هاشم آغاجری در خانه ی عبدالله مؤمنی دانشجوی بازداشتی، چه گفته است؟
آنچه ضمیمه شده است نظر یک استاد دانشگاه می باشد که خودش جانباز جنگ ضد ملی و ضد ملی 8 ساله ی ایران وعراق می باشد واعضائی از خانواده ی خود رانیز در جنگ از دست داده است. البته به دلیل سخنرانی که چند سال پیش در سالکرد دکتر شریعتمداری در دانشگاه بوعلی سینای همدان قرائت کرده بود به خاطر اینکه یک جمله از دکتر شریعتمداری نقل قول کرده که گفته بود انسان میمون نیست که نیاز به مقلد داشته باشد . انگار که آب بر توی لانه های مورچگان ریخته شده باشد. زیرا که میمون های عصبی شده سراسیمه از لانه هایشان بیرون زدند و با راه انداختن ای وای اسلاما گفتن شروع به تهدید کردنش کردند وهر روز این صداهای اعتراضی، بلند تر می شد وشدت می گرفت تا اینکه صدای اعتراضی کفن چوشان تبدیل به فریاد شد و حکم ارتداد و قتل هاشم آغاجری را فریاد زدند. ناگفته نماند که سخنرانی هاشم آغا جری در دانشگاه بو علی سینا همدان به بهترین سوژه تبلیغاتی و اهرم فشار علیه ی اصلاح طلبان حاکم تبدیل شده بود . سر دسته ی فتوا دهندگان متحجر آخوند انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی در قم بود که از یک طرف هر هفته خطبه خوان قبل از نمازجمعه های تهران بود و فتوای مرگ را مشروع وشرعی قالب می کرد. از سوی دیگر هرروز طلبه های خودش را علیه ی هاشم آغاجری در قم بسیج می کرد . البته روزنامه ی سربازجو حسین شریعتمداری در کیهان اطلاعاتی – پادگانی نیز ضمن بازنتاب دادن اینگونه خبر ها ، سمت و سوی این شعار و گردهمآئی و تجمعات را سازماندهی می کرد وحواله به سوی ی قوه ی قضائیه برای اقدام کردن و حکم صادر کردن می داد . همچنین از سوی دیگر روزنامه ی رسالت ارگان تبلیغاتی باند انگلیسی مؤتلفه این دزدان بازار و شریکان دزد ورفقای قافله در این زمینه فعال شده بود وبا تئوری پردازی هائی که روزانه امیر محبیان قلمزن معروف این روزنامه علیه ی هاشم آغارجری و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می کرد واینان را مدافع اقتصاد سوسیالیستی معرفی می کرد. موازی با سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی کیهان حرکت می کرد وهم اینکه در مجموع پرونده ی هاشم آغاجری راکه زیر حکم بود سنگین تر می کرد . ناگفته نماند که این جنگ تبلغات قلمی و سناریو سازی ها، هم نوعی تسویه ی حساب باندی در کار بود وهم تبلیغات گسترده علیه ی ائتلاف 18 گانه ی جبهه اصلاح طلبان در میان بود . خلاصه آغاجری دستگیر و به همدان برده شد ودر همان شهر محاکمه شد. یک مدت زمانی زیر حکم بود . در همان شرایط که وی زیر حکم بود ، هرروز نمایشاتی از سوی باندهای مافیائی آدمکش ووابسته به ساست چراع خاموش سپاه پاسداران یا برنامه ریزان کودتای خزنده علیه ی جبهه ی دوم خردادی ترتیب داده می شد تااینکه با ارسال پرونده به دادگاه تجید نظر و فشارهای حاشیه ای به دو سال زندان و چند سال عدم فعالیت سیاسی و یا نامزد انتخاباتی نشدن محکوم شد . بنابراین اکنون ایشان از موضعی کسی که صابون دسیسه و سناریو سازی بر تنش خورده است احساس همدردی با عبدالله مؤمنی کرده است که زمانی نه چندان دور جزو اعضای اصلی مرکزی دانشجوئی دفتر تحکیم وحدت وشاخص برجسته دوم خردادی ها بود که اکنون به سر نوشت مشابه ی گذشته هاشم آغاجری دچار شده است که ایشان نیز در منزل ایشان ابراز همدردی کرده و اینگونهسخنرانی را کرده است که در زیر ضمیمه شده وماهیت رژیم به غایت ارتجاعی و سرکوبگر و ضد بشری رابه نمایش گذاشته است که و قتی اساس خطر کند بقول خمینی یادش می افتد که عقد اخوت با هیچکس نبسته است ومی بایست چشمان خودرا به بندد واقدام کند .
