نقد و بررسی " تهران 2008 (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان چهار شنبه 19 تیرماه سال 1387
"چه درد وعذاب آور است که شکنجه گر وسربازجو و قاتل دانشجویان آزادیخواه ، خودش مرثیه خوان مراسم ختم برای دفاع از پروژه ی هسته ای شده باشد"
مشخص است که در وضعیت بحرانی که رژیم ترورسستی آخوندی قرار دارد که فشار ها و اعتراضات اجتماعی و کارگری و دانشجوئی از یک سو ادامه دارد . از سوی دیگر رشد تضاد و اختلافات درونی و باندی و جناحی هم هرروز گسترده و عمیق تر می شود . صد البته که بحران هسته ای و بسته ی هسته ای پیشنهاد بازی و تأئید و تذیب تعلیق هم قوز بالای قوز شده است. به خصوص اینکه بر خلاف انتظار و توقع که نه دانشگاه ها تبدیل به پادگان نظامی زیر پوشش طرح ضد انقلاب فرهنگی دوم نشدند، بلکه دانشگاه به کانون پر طپش چالش جدی علیه ی متحجران و خرافه پرستان انگلیسی حاکم شده است و هرروز فریاد مرگ بر دیکتاتور بلند تر شنیده می شود. آنگونه که از ترس و وحشت برگزاری مراسم سالگرد 18 تیر قیام دانشجوئی دستگاه و ارگان های گوناگون سرکوبگر می بایست از هفته ها جلوتر در حال آماده باش برای چنین روزی باشند . بطوریکه قوه ی قضائیه حامی و پپشتیبان کلان دزدان و غارتگران بیت المال و مجلس کمدی و انتصابی و پاسداریزه شده مجبور به تصویب قانون اعدام برای افراد شرور شدند . البته افراد شرور معادل و مترادف اراذل و اوباش است که منظورهمان جوانان ناراضی و سرکش می باشند . البته از تصویب این طرح قاون اعدام هدف ایجاد تشدید فضای رعب ووحشت در جامعه بابهانه ی تشدید امنیت اجتماعی از سوی نیروی نتظامی در جامعه می باشد . بنابراین در چنین فضائی به مناسبت سالگرد 18 تیرماه سال 78 باید گفت که چه درد وعذاب آور است که قاتل مرثیه خوان مراسم ختم شده باشد.لذا سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس ضمن اشاره به فروپاشی شوروی سابق البته بدون آنکه اشاره به یادداشت روز 13 آبان سال 83 شود که دلیل فروپاشی شوروی را جزو پیآمد اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان در تهران در سال 58 قملداد شده بود ولی اکنون با مطرح کردن انقلاب مخلمین دلیل این فروپاشی و وصل کردن قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیرماه سال 78 در ایران و ربط دادنش به دستگاه جاسوسی بیگانه که چرا حامی سکولار می باشند؟ دردنباله ی یادداشت روزنویس اعتراف آشکاربدون شک و شبهه به نقش دخالت گری و غائله آفرینی در فلسطین و عراق و لبنان کرده که برای گسترده تردن حاشیه ی امنیتی و گسترش مبارزه آمریکا است که هدف نهائی در راستای دفاع از پروژه ی هسته ای و ارتقای تضمین دفاع امینی برای آن می باشد. در یک کلام اعتراف علنی به عامل اصلی نا آرامی و بی ثبات ساختن منطقه خاورمیانه است که لوطی جماران و سپاه پاسداران جنگ افروزی عامل اصلی آن می باشند.
همچنین در بخی دیگر از یادداشت روزاعتراف مجدد به نقش اصلی دخالت گری و بحران آفرینی نه فقط در عراق و لبنان و فلسطین و افغانستان وخاورمیانه، بلکه دخالت گری در راه دور شده است . البته که به شیوه ی قدرت نمائی نقل قول کردن از روزنامه های آمریکائی تکرار و دنبال و بیان شده است . البته مفسران و قلمزنان اینگونه روزنامه ها یا جزو لابی های رژیم تروریستی اند . یا اینکه جزو قلم های خریداری شده با دلار می باشند . البته در مجموع چیزی را جز اثبات عامل اصلی بحران وجنگ افروزی در منطقه و تلاش جدی در بستر دسترسی به سلاح هسته ای تغییر نمی دهد.
