نقد وبررسی " ضرورت بازگشت به سيره بهشتي " روزنامه ی جمهوری اسلامی چهار شنبه 12 تیرماه سال 1387
"روضه خوانی و مد یحه سرائی برای بهشتی یا راسپوتین نظام ،در دفاع از روباه مکار و بساز و بفروش رفسنجانی"
ملای سرمقاله نویس این عنوان ضرورت بازگشت به سیره بهشتی را برگزیده است تا اینکه سوژه و بهانه ی لازم داشته باشد اهداف مشخص را دنبال کند. از جمله و پرونده سفید کردن برای رفسنجانی می باشد تا اینکه اعتبار افشاگری مستند عباس پالیز دار در دانشگاه همدان را لوث و ماستمالی کند . بنابراین در این همین راستاست که شیوه های گوناگون تبلیغ کردن برای رفسنجانی در این روزنامه دنبال می شود . زیرا که از همه گزارشات تصویری و زنجیره ای از سفر رفسنجانی به عربستان گرفته تا دیدارهای تشریفاتی و سخنرانی های مختلف روزانه وی بازتاب داده می شود . البت سفر رفسنجانی به عربستان درست در مراسم سال مرگ خمینی بود که وی فرار را بر قرار ترجیح داد و همراه با ملیجک خود پاسدار محسن رضائی به عربستان سفر کرد ودر آنجا بر سر منبر رفت و در طول یک هفته اقامت خود در آنجا مدام از سوی وی خبر و پیام گزارش داده می شد . البته گزارشگر این روزنامه هم به شیوه ی توبره و آخور خوری پیرامون این سفر برای رفسنجانی در این روزنامه ی جمهوری اسلامی با تبلیغ می کرد. یعنی یک بار تصاویر این سفر بازتاب داده شد و در دنباله گزارش زنجیره ای تصویری بازتاب داده می شد که همچنان ادامه دارد . اکنون نیز زیر پوشش مدیحه سرائی برای راسپوتن نظام بهشتی از تغییر به شدن یا در حقیقت تغییر جهت فرصت طلبانه دادن به سوی شدن مانور داده شده است و از مدیریت و استعداد انسانی گفته شده و تأکید شده که بسیار مهم است . آنگونه که نه استعداد ومدیریت انسانی از سرمایه مهمتر دانسته شده است . بلکه چاشنی شده که سرمایه استهلاک پذیر است و مستهلک می شود ، در صورتیکه در مورد نیروی انسانی و مدیریت اینگونه نیست . خلاصه بدون توجه که حرف اول و آخر برای رفسنجانی و شرکایش ثروت و سودجوئی و غارتگری هرچه بیشتر می باشد . زیرا که تنها مقوله ای که در رژیم تروریستی و برابر منش و تاریک اندیش و ضد بشر قرون وسطائی آخوندی معنی و مفهوم ندارد انسان و انسانیت و استعداد و خلاقیت آنان می باشد. زیراکه در 30 سال گذشته قدرت و مدیریت در اختیار گروه یک باند 200 تا 2000 نفره در حال چرخش و گردش بوده است که همگی هم غارتگر ودزد وعوامفریب و دین فروش و جنگ افروز و آزدای کش می باشند.
از سوی دیگر برای اینکه به ملای سر مقاله نویس تفهیم کرد تاکه تصور نکند همه چیز فراموش شده است یاد آوری می گردد رژیمی که بیش ز 120 هزار از نخبگان جامعه را اعدام و چند برابر اینان را زندان و شکنجه کرده است و میلیون ها مغز را در کنار سرمایه از کشور فراری داده است که در این مورد در کنار رتبه ی اول نقض حقوق بشر در جهان رتبه دار جهانی فرارمغز ها نیز می باشد . اکنون دم از بالاتر بودن نیرو واستعداد انساین از سرمایه گفتتن یک نوع جوک و شوخی بیمزه وتوهین و اهانت به فهم و شعور و تجربه ی 3 دهه ی مردم ایران می باشد که خود شاهد و ناظر پایمال شدن حق و حقوق و مزلت و جایگاه انسان در رژیم تروریستی آخوندی بوده اند .
