چرا سکوت در برابر جنایت و بی ارزش و اعتبار شدن جان انسان ها، در ایران می شود؟!
جائی که 30 سال است که مشتی دزد وغارتگر وجانی بر قدرت خزیده اند که هم جنایت و غارت و جنگ افروزی و سرکوب گری و عوامفریی می کنند . هم اینکه چوب تاراج بر منابع و ذخایر کشور زده اند. ولی از سوی دیگر یک قلم اسامی 44 مفسد اقتصادی و غارتگر و دزدان بیت المال وجود دارد که از سوی عباس پالیزدار در دانشگاه همدان اعلام و افشا شد. البته به جای بازداشت مجرمان و غارتگران افشا شده ، خودافشاگر اسامی باز داشت و بازجوئی شد .
همچنین در شریطی که صحبت از مفقود شدن 150 میلیارد دلار درآمد نفت در 3 سال گذشته می شود و هرروز اخبار گوناگون ده ها و صد ها میلیارد تومانی در مطبوعات این رژیم مخابره می شود . بد تر اینکه اخیراً یک پاسدار غارتگر میلیاردی وزیر تقلبی کشوره شده است.
آیا این توهین به انسان و عدالت نمی باشد که اکنون اینگونه صدور احکام قطع دست یک متهم قربانی در رژیم بربرمنش و تاریک اندیش تروریستی آخوندی صادر و مخابره شده که در کرمانشاه اجرا شده است ؟
؟ آیا ین ادام اوج ماهیت جنایتکارانه ووحشی و ضد انسانی و جلاد و قصابی رژیم قاتلان و غارتگران حاکم بر ایران نمی باشد که چنین قربانیان مضاعف خودشان را به قربانگاه یا مسلخ می برند؟
آخر در کجای دنیای تمدن کنونی از اینگونه اقدامات بربر یت علیه محرومان و نیازمندان جامعه انجام می گیرد؟ برای چه مدافعان حقوق بشر و مجامع بین المللی می بایست در برابر چنین جنایت سیستماتیک 3 دهه در ایران سکوت کنند؟
همچنین برای چه کشور های غربی با زهم علاقمند می باشند تا که به تجارت ننگین وخائنانه ی خون خود با این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش ادامه دهند؟
برای چه می بایست که اینگونه وحشیانه وارزان جان انسان ها در برابر تجارت و اقتصاد نا دیده انگاشته شود؟
تحمل اینگونه اقدامات در برابر جنجال های پوشالی رعایت و دفاع از حقق بشر در غرب چه تناسبی دارد؟

چرا کسی یافت نمی شود تا توضیح دهد چرا باید بی عدالتی و فقر و تبعیض و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه آنقدر گسترده شده باشد که برای قربانیان مروم و فرو دستان، راهی جز دزدی و سرقت برای تهی دستان ومحرومان جامعه باقی نمانده باشد تا اینکه بتوانند شکم شان سیر کنند تا که بتوانند فقط زنده بمانند که در نهای سرنوشت شان باید چنین شوم باشد؟ آنهم در کشوری که تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری غوغا می کند ومواد مخدر فراوان وارزان در جامعه از سوی ارگان و نهادهای مافیائی حکومتی توزیع و فروخته می شود تا جوانان را عمداً آلوده به اعتیاد کنند تا که توانائی مخالفت نداشته باشند علیه ی سران رژیم تروریستی ۀاخوندی مقاومت و مبارزه کنند . مهمتر اینکه حاکمان عوامفریب به بهانه مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد فرصت مناسب سرکوب وحشیانه و گسترده هم داشته باشند . سپس ماشین صدور احکام اعدام و شلاق و قطع اندام هم اینگونه فعال شود.

در خاتمه اینکه حال تصور کنید یک فرد یک دست از دست داده و شلاق خورده و زندانی شده پس از آزادی از زندان در شرایطی که از هیچ مزایای بیکاری و بازنشستگی و اجتماعی بر خور دار نیست چه نوع موجوی سرگردان ومفلوک و تابلو داریست وچه می تواند بکند تا بتواند به بقای زندگی طاقت رسای خود ادامه دهد؟

هوشنگ � بهداد
آذرماه26 سال 1387