روزی نامه
ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 15 بهمن ماه 1390
نقد
و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری
" بحران سوريه و صفآرائيها"
"
آیا این رژیم جنایتکار ضد بشری دروغ ووارونه گوی وعوامفریب وغارتگر وجنگ افروز
وبحران زا وبحران زی وقتی در سال گرد ورود
رهبرش به کشور مترسک تمسخر آمیز مقوایی اش بازسازی می شود تا سان
به بیند و تبدیل به لولوی ترسناک
معترضات شود . چگونه چنین رژیم بی آینده ای می تواند مشروعیت داشته باشد که
سرمقاله نویس از موضع فرار به جلو از بشار اسد رئیس جمهور جنایتکار سوریه بشار اسد
دفاع کرده و بهوی رهنمود داده که چه بکند تا از خطر بجهد وهمچون علی خائنه ای
ایران را الگوی کشورهای منطقه نموده است؟
تا کنون مرسوم بوده است که نماینده تسخیری عراق
افغانستان ولبنان وفلسطین شدن و از اینان دفاع
کردن یدک کشیده می شد وبا نماینده وسخنگوی اینان شدن اهداف پلید حاکمان ایران در
منطقه از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی رهبران کشور های عربی دنبال می گردد. اما در مورد کشورهایی که همچون نوری مالکی مزدور وخائن ودست نشانده وبشار اشد جنایتکار رئیس
جمهور سوریه و شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان با حاکمان
ایران رابطه ی حسنه ندارند. گونه ای دیگر تنظیم رابطه وبر خورد می شود . به ویژه
که اکنون بدلیل فاش شدن ماهیت جنایتکارانه ی بشار اسد وبحرانی شدن وضعیت وی، وکیل تسخیری ودفاع کردن آشکار از این هم پیمان نفت و مفت خور هم افزوده شده است. جالب و عجیب است که سرمقاله نویس با
خود به کودنی وگیجی وفراموشی زدن طوری
مانور تبایغاتی وارونه می دهد که گویا مردم ایران همچون وی حافظه تاریخی ندارند که
چرا چند روز قبل از تهاجم نظامی افغانستان وعراق آیت الله جک استراو وزیر امور
خارجه تونی بلر نخست وزیر حزب کارگر انگلیس به تهران سفر می کرد
تا با همتا ی خود کمال خرازی و سایر مسئولان حکومتی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی نا
متعارف در تهران دیدار و گفتگو داشته باشد
وپیرامون تهاجم نظامی به به دو کشور افغانستان وعراق توافق برسند؟ یا اینکه چگونه سفرهای
3 جانبه تهران و لندن و واشنگتن از سوی احمد چلبی جاسوس چند جانبه و جلال طالبانی رئیس
جمهوری کنونی عراق که انجام می گرفت فراموش
شده است؟ مهمتر اینکه مگر اعتراف رفسنجانی در نماز جمعه تهران خطاب به بوش رئیس
جمهور آمر یکا محور همکاری با آمر یکا در اشغال
نظامی افغانستان از اذهان عمومی پاک شده است .حتی سکوت رضایت بخش سوریه در تهاجم نظامی واشغال نظامی
عراق که نوعی چراغ سبز نشان دادن به اشغال گران نظامی عراق بود هنوز از یاد نرفته
است . اما اکنون از موضع تف وتاق و ریش این چنین از موضع ضد آمریکایی از اظهارات قوي و افشاگرانه بشارالجعفري،
نماينده سوريه در سازمان ملل در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل دفاع کرده است که
مدعیست نقاب از چهره بزك كرده آمريكا، انگليس، فرانسه، دبيركل اتحاديه عرب و شيوخ
قطر برداشته و ماهيت صف آرائي آنها عليه سوريه را این چنین آشكار كرده است :
از شيخ
