نقد وبررسی " اين مذاكره ، آن مذاكره نيست !(يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دو شنبه 31 تیرماه سال-1387
"پاسدار حسین شریعتداری با تهدید کردن آمریکا اعتراف کرده که استراتژی آمریکاتغییر نکرده زیراکهکما کمان اصرار بر تعلیق غنی سازی به عنوان پیش شرط مذاکره می کند"
این دیگر تقریباً تبدیل به یک رسم وسنت شده است که هرزمان موضوع بحث پروژه ی هسته ای مطرح می شود حال چه در شورای امنیت سازمان ملل باشد . یا اینکه مربوط به اجلاس شورای حکام باشد و یا مذاکره ی هست های و غیرو باشد ابتد سربازجو حسین شریعتمداری با نام های مستعار ممدی و ایمانی مانور هسته ای می دهد . سپس سر بزنگاه و شرایط حساس با نام خودش وارد صحنه می شود. البته می بایست اذعان کرد که بیشترین نظرات و تحلیل و تفسیر های یادداشت روزهای هسته ای تقریباً تأثیر گذار در کشدار کردن سیاست فرصت سوزی بوده است . زیرا که همه از موضع تهدید به و سیله ی همین سربازجو حسین شریعتمداری تهیه و تنظیم شده است. به دلیل اینکه اولاً هم از موضع اطلاعاتی – امنیتی و شیوه و تخصص بازجوئی تنظیم و بیان می شوند . دوماً اینکه از موضع رابطه ی بسیار نزدیک با سپاه پاسداران است که تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد . سوماً اینکه چون نماینده ی و یژه ی لوطی جماران در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان می باشد . بنابراین از حمایت و پشتیبانی دیوار امنیتی لوطی جماران برخوردار می باشد . به خصوص اینکه اشراف دارد که موقعیت رژیم تروریستی آخوندی چگونه است وچه میزان نامشروع شده و مورد تنفر مردم ناراضی می باشد و به جز دسترسی به سلاح هسته ای هیچگونه شانس محتمل به بقای رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد.
امااز ویژگی های منحصر به فرد قلمزنی این سربازجو کتمان کردن حقایق و پاک کردن صورت مسئله و به خصوص وارونه گوئی کردن از موضع فرار به جلو با ادا و اطوارهای قدرت نمائی های کاذب است .البته گاهی همراه با چاشنی جدی تهدیدات اقدامات تروریستی در عراق و لبنان همراه می باشد که در یکی از یادداشت های روز ب تهدید مبنی بر اینکه سرنوشت هسته ای در پشت میز ذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود. نمونه بارز آن راه اندزی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان علیه ی اسرائیل پس از این یادداشت روز بود . یا اینکه که سپاه پاسداران وحزب الله لبنان بطور مشترک در تهاجم اشغال فرودگاه بیروت مدتی پیش تهاجم باج گیری هسته تکرار ای شد .
