نقد وبررسی"هدف آمريكا از استمرار اشغال عراق" روزنامه ی جمهوری اسلامی یکشنبه 23 تیر سال 87
اگر اشغال گری نکوهیده و محکوم است. می بایست علنی و پنهانی اش محکوم شود و استثناء پذیر هم نباشد نه اینکه اشغال گری با روش دزد چو با چراغ آید زیده تر برد کالا پسندیده باشد"
باید گفت اگر چنانچه اشغال گری عمل ناشایست وبد ومذموم و محکوم است. بنابراین می بایست که بهر شکل علنی و پنهانی اش که باشد محکوم شود و استثناء پذیر هم نباشد نه اینکه با شیادی و تصویر مارکشیدن و مار نشان دادن تلاش مذبوحانه شود که علیه بخش عریان اشغال گری ر بوط به رقیب موضع مخالف و خصمانه اتخاذ کرد تا در راستای رقابت فشرده که میان اشغال گران وجود دارد . صرفاًاصراربر اخراج بخش اشغال گر عریان شود تا که جای خود را به بخش نیمه عریان و پنهان دهد . باید گفت که این نظر بسیار خطرناک تر از بخش عریان اشغال گری می باشد. زیرا که این یکی اهداف شیطانی خودش را در پرده ی دین و عوامفریبی وسخنگو ی دولت و اشک تمساح دلسوزی برای ملت و نماینده ی آنان شدن وارد صحنه شده است . یعنی تبدیل به این ضرب المثل شده است که گفته می شود دزد چو با چراغ آید زیده تر برد کالا.
البته که کتمان کردنی نمی باشد که رژیم تروریستی آخوندی هرگز خواهان ایجاد امنیت و صلح در عراق و استقرار صلح و ثبات سیاسی در منطقه نمی باشد. زیر که بقاء و سرنوشتش به سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی و جنگ افروزی و بحران آفرینی در منطقه پیوند خورده است . بنابراین قابل درک است که هرگز خواهان ادامه ی مذاکره و توافقنامه ی انظامی � امنیتی نظامی میان عراق و آمریکا نمی باشد . زیراکه می داند در صورت موفقیت این توافقنامه جای پائی برای خودش در عراق باقی نمی ماند تا که به تواند اقدامات تروریستی و خشونت گرائی و ناامن و با تلاق کردن عراق را به پیش به برد . مهم اینکه دیگر قادر نیست و نمی تواند باج گیری کند و عراق را با سرپل و کانون اصلی صدور تروریسم و با گرائی به منطقه تبدیل کند و آن را به ابزار تبلیغاتی و چماق و تهدید و زور گیری ی بر ای بالا بردن بقول خودش چالش چانه زنی سیاست خائنه ی و پلید مذاکره و مماشات گری هسته ای با غرب مبدل کند. لذا با همه توش و توان وامکانات و ظرفیت سیاسی و نظامی و تجربه ی سیاست دخالت گری و برپا سازی غائله و آشوب وخشونت طلبی و ناامن سازی برای به شکست کشاندن این توافقنامه ی میان آمریکا و عراق بسیج و فعال شده است تا هر طوری شده آن را منجر به شکست کند.
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس برای توجیه کاری و آدرس غلط دادن و پرونده سفید کردن و صورت مسئله پاک نمودن دچار اشتباه فاحش محاسبه ای شده است . زیرا که برای سناریو سازی و وارونه گوئی کردن ناچار شده آنگونه داستان سرائی کاذب کند که گویا نه عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق حضور دارند .نه اینکه دخالت در اقدامات و عملیات تروریستی در عراق دارند ونه اصلاً یپوسته تلاش شده تاکه هرهچ بیشتر نظامیان آمریکائیان مقیم عراق کشته شوند تا که در نهایت موجب افزایش نارضایتی عمومی در آمریکا گردد که بقول رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه های تهران اقرار کرده بود که هم عراقا برای آریکا ویتنامیزه خواهیم کرد و هم اینکه دذعان و اعتراف کرد که کار مردم آمریکا فقط تحویل گرفتن جنازه و مجروح نظامیان آمریکائی از عراق شده است . اکنون سرمقاله نویس بطور ناشیانه اعتراف کرده است که "بدون تصادفي نيست كه ناامني ها در عراق دقيقا و عموما در همان مناطقي رخ داده و مي دهد كه نظاميان آمريكا و نفرات متعلق به شركتهاي باصطلاح امنيتي آمريكا مستقر شده اند. "یعی بطور شفاف پذیرفته و اعتراف کرده است که پیگیری همان سیاستی ی باشد که توضیح داده شد و در ادامه پرسش کرده و افزوده "آيا اين پديده نشانگر وجود طرحي براي ايجاد عمدي ناامني و دامن زدن در عراق بمنظور توجيه حضور نظامي آمريكا و اثبات ضرورت ابقاي اشغالگران در عراق نيست" ! یعنی اینکه عذر برتر از گناه آورده است که مدعی شده عمداً نظامیان آمریکائیان در عراق به کشتن داده می شود تا که هم بها نه به رقیب دمکرات داده شود تاکه برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری علیه ی حزب جمهوریخواه بوش داشته باشد . مهتر اینکه سوژه هم به