نقد وبررسی " كوچه هاي بن بست بغداد (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 18 تیر ماه سال 1387
"تلاش مذبوحانه در برجسته کردن اختلاف میان اتحاد میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق و دامن زدن به اختلاف، دربستر به شکست کشاندن توافقنانه میان دولت عراق با آمریکا"
در شرایطی که پاسداران اطلاعاتی که سیاسی و روزنامه نگار و تحلیل گر شده اند و به دلیل اینکه می دانند که پس از اشغال نظامی عراق دوران ماه که نه کوتاه مدت بلکه سال های عسل خوران ارگان فاشیستی سپاه پاسداران ادامه داشت، این پروسه از زمانی که نام سپاه پاسداران از سوی مقامات آمریکائی در لیست تروریست رفته است این عسل خوران افول کرده است. برای اینکه نظامیان و مقامات آمریکائی با تأخیر چند ساله متوجه شدند که نقش لوطی جماران و ارگان فاشیستی سپاه پاسداران و قدس و بدر در عراق چیست و چگونه عامل اصلی خشونت و اقدامات تروریستی و ناامنی در عراق و کشتن و مجروج کردن نظامیان آمریکائی مستقر در عراق و مردم عراق زیر سر سپاه پاسداران و لوطی جماران بوده ومی باشد؟
حتی با تأخیر متوجه شدند که چگونه عراق به عنوان سرپل و حیات خلوت برای صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه و ناامن و بی ثبات ساختن آن تبدیل شده است . حتی باز هم با تأخیر چند ساله آمریکا و اروپا متوجه شدند که حضور و دخالت گری سیاسی و نظامی در عراق برای پشتوانه ی بالا بردن چانه زنی مذاکرات هسته ای بوده است . در حقیت نوعی باج گیری و گروگان کشی در راستای پیش برد اهداف هسته ای بوده است . یعنی اینکه متوجه نشده بودند پشت پرده و پنهانی در خواست بمباران قرار گاه های نظامی مجاهدین در عراق و خلع سلاح کردن شان و گذاشتن نام شان توی لیست گروه و سازمان های تروریستی برای چه بود؟ و برای چه تا این لحظه تأکید با فشار فراوان برای اخراج اینان از عراق شده است ؟
همانگونه که مقامات آمریکائی قادر به درک این ضرب المثل نبودند که چیست که گفته می شود سنگ بسته شده و سگ رها شده است؟ به خصوص اینکه تهدید های امثال این پاسدار یادداشت روز نویس را نوعی قلمفرسائی عادی روزنامه نگاری می پنداشتند که شاید ارزش خواندن و پیگیری هم ندارد . زیرا اگر اشراف به سیستم و روش و روابط حاکم بر ایران نداشتند و نمی دانستند که ضریب و قدرت و البته میزان هنر نمائی مانور دادن پاسداران در عراق چگونه ودر راستای چه اهدافی می باشد؟
از سوی دیگر آمریکائیان حتی قادر به ارزیابی این واقعیت نبودند که نقش مدیر مسئول روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی سربازجو حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی لوطی جماران در این روزنامه چیست ورابطه اش با پاسداران چگونه است و چرا یکی از مدافعان سر سخت پروژه ی هسته ای می باشد؟ و یا اینکه عامل یا پشتوانه و حاشیه ی امنیتی یا دیوار آهنینی که وی از آن برخوردار می باشد کجاست ؟ اگر می دانستند آنگاه متوجه می شدند که ریشه و د لیل تهدیدی که این پاسدار سربازجو در یادداشت روز خود کرد و تأکید نمود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعین تکلیف می شود . اما امروز کسی دیگر نمی تواند منکر شود که بعداز این یادداشت روز بود که جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان با اسرائیل به و قوع پیوست که بیش از هزار نفر لبنانی کشته و بیشتر مروح و یش از یک میلیون نفر آواره و لبنان به سرزمین سوخته تبدیل شد. خیابان های بغداد هم وضع بهتری از بیروت داشت . زیرا که عراق تبدیل به باتلاق شده است . مهمتر اینکه هنوز هیچ قدرت و یا مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل قادر نشده است تاکه رژیم تروریستی آخوندی را وادار به تعلیق غنی سازی کند . زیرا که با اعمال و اقدامات تروریستی و سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری هسته ای که پیوند به سیاست کثیف و ضد انسانی تجارت خون انسان ها دارد خورده است و اینگونه سیاست پیشبرد هسته ای اش پیش برده شده است .
