"به مناسبت میلاد امام زمان و یادآوری جهانگشائی خمینی تدارک فاجعه در عراق ریخته شده است."

نقد وبررسی : در آرزوي طلوع خورشيد (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه 6 شهریورماه سال-1386
"به مناسبت میلاد امام زمان و یادآوری جهانگشائی خمینی تدارک فاجعه در عراق ریخته شده است."
سیاست مرده ومفتخوری که مترادف روش و سیاست توبره وآخور خوری می باشد یکی از شگردهائی می باشد که آخوندهای انگل حاکم ودین فروش و عوامفریب در ایران در این زمینه بسیار حرفه ای ومتخصص می باشند . بنابراین اکنون که سران رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران با بحران هسته ای و رشد نارضایتی های عمومی و رقابت وتضاد های جناحی و باندی درونی وهسته ای مواجه شده اند و سیاست پلید تروریسی ودستان خون چکان شان در بحران آفرینی و اعمال ترورستی ناامن سازی در عراق کاملاً رو شده است . همنیطور تصمیم قاطع برای برکناری نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی جماران سپاه پاسداران در عراق که اتخاذ شده جدی به نظر می رسد . از سوی دیگر عنوان گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی جدی شده است وهمین امر موجب وحشت ولرزه با اندام افتادن غارتگران وزور گویان متجاوز حاکم بر ایران شده است که بیش از بیست وهشت سال است به اتکای همین ارگان فاشیستی تروریستی سپاه پاسداران بوده است که هم جنبش ها وقیام های داخلی سرکوب شده است و هم دست به ترور رهبران واعضای مخالفین در برون مرز زده شده است .هم اینکه این ارگان در صدور تروریسم وبنیادگرائی به عنوان صدور انقلاب اسلامی نقش بسیار فعال و مثبت داشته است . پس با مطرح شدن نام این ارگان سرکوبگر وتوطئه گر در لیست گروه های تروریسی ضریب وحشت حاکمان جنایتکار بر ایران مضاعف شده است . بنابراین اکنون که نیمه ی شعبان و میلاد حضرت مهدی در پیش است .تلاش گسترده شد ه است تا که در عراق غائله ای آفریده شود . چون برای بسیج نیرو وگردهمآئی مراسم جشن مذهبی در کربلا برنامه تدارک دیده شده است که باید خیلی از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و غیرو از ایران ونوار مرزهای مشترک با عراق برای حضور وشرکت در این مراسم جشن به عراق اعزام شده باشند تا از طریق بتوانند دست به غائله آفرینی بزنند و در ادامه یا تبلیغات بزرگ نمائی کردن وانمود کنند که چون اکثریت جمعیت عراق شیعه می باشد و چون اینان حامی و پشتیبان دولت دست نشانده ی نوری المالکی می باشند . بنابراین نتیجه گیری می شود این دولت مردمی می باشد و و این اشغال گرایان عراق هستند که باید خاک عراق را ترک کندد . خلاصه اینکه با بحران آفرینی جدید مانع از برکناری نوری المالکی در عراق وی از پست نخست وزیری شوند . چونکه اگر این نخست وزیر دست نشانده در عراق بر کنار شود . بسیار ضربه ی جدی و اساسی بر اهداف رژیم تروریستی آخوندی و سپاه پاسداران وارد خواهد شد که شامل از دست رفتن مرکز وکانون اصلی صدور بحران وتروریسم به خاورمیانه به خصوص در فلسطین ولبنان وافغانستان می باشد . همچنین مرکز ثقل باج گیری و چانه نی برای مذاکره با اروپا در راستای پیگیری اهداف وپروژه ی هسته ای نیز از بین می رود. مهمتر اینه یک ابزار اساسی انحراف اذهان عمومی برای فرار از عدم پاسخگوئی مطالبات ووعده های داده شده به مردم ایران نیز از میان می رود. زیرا که آنگاه رهبران رژیم ضد بشری و تروریستی آخوندی با مشکلات اساسی و واکنش های اعتراضی مردم ایران رو برو خواهند شد. بنابراین بی جهت نیست که پاسدار یادداشت روز نویس فراررسیدن نیمه ی شعبان را غنیمت شمرده است و ضمن روضه خواندن پیرامون مهدودیت ومدعی زدن جرقه هائی از آثار و نشانه هائی از علائم وعده ی معود در دولت مدعی امام زمانی پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد شده است وبا تاختن به سایر ادیان های دیگر ومحکوم کردن رقبا چنین از خمینی و جهان گشائی
ود در آرزوي طلوع خورشيد در (يادداشت روز) از وی نقل قول و یادکرده است :
"حضرت امام خميني(رض) مي فرمايند: «مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت- ارواحنا فداه- است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد... بايد دولت جمهوري اسلامي تمام سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند
.»"
در خاتمه اینکه از این شفاف تردیگر نمی شود پیام منقتل شود تا برای سیاست بازان اهل معامله وبده وبستان و ادامه دهندگان سیاست کثیف و خائنانه ی مذاکره ی ومماشات اروپا قابل فهم باشد که سیاست دخالت گری رژیم تروریستی آخوندی در امور داخلی سایر کشور ها و ایجاد بحران وجنگ افروزی داخلی کردن وبسط دادن آن وصدور نمودنش به سایر کشورهای همجوار ادامه ی وصیت واهداف خمینی بنیانگذار رژیم فاشیستی آخوندی می باشد. لذا اکنون بسیار واضع گفته شده است که سیاست دخالت گرایانه در امور داخلی سایر کشور ها در راستای کدام اهدافی می باشد. همانگونه که تلاش مستمر کردن برای دسترسی به سلاح هسته ای که مکمل همین هدف می باشد نیز بسیار عیان و مشخص شده است که در بستر کدام سیاست جهان گشایانه می باشد . بنابراین مسئولان و نظامیان کشورهای جزو ائتلاف مستقر در عراق می بایست که خیلی هشیارانه مواظب ومراقب اهداف پشت پرده ناشی از بسیج و اعزام کردن نیرو به کربلا به مناسبت میلاد امام زمان باشند و بدانند که اهداف نهفته در پشت پرده ی بسیج کردن و گردهمآئی ظاهراً جشن مذهبی برپا کردن چیست تا مانع از بروز هرگونه ی فاجعه ی انسانی شوند. زیرا که برنده ی نهائی آن همانا رِژیم مرگ زده وبحران زی تروریستی آخوندی حاکم بر ایران خواهد بود وهزینه ی آن را مردم عراق خواهند پرداخت .

هوشنگ – بهداد
سه شنبه 6 شهریورماه سال-1386

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و پنجم

اینگونه که تواب بازجو وتاریخ نگار وخاطره نویس وضعیت زندانیان اوین در کنار رهبران حزب توده را ترسیم کرده است . به وضوح چهره و پرونده ی پلید و سیاه سران رژیم تروریستی و ضدبشری وزندان بانانان قتلگاه زندان اوین را سیاه تر نشان داده است. بقول معروف بر سر بن نشسته است ودارد شاخ می برد. زیراکه اینگونه که وی تشریح شده است که حتی زندانیان مجاهدین بر سر موضع در فکر کار سیاسی نبودند وهمه به فکر مجله خواندن وکیک درست کردن و امثالهم در زندان بودند . اکنون پرسش است که سران رژیم جنایتکار و هیئت مرگ خمینی جلاد ودجال پس چرا اینگونه زندانیان سیاسی را در تابستان خونین سال 67 قتل عام کردند ؟! همانگونه که سئوال است که چرا جائیکه و ضعیت زندانیان اوین آنگونه بوده است که این کفتر پر قیچی تواب و دست آموز سر بازجوی زندان و قتلگاه زندان اوین و وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی طوری از زندان گزارش نموده است که برای سر دژخیم بد نام جلاد وقصاب زندان اوین نگاهی پدرانه و مهربانانه ساخته است پس چرا این زندانیان غیر سیاسی و منفعل و تواب شده وبی خطر را آزاد نکرده بودند؟ البته هنگامی که نوجوانان خانواده ی مجاهدین زیر 14 سال که دستگیر ودر زندان اوین بودند که در بخش مخصوص زندان نگهداری می شدند و لاجوردی قصاب زندان برخی از اینان را جزو گروه سرود کرده بود که در شب های جمعه حسینیه ی ارشاد زندان برنامه اجرا می کردند. همچنین در زندان برخی از زندانیان سیاسی می گفتند که چندتائی از پاسداران ویژه ی اسدالله ی لاجوردی قصاب زندان اوین که مأمور آموزش وتعلیم سرود به اینان بودند به بعضی از این نوجوانان تجاوز جنسی کرده ومورد اذیت وآزارشان قرار داده بودند. بنابراین تواب و بازجو وجاسوس سابق زنندان اوین وتاریخ نگار کنونی می بایست که از این جنایتککار ضد بشر ومنفور نگاه پدرانه ومهر بانانه به سازد. در صورتیکه آنقدر این قیافه ی جلاد زندان اوین زشت بود که بدون شکنجه کردنش هم نگاه به قیافه کردن شکنجه آور بود و بقول برخی از زندانیان همچون دنبه ی گوسفند کارد خورده وترک برداشته بود.
از سوی جالب و عجیب است . زمانی که فقط به خاطر یک یادداشت کوچکی که از درون یک اتاق واز سوی یک زندانی به زندانی اتاق وبند دیگری در حسینیه ی جماران رد وبدل شده بود . برای ساعت ها همه ی اتاق های بند دو بالا و پائین زندان اوین که در هر اتاق بطور میانگین بالای 80 زندانی بود و هر بند شامل 6 اتاق بود بدون در نظر گرفتن اتاق کوچک هم کف که به اتاق مسجد معروف بود و جایگاه شکنجه شدگان بود که مورد درمان وپانسمان روزانه واقع می شدند تا پس از بهبود نسبی مجدداً به اتاق شکنجه و باز جوئی برده شوند. برای یافتن ابزار نوشتاری که جز نوک مداد بسیار کوچکی نبود . ساعت ها همه ی زندانیان را بیرون از اتاق با چشم بسته و بطور صف البته هر اتاق بطور جداگانه مورد بازرسی واقع می شد، در راهروی بند زندان وبیرون از اتاق به صورت مدل صندلی نگهداشته می شدند تااینکه با زیر و رو کردن وسائل زندایان وشخم زدن همه چیز اتاق شاید به توانند یک مداد کوچک جا سازی شده را پیداکنند . ولی اکنون این تواب و بازجوی وارونه گو وتحریف گرکه گویا از همه امکانات نوشتاری و گزارش جاسوسی و تاریخ نگاری برخوردار بوده است از فرمول و شیوه ی کیک درست کنی درون زندان اوین می گوید و طوری گزارش کرده است که گویا در سراسر زندان اوین اینگونه بوده است. انگار که زندانیان راستی راستی به هتل اوین مهمان دعوت شده بودند ونه قتلگاه زندان اوین ودعوت شده و آمده بودند تاکه کلاس ویژه شیرینی وکیک پزی به بینند که بعداً همچون این تواب و بازجو شیرینکار شوند وهم شیرینی فروشی دائر کنند. در صورتیکه همان موقع که زندانیان سیاسی ودربند در سایر بندهای زندان اوین نمی توانستند حتی یک وعده ی غذای سیر بخورند. به دستور خمینی این رفسنجانی سوگلی امام ضد امپریالیست بود که در تهران به دیدار مک فارلین نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا رفته بود وکتاب و کلت وکیک دریافت کرده وخورده بود واگر کیک سازی هم در کار بود صاحب امتیاز آن خمینی و رفسنجانی بودند . البته که بعداً مهدی هاشمی برادر داماد منتظری به دلیل اینکه این دیدار را در روزنامه ی النهار لبنان افشا کرده بود به دستور رفسجانی دستگیر وتبرباران شد.
اما جهت اطلاع فروشگاه زندان اوین در اختیار گروه فرقانی ها بود. ماهی یکبار هم اجازه خرید به زندانیان می دادند . مسئول زندان لیست نیاز زندانیانی که پول داشتند را تهیه می کرد. آنهم شامل خرما وانجیر بم و نان های لواش ماشینی و روغن زیتون بود که برای آنانی بود که یبوست داشتند . همینطور برخی از میوه ها همچون خربزه و هندوانه یا سیب و پرتقال و بعضی از کمپوت های میوه بود که مخصوص بعضی از مریض های معده ای بود که مشکلات ناشی از شکنجه شدن داشتند. البته کمپوت را درون یک کاسه ی بزرگ خالی می کردند و قوطی های خالی کمپوت را پاسداران زندانبان با خود می بردند تا که نکند با آن تیزی برای تهاجم درست شود . البته زندانیانی که پول داشتند خودشان می دانند . ولی برای بقیه که پول نداشتند پول از صندوق یا بانک اتاق پرداخت می شد که تعلق به خود بچه های زندانی بود که موقع دستگیر شدن نشان به همراه خود داشتند که تحویل مسئول اتاق داده بودند که در یک صندوق به عنوان بانک اتاق نگهداری می شد . یااینکه اگر احیاناً کسی از زندانیان ملاقات داشت و از سوی خانواده های شان پولی بهشان داده می شد آن را به صندوق اتاق می دادند . یا زمانیکه برخی از زندانیان به جای دیگری منتقل می شدند یااینکه برگه ی آزادی اشان می آمد که که هیچ پولی نداشتند. مبلغی از پول بانک یا صندوق اتاق بهشان داده می شد . میوه هاهم بطور ردیف ها بریده شده ی کوچک مساوی وبرابر به عنوان پنجی ودهی میان زندانیان تقسیم می شد که منظور از این دو اصطلاح پنجی ودهی یعنی ساعت 10 صبح و5 بعداز ظهر بود و این سنتی از زندان زمان شاه به یاد گار مانده ومرسوم شده بود . اگر نه از این خبرها نبود که کسی بتواند شکلات یا کیک درست کند. کتاب متفرقه خواندن یا گلدوزی کردن وبرخی از کارهای دستی دیگر که با هسته ی خرما یا نخ های تابیده شده جوراب های پوسیده وغیر قابل مصرف بدست می آمد و اینگونه کارها انجام می شد؛ به این دلیل بود که زندانیان می خواستند سر گرم باشند تا که مجبور نباشند کتب و چرت وپرت و مزخرفات آخوند دستغیب یا علامه هلی مجلسی وامثالهم را به خوانند . البته که گاهی به عنوان جوک و خندیدن از این کتب نیز استفاده می کردند. جالب است جائی که بقول بچه های زندانی آنگونه ته بشقاب ته یا تی زده می شد یا تمیز می شد که دیگر نیاز به شستن نداشت، چونکه غذا آنقدر کم بود که کسی سیر نمی شد. ولی اکنون تواب وبازجوی تاریخ نگار شده روایت کرده است که به پاس خدمات به توده ای ها و بقول این تواب بازجو بعضي افراد خاص مانند نورالدين كيانوري و يا احسان طبري (از رهبران حزب توده) اغلب جوجه كباب و فيله كباب از رستوران هاي خاص تهيه مي شد كه البته بخشي از هزينه آن را خودشان مي پرداختند!! لابد از آشپزخانه ی بیت جماران یا سالن غذا خوری ویژه ی قصاب اسدالله لاجوردی و محمدی گیلانی و... در زندان اوین برای اینان آورده می شد. البته با صحنه هائی که این روزها در خیابان ها با قربانیان متهم ودست پروردگان خود رژیم تروریستی آخودی می کنند وآنان را برروی شکم می خوابانند وبر پشت شان شلاق زده می شود تا که در کنار دار زدن ها به توان از مردم به خصوص جوانان ناراضی ایرانی زهر چشم گرفت. بنابراین مشخص است که درون زندان اوین و سایر زندان ها و سیاهچال ها با دگر اندیشان ومخالفین ودانشجویان وزنان ومعملین وکارگران وروزنامه نگاران واهل قلم معترض چه می کنند؟

