نقد و بررسی " عدالت از حرف تا عمل " روزنامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 25 تیر ماه سال-1387
" نتیجه کاشتنن سه دهه با د عوامفریبی و شیاد گری و دین فروشی ووارونه گوئی اکنون تبدیل به توفان سهمگین فقر و بیکاری گسترده شده که وزید نش در راه است"
عنوان سرمقاله عدالت از حرف تا عمل خیلی جای بحث دارد . چون همه جنگ و گریز وا دعا و رقابت ها و حسادت ها و... ناشی از بی عدالتی می باشد. حال بماند که عدالت علی و منشور 8 ماده ای مبارزه با فقر و تبعیض و بیکاری و رشوه و رانتخواری لوطی جماران بطور مضاعف فراموش و از یاد رفته اند. زیرا که چاقو قرار نیست دسته ی خودش را به برد. برای اینکه فرمان 8 ماده ای لوطی جماران در 7 سال پیش همراه با نامیدن سال عدالت علی که همگام شد . حاصل آن منجر به شرایط کنونی شده است که نیازبه گفتن نیست که چگونه است؟ چون گذشته از تورم وگرانی اکنون اعتراف به وجود 14 میلیون فقیر شده است . .
ناگفته ماند عدالت مترادف آزادی در این نظام جزو جرایم اصلی محسوب می شود . زیرا که غارتگران و سرکوبگران 3 دهه است که قدرت گرفته و هر چه خواسته و توانسته ترکتازی کرده اند . اکنون نیز دو نهاد قضائی و مقننه با هم دیگر پس از یک سال مشورت طرح قانون اشرار را به تصویب رساندند که بازده و محصول آن درست بر خلاف صدور بخشنامه ی قضائی است که تأکید برعدم دار و اعدام در ملاء عام کرده بود. ولی هفته پیش 4 نگون بخت در برازجان ویکی هم در سنندج ملاء عام به دست دژخیمان طناب داران دار، سپرده شدند تا که برای شان نقش گیوتین ومرده شوی و قبر کن را داشته باشند و اجراکنند.
چونکه از رژیم ضد انسانی بربرمنش و تاریک اندیش مرگ زی و مرگ خوی جز پیام مرگ ونیستی شنیده نمی شود . زیرا که شتر سواران حاکم قرون اعصار حجری هیچگونه رقابت و مناسبتی با دنیای مدرن امروزی و برابری و عدالت و آزادی ندارند . اگر داشتند .بنیانگذار بی احساس به زنان پیام رو سری یا توسری را نمی داد و چادر تحمیلی سیاه به عنوان حجاب برتر را تحمیل نمی کرد و حق آزادی انتخاب پوشش را از زنان نمی گرفت و برگزاری مراسم جشن باستانی نوروز را سفارش نمی کرد و توصیه نمی داد که همان جائی بر گزار شود و مردم حضور یابند که وی پس از 15 سال از تبعید به جای دانشگاه به گورستان رفت. زیرا که تعهد و تضمین برای توسعه و آباد کردنش بسته بود . همچنین 8 سال جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق که کشور را ویران نمود و میلیون ها نفر شهروند ایرانی را کشته و مجروح و آواره و بی خانمان کرد و یک قلم 1000 میلیار د دلار خسارات مادی برجای گذاشت موهبت و نعمت الهی نامیده نمی شد.