جالب است که سربازجو پاسدار یادداشت روزنویس حسین شریعتمداری با نام مستعار محمد ایمانی به همان سبک و برگردان یادداشت روزی قلمزنی کرده است که تهدید کرده بود سرنوشت پرونده ی پروژه ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا، بلکه در خیابان بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود که اکنون به شیوه ی در گروگان بودن رقیب در منطقه و کنج ریگ گیر افتادنش تعبیر و تفسیر شده است و تأکید هم شده که هر گز دشمن نمی تواند همچون گذشته ترقه بازی کند و بزند و در رود.یعنی عزم جزم آمادگی در حالت و آرایش تهاجمی در مصاف جنگی در دفاع از پروژه ی هسته ای بدون لکنت زبان و بطور عریان و عیان نظر ردازی شده است .
همینطور پاسدار یادداشت روز نویس در در دفاع همه جانبه از پروژه ی هسته ای در ادامه ی یادداشت روز خود به 3 گزینه اشاره و ترسیم کرده است . سپس افزوده و مدعی شده که مذاکره فقط برای بکار گیری همه توان ظرفیت برای پیروزی ورفع چالش مصنوعی باشد .البته رهنمود داده که میدان رز م وجنگ نه در پای میز مذاکره که جای مناسب خدش می باشد :
البته می بایست افزود که پاسدار یادداشت روز نویس تصور کرده است که شعاع گسترده ی جهانی و روابط بسیار پیچیده دیپلماتیک همان محدوده زندان اوین و تجربه ی آزمایش شده شیوه ی بازجوئی چماق و هویج است که ابتدا از وضع زور و قلدری و چماق باج گیری وارد میدان شده، سپس همچون رفتار مادری که می خواهد با آب نبات خروسی بچه اش را گول بزند و ساکت وخاموش کند نسخه برای اروپا و چین و روسیه تجویز کرده است که منافع شما نباید به منافع آمریکا گره به خورد ، بلکه حفظ و ادامه منافع شما با رژیم تروریستی مهمتر است . بنابراین طرح بازی 6+1 را پیشنهاد داده است . یعنی که رژیم را به بازی بگیرند و موضوع تعلیق غنی سازی اورانیوم را فراموش کنند. یعنی نوعی تلاش مذبوحانه و چشم دوختن به اختلاف و دامن زدن میان اعضای گروه 5+1 است که هدف ب مانور دادن و پیگیری سیاست فرصت سوزی می باشد.
در خاتمه اینکه با تحلیل و تفسیری که سربازجو پاسدر یادداشت روزنویس ارائه کرده است امید به این بسته شده است که در نهایت اروپا رضایت می دهد که به جای ادامه ی تحریم وجنگ بهتر است تا که رژیم تروریستی آخوندی همچون پاکستان صاحب بمب اتمی شود. یعنی اینکه پایان سیاست خائنانه و کثیف و تجارت خون مذاکره و مماشات گری با اروپا که هدف رژیم دسترسی به سلاح هسته ای می باشد می بایست به تراژدی مسلح شدن به بمب اتمی رژیم بربرمنش و تاریک اندیش و ضد بشری جنگ افروزی راه ببرد و منتهی شود . تا اینکه شرایطی که هم اکنون جمعیت 80% ایران که مردن در زیر خط فقر اقتصادی زدگی می کنند و رشد تورم و گرانی و افزایش قیمت کالا ها در جامعه نفس شان را گرفته و کمرشان را خمیده کرده است . زیرا که به خاطر منا فع تجاری و اقتصادی اروپا و چین و روسیه است که حاصل چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور زدن می باشد .باز مردم ایران باید آماده باشند تا که شرایط بس سخت تری را همچنان تحمل کنند و کابوس وحشت و ناامنی و بی ثباتی نیز بر منطقه افزون تر گردد تا منافع بیشتری عاید غرب گردد . البته که هیچگونه تضمینی هم نیست که با دسترسی ب سلاح هسته ای رژیم تروریستی آخوندی همه چیز علیه غرب نچرخد و تمام نشود .
هوشنگ � بهداد
چهار شنبه 19 تیرماه سال 1387