تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری


تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری

قسمت بیست و سوم

در شرایطی که پدیده ی دختران فراری از خانه ها تبدیل به مقوله ای عادی شده است که چگونه آخوندهای حکومتی و دلال ها و کارچاق های وابسته به آنان در کار تجارت سکس و انتقال دختران وزنان به شیخ نشینان می باشد وزمان طولانی از بر دار کشیدن یک زن نگون بخت در کنار دو مرد در تبریز نمی گذرد و نوار ویدئوئی آن دختر جوانی که در حال فریاد زدن و مقاومت وایستادگی کردن که نمی خواست وارد خودروی پلیس گردد و یا زمان زیادی از نمایش نوار فیلم زن جوانی نگذشته که صورتش را مأموران نیروی انتظامی غرق در خون کرده بود که هنوز هم این فیلم برروی سایت های خبررسانی اینترنتی می باشد . سیمای آزادی در برنامه ی خبری خود فیلم جدیدی از جنایات رژیم تروریستی و قرون وسطائی پخش کرد که دختری غرق در خون است که از سوی مأموران نیروی انتظامی مورد اصابت شلیک قرار گرفته است که تازه اینان قربانیان عادی رژیم تروریستی آخوندی می باشند که اینگونه در انظار عمومی پلیس نیروی انتظامی با اینان برخورد می شود و کاملاً مشخص است که با زندانیان سیاسی ، به خصوص براندازان در سیاه چال ها چگونه برخورد می شود . ولی اکنون حسن شایانفر تواب زندانی سابق پیکاری و بازجو وتاریخ نویس شده خوب توجه داشته باشید که وی مدعی شده است زمانی که وی در زندان اوین بوده اس که برق نبوده وتاریکی بوده است وی دیده یا شنیده که یک متهم دختر لخت شده و به درون یک اتاق رفته که هیچکس حق نداشته به درون این تاق برود تااینکه یک مأمور یا یک شکنجه گر زن رسیده وبه درون اتاق اینزن متهم رفته بود و نتیجه گرفته که بنابراین این واقعیت نداشته است که در بیرون از زندان مجاهدین می گفتند زندانیان را شکنجه می کنند ویا به دختران باکره ی زندانی قبل از تیرباران به آنان تجاوز شه است . حتی این تاریخ نگار بذله وطنز گو حسن شایانفر پا را فراتر از این گذاشته است ونقل قول دروغ شاخداری کرده است که فقط خمینی می توانست مشابه آن را بسازد وبیان کند. زیراکه آن زمان که مجاهدین بطور گسترده در فاز فعالیت تبلیغات سیاسی از طریق ی نشریات خود شکنجه شدن هواداران ومیلیشاهای خودشان را افشا می کردند که در زندان ها شکنجه شده اند و خمینی مجبور شده هیئت بررسی موضوع شکنجه در زندان ها تعیین کند . آخرش نتیجه گیری کرده بود که در زندان های رژیم تروریستی آخوندی شکنجه وجود ندارد. واین مجاهدین هستند که برای اینکه می خواهند چهره ی مقدس نظام و اسلام عزیزش را خراب کنند خودشان خودشان را شکنجه می کنند وآن را به رژیم تروریستی آخوندی نسبت می دهند که اکنون این پیرو وپیشمرگه خمینی حسن شایانفر نیز چنین ادعای مشابهی کرده است که در زندان شاهد بوده است که چگونه زمانیکه یک بازجو بر توی گوش یک متهم زده بود و وی در دادگاه این را مطرح کرده بود و قاضی هم به عنوان قصاص حکم داده بود تاکه متهم نیز بر توی گوش بازجو بزند و متهم زندانی نیز اینکار را در زندان اوین انجام داده بود! یعنی اینکه متهم اسیر ودر بند در چنگال بازجوی آدمخوار بر توی گوش این جلاد آدمخوار زده است ! جل الخالق به این همه استعداد خالی بندی پاورقی وتاریخ نویس روزنامه ی کیهان وهمکار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری واین همه آزادی در سیاهچال و یا قتلگاه زندان اوین وصد البته عدالت نهادینه شده در دستگاه قضائی رژیم تروریستی آخوندی ! تازه معجزات دیگری نیز برایش اتفاق افتاده بود چونکه نمی دانسته که چرا روزه می گرفته ولاغر شده که بازجویش نیز بعداً متوجه شده بود ولی افزوده برای اینکه در سلول انفرادی تنها نباشد روزه می گرفته چون نذر داشته روزه گرفته بود تا که برآورده شود و مهمتر اینکه در ایامی که روزه می گرفته به بازجوئی نمی رفته وروزها می توانسته کتاب بخواند که در آینده چگونه تاریخ نگاری باشد که بتواند خاطرات آن روز را بنویسد وبازتاب دهد تااینکه بتواند ضمن رسیدن به آرزوی نذر شده، آنچنان خبره شود که قادر باشد اینگونه از خاطرات گذشته ی زندان خود نقل قول کند:

