روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 6 دیماه سال 1390
نقد
وبررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " سامانه موشكي ناتو در تركيه چتر
حمايتي آمريكا براي رژيم صهيونيستي"
"اومابا
خیلی تلاش کرد تا که فضایی در ایران باز شود که منجر به قدرت گیری جنبش سبز شود تا
پیگیری اهداف نظامی هسته ای منتفی شود که این طرح مواجه با شکست شد و دلیلی دیگر
بر سنگین شدن کفه ترازو بسوی گزینه جنگ شده
است .چونکه دو و اقعه انفجاری در انبار موشکی پادگان مدرس کرج و اصفهان به وضوح
ثابت نمود که چقدرر ژیم فاشیستی مذهبی آسیب پذیر است و بلف هایش پوچ وتوخالی می باشد"
چرا سانسور شده وگفته نشده
است که پس از فروریزی دیوار برلین و جنگ افغانستان با روس ها که نقش حاکمان ایران
هم در این جنگ برجسته بود. منجر به فروپاشی شوروی شد. آری برای چه به نقش جمهوری
اسلامی در ایران در فروپاشی شوروی سابق اشاره نشده است . چون که اعلام جمهوری
اسلامی ادامه ی جمهوری اسلامی ژنرال ضیاء الحق در پاکستان در سال 56 بود که پس از
کودتا علیه ی ذوالفقار علی بوتو و دار زدن وی در پاکستان جمهوری اسلامی اعلام شد .
برای اینکه هدف تقویت جریانی به نام طالبان در پاکستان وانتقال آن به افغانستان
برای مقابله کردن با روس ها بود . مکمل این هدف یک سال اعلام جمهوری اسلامی نه یک
کلمه کم نه بیش در ایران از سوی خمینی شیاد شکل گرفت و مکمل فشار مضاعف به حضور روس ها
در افغانستان شد . برای اینکه غرب به خصوص آمریکا سرمایه گذاری بیش از 3 دهه بر روی
مدل جمهوری اسلامی ایران کرده بود تا آنگونه که این رژیم فاشیستی مذهبی تبدیل به
بحران آفرینی وجنگ افروزی وناامنی وبی ثباتی درمنطقه شود که نه موجب سرعت بخشیدن
به سقوط شوروی شد ، بلکه با حضور آمریکا در منطقه تمامی کشورهایی که به شکلی با
روس ها رابطه داشتند یکی یکی یا سقوط کردند سپس از گرایش روسیه بسوی آمریکا رفتند. یا اینکه
اشغال نظامی شدند که در ادامه موجب تغییر وتحولات کنونی منطقه شده است که به نظر
می رسد مدل دیگری از حکومت اسلامی مدل ترکیه باید جایگزین مدل حکومت طالبانی
افغانستان وایران شود . بنابراین از طرف دیگر چون با تلاش بی وقفه ای که حاکمان ایران برای دست
یابی به سلاح هسته ای می کنند و این تلاش مکمل سیاست صدور تروریسم وبحران و ارتجاع
به برون مرز ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه ها شده است که
موجب شدت تنش ونا آرامی های بیشتر در منطقه شده است .به خصوص اینکه بیش از حد در
امور داخلی عراق فضولی ومداخله گری می شود . آنگونه که آمریکا مجبور شد با تلفات
سنگین جانی وتقبل هزینه ی مالی زیاد نیروهایش را از عراق خارج نماید .مهمتر اینکه
حاکمان ایران همین نقش مداخله گری را به شیوه دیگر در افغانستان و سوریه در دوجهت
مختلف دنبال می کنند .همینطور از طریق حزب الله لبنان وحماس وجهاد اسلامی فلسطین
دشمنی با روند صلح فلسطین واسراییل می کنند . پس بدلیل فشاری که اسراییل به آمریکا
وارد می کند .مکمل آن عربستان وبحرین هم نا خشنود از تهدید و مداخله گری حاکمان
ایران در امور داخلی کشور شان هستند .مزید بر علت اینکه
بدلیل سیاست دوگانه تهران و آنکارا در مورد رئیس جمهور جنایتکار سوریه بشار