بنابراین اکنون پاسدار لبنانی یا عراقی قلم بردست و یادداشت روز نویس شده که همچون لوطی جماران و سپاه پاسداران شدیداً از توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا دچار وحشت شده است . زیرا که آگاه است پس از امضاء وعملی شدن این توافقنامه دیگر همچون گذشته امکان مانور در عراق دادن برای باج گیری کردن وپیشبردن اهداف پروژه هسته ای وصدور تروریسم و بنیادگرائی از عراق به خاورمیانه نمی باشد. لذامخالفت همه جانبه با تهدید ها و افزایش اقدامات تروریستی در عراق برای به شکست کشاندن این توافقنامه شروع شد. حتی نوری المالکی و هئیت همراهش به تهران فراخوانده شد و فشار تهدید آمیز وارد شد که هر طوری شده می بایست این توافقنامه ملغی گردد.
اکنون چون نفوذ رژیم تروریستی آخوندی در میان دو جریان اتحاد میهنی جلال طالبانی و حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی همچون شیعیان دست نشانده نمی باشد . برای اینکه اینان موافق توافقنامه با آمریکا می باشند تهدید کردن اینان و دامن زدن به اختلاف میان شان و برجسته کردن آن در دستور کار قرار گرفته شده است .
فراموش نشود که خمپاره باران نوار مرزی کردستان عراق که مدتی می باشد افزایش یافته است در راستای فشار برروی این دو جریان کردی عراقی است تا که از این طریق بتوان وادار به تسلیم شدن شان در برابر خواست های تحمیلی رژیم تروریستی آخوندی نمود.
از سوی دیگر پاسدار یادداشت روز نویس از تغییر سیاست تاکتیکی آمریکا برای جلب حمایت توافقنامه ی میان دو کشور گفته است و با به نمایش گذاشتن ولو دادن استفاده کردن از مأموران اطلاعاتی و امنیتی و پاسداران در پوشش دیپلمات که برای اعزام اهداف خاص سیاسی و تروریستی انجام شده اکنون این سیاست تاکتکی آزمایش شده را به نیروهای رقیب آمریکائی زیر پوشش گستر کنسول در عراق نسبت داده است.
همچنین پاسدار یادداشت روز نویس در دنباله نگرانی خودش را به نمایش گذاشته است . زیرا که خبر از برگزاری شوراهای شهر و روستا ها در 4 ماه دیگر و همینطور انتخابات پارلمان در آذر ماه سال آینده در عراق داده است که چرا این انتخابات می بایست با حضور و نمایندگی سازمان ملل بر گزار شود و دیگر شانس وامکانی نباشد تا همچون ایران انتصابی و تشریفاتی باشد و بشود مهره های خاص وعوامل وابسته به رژیم از توی صندوق ها بیرون کشانده شود . خلاصه و حشت از قدرت گیری سکولارها در عراق بطور علنی و بر جسته شده است .