نشيني مثل قطر، با توجه به اينكه چيزي بيش از يك زائده شرم آور براي آمريكا در
منطقه خليج فارس نيست، انتظاري غير از اينكه براي صهيونيستها دلالي كند نيست،
تكليف آمريكا و فرانسه و انگليس هم كه روشن است. آنها غير از گرفتن انتقام از
سوريه به خاطر حضورش در خط مقدم مبارزات ضدصهيونيستي و همراهيهايش با حزبالله
لبنان و گروههاي جهادي فلسطين، به چيز ديگري نميانديشند. اما آنچه در اين ميان
غيرمنتظره بود مواضع دبيركل اتحاديه عرب بود كه با ارائه گزارشي كاملاً يكطرفه از
اوضاع سوريه و طرفيت آشكار با حكومت اين كشور، خواستار برخورد با بشار اسد شد و در
اظهارات خود حتي از نخستوزير قطر نيز سبقت گرفت. اظهارات قوي و
افشاگرانه نماينده سوريه در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل، نقاب از چهره بزك كرده
آمريكا، انگليس، فرانسه، دبيركل اتحاديه عرب و شيوخ قطر برداشت و ماهيت صف آرائي
آنها عليه سوريه را آشكار كرد. بشارالجعفري، نماينده سوريه در سازمان ملل با تشريح
جنايات آمريكا در جريان اشغال عراق و افغانستان و رسوائيهائي از قبيل زندانهاي
ابوغريب وگوانتامو، همچنين رسوائي بزرگتر حاكميت يك خانواده بر قطر كه پولهاي
نفت آن شيخنشين را خرج پياده شدن اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي در كشورهاي عربي
ميكند، به افكار عمومي جهان عرب و كليه كساني كه در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل
حضور داشتند و يا به نوعي در جريان مطالب اين جلسه قرار گرفتند نشان داد كه آنچه
در قالب يك قطعنامه يا طرح پيشنهادي درباره بحران سوريه به شوراي امنيت پيشنهاد
شده، يك توطئه حساب شده با هدف انتقام گرفتن از اين كشور به خاطر همراهي نكردن با
آمريكا و صهيونيستها در طرحهاي آنها براي تسلط بر خاورميانه عربي است. اول
آنكه حاكميت حزب بعث در سوريه، با ويژگيهائي كه دارد و عملكردي كه در طول نيم قرن
گذشته داشته، قابل دوام نيست و قطعاً بايد در اين زمينه تجديدنظر شود. اصلاحات
مورد نظر، كه همه معتقدند براي سوريه يك ضرورت است، بايد از همينجا شروع شود. با
اين اقدام، حاكميت سوريه كاملاً مردمي خواهد شد و همين امر ميتواند بقاء آن را
تضمين كند. بنابر اين، به صلاح
حاكميت سوريه است كه هرچه زودتر چنين اصلاحاتي را انجام دهد. سوريه نبايد به حمايتهاي
روسها اميدي داشته باشد، زيرا روسها نشان دادهاند كه فقط به منافع خود ميانديشند
و هر وقت لازم بدانند بر سر منافع ديگران با اين و آن معامله مي كنند"
مسخره تر اینکه سرمقاله نویس
طلبکارانه طوری از عدم دمکراسی و برگزاری در کشورهای مخالف بشار اسد دیکتاتور
جنایتکار سوریه یاد کرده است که انگاری ایران مهد دمکراسی است و هرروز لیست بالا
وبلندی از نقض مستمر حقوق بشر درون سیاه چال های ایران همراه با اعدام هاگزارش نمی
شود؟ یا اینکه هر روز گزارشات خبری از
اقدامات تروریستی وانتحاری وخرابکاری از عراق نمی شود که موجب مرگ ومشروح شدن
تعداد بیشماری از مردم بی گناه وپناه ودفاع عراقی می شود؟ بعلاوه مکمل آن گزارشان خبری وتصویری بسیار جنایت آمیز
تر از عراق از سوریه گزارش می شود که ده ها نفر از معترضان بوسیله نیروهای امنیتی
وانتظامی ونظامی سوریه همراه با پاسداران اعزامی سپاه قدس جان می بازند . اما سرمقاله