اسد شکر آب وتهدید آمیز شده است . لذا هرروز که می گذرد لهن گفتار مقامات آمریکایی
همراه با فشار های تحریم های اقتصادی و محکومیت های نقض حقوق بشر تغییر می کند . تا جایی که اکنون فاش وحکم صادر شده است که حاکمان ایران در فاجعه ی
11 سپتامبر از طریق القاعده دست داشته اند وفضا به آماده سازی تهاجم نظامی پیش می
رود که سرمقاله نویس بدلایلی نخواسته اعتراف کند، ولی با علم کردن نصب سامانه
دفاع موشكي موشکی در ترکیه و تاکتیک سیاست برج مقابل بارو یعنی تحریک کردن روسیه علیه ترکیه و آمریکا این
چنین ترس ناشی از تهاجم نظامی آمریکا از طریق ناتو به سوریه و تأسیسات هسته ای
رژیم فاشیستی مذهبی ایران را بروز داده و تحلیل وتفسیر کرده است:
"سازمان پيمان آتلانتيك شمالي
(ناتو) 62 سال پيش و در پي تقسيم دنيا پس از جنگ جهاني دوم به دو بلوك و دو قطب
شرق و غرب، با محوريت آمريكا و عضويت برخي كشورهاي اروپايي در واشنگتن پايهگذاري
شد و اكنون به محور شرارت و عامل رويارويي با ملتها تبديل گرديده است. اين پيمان نظامي كه براي رويارويي با قطب و
همزاد روسي خود يعني پيمان "ورشو" به رهبري اتحاد جماهير شوروي ايجاد
شد، پس از فروپاشي شوروي و تجزيه بلوك كمونيسم، با هدف رويارويي با نهضت اسلامي به
حيات خود ادامه داد و امروز با 28 عضو كه 10 كشور كمونيستي از اقمار سابق شوروي
نيز در آن حضور دارند، به اجراي مجموعهاي از سياستهاي شرورانه آمريكا در جهان
ادامه ميدهد. يكي
از محورهاي مهم مأموريت "ناتو" در تعريف جديدي كه مقامات آمريكائي براي
آن در نظر دارند، گسترش رويكرد تهاجمي در خاورميانه، شمال آفريقا و آسياي ميانه
است. اصرار آمريكا بر استقرار سپر موشكي ناتو در تركيه كه يكي از مهمترين اهداف
آن مقابله با انقلاب جهاني اسلام است، در اين چارچوب قرار دارد. در اين زمينه،
توجه به چند نكته ضرورت دارد. 1
- مداخله
نظامي و حضور اشغالگرانه در عراق و افغانستان به تبعيت از سياستهاي مداخله جويانه
آمريكا و تحقق اهداف سلطه گرانه واشنگتن و متعاقب آن مشاركت همه جانبه در بحران
ليبي، پرده از ماهيت جديد و رويكرد تهاجمي ناتو برداشت و نشان داد كه اين پيمان در
قالب سياست گسترش به شرق و طرح ايجاد سامانه سپر موشكي، مفهوم نوين و استراتژيك
مقابله با خيزش اسلامي را دنبال كرده و رفتار جديدي را براي توسعه مداخلات جهاني
خود در پيش گرفته است. اين رويكرد جديد براساس اهداف و وظايفي است كه آمريكا براي
زير مجموعه اروپايي خود به عنوان بازوي نظامي و مقابله با محيطها و تهديدهاي
امنيتي تعريف شده توسط ژنرالهاي آمريكايي در نظر گرفته تا با توجه به شرايط تغيير
يافته جهاني و آگاهي ملتها، ساختار "دفاعي - امنيتي" گذشته اين سازمان
به ساختاري "تهاجمي - نظامي" تغيير يابد. به گفته
منابع رسمي، سامانه دفاع موشكي ناتو در تركيه ظرف چند روز آينده و تا قبل از آغاز
سال ميلادي جديد فعال خواهد شد. استقرار اين سامانه در تركيه و در مراحل بعدي در
شرق اروپا يعني روماني و لهستان هر چند به ظاهر تهديدي براي روسيه و امنيت اين
كشور به حساب ميآيد ولي براساس اطلاعات موجود و اظهارات آشكار مقامات آمريكايي،
اين طرح به ظاهر دفاعي، براي مقابله با آنچه تهديد موشكي ايران ناميده شده، به
اجرا درآمده است.