همینطور یا اقدامات تروریستی و ناامن سازی و کشتن نظامیان آمریکائی در عراق حتی در افغانستان از طریق کار گذاری بمب های کنار جاده ای و کنترل از راه دور پیگیری می شود . همچنین فشار برروی دولت دست نشانده نوری المالکی برای ملغی کردن تواقفنامه ی نظامی – امنیتی اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا می باشد. اکنون در همین رابطه است که موضع مطرح شدن تعلیق غنی سازی که از سوی بخشی از حاکمیت و لابی های برون مرزی اش تبلیغ شده بود را وارونه کرده است و مدعی شده حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا در ژنو که ناظر مذاکره میان سعید جلیلی و خاویر سونالا بود را بمنزله ی عقب نشینی گام به گام و شکست آبرومنده ی سیاست آمریکا نامیده است. در صورتیکه این سربازجو می داند که چگونه پاسدار احمدی نژاد در برابر ادعاهای کمدی و پوشالی ورقه پاره های بی ارزش خواندن قطعنامه و مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل به زانودر آمده است و برای چه و از چه موضع و در راستای چه هدف و ارسال پیامی بود که دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی به تهران دعوت شد و برای چه اتفااقاً قبل از نشست یا دیدار ذاکره پاسدار سعید جلیلی با خاویر سولانا در ژنو به آن شایعات دامن زده شد؟ شوکند-
مسخره تر اینکه اکنون ناظر بودن معاون وزیرامور خارجه در مذاکره ی پاسدار سعید جلیلی و سونالا را صادق زیبا کلام نوعی تابو شکنی خوانده است و لیستی از تلاش گذشته نزدیکی به آمریکا کهمنجر به شکست شده بود را نیز ردیف کرده است . از جمله دیدار بازرگان با برژنسکی که گفته موجب توفان شد . همچنیت دیدار رفسنجانی با مک فارلین در تابستان سال 65 که ماستمالی شده است . البته به مورد ها پوزخند زدن سیدخندان خاتمی در سازمان با کلینتون و آلبرایت وزیر امور خارجه اش اشاره نشده است . یا گفته نشده چگونه بر سرمیز غذا هر دو وزاری پیشین رژیم تروریستی آخوندی و آمریکا در شرم الشیخ مصر در کنار هم دیگر نشستند. یا چگونه لبخند زدن و سلام علیک فارسی کردن میان خانم رایس با منوچهر متکی وزیر آدمربا بازهم در کنفرانس شرم الشیخ در مصر گذشت ؟یا 3 دوره ی دیدار پاسدار تروریست اعزامی و سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بعغداد حسین کاظمی قمی با سفیر آمریکا در بغداد چگونه ادامه یافت ؟ اکنون سربازجو حسین شریعتمداری آویزان شدن به مقاله صادق زیبا کلام که از رفسنجانی به سوی پاسدار احمدی نژاد چرخش داده و با آن مانور داده است که چون معاون وزارت امور خارجه ی آمریکا ویلیام برنز به عنوان ناظر در دیدار پاسدار سعید جلیلی با سولانا حضور داشته را تابو شکنی از وضع معرفی کرده است . این را سربازجو حسین شریعتمداری بطور وارونه نوعی عقب نشینی آمریکا و پیروزی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دانسته است. در صورتیکه پس از این دیدار موضع وزارت امور خارجه و سنخگوی کاخ سفید بر تأکید تعلیق به عنوان پیش شرط مذاکره قوی تر از قبل شده است.. کمدی تر اینکه سربازجو حسین شریعتمداری نقل قول کرده که پاسدار سعید جلیلی خواهان حذف آمریکا به عنوان ناظر در دیدار شد که خود گویای مالیده شدن ادامه ی سیاست فرصت سوزی با اروپا می باشد که آن را به رخ صادق زیبا کلام کشانیده که خطاب به وی گفته بلی حالا جواب بده که کدام طرف دست بالا را دارد و خواهان حذف و عدم حضور در مذاکره می باشد؟