درخاتمه اینکه بدون آنکه پاسدار یادداشت روزنویس بدون آنکه توضیح دهد که به چه دلیل رژیم فضول و تروریستی آخوندی در امور داخلی عراق دخالت می کند ؟ زیرا که مگر این رژیم برای مردم ایران در 3 دهه ی گذشته چه دستآورد مهمی داشته است که می بایست به عراق صادر شود؟ مگر جز این می باشد که اکنون حاصل 3 دهه حکومت گران در ایران لیست 44 دانه درشت غارتگر و مفسدان و مافیای اقتصادی دزدان بیت المال است که اسامی آنان در دانشگاه همدان از سوی عباس پالیز دار افشا شد؟ مگر جز این است که 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند ؟ یا اینکه مگر جز این است که مجلس کمدی و انتصابی در کنار قوه ی قضائیه حامی کلان دزدان و غارتگران طرح قانون اعدام شرور برای ناراضیان به جای مطالبات مردم تصویب کرده است ؟
همچنین در شرایطی که گرانی و تورم لجام گسیخته و افزایش قیمت کالاها و مسکن و اجاره خانه و فقر وبیکاری و شکاف عمیق طبقاتی بیداد می کند و دانش آموزان و دانشجویان کوهدشتی در تهران بر زیر آوار ساختمان به عنوان کار گر جان می بازند و هرروز خبر بیشتری از ارگان و شیوه ی جدید برای ضریب تشدید افزایش سرکوب اجتماعی با بهانه ی تشدید امنیت اجتماعی داده می شود و گسترش جنگ و درگیری باندی و جناحی قدرت و ثروت ادامه دارد. چه حرکت مثبت دیگری به نفع مردم ایران انجام شده است که اکنون قرار است با دخالت گری بیشتر در امور داخلی عراق این مدل به عراق و کشورهای همجوار و خاورمیانه نیز صادر شود . مهمتر اینکه برای چه باز هم غرب حاضراست سیاست خائنانه ی سیاست خائنانه مذاکره و مماشات گری خودبا رژیم یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریسم ادامه دهد ونام سازمان قربانی اش را در لیست گروه و سازمان های تروریستی نگهدارتا در نهایت عاقبت این سیاست به دسترسی سلاح هسته منتهی شود تا خواب و آرامش و صلح و امنیت از جهان رخت بر بنندد زیرا که پاسدار احمدی نژاد پیوسته تأکید کرده است که هم اسرائیل باید نابود گردد و هم اینکه ساختار مدیریت جهان تغییر کند تا اصلاح شود و ظلم درجهاناز بین برود تا مشکل تورم و گرانی در ایران حل گردد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 18 تیر ماه سال 1387
"تلاش مذبوحانه در برجسته کردن اختلاف میان اتحاد میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق و دامن زدن به اختلاف، دربستر به شکست کشاندن توافقنانه میان دولت عراق با آمریکا"
در شرایطی که پاسداران اطلاعاتی که سیاسی و روزنامه نگار و تحلیل گر شده اند و به دلیل اینکه می دانند که پس از اشغال نظامی عراق دوران ماه که نه کوتاه مدت بلکه سال های عسل خوران ارگان فاشیستی سپاه پاسداران ادامه داشت، این پروسه از زمانی که نام سپاه پاسداران از سوی مقامات آمریکائی در لیست تروریست رفته است این عسل خوران افول کرده است. برای اینکه نظامیان و مقامات آمریکائی با تأخیر چند ساله متوجه شدند که نقش لوطی جماران و ارگان فاشیستی سپاه پاسداران و قدس و بدر در عراق چیست و چگونه عامل اصلی خشونت و اقدامات تروریستی و ناامنی در عراق و کشتن و مجروج کردن نظامیان آمریکائی مستقر در عراق و مردم عراق زیر سر سپاه پاسداران و لوطی جماران بوده ومی باشد؟
حتی با تأخیر متوجه شدند که چگونه عراق به عنوان سرپل و حیات خلوت برای صدور تروریسم و بنیاد گرائی به خاورمیانه و ناامن و بی ثبات ساختن آن تبدیل شده است . حتی باز هم با تأخیر چند ساله آمریکا و اروپا متوجه شدند که حضور و دخالت گری سیاسی و نظامی در عراق برای پشتوانه ی بالا بردن چانه زنی مذاکرات هسته ای بوده است . در حقیت نوعی باج گیری و گروگان کشی در راستای پیش برد اهداف هسته ای بوده است . یعنی اینکه متوجه نشده بودند پشت پرده و پنهانی در خواست بمباران قرار گاه های نظامی مجاهدین در عراق و خلع سلاح کردن شان و گذاشتن نام شان توی لیست گروه و سازمان های تروریستی برای چه بود؟ و برای چه تا این لحظه تأکید با فشار فراوان برای اخراج اینان از عراق شده است ؟
