روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 10 دیماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی  جمهوری " آمريكا و باتلاق تنگه هرمز "
"سئوال است که ضرر وزیان عدم صدور نفت شامل کدام کشور های منطقه می شود؟ از چه کانال این ضرر وزیان وارده شده  جبران شدنی می باشد؟ باز هم بر فرض ادعای مطرح شده  حاکمان ایران پس ازمسدود شدن تنگه ی هرمز هر بشگه نفت 200 تا ... 500 دلار شود . آیا این افزایش قیمت بر روی سایر فرآورده های نفتی وکالاهای تولیدی و اقتصادی دیگر اثر می گذارد یا نه؟ آن موقع وقتی نفتی صادر نمی شود. کسری بودجه یا نیاز ارزی دولت  چگونه تأمین می شود؟ تازه مگر مسدود شدن تنگه هرمز همراه با آغاز جنگ نمی باشد؟ در صورت احتمال  بروز جنگ چگونه  قرار است که مقابل  تسلیحات و امکانات پیشرفته و مدرن آمریکا و اسراییل مقابله شود؟"
سرمقاله نویس بدون آنکه بگوید که عرص و طول تنگه هرمز چقدر است و چه نقشی در خروج و ورود کشتی های حامل کالاهای مختلف از جمله نفت دارد؟ یا اینکه وی بگوید منبع اصلی در آمد کشور چیست وچگونه کسب و تأمین  می شود؟ همچنین بدون آنکه بگوید دلیل مطرح شدن تنگه ی هرمز مسدود می شود ناشی از چیست ؟ چه کشو ری پیشتاز این تهدید شده است؟ همینطور بدون توجه به این موضوع  که گفته شود چگونه این تنگه مسدود می شود که قطره ای نفت از آن عبور نکند؟ خوب بر فرض اینکه اینگونه تهدیدها نه توخالی وتبلیغاتی نباشد ، بلکه شدنی و واقعیت داشته باشد . خوب سئوال است که ضرر وزیان عدم صدور نفت شامل کدام کشور های منطقه می شود؟ از چه کانال این ضرر وزیان وارده شده  جبران شدنی می باشد؟ باز هم بر فرض ادعای مطرح شده  حاکمان ایران پس ازمسدود شدن تنگه ی هرمز هر بشگه نفت 200 تا ... 500 دلار شود . آیا این افزایش قیمت بر روی سایر فرآورده های نفتی وکالاهای تولیدی و اقتصادی دیگر اثر می گذارد یا نه؟ آن موقع وقتی نفتی صادر نمی شود. کسری بودجه یا نیاز ارزی دولت  چگونه تأمین می شود؟ تازه مگر مسدود شدن تنگه هرمز همراه با آغاز جنگ نمی باشد؟ در صورت احتمال  بروز جنگ چگونه  قرار است که مقابل  تسلیحات و امکانات پیشرفته و مدرن آمریکا و اسراییل مقابله شود.؟ به ویژه اینکه نه جنگ زمینی ونه تن به تن که  جنگ تکنولوژی بسیار پیشترفته ی نظامی وهوایی وموشکی و تبلغاتی می باشد؟ جالب تر اینکه وقتی نفت صادر نشود ودلار در کار نباشد حزب الله لبنان و حماس وجهاد اسلامی فلسطین آنقدر نادان نمی باشند که بطور صلواتی دست به اقدامات تروریستی و انتحاری بزنند ، بلکه زود تر از اینان پاسداران سلاح های شان را بر زمین می گذارند . مردم ایران به خصوص شهروندان تهران بزرگ هم جای خود دارد . برای اینکه تهرانی ها پس از تهاجم و اشغال سفارت انگلیس در تهران نشان دادند که فضا نه مشابه 13 آبان 57 اشغال سفارت آمریکا در تهران نمی باشد تا منجر به انقلاب سوم شود ، بلکه وارونه ی آن زمان حاکم است . برای همین  از این اقدام حمایت نشد. بنابراین  در صورت احتمال هرگونه جنگی همین حالت نظاره گر بودن  تکرارخواهدشد .ولی سرمقاله نویس  پیرامون ادعای مسدودن کردن تنگه ی هرمز نه به این موضوعات اشاره نکرده است ، بلکه این چنین ادعای وارونه کرده وتحلیل وتفسیر همراه با تهدید از موضع قدرت نمایی کاذب داده است:
"تهديد به بسته شدن تنگه هرمز توسط يكي از مقامات دولتي ايران، كه سه شنبه هفته گذشته در پي زمزمه‌هاي مربوط به تحريم خريد نفت ايران توسط اتحاديه اروپا صورت گرفته بود، از يكطرف قيمت نفت را از يكصد دلار فراتر برد و از طرف ديگر واكنش آمريكا و فرانسه را برانگيختسخنگوي ناوگان پنجم نيروي دريائي آمريكا گفته است: "جريان آزاد جا به جائي كالا و خدمات از طريق تنگه هرمز براي رشد اقتصادي جهان و منطقه حياتي است و هر كشوري كه آزادي تردد در يك تنگه بين‌المللي را تهديد كند به طور حتم جائي در جامعه بين الملل ندارد و هيچگونه اختلالي در اين زمينه تحمل نخواهد شد." اين سخنگو بدون اينكه درباره اعتراض اساسي و هميشگي ملت‌هاي منطقه كه حضور نظامي آمريكا در خاورميانه را يك حضور مداخله جويانه، سلطه گرانه و تشنج آفرين مي‌دانند و خواهان پايان دادن به آن هستند مطلبي بگويد، به اظهارات خود درباره تنگه هرمز كه آن را در قالب يك بيانيه قرائت مي‌كرد، ادامه داد و گفت: "نيروي دريائي آمريكا نيروئي انعطاف پذير با تواني بالاست كه متعهد به برقراري امنيت و ثبات در منطقه است و براي اطمينان از آزادي رفت و آمد، همواره آماده برخورد با اقدامات بدخواهانه است". يك مقام دولتي فرانسه هم به پيروي از آمريكا در مورد موضوع تنگه هرمز واكنش نشان داد و گفت: "علاوه بر مسائل مربوط به حقوق بشر و برنامه هسته اي، به مقام‌هاي ايران گوشزد مي‌كنيم به حقوق بين الملل به ويژه حق رفت و آمد در آب‌هاي آزاد احترام بگذارند. تنگه هرمز، تنگه‌اي بين‌المللي است و تمام كشتي‌ها صرف نظر از رنگ پرچم هايشان، حق دارند از اين تنگه عبور كنند." دولت فرانسه، چه در زمينه حقوق بشر و چه در زمينه تجاوز به كشورهاي مختلف در قالب استعمار و جنگ افروزي، پرونده‌اي سياه و سرتاسر قتل و غارت دارد كه آنچه در تاريخ سه قرن اخير كشورهاي شمال آفريقا از جمله الجزاير به ثبت رسيده يكي از نمونه‌هاي روشن آن است."