هوشنگ – بهداد
نهم مرداد ماه سال - 1386
سایت بازتاب
هاشم آغاجری:با این رویه آقایان باید منتظر یک انقلاب کلنگی بود
آنچه ضمیمه شده است نظر یک استاد دانشگاه می باشد که خودش جانباز جنگ ضد ملی و ضد ملی 8 ساله ی ایران وعراق می باشد واعضائی از خانواده ی خود رانیز در جنگ از دست داده است. البته به دلیل سخنرانی که چند سال پیش در سالکرد دکتر شریعتمداری در دانشگاه بوعلی سینای همدان قرائت کرده بود به خاطر اینکه یک جمله از دکتر شریعتمداری نقل قول کرده که گفته بود انسان میمون نیست که نیاز به مقلد داشته باشد . انگار که آب بر توی لانه های مورچگان ریخته شده باشد. زیرا که میمون های عصبی شده سراسیمه از لانه هایشان بیرون زدند و با راه انداختن ای وای اسلاما گفتن شروع به تهدید کردنش کردند وهر روز این صداهای اعتراضی، بلند تر می شد وشدت می گرفت تا اینکه صدای اعتراضی کفن چوشان تبدیل به فریاد شد و حکم ارتداد و قتل هاشم آغاجری را فریاد زدند. ناگفته نماند که سخنرانی هاشم آغا جری در دانشگاه بو علی سینا همدان به بهترین سوژه تبلیغاتی و اهرم فشار علیه ی اصلاح طلبان حاکم تبدیل شده بود . سر دسته ی فتوا دهندگان متحجر آخوند انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی در قم بود که از یک طرف هر هفته خطبه خوان قبل از نمازجمعه های تهران بود و فتوای مرگ را مشروع وشرعی قالب می کرد. از سوی دیگر هرروز طلبه های خودش را علیه ی هاشم آغاجری در قم بسیج می کرد . البته روزنامه ی سربازجو حسین شریعتمداری در کیهان اطلاعاتی – پادگانی نیز ضمن بازنتاب دادن اینگونه خبر ها ، سمت و سوی این شعار و گردهمآئی و تجمعات را سازماندهی می کرد وحواله به سوی ی قوه ی قضائیه برای اقدام کردن و حکم صادر کردن می داد . همچنین از سوی دیگر روزنامه ی رسالت ارگان تبلیغاتی باند انگلیسی مؤتلفه این دزدان بازار و شریکان دزد ورفقای قافله در این زمینه فعال شده بود وبا تئوری پردازی هائی که روزانه امیر محبیان قلمزن معروف این روزنامه علیه ی هاشم آغارجری و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می کرد واینان را مدافع اقتصاد سوسیالیستی معرفی می کرد. موازی با سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در روزنامه ی کیهان حرکت می کرد وهم اینکه در مجموع پرونده ی هاشم آغاجری راکه زیر حکم بود سنگین تر می کرد . ناگفته نماند که این جنگ تبلغات قلمی و سناریو سازی ها، هم نوعی تسویه ی حساب باندی در کار بود وهم تبلیغات گسترده علیه ی ائتلاف 18 گانه ی جبهه اصلاح طلبان در میان بود . خلاصه آغاجری دستگیر و به همدان برده شد ودر همان شهر محاکمه شد. یک مدت زمانی زیر حکم بود . در همان شرایط که وی زیر حکم بود ، هرروز نمایشاتی از سوی باندهای مافیائی آدمکش ووابسته به ساست چراع خاموش سپاه پاسداران یا برنامه ریزان کودتای خزنده علیه ی جبهه ی دوم خردادی ترتیب داده می شد تااینکه با ارسال پرونده به دادگاه تجید نظر و فشارهای حاشیه ای به دو سال زندان و چند سال عدم فعالیت سیاسی و یا نامزد انتخاباتی نشدن محکوم شد . بنابراین اکنون ایشان از موضعی کسی که صابون دسیسه و سناریو سازی بر تنش خورده است احساس همدردی با عبدالله مؤمنی کرده است که زمانی نه چندان دور جزو اعضای اصلی مرکزی دانشجوئی دفتر تحکیم وحدت وشاخص برجسته دوم خردادی ها بود که اکنون به سر نوشت مشابه ی گذشته هاشم آغاجری دچار شده است که ایشان نیز در منزل ایشان ابراز همدردی کرده و اینگونهسخنرانی را کرده است که در زیر ضمیمه شده وماهیت رژیم به غایت ارتجاعی و سرکوبگر و ضد بشری رابه نمایش گذاشته است که و قتی اساس خطر کند بقول خمینی یادش می افتد که عقد اخوت با هیچکس نبسته است ومی بایست چشمان خودرا به بندد واقدام کند .
هوشنگ – بهداد
نهم مرداد ماه سال - 1386
سایت بازتاب
هاشم آغاجری:با این رویه آقایان باید منتظر یک انقلاب کلنگی بود