بهر حال سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار چون متوجه شده است آنگونه که پاسدار احمدی نژاد و مشاورانش تصور می کردند . یک بینش وتخیل غیر واقعی و ساده انگارانه بوده است. زیرا که اکنون مشخص شد که استراتژی آمریکا نسبت به تعلیق غنی سازی تغییر نکرده است. بنابراین شرایط اهداف آمریکا در برابر پروژه ی هسته ای رژیم ترورستی آخوندی و متقابلاً شیوه ی واکنش و ایستادگی رژیم در برابر آمریکا را اینگونه ترسیم وبیان کرد:
"- جمهوري اسلامي ايران بر اين باور منطقي بوده و هست كه مذاكره با آمريكا نه فقط به نفع ايران اسلامي نيست بلكه دام خطرناكي است كه آمريكا اصرار به پهن كردن آن دارد. از جمله آن كه؛ آمريكا مذاكره را فقط براي «مذاكره» مي خواهد، زيرا مقاومت30 ساله ايران اسلامي در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، جمهوري اسلامي ايران را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و الگوي موفق براي حركت هاي آزاديخواهانه تبديل كرده است به گونه اي كه امروزه نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام با الهام گرفتن از اين مقاومت 30 ساله عرصه را بر زورگويي ها و باج خواهي هاي شيطان بزرگ تنگ كرده اند. هدف آمريكا از كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره، ابلاغ اين توهم به نهضت هاي اسلامي است كه ايران نيز بعد از 30 سال مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشت! و اين قصه سر دراز دارد...5-و بالاخره ضمن آن كه تمامي شواهد و قرائن نشان مي دهند آمريكا در برابر ايران اسلامي تغيير استراتژي نداده است، اين واقعيت نيز قابل انكار نيست كه مقاومت سرسختانه جمهوري اسلامي ايران و اقتدار روزافزون آن عامل عقب نشيني هاي پي در پي آمريكا بوده است. اين پيروزي بزرگ شايسته تقدير و مباهات است و نبايد تحت الشعاع منافع تنگ و نگاه كم دامنه حزبي و گروهي قرار گيرد و در همان حال نمي توان اين عقب نشيني ها را با خوش خيالي به مفهوم تغيير استراتژي آمريكا عليه ايران اسلامي تلقي كرده و از ترفندها و كينه توزي هاي دشمن غفلت ورزيد."
درخاتمه اینکه به دلیل اینکه آنچه که تلاش مذبوحانه مقطعی شد تاشاید با اتخاذ پیگیری برخی تاکتیک های موقتی و کمدی و نازل که پاسداری احمدی نژاد دنبال کرد که بتدا به شیوه ی سناریوی ربونش در بغداد و عکس یادگاری با فرمانده ی نظامی آمریکائی گرفتن ادامه یافت تا دعوت کردن از دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی دنبال شد که هدف ارسال پیام های خاص بود از جمله خواهان گشایش دفتر حفظ منافع آمریکا در تهران را در بر می گرفت .همچنین رحیم اسنفندیار مشائی مشاور پاسدار آحمدی نژاد اعتراف کرد که هیچگونه دشمنی با مردم آمریکا و اسرائیل نمی باشد و کسی خواهان نابود کردن اسرائیل نیست. یا اینکه تیم بسکتبال به آمریکا همراه گروه هنری اعزام شد با چاشنی تبلیغات گسترده ی تعلیق شود و مانور تبلیغاتی داده شود که آمریکا از موضع شرط تعلیق خود عقب نشینی کرده زیرا که حاضر شده است بدون پیش شرط به عنوان ناظر در دیدار پاسدار سعید جلیلی با خاوریر سولانا حضور داشته باشد به نیت اینکه عاقبت تبدیل به بزک نمیز بهار میاد کمبیزه با خیار میاد ختم گردد. ولی چون زیرآب بساط خواب شتری لف لف خوردن پنبه دانه ای زده شد و موضع تأکید آمریکا بر تعلیق با عنوان شرط مذاکره تمدید شد . ناگهان همه خواب و خیال های رؤیائی به کابوس تبدیل شد و سربازجو حسین شریعتمداری نیز مجبور شد که باز هم از موضع تهدید کردن خود نمائی کند و بگوید که بلی آمریکا تغییر نکرده و کما کان خواهان تعلیق غنی سازی می باشد و با ضرب سیلی صورت سرخ کرده و نتیجه گرفته است که البته به دلیل ایستادگی و مقاومت رژیم تروریستی آخوندی در برابر آمریکا این پیروزی حاصل شده است .
