روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 22 آذر ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی جمهوری " ريشهها و انگيزههاي تب و تاب سكه و ارز "
"اوضاع آنقدر خرت وخر شده است و سیستم اقتصادی وبانکی وارزی و آشفته بازار حاکم شده که اعتراف بر بی ترمز ودنده عقب کنده بودن این سیستم بانکی کشور شده است. بنابراین جای سئوال دارد که چگونه می شود ادعاهای مضحکی را باور نمود که از موضع فرافکنانه مطرح می شود رژیم فاشیستی مذهبی ایران الگوی جنبش بیداری اسلامی نامیده شده منطقه است"
جالب وعجیب است که پس از سانسور نهادینه شده و اخطار ولی وقیح منفور ونا مشروع به مطبوعات که فتیله ی شیوه ی اطلاع رسانی را پایین بکشید. چون مردم ایران نا محرم می باشند که دانستن حق شان نمی باشد. اما با این وجود اوضاع آنقدر خرت وخر شده است و سیستم اقتصادی وبانکی وارزی و آشفته بازار حاکم شده که وی اعتراف بر بی ترمز ودنده عقب کنده بودن این سیستم بانکی کشور نموده است. بنابراین جای سئوال دارد که چگونه می شود ادعاهای مضحکی را باور نمود که از موضع فرافکنانه مطرح می شود رژیم فاشیستی مذهبی ایران الگوی جنبش بیداری اسلامی نامیده شده منطقه است. در صورتی که مصطفی تاج زاده فاش کرده است که اولین موضع گیری رهبران احزاب یا جریانات کشور های منطقه که دیکتاتور های شان سقوط کرده اند . اولین پیام شان این است که نه ما نه از الگوی ایران حمایت نمی کنیم ، بلکه ما هر گز خواهان پیاده کردن الگوی رژیم فاشیستی مذهبی ایران نمی باشیم . بهر حال سرمقاله نویس پیرامون موش وگربه بازی نوسان قیمت ارز و سکه وطلای بانکی یا سرکیسه کردن مردم این چنین نظریه پردازی کرده است :
"آنچه در هفتههاي اخير مقابل شعب يا پشت درهاي بسته بانكها شاهدش هستيم تصويري تمام قامت از واقعيت تلخي است كه در اقتصاد بيمار ايران ميگذرد؛ واقعيتي كه مدتهاست خبرگان و كارشناسان از وجود و گسترش آن سخن ميگويند و به هر زبان و با هر وسيلهاي نسبت به تشديد علائم بيماري هشدار ميدهند، اما مديران و مسئولان اجرايي كشور كه وظيفه تدبير امور را دارند، پنبههايي از جنس سياست در گوشهايشان فرو بردهاند به اين گمان كه نشنيدن اين تذكارها اصل موضوع را منتفي كند! اما واقعيت از آنجا كه واقعيت است، تاب مستوري ندارد و "در ار بندي سر از روزن در آرد" از اين رو در حدود يك سالي كه مسئولان دولتي اجازه ندارند، ريشه بسياري از تنشها و ناملايمات كه در سياستهاي نادرست و انبساطي پولي است در شوراي پول و اعتبار خشكانده شود، نقدينگي سرگردان در ايران به هر دري زده است تا حتي المقدور، قدرت و ارزشش را براي مالكان خود حفظ كند، گاهي سر از خريد و فروش ملك در آورده، گاه از بازار طلا، گاه پشت درهاي صرافيها صف كشيده است و گاه نيز مثل اين زمان، شبهاي سرد را پشت درهاي شعب بانكها به صبح رسانده است"
در ادامه سرمقاله نویس به نقش حجم نقدینه ی سرگردان در بازار اشاره کرده است که بهر سو دوان وحیران و در حال پرسه زدن می باشد تاکه در جایی فعال شود که نه کمک به اقتصاد بیمار نمی کند ، بلکه بیشتر موجب رشد تورم و گرانی وفقر و بیکاری و شکاف طبقاتی می شود . بهمین دلیل وی گفته است که بخشی از دلایل افزایش حجم نقدینگی در بازار ناشی از فروش بشگه های نفت دلار و یارانه های نقدی دولتی می باشد که مردم را بصورت صف های پشت بانک ها منتظر خرید ارز و سکه ی طلا تبدیل کرده است . آنچنان که اینان را تبدیل به بشگه ی باروت در حالا نفجار در اقتصاد بیمار کشور نموده است . بهرحال سرمقاله نویس معتقد است وضعیت آشفته بازار کنونی اقتصادی و سیستم بی حساب و کتاب بانکی را ناشی از اقدامات بدون برنامه ریزی دولت می داند . طوریکه اینان را در لیست متهمانی قرار داده است که باید اعدام شوند . سپس درد نباله اینگونه پیرامون سیستم بانکی وارز وسکه وطلا فروشی ونقش دلالان وسرمایداران دست اندرکار این مسأله تحلیل داده است :