همچنین مشخص نیست که چرا البته ملای سرمقاله نویس توضیح نمی دهد که منظور بهشتی از شدن و تغییر کردن چه بود؟ زیرا که سرمقاله نویس نمی خواهد که مردم بدانند که بهشتی در کنار محمد جواد باهنر با همان وزیر زن آموزش و پرورش فرخ روی پارسا در زمان شاه همکاری می کردند البته که این وزیر اعدام شد تا که فرصت نداشته باشد دست به افشاگری بزند وبگوید که آخوند بهشتی و محمد جواد باهنر و دیگران که بودند و چگونه با دستگاه شاه همکاری می کردند؟. سپس اینان با تغییر و تعبیر شدن در زمان خمینی همکاره شدند . لبته که سر و سری هم با ساواک و برون مرز و از ما بهتران داشتند. برای همین در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 این دو نفر جزو اولین کسانی بودند که وارد سفارت آمریکا شدند و اسناد و مدارک مربوط به خودشان را بردند . آنگاه به دانشجویان اشغالگر اجازه ی ورود به درون سفارت داده شد.
در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس بدون آنکه توضییح دهد چرا رفسنجانی در جلسه نشست حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر حضور نداشت یا اینکه با بودن بهشتی به دلیل اینکه مدرک کلاسیک شنگول منگول الهیات داشت. ولی رفسنجانی و خامنه ای عاری از این مدرک بودند . زیاد همچون بهشتی برای خمینی عزیز نبودند . مهمتر اینکه پس از بهشتی چه کسی جای بهشتی را در دستگاه خمینی به عنوان ملیجک پر کرد؟ ولی ملای سرمقاله نویس تلاش کرده است به بهانه ی دفاع کردن با ستایش و تمجید کردن از بهشتی بدون آنکه از رفسنجانی نام ببرد از وی دفاع کند و به رئیس جمهور توصیه کند به جای افشا کردن رفسنجانی از وی و تجربه و مدیریت وی استفاده کند . از سوی دیگر برای همین نگران قلم های افشاگر است که چرا علیه ی این بساز و بفروش و غارتگر فعال هستند . بنابراین وظیفه خود دانسته از هر فرصتی که گیر آورده بطور مستقیم و غیر از متقیم از رفسنجانی تریف و ستایش گری و دفاع کند .
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 12 تیرماه سال 1387
"روضه خوانی و مد یحه سرائی برای بهشتی یا راسپوتین نظام ،در دفاع از روباه مکار و بساز و بفروش رفسنجانی"
ملای سرمقاله نویس این عنوان ضرورت بازگشت به سیره بهشتی را برگزیده است تا اینکه سوژه و بهانه ی لازم داشته باشد اهداف مشخص را دنبال کند. از جمله و پرونده سفید کردن برای رفسنجانی می باشد تا اینکه اعتبار افشاگری مستند عباس پالیز دار در دانشگاه همدان را لوث و ماستمالی کند . بنابراین در این همین راستاست که شیوه های گوناگون تبلیغ کردن برای رفسنجانی در این روزنامه دنبال می شود . زیرا که از همه گزارشات تصویری و زنجیره ای از سفر رفسنجانی به عربستان گرفته تا دیدارهای تشریفاتی و سخنرانی های مختلف روزانه وی بازتاب داده می شود . البت سفر رفسنجانی به عربستان درست در مراسم سال مرگ خمینی بود که وی فرار را بر قرار ترجیح داد و همراه با ملیجک خود پاسدار محسن رضائی به عربستان سفر کرد ودر آنجا بر سر منبر رفت و در طول یک هفته اقامت خود در آنجا مدام از سوی وی خبر و پیام گزارش داده می شد . البته گزارشگر این روزنامه هم به شیوه ی توبره و آخور خوری پیرامون این سفر برای رفسنجانی در این روزنامه ی جمهوری اسلامی با تبلیغ می کرد. یعنی یک بار تصاویر این سفر بازتاب داده شد و در دنباله گزارش زنجیره ای تصویری بازتاب داده می شد که همچنان ادامه دارد . اکنون نیز زیر پوشش مدیحه سرائی برای راسپوتن نظام بهشتی از تغییر به شدن یا در حقیقت تغییر جهت فرصت طلبانه دادن به سوی شدن مانور داده شده است و از مدیریت و استعداد انسانی گفته شده و تأکید شده که بسیار مهم است . آنگونه که نه استعداد ومدیریت انسانی از سرمایه مهمتر دانسته شده است . بلکه چاشنی شده که سرمایه استهلاک پذیر است و مستهلک می شود ، در صورتیکه در مورد نیروی انسانی و مدیریت اینگونه نیست . خلاصه بدون توجه که حرف اول و آخر برای رفسنجانی و شرکایش ثروت و سودجوئی و غارتگری هرچه بیشتر می باشد . زیرا که تنها مقوله ای که در رژیم تروریستی و برابر منش و تاریک اندیش و ضد بشر قرون وسطائی آخوندی معنی و مفهوم ندارد انسان و انسانیت و استعداد و خلاقیت آنان می باشد. زیراکه در 30 سال گذشته قدرت و مدیریت در اختیار گروه یک باند 200 تا 2000 نفره در حال چرخش و گردش بوده است که همگی هم غارتگر ودزد وعوامفریب و دین فروش و جنگ افروز و آزدای کش می باشند.