دستگاه تبلیغات وارونه گوی رژیم تروریستی آخوندی داده شود تا که فشار بیشتر بر نیروهای نظامی مشتقر در عراق وارد کند که می باست عراق را ترک کنند تا اینکه بتواند وانمود کند که چون عراق ناامن می باشد پس می بایست که نیروهای نظامی آمریکا در عراق بمانند. بهر حال اینگونه تلاش یأس آور و آویزان به نخست وزیر دست نشانده ی رعاق شدن که جایگاه خودش متزتزل می باشد همچنین آزمایش موشکی دور برد سپاه پاسداران و بزر گ نمائی کردن ودست به تبلیغات کاذب و تهدید آمیز زدن حایت از بحران ی و وخیم بودن پرونده ی هسته ای و چشم انداز تیره و تار رژیم تروریستی آخوندی می باشد که از هر مان دیگر بیشتر به بحران سازی و جنگ افروزی و دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای منطقه از جمله عراق می باشد. مشروط بر اینکه اگر سرمقاله نویس دلش خیلی به حال مردم عراق می سوزد ابتد باید برادری خودش را نسبت به مردم ایران ثابت کند که چگونه در زیر فشار روز افزون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری و رشد شکاف عمیق طبقاتی شرایط بسیار طاقت فرسائی را تحمل می کنند ؟
همچنانکه اگر رابطه با آمریکا داشتن بسیار بد است چرا به جای سئوال کردن از رقیب که دلال و جاسوس دو جانبه هوشنگ امیر احمدی در هتل استقلال تهران چه می کند؟! خودش زحمت می کشید ودلیل عفو عمومی دادن و دعوت از وی به تهران کردن وبا مقامات دولتی دیدار و ملاقات داشتن را تشریح می داد. ناگفته نماند که پاسدار احمدی نژاد در سفر به بغداد خودش اعتراف کرده است که با دو فرمانده ی نظامی آمریکاعکس یاد گاری گرفت . زیرا که گفته این دو گفتند که احمدی نژاد توی قلب اینان جای دارد . لابد بیان این خاطره و عکس یادگاری آن روی سکه و ترجمان و برگردان درست طرح ربودنش از سوی مقامات آمریکائی در عراق می باشد که به خاطر حفظ ورعایت مسائل اطلاعتی و امنیتی با تأخیر بیان شده است.
یکشنبه 23 تیر سال 87
هوشنگ � بهداد
اگر اشغال گری نکوهیده و محکوم است. می بایست علنی و پنهانی اش محکوم شود و استثناء پذیر هم نباشد نه اینکه اشغال گری با روش دزد چو با چراغ آید زیده تر برد کالا پسندیده باشد"
باید گفت اگر چنانچه اشغال گری عمل ناشایست وبد ومذموم و محکوم است. بنابراین می بایست که بهر شکل علنی و پنهانی اش که باشد محکوم شود و استثناء پذیر هم نباشد نه اینکه با شیادی و تصویر مارکشیدن و مار نشان دادن تلاش مذبوحانه شود که علیه بخش عریان اشغال گری ر بوط به رقیب موضع مخالف و خصمانه اتخاذ کرد تا در راستای رقابت فشرده که میان اشغال گران وجود دارد . صرفاًاصراربر اخراج بخش اشغال گر عریان شود تا که جای خود را به بخش نیمه عریان و پنهان دهد . باید گفت که این نظر بسیار خطرناک تر از بخش عریان اشغال گری می باشد. زیرا که این یکی اهداف شیطانی خودش را در پرده ی دین و عوامفریبی وسخنگو ی دولت و اشک تمساح دلسوزی برای ملت و نماینده ی آنان شدن وارد صحنه شده است . یعنی تبدیل به این ضرب المثل شده است که گفته می شود دزد چو با چراغ آید زیده تر برد کالا.
البته که کتمان کردنی نمی باشد که رژیم تروریستی آخوندی هرگز خواهان ایجاد امنیت و صلح در عراق و استقرار صلح و ثبات سیاسی در منطقه نمی باشد. زیر که بقاء و سرنوشتش به سیاست صدور تروریسم و بنیاد گرائی و جنگ افروزی و بحران آفرینی در منطقه پیوند خورده است . بنابراین قابل درک است که هرگز خواهان ادامه ی مذاکره و توافقنامه ی انظامی � امنیتی نظامی میان عراق و آمریکا نمی باشد . زیراکه می داند در صورت موفقیت این توافقنامه جای پائی برای خودش در عراق باقی نمی ماند تا که به تواند اقدامات تروریستی و خشونت گرائی و ناامن و با تلاق کردن عراق را به پیش به برد . مهم اینکه دیگر قادر نیست و نمی تواند باج گیری کند و عراق را با سرپل و کانون اصلی صدور تروریسم و با گرائی به منطقه تبدیل کند و آن را به ابزار تبلیغاتی و چماق و تهدید و زور گیری ی بر ای بالا بردن بقول خودش چالش چانه زنی سیاست خائنه ی و پلید مذاکره و مماشات گری هسته ای با غرب مبدل کند. لذا با همه توش و توان وامکانات و ظرفیت سیاسی و نظامی و تجربه ی سیاست دخالت گری و برپا سازی غائله و آشوب وخشونت طلبی و ناامن سازی برای به شکست کشاندن این توافقنامه ی میان آمریکا و عراق بسیج و فعال شده است تا هر طوری شده آن را منجر به شکست کند.