هوشنگ – بهداد
قسمت سی و چهارم
http://andesheh.com/maghalat30/11.htm
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm


"هردم از این باغ بری می رسد، کهنه تر از کهنه تری می رسد"

نقد وبررسی "منفعت پايدار (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 5 شهریور ماه سال 1385
"هردم از این باغ بری می رسد، کهنه تر از کهنه تری می رسد"
هردم از این باغ بری می رسد، نو تر از نو تری می رسد یا در حقیقت کهنه تر از کهنه تری می رسد. گاهی گداری خواندن یا شنیدن طنز بد نیست حتی اگر تراژدیک باشد. زیرا که پیدایش و حضور و تشکیل این حکومت ضد بشری آخوندی خودش نو ظهور بود . تا چه رسد به آنکه اکنون که پس از 28 سال از عمر نکبت بار این رژیم قرون وسطائی و ضد بشری سپری شده است ودارای رئیس جمهوری شده که یک پاسدار دلقک وهنرمند گمنام بوده است که سپاه پاسداران وبسیج وولی فقیه وآخوند انگلیسی ومتحجر مصباح یزدی آن را کشف کرده و رئیس جمهورش کردند تاکه هم بر توی سر رفسنجانی وخاتمی بزنند و هم اینکه بتواند استعداد ها وخلاقیت های بدیع ونو وتازه ی هنری خود را بروز دهد وشکوفا سازد وهر روز نیز دست به یک هنرنمائی جدید تر نشان دادن جای دوست ودشمن بزند تا بهتر منافع سهامداران وغارتگر یا بازیگران پشت صحنه ی داخلی و خارجی را تأمین کند.
البته که این هنرمند مدعی دولت امام زمانی و رجائی دوم و عاشق خدمتگزاری به مردم به خصوص محرومان وتهی دستان ، در اصل هنری جز دلقک بازی کردن وجوک گوئی نمودن و عوامفریبی کردن و دست به تورهای سفرهای داخلی استانی و مسافرتی خارجی پایان ناپذیر زدن و برای وزیر نفت 4 بار استخاره کردن و پس از رأی اعتماد گرفتن از مجلس تشریفاتی وکیل ادوله ها گرفتن و پس از اجرای طرح سهمیه بندی بنزین وخانه نشین کردن صاحبان خوروهائی که مسافر کشی می کردند وموجب قیام وخیزش قهر آمیز شدن واین وزیر را مقصر معرفی و بر کنار کردن ندارد همینطور خلاصه رو کرد هنر نورانی شدن در سازمان ملل و سخنرانی عدالت ودانش هسته ای مهرورزانه کردن و صادر نمودن و ادعای جهانی شدن احمدی نژاد کردن و خصوصی سازی را توزیع سهام عدالت نامیدن ودر نهایت خبرهای خوش غنی سازی اورانیوم وبرگزاری جشن هسته ای دادن و مدعی کنترل مدیریت اتمی جهانی شدن و صاحب یک نهم سهم امی جهانی شد و... هنر دیگری ندارد که تازه طلبکار هم شده است وفته ی دولت نیز برپا کرده است تا که بیان از عملکرد وخدمات نجام ده تدر دو ساله گذشته بدهد مشروط بر اینکه اصرار هم شده است که در دوساله گذشته آنقدر کارهای عجیب و غریب ونو ظهور ناشناخته انجام گرفته شده است که هنوز شناسائی نشده است تا که بتوان از آثار وتبعات عملکرد نو ظهوری بودنش گزارش تهیه نمود.
جالب تر اینکه گویا با بودن ولی فقیه همکاره و آلت دست سپاه پاسداران، رؤسای جمهوری های ذشته وکنونی با هم دیگر فرقی دارند و خاتمی که سنبل و الگو و سوگلی همه ی رؤسای جمهوری این نظام بوده است که در پایان دو دوره رئیس جمهوری مدعی اصلاح طلب بودن اعتراف کرد که تداراتچی یا آبادرچی برای نظام بیش نبوده است که اکنون تأکید بر متمایز کردن خط و عملکرد دو دوره ی کارگزاران و اصلاح طلبان با دو سال گذشته شده است که بله به نظر می رسد یا که واقعیت این است که بسیار فرق اساسی میان رؤسای جمهور های گذشته با رئیس جمهور کنونی است . البته که تعداد رئیس جمهور ها از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کند که یکی کشته ویکی اخراج ویکی چلاق و یکی بساز و بفروش و یکی آبدارچی نظام واین یکی هم یک پاسدار دلقک هننرمند است که در مجموع تمام شان سر اندر پا یک کرباس می باشند ودربست در خدمت وسر سپرده ی لی فقیه بودند که همه با هم در کنار هم وشورای نگهبان و مجلس و قوه ی قضائیه و مجمع مصلحت وخبرگان آخوندی و به ویژه سپاه پاسداران وبسیج مسئول شرایط کنونی می باشند که در جامعه حاکم می باشد که حتی مورد یافت نمی شود که حرکت یا عملی مثبت به نفع مردم ایران به خصوص تهی دستان انجام گرفته شده باشد . اگرنه ، اگر چنانچه حرکت یا عملی به نفع مردم محروم ایران شده بود که اکنون اینان جمعیت 80% را تشکیل می دهند هیچ ضرورت نداشت که شکاف عمیق طبقاتی و اختلاف ضریب درآمد ها وبهر وری ها آنگونه در جامعه شود که 24 برابر شود که این نه یک ادعای مخالفین، بلکه نظر یک امام جمعه در گرگان است .البته که رقم و ضریب اختلاف باید خیلی بیش از این ها باشد. چون مگر درآمد وثروت ودارائی های آخوندهای حکومتی ودزدان وغارتگران وشرکای آنان در باند مافیائی مؤتلفه ی انگلیسی عسگر اولادی و فرماندهان سپاه پاسداران وبسیج و آقازاده ها هرگز قابل مقایسه می باشد با کار گران ومعلمان وکارتن خوابان وحاشیه شهر نشینان ویا اینانی که این روز ها سرشان بر بالای دار برده می شود . عجیب است به جای اینکه در هفته ی دولت وپس از سپری شدن بیش از دو سال از عمر دولت از ارائه ی بیلان عملکرد دولت گفته شود که در دوسال گذشته چه کرده و یا چه انجام داده است . ولی صرفاً به انتقاد کردن منتقدان دولت اکتفا شده است و بدون گفتمان منطقی وارائه ی اعداد و ارقام ریاضی دادن تلاش شده است که صورت مسئله پاک گردد و دولت ها در 16 سال گذشته قبل از پیرو شدن باند متحجر وخرافه پرست کنونی کوبیده شوند ویا بر زیر تیغ پرسشگری برده شوند. در صورتیکه توضیح داده شد نقش عملکرد دولت ها با نقش رهبریت ولی فقیه ودخالت گری ارگان های سرکوبگر ودارای مناف بس کلان همچون سپاه پاسداران از همدیگر تفکیک پذیر نمی باشند و عملکردشان حلقه وزنجیره ای متصل بهم با اختلاف ضریب ارقام غارتگری ها و دزدی ها می باشند. بنابراین دعوای اصلی و اختلافات باندی وجناحی ونزاع بر سر کسب قدرت وثروت وسهم خواهی های بیشتر است که البته هیچ تغییری در اصل قضیه ایجاد نمی کند که از رأس تا ذیل این رژیم ضد بشری آلوده به فساد ورشوه ودزدی و تبعیض و رانتخواری و... می باشد. اذا وقتیکه پاسدار رئیس جمهور ویک پاسدار یادداشت روز نویس شده باشد و پاسداران نیز قدرت اصلی را داشته باشند پس باید که نوظهور بودن دولت نهم اینگونه ترسیم و به نمایش گذاشته شود:
دولت نهم به هيچ يك مكاتب مدرن مديريت سياسي و اقتصادي تعلق ندارد و خود را به اصول و مباني هيچ يك از آنها متعهد نمي داند. اين دولت در اقتصاد نه ليبرال است نه سوسياليست، در سياست نيز (داخلي و خارجي) نه مي توان آن را محافظه كار دانست به اين معنا كه حفظ نظم موجود را بهترين گزينه بداند و نه آنارشيست به گونه اي كه هيچ نظم مستقري را قبول نداشته باشد. دولت نهم در هيچ يك از اين چارچوب ها نمي گنجد و اصول رفتار خود را از هيچ يك از اين مكاتب اقتباس نكرده است. "
ودر دنباله همانگونه که اشاره شد به جای اینکه بیلان عملکرد از مجموعه ی دولت یا تک تک عملکرد وزرای کابینه داده شود دست به یک مقایسه ی میان بد وبد تر زده شده است که هیچگونه ارتباطی به حل معضل معیشتی و راه حل مشکل اقتصادی مردم محروم ورفع فقر و بحران بیکاری و برطرف نمودن شکاف طبقاتی در جامعه ندارد . زیراکه مداح و مبلغ دولت یادداشت روز نویس اینگونه مقایسه در یک بخش میان دولت مدعی اصلاح طلبان با دولت مدعی امام زمانی و اصول گرایان کرده ونظر داده است که دولت کنونی نهم بهتراست :
" دولت اصلاحات را به ياد بياوريد. حجم انبوهي از منابع كشور صرف اموري با ماهيت كاملا سياسي و بلكه جناحي مي شد و دولت هم با كمال سرافرازي مدعي بود اساسا براي همين چيزها از ملت راي گرفته است. بودجه سازماني نهادي مانند مركز بين المللي گفت وگوي تمدن ها چنان بي امان و سخاوتمندانه افزايش پيداكرد كه رييس آن ناگزير بخشي از پول ها را بازگرداند و گفت به اين همه پول نيازي ندارد. در مقابل دولت نهم تلاش كرده است بيشترين خدمات را به نابرخوردارترين طبقات ارائه دهد. اكنون مردم محروم ترين استان هاي كشور بيش از هر كس ديگري طعم خدمتگزاري دولت را چشيده اند و بعضي مشكلات مزمن آنها كه ديگر از حل آن نااميد شده بودند درمدتي كوتاه و به نحوي شگفت حل شده است"
درخاتمه اینکه اگر چنانچه دولت اصلاح طلبان درست عمل کرده بود و رئیس جمهور خندان مدعی اصلاح طلبش با ادعای ایرانیان تعلق به همه ایرانیان دارد و شعار زیبای عوامفریبانه وخر رنگ کنی زنده باد مخالف من که سر داد واز جامعه ونهاد مدنی حرف زد و گفتمان فرهنگ تمدن ها را چاشنی آن کرد. ولی در اصل به جای بیلان عملکرد دولت ازهر 9 روز یک بحران علیه ی دولت گفت و ذوق زده از کشف غده ی سرطانی بد خیم وکور کردن دروغین چشم فتنه در دستگاه بدنام وزارت اطلاعات گفت که اتفاقاً اکنون همان غده ی سرطانی بد خیم است که رشد کرده است وهمه ی تار و پود دولت و نظام رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی را فرا گرفه و قدرت را قبضه کرده است و برای رفسنجانی وخاتمی و کروبی و حسن روحانی پرونده و سناریو سازی می کند . خلاصه اگر چنانچه آنجا که خاتمی این سید خندان جد کشته در کرمان گفت ما مسئولین نظام از بدو بنیانگذاری نظام توانسته ایم که فقط فقر را عادلانه ی میان محرومان توزیع کنیم ؛ به ریشه ی آن می پرداخت و به جای اینکه شناسنامه ی انقلاب برای یک دزد وبساز و بفروش حرفه ای رفسنجانی بسازد و رهبر چلاق سنگر نشین منقل در جماران را که اسیر چنگال سپاه پاسداران می باشد را اراده ی سیاسی برتر بخواند ووی را منتسب به وحی کند واز جلاد و قصاب منفور زندان اوین اسدالله لاجوردی تمجید وتحسین کند و به عنوان سرباز رشید وشهید انقلاب یاد کند ودر نهایت پس از پایان پذیری 8 سال مأموریتش خود را یک تدارکاتچی نظام معرفی کند. بنابراین اگر این ضعف ها وبی عرضگی ها وسر سپردگی های خاتمی و اصلاح طلبان قلابی نبود دلیل نداشت که یک پاسدار مترسک گمنام و دلقک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه رئیس جمهور شود که اکنون این یکی که بر خلاف قبلی بطور دربست از حمایت ولی فقیه و سپاه پاسداران بر خوردار است. همچنین از سوی سایر آخوندهای های متحجر ودزد وارگان های غارتگر و سر کوبگر دیگر همسو با ولی فقیه حمایت پشتیبانی می شود برای سفید کردن پرونده ی گند زده اش و سپر بلا درست کردن ضعف وناتوانی های دولت وشکست طرح هایش وناکام ماندن در قول ها ووعده های داده شده ی مبارزه با مفسدین اقتصادی و بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان که دارد . خلاصهبرای سرپوش گذاشتن بر روی بی عرضگی های خود، عملکرد دولت خودش را آنگونه که خود می خواهد با دو دوره ی کارگزاران واصلاح طلبان مقایسه می کند. در صورتیکه خانه از پای بست ویرانست ، خواجه در فکر نقش ایوانست.
هوشنگ- بهداد
دوشنبه 5 شهریور ماه سال 1385

"چرا توصیه و رهنمود ها ومقایسه های سرمقاله نویس همیشه بی پاسخ اند؟!"