از سوی دیگر برای اینکه به ملای سر مقاله نویس تفهیم کرد تاکه تصور نکند همه چیز فراموش شده است یاد آوری می گردد رژیمی که بیش ز 120 هزار از نخبگان جامعه را اعدام و چند برابر اینان را زندان و شکنجه کرده است و میلیون ها مغز را در کنار سرمایه از کشور فراری داده است که در این مورد در کنار رتبه ی اول نقض حقوق بشر در جهان رتبه دار جهانی فرارمغز ها نیز می باشد . اکنون دم از بالاتر بودن نیرو واستعداد انساین از سرمایه گفتتن یک نوع جوک و شوخی بیمزه وتوهین و اهانت به فهم و شعور و تجربه ی 3 دهه ی مردم ایران می باشد که خود شاهد و ناظر پایمال شدن حق و حقوق و مزلت و جایگاه انسان در رژیم تروریستی آخوندی بوده اند .
همچنین مشخص نیست که چرا البته ملای سرمقاله نویس توضیح نمی دهد که منظور بهشتی از شدن و تغییر کردن چه بود؟ زیرا که سرمقاله نویس نمی خواهد که مردم بدانند که بهشتی در کنار محمد جواد باهنر با همان وزیر زن آموزش و پرورش فرخ روی پارسا در زمان شاه همکاری می کردند البته که این وزیر اعدام شد تا که فرصت نداشته باشد دست به افشاگری بزند وبگوید که آخوند بهشتی و محمد جواد باهنر و دیگران که بودند و چگونه با دستگاه شاه همکاری می کردند؟. سپس اینان با تغییر و تعبیر شدن در زمان خمینی همکاره شدند . لبته که سر و سری هم با ساواک و برون مرز و از ما بهتران داشتند. برای همین در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران در 13 آبان سال 58 این دو نفر جزو اولین کسانی بودند که وارد سفارت آمریکا شدند و اسناد و مدارک مربوط به خودشان را بردند . آنگاه به دانشجویان اشغالگر اجازه ی ورود به درون سفارت داده شد.
در خاتمه اینکه ملای سرمقاله نویس بدون آنکه توضییح دهد چرا رفسنجانی در جلسه نشست حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر حضور نداشت یا اینکه با بودن بهشتی به دلیل اینکه مدرک کلاسیک شنگول منگول الهیات داشت. ولی رفسنجانی و خامنه ای عاری از این مدرک بودند . زیاد همچون بهشتی برای خمینی عزیز نبودند . مهمتر اینکه پس از بهشتی چه کسی جای بهشتی را در دستگاه خمینی به عنوان ملیجک پر کرد؟ ولی ملای سرمقاله نویس تلاش کرده است به بهانه ی دفاع کردن با ستایش و تمجید کردن از بهشتی بدون آنکه از رفسنجانی نام ببرد از وی دفاع کند و به رئیس جمهور توصیه کند به جای افشا کردن رفسنجانی از وی و تجربه و مدیریت وی استفاده کند . از سوی دیگر برای همین نگران قلم های افشاگر است که چرا علیه ی این بساز و بفروش و غارتگر فعال هستند . بنابراین وظیفه خود دانسته از هر فرصتی که گیر آورده بطور مستقیم و غیر از متقیم از رفسنجانی تریف و ستایش گری و دفاع کند .
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 12 تیرماه سال 1387