نقد وبررسی " چرا چتر نياورده ايد؟! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان یکشنبه 23 تیرماه سال 1387
"چگونه نقل قول وتأکید و دشمنی با آمریکا کردن از خمینی شامل حال احمدی نژاد نمی شود که عکس یادگاری با دو فرمانده ی نظامی آمریکا در عراق گرفت ؟!"
سربازجوپاسدار حسین شریعتمداری پس از شکست نتایج و کیسه ی گشادی که برای آزمایش موشک های دور برد سپاه پاسداران دوخته شده بود . اکنون که بحران هسته ای بسیار بحرانی شده است بنابراین چون به نظر می رسد با فعال کردن لابی های برون مرز پیرامون پذیرش تعلیق برای اینکه شرایط به سمت رقیب سوق داده نشود و با وجود اینکه امسال در سالگر د مراسم 18تیرماه قیام دانشجوئی تیرماه سال 78 که با بسیج نیروهای سکوبگر فضای حکومت نظامی اطراف دانشگاه تهران و بقیه دانشگاه حاکم و آشکارا دانشگاه ها وتردد و تحرکات دانشجویان محاصره شده بودند و دانشجویان شدیداً زیر کنترل بودند . اکنون این سرباز جو بدون آنکه اشاره به این شرایط کند به 9 سال سال بازگشته و اعتراف کرده است که جزو طراحان سرکوب جنبش دانشجوئی و قیام دانشجوئی 6 روزه تیرماه سال 78 بود .همانگونه که پس از آن همه تلاش خودش رادر پیشبرد سیاست عضو گیری برای انشعاب و انفعال و باز کردن میدان برای دانشجویان بسیجی بوده است . البته که به طور عمد فراموش کرد است تاکه یاد آوری کند که چگونه پس از قیام 6 روزه ی دانشجوئی همه تلاش و کوشش ها و طراحی ها در بستر محدود و سانسور کردن مطبوعات به موازات جنبش دانشجوئی که دو اهرم اصلی قدرت رقیب بود را غیر فعال و محاصره و فعالیت آنان خنثی کند تا اینکه امکان فاتحه خوانی رقیب دوم خردادی ها در پیگیری طرح کودتای خاموش خزنده در سوم تیرماه سال سال 84 فراهم شود . البته مقدمه ی اصلی را اشغال مجلس تشریفاتی هفتم فراهم کرده بود. معادله ساده است یک سمت جنبش آزادیخواهیو ضد ارتجاع و استعماردانشجوئی می باشد که از تاریخچه مبارزه ی بیش از نیم قرن برخوردار است و سمت دیگر چماقداران بسیجیان ولباس شخصی ها و نیروی انتظامی می باشد که اینان درست جای همان کمیته مشترک مبارزه با خرابکاران ساواک و پلیس و ژاندارمری در زمان شاه را گرفته اند . بنابراین این دیگر نیاز به ادله و بحث ندارد تا که گفته شود جایگاه این دو یعنی جنبش دانشجوئی و ارگان های سرکوبگر کجاست وچه اهدافی را دنبال می کنند؟ حال بگذار که سر بازجو پاسدر حسین شریعتمداری باشیوه و تجربه ی بازجوئی و سناریوئی و پرونده سازی کردن دست به وارونه گوئی بزند جنبش دانشجوئی را به بیگانه وصل کند و جاسوس و خائن معرفی شود. زیرا که پس از 3 دهه غارتگری و عوامفریبی و جنگ افروزی و ادعای مبارزه با شیطان بزرگ کردن اکنون حاصل آن از عکس یادگاری با فرمانده های نظامی در عراق گرفتن و تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها و فقر و بیکاری و شکاف عمیق اجتماعی در جامعه می باشد .
از سوی زمانی که دیر هیئت تحقیق و تفحص قضائی در مجلس هفتم عباس پالیز دار در دانشگاه همدان اسامی 44 غارتگر و مفسدان و مافیای اقتصادی و دزدان بیت المال را افشا کرد. ولی از سوی دستگاه آلوده به فساد و پشتیبان کلان دزدان و غارتگران قضائی وحشتزده وارد صنه شد وحکم بازداشت و بازجوئی برای افشاگر صادر کرد .