گفته می شود وصف العیش نصف العیش. اما گفته هم می شود که با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود . یا اینکه داشتم داشتم مهم نیست ، بلکه دارم دارم مهمتر از آنست . یااینکه گفته می شود از تعریف کم کن و بر مبلغ افزای. یا هرآنچه به دیگ است با کفکگیر یا ملاقه بدر آید . بقول سرمقاله نویس عمل مهم است نه حرف یا اینکه میان ادعا و شعار وحرف و قول وعده و عید دادن تا عمل کردن و واقعیت بسیار فرق اساسی می باشد . به خصوص آنجا که حیطه ی قدرت و ثروت و رقابت و فرد باشد که آزمون عبور از آن نه کار آسان ونه کار هر مدعی نمی باشد، بلکه حتی کار این شعر هم نیست که می گوید کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نرمی خواهد و مردکهن . زیرا که هم مرد کهن و هم گاو عجیب با هم دیگر ایران را دربست شخم زدند و زیر و رو کردند . راستی اگر در میان مسئولان فراموش نشود که "اگر" یک کلمه ی شرطی می باشد .فقط یک نفر یافت شود که آنقدر صداقت داشته باشد که به تواند فقط پاسخ یک سئوال ساده را بدهد.در برابر این سول که در 3 دهه ی گذشته نسبت به قبل از 33 بهمن که مردم در خیابان بودند و فریاد می زدند که ابتدا فریاد و پژواک شان آزادی بود با شرایط حاکم کنونی مقایسه شود چه پاسخی هست تا که داده و بیان شود؟ مقصر و مسئول شرایط کنونی کیست و قرار است که تا کی ادامه یابد؟ چرا دین تبدیل به تحمیق کردن مردم و عوامفریبی و جنگ افروزی و جنایت و خیانت و قدرت و ثروت شده است؟ دین فروشان حاکم که 3 دهه تصویر مار کشی کردند ومار قالب نمودند . تصور نکردندکه شرایط آنگونه نه خواهد ماند که اینان فکر می کنند که برای همیشه مردم ایران ناآگاه نه خواهند مانند و موجب آلت دست و ابزار و وسیله ی رقابت و قدرت و انباشت هرچه بیشتر ثروت در دست غارتگران ودزدان و عوامفریبان نمی تواند باشد؟ مردم ایران چه دیدی نسبت به آخوندها قبل از انقلاب داشتند و اکنون چگونه است؟ به خصوص آنانی که در قدرت و حکومت می باشند؟
مگر خمینی اقتصاد را به خر نداد و قول حکومت آینده را به مستضعفان و پابرهنگان نداد . خوب سئوال است . وقتی که همه ی مسئولان همه آویزان به گفته های خمینی می شوند و عبور از آن را بمنزله ی عبور از نظام وشوریدن علیه اش می پندارند. اکنون در برابر این نماینده ی مجلس تشریفاتی و کمدی و انتصابی هشتم از رهبر لوطی جماران گرفته تا رفسنجانی رئیس مجمع مصلحت نظام و مجمع خبرگان و 3 نهاد وسایر مسئولان نظام که چه پاسخی در برابر این اعتراف دارند؟ گرچه همه ی واقعی نیست که چین گفته است:
"همين دو روز قبل بود كه يك عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي اعلام كرد : 14 ميليون نفر در ايران زير خط فقر شديد قرار دارند . وي گفت : 6 ميليون نفر تحت پوشش كميته امداد هستند كه متوسط درآمد ماهانه آنها 37 هزار تومان است 6 ميليون نفر ديگر در نوبت دريافت حمايت هاي سازمان بهزيستي قرار دارند و 2 ميليون نفر ديگر نيز در اثر تورم هاي موجود زير خط فقر شديد رفته اند. وي ضمن انتقاد از آن دسته از مسئولان كه اعلام مي كنند خط فقر به نصف كاهش يافته گفت با توجه به آمارهاي موجود معلوم نيست اين مسئولان چگونه چنين ادعائي را مطرح مي كنند (روزنامه جمهوري اسلامي ـ دوشنبه 87 4 24 ) . آنچه در تعبير اين عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي آمده � خط فقر شديد � است نه خط فقر مطلق . به عبارت روشن تر براساس توضيحات وي معيار جهاني كه براي خط فقر شديد مشخص شده درآمد روزانه حداقل 2 دلار است درحاليكه درآمد روزانه هر يك از اين 14 ميليون نفر حداكثر 1200 تومان است . اين واقعيت تلخ بدين معناست كه در جامعه ما تعداد افراد زير خط فقر مطلق ـ نه شديد ـ بسيار بيشتر از 14 ميليون نفر است . "