عجیب است  مگر سرمقاله نویس همچون حاکمان ایران به خصوص رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع است  که خود را ام القرای جهان اسلام می نامند که  وی نیز نماینده ی ملت های منطقه و سخنگوی دولت های آن شده است و بدون توجه به تهدیدهای چپ و راست تبلیغاتی حاکمان ایران مبنی بر مسدود کردن تنگه ی هرمز  که همچنان ادامه دارد اما نقش تجاوز گرانه و پرونده ی نقض حقوق بشر  دولت فرانسه  را گشوده  و از موضع ضد آمریکایی،   آمریکا  را  در کنار فرانسه رهبران کشور های عربی منطقه با اتهام ارتجاع عرب این چنین مورد مخاطب خود قرار داده و متهم وتهدید و تحقیر کرده است :
"با داشتن چنين پرونده سياهي دولتمردان فرانسوي نمي‌توانند به خود حق اظهارنظر درباره عملكرد ديگران را بدهند. ضمناً آنها بايد اين واقعيت را نيز درك كنند كه اظهارنظر درباره مسائل منطقه خاورميانه، مربوط به مردم و دولت‌هاي اين منطقه است كه براساس مصالح و منافع خود نظر مي‌دهند و تصميم مي‌گيرند. اگر دولتمردان فرانسوي هنوز در رؤياي سال‌هاي دوران استعمار بسر مي‌برند و تصور مي‌كنند مي‌توانند براي مردمي كه هزاران كيلومتر دورتر از آنان زندگي مي‌كنند تصميم بگيرند، بايد بدانند كه در توهم غوطه‌ور هستند و اين قبيل خواب‌هاي آشفته در دنياي امروز تعبير ندارددولتمردان آمريكائي هم به نظر مي‌رسد دچار توهم هستند. آنها هم اگر چشمان خود را باز كنند و شرايط امروز جهان، به ويژه خاورميانه و حتي وضعيت خود در داخل كشور آمريكا را زير نظر بگيرند، به اين نتيجه خواهند رسيد كه تهديدهايشان چيزي شبيه آب در هاون كوبيدن است. قيام‌هاي مردمي در كشورهاي عربي و شمال آفريقا، شكست سخت آمريكا در لشكركشي به عراق و افغانستان، رشد روزافزون جنبش وال استريت و تظاهراتي كه هر روز در كشورهاي مختلف عليه دولت آمريكا صورت مي‌گيرد، همگي نشانه‌هاي روشن افول اين باصطلاح ابرقدرت هستند. زندگي با توهم ابرقدرت بودن و ژست‌هاي بي‌پشتوانه گرفتن در شرايط كنوني براي دولتمردان آمريكائي نه تنها هيمنه‌اي نمي‌سازد بلكه موجب تمسخر آنها توسط ملت‌ها مي‌شوددر مورد تنگه هرمز و آنچه سخنگوي ناوگان پنجم آمريكا عليه ايران گفته است، دو نكته را بايد به دولتمردان آمريكائي گوشزد كنيم. اول آنكه تنگه هرمز، متعلق به ملت‌هاي اين منطقه است و دولتي كه در آن سوي كره زمين مستقر است هيچگونه حقي براي اظهارنظر درباره آن ندارد. اگر دولتمردان آمريكائي به تمايلات سران ارتجاع عرب دل خوش كرده اند، بايد اين واقعيت را درك كنند كه دوران ديكتاتورها در اين منطقه پايان يافته و زمان بيداري ملت‌ها فرا رسيده است. در دوران جديد، جائي براي سران ارتجاع عرب و تمايلات آنها وجود ندارد و تكيه آمريكا به اينان، دل بستن به سراب استنكته دوم اينكه به نظر مي‌رسد دولتمردان آمريكائي درباره ايران دچار توهم شده‌اند و تصور مي‌كنند در ايران وضعيت بگونه‌ايست كه آنها مي‌توانند تهديدهاي خود را عملي نماينداين، يك خيال باطل است كه از بي‌اطلاعي درباره واقعيت‌هاي ايران نشأت مي‌گيرد و محصول گزارش‌هاي اغواگر و بي‌اساس گروهك‌هاي معاند و منافق و ضدانقلاب است. واقعيت اينست كه اولاً نظام جمهوري اسلامي از پشتوانه مردمي قوي برخوردار است و با اين پشتوانه همانگونه كه در 32 سال گذشته در برابر انواع توطئه‌هاي آمريكا و همدستان و مهره‌هايش ايستاد