نقد وبررسی " رجائي و باهنر الگوهاي خدمت دولتمردان " روزنامه ی جمهوری اسلامی دوشنبه 5 شهریور ماه سال 1385
"چرا توصیه و رهنمود ها ومقایسه های سرمقاله نویس همیشه بی پاسخ اند؟!"
مگر گفته نمی شود کباب پخته نمی گردد مگر به گردش سیخ؟ یا اینکه گفته نمی شود تا انسان ضربه نخورد جراح نمی شود؟ خوب اکنون بیش از 28 سال حکومتداری زمان کم وکوتاهی نمی باشد. اوایل انقلاب می شد پذیرفت که آخوندها تجربه ی حکومت داری نداشته اند. چونکه گفته می شد ونکه آخوندهای حکومتی روضه خوان و اهل عبادت ومسجد ومنبر بودند ونه اهل سیاست وحقه بازی و شارلاتان گری و... بنابراین نارسائی ها و کمبود های کنونی را می بایست به حساب جا به جائی سیستم ها و عدم تجربه ها گذاشت . باید فرصت داده شود تاکه به مرور بشود حکومت آینده از مستضعفان وپا برهنگان خمینی جایگزین شود و جامه ی عمل به خود به گیرد به خصوص اینکه آخوندهای حکومتی ا پیروان خمینی می باشند که گفته بود اقتصاد مال خر است واینان هر گز گرد مسائل اقتصادی نمی گردند. زیراکه اهل اخلاق ودینوعبادت و نماز و حج وروزه می باشند و به فکر اندوخته کردن توشه ی خود برای آخرت می باشند وزیاد در قید زرق و برق و جمع آوری و زر اندوزی دنیوی نمی باشند. ولی به زودی مشخص شد که اینگونه بر داشت کردن ها شبیه همان ضرب المثل های عامیانه ای می باشد که گفته می شد آب نیست اگر نه یارو شناگر وارد یا قابلی می باشد . یا اینکه گربه دستش به گوشت نمی رسد که می گوید گوشت بو می دهد.
بنابراین عدم دسترسی آخوندهای خمینی صفت و سایر پیروانش به قدرت وذخایر ومنابع حکومتی اینگونه وانمود می شد که آخوندهای منبری و روضه خوان اینکاره نمی باشند ودر قید مادیات نیستند. ولی اکنون دیگر چنین ادعاهای مضحک و وارونه ومقایسه با رجائی و باهنر کردن غیر قابل قبول است. برای اینکه بیش از 28 سال دولتمرداری کردن زمان کمی نمی باشد . اگر چنانچه دولتمردان مدعی حکومت دینی و امام زمانی و عاشقان خدمتگزاری به مردم بودن ونه شیفتگان قدرت بودن آلوده به فساد نبودند واین نظام از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه وتبعیض و... نبود جامعه ای که ساخته اند به آن سمت نمی رفت که اکنون جز سرکوب و خفقان سراسری حاکم شده وسانسور نهادینه شده و بساط دار وشلاق و شکنجه واعدام ، صدائی جز مرگ به گوش نرسد و فاصله ی فقر وبیکاری آنچنان عمیق و گسترده نمی شد ولازم نبود که یک آخوند امام جمعه در گرگان به نام مفید در خطبه های خود اعتراف کند که میزان بهره وری ثروتمندان بیش از 24 برابر بیشر از دیگران در جامعه ی ایران است. البته که رقم می بایست خیلی بیش از این رقی باشد . زیرا که هرروز که سپری می شود این شکاف طبقاتی عمیق تر می گردد.
بنابراین اکنون دیگر هرکس می داند که نرخ تورم وگرانی و افزایش قیمت کالا ها که بطور لجام گسیخته ادامه دارد، مقایسه با زمان رئیس جمهوری رجائی و نخست وزیری باهنر کردن، این دیگر نه مسخره وطنز تلخ است ، بلکه توهین به شعور و آگاهی مردم ایران؛ به خصوص توهین به محرومان وتهی دستان می باشد که 80% جمعیت ایران را تشکیل می دهند و برای اینکه کسی مسئل پاسخگوئی به مطالبات انباش شده ی بیش ز 28 ساله ی مردم ایران باشد. د ولت برای خودش بازار تبلیغاتی مکاره دائر کرده است و هفته ی دولت برای خودش اختصاص داده است تا اینکه بیلان خدمات به مردم ارائه دهد و از رونق اقتصادی و پیشرفت طرح های عمرانی و صنعتی وعلمی و صنعتی و کشاورزی و.... بگوید. مهمتر اینکه سر مقاله نویس تلاش کرده است تا که بیشتر طنز بیمزه و تراژدیک بگوید وداغ دل ها را تازه تر کند . چونکه مدعی شده است " يكي از افتخارات بزرگ نظام جمهوري اسلامي اينست كه نه تنها فاصله دولت و مردم را به صفر رسانده بلكه به بركت انقلاب اسلامي فرصتي را فراهم ساخته است كه عزيزاني همچون رجائي و باهنر از ميان مردم و از متن توده هاي زجر كشيده و محروم جامعه بتوانند به بالاترين مقام اجرائي نظام برسند و مسئوليت هاي سنگين اجرائي به آنها محول گردد" البته باید افزوده گردد که اتفاقاً اکنون یکی از همین قماش که آهنگر زاده ای از خانواده ای فقیربوده است رئیس جمهور شده است که در دوران شهردار تهران بودنش طفلکی موفق شد یک رقم 350 میلیارد تومانی اختلاس کند ورقم های مشابهی نیز به حساب شرکت لاستیک فروشی اخوی واریز کند که از طریق بستن قرارداد با شهرداری تهران نصیبش شده بود. ولی به دلیل اینکه ولی فقیه رئیس و حامی کلان دزدان وسپاه پاسداران از این پاسدار دلقک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی حمایت و پشتیبانی می کنند پرونده ی اختلاس گری اش که در مجلس گشوده شده بود بسته ومخدومه اعلام شد.اما رقابت ها وتضادهای درون باندهای مافیائی جبهه ی اصول گرایان غالب از یک سو بر خورد این جریان با باندها ودسته های درونی با هم دیگر است واز سوی دیگر دشمنی با رقیب شکست خورده ی رقیب ی باشد. به ویژه برخورد با رفسنجانی است که موضوع اصلی و اساسی مورد نقد وازریابی ومهک زدن دولتمردان کنونی و عملکرد آنان از سوی سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ولی فقیه است که مبلغان رئیس دولت مدعی امام زمان کنونی را رجائی دوم نامیده است. بنابراین سرمقاله نویس برای اینکه رئیس جمهور کنونی که خود را رجائی دوم نامیده است با رجائی مقایسه کند چنین اهداف واندیشه هر دو مدعی را به تصویر کشانده و در نهایت توصیه ورهنمود صادر کرده است
"اهداف آرماني و تطبيق فكر و انديشه و عمل آنها در چارچوب اهداف آرماني
، ساده زيستي صداقت و هويت مردمي

،پرهيز از برخورد جناحي و اجتناب از اعمال سليقه هاي خطي
كاركردن در جهت جذب تمامي نيروها در زير خيمه انقلاب و نظام و تعامل با تمامي نيروهاي معتقد به انقلاب و نظام و رهبري پاي بندي به اين معيارهاي هميشگي مي تواند صحت عمل و سلامت نظام اجرائي كشور و حتي ساير قوا را تضمين كند و عملكرد صحيح دقيق و مدبرانه در اين مقوله مي تواند جاذبه هاي روزافزوني به دولتمردان بدهد و محبوبيتي را در قلب مردم براي آنها رقم بزند. چه بسيار كساني كه از رجائي و باهنر بعنوان الگوي دولتمردان ياد مي كنند ولي در اوايل دوران انقلاب حتي نام رجائي و باهنر را نيز نشنيده بودند ولي با مشاهده عملكرد آنها به اين دو بزرگوار اعتقاد و اعتمادي روزافزون پيدا كردند و همين باعث حسن شهرت و محبوبيت آن عزيزان شد. اين نكته نه تنها براي امروز ما بلكه براي هميشه در ذهن وروح ما بايستي جا بيفتد و پذيرفته شود كه محبوبيت و مقبوليت دولتمردان بخاطر جاذبه هاي حكومتي نيست بلكه بخاطر عملكرد آنها ممكن است در نوسان باشد كم يا زياد گردد استمرار يابد يا متوقف شود و يا حتي سير نزولي بخود بگيرد.

آن عملكرد افتخارآميز رجائي و باهنر براي تمامي آحاد ملت بويژه دولتمردان ما درسهاي بزرگي را با خود بهمراه دارد و به همگان مي آموزد كه با ساده زيستي صداقت و پرهيز از برخورد جناحي و تلاش براي كار كردن در جهت جذب و همكاري با تمامي نيروها در زير خيمه انقلاب و نظام زمينه هاي بيشتري براي تعامل روزافزون با تمامي دوستداران انقلاب و نظام و كشور را فراهم سازند.
عمل كردن در يك حلقه بسته و عضوگيري از درون يك طيف خاص اگرچه ممكن است « شدني » و يقينا ساده تر باشد ولي بوي تند برخورد جناحي و خطي از آن به مشام مي رسد. اصرار در اين مقوله شرايطي را به وجود مي آورد كه حتي باعث ريزش نيروهاي مخلص در « طيف نيروهاي همكار » مي شود و تدريجا عناصر مدير مدبر متعادل و صادق از دور خارج شده و جاي خود را به عناصر چاپلوس و متملقي مي دهند كه براي حفظ جايگاه و سمت خود مجيز مي گويند اصول را زير پا مي گذارند و حتي نقاط ضعف را هم بعنوان يك ويژگي مثبت معرفي مي كنند.
موضوع ديگري كه از شهيد رجائي يك چهره ماندگار و محبوب را در ذهن مردم ترسيم كرد « انتقادپذيري » بود. رجائي ميگفت اگر ديديد من سوابق و جايگاه گذشته ام را فراموش كرده ام به من تذكر بدهيد كه تو چه بودي و به بركت مجاهدات اين ملت به اينجا رسيدي . البته اين يك نمونه است و رجائي با عملكرد خود نشان داد كه براي نقطه نظرات معتقدان به انقلاب و نظام و رهبري در زير خيمه انقلاب تا چه اندازه حساسيت و دلواپسي دارد.
شايسته سالاري يكي ديگر از معيارهاي ارزشي مورد اهتمام شهيد رجائي بود. آن شهيد عزيز بارها مي گفت اگر چهره كارآمد و مدير و مدبر بيابم كه به اصل انقلاب و نظام و رهبري معتقد باشد هرگز در جذب او ترديد نخواهم كرد حتي اگر در طيف دوستان من هم نباشد"

درخاتمه اینکه همانگونه که تا به حال به دفعات توضیح وتذکر داده شده است اصلاً نزاع بر سر غارتگری و سرکوب گری مردم وخالی کردن جیب آنان و سفرهای خالی محرومان نمی باشد، بلکه نزاع بر سر این است که چرا پس از یک دست شدن نظام و حاکم شدن دزدان وغارتگران جدید که عجیب اشتهای 26 ساله دارند . چونکه پس از دور بودن این مدت اکنون به مرکز اصلی قدرت وجمع آوری ثروت کلان ونجومی نزدیک شده و برآن تسلط یافته اند . پس اینان مدعی اند که پس از 26 سال منتظر فرصت چنین شرایط طلائی بوده اند که به آن رسید اند و نمی خواهند تا که دیگر دزدان وغارتگران سابق بیش از این سهیم در قدرت و دزدی و چپاولگری ها داشته باشند و بطور آشکارا تهدید می کنند که اگر چنانچه رقبای مغلوب و غارتگران سابق تسلیم نشوند وهمچنان بر مواضع خود ایستادگی کنند وچانه زنی برای سهم خواهی کنند . باند هایمافیائی غالب دست به تهدید وافشاگری می زنند . زیرا که نهادهای سرکوبگر ئ قدرتمندی در اختیار خود دارند که می توانند پرونده سازی کنند که شامل هسپاه پاسداران وبسیج و نیروی نتظامی ووزارت بد نام اطلاعات و ارشاد وکشور ومطبئوعات وولی فقیه و شورای نگهبان وقوه ی قضائیه و آخوند مصباح یزدی می باشد که رقیب فقط بخش کوچکی از مطبوعات واه گداری خطبه ی نماز جمعه ی رفسنجانی را بیشتر ندارد. تازه مطبوعاتش هم بر زیر تیغ شدید وزارت ارشاد تفتیش عقاید و فرهنگ و ارشاد سانسور می باشد وهرگونه که دوست دارد یکه تازی می کند وسناریو وپرونده سازی برای توقیف مطبوعات و روزنامه های رقیب می کند وفشار برای تعطیل کردن شان وارد می آورد . بنابرینوهمه ی زور سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه این است که به جز رفسنجانی با بقیه اینکار را بکنید ولی این یکی را مستثنی کنید . البته باند های غارتگر مافیائی حاکم هر گز برزیر بار اینونه توصیه ها نمی روند و این داستان تا برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم همچنان ادامه دارد وحتی سمت و سوی حاد ئتیز تری به خود می گیرد. از یاد برده نشود که برآورده شدن مطالبات مردم از سوی هر دوجناح غالب ومغلوب هرگز محلی از اعراب ندارد. گرچه همچون دین به عنوان ابزار و اهرم از نام مردم برای پیگیری اهداف شوم وپلید خود استفاده می کنند
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 5 شهریور ماه سال 1385