همانگونه که مقامات آمریکائی قادر به درک این ضرب المثل نبودند که چیست که گفته می شود سنگ بسته شده و سگ رها شده است؟ به خصوص اینکه تهدید های امثال این پاسدار یادداشت روز نویس را نوعی قلمفرسائی عادی روزنامه نگاری می پنداشتند که شاید ارزش خواندن و پیگیری هم ندارد . زیرا اگر اشراف به سیستم و روش و روابط حاکم بر ایران نداشتند و نمی دانستند که ضریب و قدرت و البته میزان هنر نمائی مانور دادن پاسداران در عراق چگونه ودر راستای چه اهدافی می باشد؟
از سوی دیگر آمریکائیان حتی قادر به ارزیابی این واقعیت نبودند که نقش مدیر مسئول روزنامه ی اطلاعاتی � امنیتی � پادگانی سربازجو حسین شریعتمداری و نماینده ی ویژه ی لوطی جماران در این روزنامه چیست ورابطه اش با پاسداران چگونه است و چرا یکی از مدافعان سر سخت پروژه ی هسته ای می باشد؟ و یا اینکه عامل یا پشتوانه و حاشیه ی امنیتی یا دیوار آهنینی که وی از آن برخوردار می باشد کجاست ؟ اگر می دانستند آنگاه متوجه می شدند که ریشه و د لیل تهدیدی که این پاسدار سربازجو در یادداشت روز خود کرد و تأکید نمود که سرنوشت پرونده ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعین تکلیف می شود . اما امروز کسی دیگر نمی تواند منکر شود که بعداز این یادداشت روز بود که جنگ 33 روزه ی سپاه پاسداران با حزب الله لبنان با اسرائیل به و قوع پیوست که بیش از هزار نفر لبنانی کشته و بیشتر مروح و یش از یک میلیون نفر آواره و لبنان به سرزمین سوخته تبدیل شد. خیابان های بغداد هم وضع بهتری از بیروت داشت . زیرا که عراق تبدیل به باتلاق شده است . مهمتر اینکه هنوز هیچ قدرت و یا مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل قادر نشده است تاکه رژیم تروریستی آخوندی را وادار به تعلیق غنی سازی کند . زیرا که با اعمال و اقدامات تروریستی و سیاست خائنانه ی مذاکره و مماشات گری هسته ای که پیوند به سیاست کثیف و ضد انسانی تجارت خون انسان ها دارد خورده است و اینگونه سیاست پیشبرد هسته ای اش پیش برده شده است .
بنابراین اکنون پاسدار لبنانی یا عراقی قلم بردست و یادداشت روز نویس شده که همچون لوطی جماران و سپاه پاسداران شدیداً از توافقنامه ی نظامی � امنیتی � اقتصادی میان دولت عراق با آمریکا دچار وحشت شده است . زیرا که آگاه است پس از امضاء وعملی شدن این توافقنامه دیگر همچون گذشته امکان مانور در عراق دادن برای باج گیری کردن وپیشبردن اهداف پروژه هسته ای وصدور تروریسم و بنیادگرائی از عراق به خاورمیانه نمی باشد. لذامخالفت همه جانبه با تهدید ها و افزایش اقدامات تروریستی در عراق برای به شکست کشاندن این توافقنامه شروع شد. حتی نوری المالکی و هئیت همراهش به تهران فراخوانده شد و فشار تهدید آمیز وارد شد که هر طوری شده می بایست این توافقنامه ملغی گردد.
اکنون چون نفوذ رژیم تروریستی آخوندی در میان دو جریان اتحاد میهنی جلال طالبانی و حزب دمکرات کردستان عراق مسعود بارزانی همچون شیعیان دست نشانده نمی باشد . برای اینکه اینان موافق توافقنامه با آمریکا می باشند تهدید کردن اینان و دامن زدن به اختلاف میان شان و برجسته کردن آن در دستور کار قرار گرفته شده است .
فراموش نشود که خمپاره باران نوار مرزی کردستان عراق که مدتی می باشد افزایش یافته است در راستای فشار برروی این دو جریان کردی عراقی است تا که از این طریق بتوان وادار به تسلیم شدن شان در برابر خواست های تحمیلی رژیم تروریستی آخوندی نمود.