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 31 تیرماه سال-1387
"پاسدار حسین شریعتداری با تهدید کردن آمریکا اعتراف کرده که استراتژی آمریکاتغییر نکرده زیراکهکما کمان اصرار بر تعلیق غنی سازی به عنوان پیش شرط مذاکره می کند"
این دیگر تقریباً تبدیل به یک رسم وسنت شده است که هرزمان موضوع بحث پروژه ی هسته ای مطرح می شود حال چه در شورای امنیت سازمان ملل باشد . یا اینکه مربوط به اجلاس شورای حکام باشد و یا مذاکره ی هست های و غیرو باشد ابتد سربازجو حسین شریعتمداری با نام های مستعار ممدی و ایمانی مانور هسته ای می دهد . سپس سر بزنگاه و شرایط حساس با نام خودش وارد صحنه می شود. البته می بایست اذعان کرد که بیشترین نظرات و تحلیل و تفسیر های یادداشت روزهای هسته ای تقریباً تأثیر گذار در کشدار کردن سیاست فرصت سوزی بوده است . زیرا که همه از موضع تهدید به و سیله ی همین سربازجو حسین شریعتمداری تهیه و تنظیم شده است. به دلیل اینکه اولاً هم از موضع اطلاعاتی – امنیتی و شیوه و تخصص بازجوئی تنظیم و بیان می شوند . دوماً اینکه از موضع رابطه ی بسیار نزدیک با سپاه پاسداران است که تسلط کامل بر تأسیسات هسته ای دارد . سوماً اینکه چون نماینده ی و یژه ی لوطی جماران در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان می باشد . بنابراین از حمایت و پشتیبانی دیوار امنیتی لوطی جماران برخوردار می باشد . به خصوص اینکه اشراف دارد که موقعیت رژیم تروریستی آخوندی چگونه است وچه میزان نامشروع شده و مورد تنفر مردم ناراضی می باشد و به جز دسترسی به سلاح هسته ای هیچگونه شانس محتمل به بقای رژیم تروریستی آخوندی نمی باشد.
امااز ویژگی های منحصر به فرد قلمزنی این سربازجو کتمان کردن حقایق و پاک کردن صورت مسئله و به خصوص وارونه گوئی کردن از موضع فرار به جلو با ادا و اطوارهای قدرت نمائی های کاذب است .البته گاهی همراه با چاشنی جدی تهدیدات اقدامات تروریستی در عراق و لبنان همراه می باشد که در یکی از یادداشت های روز ب تهدید مبنی بر اینکه سرنوشت هسته ای در پشت میز ذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود. نمونه بارز آن راه اندزی جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان علیه ی اسرائیل پس از این یادداشت روز بود . یا اینکه که سپاه پاسداران وحزب الله لبنان بطور مشترک در تهاجم اشغال فرودگاه بیروت مدتی پیش تهاجم باج گیری هسته تکرار ای شد .