و پيروز شد باز هم خواهد ايستاد و پيروز خواهد شد. ثانياً ايران امروز، با ايران 30 سال قبل اين تفاوت را دارد كه از امكانات و تجهيزات دفاعي پيشرفته‌اي برخوردار است و تجربه 8 سال دفاع مقدس را نيز دارد. بنابر اين، به نفع دولتمردان آمريكاست كه با چنين ملتي زورآزمائي نكنند و درحالي كه در داخل با انواع و اقسام بحران‌ها دست و پنجه نرم مي‌كنند و در خاورميانه عربي و شمال آفريقا و افغانستان در باتلاق فرو رفته‌اند، تنگه هرمز را به باتلاقي ديگر براي خود تبديل ننمايند" 
در خاتمه اینکه سرمقاله با تحریف گری و وارونه گویی وکتمان کردن حقایق طوری نظر یک جانبه  داده است  که گویا شرایط نسبت به 30 سال گذشته تغییر نکرده است و هم رهبر ومسئولان  رژیم  ضد بشری و قرون وسطایی و هم مردم ایران همانگونه که بوده می باشند و در این مد ت مردم ایران نه تجربه عینی وعملی بدست نیاورده اند ، نه شکاف درر أس حکومت آلوده به فساد  و جود دارد و باندهای مافیایی کودتایی  مدعی اصول گرا یان سخت در گیر جنگ قدرت می باشند . مهمتر اینکه بحران هسته ای دارای پیآمدهای بحران  تحریم های اقتصادی و بانکی  نشده است که دارد می رود به تحریم نفتی منتهی شود .همچنین بحران  عدم مشروعیت ومنزوی شدن رژیم فاشیستی مذهبی ایران در منطقه و جهان منجر نشده است . تازه مگر چه مدت از کودای 22 خرداد 88 وتظاهرات های ضد حکومتی سپری شده است که ادعای مردمی بودن رژیم فاشیستی مذهبی شده و به رخ مقامات آمریکایی کشیده شده است . در صورتی که رژیمی که بر آمده از مردم و در خدمت مردم باشد .نیاز به طراحی توطئه برای حذف رقیب وسرکوب وحشیانه ی ضد بشری معترضان ناراضی همراه با ضرب وشتم وبازداشت وشکنجه واعتراف گیری وتجاوز وقتل وصدور احکام سنگین زندان واعدام  با حصر خانگی کردن رهبران رقیب ندارد؟ همچنین نیاز به دروغ گفتن و عده های سر خرمنی نا کجا آبادی به مردم دادن ندارد . بد تر اینکه احتیاج به اختصاص دادن کلان بودجه ی دولت به ارگان های سرکوبگر اطلااتی وامنیتی وکودتایی ندارد که موازات سر کوب مردم بطور سیستماتیک دست زدن به اجرای نمایش وهمایش ورزمایش نظامی و آزمایش های دور برد موشک های دور برد وکوتاه ومیان برد وتهدید کردن همسایه ندارد . به خصوص اگر چنانچه ادعای حق وحقوق برای کشور وملت های منطقه و کشورهای همجوار قایل می باشد. پس برای چه چپ  و راست  دست به تهدید تبلیغاتی مسدود کردن تنگه ی هرمز زده می شود. عجیب تر اینکه چرا سرمقاله نویس نمی گوید که اگر چنانچه دارای چنین قدرتی می باشد که پشترفت نظامی نسبت به 30 سال پیش  داشته است .چرا انبار مهم موشک های دور بردش نه منفجر ونا بود می شود طوریکه فرمانده ی آنهم کشته شد؟ مگر این اقدام وعدم استقبال مردم ایران از طرح و توطئه ی تهاجم و  اشغال سفارت انگلیس  ناشی از ضعف آشکار نظامی و عدم پایگاهی اجتماعی نمی باشد که فاش شدن این واقعیت نه تبلیغ معاندان ومخالفان و دشمنان است و نه نشان از توهم داشتن آمریکا نسبت به توانایی های  نظامی وعدم پایگاه رژیم فاشیستی مذهبی است که سر مقاله نویس مدعی اش شده است، بلکه واقعیت ضریب منفوریت و به پایان عمر مصرف رژیم ضد بشری و قرون وسطایی می باشد که از ترس تلاش می شود با ضرب سیلی سرخ گردد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 10 دیماه سال 1390
آمريكا و باتلاق تنگه هرمز