از سوی دیگر پاسدار یادداشت روز نویس از تغییر سیاست تاکتیکی آمریکا برای جلب حمایت توافقنامه ی میان دو کشور گفته است و با به نمایش گذاشتن ولو دادن استفاده کردن از مأموران اطلاعاتی و امنیتی و پاسداران در پوشش دیپلمات که برای اعزام اهداف خاص سیاسی و تروریستی انجام شده اکنون این سیاست تاکتکی آزمایش شده را به نیروهای رقیب آمریکائی زیر پوشش گستر کنسول در عراق نسبت داده است.
همچنین پاسدار یادداشت روز نویس در دنباله نگرانی خودش را به نمایش گذاشته است . زیرا که خبر از برگزاری شوراهای شهر و روستا ها در 4 ماه دیگر و همینطور انتخابات پارلمان در آذر ماه سال آینده در عراق داده است که چرا این انتخابات می بایست با حضور و نمایندگی سازمان ملل بر گزار شود و دیگر شانس وامکانی نباشد تا همچون ایران انتصابی و تشریفاتی باشد و بشود مهره های خاص وعوامل وابسته به رژیم از توی صندوق ها بیرون کشانده شود . خلاصه و حشت از قدرت گیری سکولارها در عراق بطور علنی و بر جسته شده است .
درخاتمه اینکه بدون آنکه پاسدار یادداشت روزنویس بدون آنکه توضیح دهد که به چه دلیل رژیم فضول و تروریستی آخوندی در امور داخلی عراق دخالت می کند ؟ زیرا که مگر این رژیم برای مردم ایران در 3 دهه ی گذشته چه دستآورد مهمی داشته است که می بایست به عراق صادر شود؟ مگر جز این می باشد که اکنون حاصل 3 دهه حکومت گران در ایران لیست 44 دانه درشت غارتگر و مفسدان و مافیای اقتصادی دزدان بیت المال است که اسامی آنان در دانشگاه همدان از سوی عباس پالیز دار افشا شد؟ مگر جز این است که 80% جمعیت کشور در زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند ؟ یا اینکه مگر جز این است که مجلس کمدی و انتصابی در کنار قوه ی قضائیه حامی کلان دزدان و غارتگران طرح قانون اعدام شرور برای ناراضیان به جای مطالبات مردم تصویب کرده است ؟
همچنین در شرایطی که گرانی و تورم لجام گسیخته و افزایش قیمت کالاها و مسکن و اجاره خانه و فقر وبیکاری و شکاف عمیق طبقاتی بیداد می کند و دانش آموزان و دانشجویان کوهدشتی در تهران بر زیر آوار ساختمان به عنوان کار گر جان می بازند و هرروز خبر بیشتری از ارگان و شیوه ی جدید برای ضریب تشدید افزایش سرکوب اجتماعی با بهانه ی تشدید امنیت اجتماعی داده می شود و گسترش جنگ و درگیری باندی و جناحی قدرت و ثروت ادامه دارد. چه حرکت مثبت دیگری به نفع مردم ایران انجام شده است که اکنون قرار است با دخالت گری بیشتر در امور داخلی عراق این مدل به عراق و کشورهای همجوار و خاورمیانه نیز صادر شود . مهمتر اینکه برای چه باز هم غرب حاضراست سیاست خائنانه ی سیاست خائنانه مذاکره و مماشات گری خودبا رژیم یاغی بین المللی و پدر خوانده ی تروریسم ادامه دهد ونام سازمان قربانی اش را در لیست گروه و سازمان های تروریستی نگهدارتا در نهایت عاقبت این سیاست به دسترسی سلاح هسته منتهی شود تا خواب و آرامش و صلح و امنیت از جهان رخت بر بنندد زیرا که پاسدار احمدی نژاد پیوسته تأکید کرده است که هم اسرائیل باید نابود گردد و هم اینکه ساختار مدیریت جهان تغییر کند تا اصلاح شود و ظلم درجهاناز بین برود تا مشکل تورم و گرانی در ایران حل گردد.
هوشنگ - بهداد
سه شنبه 18 تیر ماه سال 1387