نقد و بررسی " عراق بدون اشغالگران امن مي شود" روزنامه ی جمهوری سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
"سیاست دخالت گری در امر داخلی سایر کشور برای دور زدن و فرار کردن از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران"
گدا یا متکدی که در پیاده روی خیابان نشسته دست خودش را دراز کرده و چشم براه آن است تا که رهگذریا عابری رد شود وچیزی بر کف دست وی بگذارد تا که امورات وی سپری شود و تا زنده باشد همین وضعیت را ادامه دهد . البته برخی از اینان که وضع شان خوب شده ولی چون به روش گدائی عادت کرده و اعتیاد مزمن هم به یافته اند. بنابراین هرآنچه در طول سالیان گدائی کرده و پول انباشت کرده بدون استفاده کردن گذاشته و رفته است . اکنون شرایط و رفتار و منش و سیاست آخوندهای حاکم بر ایران و تبدیل به دولتمردان شده شبیه همان تکدی گران کنج خیابان ها می باشند . زیرا به دلیل ساختار ارتجاعی و قرون وسطائی نظام و گداصفتی آخوندهای بقدرت رسیده وحاکم شده که با بحران سازی بقدرت خیزیدند وبه بقای خود با با بحران سازی ادامه داده اند . چونکه این فرصت طلبان ومرده خوران توانسته اند از طریق صدور بنیاد گرائی و تروریسم و بحران آفرینی به حاکمیت ننگین خود ادامه دهند و پیوسته چشم دوخته ومنتظر بوده اند تا به بینند چه تغییر و تحولی در آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای همجوار و منطقه رخ می دهد تا از این شرایط و تغییر و تحولات فرصت طلبانه به نفع بقای خود سوء استفاده کنند. برای اینکه نه رژیم مردمی است و نه مشروعیت دارد ونه اینکه اصلاً برای حاکمان مردم ایران ارزشی قائل می باشند تا که در برابر مطالبات و نظر و خواست شان احساس مسئولیت کنند ودر شرف برآمدن مشکلات اقتصادی و معضلات معیشتی اینان همت گمارند.
لذا بهمین دلیل است که سرمقاله نویس هرگزتوجهی به مطالبات مردم ایران نمی کند وترجیح می دهد که با دخلت گری در امورداخلی ساید کشورها همانگونه که اشاره شد در راستای اهداف یاد شده حرکت کند. تازه اگر گاهی هم نا پر هیزی می شود که نوکی به مسائل داخلی زده می شود نه به خاطر مردم و پیگیری مطالبات آنان می باشد ، بلکه در راستای تضاد وجنگ و رقابت های جناحی و باندی می باشد که مطلقاً ارتباطی به مردم ایران ومطالبات آنان ندارد.
همچنین حتماً که جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق فراموش نشده است که چگونه این جنگ کمک به بقای ننگی رژیم تروریستی آخوندی کرد . زیرا که خمینی شیاد گفته بود که جنگ موهیت الهی و نعمت است . البته اگر برای اکثریت مردم ایران محنت و زحمت و عزا و داغداری و فقر و بیکاری و بی خانمانی و آوارگی بود. ولی برای اقلیتی که مورد نظر خمینی وپیروانش بودند. دستآورد بالاتر از نعمت داشت . چونکه قدرت مکمل و ضمیمه ی ثروت شد و اکنون صاحب 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور را به خود اختصاص داده اند و دست پرورش یافتگان غارتگرانی و دزدان ومفسدان مافیای اقتصادی حاکم که همان نگون بختانی می باشند که 29 نفرشان در یک روز در زندان اوین اعدام شدند تا اینکه دادستان تهران وبازجو وشکنجه گر و قاتل سعید مرتضوی با باد در گلو انداختن افتخار کند که اعدام 29 نفر یعنی سند و وجه اثباتی عین حقوق بشرو رعایت کردن آن می باشد. بلی اینان همه نعمات و پیآمدهای ناشی از جنگ می باشد . پس بی جهت نیست که سرمقاله نویس چشم به فضای ناامن وبی ثباتی عراق دوخته است و ابراز خوشحالی و شادمانی کرده است که پس از باز دید اباما نامزد ریاست جمهوری از حزب دمکرات آمریکا از عراق شرایط تغییر کرده است . زیراکه قرار است که توافقنامه ی میان دولت عراق و آمریکا فعلاًً ملغی شود و پیگیری آن به پس از انتخابات در آمریکا موکول گردد. همچنین طرح زمان بندی برای اخراج نظامیان آمریکا از عراق فراهم شود. مهمتر اینکه و کنترل و امنیت عراق به دولت دست نشانده عراق واگذار گردد . یعنی همان اهداف و خواست هائی که لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق دنبال کرده اند که درراستای دسترسی به سلاح هسته ای است که حضور و دخالت گری گسترده در عراق عامل پشتوانه ی حمایتی هسته ای و باج گیری برای پیشبرد سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری هسته ای می باشد.