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و چهارم
تاریخ نگار منحصر به فرد زندان اوین آنچنان خوشباوارانه فکر کرده وبه خود بالیده است که گویادر سراسر حکومت ننگین بیش از 28 ساله ی رژیم جنایتکار و ضد آزادی و ضد بشر آخوندی، فقط این تواب بازجو وتاریخ نگار شده است که در زندان اوین زندانی بوده وتجربه ی تواب و همکار شدن با سر بازجو دارد که توانسته است جاسوسی کند سپس تاریخ نگار شده و توانسته دست به تحریف گری وقلب حقیقت بزند وکسان دیگری در سیاهچال های رژیم جنایتکار تروریستی آخوندی به خصوص در قتلگاه زندان نبودند که هم شهید شدند وهم اینکه توانستند از این قتلگاه وسیاهچال ها بگریزند یا رها شوند وخاطرات شهدا و شکنجه شدگان وخودشان را بصورت گفتاری بازگو نکرده و یا بطریق نوشتاری منتشر نکرده وبازتاب نداده اند واکنون نه مردم ایران که مردم منطقه وجهان نمی دانند که این رژیم ضد بشر وقرون وسطائی و ضدآزادی چه ماهیتی دارد ودارای چه پرونده ی ننگینی دارد ونمی دانند که بیش از 120 هزار زندان سیاسی در ایران اعدام شده اند و مهمتر اینکه مردم ایان وجهان نمی دانند که سران این رژیم ضد بشری و قرون وسطائی آخوندی دارای پرونده ی ننگین رکوردار نقض حقوق بشری در جهان است که این افتخار شرمگینانه را به خود اختصاص داده است و یاهمانگونه که اشاره شد گویا دیگران نیز خاطرات زندان خود را بصورت کتاب منتشر نکرده اند و یااینکه اکنون نسل جوان ومردم سراسر کشور شیوه ی برخورد نیروی انتظامی با مردم ایران را روزانه تجربه و مشاهده نمی کنند که چگونه به عنوان طرح امنیتی ملی اجتماعی و مبارزه با فساد اخلاقی و فرهنگی و بی حجابی خفقان وحشت سراسری در ایران حاکم کرده اند.
عجیب است بدون آنکه گفته شود که مگر قربانیانی که روزانه مورد سرکوبگری و یورش و ضرب وشتم در خیابان ها وپارک ها و... واقع می شوند دست پروردگان خود این رژیم جنایتکار وتروریستی آخوندی نمی باشند که بطور بسیار وحشیانه وضد انسانی با آنان برخورد می شود. آخر کجایک رژیم دارای مشروعیت وپایگاه مردمی در حضور مردم یا ایادی خودش قربانیان خودش را سنگسار می کند یا بر دار می کشد یا اینکه شلاق می زند وآفتابه بر گردن آویزان می کند ودر خیابان ها می چرخاند؟
آیا خنده ی آن دو جوان در تهران هنگام دار زدن شان بدترین نوع افشاگری ودهان کجی به حاکمان قاتل بر ایران نبود که به جای توبه کردن وهمچون این تاریخ نگار خائن وآلت دست وکتر پر قیچی شدن دستگاه بد نام وزارت اطلاعات علیه ی آزادیخواهان ، با افتخار وسرفرازانه رفتند و با این خنده ی خود که بر رخساره دژخیم جلاد قاضی قاتل سعید مرتضوی هنگام مرگ زدند، بد ترین ضربه را به رژیم رو به اضمحلال ومرگ زا زدند ؟ یااینکه مگر زمان زیادی از تهاجم به تجمع اعتراضی معلمین در جلوی مجلس می گذرد ؟ یا اینکه مگر از یاد رفته است که در روزجهانی زنان در 8 مارس در تهران چگونه با زنان تجمع کرده بر خورد شد؟
یا اینکه مگر زمان زیادی از تهاجم به دانشجویان شیراز و دانشگاه امیر کبیرو... گذشته است و شامل مرور زمان شده است که بطور کلی از خاطره ها رفته باشد که حجت الله زمانی چگونه اعدام شد وقبل از آن چه مدت در زندان بود وچه بر سر وی آمده بود ؟ یا مگر اینکه مردم ایران وجهان فراموش کرده اند که ولی الله فیض مهدودی چه پیامی قبل از اعدام خود از زندان به بیرون داده بود؟ یا مگر اینکه اکبر محمدی چگونه در زندان به قتل رسید ؟ در نهایت اینکه مگر مردم ایران به خصوص خانواده های داغدار زندانیان سیاسی نمی دانند که فرق اینگونه زندانیان را با تواب و بازجو وتیر خلاص زن چگونه ست وچرا این کفتر پر قیچی تاریخ نگار شده از یک سر دژخیم منفور و قصاب معروف زندان یا قتلگاه زندان اوین اسدالله لاجوردی نگاه مهربان پدرانه ساخته است؟ وبرای چه این نگاه حقیرانه ی یک جلاد وقصاب قصی القلب در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری بازتاب داده شدهاست؟
جالب است که روایتگری وقایع داخل زندان اوین از سوی یک تواب بازجو وبه خمت گرفته شده چقدر شبیه آزاد شدن با وثیقه ی خانم هاله اسنفندیاری می باشد که البته توضیح داده نشده است که ایشان برای چه دستگیر شد ؟ چه اتهاماتی به این زده شد؟ چرا آزاد شد وپس از آزادی چه گفته است ؟ یعنی اینکه برای چه ایشان هم مجبور شده است که همچون تواب بازجو وجاسوس و مبلغ زندان بان وجلاد ودشمن قربانی شروع به تبلیغ کردن از زندان بانان کند؟
البته از سوی دیگر پرسش است که رابطه آخوندهای حاکم با دولت فخیمه ی اگلیس چگونه است مگر هنوزبر کسی پوشیده مانده ست که این روابط چگونه است؟ مگر پس از آغاز سال جدید شمسی سپاه پاسداران ارگانی که قرار است نامش در لیست گروه های روریستی گنجانیده شود تعداد 15 گروگان تفنگدار دار دریائی انگلیسی را در آبهای ساحلی جنوب هم مرز با عراق نه ربود وبرای باج خواهی آنان را به گروگان نگرفت ؟ چونکه روز قبل از گروگان گیری ولی فقیه در مشهد در پیام نوروزی خود گفته بود مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل علیه ی پرونده ی هسته ای غیر قانونی می باشد وتهدید کرده بود که رژیم تروریستی آخوندی با همه امکانات خود پاسخ به این اعمال غیر قانونی خواهد داد که ارگان فاشیستی سپاه پاسداران به پیام رهبر ولی فقیه لبیک گفت. در حقیقت به آنچه اقدام کرد که خودش به ولی فقیه دیکته کرده بود تا که در پیام نوروزی آن را بیان کند. بهر حال مگر گروگان های انگلیسی دو هفته ای که در بازداشتگاه بودند، با اینان چه کردند؟ که زمانی که بلر نخست وزیر سابق انگلیس تهدید به آزادی اینان کرد و48 ساعت فرصت داد. ناگهان پاسدار غلامک سپاه پاسداران و گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد هراسان وسراسیمه از ترس 24 ساعت زود تر وارد صحنه شد ودر شوی تئاتر سیاسی مطبوعاتی – داخلی – خارجی شرکت کرد وبا کلی نمایش دلقک بازی در آوردن وجای دوست ودشمن نشان دادن ها واجرا کردن اعلام کرد که گروگان های انگلیسی مورد عفو وبخشش قرار گرفته شده اند با اهدای هدایا به آنان آزاد شده اند و از خبرنگاران تقاضا نمود تا فرودگاه اینان را بدرقه کنند . اما عجیب بود که با این همه حاتم بخشی کردن تا پای اینان از تهران بیرون گذاشته و وارد خاک انگلیس و لندن شدند بازگوئی واقعیات وحقایقی که اینان خود در مدت دو هفته بازداشت شاهدش بودند وتجربه کرده بودند را بیان کردند درست ضد اظهارات خانم هاله اسفندیاری می باشد و خلاف آنچه هست که اکنون این تواب بازجو وتاریخ نگار بطور زنجیره ای روزانه در یک ورق پاره معلوم الحال باز تاب داده می شود. البته تضمین ندارد که اگر روزی پای خانم هاله اسفندیاری به آمریکا برسد و ایشان بتواند به آمریکا برود ودیگر تصمیم به بازگشت به ایران نداشته باشد ، آنگاه ایشان در مورد بیان حقایق چه خواهد گفت؟
بالاخره اینکه آخر مگر کسی می تواند که زندانی سیاسی در این رژیم آدمکش حرفه ای باشد و از ترس مرگ توبه کرده وهمکار بازجوی زندان اوین هم شده باشد، آنهم در رژیم ضد بشری که به عناصر کیفی وکلیدی خود همچون منتظری و رفسنجانی وخاتمی وکروبی رحم نمی کند وهر روز برایشان یک جور پرونده وسناریو سازی می کند وحتی تهدید شان نیز می کند، آنگاه می توان انتظار داشت که تواب در هم شکسته وتسلیم سر بازجو شده وبه خدمت گرفته شده دیدگاه ونظراتش همچون بازجویان وشکنجه گرایان وتیر خلاص زنان زندان نسبت به قربانیانش نباشد واز جلادان وقاتلان تعریف و تمجید نکند؟! اتفاًقاً معنی توبه وابراز ندامت وپشیمانی کردن صحیح ومکتبی نمودن ، یعنی همین که همکاری کامل کردن با قاتلان در رژیم ضد بشری و ضد انسانی آخوندی باشد که می بایست از جنس و قماش جنایتکار حاکم شد که اکنون این زندانی و تواب سابق تاریخ نگار اینگونه توابی شده است وهمکار مشابه اش حسن شایانفر در روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی اینگونه سیستماتیک اتهامات ووارونه گوئی ها و تحریف گری هایش را به نمایش می گذارد، آنهم بدون آنکه به کوچکترین جنایات دژخیمان در قتلگاه اوین اشاره ای شود که جز بیان استیصال و درماندگی در برابر مجاهدین نمی باشد که تازه هزاران بار نابود شده واز بین رفته اند.
هوشنگ – بهداد
قسمت سی و سوم
http://andesheh.com/maghalat30/1.htm
قسمت سی و دوم
http://andesheh.com/maghalat29/260.htm
قسمت سی و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/234.htm
قسمت سی ام
http://andesheh.com/maghalat29/217.htm
قسمت بیست ونهم
http://andesheh.com/maghalat29/204.htm
قسمت بیست وهشتم
http://andesheh.com/maghalat29/189.htm
قسمت بیست و هفتم
http://andesheh.com/maghalat29/192.htm
قسمت بیست وششم
http://andesheh.com/maghalat29/169.htm
قسمت بیست و پنجم
http://andesheh.com/maghalat29/162.htm
قسمت بیست وچهارم
http://andesheh.com/maghalat29/155.htm
قسمت بیست سوم
http://andesheh.com/maghalat29/140.htm
قسمت بیست ودوم
http://andesheh.com/maghalat29/131.htm
قسمت بیست و یکم
http://andesheh.com/maghalat29/112.htm
قسمت بیستم
http://andesheh.com/maghalat29/88.htm
قسمت نوزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/72.htm
قسمتهیجدهم
http://andesheh.com/maghalat29/64.htm
قسمت هفدهم
http://andesheh.com/maghalat29/30.htm
قسمت شانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/17.htm
قسمت پانزدهم
http://andesheh.com/maghalat29/23.htm
قسمت چهاردهم
http://andesheh.com/maghalat29/24.htm
قسمت سیزدهم
http://andesheh.com/maghalat28/168.htm
قست دوازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/169.htm
قسمت یازدهم
http://andesheh.com/maghalat28/157.htm
قسمت دهم
http://andesheh.com/maghalat28/153.htm
قسمت نهم
http://andesheh.com/maghalat28/142.htm
قسمت هشتم
http://andesheh.com/maghalat28/131.htm
قسمت هفتم
http://andesheh.com/maghalat28/114.htm
قسمت ششم
http://andesheh.com/maghalat28/100.htm
قسمت پنجم
http://andesheh.com/maghalat28/85.htm
قسمت چهارم
http://andesheh.com/maghalat28/79.htm
قسمت سوم
http://andesheh.com/maghalat28/53.htm
قسمت دوم
http://andesheh.com/maghalat28/52.htm
قسمت اول
http://andesheh.com/maghalat28/45.htm

" ادامه ی دولت های گذشته و عملکرد دولت خرافه پرست کنونی"

نقد وبررسی " هفته دولت و بازخواني اصول" روزنامه ی جمهوری یکشنبه 4 شهریور ماه سال1386
" ادامه ی دولت های گذشته و عملکرد دولت خرافه پرست کنونی"
جائیکه این روزها هنرمندان دفتر فرح پهلوی همسر شاه سابق یکی پس از دیگری حضور می یابند و در تالارهای گوناگون در تهران مراسم هنری اجرا می کنند که از سوی پاسدار محمد حسین صفارهرندی وزیر فرهنگ اسلامی تفتیش عقاید وسانسورارشاد ازاینان دعوت به عمل آورده می شود . طوریکه حتی مورد اعتراض شدید این روزنامه ی مکتبی ولی فقیه ی جمهوری اسلامی نیز واقع شده است. همچنین از طرف دیگر ازسوی باندمحفلی وبازسازی شده شوی دمکراسی و براندازی انقلاب مخملی نتدارک دیده شدواز شبکه ی تلویزیونی پخش شد و انواع و اقسام اتهامات وطرح های براندازی ووابستگی به اینان زده شد. از جمله اتهامات همکاری با دستگاه های جاسوسی کشور های بیگانه همچون سازمان "سیا" آمریکا و موساد اسرائیلی بوده است که ماهیت دروغین و عوامفریب حاکمان عوامفریب ووارونه گو مدعی مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا را فاش می کند که خواهان نابودی اسرائیل می باشند ولی اکنون عجیب است که بطور معجزه آسا خانم هاله اسفندیاری متهم برانداز انقلاب مخملین و همکار سازمان های جاسوسی کشورهای خصم بیگانه از زندان اوین با سپردن وثیقه ی 300 میلیون آزاد شده است تااینکه تعریف و تمجید از زندان اوین کند و بگوید عجب هتلی می باشد وچه سرویس دهندگان مهربان وانسان دوست وخوش برخورد ومتواضعی دارد، آنگونه که در این زندان یا قتگگاه هیچیک از زنان و دانشجویان و معلمان و کارگران و معترضان دیگر اراذل و اوباش خوانده شده در این زندان هتل اوین خوانده شده وجود ندارد . همچنین در این زندان همچون سایر زندان های سراسر کشو روزها بسط شکنجه و اعتراف گیری و دار واعدام در کارنیست.
البته وقتیکه سرمقاله نویس بدون آنکه به فضای خونین پس از تظاهرات مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 اشاره کند که چگونه به خاک وخون کشیده شدند و سپس صد ها صد ها نیمه شبان در زندان اوین بدون بازگوئی نام ونشان اسیر شدگان تیرباران شدند و یا توضیح داده شود که بالاخره این اعمال جنایت آمیز وضد بشری واکنش دارد. بهرحال با نادیده گرفته شدن ریشه و عوامل ونش وواکنش ها چه می باشد؟ اما به مناسبت هفته ی دولت برای محمد جواد باهنر اشک تمساح ریخته شده است که در کنار محمد حسین بهشتی در خدمت دستگاه آموزش و پرورش شاه بودند . بنابراین با عملکرد وزیر ارشاد و آزاد شدن خانم هاله ی اسفندیاری بیشتر ماهیت تفکیک ناپذیر شاه وشیخ را می رساند که جز جنگ قدرت وکسب ثروت میان این شاه وشیخ چیز مهم دیگری نبوده ونمی باشد.
اکنون پرسش است اگر بنیانگذاری رژیم تروریستی آخوندی کار اصولی ومکتبی درستی را پایه گذاری کرده بود . اگر باهنر و رجائی آنگونه که ادعا شده است به اصول انقلاب و نظام جمهوري اسلامي پاي بند بودند و رجائي و باهنر قرباني وفاداري به اصول اسلامي و انقلابي شد كه پايه هاي نظام جمهوري اسلامي را تشكيل مي دادند .اگر بنیانگذاری این نظام تا ثریا می رو د دیوار کجی نبوده است . اولاً بعداز این دو نفر خمینی که زنده بود ومهره های فراوان همچون وی در آستین خودداشت وجایگزین کرد . چرا امثال رفسنجانی وخامنه ای ها و... که ماندند که یکی جانشین خمینی شد و دیگری رئیس مجمع مصلحت نظام شد که ملیجک و سوگلی خمینی بود رژیم که به بقای ننگین خود ادامه دادهاست و تبدیل به یکی از منفورترین وضد بشر ترین رژیم های مستبد وخونخوار جهان معاصر شده است و این دو مهره ی منفور در کنار سپاه پاسداران نیز عاملین اصلی همه جنایات وغارتگری های کنونی می باشند که اکنون به دلیل قدرت بیشتر داشتن ولی فقیه خامنه ای، این رفسنجانی است که از سوی سربازجو حسین شریعتمداری دراز می شود تاکه مسبب شرایط کنونی معرفی شود که البته ترکش آن به کروبی و خاتمی نیز اصابت کرده است. حال بماند که جانشین اصلی خمینی آقای منتظری بود به دلیل انتقاد به کشتار واعدام وحشیتانه ی زندانیان سیاسی سال 67 از سوی خمینی کنار گذاشته شد وخانه نشین گردید.
اما مگر جز این است که به دلیل ساختار ارتجاعی و ماهیت قرون وسائی این رژیم ضد بشری که همخوانی با دنیای متمدن کنونی ندارد وباآن هر گز سازگاری ندارد نتیجه ی عملکرد بیش از 26 ساله ی گذشته اش منجر به روی کارآمدن متحجران وخرافه پرستان دزد ویاغی و عوامفریب کنونی نشده است که یک پاسدار دلقک مترسک به نام احمدی نژاد را رئیس جمهور کرده است که پرونده وبیلان وترازنامه و حاصل کار بیش از دوساله اش همین است که ایران تبدیل به یک زندان سراسری بزرگ شده است که نیروی انتظامی با اهرم وچماق طرح امنیت اجتماعی زندان بانانش شده است وروزانه ده ها هزار نفر در سراسر ایران را در خیابان ها وادارات وکو هها وتفریحگاه ها وپارک ها مورد بازجوئی و تفتیش عقاید و... قرار می دهند وتعدا بیشماری را دستگیر و راهی زندان وآنگاه سرهای برخی از اینان به اتهام واهی اراذل و اوباش بر بالای دار می برند . همچنین مگر دانشگاه ها تبدیل به پادگان نشده است و اساتید دانشگاه ها که تسلیم نشدند به اتهام لیبرال و سکلار پاک سازی و باز خرید وبازنشته نشده اند ؟ ومگر دانشجویان با مارک ستاره شناسائی و دستگیر ومحاکمه و زندانی و یا اخراج نمی شوند؟ یا مگر مطبوعات که هروز بیش از گذشته توقیف نمی شوند و قلم های بیشتری شکسته نمی شود ودادگاه های محاکمه ومحکوم کردن روزنامه نگاران واهل قلم تشکیل نمی شود و فزونی نمی یابد؟ برخورد با معترضین معلمین وکارگران وزنان که جای خود دارد وهمگان می دانند که با اینان حتی در روز نامگذاریجهانی مربوط به خودشان چگونه برخورد شده ومورد یورش و ضرب وشتم ودستگیری واقع شده اند و نمایندگان اینان سر از کجا درآورده اند؟ همینطور مگر نتیجه ی مبارزه با فساد اقتصادی و قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان نیز کاملاً آشکار نشده است که به چه سر نوشتی دچار شده است وچگونه رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها جایگزین آن شده است؟ اکنون با اوصاف توضیح وبیان شده که فقط مشتی از نمونه خروارهاست . آیا این ادعای کمدی و جوک بیمزه نمی باشد که از سوی سرمقاله نویس به عنوان انتظار از دولت چنین آن را مطرح کرده است؟:
"اصل چهارم پاسداري از آزادي هاي مشروع توسط دولت است . دولت و مردم داراي حقوق متقابل هستند و روابط آنها يك جاده دو طرفه است . مردم حق انتخاب دارند حق انتقاد دارند و حق اعتراض دارند هر دولتي ـ فقط هنگامي موفق خواهد بود كه حقوق مردم را بدون كم و كاست به رسميت بشناسد و در عمل نيز به آن پاي بندي نشان دهد. اگر حقوق مردم رعايت شود انگيزه مردم براي كمك به دولت و همراهي با دولتمردان افزايش خواهد يافت و نيروي قدرتمند پشتوانه مردمي همواره براي دولت باقي خواهد ماند. دولتمردان نبايد در برابر انتقاد مطبوعات كه به مثابه زبان مردم عمل مي كنند بي طاقت باشند و آنرا كودتاي خزنده بنامند. اگر انتقاد نباشد صاحبان قدرت به سوي استبداد ميل خواهند كرد و اين بزرگترين خطر براي هر كشوري است زيرا استبداد همواره زمينه اي براي جدا شدن مردم از حكومت و بازگشت استعمار است"
. آنچه مشخص است اینگونه دفاع از حق و حقوق مردم کردن واز مطبوعات دفاع کردن بیانگر این واقعیت است یا بمثابه ی آنست که خود این رونامه نیز زیر تیغ فشار سانسور از سوی رقیب حاکم است که چرا گاهی در دفاع کردن از رفسنجانی انتقاد های خفیفی نیز به دولت می کند . اما ثابت می شود که چرا در چند روز گذشته شماره های این روزنامه در اینترنت یافت نمی شد! چونکه ناشی از انتقادهائی است که می کند از سوی فشار وزارتخانه ی سانسور وتفتیش عقاید زیر فشار بوده که ابزار واهرم تهدیدهای قطع سهمیه ی کاغذهای رایانه ای دارد که می تواند از این طریق سانسور خودرا اعمال کند . البته برنامه ریز اصلی سناریو ساز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری است ومجری آن معاون سابقش و وزیر کنونی وزارت تفتیش عقاید وفرهنگ سانسور ارشاد پاسدار محمد حسین صفار هرندی می باشد. بنابراین سرمقاله نویس این دو یار وغار را مورد خطاب قرار داد است ودر دنباله اینگونه وضعیت پوشش و رفاه اجتماعی در دولت کنونی رانیز ترسیم کرده وبه معرض نمایش گذاشته است:
مهمتر آنكه متاسفانه سطحي نگري و خرافات در حوزه كتاب بشدت رو به تزايد است . در حوزه هنر نيز در عين حال كه تلاش شده از ابتذال تا حدودي كاسته شود اما رويكرد خرافي و سطحي نگري خطري است كه چهره نمايانده و درحال گسترش است . توپ و تشرهاي داخلي و خارجي نبايد متوليان امور فرهنگي كشور را وادار به عقب نشيني كند و رسانه هاي حامي دولت نيز نبايد لغزش هاي متوليان فرهنگي و هنري كنوني را به دليل خودي بودن ناديده بگيرند و در برابر تكرار همان اموري كه قبلا و در دولت هاي گذشته ناروا ميدانستند سكوت اختيار كنند. اين نه تنها دوستي با دولت نيست بلكه دولتمردان را به حركتي كه آنها را به سراشيبي سقوط ميكشاند تشويق كردن استمقوله پوشش و ابتذال در نماي ظاهري زنان و جوانان را نيز اگر بخشي از مقوله فرهنگ بدانيم واقعيت اينست كه در دوران دو سال حاكميت دولت نهم بدحجابي و ابتذال رفتاري اين قشر در جامعه رو به گسترش بوده است . نيروي انتظامي با اجراي طرح ارتقا امنيت اجتماعي به دليل عدم برخورداري از حمايت هاي لازم در اين امر توفيق چنداني نداشت . از دولتي كه با شعار اصولگرائي زمام امور را به دست گرفته انتظار برخورد جدي با اين مقوله انتظار زيادي نيست . تامين رفاه مردم يكي از اصول بسيار مهم انقلاب اسلامي است . نظام جمهوري اسلامي بايد مشكلات اقتصادي مردم را حل كند تا بتواند فكر و فرهنگ اسلامي و انقلابي را گسترش دهد (من لامعاش له لامعاد له )."
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس پس از به نمایش گذاشتن شمه ای از روابط خودمانی درونی دولت ویارگیری وحمایت از همدیگر کردن که مدعی عاشق خدمگزاری به مردم می باشند ونه همچون رقیب شیفتگان قدرت می باشند و اشاره به اوضاع نابه سامان اجتماعی و اقتصادی کرده واز شرایط خفقان اجتماعی وسانسوری گفته که در مطبوعات وجود دارد و از داغ بودن رونق نشر بازار فرهنگ خرافه پرستی گفته که چگونه مکمل اتهام زنی شده که رواج بسیار یافته است به دولت اتتقاد کرده است که چرا به جای قدر دانی ار دولتمردان گذشته ومدیران کارآمد سابق درصدد نفي آنان و اثبات خود بر آمده است واین عمل را ناسپاسي خطرناك دانسته است و تذکر داده است داده که ممكن است به يك فرهنگ مخرب در جامعه تبديل شود و مسيري برخلاف مسير اسلامي و معنوي و اخلاقي « من لم يشكرالمخلوق لم يشكرالخالق » پديد آورد. و بالاخره در دفاع تلویحی از رفسنجانی پرداخته که نوعی نتقاد دیگر به پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد و سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری و یادداشت های روز وی در کیهان می باشد و افزوده است اگر زيرساخت هاي آماده شده توسط دولت هاي گذشته نبود امروز آمار و ارقامي كه داده مي شود اصولا ميسر نبود. بنابر اين حق اينست كه دولتمردان امروز قدردان ديروز باشند و ناسپاسي نكنند. نتیجه اینکه همه ی این صغرا و کبرا چیدن ها، نه برای دفاع از حقوق و حقوق اسایی مردم ایران است که بیش از 28 سال است بطور مستمر پایمال شده است، بلکه بر سر نزاع و سگ دعواهای درونی می باشد که توصیه شده به جای رقابت ونزاع وحذف کردن همدیگر با هم دیگر ودر کنار هم همچون گذشته برای غارتگری و سهم قدرت وثروت و سرکوبگری باشند و کاری به رفسنجانی نداشته باشند.
هوشنگ - بهداد
یکشنبه 4 شهریور ماه سال 1386