همینطور یا اقدامات تروریستی و ناامن سازی و کشتن نظامیان آمریکائی در عراق حتی در افغانستان از طریق کار گذاری بمب های کنار جاده ای و کنترل از راه دور پیگیری می شود . همچنین فشار برروی دولت دست نشانده نوری المالکی برای ملغی کردن تواقفنامه ی نظامی – امنیتی اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا می باشد. اکنون در همین رابطه است که موضع مطرح شدن تعلیق غنی سازی که از سوی بخشی از حاکمیت و لابی های برون مرزی اش تبلیغ شده بود را وارونه کرده است و مدعی شده حضور معاون وزیر امور خارجه ی آمریکا در ژنو که ناظر مذاکره میان سعید جلیلی و خاویر سونالا بود را بمنزله ی عقب نشینی گام به گام و شکست آبرومنده ی سیاست آمریکا نامیده است. در صورتیکه این سربازجو می داند که چگونه پاسدار احمدی نژاد در برابر ادعاهای کمدی و پوشالی ورقه پاره های بی ارزش خواندن قطعنامه و مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل به زانودر آمده است و برای چه و از چه موضع و در راستای چه هدف و ارسال پیامی بود که دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی به تهران دعوت شد و برای چه اتفااقاً قبل از نشست یا دیدار ذاکره پاسدار سعید جلیلی با خاویر سولانا در ژنو به آن شایعات دامن زده شد؟ شوکند-
مسخره تر اینکه اکنون ناظر بودن معاون وزیرامور خارجه در مذاکره ی پاسدار سعید جلیلی و سونالا را صادق زیبا کلام نوعی تابو شکنی خوانده است و لیستی از تلاش گذشته نزدیکی به آمریکا کهمنجر به شکست شده بود را نیز ردیف کرده است . از جمله دیدار بازرگان با برژنسکی که گفته موجب توفان شد . همچنیت دیدار رفسنجانی با مک فارلین در تابستان سال 65 که ماستمالی شده است . البته به مورد ها پوزخند زدن سیدخندان خاتمی در سازمان با کلینتون و آلبرایت وزیر امور خارجه اش اشاره نشده است . یا گفته نشده چگونه بر سرمیز غذا هر دو وزاری پیشین رژیم تروریستی آخوندی و آمریکا در شرم الشیخ مصر در کنار هم دیگر نشستند. یا چگونه لبخند زدن و سلام علیک فارسی کردن میان خانم رایس با منوچهر متکی وزیر آدمربا بازهم در کنفرانس شرم الشیخ در مصر گذشت ؟یا 3 دوره ی دیدار پاسدار تروریست اعزامی و سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بعغداد حسین کاظمی قمی با سفیر آمریکا در بغداد چگونه ادامه یافت ؟ اکنون سربازجو حسین شریعتمداری آویزان شدن به مقاله صادق زیبا کلام که از رفسنجانی به سوی پاسدار احمدی نژاد چرخش داده و با آن مانور داده است که چون معاون وزارت امور خارجه ی آمریکا ویلیام برنز به عنوان ناظر در دیدار پاسدار سعید جلیلی با سولانا حضور داشته را تابو شکنی از وضع معرفی کرده است . این را سربازجو حسین شریعتمداری بطور وارونه نوعی عقب نشینی آمریکا و پیروزی هسته ای رژیم تروریستی آخوندی دانسته است. در صورتیکه پس از این دیدار موضع وزارت امور خارجه و سنخگوی کاخ سفید بر تأکید تعلیق به عنوان پیش شرط مذاکره قوی تر از قبل شده است.. کمدی تر اینکه سربازجو حسین شریعتمداری نقل قول کرده که پاسدار سعید جلیلی خواهان حذف آمریکا به عنوان ناظر در دیدار شد که خود گویای مالیده شدن ادامه ی سیاست فرصت سوزی با اروپا می باشد که آن را به رخ صادق زیبا کلام کشانیده که خطاب به وی گفته بلی حالا جواب بده که کدام طرف دست بالا را دارد و خواهان حذف و عدم حضور در مذاکره می باشد؟