نویس با وقاحت تمام با پاک کردن صورت مسأله از موضع ضدیت با آمریکا وانگلیس و
فرانسه واسراییل ومتهم کردن نبيل العربي
دبیر کل اتحادیه کشورهای عربی به نوکر آمریکا و صهیونیسم اینگونه علیه ی مخالفان بشار اسد گزارش وتحلیل
داده است که نه بشار اسد که رهبران کشورهای عربی مخالفان وی در حال سقوط می باشند :
"دوم آنكه
دولتهاي مخالف سوريه از جمله شيخ نشين قطر، كه حاكميت سوريه را متهم به فقدان
دموكراسي ميكنند، خودشان فاقد ابتدائيترين مؤلفههاي دموكراسي هستند. قطر و
عربستان و ساير همراهان آنها در ضديت با حاكميت سوريه، نه مجلس دارند و نه
انتخابات و نه حتي حاكميت حزبي. در اين كشورها اعضاي يك خانواده به شيوه موروثي
حكومت ميكنند و در برابر هيچكس پاسخگو نيستند. اگر بشار اسد بعد از پدر خود به
حكومت رسيده و اين يك ايراد اساسي به حاكميت سوريه است، در عربستان و اردن و مراكش
و قطر و ساير شيخ نشينهاي خليج فارس، افراد و اعضاء يك خانواده نسل اندر نسل بر
مردم حكومت ميكنند و حتي برخلاف سوريه از قانون اساسي و مجلس قانونگذاري نيز
محرومند و هيچ انتخاباتي در آنها برگزار نميشود بطوري كه مردم اين كشورها نميدانند
انتخابات، خوردني است يا پوشيدني! بنابر اين، اگر به حاكميت سوريه ايرادهائي وارد
است، سران اين كشورها نميتوانند به خود اجازه بدهند مدعي سوريه باشند و روشن است
كه شيوخ قطر و عربستان كه دلارهاي نفتي مردم كشورهاي خود را براي ساقط كردن حكومت
سوريه خرج ميكنند دلشان براي دموكراسي نسوخته بلكه درصدد هستند نوكري خود را براي
آمريكا و صهيونيسم جهاني كامل كنند تا آنها براي حفاظت از تاج و تخت خاندان آل
سعود و آل ثاني و ساير آلهاي خليج فارس هرچه در توان دارند بكار بگيرند. سوم
آنكه اگر آمريكا و انگليس و فرانسه براي دموكراسي دل ميسوزانند و حامي مردم سوريه
هستند، چرا براي مردم مظلوم بحرين دل نميسوزانند؟ در بحرين، علاوه بر آل خليفه، همين
آل سعود و آل ثاني و ساير آلهاي خليج فارس هر روز كودكان و جوانان و زنان و مردان
بيگناه را به خاك و خون ميكشند و غربيها نه تنها دلشان براي دموكراسي در بحرين
و مردم بحرين نميسوزد بلكه به شكلهاي مختلف از آل خليفه حمايت ميكنند. اين
سياست يك بام و دو هوا چيزي نيست كه از چشم و ذهن ملتها پنهان باشد و طشت رسوائي
غربيها مدت هاست كه از بام افتاده است. چهارم آنكه آقاي نبيل
العربي كه با اظهارات يكطرفه خود در شوراي امنيت براي نوكري آمريكا و رژيم
صهيونيستي و حتي شيوخ قطر سنگ تمام گذاشته، به دو چيز چشم دوخته است، يكي دلارهاي
نفتي قطر و عربستان و ديگري حمايتهاي آمريكا و غربيها براي تكيه زدن بر كرسي
رياست جمهوري مصر. از هم اكنون براي ملت مصر بايد نگران بود كه با فداكاري و خون
دادن، حسني مبارك را كه دلال صهيونيسم و نوكر آمريكا بود بركنار كردند ولي حالا
قرار است يكي ديگر از نوكران آمريكا جاي مبارك را بگيرد و بر ملت مصر حكومت كند تا
بار ديگر براي صهيونيستها دلالي نمايد! سرنوشت
حاكمان سوريه هرچه باشد، ترديدي وجود ندارد كه دل بستن شيوخ خليج فارس و آلهاي
منطقه و شاهان كشورهاي عربي به آمريكا و انگليس و فرانسه، حتي از دل بستن به سراب