"بازگوئی خاطرات طنزگونه با ارائه ی آمار حاتم بخشی ها با چاشنی دیپلماسی فعال!"

نقد وبررسی " سياست خارجي پيشرو(يادداشت روز) "روزنامه ی کیهان یکشنبه شهریور4 ماه سال1386
"بازگوئی خاطرات طنزگونه با ارائه ی آمار حاتم بخشی ها با چاشنی دیپلماسی فعال!"
اکنون دربیان کارنامه ی دولت در هفته ی دولت مشخص شده است که فقط پاسدار غلامک سپاه و گماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد رئیس دولت مدعی امام زمانی نمی باشد که سرشار از غریزه و استعداد هنریست و هنرمند بسیار قهار وخبره می باشد که می تواند در حالت نورانی شدن در سازمان ملل آنچنان سخنرانی از روی نوشته ی سفارشی بکند یا بخواند که مرشدش آخوند متحجر دزد و انگلیسی مصابح یزدی برایش تهیه وتنظیم نموده بود و توسط آخوند مشاور امور دینی اش سقا بی ریا چک وکنترل وبازبینی شد. زیرا که این آخوند مشاور امور دینی از سابقه ی 12 سال امام جماعتی در مسجدی در ایالت تگزاس آمریکا برخور دار است . بنابراین برای همین نسخه ی نورانی شده را دوباره بازبینی وچک کرد تا که در بیان چگونگی صدور عدالت ودانش بومی شده ی هسته ای مهرورزانه به بندگان خدا در سراسر جهان خلل یا مشکلی پیش نیاید و سریع این هدیه بدون واسطه به مخاطبان منتظرش برسد. بله آثار معجزه گری وهنرنمائی پاسدار احمدی نژاد درسازمان ملل درزمان سخنرانی روخوانی آنگونه بود که حاضرین در جلسه حتی توان و قدرت واراده ی برچشم زدن مژه های چشمان خودشان را نداشتند . یا اینکه جوک بامزه وخوشمزه دیگر جهانی شدن احمدی نژاد که ایشان بیان کرد. این یکی که دیگر حرف ندارد. البته که باز جوک بیمزه ی انحلال سازمان ملل و فرمان تشکیل و تأسیس سازمان ملل دیگر ایشان که بدون حضور نمایندگان انگلیس و آمریکا و اسرائیل صادر شد که خودش محشر است وبرروی دست جملات قصار امام راحل زده شد که گفته بود لاکن اقتصاد مال خراست . چونکه ایشان خوب می دانست همه ی آخوندهای حکومتی وحامیانشان اهل اقتصاد می باشند به خصوص همین پاسدار احمدی نژاد که در زمان شهردار تهران بودنش یک رقم ناقابل 350 میلیارد تومانی ناچیز اختلاس گری دارد . البته اخوی ایشان نیز در زمان شهردار بودنش در تهران، چون شرکت فروش لاستیک دارد از کانال اخوی شهردار توانسته بود به همین رقم هایی ناچیز مشابه ی اختلاس گری اخوی دست یابد. بله این پیروان امام راحل ا اینگونه دنبال اقتصاد رفتند و همانگونه شده و می باشند که امام راحل در مورد اقصاد و خر فرموده بودند .
یا اینکه پاسدار محمود احمدی نژاد دست به تورهای سفری بسیار پر هزینه ی سفر های استانی داخلی و خارجی در دو سال گذشته زده است که جز مشتی ورق پاره ها و توافق نامه ها وحاتم بخشی ها وچوب تاراج زدن های بر منابع وذخایز کشور با دادن ها وعده ها که اکنون دیپلماسی فعال خوانده شده است و همراه مصوبه های کاغذی تصویب شده در دولت چیز دیگری برای مردم ایران ارمغانی بهمراه نداشته است . البته که حاصل این معجزات وطنزها وبذل وبخشش ها منجر به رشد بیشتر فقر وبیکاری و تورم لجام گسیخته وافزایش قیمت کالاها وکرایه خانه ها وقیمت خانه در جامعه شده است که از خبرات وبرکات دولت مکتبی امام زمانی مدعی عاشقن خدمتگزاری ونه شیفتگان قدرت می باشد .
همچنین طنز گوئی شعار خبرهای خوش اورانیوم غنی شده و برگزاری جشن های هسته ای و جوک جدید سال هجری و میلادی کندن ترمز عقب و دنده ی قطار هسته ای بوده است که مکمل آن پیوستن به مدیریت اتمی 8 کشور اتمی جهان وادعای کنترل و سهم خواهی یک نهم از سهم مدیریت اتمی تمی جهان بوده است. البته که نباید فراموش کرد که چگونه گروگان گیری باج خواهانه ی سپاه پاسداران اتفاق افتاد و تعداد 15 تفنگدار دریائی به گروگان گرفته شدند. پس از انتقال شان به زندان اوین برای اجرای آن شوهای کمدی تواب گری و اعتراف گیری کردن های تلویزیونی از اینان شروع شد و روزانه به سراسر جهان مخابره می شد. همچنین مرتبط با آن اجرای شوهای تظاهرات کفن پوشان بسیجی و اطلاعاتی - امنیتی در جلوی سفارت انگلیس در تهران تدارک دیده شد که خواهان بسته شدن این لانه ی جاسوسی انگلیس در تهران می شدند و اصرار بر محاکمه کشاندن این جاسوسان دستگیر شده انگلیسی می شدند که در نهایت به خاطر تهدید بلر نخست وزیر سابق انگلیس تبدیل به اجرای یک شوی خوشمزه ی تاریخی سیاسی – هنری – دبش نشان دادن جای دوست ودشمن از سوی پاسدار احمدی نژاد در کنفرانس مطبوعاتی – داخلی – خارجی شد که همراه با شکر سرخ خوری های فراوان وباج دادن های زیاد به گروگان ها بود که مورد عفو بخشش با هدایا با گروگان های انگلیسی واقع شدند. مشروط بر اینکه پاسدار احمدی نژاد تقاضا وتأکید کرد که خبرنگاران حتماً گروگان های انگلیسی را تا فرودگاه تهران تا بدرقه کنند تاکه نکند پشیان شوند وخواهان بازگشت به زندان اوین شوند تاکه مورد پذیرائی و مهمان نوازی مشابه ی خانم هاله اسفندیاری واقع شوند.
بالاخره حاصل و بازده ی این همه وعده ها وجوک ها منجر شده است که وزیر ارشاد تفتیش کننده ی عقاید وممیزگر و سانسورچی فرهنگ ومطبوعات دست به اجرای شوهای هنری شاهی – شیخی مشابه وکپی شده بزند تا که توانسته باشد دست به رقابت با خانم با فائزه خانم رفسنجانی زده باشد که روزگاری در روزنامه ی زن ایشان اقدام کرده بود البته که هزینه ی آن منجر به توقیف این روزنامه شد . زیراکه خانم فائزه رفسنجانی پیام نوروزی فرح پهلوی را در صحفه ی اول روزنامه ی زن خود بازتاب داده بود. ولی اکنون این وزیر ارشاد دولت خرافه پرست وعوامفریب حاکم است که از هنرمندان وابسته به دفتر فرهنگی فرح پهلوی همسر شاه سابق دعوت به عمل آورده است تا که در تالارهای وزارت کشور و ارشاد دست به اجرای نمایش گوناگون هنری –سنتی - فرنگی بااجرای سمفونی بزنند تا بقول گزارشگر روزنامه ی جمهوری اسلامی مشتی مرفهین بی درد با پرداخت بلیط 15 هزارتومانی شرکت کنند و بخندند ودست بزنند . البته یک هنر مکمل مضاعف در ترکیب شوی تکمیلی از سوی سایر مجریان هنرمند واعتراف گیر و سناریو و پرونده ساز زندان اوین و حامی و مبلغ دولت مدعی امام زمانی و عاشقان خدمت به مردم نیز اجرا شده است که مترادف برنامه های هنری وزارت ارشاد می باشد. زیراکه خانم هاله ی برانداز انقلاب مخملین و جاسوس چند جانبه ی دستگاها های جاسوس کشورهای بیگانه با سپردن وثیقه 220 هزار دلاری که بقول سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار برای آمریکا مبلغی نمی باشد. چونکه میلیونها دلار آمریکا برای اینگونه آزاد کردن ها هزینه می کند . در هر صورت ایشان با دادن سپرده از زندان اوین آزاد شده است تااینکه از چگونگی مهمان نوازی ها و رفتار انسانی و برخورد های فوق العاده انسان دوستانه وهنرمندانه ی مکتبی اخلاقی اسلامی سرویس دهندگان هتل اوین که انجام داده اند سپاسگزاری و قدردانی کند . گرچه مخالفین مغرض به اشتباه واز روی غرض ومرض این هتل رابه شکنجه گاه تعبیر کرده یا آن را قتلگاه زندان اوین نامیده اند . ولی ایشان تعریف و تمجید کرد تا که بقول تاریخ نگار همکار سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری بسترساز نگاه عمیق تر پدرانه ومهربانانه ی جلاد و قصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی و شاگردان کنونی اش به زندان اوین با قربانیان اسیر ودر زنجیر گردد.
خوب چه تخصص هنری از این بالاتر که دولت مدعی امام زمانی دارد که به این سادگی هم جای جلاد وقربانی را تغییر می دهد. هم اینکه قادر است به این زیبائی شوی کمدی – تراژدیک اجرا نماید که قربانی دست به تمجید وتعریف کردن از شکنجه گر خود به پردازد. تازه اینکه چیزی نیست. چون انتقال روش اجرای برنامه و بروز اینگونه استعداد ها وشکوفائی هنری درون دولت نهم نهادینه وتزر یقی و حالت توفیق اجباری به خود گرفته است . چونکه وزیر آدمربا منوچهر متکی نیز در هفته ی به مناسبت دولت، دست به بازگوئی خاطرات طنز آمیز زده است که برروی دست طنزهای ستون گفت وشنود روزنامه ی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری زده و بلند شده است . زیرا که ایشان چنین گفته است:
"ملت و دولت ايران امروز در چه جايگاهي در جهان ايستاده اند. وزير خارجه از ادعاي خنده دار ديپلمات هاي انگليسي ياد كرد كه يك سال قبل در مذاكرات با ديپلمات هاي ايراني گفته بودند: وقتي ما اسم تحريم را بياوريم، اوضاع كشورتان برهم مي ريزد و اگر قطعنامه اي صادر كنيم، كارتان تمام است! متكي از اين گفت كه شش ماه قبل وقتي ايران موضوع خريد پنج فروند توپولف پيشرفته را مطرح كرد، آمريكايي ها از طريق سفارت سوئيس پيغام دادند كه بابت تعمير قطعات اين هواپيماها اطمينان داشته باشيد چرا كه ما ممنوعيت ها را از شركت هاي هواپيمايي آمريكايي برداشته ايم، و اين ايران بود كه به دلايلي از خريد هواپيماها منصرف شد. ديپلمات هاي برجسته غرب اقرار كردند: اول فكر مي كرديم سياست هاي اعلامي دولت جديد ايران از روي ناآگاهي دولتمردان اين كشور از محيط بين المللي بوده اما وقتي تكرار كردند با دقت گوش كرديم و فهميديم اين نگاه جديد، ايران جديد است. اما همان طور كه متكي در جمع فارغ التحصيلان شبه قاره هند گفت، غير از سطح معمولي مراودات، مناسبات تجاري و سرمايه گذاري با رقم هاي ميلياردي ميان ايران و كشورهاي ديگر برقرار شده كه فقط يك قلمش ده ميليارد و دو قلم ديگرش چهل ميليارد دلار ارزش دارد.علاوه بر عزت و سربلندي روز افزون ملت و دولت ايران، ثمرات ايستادگي بر مواضع اصولي در سياست خارجي در عرصه هايي گشايش فراهم كرده كه دولت هاي سلطه طلب اروپايي و آمريكا آن را به عنوان گلوگاه براي كشورمان شناخته بودند."
جالب است که همه ی عملکرد بیش از دو ساله ی دولت مدعی زمانی فقط منحصر به بازگوئی خاطرات طنزآمیز از سوی وزیر آمربا منوچهر متکی شده است که در دنباله ی خاطرات طنز گوئی کردن ها به اعتراف بستن قرار داد های کلان وباج دان ها و حاتم بخشی ها منجر شده است و نام مضحک دیپلماسی فعال برآن نهاده شده است . البته این وزیر هنرمند آدمربا که تازگی ها همسرش را نیز مدیر کل در وزارتخانه امور خارجه کرده است نه اینکه از هنر سلام وعلیک ولبخند زدنش با همتای آمریکائی اش در هتل غداخوری کنفرانس شرم الشیخ نگفته است که چه رابطه ای با شعار مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا دارد که این روزها پاسدار حسین شریعتمداری رفسنجانی را دراز وبازجوئی کرده است که چرا با مطرح کردن مبارزه با آمریکا در خطبه ی نماز جمعه ی تهران از اصول خمینی عدول کرده است . بنابراین می بایست که سریع ً توبه نامه ی کتبی بنویسد و برای صدا وسیما ارسال کند. از سوی دیگر نه اینکه این وزیر آدمربا سخنی در برابر اینگونه حاتم بخشی و به رخ کشیدن های باج دادن های خارجی اش اشاره ای به اعتراف آخوند مفید امام جمعه شهرستان گرگان نکرده است که اخیراً وی گفته است اختلاف بهره وری ثروتمندان نسبت به بقیهدر جامعه ی ایران به 24 برابر رسیده است تااینکه بیشتر عمق تراژدیک بودن این طنزها وآمارها واجرای شوهای کمدی با واقعیت غارتگرایانه در داخل ایران مشخص شود و دانسته شود عمق فاجعه چگونه می باشد وچقدر بیان خاطرات طنزها وحاتم بخشی های بیرونی و دیپلماسی فعال خوانده شده ی وزیر آدمربای امور خارجه بانهادینه شدن فقر وبیکاری و... در سراسر جامعه ی ایران اختلاف فاحش یدارد که 80% جمعیتش بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند.
هوشنگ بهداد
یکشنبه 4 شهریور ماه سال 1386