بهر حال سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار چون متوجه شده است آنگونه که پاسدار احمدی نژاد و مشاورانش تصور می کردند . یک بینش وتخیل غیر واقعی و ساده انگارانه بوده است. زیرا که اکنون مشخص شد که استراتژی آمریکا نسبت به تعلیق غنی سازی تغییر نکرده است. بنابراین شرایط اهداف آمریکا در برابر پروژه ی هسته ای رژیم ترورستی آخوندی و متقابلاً شیوه ی واکنش و ایستادگی رژیم در برابر آمریکا را اینگونه ترسیم وبیان کرد:
"- جمهوري اسلامي ايران بر اين باور منطقي بوده و هست كه مذاكره با آمريكا نه فقط به نفع ايران اسلامي نيست بلكه دام خطرناكي است كه آمريكا اصرار به پهن كردن آن دارد. از جمله آن كه؛ آمريكا مذاكره را فقط براي «مذاكره» مي خواهد، زيرا مقاومت30 ساله ايران اسلامي در برابر باج خواهي و زورگويي آمريكا و متحدانش، جمهوري اسلامي ايران را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و الگوي موفق براي حركت هاي آزاديخواهانه تبديل كرده است به گونه اي كه امروزه نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام با الهام گرفتن از اين مقاومت 30 ساله عرصه را بر زورگويي ها و باج خواهي هاي شيطان بزرگ تنگ كرده اند. هدف آمريكا از كشاندن ايران به پاي ميز مذاكره، ابلاغ اين توهم به نهضت هاي اسلامي است كه ايران نيز بعد از 30 سال مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريكا نداشت! و اين قصه سر دراز دارد...5-و بالاخره ضمن آن كه تمامي شواهد و قرائن نشان مي دهند آمريكا در برابر ايران اسلامي تغيير استراتژي نداده است، اين واقعيت نيز قابل انكار نيست كه مقاومت سرسختانه جمهوري اسلامي ايران و اقتدار روزافزون آن عامل عقب نشيني هاي پي در پي آمريكا بوده است. اين پيروزي بزرگ شايسته تقدير و مباهات است و نبايد تحت الشعاع منافع تنگ و نگاه كم دامنه حزبي و گروهي قرار گيرد و در همان حال نمي توان اين عقب نشيني ها را با خوش خيالي به مفهوم تغيير استراتژي آمريكا عليه ايران اسلامي تلقي كرده و از ترفندها و كينه توزي هاي دشمن غفلت ورزيد."
درخاتمه اینکه به دلیل اینکه آنچه که تلاش مذبوحانه مقطعی شد تاشاید با اتخاذ پیگیری برخی تاکتیک های موقتی و کمدی و نازل که پاسداری احمدی نژاد دنبال کرد که بتدا به شیوه ی سناریوی ربونش در بغداد و عکس یادگاری با فرمانده ی نظامی آمریکائی گرفتن ادامه یافت تا دعوت کردن از دلال و جاسوس چند جانبه هوشنگ امیر احمدی دنبال شد که هدف ارسال پیام های خاص بود از جمله خواهان گشایش دفتر حفظ منافع آمریکا در تهران را در بر می گرفت .همچنین رحیم اسنفندیار مشائی مشاور پاسدار آحمدی نژاد اعتراف کرد که هیچگونه دشمنی با مردم آمریکا و اسرائیل نمی باشد و کسی خواهان نابود کردن اسرائیل نیست. یا اینکه تیم بسکتبال به آمریکا همراه گروه هنری اعزام شد با چاشنی تبلیغات گسترده ی تعلیق شود و مانور تبلیغاتی داده شود که آمریکا از موضع شرط تعلیق خود عقب نشینی کرده زیرا که حاضر شده است بدون پیش شرط به عنوان ناظر در دیدار پاسدار سعید جلیلی با خاوریر سولانا حضور داشته باشد به نیت اینکه عاقبت تبدیل به بزک نمیز بهار میاد کمبیزه با خیار میاد ختم گردد. ولی چون زیرآب بساط خواب شتری لف لف خوردن پنبه دانه ای زده شد و موضع تأکید آمریکا بر تعلیق با عنوان شرط مذاکره تمدید شد . ناگهان همه خواب و خیال های رؤیائی به کابوس تبدیل شد و سربازجو حسین شریعتمداری نیز مجبور شد که باز هم از موضع تهدید کردن خود نمائی کند و بگوید که بلی آمریکا تغییر نکرده و کما کان خواهان تعلیق غنی سازی می باشد و با ضرب سیلی صورت سرخ کرده و نتیجه گرفته است که البته به دلیل ایستادگی و مقاومت رژیم تروریستی آخوندی در برابر آمریکا این پیروزی حاصل شده است .
هوشنگ – بهداد
دو شنبه 31 تیرماه سال-1387