گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 4 دی 90
لنگ حموم ! (گفت و شنود(
گفت : سربازجو برای اینکه گذاشته باشه سنگ
تموم ، باز سازی کرده داستان آن یارو فقیربالنگ حموم
رفت حمام کسی آن ربود وی راه انداخت داد و
بیداد ، آهای سفره نان و لحاف وفرش خونه رفت بر باد
اوسای حمومی گفت چه خبر چرا میکنی سر
وصدا؟مگر لنگ حمومت بیشتر گمشده و از تو شده جدا؟
برای چه اینقدر داد می زنی ، سینه دادی
چاک ؟یارو گفت لنگ همه نیازم بود چرا برپانکنم گرد وخاک ؟
گفت: گروه هاي
اپوزيسيون بدجوري آقاي مزروعي را دست انداخته و مسخره مي كنند.
گفتم: ديگ به ديگ ميگه روت سياه! حالا چطور مگه؟!
گفت: مي گويند اين آقاي مزروعي در بروكسل كنگر خورده و لنگر انداخته و به جاي «حزب مشاركت» و «سازمان مجاهدين انقلاب» و «جمعي از جوانان اصلاح طلب» و «نماينده ادواري مجلس» و... پشت سر هم بيانيه صادر مي كند!
گفتم: وقتي كه اين گروه ها در داخل حضور و فعاليت داشتند هيچ كاري از دستشان ساخته نبود چه رسد به آن كه يك نفر از بروكسل به جاي همه آنها بيانيه صادر كند!
گفت: گروه هاي اپوزيسيون مزروعي را مسخره كرده مي گويند؛ مگر تو به تنهايي چند نفر هستي كه به جاي چند گروه بيانيه مي دهي؟!
گفتم: اون قديم نديم ها يك دوره گرد قالتاق رفته بود حموم، بعد از آن كه از حموم بيرون اومد، داد و بيداد راه انداخت كه؛ ايهاالناس چه نشسته ايد كه بدبخت شدم، لنگ حموم و سفره نونم و لحاف روم و پرده اتاقم و فرش زيرم و پيرهن تنم و... همه را دزديدند! اوستاي حمومي گفت؛ مردك خجالت بكش، فقط لنگ حمومت گم شده؟ و يارو گفت؛ خب! همون لنگ حموم، همه اين كارها رو برام مي كرد!
گفتم: ديگ به ديگ ميگه روت سياه! حالا چطور مگه؟!
گفت: مي گويند اين آقاي مزروعي در بروكسل كنگر خورده و لنگر انداخته و به جاي «حزب مشاركت» و «سازمان مجاهدين انقلاب» و «جمعي از جوانان اصلاح طلب» و «نماينده ادواري مجلس» و... پشت سر هم بيانيه صادر مي كند!
گفتم: وقتي كه اين گروه ها در داخل حضور و فعاليت داشتند هيچ كاري از دستشان ساخته نبود چه رسد به آن كه يك نفر از بروكسل به جاي همه آنها بيانيه صادر كند!
گفت: گروه هاي اپوزيسيون مزروعي را مسخره كرده مي گويند؛ مگر تو به تنهايي چند نفر هستي كه به جاي چند گروه بيانيه مي دهي؟!
گفتم: اون قديم نديم ها يك دوره گرد قالتاق رفته بود حموم، بعد از آن كه از حموم بيرون اومد، داد و بيداد راه انداخت كه؛ ايهاالناس چه نشسته ايد كه بدبخت شدم، لنگ حموم و سفره نونم و لحاف روم و پرده اتاقم و فرش زيرم و پيرهن تنم و... همه را دزديدند! اوستاي حمومي گفت؛ مردك خجالت بكش، فقط لنگ حمومت گم شده؟ و يارو گفت؛ خب! همون لنگ حموم، همه اين كارها رو برام مي كرد!
گفت: سخنگوی اراذل اوباش بی سر وپا ،همان بازجویی که پر
روتره از سنگ پا
صاحب دخمه است و دستگاه شنود ، زور میزنه تا وارونه چنین
کنه وانمود
رژیم ضد بشری داره پایگاه اجتماعی ، با منتقدان و مخالفان میکنه بحث
اقناعی
برای همین همه جا میکنه تعقیب ، تا بهانه گیر آوره اتهام بزنه
به رقیب
اما سربازجو با اتهام وتوهین و نهیب ، چرندیات سرهم کرده عجیب و غریب
گفتم : این مجنون مبتلا به بیماری هاری ،بازاز زور درماندگی
و استیصال و ناچاری
برای چه خمارشده صبح قبل از ناهاری؟ جفتک زنان بر رقیب
آورده فشاری
گفت : چون شاکی شده و آورده جوش ،کف بر دهان آورده عرعر
کنان این درازگوش
علیه ی علی مزروعی شده پر خروش ،لگد پرانی برایش کرده پر
جنب وجوش
چرا تحریم کرده نمایش خیمه شب بازی؟ تاوی علیه مدعیان رقیب بددهنی
کنه بالفازی
گفتم : برای چه این نماینده رهبر لوطی؟ زنجیره پاره وخمار
شده، کرده قاطی
مگر مدتی نیست شده است مأمور؟تا تهدید کند رقیب علیه شان زند زور
تا اینان را با فشار وتهدید ها کند مجبور ،درنمایش خیمه شب بازی نداشته باشند
حضور
چرا اکنون سربازجوی
رذل ِ نسناس؟ از موضع تهدید وفحاشی
افتاده به التماس
رو کرده ترس از عدم حضور مردم در آورد گند ،زده بشه زیرآب
مشروعیت بادروغین سوگند
رهبر لوطی نتواند همراه
با شورای نگهبان ، ادعای حماسه کند از حضور بی مخ هاشعبان
گفت : سربازجو برای اینکه گذاشته باشه سنگ تموم ، باز سازی
کرده داستان آن یارو فقیربالنگ حموم
رفت حمام کسی آن ربود وی راه انداخت داد و بیداد ، آهای
سفره نان و لحاف وفرش خونه رفت بر باد
اوسای حمومی گفت چه خبر چرا میکنی سر وصدا؟مگر لنگ حمومت
بیشتر گمشده و از تو شده جدا؟
برای چه اینقدر داد می زنی ، سینه دادی
چاک ؟یارو گفت لنگ همه نیازم بود چرا برپانکنم گرد وخاک ؟