" بازجويم مرا به شنيدن اعترافات برخي از اعضاي تيم هاي تروريستي ويژه مجاهدين خلق دعوت كرده بود و قبل از داخل شدن به اتاق، به من گفت: فقط در گوشه اي بنشين و به حرف هاي آنها گوش بده. (12) جالب بود كه در آن اتاق هيچ گونه وسيله فشار و حتي تعزير نبود و آن افراد گويي مي خواستند خود را خالي كنند. آنها اعتراف مي كردند و آنچه مي گفتند مانند يك فيلم سينمايي از برابر چشمانم مي گذشت. گويي از گفته هايشان براي خودم فيلم مي ساختم و همان موقع تماشا مي كردم. فقط بايد اعتراف نمايم كه تا امروز، وحشتناك تر از آن فيلم نديده ام."

یعنی در ست شبیه همان شیوه ی چماق و هویجی استفاده شده که مسئولش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با همکاری سایر همکار بازجوی هم تیم بازی سازی شده ی سعید امامی اش در مورد 3 قربانی رامین جهانبگلو و هاله اسفندیاری و کیان تاج زاده بکار رفته و در آماده سازی کردن اینان برای شرکت در شوی تلویزیونی دمکراسی و براندازی انقلاب مخملین استفاده شد تا که این بازیگران همچون طوطی دست آموز و آموزش و تعلیم داده شده همان پاسخ هائی را اعتراف وبازگو کنند که به آنان تحمیل و تزریق شده بود. بالاخره حسن شایانفر تاریخ نویس دست آموز تعلیم داده شده آنگونه نقل قول کرده است که مجاهدین به واحد ها و اعضای نظامی دستور داده بودند فقط کارگر ساده وبقال و ... سبزی فروش که در مغازه ی خود عکس خمینی را داشتند ترور کنند وکاری هم با بازجویان وقاتلان وآدمکشان وآدمخورانی نداشته باشند که در زندان اوین در شب های پس از 30 خرداد پس از تحمل شکنجه های ضد انسانی تیرباران می شدند و اصلاً این رژیم جنایتکار نه مرتکب جنایت شده است ونه صاحب زندان اوین یا قتلگاه می باشد نه اینکه بیش از 120 هزار زندانی سیاسی را تیرباران کرده است ونه اینکه خمینی جلا ددر تابستان سال 67 فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را صادر کرد که سند معتبر جنایت علیه ی بشریت می باشد . نه پرونده ی محکومیت 53 بار رکورداری نقض حقوق بشر در جهان دارد و... نه اخیراً حکم اعدام دو روزنامه نگار کرد را اخیراً صادر کرده است . خلاصه نه اینکه ایران تبدیل به یک زندان بزرگ تبدیل شده است ونه اینکه نیروی انتظامی مراحل گوناگون سرکوبگری و خفقان سازی گسترده در جامعه را اجرا کرده است و هرروز در هر شهر ومحله وگذری بساط شلاق و دار زدن بر پا کرده است که چشمان کور بازجوی تاریخ نگار شده حسن شایانفر توانش را داشته و ندیده است تاکه به آن اشاره کند ولی در مقابل آنگونه گزارش کرده است که گویا مجاهدین اکنون بر مسند قدرت می باشند.