" اين روزها به راحتي ميتوان نظام بانكي كشور و سياستهاي پولي را به عنوان متهمان رديف اول به خط كرد و تحت عناويني چون بيكفايتي در مديريت بازار طلا و ارز به جوخه اعدام شخصيت سپرد همانگونه كه هواداران تيمهاي پرطرفدار فوتبال در ايران رفتار ميكنند اما واقعيت در زمين اقتصاد پيچيدهتر از اين است، حداقل غامضتر از نامعادلاتي كه در مستطيل سبز ميگذرد. در عالم اقتصاد بايد به دنبال ريشهها رفت و از انگيزهها پرسيد تنها اينگونه است كه ميتوان براي اتفاقات زشتي كه اين روزها در صفهاي خريد سكه دولتي ميبينيم، توجيهي از جنس اقناع پيدا كرد. در سوي ديگر هم اما دولت كه بوسيله اعضايش در شوراي پول و اعتبار سررشته سياستهاي پولي را دردست دارد، طي سالهاي اخير با پافشاري لجاجت آميزي بر تصميمي غيركارشناسي مبني بر كاهش دستوري نرخ بهره بانكي، غول نقدينگي را از چراغ بيرون آورد و به جان اقتصاد و بازارهاي كشور انداخت به گونهاي كه ديگر ياراي آن ندارد براحتي اين جانور چموش خطرناك را مهار كند و به شيشهاش باز گرداند. در سوي انگيزهها اما ماجرا قدري روشنتر است؛ در صفهاي طولاني خريد سكه و ارز و... به دو دسته از متقاضيان بر ميخوريم؛ عده معدودي مردم عادي كه از بيم افت قدرت خريد اندك پس اندازشان يا به اميد واهي كسب سودي مختصر از محل اختلاف قيمت سكه آزاد و دولتي در انتظار ايستادهاند و ديگر، متقاضياني كه به نيابت از ديگراني به اين كارزار وارد شدهاند؛ به نيابت از بازيگران بزرگتر و البته پنهان. ساده انگارانه خواهد بود اگر گمان كنيم بزرگ سرمايه داراني كه طي چند ماه اخير، سرمايه گذاريهاي سنگيني در خريد و انبار كردن طلا، سكه و ارز انجام دادهاند اينك كه بانك مركزي قصد كرده با عرضه ارزانتر سكه به قول خودش حباب قيمتي را بتركاند، به راحتي ميدان را خالي كنند و اجازه دهند سرمايههاي طلايي و ارزيشان كاهش يابد. از اين رو اگر به چهره افراد متقاضي خريد سكه و ارز خوب بنگريم در واقع سياه لشكراني را خواهيم ديد كه به نيابت از ژنرالهاي احتكار در صف ايستادهاند تا هر آنچه بانك مركزي عرضه ميكند بخرند مبادا كه قيمتها كمي كم شود. اين كه چنين كارزاري تا چه زمان ادامه خواهد داشت البته علاوه بر آنكه به ميزان ذخاير بانك مركزي و... بستگي دارد، به اين موضوع هم مرتبط است كه رقابتهاي نهادهاي مالي وابسته به رقباي انتخاباتي كه در چهره بانكها، مؤسسات پولي و مالي، صرافيها و... به عنوان بازوهاي اقتصادي چهرههاي سياسي رقيب مشغول كسب درآمد و خنثي سازي روشهاي اقتصادي رقبا هستند، به چه سمت و سويي كشيده ميشود. در اين ميان، بيترديد آنچه كمتر مورد توجه قرار ميگيرد، مصالح كشور و ملت و نظام است كه در مقايسه با مصالح فردي، حزبي و سياسي، چندان محلي از اعراب ندارد. به ديگر سخن آنچه امروز در چهره كريه دلالي، صفهاي شبانه پشت درهاي شعب بانكها و... خود را نشان ميدهد، واقعيت تلخي است كه زير پوست اقتصاد ايران پنهان شده بود و اكنون بيهيچ تعارفي در قاب چشمهايمان تصوير گرفته است، واقعيت تلخ بيتوجهي به مصالح ملي و روشهاي علمي اقتصادي.