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سی و سوم

دستگاه تبلیغاتی بد نام وزارت اطلاعات و ارگان تبلیغاتی سازمان موازی وزارت بد نام اطلاعات یا باند از سازی شده محفلی سعید امامی که اکنون بر مسند قدرت خزیده اند البته که از طریق طرح کودتای خزنده ی حرکت سیاست چراغ خاموش سپاه پاسداران امکان پذیر شده است .اکنون در برابر مجاهدین وافشاگری های مسند وبی امان شان بد جوری کلافه وبر هم ریخته وعصبی وغیر قابل کنترل شده اند وبه موضع افلاس وپیسی و انقباض هرچه بیشتر افتاده است که نیاز به منفورین چهره های معروف داخلی و مشهور جهانی همچون جلاد وقصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی دارد . برای اینکه بر خلاف ادعاها واهی و پوچ وکذبی که از نابودی و اضمحالال این گروهک شده بودند اکنون در برابرشآنگونه همچون مار زخمی شده به خود می پیچد وزهر پاشی بی هدف وجهت می کنند که صحفه ی اول روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی سربازجو پاسدار شکنجه وتحریف گر حسین شریعتمدار مختصص لغز گوئی وتحریف گری مجبور شده است که برای اتهام زدن وانتقام گرفته از مجاهدین به عنوان سپر دفاعی و هم تهاجمی همانگونه که تذکر داده شد به سراغ یکی از منفورترین چهره های تاریخ ایران به نام جلاد و قصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی برود وبرای این عنصر منفور و پلید وقاتل نگاه مهربانه از سوی یک کفتر پر قیچی ودست آموز زندان اوین به سازد . یعنی اینکه با توصیف از محسنان انسانی یک جلاد منفور شبه آدم یک جوک تلخ ونیشدار وتوهین آمیز ساخته است که اینگونه جوک گفتن که سور زدن برروی دست حرکات دلقکی وجوک گوئی غلامک سپاه پاسدارن و گماشته ی ولی احمدی نژاد است و حتی از احکام صادره اعدام های این جلاد منفور وشکنجه ی زندان اوین سوزانده وتوهین آمیز تراست . البته اینگونه ادعای مضحک از سوی روزنامه ی که ماهیت وعملکرد مدیر مسئولش آنچنان عیان و روشن وافشا شده است که دیگر نیاز به بیان آن نمی باشد . برای اینکه این روز ها بطور دائمی ترکش اتهام زدن و پرونده سازی کردن های این نماینده ی ویژه ی ولی فقیه و رژیم غیر متعارف و ضد بشر قرون وسطائی به مرحله ای رسیده است که مهره های اصلی همچون رفسنجانی و خاتمی و کروبی نیز از تیررس تهاجمات واتهامات سر بازجوی بد نام حسین شریعتمداری در امان نمانده است .
بنابراین مشخص است وقتیکه اینگونه با نیروهای کیفی خود بر خورد می شود چگونه می باید با سازمان مخالف یعنی مجاهدین برخورد وبرایش پرونده سازی شود که قصد براندازی این رژیم تروریستی آخوندی را دارد و در نهایت می بایست که نگاه مهربانانه ی یک جلاد قاتل هزاران زندانیان سیاسی شکنجه شده در صحفه ی اول روزنامه ی اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی کیهان بازتاب داده شود و اتهامات واراجیف و... علیه ی مجاهدین زده وتبلیغ شود. زیرا که گذشته از سابقه ی اطلاعاتی که این پاسدار بد نام دربولتن خبر نویسی برای این ارگان ضد مردمی دارد ارگانی که اکنون قرار است که نامش در لیست گروه های تروریستی گذاشته شود. همچنین این پاسدار آدمکش سابقه ی بس طولانی در قتل های زنجیره ای و تهیه واجرای شوهای تلویزیونی علیه ی دگر اندیشان دارد و در ترور مخالفین داخلی و خارجی در کنار سعید امامی بوده است و سناریو وپرونده ساز بسیار حرفه ای علیه ی مخالفین و حتی نیروهای خودی می باشد که نتیجه ی تجربه عملکرد بازجو وشکنجه و تحریف گری در زندان اوین می باشد . همینطور نقش سخنگوی رسمی سپاه پاسداران این ارگان فاشیستی را در روزنامه ی کیهان بر عهده دارد. البته که این پرونده ساز و توطئه گر گفت شد که نماینده ی ویژه ولی فقیه در مؤسسه ی کیهان می باشد . پس همانگونه که تذکر داده شد اکنون در شرایطی که باند بازسازی شده ی سعید امامی بقدرت رسیده که یک نمونه از عملکرد ضد بشری اشان در وزارت کشور است که در رأس آن یک آخوند آدمکش حرفه ای به نام مصطفی پورمحمد به عنوان وزیر کشور قرار دارد که دو تا از فرماندهان رد بالای پاسداران آدمکش حرفه ای دیگر را در معاونت نظامی و امنیتی و سیاسی وزارت کشربه عنوان پاسدار ذوالقدر و افشار در این وزارتخانه قرار دارند که نیروی انتظامی وابسته به این وزارتخانه بیش از چند ماه می باشد که با بهانه ی طرح مبارزه با فساد اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و بی حجابی را دنبال کرده و خفقان ووارعاب گسترده ی اجتماعی سراسری در ایران حاکم شده که گزارش شده است فقط نزدیک به یک میلیون نفر مورد سئوال و پرسش و بازجوئی خیابانی قرار گرفته شده اند که تعدادی زیادی از اینان دستگیر و محاکمه ومحکوم وزندانی شده اند و تعدادی ازاینان نیز به اتهام ازادل و اوباش در سراسر ایران بر دار کشیده و یا در زندان ها اعدام شده اند و هنوز هم این شرایط ادامه دارد . از سوی دیگر در کنار توقیف مطبوعات وشکستن قلم وتعطیل کردن آنان و پادگانی کردن دانشگاه ها و محاکمه نمودن دانشجویان واخراج آنان از دانشگاه ها که ادامه دارد و زمان طولانی از بازداشت و تهیه وتنظیم وپخش شوی اعتراف دیگری دمکراسی و براندازی اتقلاب مخملین نمی گذرد که با مسخرگی وتسلیم وضعف وترس ناشی از نامگذاری سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی خانم هاله اسفندیاری با وثیقه ی 300 میلیون تومانی آزاد شد که تکری شوی تئاتر سیاسی محمود احمدی نژاد وآزادی 15 گروگان نظامی انگلیسی است که از سوی سپاه پاسداران انجام گرفته شده بود خلاصه اینکه خبری جز از مرگ و سرکوبگری این روز ها از ایران به سراسر جهان مخابره نمی شود آنگونه که قید شد حتی چهره های معروف و سرشناسی همچون رفسنجانی و خاتمی وکروبی و حسن روحانی به عنوان عوامل بیگانه و همگام با آمریکا و حسین موسویان به عنوان جاسوس هسته ای در امان نمی باشند وهرروز به گونه ای دیگر برای اینان ودوم خردادی ها یک طورپرونده سازی می شود و زمانیکه در تابستانی قرار داریم که یادآاور قتل عام های زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 می باشد که ادامه ی جنایت 7 سال جنایت در زندان های ایران بود که پس از 30 خرداد سال 1360 بود . همچنین در شرایطی که از سوی مجاهدین تقاضا شده است که این جنایت به عنوان سند معتبر جنایت علیه ی بشریت در سازمان ملل و سایر مجامع حقوقی بین المللی مورد پیگردقانونی قرار بگیرد . چرا نباید از موضع فرار به جلو برای یکی از جانی و قصی القلب ترین جنایتکاران تاریخ ایران جلاد معروف زندان اوین اسدالله لاجوردی اشک تمساح ریخته شود وبا تعریف و تمجید کردن از وی تلاش برای ساختن نمایش طنز تلخ وزشت تاریخی ازسوی همکارش سربازجو پاسدار حسین شریعتمدار در ورق پاره ی کیهان نشود و به اتفاق نوچه ودست پرورده اش حسن شایانفر که دست پروده و آموزش دیده ی خود سربازجو حسین شریعتمداری می باشد در جلوی آئینه نروند تا که بتوانند نگاهی مهربانه به خود داشته که در چهره ی قصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی تداعی و برجسته شده است به نقل از یک کفتر پر قیچی آوز دیده ی زندان اوین ووزارت بد نام اطلاعات به عنوان همکارجدید معرفی شده است که و سابقه ی جاسوسی وتاریخ نگار شدنش به قول خودش بر می گردد به همان نگاه مهربانه وپدرانه ی زیر ذره بین درشت جلاد خونخوار اسدالله لاجوردی و قصاب زندان اوین در زندان اوین باز می گرد که قبل از ترورش وی توانسته با وی دیدار داشه باشد تا اینکه بتواند به وزارت بد نام اطلاعات معرفی شود تا اینکه بتواند شیوه ی تاریخ نگاری علیه ی مجاهدین را بی آموزدکه چگونه می تواند ادای وظیفه کرده و نگاه مهربانه و درانه ی این جلاد وقصاب بدام زندان اوین را بازتاب دهد و فرصت برای روزنامه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری فراهم شده باشد تاکه به تواند با تیتر خبری به نقل یک تواب بازجو شده ی زندان اوین و یک کفتر پر قیچی به بازی گرفته شده در ورق پاره ی کیهان اطلاعاتی – امنیتی – پادگانی علیه ی مجاهدین بازتاب داده شود تا اینکه مهر تأئید خیانت وجنایت با اتهام ناچسب نگاه مهربانه یک جلاد منفور نسبت به طمعه ی تیر خلاص زن شده را بر پیشانی یک ورق پاره ی سناریو ساز به مداحی و ستایش گری از یک جلاد منفور به پردازد ، بلکه مهر انکار ناپذیر تروریست و آدمخوار بودن رژیم جنایتکار فاشیستی – مذهبی – آخوندی بزند. عجب مسهره وکمدی شده است که یک منفور بازجو وقاتل روزنامه نگارشده اکنون برای دفاع از خود کرد اقدام به به تبر ئه کردن وشستن وپاک کردن دستان یک جنایتکار تاریخی کرده است تااینکه اوج درماندگی و استیصال رژیم تروریستی آخوند علیه ی سازمان قربانی اش را نگاه مهربانه وپدرانه ی یک جلاد منفر وبدنام زندان اوین اسدالله لاجوردی به تصویر کشانده وبه نمایش بگذارد که نه اینکه در این تصویر وتوصیف اصلاً اثری از مهربانی دیده نمی شود ، بلکه موجب تازه شدن داغ بیشماران خانواده ی عزدار شده است که عزیزان خود را در زندان یا قتلگاه زندان شده است که پس از شکنجه ومورد تجاوز واقع شدن و... تیرباران شدند. چونکه بقول رهبر خمینی عوامفریب ودجال این قربانیان بودند که خودشان را شکنجه می کردند تااینکه رژیم فاشیستی – مذهبی – آخوندی را بد نام کنند . بهرحال تیتر خبری مهربانی جلاد اوین لاجوردی به نقل از تواب سابق سازمان پیکاری و بازجوی زندان اوین و فرزند خوانده ی جلاد وقصاب زندان اوین اسدالله لاجوردی از طریق همکار کنونی حسن شایانفر تواب سابق زندان اوین و سربازجو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمدار نقل قول شده و در ورق پاره ی کیهان مبلغ رژیم
آدمکشان وجلادان بازتاب داده شده است .
هوشنگ – بهداد
شنبه ی 3 شهریور ماه سال 1386