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس برای توجیه کاری و آدرس غلط دادن و پرونده سفید کردن و صورت مسئله پاک نمودن دچار اشتباه فاحش محاسبه ای شده است . زیرا که برای سناریو سازی و وارونه گوئی کردن ناچار شده آنگونه داستان سرائی کاذب کند که گویا نه عوامل رژیم تروریستی آخوندی در عراق حضور دارند .نه اینکه دخالت در اقدامات و عملیات تروریستی در عراق دارند ونه اصلاً یپوسته تلاش شده تاکه هرهچ بیشتر نظامیان آمریکائیان مقیم عراق کشته شوند تا که در نهایت موجب افزایش نارضایتی عمومی در آمریکا گردد که بقول رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه های تهران اقرار کرده بود که هم عراقا برای آریکا ویتنامیزه خواهیم کرد و هم اینکه دذعان و اعتراف کرد که کار مردم آمریکا فقط تحویل گرفتن جنازه و مجروح نظامیان آمریکائی از عراق شده است . اکنون سرمقاله نویس بطور ناشیانه اعتراف کرده است که "بدون تصادفي نيست كه ناامني ها در عراق دقيقا و عموما در همان مناطقي رخ داده و مي دهد كه نظاميان آمريكا و نفرات متعلق به شركتهاي باصطلاح امنيتي آمريكا مستقر شده اند. "یعی بطور شفاف پذیرفته و اعتراف کرده است که پیگیری همان سیاستی ی باشد که توضیح داده شد و در ادامه پرسش کرده و افزوده "آيا اين پديده نشانگر وجود طرحي براي ايجاد عمدي ناامني و دامن زدن در عراق بمنظور توجيه حضور نظامي آمريكا و اثبات ضرورت ابقاي اشغالگران در عراق نيست" ! یعنی اینکه عذر برتر از گناه آورده است که مدعی شده عمداً نظامیان آمریکائیان در عراق به کشتن داده می شود تا که هم بها نه به رقیب دمکرات داده شود تاکه برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری علیه ی حزب جمهوریخواه بوش داشته باشد . مهتر اینکه سوژه هم به دستگاه تبلیغات وارونه گوی رژیم تروریستی آخوندی داده شود تا که فشار بیشتر بر نیروهای نظامی مشتقر در عراق وارد کند که می باست عراق را ترک کنند تا اینکه بتواند وانمود کند که چون عراق ناامن می باشد پس می بایست که نیروهای نظامی آمریکا در عراق بمانند. بهر حال اینگونه تلاش یأس آور و آویزان به نخست وزیر دست نشانده ی رعاق شدن که جایگاه خودش متزتزل می باشد همچنین آزمایش موشکی دور برد سپاه پاسداران و بزر گ نمائی کردن ودست به تبلیغات کاذب و تهدید آمیز زدن حایت از بحران ی و وخیم بودن پرونده ی هسته ای و چشم انداز تیره و تار رژیم تروریستی آخوندی می باشد که از هر مان دیگر بیشتر به بحران سازی و جنگ افروزی و دخالت گری در امور داخلی سایر کشورهای منطقه از جمله عراق می باشد. مشروط بر اینکه اگر سرمقاله نویس دلش خیلی به حال مردم عراق می سوزد ابتد باید برادری خودش را نسبت به مردم ایران ثابت کند که چگونه در زیر فشار روز افزون تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری و رشد شکاف عمیق طبقاتی شرایط بسیار طاقت فرسائی را تحمل می کنند ؟
همچنانکه اگر رابطه با آمریکا داشتن بسیار بد است چرا به جای سئوال کردن از رقیب که دلال و جاسوس دو جانبه هوشنگ امیر احمدی در هتل استقلال تهران چه می کند؟! خودش زحمت می کشید ودلیل عفو عمومی دادن و دعوت از وی به تهران کردن وبا مقامات دولتی دیدار و ملاقات داشتن را تشریح می داد. ناگفته نماند که پاسدار احمدی نژاد در سفر به بغداد خودش اعتراف کرده است که با دو فرمانده ی نظامی آمریکاعکس یاد گاری گرفت . زیرا که گفته این دو گفتند که احمدی نژاد توی قلب اینان جای دارد . لابد بیان این خاطره و عکس یادگاری آن روی سکه و ترجمان و برگردان درست طرح ربودنش از سوی مقامات آمریکائی در عراق می باشد که به خاطر حفظ ورعایت مسائل اطلاعتی و امنیتی با تأخیر بیان شده است.
یکشنبه 23 تیر سال 87
هوشنگ � بهداد