اکنون مردم ایران به خصوص 80% که در زیر خط وفقر زندگی می کنند که به مسائل اشراف دارند ومی فهمند که خائن و جاسوس و جانی و جنگ افروز و عوامفریب کیست و چرا شرایط زندگی برای شان اینگونه طاقت فرسا شده است؟ زیرا که بعینه می بینند که آخوندهای حکومتی و شرکای شان چگونه زندگی می کنند و قبلاً چه داشتند وچه می کردند و اکنونه چکاره می باشند وچه دارند؟ همانگونه به وضوح برای شان روشن و ثابت شده است که چرا در میان احکام ومیان دستگاه فاسد قضائی در 3 دهه ی گذشته حتی یک دانه درشت و آقازاده و کلان دزد نبوده است؟ بنابراین حد اقل از خود پرسش می کنند که پس در آمد نفت در 3 دهه گذشته کجا رفته است؟ چون دولت که می گوید عدالت محور و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران می باشد . از سوی دیگر دیگر یک ریز فریاد مبارزه بامفسدان و مافیای اقتصادی زده می شود وچرا آنگونه نتیجه شده است که همه چیز علیه ی مردم ومحروم وتهی دستان ایران به پیش رفته است؟ صد البته کسانی می باشند که جنبش دانشجوئی در زمان شاه چگونه مبارزه می کردند وچه می خواستند و می دانند که هر گز نمی تواند آنگونه باشد که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری وارونه گو علیه ی این جنبش دانشجوئی ادعا کرده و سناریو وپرونده سازی برایش نموده است ؟
بالاخره سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله ی یادداشت روز موضوع جنبش دانشجوئی را به پرونده ی هسته ای پیونده است و آن را به در گیری و مخالفت با شورای امنیت سازمان و آمریکا بسط داده ودر نهایت به سر نخ رقابت و تضاد و اختلافات جناحی و باندی کشانده است . گرچه نامبرده نشده ولی مشخص است که باند رفسنجانی و خاتمی و بیشتر رفسنجانی مورد نظر است که با آویزان شدن به گفته ی خمینی علیه ی آمریکا چنین گفته شده است :
"همزمان با تهديدهاي غيررسمي آمريكا كه گاه به زبان برخي از مسئولان رسمي ولي غيرمرتبط با موضوع مطرح مي شد- تا از يكسو راه براي انكار باز باشد و از سوي ديگر تهديدها، چندان هم غيررسمي نباشد- يك جريان سياسي داخلي كه در طول حضور خود در قوه اجرايي و مقننه به وادادگي شهره بود و نيز برخي از شخصيت هاي مدعي برخورداري از بينش سياسي و نظامي- و بيرون از جبهه موسوم به اصلاحات- اين فرمول را پيش مي كشيدند كه آن سوي مقاومت در برابر خواسته 1+5، آغاز جنگ است! و اصولگرايان با تكيه بر باورهاي آزاديخواهانه اسلامي-انقلابي و تجربه هاي پيشين بر اين باور بودند كه آن سوي مقاومت اصولي، عقب نشيني حريف خواهد بود و به عنوان مثال از جنگ 8 ساله، محاصره اقتصادي، توطئه كودتاي نظامي، جنگ نفتكش ها، موشك باران مناطق مسكوني و... ياد مي كردند كه پيروزي در آن سوي مقاومت بود. ظاهراً آمريكا و متحدانش در تهديد به حمله نظامي، قبل از آن كه احتمال عقب نشيني ايران اسلامي را دنبال كنند، به وادادگي برخي از جريانات واداده سياسي و القائات و توهم پراكني هاي رسانه اي آنها دل بسته بودند و بسته اند! امام راحل ما(ره) مي فرمود؛ آمريكا، شير پيري است كه يال و كوپال و دندان هايش ريخته و بي آن كه كاري از دستش ساخته باشد فقط عربده مي كشد، و گاهي نيز چيزي از او صادر مي شود! و هم ايشان مي فرمود؛ آمريكا هرچه در توان داشت براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به كار گرفته است و اگر كاري را انجام نداده به خاطر آن است كه در توانش نبوده است."
در خاتمه اینکه مشخص نیست که چگونه است یا بهتر است گفته شود که آیا سربازجو حسین شریعتمداری تصور کرده است که با جامعه ی کوران سر و کار دارد که آنگونه که خود دوست دارد وارونه گوئی می کند ؟ یعنی اینکه چرا زمانی که از خمینی نقل قول می کند و چاشنی موضع ضد آمریکائی ودفاع از پروژه ی هسته ای یادداشت روزش می کند و با آن و حزب الله لبنان به عنوان برگ برنده مانور می دهد و تأکید می کندکه باید هشیار بود که آمریکا اعلام کرده است در مذاکره اول شرکت نمی کند تا به بیند که مذاکره چگونه پیش می رود و در دنباله اگر رضایت بخش باشد به مذاکره می پیوند و نتیجه گیری کرده که آمریکا را از طریق فیریز یا قفل کردن دنبال می کند .
اما پرسش است که چرا بدون آنکه گفته شود اکنون که به موضع ضد آمریکائی چسبیده شده و ضمیمه ی دفاع از پروژه ی هسته ای شده و رقیب نیز زیر تیغ برده شده است . برای چه گفته نمی شود که هوشنگ امیر احمدی جاسوس و دلال دو جانبه شناخته شده در هتل استقلال تهران چه می خواهد؟ همچنین داستان بازگوئی عکس یادگاری گرفتن پاسدار احمدی نژاد با دو فرمانده ی نظامی در آمریکائی چگونه با نق قول کردن خمینی همخوانی دارد که برای مهره های کیفی نظام و حامی ولی فقیه و لوطی جماران هم حضور وی در تهران که در زمان کوتاه دوبار از آمریکا به تهران دعوت شد مسئله سئوال ایجاد کرده است ؟ مگر کوسه وریش پهن می شود؟

هوشنگ – بهداد
یکشنبه 23 تیرماه سال 1387