چرا در سرزمین فلسطین جنگ داخلی بر پا شد و منجر به برادر کشی میان ساف و حماس شد ؟
در نهایت اینکه اینان خوب اشراف دارند که چرا منتهی به جدائی نواره غزه شد و برای چه اسماعیل هنینه تبدیل به آلت دست لوطی جماران سید علی خامنه ای و سپاه پاسداران در نوار غزه و منطقه ی خاورمیانه شد ه است و برای چه نقش چماق و اهرم بحران آفرینی در منطقه به نفع حاکمان تهران و علیه ی اسرائیل شده است . همانگونه که می دانند برای چه هدف شومی مخالفت جدی با روند صلح خاور میانه شده و می شود؟ به خصوص اینکه ترکیه مبدل به سرپل ارتباطی و مذاکره ی صلح میان اسرائیل و سوریه برای باز پس گیری بلندی های جولان شده است که هر گز مورد موافقت و خوشآیند سران رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد .
بنابراین سران کشور های عربی بهما ن میزان که تلاش برای تقویت روند صلح خاور میانه می کردند ودر اجلاس و نشست و کنفرانس های صلح خاورمیانه شرکت فعال داشته اند ، از طرف دیگر غفل از دشمنی و مخالفت جدی مسئولان رژیم تروریستی با روند صلح خاورمیانه نبوده و تمرکز لازم برروی موضوع نیز مبذول داشته اند . بهمین دلیل اینگونه هشیاری ها بوده است که نه در دام توطئه ی طراحی شده ی رژیم تروریستی آخوندی در عراق و نوار غزه نیفتادند ، بلکه موجب خنثی کردن طرح خائنانه و جنایت آمیز طراحی شده ی سران و مسئولان رژیم تر وریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران در منطقه ی خاور میانه شده اند و اجازه ی تکرار راه اندازی ایجاد جنگ مشابه ی 33 روزه ی دیگر را در نوار غزه و سو ء استفاده کردن به بر نامه ریزان تروریستی آخوندی را ندادند.
لذا ملای سر مقله نویس از موضع نماینده و سخنگو ووکیل تسخیری سا کنین نوارغزه و قاضی دادگاه ظاهر شده و ایفای نقش کرده و دست به اقدام محاکمه و محکوم کردن سران ورهبران کشور های عربی همچون حسنی مبارک و پادشاه عربستان و شیخ طنطاوی رئیس دانشگاه الازهر قاهره زده است و به اتهام همکاری با صهیونیست علی ساکنین نوار غزه حکم محکومیت خیانت برای شان صادر نموده است . در صورتیکه عاملین و متهمین و مقصرین ومحکومین اصلی در تهران وبیت جماران ئ سپاه پاسداران است .
با گفته نماند البته وقتی اساس و فلسفه ی وجودی یک نظام نا مشروع و ضد مردمی بر مبنای عوامفریبی و نیرنگ و شیادی و دین فروشی در بستر حفظ قدرت و ثروت بهر بها و بهانه ای باشد. و در این مورد از تجربه ی 3 دهه ای هم برخور دار با شد . مشخص و طبیعی است که مدعی قلم بر دست نه حقایق را بیان نمی کند، بلکه آنگونه که خود می خواهد برگردان و اذعان می کند . یعنی اینکه نقل قول نمی شود که تضمین عدم حمله ی اسرائیل به حماس که از سوی مسئولان مصر بیان و قول داده شده بود بر اساس توافق طرفین به رعایت آتش بس بوده است . نه اینکه حماس با ترغیب و تشویق لوطی جماران و سپاه پاسداران مجبور به اقدام به موشک باران درون اسرائیل شد و اسماعیل هنینه مانور نظامی نداد و تأکید بر پرتاب موشک و عدم پای بندی و تعهد به ادامه ی توافق و تمدید 6 ماهه آتش بس با ارائیل نکرد و بالاخره نمی بایست منتظر هیچگونه پاسخی هم از سوی ارتش اسرائیل هم بود .
بنابراین بر حسب ادعای وارونه ی ملای سرمقاله نوبس ، اکنون که فاجعه و تراژدی انسانی در نوار غزه رخ داده و شرایط چنین شده است . نه سران محرک و مشوق کننده ی حماس و جهاد اسلامی فلسطین از سوی رژیم تروریستی آخوندی به پرتاب کردن موشک بدرون خاک نقش داشته اند و مقصر می باشند و نه اینکه اینان موجب ایجاد و دامنه دار کردن شعله های جنگ نوا غزه نشده اند و مقصر نمی باشند، بلکه این مصر و حسنی مبارک است که مقصر است. زیرا که به تعهد و تضمین خود پای بند تبوده است که گفته بود اسرائیل دست به تهاجم واکنشی نظامی نمی زند.پس ملای سرمقاله نویس تصویر مار کش و مال قالب کن محق است اینگونه نسخه و فتوای متهم و محکوم کردن دیگران را صادر کند :
"بايد پرسيد چرا رژيم هاي عربي با صدور بيانيه هاي محكوم كننده و اقدامات جدي و موثر عليه رژيم صهيونيستي و حاميانش به نداي مظلوميت مردم غزه پاسخ نمي دهند البته پاسخ اين سئوال روشن است . اشتياق اعراب سازشكار براي به زانو در آوردن مردم غزه و سرنگوني دولت حماس كمتر از خشم و خروش سران رژيم صهيونيستي نيست . تكليف جناح خائن فتح و طيف مزدور محمود عباس هم كه پيشاپيش روشن است . رسانه ها و مقامات صهيونيستي اعتراف مي كنند كه اصل طرح محاصره غزه و سركوب حماس از جانب محمود عباس و دستيارانش پيشنهاد شده بود و هنوز اين جناح خائن با توقف محاصره غزه به شدت مخالف است . اين حس انتقام جوئي محمود عباس و جناح خائن فتح از مردم غزه به طرز محسوسي بر معادلات سياسي فلسطين اثر گذاشته و اين جناح خائن را به گرگهاي گرسنه اي مبدل ساخته كه به سادگي حاضرند پيكر مردم غزه را بدرند. "
درخاتمه اینکه ملای سرمقل نویس مجبور به اعتراف شده و اذعان کرده است که رژیم تروریستی آخوندی در فاجعه راه اندازی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل دست داشته است و افزوده است که هدف غائی و نهائی برپائی بحران وجنگ افروزی نوار غزه در راستای اهداف مشابه ی همان جنگ 33 روزه ی حزب الله بوده است . برای همین اسرائیل را تهدید کرده است که نکند تصور خیال باطل کنید که همه چیز تمام شده است وخطری شمارا تهدید نمی کند. بلکه قیام و انتقام کشی حماس و کمک سایرین در راه است . یعنی بطور غیر مستقیم همان پیام پاسدار عراقی را منتقل کرده است که این پاسدار پیشنهاد داده فایده دار بودن در این است که می بایست جنگ زمینی با اسرائیل برای نابودی کامل اسرائیل را شروع نمود که اکنون ملای سرمقاله نویس مشابه همین نسخه را تجویز کرده است .
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 10 دیماه سال 1387