بالاخره اینکه مسئول این 14 میلیون نفری که در فقر زندگی می کنند کیست؟ مگر صحبت از علی و تولدش نشد؟ مگر از عدالت عدلی و شهید عدالت نام برده نشد؟ مگر اشاره نشد که خیلی سال ها پیش لوطی جماران فرصت طلبانه سال عدالت امام علی بر گزید؟ . مگر از علی نقل قول نمی شود که گفته بود کاخی بر افراشته نمی گردد تا کوخ ها ویران نگردند ؟ همچنین مگر گفته نمی شود که در نامه ی علی به مالک اشتر فرمانروای مصر آمده است که مالک تا آنجا که می توانی به افرادی که در زیر دست هستند خوب و بطور مساوی رفتار کن، چون یا مسلمان هستد که هم کیش تومی باشند ویا انسان هستند که هم نوع تو می باشند؟. اکنون نظامی که ادعای پیروی از علی دارد و مدعیست که انقلاب علوی کرده است که 3 دهه از آن سپری شده است . مسئول فقیر شدن این 14 میلیون نفر در جامعه کیست؟ چگونه است به موازات اینکه اینان فقیر شدند عده ای یکشبه صاحب ثروت های باد آورده ی کلان مفت و مجانی شده اند ؟ داستان افشاگری عباس پالیز دار چه بود؟ چرا با هجوم مغول وار سر وته این افشاگر ی هم بهم آورده شد؟ نقش اسامی دانه درشت های افشا شده در فقیر شدن این 14 میلیون نفر چیست؟ اصلاً آن سوی معادله پرسش می شود آنان که صاحبان ثروت های نجومی شده اندچ گونه این ثروت را کسب کرده یا به دست آورده اند؟

بنابراین اینگونه که سرمقاله نویس گفته آنان که عوامفریبانه شعار عدالت دادند قبل از آنكه به عمل بپردازند حرف زده اند و همت كافي براي عمل به شعارهائي كه داده اند به خرج نداده اند ، باید افزود بر عکس اینان نه حرف که اقدام و عمل کردند. ولی بطور وارونه ی شعاری که دادند یا حرفی از عدالت زدند عمل کردند . زیرا که اگر اقدام نمی کردند ضرورت نداشت که جامعه به آن سمتی حرکت کند که خود سرمقاله نویس چنین اعتراف کرده و گفته است "
" هر روز از گوشه و كنار جامعه از يكطرف خبر سودهاي ميلياردي عده اي و از طرف ديگر خبر بي خانماني و بي پناهي و فقر شديد عده اي ديگر به گوش مي رسد. متاسفانه اين واقعيت تلخ را نمي توان در جامعه امروز ايران ناديده گرفت كه هر روز عده اي ثروتمندتر و عده اي فقيرتر مي شوند" .

در خاتمه اینکه فقط سئوال می شود در 3 دهه ی گذشته ی حاکمان و دولتمردان چه کسانی بودند مقصر و عامل اینان می باشند؟ برای همین است برخلاف ترس و وحشتی که دستگاه قضائی پشتیبان غارتگران در برابر هجوم افشاگری لیست عباس پالیز دار از خود نشان داد که حکم بازداشت و بازجوئی وجمع آوری پرونده هاراصادر کرد . شاهد بوده ایم که در 3 دهه ماشین کشتار ضد عدالت دستگاه قضائیه حتی در یان محکومان یک مورد دانه درشت حکومتی و آقازاده های شان وجود نداشته استد . در صورتیکه عامل و مقصر اصلی شرایط کنونی از جمله به فقر کشاندن 14 میلیون جمعیت کشور اینان می باشند .
هوشنگ - بهداد

سه شنبه 25 تیر ماه سال-87