هم بيارزشتر استآمريكا و اروپا اكنون ماه هاست كه خود گرفتار بحران هستند
و براي رهائي از اين بحرانها راهي پيش روي خود نمييابند. شيوخ خليج فارس و سران
ارتجاع عرب يقين داشته باشند كه در نوبت سقوط هستند و نه پول خرج كردن هايشان در
سوريه مشكل آنها را حل خواهد كرد و نه دل بستن به آمريكا و انگليس و فرانسه. آنچه
اكنون سرنوشت حكومت را در منطقه رقم ميزند اراده ملتهاست كه از بيداري اسلامي
سرچشمه گرفته و قدرتهاي استعماري غربي نيز در برابر اين موج بيداري چارهاي جز
عقب نشيني ندارند"
در خاتمه
مشخص نیست که چرا سرمقاله نویس خوشباورانه به خودش قبولانده است که هر چه وی تحلیل می دهد. آنقدر واقعیت دارد
که مو درزش نمی رود وموافق ومخالف ناچار به پذیرش آن هستند؟ یا اینکه چرا تصور می
کند که گویا از یاد رفته است که در کودتای تقلباتی 22 خرداد 88 چه گذشت وپس از این
کودتا چه اتفاق افتاد و با معترضان ناراضی که پیگیر وجویای آرای مفقود وتقلب شده ی خود بودند
چگونه بر خورد شد؟مهمتر اینکه به رهبران رقیب چه اتهامی زده شد واکنون
اینان در چه شرایطی بسر می برند؟ چرا باید
راه دور ر فت؟ در روز گذشته چه گذشت؟ ولی وقیح منفور ونا مشروع
علی خائنه ای که امام جمعه تهران و نماز خطبه خوان آن بود. چگونه از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی
و دفاع از اهداف هسته ای که این اصرار موجب تحمیل تحریم ها شده است و هرروز
هم دامنه ی آن گسترده تر می شود واقتصاد کشورر ا فلش کرده و رشد تورم وگرانی و فقر وبیکاری مهار ناپذیر نفس
مردم را گرفته است و با وجود اینکه بحران وبن بست علنی شده است . اما
فرافکنانه هوار زد که برخی وانمود می کنند
بحران وجودد ارد و تحریم ها بحران را
مضاعف کرده وگفت چه بحرانی؟ بحرانی وجود ندارد کشور آرام است ومردم زندگی خودشان
می کنند .چونکه تحریم ها همچون جنگ تبدیل به موهبت الهی و ترقی وپیشرفت ونوآوری کشورشده
است. همچنین در مورد نمایش خیمه شب بازی
12 اسفند چه گفت و برای چه از اقدامات غیر قانونی رد صلاحیت نامزدان از سوی شورای
نگهبان آلت دست خودش نه دفاع کرد که حتی به معترضان رد صلاحیت شدگان توصیه یا در
حقیت اخطار تهدید آمیز کرد که باید سکوت کنید . عجیب تر اینکه به رقیب درون دولت هم هشدار داد که اگر
چنانچه اینان همچون کودتای 22 خرداد 88 که
موجب شد که رقیب مدعی اصلاح طلبان از صحنه
حذف شوند. اگر چنانچه اینان هم جراحی
وکنار زده شدند. مجاز نیستند که اشتباه اعتراضی پس از 22 خرداد 88 را تکرار نمایند.
حال آیا این رژیم جنایتکار ضد بشری دروغ ووارونه گوی وعوامفریب وغارتگر وجنگ افروز
وبحران زا وبحران زی وقتی در سال گرد ورود
رهبرش به کشور مترسک تمسخر آمیز مقوایی اش بازسازی می شود تا سان
به بیند و تبدیل به لولوی ترسناک
معترضات شود . چگونه چنین رژیم بی آینده ای می تواند مشروعیت داشته باشد که
سرمقاله نویس از موضع فرار به جلو از بشار اسد رئیس جمهور جنایتکار سوریه بشار اسد
دفاع کرده و بهوی رهنمود داده که چه بکند تا از خطر بجهد وهمچون علی خائنه ای
ایران را الگوی کشورهای منطقه نموده است؟
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی شنبه 15 بهمن ماه 1390
بحران
سوريه و صفآرائيها