درخاتمه اینکه طبق تأکیدات همیشگی که تحلیل و تفسیر های ارائه شده هرگز بر اساس رابطه ی علت و معلول وبررسی علمی و مستند ومنطقی پدیدها نبوده است ، بلکه برمبنای تصویر مارکشی و مار نشان دادن می باشد . بنابراین سرمقاله نویس هم نیازی نمی بیند تا که توضیح یا اینکه حداقل نقل قول کند که اوباما در سفر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خود که به منطقه داشت چه گفت؟ و خطاب به سران رژیم تروریستی آخوندی برای چه چه گفت منتظر انتخابات رئیس جمهور جدید در آمریکا در مورد عدم تعلیق نباشید؟ یا اینکه مگر بوش و جمهوریخواهان چه می گویند و دنبال می کنند که این نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات آمریکا تند ورادیکال تر از آن را بیان و رله نکرد؟ یا اینکه بدون آنکه گفته شودد که پس از 5 سال اشغالگری عراق و حضور پاسداران و عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق چه نصیب مردم ایران و عراق و منطقه شده است که این بخش جواب دادن را حذف شده و فقط از بوش پرسش شده است؟ همچنین اشغال گران یعنی چه؟ مگر اسم جمع نمی باشد؟ اشغالگر چه می کند که دخالت گری نظامی و سیاسی رژیم تروریستی آخوندی در عراق بدتر از آن نکرده است؟ البته که این دخالت گری قابل انکار کردن نمی باشد . زیرا مگر مقتدی صدر در مصاحبه ی خود با شبکه تلویزیونی شیخ نشین های خلیج فارسه اعتراف کرد که در دیداری که با لوطی جماران داشتم به ایشان گوشزد کردم که دخالت گری سیاسی و نظامی در عراق به صلاح نیست؟ مگر سایت تابناک محسن رضائی که فروردین ماه سال جاری این خبررا بازتاب داد از گستاخی ورک گوئی مقتدی صدر برآشفته و عصبی نشده بود؟ بالاخره پرسش است که اگر اشغال گران نظامی حاضر باشند عراق را ترک کنند . آیا رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضدبشری آخوندی هم حاضر است عراق را ترک کند یانه فقط می خواهد به تنهائی خودش جای آنان را در عراق به گیرد و این کشور به اشغال کامل خودش در آورد؟
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387
"سیاست دخالت گری در امر داخلی سایر کشور برای دور زدن و فرار کردن از پاسخگوئی به مطالبات مردم ایران"
گدا یا متکدی که در پیاده روی خیابان نشسته دست خودش را دراز کرده و چشم براه آن است تا که رهگذریا عابری رد شود وچیزی بر کف دست وی بگذارد تا که امورات وی سپری شود و تا زنده باشد همین وضعیت را ادامه دهد . البته برخی از اینان که وضع شان خوب شده ولی چون به روش گدائی عادت کرده و اعتیاد مزمن هم به یافته اند. بنابراین هرآنچه در طول سالیان گدائی کرده و پول انباشت کرده بدون استفاده کردن گذاشته و رفته است . اکنون شرایط و رفتار و منش و سیاست آخوندهای حاکم بر ایران و تبدیل به دولتمردان شده شبیه همان تکدی گران کنج خیابان ها می باشند . زیرا به دلیل ساختار ارتجاعی و قرون وسطائی نظام و گداصفتی آخوندهای بقدرت رسیده وحاکم شده که با بحران سازی بقدرت خیزیدند وبه بقای خود با با بحران سازی ادامه داده اند . چونکه این فرصت طلبان ومرده خوران توانسته اند از طریق صدور بنیاد گرائی و تروریسم و بحران آفرینی به حاکمیت ننگین خود ادامه دهند و پیوسته چشم دوخته ومنتظر بوده اند تا به بینند چه تغییر و تحولی در آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای همجوار و منطقه رخ می دهد تا از این شرایط و تغییر و تحولات فرصت طلبانه به نفع بقای خود سوء استفاده کنند. برای اینکه نه رژیم مردمی است و نه مشروعیت دارد ونه اینکه اصلاً برای حاکمان مردم ایران ارزشی قائل می باشند تا که در برابر مطالبات و نظر و خواست شان احساس مسئولیت کنند ودر شرف برآمدن مشکلات اقتصادی و معضلات معیشتی اینان همت گمارند.
لذا بهمین دلیل است که سرمقاله نویس هرگزتوجهی به مطالبات مردم ایران نمی کند وترجیح می دهد که با دخلت گری در امورداخلی ساید کشورها همانگونه که اشاره شد در راستای اهداف یاد شده حرکت کند. تازه اگر گاهی هم نا پر هیزی می شود که نوکی به مسائل داخلی زده می شود نه به خاطر مردم و پیگیری مطالبات آنان می باشد ، بلکه در راستای تضاد وجنگ و رقابت های جناحی و باندی می باشد که مطلقاً ارتباطی به مردم ایران ومطالبات آنان ندارد.