"وحشت از برکنار نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده در عراق"

نقد وبررسی " اهداف بوش از برخورد با مالكي " روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 3 شهریور ماه سال 1386
"وحشت از برکنار نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده در عراق"
رژیم تروریستی آخوندی که اشغال سفارت آمریکا در تهران را لانه ی جاسوسی خوانده و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامیده بود وبه مبارزه با دشمن شیطان بزررگ آمریکا کردن افتخار می کرد و بازهم افتخار می کند. آنگونه که همه ی مخالفین داخلی و دگر اندیشان و حتی ناراضی و منتقد نیروهای خودی را نیز وصل به آمریکا وعامل بیگانه و دشمن آمریکا معرفی کرده است وبر زندان افنکده و یا اعدام نموده است . اکنون پرسش است که چگونه این رژیم تروریستی آخوندی و مبلغان قلم بر دستش انتظار دارند که با این سیاست فرصت طلبانه توبره و آخور خوری کردن بتوانند همچنان با سیاست عوامفریبی کردن خود ادامه بدهند . یعنی اینکه این مفتخوران حاکم برایران هم ادعای مبارزه با شیطان آمریکا می کنند وهم اینکه از طریق سفیر پاسدار اطلاعتی و امنیتی سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بغداد به پای میز مذاکره با آمریکا می روند تا که توجیه کنند چگونه عراق را تبدیل به باتلاق کرده وچگونه نظامیان آمریکائی در عراق و افغانستان را می کشد و بازهم طلبکارانه خواهان اخراج نظامیان آمریکائی از عراق می باشد و آن را متهم به طرح کودتا می نند و هنوز انتظار است که آمریکا هیچ واکنشی از خود نشان ندهد ودر شر ف تغییر یا تعویض وزیر دست نشانده ی نوری المالکی در عراق بر نیاید که بستر ساز کشتار مردم بی دفاع وبی گناه عراقی و همچنین هموار سازی کردن نظامیان آمریکائی مستقر در عراق می باشد که اکنون سرمقاله نویس فرافکنانه فقط آمریکا را اشغالگر عراق نامیده و مدعی شده است که این آمریکا می باشد که عراق را چنین تبدیل به مرکز ثقل حمله و تهاجم به کشورهای همسایه ی عراق کرده است :
"مسئله اينست كه آمريكا با تلخكامي احساس مي كند تمامي اهدافش از حمله به عراق و اشغال اين كشور با شكست مواجه شده و نتوانسته است عراق را به مركز ثقل خصومت با همسايگانش تبديل كند. علاوه بر اين اصرار اخير بوش كوچك دلايل مهمتري دارد و كاخ سفيد مايل است با ادعاي عدم كفايت و عدم كارآئي مالكي در واقع بر ناتواني ارتش آمريكا براي بازگرداندن آرامش و امنيت به عراق بحران زده سرپوش بگذارد و نوري المالكي را عامل اصلي عدم كارآئي اشغالگران معرفي كند. اين تلاش بوش بويژه با توجه به انتخابات رياست جمهوري آمريكا اهداف سياسي ـ تبليغاتي حزب جمهوريخواه را تامين مي كند و حتي بر شكست طرح افزايش شمار نظاميان آمريكائي هم سرپوش مي گذارد. بوش و دستيارانش اميدوارند با بركناري نوري المالكي بخش قابل توجهي از فشارهاي سياسي ـ تبليغاتي وارده بر نومحافظه كاران را به سمت و سوي ديگري منحرف كنند و از شدت تبليغات عليه خود بكاهند. "
در ادامه سرمقاله نویس بدون آنکه به ضریب نفوذ ودخالت گری رژیم تروریسی آخوندی در امورد اخلی عراق اشاره ای داشته باشد وتوضیح دهد که بطور واقعی کدام کشور همسایه ی عراق است که در عراق حضور دارد یا در حقیقت عراق را اشغال کرده و با صدور روریسم و بنیادگرائی بحران آفرینی و جنگ افرزی در خاورمیانه کرده است و کشورهای همسایه ی عراق از جمله عربستان واردن را تهدید می کند . مهمتر اینکه قبل از اینکه گفته شود که چرا سرمقاله نویس برای چه تبدیل به بلند گو وسخنگوی دولت دست نشانده ی نوری المالکی شده است و چرا نقش دخالت گری در امور داخلی برای رژیم تروریستی و سپاه پاسداران را حق ویژه ی خود می داند ولی اگر کشورهای همسایه ی عراق که مورد تهدید رژیم تروریستی آخوندی واقع می شوند از خود واکنش نشان دهند این آمریکا می باشد که عراق را اشغال کرده وآنجا را تبدیل به مرکز ثقل تهاجم به کشورهای همجوار کرده است و افزون بر آن چنین از شکست و تلخکامی و ناکامی های آمریکا در عراق نقل قول کرده است :
"
در خاتمه اینکه آشکار وعلنی شدن وحشت سرمقاله نویس و فرافکنی کردنش ناشی از فشار آمریکا وبوش برای تغییر وتعویض نوری المالکی نخست وزیر دشت نشانده ولی فقیه جماران وسپاه پاسداران در عراق می باشد که اتخاذ تصمیم گذاشتن نام سپاه پاسداران در لیست گروه تروریست این وحشت را مضاعف کرده است که گواه برآنست که گرچه با تأخیر ولی اقدام برای عملی کردن این دو تصمیم بسیار کارساز است که می بایست برای اجرای آن تعجیل گردد تا بستر ساز رفع بحران در عراق و مانع شدن صدور بحران وتروریسم و بنیادگرائی از عراق به کشورهای همجوار و خاورمیانه گردد.
هوشنگ – بهداد
شنبه 3 شهریور ماه سال 1386

نقد وبررسی " چنار و منار (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 3 شهریورماه سال 1386

نقد وبررسی " چنار و منار (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان شنبه 3 شهریورماه سال 1386"به گنجشک گفتند که چنار به فلان جایت برود. گفت یک چیز بگو تا بگند"
قابل پیش بینی بود وچندین باز نیز صاحیب این قلم تذکر داده بود که هرچه زمان به سوی برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات پیش می رود تضادها ونزاع ورقابت وحتی نوع برخوردهای جناح غالب نسبت به جناح مغلوب دوم خردادی ها تغییر می کند و باندهای مافیائی جناح غالب از هر ابزار تبلیغاتی و فشار که در اختیار خود دارندعلیه ی رقیب شکست خورده استفاده خواهند کرد حتی اگر لازم باشد از شیوه ی بازجوئی چماق و هویج وسیاست برج در برابر بارو بهره گرفته می شود تا اینکه رقیب شکست خورده بی نصیب ماند.اکنون پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری با ترکیبی از همین شیوه ها با عنوان چنار ومنار در یادداشت روز خود علیه ی رقیب استفاده کرده است. البته داستان چنار یا منار مربوط به خالی بندان ودروغگویان بزرگ وحرفه ای می باشد است و مربوط به ضرب المثل چنار و گنجشگ می شود که گفته می شود به گنجشک گفتند که چنار یا منار به فلان جایت برود، گفت یک چیزی بگو تا که بگنجد.البته این مثل قبلاً نیز در ستون طنز گفت وشنود کیهان استفاده شده بود که اکنون بازتولید ودوباره کاری و مصرف شده است هویت نویسنده ی یادداشت روز را نیز نیز افشا می کند.همچنین مشابه ی همان طنز داستان ورود گاو به پارلمان یمن و گاوداری خواند شدن مجلس ششم می باشد که از سوی پاسداران حسین شریعتمداری در همین بخش ستون گفت و شنود کیهان بکار برده شده بود که البته موجب اعتراضات نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم شد ولی چون تیغ شان نبرید و صدای اعتراض شان به جائی نرسید موجب شد که چوب و پیاز را با هم به خورند. یعنی اینکه هم توهین رادریافت کنند وهم چوب رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان را نوش جان کنند . بهر حال سناریوی جدیدرا سربازجو پاسدار یادداشت روز نویس چنین در ابتدای یادداشت روز خود خطاب به دوم خردادی های و رفسنجانی مغبون با چنار منار شروع کرده است:
يكي گفتند بنويس «چنار»! نوشت «خيار»! گفتند بخوان! گفت «منار»! به نظر مي رسد زمزمه «ائتلاف جبهه اصلاحات» بي شباهت به اين حكايت نيست. براساس آنچه در رسانه هاي نزديك به آن مجموعه القا مي شود، ائتلافي بدين نام شكل گرفته و قرار است در انتخابات به عرصه آيد اما آنچه در عمل متبادر مي شود، همان قصه چنار و منار است و طبيعتاً در مردم و نخبگان جامعه نيز - كم يا زياد- همين حس كه هنوز مسائل اساسي درباره هويت و محتوا و جهت گيري آن مرتفع نشده، پديد مي آيد."
درصورتیکه با گذشت بیش از دولت مدعی امام زمانی پاسدار غلامک و گماشته احمدی نژاد و روند رشد لجام گسیخته ی تورم وگرانی و افزایش قیمت ها و افزایش گرانی کرایه و قیمت خانه ها که وجود دارد گواه بر آنست که ضرب المثل چنار ومنار در مورد باندهای مافیائی غالب خیلی بیش از رقیب شکست خورده ی دوم خردادی صدق می کند. چونکه فقط در مورد وعده ی مبارزه با فساد اقتصادی کردن وبردن نان برتوی سفره های خالی محرومان مشخص شده است که خیلی بیش از رقیب تخصص در دروغ گفتن و عوامفریبی و خالی بندی کردن و زدن جیب مردم یا خالی کردن کیسه سفره های آنان به نفع باندهای مافیائی خودی از جمله سپاه و بسیج دارد که فقط یک قلم در سال گذشته مبلغ 8 میلیارد دلار دولت با اینان قراردادهای اقتصادی و خدماتی و راه سازی و.... منعقد کرد و قرار است که خیلی بیش از این رقم به آنان از طریق واگذاری اموال ودارائی های دولتی به بخش خصوصی واگذار شود. البته با چتر وپوشش دفاعی وتبلیغاتی توزیع سهام عدالت، این سیاست غارتگری اموال دولتی پیش برده می شود و اصل دعو ونزاع طرفین هم پیرامون همین موضوع است. به همین دلیل است که یادداشت روز نویس گذشته از تلاش همه جانبه ای که برای ایجاد شکاف به جای ائتلاف در جبهه ی اصلاح طلبان شکست خورده می کند، فشار بر روی رفسنجانی و حزب کارگزاران را نیز افزایش داده است و ضمن دراز کردن خود رفسنجانی با یادداشت روز با" پوزش از رفسنجانی" اکنون اخوی رفسنجانی محمد هاشمی و برادر همسرش حسین مرعشی را همچون رفسنجانی دراز کرده است. البته همانگونه که فعلاً توضیح داده شد ایجاد اختلاف و شکاف وعدم نزدیکی و ائتلاف در میان باندها ودسته های شکت خورده ی دوم خردادی ها می باشد زیراکه به رقابت برگزارش نمایش انتخاباات مجلس هشتم راه می برد که شمه ای از اینگونه تلاش و فعالیت ها یادر حقیقت سناریو سازی ها اینگونه پاسدار حسین شریعتمداری تدارک دیده است:
"آنچه در اين بخش بايد گفت اين است كه عناصر افراطي و محفلي حاضر در جبهه موسوم به اصلاحات يا هر عنوان ديگر، قطعاً طمع دارند كه فقدان اعتبار و اشتهار و فقدان رأس و رجال صاحب عنوان را با نام هاي هاشمي، خاتمي، كروبي، ميرحسين موسوي و امثال آنها جبران كنند اما در عين حال نارضايتي و احياناً انزجار خود را از حضور اين چهره ها در اردوگاه طرفداران انقلاب و نظام اسلامي پنهان نمي دارند و طبيعي است كه اين حس دوگانه و متناقض به بدنه و مجموعه هاي حامي نيز منتقل شود. از جمله نتيجه آن مي شود كه رأي آقاي هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري دچار ريزش شديد مي شود چرا كه افكار عمومي و حتي افراد همسو با جبهه احساس مي كنند با مجموعه اي از جريان هاي حامي مواجهند كه در آن واحد از يك چهره سياسي دو تعريف كاملاً منزجركننده يا اميدبخش معرفي مي كنند و البته معمولا در زدن حرف آخر به همان تعريف منفي و انزجارآميز از وي ميل دارند.در اين فرآيند در نگاه مخاطب هيچ حس خشنودي و رضايتي در مشاركت و حمايت سياسي وجود ندارد. افراد سطح پايين متمايل به جبهه كذايي، معمولا مجبورند نقيض گو، بي ثبات و ناراضي از وضع و انتخاب خود تربيت شوند و معمولا در ميانه اين فرايند هم ببرند و منزوي شوند. آنها در فرايندي وارد مي شوند كه برخلاف مجموعه اصولگرايان «رضايت و خرسندي و روشن بودن تكليف» معنا ندارد. به آنها باورانده مي شود كه بايد از سر اضطرار اكل ميته كنند اما معمولا اين روند فاجعه آميز و منزجركننده پاياني ندارد. شما تصور كنيد در چنين فضايي، شخصيت هاي محترمي چون هاشمي، خاتمي، كروبي، ميرحسين موسوي يا هركس ديگر، متقابلاً درباره سياست پردازان جبهه كذايي چه تلقي و اعتمادي خواهند داشت. و سرانجام، پيوندها و ائتلاف هاي ادعايي، چقدر عمق و اصالت خواهد داشت، چندان كه -تجربه 1ال10-15 اخير ثابت مي كند."
بالاخره اینکه پاسدار حسین شریعتمداری در پایان از عملکرد وتجربه وراندمان بقولوی هوآمیز و اعتبار سوز 10 ساله ی رقیب مدعی اصلاح طلب بودن چنین یاد کرده است :
"منطبق بر اين جمع بندي كاملا اجمالي، بايد گفت جبهه دوم خرداد بيش از 10سال است كه در پارادوكس ها و تناقض هايي چنين هجوآميز و اعتبارسوز در نوسان و تلاطم است. بساط قهر و آشتي هر روز در اين مجموعه ديده مي شود. نخبگان و مردم معمولي به اين شبه خانواده- اگرچه انسان هاي كاملا موجه و محترمي در آن حضور دارند- به ديده احترام و اعزاز نمي نگرند. شايد نشود برخي زوج هاي ديرين را در چنين شبه خانواده هايي طلاق داد و نتوان هم از آنها خانواده اي ارجمند ساخت. اما طبيعي ترين توقع از اعضاي موجه آن اين است كه نگذارند همه پيشامدهاي اين شبه خانواده به پاي آنان نوشته شود. بالاخره نوح نبي ساليان سال با پسر نااهل خويش ساخت و روز طوفان هم از خدا خواست تا او را نجات دهد اما پاسخ شنيد «او از اهل تو نيست، او عملي غيرصالح است». "
درخاتمه اینکه سئوال اساسی از تورم زدگان و دلبستگان به هر جناح وباند این رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی تعلق دارند که البته مفهوم است که هدف حمایت وپشتیانی کردن شان جز پیگیری و دسترسی منافع فردی یا گروهی و یا باندی نمی باشد. مگر زمانی که همه کاره ی این رژیم ضدبشری ولی فقیه می باشد که بطور آشکارا همه ی جناح وباندهای رژیم ضد بشری با همه اختلافات و رقابت های ظاهری و باطنی که با هم دیگر دارند وصد البته که هدف نهائی همه ی این مدعیان گوناگون وابسته به دو جناح دسترسی قدرت بر کسب بیشتر سهم از ثروت باندهای آورده می باشد وسخت هم برای رسیدن به این هدف رقبا وحریفان با هم در نبرد تبلیغاتی و حی افشاگرایانه می باشند، آیا فرق متمایزی که سمت وسوی واقعی ونه عوامفریبانه ی مردمی باشد میان این دو جناح با هم دیگر وجود دارد؟ به خصوص اینکه سپاه پاسداران ارگان سرکوبگر نیز وارد صحنه ی قدرت اجرائی شده است که چنگ اندازی بر منابع و ذخایر کشور و پس اندازهای ارزی دولت کرده وچشم بر تسلط کامل فعالیت های اقتصادی ومالی و مدیریت برنامه ریزی بودجه ای دوخته است و تأسیسات هسته ای را در اختیار خود دارد و تلاش گسترده برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند. مشروط بر اینکه رفسنجانی و کروبی و خاتمی در کنار خامنه ای ولی فقیه بوده وهستند که همه کاره نظام است و هریک از اینان در بیش از 28 سال گذشته بر مراکز کلیدی قدرت در این رژیم بوده اند و مجموعه ی حاصل کار مشترک شان منجر به شرایط حاکم کنونی ایران و رئیس جمهور شدن پاسدار احمدی نژاد شده است . بنابراین نه قرار است که معجزه ای به نفع مردم اتفاق بی افتدکه بیش از آنچه باشد که تاکنون اتفاق افتاده است و نه اینکه این چهره های شناخته وناآشنا می باشد وعملکرد شان بسته وپنهان مانده است که مردم ایران ندادنند که کار کرده اند بطور مثال مردمی که 80% آنان بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند آنگونه که محتاج نان بر توی سفره های خالی خودشان شده اند اینان نمی داند که. معنی تز ارزانی مشکل است ونه گرانی رفسنجانی در دوران کارگزاران چیست و یا از خاطر برده اند که مفهوم و کاربرد عملی ادعای کمدی زنده باد مخالف من و ایران به همه ی ایرانیان تعلق دارد و رفسنجانی شناسامه ی انقلاب است و ولی فقیه منتسب به وحی واراده ی سیاسی برتر است خاتمی در دوران اصلاح طلبان چگونه بود کهدر پایان 8 ساله ی رئیس جمهور اصلاح طلب بودن افزود آبدارچی نظام بوده است؟ و یا مردم در جریان حقه وشارلاتان بازی های یک مترسک نمی باشند که چگونه شعار عاشقان خدمت به مردم که در بر ابر شیفتگان قدرت رقیب از سوی پاسدار احمدی نژاد واصولگرایان و مبلغان وجارچی شان مطرح شد به چه سرنوشت وعاقبتی تا کنون انجامیده است واز دید مردم ایران پنهان مانده است که همانگونه که قید شد مجموع این ادعاها و عملکردهه با هم دیگر نبود که در کنار ولی فقیه خامنه ای وسر سپردگی کامل به اشان داشتن به پیش رفت که اوضاع را به اینجا کشانده است و دیگر قرار نیست که با تبلیغات و عوامفریبی کردن با زهم صحنه های کمدی ودروغین گذشته تکرار شود. به خصوص اینکه اکنون رژیم تروریستی آخوندی دچار های بحران کوچک و بزرگ وس لرزه های آن می باشد و بحران هسته ای حل نشده، بحران مهمتر دیگر تروریست نامیدن ارگان فاشیستی سپاه پاسداران مطرح شده است که هم موجب حاد شدن سگ دعواهای درونی شده وهم باندهای مافیائی غارتگر بیشتر برای هم دندان تیز کرده اند و هم اینکه دسیسه وتوطئه های سرکوبگرایانه ی این نهاد سرکوبگر دزد وضد مردمی گسترده تر و سرکوبگرایانه تر شده است و البته بیش از این خواهد شد. و شورای نگهبان هم اجازه نمی دهد که نامزدان دوم خردادی صابون بردل زده به سادگی از صافی رد صلاحیت این جریان ارتجاعی وساخته ودستآموز ولی فقیه عبور کنند.
هوشنگ - بهداد
شنبه 3 شهریورماه سال 1386

