نقد وبررسی " آمريكا پرش از استراتژي به تاكتيك (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 29 تیرماه سال 1387
"به دلیل بحران های گسترده ی داخلی و بیرونی محال است که با پذیرش تعلیق دستآویز و ابزار سرکوب داخلی و باج گیری و بحران سازی بیرونی از دست داده شود"
آمریکا متوجه شده است که سپردن ریش و قیچی به دست اروپا پیرامون سیاست خائنانه ی مماشات و مذاکرات هسته ای به دست اروپا که 6 سال از آن سپری شده که نه چیزی عوض نشده است ، بلکه منجر به سیاست فرصت سوزی و افزایش سانتر یفیوژه هاشده است و اصرار مسئولین هسته ای رژیم بر عدم عقب نشینی تعلیق غنی سازی کما کانادامه دارد اکنون مسئولین آمریکائی را وادار کرده است تا طرفین را از نزدیک زیر نظر داشته باشد و چک کند تا که از نزدیک نظارت کند که داستان چیست و پشت پرده چه می گذرد؟ زیرا هزینه مالی و جانی را آمریکائیان در عراق و افغانستان می پردازد ولی زد و بند تجاری و اقتصادی را اروپائیان و چینی ها و روسی ها می برند.
از سوی دیگر پیش بینی دیگر این است که حضور نماینده ی آمریکا به عنوان ناظر در دیدار سعید جلیلی با سولانا در ژنو ممکن است که مر تبط به داستانسرائی پاسدار احمدی نژاد داشته باشد که پیرامون خنثی شدن ربودن وی از سوی نظامیان آمریکائی در سفر به بغداد گفت. سپس داستانسرائی کمدی و مضحک تر از آن قبلی ساخته شد که گفته شد یک فرماده نظامی آمریکائی یک ماه مرخصی خودش را به تعویق اندازد تا با وی خودش و معاونش عکس یادگاری بگیرد چون توی قلب وی جای دارد . در صورتیکه سفر پاسدار احمدی نژاد به بغداد در اسفند ماه سال گذشته از قبل مشخص نشده بود و بطور ناگهانی انجام شد . عجیب تر اینکه در همین شرایط سر وکله ی هوشنگ امیر احمدی جاسوس و دلال چند جانبه در تهران برای دومین بار پیدا شد که گفته می شود قبل از سفر به تهران با شائول موفاز معاون نخست وزیر اسرائیل دیدار و ملاقات داشته است . سپس افزوده شد که وی پیام آور و دلال و واسطه برای بازگشائی دفتر حفظ منافع آمریکا در تهران می باشد که به زبان دیپلماتیک می بایست مربوط به توافق غنی سازی باشد که لوطی جماران برای انحراف اذهان عمومی آن را قبل از برگزاری دیدار و ملاقات سعید جلیلی با سولانا که اتفاقاً نماینده ی آمریکا حضور دارد وارونه بیان کرده است . زیرا که اکنون شاهد می باشیم که چگونه لگد برگور خمینی زده می شود که می گفت هر چه فریاد دارید علیه ی آمریکا بکشید یا رابطه با آمریکا رابطه گرگ و میش است و آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند . اشغال سفارت آمریکا بزرگتر از ا نقلاب اول می باشد ه اکنون زیرآب همه ی این ادعا ها زده شده است .

از اینکه رژیم بربرمنش و تاریک اندیش نامشروع و ضد مردمی می باشد که رهبران و مسئولانش 3 دهه است که از یک سو به مردم ایران دروغ گفته و عوامفریبی ودین فروشی کرده اند که بطور علنی دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت تبدیل شده است که اکنون این شگرد تمام عیار نخ نما شده است و بیش از این نمی توان با ابزار دین و حقه و حیله و شیادی و نیرنگ مردم ایران را گول زد .
همچنین به موازات این سیاست خط سرکوب و ارعاب و اختناق و ساسور و زندان وشکنجه و دار واعدام به پیش برده شده است که بازهم به دلیل فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی و رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی و افزایش قیمت کالاها در جامعه دمار از نهاد و ضمیر تهی دستان و محرومان در آورده است . آنگونه که دانشجویان هم مجبورند برای برآوردن کردن هزینه ی تحصیلی در تابستان تن به کارگری دهند که دیدیم سرنوشت شوم شان در تخریب ساختمان سعادت آباد در تهران به چه فاجعه ی انسانی ختم شد . البته به جای ریشه یابی دادستان قاتل و دزد سعید مرتضوی وارد صحنه شد و نوید اعدام ودار زدن های خیابانی ها را داد که پس از آن شاهد می باشیم که چگونه 4 قربانی در براز جان ویکی در سنندج و 6 تا اخیراً در سبزوار در ملاء عام بر دار کشیده شدند. فراموش نشود که اینگونه در زدن ها حاصل کار و مشاوره ی مشترک مجلس انتصابی و پاسدار یزه ی هشتم با دستگاه قضائی پشتیبان کلان دزدان و غارتگران می باشد که طرح قانون افراد شرور به تصویب رسیده شد تا جوابگوی مطالبات مردم و مهار کردن تورم و گرانی باشد که نمایندگان مجلس هشتم قول آن را داده اند .

از سوی دیگر مکمل این دو سیاست صدور تروریسم و بنیادگرائی می باشد که به مدت 3 دهه است ادامه داده شده است که سیاست عریان مداخله گری در امور داخلی سایر کشورهای همجوار و خاورمیانه بوده است که باتلاق شدن عراق و سر زمین سوخت شده ی لبنان و جنگ داخلی در فلسطین و خلاصه ناامن وبی ثبات شدن خاورمیانه دستآورد این سیاست می باشد .

در خاتمه اینکه بالاخره رژیم تروریستی آخوندی چون برای تضمین بقای خودش و اهداف جنگ طلبانه اش نیاز به ابزار قوی امنیتی و دفاعی و نظامی دارد . بنابراین در تلاش دسترسی به سلاح هسته ای می کند که در صورت عدم دسترسی به آن هر گز قادر نیست که به بحران های گسترده که رژیم را ز هر سواحاطه کرده است پاسخگو باشد . زیرا گذشته از این که بیش از دو دهه ی این پروژه ی هسته ای بطور پنهانی ادامه داده شده است. از طرف دیگر همچون دوران جنگ ضملی و ضد میهنی که هم نعمت و موهبت الهی بود و هم در رأس همه امور بود . اکنون این پروژه ی هسته ای نیز تبدیل به بهترین دست آویز سرکوب گری و ارعاب و رعب ووحشت داخلی و پاسخگوئی به مطالبات مردم شده است ودر بعد دیپلماسی خارجی نیز حرف اول و آخر را می زند . بنابراین مسئولان رژیم این ابزار فشار داخلی و باج گیری و بهانه ی ادامه ی سایت خائنانه ی مماشات و مذاکره را از دست بدهند بخوبی اشراف درند که هیچ چیز دیگری نیست تا که جایگزین بحران های گوناگون ریز ودرشت خود کنند . زیرا که دچار تنش و چالش وواکنش و اعتراضات گوناگونی خواهند شد که هرگز قادر به رفع و دفع و سرکوب آنان نیستند . بنابراین محال است که این ابزارکلیدی پروژه ی هسته ای را از دست بدهند .

هوشنگ � بهداد
شنبه 29 تیرماه سال 1387