در خاتمه اینکه ه سرمقاله نویس نگفته است در کشوری که رهبر بنیانگذارش اقتصاد را به خر داد وتأکید نمود که ملت برای ارزان شدن خربزه انقلاب نکرده است . به خصوص اینکه رئیس جمهور اصول گرای مدعی شد کابینه ی امام زمانی دارد و ساده زیست است . چون عاشق خدمت گزاری به مردم ایران می باشد. بنابراین چنین دولتی نیاز به سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی ندارد و آن را منحل نمود .تا در ادامه اعتراف کرد که باور به تئوری های اقتصادی ندارد. پس معلوم است در چنین شرایطی دیگر توقع سیستم مدون ومنسجم اقتصادی وبانکی از دولت داشتن توقعی بی جا ونا وارد می باشد . زیرا که هدف فراهم کردن فضای 3 هزار میلیار تومانی اختلاس بانکی و دلالی و واسطه گری کردن اقتصاد می باشد . آنهم اقتصادی که اساس و بنیانش بر میزان رشد هرچه بیشتر واردات کالاها و تعطیل شدن کارخانه ها و بیکار شدن کارگران می باشد . بهر حال سرمقاله نویس بدون توجه به این واقعیت که در رژیم فاشیستی مذهبی که رهبرولی وقیح منفور و نا مشروع همکاره می باشد که در آن نه قانون اعتباری دارد ونه نهادهای حکومتی دارای جایگاهی معتبر وتصمیم گیر هستد . ضمن اینکه همه معضلات موجود در زمینه ی بانکی وارزی و پولی و نا رسایی های اقتصادی کشور دولت کنونی فقط مقصر نمی باشد . زیرا که این نظام از اساس و بنیان آلوده و ضد مردمی می باشد واز رأس تا ذیل در همه سطوح آلوده به فساد می باشد . به ویژه اینکه جنگ قدرت وثروت با شدت تمام میان باندهای مافیایی کودتایی مدعی اصول گرایی ادامه دارد .مهمتر اینکه پاسداران دست به کودتا زدند تا که تسلط نه بر تأسیسات هسته ای که بر وزارت نفت داشته باشند . لذا چون این کانال اصلی منبع در آمد دولت از دستش خارج شده است .می بایست که هزینه ی تبلیغاتی نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم را ا ز منبع در آمد د یگری تأمین نماید .برای همین از طریق نفوذ شورای پول در سیستم بانکی استفاده کرده است تا که ریش و قیچی افزایش و بالا وپایین کردن قیمت دلار و ارز و سکه و طلا را در اختیار خودش باشد وهر طوری می خواهد از طریق دلال و واسطه هایش در این مورد مانور دهد تا که منبع در آمد تضمین شده وجود داشته باشد . البته سایر پارامترهای تأثیر گذار دیگر هم در این باره وجود دارد . ولی چون سرمقاله نویس مشکل با سیاست بانکی واقتصادی دولت دارد. پرداختن به بقیه پارامتر و موضوعات را فراموش کرده است .
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900922/13900922_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 22 آذر ماه سال 1390
ريشهها و انگيزههاي تب و تاب سكه و ارز