همچنین حتماً که جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق فراموش نشده است که چگونه این جنگ کمک به بقای ننگی رژیم تروریستی آخوندی کرد . زیرا که خمینی شیاد گفته بود که جنگ موهیت الهی و نعمت است . البته اگر برای اکثریت مردم ایران محنت و زحمت و عزا و داغداری و فقر و بیکاری و بی خانمانی و آوارگی بود. ولی برای اقلیتی که مورد نظر خمینی وپیروانش بودند. دستآورد بالاتر از نعمت داشت . چونکه قدرت مکمل و ضمیمه ی ثروت شد و اکنون صاحب 80% درآمد ناخالص ملی سرانه ی کشور را به خود اختصاص داده اند و دست پرورش یافتگان غارتگرانی و دزدان ومفسدان مافیای اقتصادی حاکم که همان نگون بختانی می باشند که 29 نفرشان در یک روز در زندان اوین اعدام شدند تا اینکه دادستان تهران وبازجو وشکنجه گر و قاتل سعید مرتضوی با باد در گلو انداختن افتخار کند که اعدام 29 نفر یعنی سند و وجه اثباتی عین حقوق بشرو رعایت کردن آن می باشد. بلی اینان همه نعمات و پیآمدهای ناشی از جنگ می باشد . پس بی جهت نیست که سرمقاله نویس چشم به فضای ناامن وبی ثباتی عراق دوخته است و ابراز خوشحالی و شادمانی کرده است که پس از باز دید اباما نامزد ریاست جمهوری از حزب دمکرات آمریکا از عراق شرایط تغییر کرده است . زیراکه قرار است که توافقنامه ی میان دولت عراق و آمریکا فعلاًً ملغی شود و پیگیری آن به پس از انتخابات در آمریکا موکول گردد. همچنین طرح زمان بندی برای اخراج نظامیان آمریکا از عراق فراهم شود. مهمتر اینکه و کنترل و امنیت عراق به دولت دست نشانده عراق واگذار گردد . یعنی همان اهداف و خواست هائی که لوطی جماران و سپاه پاسداران در عراق دنبال کرده اند که درراستای دسترسی به سلاح هسته ای است که حضور و دخالت گری گسترده در عراق عامل پشتوانه ی حمایتی هسته ای و باج گیری برای پیشبرد سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری هسته ای می باشد.
درخاتمه اینکه طبق تأکیدات همیشگی که تحلیل و تفسیر های ارائه شده هرگز بر اساس رابطه ی علت و معلول وبررسی علمی و مستند ومنطقی پدیدها نبوده است ، بلکه برمبنای تصویر مارکشی و مار نشان دادن می باشد . بنابراین سرمقاله نویس هم نیازی نمی بیند تا که توضیح یا اینکه حداقل نقل قول کند که اوباما در سفر تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری خود که به منطقه داشت چه گفت؟ و خطاب به سران رژیم تروریستی آخوندی برای چه چه گفت منتظر انتخابات رئیس جمهور جدید در آمریکا در مورد عدم تعلیق نباشید؟ یا اینکه مگر بوش و جمهوریخواهان چه می گویند و دنبال می کنند که این نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات آمریکا تند ورادیکال تر از آن را بیان و رله نکرد؟ یا اینکه بدون آنکه گفته شودد که پس از 5 سال اشغالگری عراق و حضور پاسداران و عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق چه نصیب مردم ایران و عراق و منطقه شده است که این بخش جواب دادن را حذف شده و فقط از بوش پرسش شده است؟ همچنین اشغال گران یعنی چه؟ مگر اسم جمع نمی باشد؟ اشغالگر چه می کند که دخالت گری نظامی و سیاسی رژیم تروریستی آخوندی در عراق بدتر از آن نکرده است؟ البته که این دخالت گری قابل انکار کردن نمی باشد . زیرا مگر مقتدی صدر در مصاحبه ی خود با شبکه تلویزیونی شیخ نشین های خلیج فارسه اعتراف کرد که در دیداری که با لوطی جماران داشتم به ایشان گوشزد کردم که دخالت گری سیاسی و نظامی در عراق به صلاح نیست؟ مگر سایت تابناک محسن رضائی که فروردین ماه سال جاری این خبررا بازتاب داد از گستاخی ورک گوئی مقتدی صدر برآشفته و عصبی نشده بود؟ بالاخره پرسش است که اگر اشغال گران نظامی حاضر باشند عراق را ترک کنند . آیا رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضدبشری آخوندی هم حاضر است عراق را ترک کند یانه فقط می خواهد به تنهائی خودش جای آنان را در عراق به گیرد و این کشور به اشغال کامل خودش در آورد؟
هوشنگ � بهداد
سه شنبه 8 مرداد ماه سال 1387