وحشت وسراسیمگی سبزعلی رضائی ،در سایت بازتاب ناشی از چیست

وحشت وسراسیمگی سبزعلی رضائی ،در سایت بازتاب ناشی از چیست
به نظر می رسد که ضربه ی شروع شده ی ناشی از ترکش اتخاذ تصمیم گنجانیدن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی آنچنان وحشت ایجاد کرده است و کک بر توی تنبان سران ژیم تروریستی به خصوص سپاه پاسداران انداخته است که بیش از حد دستپاچه ومضطرب ونگران شده اند. بطوریکه جدا از اینکه برای واکنش نشان دادن این ترس خیلی سریع دستور صادر شد که همه ی ائمه ی جماعات سراسر ایران یعنی نان خوران وجیره بگیران حکومتی وظیفه دارند که وارد صحنه شوند و می بایست بدون چون وچرا از ازاین ارگان فاشیستی تروریستی دفاع و ستایش نمایند وتأکید کنند که خمینی گفته بود اگر چنانچه سپاه نبود رژیم تروریستی نیز نبود . حتی برخی از اینان از خمینی نقل قول کردندوگفتند که خمینی گفته بود هرگاه دشمن از شما تعریف کرد به خودتان شک کنید که مگر چه کرده اید که مورد خوشحالی دشمن تان واقع شده اید؟ اما آخوند سید احمد خاتمی نوچه آخوند انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی که به زور به عنوان امام جمعه ی موقت تهران به ولی فقیه تحمیل شد تااینکه هم جای شیخ محمد یزدی برکنارشده را بگیرد .هم اینکه رقیب وموی دماغ رفسنجانی شود. چونکه به مسئله ی رقابت میان رفسنجانی و آخوند محمد تقی مصباح یزدی در مجمع خبرگان رهبری و تصاحب ریاست آن راه می برد . این آخوند امام جمعه ی موقت تهران نه اینکه در خطبه ی خود جانانه از سپاه پاسداران دفاع کرد ، بلکه اتخاذ تصمیم گنجانیدن نام سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی را جزو برگ زرین افتخار آمیز دیگری از این ارگان تروریستی فاشیستی نامید . ولی بلافاصله مجبور شد که اعتراف کند جیغ بنفش کشیدنش علیه ی آمریکا و ستایش دفاع کردنش از سپاه پاسداران فاشیستی خالی بندی وناشی از ترس ووحشت بوده است . زیرا که در ادامه ی خطبه ی خود گفت که می دانم که ضد انقلاب اطلاعات را به بوش داده و خواسته اند تا که این ارگان فاشیستی سپاه پاسداران را در لیست گروه های تروریستی بگذارد و آمریکا را تهدید کرد وگفت اگر چنانچه آمریکا اینکار را بکند خود را وارد بحرانی خواهد کرد که ورودش با خودش می باشد ولی بیرون آمدنش نه، یعنی اینکه نا خواسته به بیان چند واقعیت انکار ناپذیر بطور عریان اعتراف کرد.اولاً اینکه ثابت کرد و ابراز داشت که آی دزد کردن و فرافکنی تهدید آمیز کردنش، ناشی از وحشت تام عیار از گنجانیدن نام این ارگان فاشیستی سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی می باشد. دوماً اینکه اعتراف آشکار به دست داشتن سپاه پاسداران در باتلاق سازی عراق و برپائی جنگ 33 روزه درلبنان است که هدف نهائی علیه ی آمریکا واشغال کامل عراق بوده است . سوماً تهدید کردن آمریکا به فروبردنش در باتلاقی بس خطیر تر دیگر، که تأکید شد فرو رفتنش با خودش می باشد یعنی که با در لیست گذاشتن سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی شروع می شود وافزوده شد که بیرون آمدنش نه، یعنی اینکه دامنه ی آن بس فراتر از بحران باتلاق ایجاد شده در عراق می باشد .بنابراین همین تهدید همانگونه که اشاره شد. یک اعتراف آشکار در ایحاد باتلاق در عراق می باشد. بنابراین قابل فهم است که اینگونه تهدید کردن ها ناشی از ترس و وحشت از نامگذاری سپاه پاسداران در لیست گروه های تروریستی می باشد که نه برگ زرین افتخار دیگر برای این ارگان فاشیستی تروریستی نمی باشد . بلکه اذعان نگرانی و اضطراب بس جدی وگسترده است که بطور وارونه بیان شده است.
فراموش نشود این وحشت مکمل مضاعف شدن وحشت تقاضای خانم مریم رجوی است که از مقامات مسئول سازمان ملل ونهاد های حقوق بشری تقاضا کرد است تا که پرونده ی دست اندرکاران قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 که به عنوان سند انکار ناپذیر جنایت علیه ی بشریت می باشد را مورد بررسی و بازبینی و پیگرد قانونی خود قرار دهند. بنابراین طبیعی است وقتی اینگونه درخواست بررسی این پرونده ی جنایت در نهادهای بین المللی می شود؛ دارای ابعاد وتبعیاتی دیگر نیز می شود که شامل داشتن پرونده ی محکومیت سران رژیم تروریستی در آلمان به اتهام ترور مخالفین است . همچنین بطور صد در صد شامل پرونده ی نقص رکورداری جهانی حقوق بشر رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی نیز می شود. تازه مهمتر اینکه شامل پرونده ی جنایت وخیانت ادامه ی جنگ 8 ساله ی ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق نیز راه می برد ، چرا که بر خلاف ادعائی که خمینی و رفسنجانی و سایر سران رژیم تروریستی کردند و مدعی دفاع از سر زمین اسلامی و عقب راندن صدام عفلقی دشمن می کردند و نام آن را دفاع مقدس نامیدند و هرسال جشن هفته ی دفاع مقدس برپا می دارند ورفسنجانی کلی پیرامونش روضه های مبسوط می خواند. ولی زمانیکه خرمشهر آزاد و باز پس گرفته شد و دیگر نیروهای نظامی صدام حسین در خاک ایران نبودند و صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق آمادگی پذیرش آتش بس و قرار داد صلح را اعلام کرد ورهبران کشورهای عربی تقبل پرداخت 100 میلیارد دلاررا به رهبران جنگ افروز آخوندی پیشنهاد کردند. چرا خمینی و رفسنجانی و به ویژه سپاه پاسداران قبول نکردند وزیر بار نرفتند ؟!
بنابراین از آن تاریخ به بعد یعنی تازمانیکه خمینی مجبور به سرکشی جام زهر شکست جنگ ایران وعراق شد .عامل و مقصر میلیون ها کشته ومجروح و آواره وبی خانمان شده در دو سمت جبهه ی جنگ اینان می باشند که خودش یک سند مستند جنایت جنگی علیه ی بشریت ونل کشی می باشد. زیرا که به عنوان صدور انقلاب وتروریسم وبنیادگرائی با تأکید واصرار اینکه صدام باید برود که دقیقاً یک نوع کینه ورزی و انتقام گیری شخصی از سوی خمینی بود به عنوان عامل اصلی تجاوز گر و ادامه دهنده ی جنگ شناخته می شود و همانگونه که اشاره شد خمینی و رفسنجانی و سپاه پاسداران به خصوس فرمانده ی آن سبزعلی رضائی مقصر اصلی کشته ومجروح شدن میلیون ها نفر در دو طرف جبهه ی جنگ ایران وعراق می باشند که چون اصرار وپا فشاری اعمالشان بر ادامه ی جنگ بی اصل وبیهوده یک سند محرزجنایت علیه ی بشریت می باشد، پس می بایست که اینان بطور جد زیر پیگرد مقامات قضائی بین المللی قرار بگیرند.
ناگفته نماند در جنگ لفظی که میان پاسدار سبزعلی رضائی دبیر مجمع مصلحت نظام با رفسنجانی رئیس مجمع مصلحت نظام پیرامون ادامه ی جنگ مدتی پیش به وجود آمده بود که هریک دیگری را مقصر ادامه ی جنگ وشکست وریختن جام زهر بر توی حلقوم خمینی قلمداد می کرد . در نهایت رفسنجانی برای دفاع از خود وارد میدان شد ونامه ی محرمانه ی خمینی به فرمانده ی سپاه پاسداران را در نماز جمعه ی تهران را قرائت کرد که در آن نامه ی خمینی خطاب به فرمانده ی سپاه پاسداران ، وی هم به عامل ادامه دهنده ی جنگ و هم اینکه به دلیل شکست آن اشاره کرده بود. مهمتر اینکه گند پنهانکاری عدم پیگیری هدف دسترسی به سلاح هسته ای نیز در آمد. چونکه در این نامه عملاً پیشنهاد دسترسی به سلاح لیزری یادآوری شده بود . البته افشا کردن این نامه موجب تهاجمات گسترده به رفسنجانی شد تا جائیکه رفسنجانی از حمله وسرزنش از سوی ولی فقیه نیز در امان نماند چراکه در بیت جماران ولی فقیه از موضع بالا خطاب به رفسنجانی گفت که چرا این نامه را افشا کرده است؟
. بنابراین اکنون سایت بازتاب سبز علی رضائی پاسداری که دست خودش در خون جوانان ونوجوانان بسیجی و دانش آموزان به عنوان یکبار مصرفان جنگ ضد ملی و میهنی ایران وعراق آلوده است ونامش جزو لیست تروریست های مداخله گر در انفجار سفارت اسرائیل در آرژانتین گنجانیده شده است وتحت پیگرد پلیس بین المللی می باشد ولی حال از موضع فرار به جلو وفرافکنی اخبار کذب ساختگی واتهامات واهی که دستگاه تبلیغات وزارت بد نام اطلاعات ساخته به مهره های دست نشانده ی خود در دولت دست نشانده نوری المالکی در عراق دیکته کرده را بازتاب داده است و گفته شده خواهان پیگرد ومحاکمه مسعود ومریم رجوی و رهبران دیگر مجاهدین از سوی پلیس بین المللی می باشند وسبزعلی رضائی این اتهامات پوچ و فرافکنانه را در سایت بازتاب خودش بازتاب داده است که در اصل واکنش بر گردان و یا کپی شده ی معکوس تقاضای خانم مریم رجوی درمورد باز کردن پرونده ی محاکمه ی سران رژیم جنایتکار از نهادهای بین المللی برای محاکمه ی سران ژیم جنایتکار است. اکنون نیز ساختن خبر جعلی فراری شدن مسئول اطلاعاتی به اردن ضیمه شده است که با استفاده کردن از کپی مشابه کفتر پر قیچی قاضی سعید مرتضوی قاتل خانم زهرا کاظمی به نام جعفر الموسوی در عراق دامن بر جنگ روانی علیه ی مجاهدین زده شده است که پاسدار سبزعلی رضائی آن را قاضی شجاع خطاب کرده است! چونکه این تعلیم وآموزش دیده ی سپاه پاسداران وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی توانسته است مشتی اراجیف و اتهامات واهی و پوچ را علیه ی مجاهدین مطرح کند که به وضوع شرایط شکننده وترسیده وضربه پذیر ی رژیم تروریستی را می رساند. زیرا که هم به زودی نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ی ولی فقیه و سپاه پاسداران در عراق از کار بر کنار می شود .همچنین سپاه پاسدارن این ارگان فاشیستی در لیست گروه های تروریستی گذاشته می شود تا دیگر فرصت برای بیش از فرو بردن مردم بی گناه عراق در باتلاق ساخته شده نباشد. همینطور جلوی صدور تروریسم وبنیادگرائی به منطقه با بحران وباتلاق سازی دیگر گرفته می شود که آخوند سید احمد خاتمی امام جمعه ی موقت در نمازجمعه ی تهران با تهدید کردن آمریکا نوید آن را داده است.
هوشنگ – بهداد
مرداد ماه 13سال 1386