براساس اظهارات روز شنبه هيلاري كلينتون در كنفرانس مطبوعاتي مشترك در پايان نشست
وزراي خارجه كشورهاي عضو ناتو و وزير خارجه روسيه در بروكسل، "استقرار سپر
دفاع موشكي ناتو در تركيه عليه روسيه نبوده و فقط به منظور مقابله با تهديدهاي
موشكي ايران ميباشدبنابر اين بايد استقرار سامانه راداري
و موشكي ناتو در تركيه را با اهدافي چند منظوره و تهديد كننده امنيت ايران، روسيه
و ساير همسايگان آنكارا مورد ارزيابي قرار داد، زيرا اين طرح، همان سامانه سپر
موشكي آمريكاست كه در سال 88 مطرح شد ولي پس از مخالفتهاي جدي روسيه، با عنوان
سپر دفاع موشكي ناتو به اجرا گذاشته شد. نقش مقامات تركيه در استقرار اين سامانه و
تهديداتي كه همسايگان اين كشور را در بر ميگيرد، شايان توجه جدي است. تركيه در
سالهاي اخير و با رهبري گروه اسلامگراي "عدالت و توسعه" حضور پررنگي در
عرصه سياست و مناسبات منطقهاي و بينالمللي داشته اما اين حضور، گاه در مسيري
متناقض همچون اظهارات ضداسرائيلي برخي سياستمداران ترك و همزمان، سياست ضد سوري و
ضد عراقي آنها و همچنين موافقت با استقرار سپر دفاع موشكي ناتو كه بدون شك يكي از
اهداف آن تامين امنيت رژيم صهيونيستي است، نمايان ميشود، سياستي كه بر آيندي جز
عمل در راستاي منافع نامشروع آمريكا و اسرائيل در منطقه ندارد و اين سئوال را پيش
ميآورد كه با توجه به اينكه مقامات تركيه اينچنين در راستاي منافع و مسائل امنيتي
ناتو نقش آفريني ميكنند، جمهوري اسلامي ايران چه رويكردي را بايد در قبال آن در
پيش بگيرد؟ به
طور مشخص اين تحليل را مطرح كرده كه آنان در خصومت با همسايگاني همچون ايران،
سوريه، عراق و حتي روسيه، رويكردي كاملاً آمريكايي و اسرائيلي در پيش گرفتهاند و
به عنوان نوك پيكان سياستهاي واشنگتن و تل آويو در منطقه عمل ميكنند. توجيه، مانور فريبنده
آنكارا براي خام كردن جهان اسلام و همسايگان تركيه است و در واقع رويكرد اصلي
تركيه، عليرغم ظاهر فريبنده و به اصطلاح مثبت سالهاي اخير، همان ماهيت واقعي
سياست خارجي تركيه در پيوند با آمريكا و رژيم صهيونيستي است. طبعاً آشكار شدن
ماهيت اين سياستها نشان ميدهد كه شعارهاي اسلام گرايانه مقامات تركيه نه تنها
رنگ و بوئي كاملاً سياسي داشته بلكه صرفاً در جهت بازيگري سياسي و داراي تاريخ
مصرف بوده و اكنون رفته رفته رنگ ميبازد و نشان ميدهد كه آنها مجري منويات و
سياستهاي بيگانگان در جهان اسلام هستند و ادامه آن، تأثيرات خود را در نتايج
انتخابات آتي تركيه بروز داده و هزينه سنگيني را براي سردمداران حزب توسعه و عدالت
برجاي خواهد گذاشت ."
در خاتمه اینکه همانگونه که
گفته شد تاریخ مصرف رژیم فاشیستی مذهبی ایران برای غرب به خصوص آمریکا به پایان
رسیده است . چون در منطقه بدنبال حاکم کردن حکومت مدل ترکیه ونه ایران است. از طرف
دیگر پس از خروج نظامیان آمریکا از عراق که عوامل حاکمان ایران از طریق نوری مالکی دست نشانده عراق را بی ثبات
ونا امن کرده است وشرایط بسوی جنگ داخلی یا فرقه ای در این کشور سوق داده می شود
وموجب شده است تا که این سیاست خروج نظامیان از عراق که اوباما هدفش تبدیل کردنش
به تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اش بود درست نتیجه ی وارونه برجای گذاشته است
.به خصوص اینکه نا مزدان رقیب وی نیز بر روی همین نقطه ضعف سیاست اوباما متمرکز
شده وتبلیغات می کنند . بنابراین بی جهت نیست که چرا این روز ها صحبت از روی میز بودن همه گزینه ها می شود . به ویژه
اینکه پس از توطئه ی تهاجم واشغال سفارت انگلیس در تهران که هدف تبدیل شدن به انقلاب سوم بود .در صورتیکه با بی تفاوتی و عدم
رغبت وتمایل مردم مواجه شد که بهترین ارزیابی ونظر سنجی برای غرب به خصوص آمریکا
کسب شد. زیرا که متوجه شدند ضریب تنفر
نسبت به حاکمان ایران خیلی بالاست و در صورت تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای در
ایران امکان تکرار این بی تفاوتی وجود
دارد. بهرحال اگر اومابا تصور کند که امکان تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای ایران
این اقدام مانع از شکست وی در دور دوم انتخبات ریاست جمهوری اش می شود . هر گز در
مورد انتخاب گزینه ی جنگ درنگ نمی کند .به ویژه اینکه رقبایش دارند به این موضوع
دامن می زنند . از طرف دیگر اومابا خیلی تلاش کرد تا که فضایی در ایران باز شود که
منجر به قدرت گیری جنبش سبز شود تا پیگیری اهداف نظامی هسته ای منتفی شود که این
طرح مواجه با شکست شد و دلیلی دیگر بر سنگین شدن کفه ترازو بسوی گزینه جنگ شده است .چونکه دو و اقعه انفجاری در انبار
موشکی پادگان مدرس کرج و اصفهان به وضوح ثابت نمود که چقدرر ژیم فاشیستی مذهبی
آسیب پذیر است و بلف هایش پوچ وتوخالی می
باشد.
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی
حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 6 دیماه سال 1390
سامانه موشكي ناتو در تركيه چتر حمايتي
آمريكا براي رژيم صهيونيستي