امادر مورد اینکه این تواب و بازجوی تاریخ نگار مدعی شده است که شکنجه وتجاوز به دختران باکره قبل از اعدام شان در زندان شایعه بوده وواقعیت نداشته است یک خاطره ای در این رابطه دارم که بازگوئی آن بی ارتباط نمی باشد. پس از آزادی از زندان واخراج از کار مجبور بودم که به شغل آزادروی آورم و مشغول شوم . روزی بر حسب اتفاق با یک راننده ی کامیون آشنا شدم که اهل همدان بود و شباهت عجیب قیافه ای به ابوالحسن بنی صدر داشت که اولین رئیس جمهور خمینی بود. و ی گفت به مدت 6 ماه به خاطر همین شباهت قیافه با بنی صدر زندانی شدم . همچنین نام یک دختر مجاهد اهل همدان را برد که متأسفانه نام وفامیلی اش را اکنون فراموش کرده ام که وی می گفت پس از اینکه این دختر مجاهد صبح زود از خانه اش بیرون رفته بود ناپاپدید شد. پس از 6 ماه از یک بیمارستان در همدان به خانواده اش زنگ زدند تا که بروند وجسد وی را تحویل بگیرند. سپس پدرش به بیمارستان رجوع کرده بود. موقعی که جسد دخترش را برروی تخت بیمارستان می بیند متوجه شده بود که برروی جسد دخترش یک ملالفه سفید کشیده شده بود. پس از پس زدن ملافه از روی صورت دخترش ، می بیند که علائم چند خط سرخ ناشی از راش ناخن برروی صورت دخترش وجود دارد. پدرش مشکوک می شود بلافاصله ملافه را از روی صورت دخترش بیشتر پس می زند . ولی می بیند که اندامش نیز خونین می باشد. پس از اینکه جسد را تحویل می گیرد. آن را به خانه می برد ویک دکتر متخصص زن به خانه فرا می خواند تا جسد را معاینه کند . دکتر پس از معاینه کردن نظر می دهد وامضاء می کند که بهش تجاوز شده است. پس از آن پدر دختر قربانی این مدرک را به دادگاه نزد حاکم شرع همدان می برد که که گویا آخوند عالمی بوده است وبا رجوع کردن به وی موضوع را بیشتر پیگیری می کند . بالاخره حاکم شرع پاسخ می دهد که چون دختر شما دختر باکره بوده وآرزو داشته است . بنابراین قبل از اعدام و تیرباران کردنش اجازه داده شد که به عقد یک برادر پاسدار درآید تااینکه به آرزویش برسد . پدرش گفته بود که اگر شما نگران اجابت برآورد شدن آرزوی دختر من بودید خب حداقل می گذاشتید دوست پسری که خودش قبول دارد انتخاب کند ونه اینکه کسی را برایش انتخاب کنید که مجبور باشد مقاومت کند تا که به زور به وی تجاوز شود. خلاصه گویا یک رد دیگر نیز خود این آخوند با یک زن داشته است که به دلیل اینکه گندش درآمده بود وی را به قزوین منتقل کرده بودند.

هوشنگ – بهداد

قسمت بیست ودوم

http://andesheh.com/maghalat29/131.htm

قسمت بیست و یکم

http://andesheh.com/maghalat29/112.htm

قسمت بیستم

http://andesheh.com/maghalat29/88.htm

قسمت نوزدهم

http://andesheh.com/maghalat29/72.htm

قسمتهیجدهم

http://andesheh.com/maghalat29/64.htm

قسمت هفدهم

http://andesheh.com/maghalat29/30.htm

قسمت شانزدهم

http://andesheh.com/maghalat29/17.htm

قسمت پانزدهم

http://andesheh.com/maghalat29/23.htm

قسمت چهاردهم

http://andesheh.com/maghalat29/24.htm

قسمت سیزدهم

http://andesheh.com/maghalat28/168.htm

قست دوازدهم

http://andesheh.com/maghalat28/169.htm

قسمت یازدهم

http://andesheh.com/maghalat28/157.htm

قسمت دهم

http://andesheh.com/maghalat28/153.htm

قسمت نهم

http://andesheh.com/maghalat28/142.htm

قسمت هشتم

http://andesheh.com/maghalat28/131.htm

قسمت هفتم

http://andesheh.com/maghalat28/114.htm

قسمت ششم

http://andesheh.com/maghalat28/100.htm

قسمت پنجم

http://andesheh.com/maghalat28/85.htm

قسمت چهارم

http://andesheh.com/maghalat28/79.htm

قسمت سوم

http://andesheh.com/maghalat28/53.htm

قسمت دوم

http://andesheh.com/maghalat28/52.htm

قسمت اول

http://andesheh.com/maghalat28/45.htm

روزنامه ی کیهان 22 مردادماه سال 1386

روزهاي زندان و آشنايي با حقايق رهايي از تو هم – 24